حذیفه بن یمان

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حذیفه بن یمان

سلام.
حذیفه بن یمان که بود؟
چگونه مسلمان شد؟
زندگی نامه او در دسترس است؟ نه صرفا کتاب، حتی به صورت مقاله مختصر
با تشکر

با سلام و احترام

يكي از كتاب هايي كه در مورد اين شخصيت بررسي كرده كتاب زير هست، من اين كتاب رو دارم منتهي هنوز وقت نكردم بخونم.
ولي دوستانم كه مطالعه كردند خيلي تعريف مي كنند.

بلندترين داستان غدير به نقل از يك جوان ايراني
نويسنده : محمد رضا انصاري

******************

اين كتاب رو مي تونين به صورت آنلاين از سايت تيان بخونيد:

موضوعات كتاب: (روي هر موضوع كليك كنيد صفحه اصلي كتاب باز ميشه.)
اهدا
مقدمه
جوان ايرانى...! حذيفه يمانى...! غدير...!
بلندترين داستان غدير
شرايط فكرىِ داستان بلند غدير
شرايط زمانى
شرايط مكانى
شرايط اجتماعى
معرفى حذيفه، راوى داستان غدير
خصوصيت حذيفه در اين حديث
نقل حديث بلند توسط يك نفر
حضور شخصى در قضايا
توجه به اهميت بنيادى جريانات
مرورى بر زندگى جوان ايرانى
مادر جوان ايرانى و روحياتش
اسناد و منابع بلندترين داستان غدير
معرفى منابع
شناختى از منبع اصلى
تطبيق روايات
اسناد
بلندترين داستان غدير
قتل عثمان و خلافت صاحب غدير
نامه اميرالمؤمنين به حذيفه حاكم مدائن
نامه اميرالمؤمنين به مردم مدائن
سخنرانى حذيفه درباره خلافت صاحب غدير
كنجكاوى جوان ايرانى درباره غدير و سقيفه
سلام جبرئيل به صاحب غدير با لقب 'اميرالمؤمنين'
اعلام عمومى سلام به اميرالمؤمنين
مراسم سلام به اميرالمؤمنين و عكس العمل منافقين
اولين سخنان منافقين درباره غصب خلافت
فتنه عظيم سقيفه
مقدمات واقعه غدير و توطئه هاى منافقين
پايه گذاران اصلى غصب خلافت
اعلان عمومى سفر حجة الوداع
اولين نشانه هاى غدير
اصرار عايشه براى اطلاع از اسرار غدير
افشاء سرّ غدير توسط عايشه
آيه هاى اعلان عمومى غدير
واقعه غدير خم
سخنرانى پيامبر قبل از معرفى اميرالمؤمنين
معرفى اميرالمؤمنين و دعوت براى بيعت
مراسم بيعت غدير
نشانه هاى فتنه در غدير
توطئه بر ضد غدير: قتل پيامبر و صحيفه ملعونه اول
معرفى توطئه گران ضد غدير
برخورد شديد پيامبر با توطئه گران
اساسنامه اصلى ضد غدير
اساسنامه سقيفه
سخنرانى پيامبر درباره صحيفه ملعونه دوم
مقابله عايشه با غدير، و يارى توطئه گران بر ضد غدير
مواخذه عايشه براى افشاى راز غدير
اشاره پيامبر به فتنه عايشه در جنگ جمل
تشكيل لشكر اسامه براى اخراج منافقين از مدينه
توطئه منافقين براى بازگشت به مدينه
آغاز اقدامات ضد غدير براى تشكيل سقيفه
نماز ابوبكر و عكس العمل پيامبر
سخنان پيامبر درباره غاصب حق صاحب غدير
ماجراى سقيفه
ريشه يابى نفوذ فتنه سقيفه بين مردم
جوان ايرانى در خدمت صاحب غدير
اتمام حجت و شهادت در راه صاحب غدير
پيروزى غديريان در جنگ جمل
و پايان...
مويدات بلندترين داستان غدير

با سلام
از انصار و اصحاب مشهور پیامبر (ص) و یاران خاص علی بن ابیطالب علیه السلام.
با رسول خدا مصاحبت زیاد داشت تا جایی که از وی تعبیر به «صاحب سر رسول الله» شده است.
عده ای از مورخین، او را از «ارکان اربعه» (اصطلاحی است که علمای رجال متقدم به آن توجه داشتند، شاید از آن جهت که چهار نفر، در عقیده شان بر حقانیت علی بن ابیطالب (ع)، هیچگونه شک و شبهه ای نکردند.
عبارتند از: سلمان، مقداد، ابوذر، عمار یا «حذیفه») و بعضی در ردیف آنها، به شمار آورده اند.
نزدیک شهر کوفه، در منطقه ای بنام «قناطیر» سکونت داشت.

کنیه اش: ابوعبدالله، و از قبیله عبس در «یمن» بود.
پدرش: حسل [حسیل] بن جابر عبسی و لقبش: «یمان» بود و قبل از اسلام به مدینه رفت و با خاندان «عبدالاشهل»، هم پیمان شد و بعدا در جنگ احد، ناآگاهانه بدست مسلمین، شهید گشت.
مادرش: رباب، دختر کعب از «بنی عبدالاشهل» از تیره اوس.
حذیفه، جز در جنگ بدر، در بقیه جنگهای پیامبر، شرکت کرد. علت شرکت نکردن او در جنگ بدر را چنین نوشته اند:
او که از اولین مسلمانان بود، به همراه پدرش برای شرکت در جنگ، به طرف مدینه حرکت کرد اما کفار در بین راه، دستگیرشان کرده و از آنها خواستند تا در جنگ بدر، شرکت نکنند و بعد آزادشان نمودند. این دو به دستور پیغمبر (ص)، بر پیمان خود وفادار مانده و در جنگ بدر شرکت نکردند.

از انصار بود یا مهاجران:
در این باره اختلاف نظر است. اینگونه نوشته اند که: او بارها می گفت که رسول خدا (ص)، مرا بین هجرت و نصرت، مخیر نمود و اینکه در شمار مهاجرین یا انصار باشم و من، انتساب به انصار را برای خود انتخاب و حضرت آنرا تایید کرد. توسط آن حضرت، میان او و عمار یاسر، پیمان برادری بسته شد.
سال پنجم هجرت، در جریان جنگ «خندق»، که یکی از حساس ترین جنگهای مسلمین بود، پس از متفرق شدن و عقب نشینی سپاه دشمن و احزاب، در یک وضعیت شبی سرد و سخت و طوفانی، از طرف پیامبر خدا (ص)، مأمور شد تا به قلب دشمن نفوذ کرده و از آنها اطلاعات صحیح و موقعیت دشمن را برای پبامبر (ص)، گزارش کند، او این مأموریت را به خوبی انجام داد و خبر فرار قریش و سپاه کفار را آورد.
سال نهم هجری نیز در واقعه «تبوک» که عده ای از منافقین، با نقشه کشتن پیامر (ص)، قصد راندن مرکب آن حضرت را به «دره» داشتند، حذیفه، به امر پیغمبر (ص) در حالی که همه آنها را شناسایی کرده بود، دفع کرد.
پیامبر (ص)، بسیاری از حوادث و فتنه های آینده و باطن چهره های منافقین را به او شناسانده بود، اگرچه او، به امر حضرتش، همه را پنهان می کرد.
رسول اکرم (ص)، درباره او و علی بن ابیطالب می فرمود: این دو بهتر از همه، منافقان را می شناسند. و از همین رو، همواره عمر بن خطاب از او درباره منافقین سئوال می کرد و او پاسخ نمی داد و چیزی را فاش نمی کرد و به همین علت، هرگاه حذیفه بر جنازه میتی حاضر نمی شد، عمر متوجه می شد که او از منافقین است و خودش هم، شرکت نمی کرد.

حذیفه بعد از پیامبر (ص):
حدود سال 22 هـ.ق، در جنگ اعراب با ایران، که در زمان عمر بن خطاب، روی داد، حضور داشت و پس از کشته شدن فرمانده مسلمین «نعمان بن مقرن»، از اصحاب رسول خدا (ص) او پرچم مسلمانان را بدست گرفت و نهاوند، همدان، ری و دنیور، بدست او بود. از طرف عمر، حاکم مدائن و نصیبین شد و به واسطه کمال امانت او، عمر به تمام ممالک فتح شده دستور داد که «حذیفه» هرچیز و هر مقدار که می خواهد، به او دهند، ولی او، تنها به معاش روزانه و خوراک اسبش قناعت می کرد و از این رو، به پرهیزکاری و دوری از دنیا و مال اندوزی، معروف بود!

دوران عثمان
در زمان عثمان، با توجه به اختلاف قرائت قرآن، از آذربایجان به عثمان نامه نوشت و برای اولین بار، تدوین یک قرآن واحد را به او پیشنهاد داد و عثمان تصمیم گرفت که قرآن را به صورت یک نسخه واحد درآورد.
گفته شده که او در زمان خلافت او (عثمان)، در خاک سپاری ابوذر شرکت کرد. و نیز در همان دوران، فرمانداری مدائن را پذیرفت. (شاید به خاطر مصلحت بوده است) اگرچه نقلی است بر اینکه: به خاطر سخن حق اش، در دوران عثمان به مدائن، تبعید شد و آنجا ماند تا اینکه عثمان کشته شد.

پایداری در ولایت علی علیه السلام
منابع تاریخی، وصف حال او را چنین کرده اند که از یاران خاص علی بن ابیطالب بود و تا آخرین لحظه بر صدق و وفا نسبت به علی علیه السلام باقی ماند.
او بعد از خبر مرگ عثمان که متوجه شد مردم با علی (ع)، بیعت کردند، به اطرافیانش گفت: مرا به مسجد ببرید (چون پیر و علیل بود)، در مسجد روی منبر رفت و حمد و ثنای خدا کرد و گفت: (ای مردم: همانا با علی بیعت کرده اند. پس تقوای الهی را پیشه کنید و علی (ع) را یاری نمایید. به خدا قسم، او از ابتدا تا آخر بر حق بوده و بهترین فرد بعد از پیامبر شما، از گذشتگان که تاکنون آمده و تا روز قیامت خواهند آمد.) سپس دست راستش را به دست چپش زد و گفت: خدایا شاهد باش که با علی (ع)، بیعت کردم و خدا را شکر که تا امروز، مرا زنده نگه داشت. (در آن موقع، در مدائن بود)
و بعد به پسرانش، سعید [سعد] و صفوان گفت: که با علی (ع) باشید. بزودی او جنگ های زیادی خواهد داشت که عده کثیری به شهادت می رسند. سعی کنید در این جنگ ها، در رکاب او باشید. زیرا به خدا قسم، او بر حق است و کسی که مخالفش باشد، بر باطل است!!
این دو فرزند، بنا به وصیت و توصیه پدر، با علی (ع)، بیعت کرده و در جنگ «صفین»، شهید شدند. علی (ع) نیز او را در زمان خلافت خود، بر حکومت مدائن القا نمود و او را مأمور جمع آوری مالیات کرد.
مورخین گویند که: ظاهرا حذیفه، تنها فرمانداری از دوران عثمان بود که علی (ع) او را بر منصبش، باقی گذاشت و در نامه ای رسم حکومت خود و شیوه برخورد با مردم را به او ابلاغ کرد. البته امام علی (ع)، نامه دیگری برای مردم مدائن، فرستاد که حذیفه آنرا قرائت نمود! امیرالمومنین علیه السلام در این نامه پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر و بعثت او برای هدایت مردم با شرح وقایع پس از رحلت پیامبر خدا و خلافت ابوبکر و عمر به وقایع دوران خلافت عثمان و مسائلی که موجب قتل او شد اشاره می کند و سپس از بیعت مردم با خود و استقبال مسلمین از خلافت خود خبر می دهد و در ضمن مطالب خطاب به مردم مدائن می گوید:
«... مسئولیت شما را به حذیفه بن یمان واگذار نمودم و او از جمله کسانی است که از هدایت او راضی هستم و امید به صلاح او دارم و در شیوه برخورد با شما به او دستوراتی داده ام...»

به ربیعه بن مالک چنین گوید:
قسم به خدایی که جان حذیفه بدست اوست! اگر تمام اعمال امت محمد از ابتدای بعثت تا به امروز، در یک کفه ترازو قرار گیرد و یکی از اعمال علی بن ابیطالب (ع)، در کفه دیگر آن، آن یک عمل علی (ع)، بر تمام اعمال دیگر، برتری دارد.
و درباره کشته شدن «عمرو بن عبدود» بدست علی (ع) در جنگ خندق، گوید: قسم به آن خدایی که جانم در قدرت اوست، هر آینه کار علی (ع) در روز جنگ خندق، اجرش بیشتر از اعمال امت محمد (ص)، تا به امروز و تا روز قیامت است! (سیمای کارگزاران ج 1 به نقل از سفینه البحار و نهج البلاغه)

تبصره:
نکته ای که قابل توجه است، در مورد کشته شدن پدر «حذیفه» یعنی یمان، در جنگ احد، است که چون او و «ثابت بن وقش»، دیرتر به صف مسلمین وارد و داخل جمعیت شده و بر ضد کفار، شمشیر زدند، و مسلمانان از ورود آنها به میدان جنگ، مطلع نبودند، ثابت را مشرکین به شهادت رساندند ولی «یمان»، اشتباها به دست مسلمین که او را نشناختند، شهید شد. حذیفه گفت پدرم! مسلمانان گفتند: به خدا قسم او را نشناختیم و آنها راست می گفتند حذیفه گفت: خدا شما را بیامرزد و او ارحم الراحمین است.
رسول خدا، دیه او را پرداخت کرد ولی حذیفه، آنرا به بیت المال مسلمین بخشید. این صحابه بزرگوار، چهل روز بعد از مرگ عثمان و قبل از جنگ جمل، در مدائن از دنیا رحلت کرد. قبرش در مدائن و ظاهرا کنار قبر «سلمان فارسی» و زیارتگاه شیعیان و شیفتگان فضیلت می باشد.
منابع:
1- سیمای کارگزاران
2- تاریخ سیاسی اسلام ج 2 رسول جعفریان
3- فروغ ابدیت جعفر سبحانی
4- اصحاب پیامبر اکرم (ص)
5- دانشنامه جهان اسلام به نقل از: طبقات ابن سعد، رجال شیخ طوسی، کشی، مسعودی مروج الذهب، ارشاد مفید، و چندین منبع دیگر.

رضا;172001 نوشت:
و نهاوند، همدان، ری و دنیور، بدست او بود.

سلام.
یعنی این مناطق به فرماندهی حذیفه فتح شد؟
از توضیحاتتون متشکرم.
داستان کشته شدن پدرش و گذشت حذیفه تکان دهنده بود.

آذر بانو;171967 نوشت:
ولي دوستانم كه مطالعه كردند خيلي تعريف مي كنند.

من یه نگاهی بهش انداختم ولی هنوز نخوندمش. به نظرم قشنگ اومد. ممنون
چند تا سوال دیگه:
حذیفه جزو تشییع کنندگان حضرت زهرا(س) بود؟
چگونگی مسلمان شدنش در تاریخ نیامده؟

سها;172398 نوشت:

چند تا سوال دیگه:
حذیفه جزو تشییع کنندگان حضرت زهرا(س) بود؟

با سلام

حذیفة بن یمان یکی از جمله هفت نفری است که بر جنازه حضرت فاطمه زهرا (س)

نماز گذارده بود .

ماّخذ :

منتهی الاعمال جلد ۱ صفحه ۱۲۰

اسد الغابة جلد ۱ صفحه ۲۹۱

مستدرک الحوادث جلد ۴ صفحه ۳۰۸

مراقد المعارف جلد ۱ صفحه ۲۴۲

سها;172398 نوشت:

چگونگی مسلمان شدنش در تاریخ نیامده؟

با سلام
بنده در مورد مسلمان شدن مطلب خاصی نیافتم
حذیفه در نخستین عامل تعلیم و تربیت، یعنی پدر و مادر و محیط خانواده، توفیقی چشمگیر داشت، زیرا فرزند شهید محسوب شده و پدر وی افزون بر آنکه از نیکان زمان خود محسوب می شد، در سن کهنسالی و پیش از آنکه مرگ گریبان او را گیرد، به شوق شهادت، رهسپار احد گردید و در رکاب پیامبر اسلام(ص) شهد شیرین شهادت را نصیب خود نمود.(1)
حذیفه از مادری خردمند، فهیم و صاحب بینش نیز بهره مند بود؛ بانویی که گلستان وجودش سرشار از «عطر محمّدی» بود و برکات سیره و سخنان رسول اکرم(ص) را با تمام توان پذیرا بود به گونه ای که گاه فرزند خود، حذیفة را به خاطر همنشینی اندک با آن حضرت سرزنش می نمود.

یک بار که این ویژگی آن بانوی شیفته به گوش پیامبر(ص) رسید، آن حضرت در حق او دعا کرده و برای وی طلب آمرزش نمود.(2)
مقام بس ارجمند این صحابی سپید سیرت چنان والا بود که همچون سلمان، ابوذر و مقداد دانسته می شد و در بین دیگر یاران همپای سلمان در گفتگوهای نبوی بود.(3)
رسول اسلام(ص) در نشست و برخاستهای خود با حذیفه احساس خاصی نسبت به او داشته، گاه دست خود را می گشود و حذیفه دست در دست آن حضرت می نهاد(4) و گاهی نیز وی را از بهترین بندگان خوب خدا و روشن بین ترین افراد می شمرد و می فرمود: «حذیفة بن الیمان مِنْ اَصْفیاء الرّحمن وَاَبْصرُکُمْ»؛(5)

حذیفة بن یمان از بندگان صاف و خالص خداوند و بصیرترین شماست.

1 پیغمبر و یاران، آیت اللّه عالمی، ج1، ص609 و 611. ر.ک: اسدالغابه، ج2، ص15 ؛ کامل، ص106؛ الایضاح، ص236.
2 سفینة البحار، حرف ح، حذیفة.
3 الفضایل، ص159؛ الیقین فی امرة امیرالمؤمنین، ص388؛ مجمع الرجال، ج2، ص89.
4 الکافی، ج2، ص183؛ المسترشد، ص181؛ امالی شیخ طوسی، ج2، ص200؛ الیقین فی امرة امیرالمؤمنین(ع)، ص388؛ المحجة البیضاء، ج3، ص321؛ الوافی، ج5، ص612؛ وسایل الشیعه، ج8، ص555.
5 الدرجات الرفیعه، ص384؛ روضة الواعظین، ص286؛ بحارالانوار، ج22، ص341 و342.

موضوع قفل شده است