جمع بندی آیا آمدن وصف قرآن در کتب پیشینیان، دلیل بر الهی بودن آن است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا آمدن وصف قرآن در کتب پیشینیان، دلیل بر الهی بودن آن است؟

سلام. قرآن در آیات 196 و 197 سورۀ شعراء می فرماید که وصف قرآن در کتب پیشینیان آمده و این آیتی است که علمای بنی اسرائیل آنرا می دانند.

آیا اینکه وصف قرآن در این کتب آمده، آیت و دلیلی بر الهی بودن قرآن است؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی

وَ إِنَّهُ لَفي‏ زُبُرِ الْأَوَّلينَ
أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَني‏ إِسْرائيلَ (شعراء، 196و197)
و توصيف آن در كتابهاى پيشينيان نيز آمده است
آيا همين نشانه براى آنها كافى نيست كه علماى بنى اسرائيل بخوبى از آن آگاهند؟

ضمیر در آیه «وَ إِنَّهُ لَفي...» و «...أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ..» به قرآن کریم یا نزول آن بر قلب مبارک پیامبر باز می گردد؛ پس معنای آیه 196 این می شود که: خبر قرآن یا خبر نزول آن بر قلب تو، در کتاب های آسمانی پیشین آمده است. و معنای آیه 197 این می شود که: آیا اینکه دانشمندان بنی اسرائیل خبر این قرآن یا نزول آن بر تو را می دانند، برای مشرکان آیت و نشانه ای مبنی بر حقانیت نبوت تو نیست؟ (1)

مطابق این آیات کریمه، خبر قرآن یا نزول آن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [= مطابق مرجع ضمیر]، در کتاب های آسمانی پیشین آمده است و دانشمندان بنی اسرائیل هم از این مطلب مطلع بودند. آنها با نشانه هایی که در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده بود، هم خود پیامبر را به خوبی می شناختند:


الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (بقره/146)
كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ ايم، او را همچون فرزندان خود مى‏ شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى‏ كنند!

و هم به قرآن کریم و نزول آن بر قلب مبارک پیامبر آگاه بودند:

وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرينَ (بقره/89)
و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه‏ هايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى‏ دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند! لعنت خدا بر كافران باد!

قبل از بعثت حضرت رسول، علمای بنی اسرائیل بشارت ظهور پیامبر را برای مردم بیان می کردند و این خود زمینه‌ساز شد تا قبیله اوس و خزرج که سال های سال با یکدیگر درگیری داشتند، بعد از ظهور پیامبر، با کنار گذاشتن مشاجرات و دعواها، ایشان را پذیرا شده و یثرب (= مدینه) را به عنوان قلمرو طلوع حکومت اسلام آماده و مهیا نمایند.

برخی از یهودیانی که در مدینه یا اطراف آن مستقر بودند هم با ظهور رسول خدا مسلمان شدند. (2)

به عنوان نمونه، «مخيريق» يک يهودى بود که زمين هاى خود را به آن حضرت واگذار كرد و در آوردگاه اُحد، به شهادت رسید. (3)

روایات مختلفی درباره ایمان آوردن گروهی از علمای بنی اسرائیل به پیامبر اکرم وارد شده و در ذیل آیات 52 تا 54 سوره مبارکه قصص، به عنوان شان نزول آیات، نقل شده است (4):


الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ
وَ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ
أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (قصص/ 52 تا 54)
كسانى كه قبلا كتاب آسمانى به آنها داده ‏ايم به آن (قرآن) ايمان مى ‏آورند.
و هنگامى كه بر آنها خوانده مى‏ شود مى‏ گويند: به آن ايمان آورديم، اينها همه حق است، و از سوى پروردگار ماست، ما قبل از اين هم مسلمان بوديم.
آنها كسانى هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبايي شان دو بار دريافت مى ‏دارند آنها به وسيله نيكي ها بدي ها را دفع مى‏ كنند، و از آنچه به آنان روزى داده ‏ايم انفاق مى ‏نمايند.

این مطلب روشن است که وقتی خبر ظهور پیامبر و نشانه های قرآن کریم و نزول آن بر قلب مبارک پیامبر، صدها سال قبل در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده باشد، و قبل از ظهور حضرت، آن نشانه ها از سوی علمای اهل کتاب برای مردم بیان شده و مژده ظهور او با کتاب آسمانی‌اش ذکر شده باشد، وقتی این پیامبر ظهور می کند و آن نشانه های مکتوب را عینی و آشکار می نماید، برای مردم هم‌عصرش توجه به همین نکته می تواند نشانه ای روشن بر صدق نبوتش باشد.

پی نوشت
----------------------------
1- الميزان، ج‏15، ص 320
2- همان.
3- تفسير أحسن الحديث، ج‏7، ص410
4- رجوع کنید به: تفسير نمونه، ج‏16، ص 107

صدیقین;647654 نوشت:
سلام به شما پرسشگر گرامی
وَ إِنَّهُ لَفي‏ زُبُرِ الْأَوَّلينَ
أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَني‏ إِسْرائيلَ (شعراء، 192 تا 197)
و توصيف آن در كتابهاى پيشينيان نيز آمده است
آيا همين نشانه براى آنها كافى نيست كه علماى بنى اسرائيل بخوبى از آن آگاهند؟

ضمیر در آیه «وَ إِنَّهُ لَفي...» و «...أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ..» به قرآن کریم یا نزول آن بر قلب مبارک پیامبر باز می گردد؛ پس معنای آیه 196 این می شود که: خبر قرآن یا خبر نزول آن بر قلب تو، در کتاب های آسمانی پیشین آمده است. و معنای آیه 197 این می شود که: آیا اینکه دانشمندان بنی اسرائیل خبر این قرآن یا نزول آن بر تو را می دانند، برای مشرکان آیت و نشانه ای مبنی بر حقانیت نبوت تو نیست؟ (1)

مطابق این آیات کریمه، خبر قرآن یا نزول آن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [= مطابق مرجع ضمیر]، در کتاب های آسمانی پیشین آمده است و دانشمندان بنی اسرائیل هم از این مطلب مطلع بودند. آنها با نشانه هایی که در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده بود، هم خود پیامبر را به خوبی می شناختند:


الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (بقره/146)
كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ ايم، او را همچون فرزندان خود مى‏ شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى‏ كنند!

و هم به قرآن کریم و نزول آن بر قلب مبارک پیامبر آگاه بودند:

وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرينَ (بقره/89)
و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه‏ هايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى‏ دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند! لعنت خدا بر كافران باد!

قبل از بعثت حضرت رسول، علمای بنی اسرائیل بشارت ظهور پیامبر را برای مردم بیان می کردند و این خود زمینه‌ساز شد تا قبیله اوس و خزرج که سال های سال با یکدیگر درگیری داشتند، بعد از ظهور پیامبر، با کنار گذاشتن مشاجرات و دعواها، ایشان را پذیرا شده و یثرب (= مدینه) را به عنوان قلمرو طلوع حکومت اسلام آماده و مهیا نمایند.

برخی از یهودیانی که در مدینه یا اطراف آن مستقر بودند هم با ظهور رسول خدا مسلمان شدند. (2)

به عنوان نمونه، «مخيريق» يک يهودى بود که زمين هاى خود را به آن حضرت واگذار كرد و در آوردگاه اُحد، به شهادت رسید. (3)

روایات مختلفی درباره ایمان آوردن گروهی از علمای بنی اسرائیل به پیامبر اکرم وارد شده و در ذیل آیات 52 تا 54 سوره مبارکه قصص، به عنوان شان نزول آیات، نقل شده است (4):


الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ
وَ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ
أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (قصص/ 52 تا 54)
كسانى كه قبلا كتاب آسمانى به آنها داده ‏ايم به آن (قرآن) ايمان مى ‏آورند.
و هنگامى كه بر آنها خوانده مى‏ شود مى‏ گويند: به آن ايمان آورديم، اينها همه حق است، و از سوى پروردگار ماست، ما قبل از اين هم مسلمان بوديم.
آنها كسانى هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبايي شان دو بار دريافت مى ‏دارند آنها به وسيله نيكي ها بدي ها را دفع مى‏ كنند، و از آنچه به آنان روزى داده ‏ايم انفاق مى ‏نمايند.

این مطلب روشن است که وقتی خبر ظهور پیامبر و نشانه های قرآن کریم و نزول آن بر قلب مبارک پیامبر، صدها سال قبل در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده باشد، و قبل از ظهور حضرت، آن نشانه ها از سوی علمای اهل کتاب برای مردم بیان شده و مژده ظهور او با کتاب آسمانی‌اش ذکر شده باشد، وقتی این پیامبر ظهور می کند و آن نشانه های مکتوب را عینی و آشکار می نماید، برای مردم هم‌عصرش توجه به همین نکته می تواند نشانه ای روشن بر صدق نبوتش باشد.

پی نوشت
----------------------------
1- الميزان، ج‏15، ص 320
2- همان.
3- تفسير أحسن الحديث، ج‏7، ص410
4- رجوع کنید به: تفسير نمونه، ج‏16، ص 107

با سلام. گویا تعبیر آیة در این جمله، به معنای کرامت است و نه معجزه. زیرا این مسئله در تعبیر معجزه نمی گنجد، چنانکه اینجا مدیر علمی بخش کلام، در مورد بحث مشابهی می گویند. اگر شما به عنوان کارشناس قرآنی، آیة را یک معجزه می دانید و یک کرامت، وارد بحث کلامی خواهیم شد، چنانکه بحث را هم در بخش نبوت خاصه ایجاد کرده بودم!

با تشکر

חסר משמעות;648399 نوشت:
با سلام. گویا تعبیر آیة در این جمله، به معنای کرامت است و نه معجزه. زیرا این مسئله در تعبیر معجزه نمی گنجد، چنانکه اینجا مدیر علمی بخش کلام، در مورد بحث مشابهی می گویند. اگر شما به عنوان کارشناس قرآنی، آیة را یک معجزه می دانید و یک کرامت، وارد بحث کلامی خواهیم شد، چنانکه بحث را هم در بخش نبوت خاصه ایجاد کرده بودم!

این تعبیر دست کم نشانه صدق و راستی نبوت حضرت رسول است. حالا ممکن است مصداق معجزه هم باشد. اگر ثابت شود که تعبیر «آیة» در آیات قرآن تنها درباره معجزه به کار رفته، این می توان مؤید خوبی باشد برای اینکه «آیة» در این آیه کریمه هم به معنای اعجاز باشد. در آن صورت توضیحش اینگونه خواهد بود که خبر قرآن یا نزول آن بر قلب مبارک پیامبر، گونه ای از اخبار غیبی بوده که با نشانه های دقیق و قابل تطبیق، در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده و دانشمندان اهل کتاب، پیش از نبوت حضرت رسول به آن آگاهی داشتند؛ همچنانکه درباره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن قدر نشانه ها و خبرهای دقیق ذکر شده بود که اهل کتاب ایشان را چونان شناخت فرزندان خود، می شناختند:

الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (بقره/146)
كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ ايم، او را همچون فرزندان خود مى‏ شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى‏ كنند

یکی از این نشانه ها همان است که در سوره مبارکه صف نقل شده که:


وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَني‏ إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبينٌ (صف/6)
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: «اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق ‏كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات‏] مى ‏باشم، و بشارت‏ دهنده به رسولى كه بعد از من مى ‏آيد و نام او احمد است!» هنگامى كه او [احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحرى است آشكار»

در هر صورت، اصرار بر اینکه تعبیر «آیه» در آیه مورد بحث از باب اعجاز باشد یا نباشد، به نظر بنده اهمیت چندانی ندارد؛ مهم این است که این آیه، بیانگر نشانه های صدق نبوت پیامبر اکرم است.

پرسش:
قرآن کریم در سورۀ شعراء می فرماید "وصف قرآن در کتب پیشینیان آمده است، آيا همين نشانه براى آن ها كافى نيست كه علماى بنى اسرائيل به خوبى از آن آگاهند.؟»؛ آیا این که وصف قرآن در این کتب آمده، آیت و دلیلی بر الهی بودن قرآن است.؟

پاسخ:
«وَ إِنَّهُ لَفي‏ زُبُرِ الْأَوَّلينَ *
أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَني‏ إِسْرائيلَ»؛ و توصيف آن در كتاب هاى پيشينيان نيز آمده است. آيا همين نشانه براى آن ها كافى نيست كه علماى بنى اسرائيل به خوبى از آن آگاهند.؟(1)

ضمیر در آیه «وَ إِنَّهُ لَفي...» و «...أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ..» به قرآن کریم یا نزول آن بر قلب مبارک پیامبر باز می گردد؛ پس معنای آیه 196 این می شود که: خبر قرآن یا خبر نزول آن بر قلب تو، در کتاب های آسمانی پیشین آمده است. و معنای آیه 197 این می شود که: آیا این که دانشمندان بنی اسرائیل خبر این قرآن یا نزول آن بر تو را می دانند، برای مشرکان آیت و نشانه ای مبنی بر حقانیت نبوت تو نیست.؟ (2)

مطابق این آیات کریمه، خبر قرآن یا نزول آن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [= مطابق مرجع ضمیر]، در کتاب های آسمانی پیشین آمده است و دانشمندان بنی اسرائیل هم از این مطلب مطلع بودند. آن ها با نشانه هایی که در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده بود، هم خود پیامبر را به خوبی می شناختند: «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ ايم، او را همچون فرزندان خود مى‏ شناسند (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مى‏ كنند!.(3)

و هم به قرآن کریم و نزول آن بر قلب مبارک پیامبر آگاه بودند:
«وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرينَ»؛ و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آن ها آمد كه موافق نشانه‏ هايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مى‏ دادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آن ها آمد، به او كافر شدند! لعنت خدا بر كافران باد!.(4)

قبل از بعثت حضرت رسول، علمای بنی اسرائیل بشارت ظهور پیامبر را برای مردم بیان می کردند و این خود زمینه‌ ساز شد تا قبیله اوس و خزرج که سال های سال با یکدیگر درگیری داشتند، بعد از ظهور پیامبر، با کنار گذاشتن مشاجرات و دعواها، ایشان را پذیرا شده و یثرب (= مدینه) را به عنوان قلمرو طلوع حکومت اسلام آماده و مهیا نمایند.
برخی از یهودیانی که در مدینه یا اطراف آن مستقر بودند هم با ظهور رسول خدا مسلمان شدند.(5)
به عنوان نمونه، «مخيريق» يک يهودى بود که زمين هاى خود را به آن حضرت واگذار كرد و در آوردگاه اُحد، به شهادت رسید.(6)

روایات مختلفی درباره ایمان آوردن گروهی از علمای بنی اسرائیل به پیامبر اکرم وارد شده و در آیات ذیل، به عنوان شان نزول آیات، نقل شده است(7): «الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ * وَ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ * أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»؛ كسانى كه قبلا كتاب آسمانى به آن ها داده ‏ايم به آن (قرآن) ايمان مى ‏آورند. و هنگامى كه بر آن ها خوانده مى‏ شود مى‏ گويند: به آن ايمان آورديم، اين ها همه حق است، و از سوى پروردگار ماست، ما قبل از اين هم مسلمان بوديم. آن ها كسانى هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبايd شان دو بار دريافت مى ‏دارند آن ها به وسيله نيكي ها بدd ها را دفع مى‏ كنند، و از آن چه به آنان روزى داده ‏ايم انفاق مى ‏نمايند.(8)

این مطلب روشن است که وقتی خبر ظهور پیامبر و نشانه های قرآن کریم و نزول آن بر قلب مبارک پیامبر، صدها سال قبل در کتاب های آسمانی پیشین ذکر شده باشد، و قبل از ظهور حضرت، آن نشانه ها از سوی علمای اهل کتاب برای مردم بیان شده و مژده ظهور او با کتاب آسمانی‌اش ذکر شده باشد، وقتی این پیامبر ظهور می کند و آن نشانه های مکتوب را عینی و آشکار می نماید، برای مردم هم‌عصرش توجه به همین نکته می تواند نشانه ای روشن بر صدق نبوتش باشد.

ــــــــــــــــــــــــــ
(1) شعراء/ 196 و 197.
(2) الميزان، ج‏15، ص 320.
(3)
بقره/ 146.
(4) بقره/ 89.
(5) همان.
(6) تفسير أحسن الحديث، ج‏7، ص410.
(7) رجوع کنید به: تفسير نمونه، ج‏16، ص 107.
(8) قصص/ 52 تا 54.

موضوع قفل شده است