پاسخگویی به شبهات فاطمیه : «آیا خانه ی حضرت درب داشته؟ »

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاسخگویی به شبهات فاطمیه : «آیا خانه ی حضرت درب داشته؟ »


باسلام خدمت همه ی بزرگواران
بعنوان یک محب حضرت زهرا باید شبهاتی که از طرف دشمنین اسلام واهل بیت(ع) وارد میشه رو بتونیم به صورت مستند جواب بدیم انشالله در این تایپیک مجموعه ی از پاسخ به شبهات فاطمیه رو قرار میدیم
انشالله آقا میاد

خواهشا بحث هارو با جدیت دنبال کنید

*اولین شبه *
طرح شبهه:
منازل مسکونى مردم مدینه و مکه در صدر اسلام به شکل ساختمان*ها و منازل مسکونى دوران ما نبوده است که افزون بر دیوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محکم وقفل*هاى متنوع باشد؛ بلکه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از دید اغیار، تنها از پرده، حصیر و... استفاده مى*کردند. در روایتى علی رضى الله عنه تصریح مى*کند که خانه*هاى ما اهل بیت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه*هاى ما اهل بیت، نه سقف دارد و نه در. این روایت را بسیارى از کتاب*هاى شیعه نقل کرده*اند از جمله:


الخصال، شیخ الصدوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضی النعمان المغربی، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص، شیخ المفید، ص 163 10 و بحار الأنوار، علامة المجلسی، ج 38 ص 167 و 186 و....


بنابراین، چگونه ممکن است که فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار قرار گرفته باشد؟ و یا چگونه ممکن است که این در آتش گرفته باشد؟

.................
.....
..


نقد و بررسی:

یکى از شبهاتى که اخیراً برخى از وهابی*ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زیاد مطرح کرده*اند همین شبهه است.

اما با بررسى روایات موجود در کتاب*هاى شیعه و سنى این نتیجه به دست مى*آید، که در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله خانه*هاى مدینه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسیارى مى*توان به عنوان شاهد نقل کرد که ما به چند نمونه اشاره مى*کنیم. شما خواننده محترم براى اطلاع بیشتر به کتاب مأساة الزهراء علیها السلام، و خلفیات مأساة الزهراء، نوشته سید جعفر مرتضى مراجعه فرمایید.

[=arial black]ما ابتدا پاسخ علامه سید جعفر مرتضى را در پاسخ این شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصیلى آن خواهیم پرداخت:

پاسخ علامه سید جعفر مرتضی:

[=arial black]علامه سید جعفر مرتضى در پاسخ این روایت مى*گوید:

فأمیر المؤمنین إذن یصف حالة الفقر المدقع الذی کان یعانی منه أهل البیت ( علیهم السلام )، ویذکر إیثار رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما یتوفر لدیه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البیت ( علیهم السلام ) بیوتهم کانت من جرید النخل الذی هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غیرهم ( علیهم السلام ) فکان لبیوتهم ستائر، وکانت أبوابها من غیر جرید النخل أیضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح کما یدعون.

علی علیه السلام از فقر ناراحت کننده*اى که خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى*کردند سخن مى*گوید و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از اموال و نعمت*هاى که نزدش جمع شده بود یاد مى*کند،* با این که دَرِ خانه*هاى اهل بیت از چوب خرما؛ پس از پاک کردن از شاخ و برگش بود؛ ولى دیگران دَرِ خانه*هایشان از غیر چوب خرما بود و افزون برآن بر درهایشان پرده نیز آویزان کرده بودند.

العاملی، السید جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء علیها السلام شبهات وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السیرة بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1418هـ ـ 1997 م

باز کردن درب خانه با کلید، چه معنایی دارد؟

خداوند در قرآن کریم به صحابه و دیگر مسلمانان اجازه مى‌دهد که از خانه‌هایى که کلید آن در اختیار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌تردید خانه‌اى که در چوبى و یا آهنى نداشته باشد، داشتن کلید براى آن بى‌معنا خواهد بود:

لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً.(النور / 61 .)

بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخورید و همچنین خانه‏هاى پدرانتان ... یا خانه‏اى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که به طور دسته‏جمعى یا جداگانه غذا بخورید .

در حدیث ذیل نیز با صراحت سخن از باز کردن دَرِ اتاق به وسیله کلید است و این نشان مى‌دهد که ورودی‌هاى منازل واتاق‌ها محصور و محفوظ بوده است.

حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِیمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِیسَى عَنْ إِسْمَاعِیلَ عَنْ قَیْسٍ عَنْ دُکَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَیْنَا النَّبِىَّ،صلى الله علیه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.

از دُکَین بن سعید مزنى نقل شده است که گفت: خدمت پیامبر رفتیم و تقاضاى غذا کردیم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.

السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث أبو داود (متوفای275هـ)، سنن أبی داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.

البانى در صحیح و ضعیف سنن ابوداوود، شماره 5238 آن را تصحیح کرده است.

پیامبر دستور ‌داد، شب‌ها دَرِ منازل را ببندند:

مسلم نیشابورى در صحیحش مى‌نویسد:

10. قَالَ أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً.

ابو حمید مى‌گوید: پیامبر به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اى قرار دهیم و نیز دستور داد که شب‌هنگام درها را ببندیم.

النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، کتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِی شُرْبِ النَّبِیذِ وَتَخْمِیرِ الإِنَاءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت

بنده نيز امادگي بحث در اين زمينه را دارم انشا الله شبهات را من هم مي اورم و پاسخش را مي دهم

خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:

بخارى در ادب المفرد مى‌نویسد:

عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبی صلى الله علیه وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج.

محمد بن هلال خانه‌هاى همسران پیامبر را دیده است که پوششى بافته شده‌ از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسیدم، گفت: درِ خانه ‌اش به طرف شام باز مى‌شد، پرسیدم:‌ یک لنگه داشت یا دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر یا ساج.

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 272، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م

عاصمى شافعی( متوفاى 1111) مى‌نویسد‌:

کان باب عائشة مواجه الشام وکان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.

درِ خانه عائشه به طرف شام بود و یک لنگه داشت که از چوب درخت عرعر یا ساج بود.

العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 1، ص 367، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.

ابوالبقاء مکى حنفى (متوفاى 864) مى‌نویسد:

وکان لبیت عائشة رضی الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.

تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریقة والقبر الشریف، ج 1، ص 268، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، 1424هـ، 2004م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر

براى خانه عائشه یک در بود که یک لنگه داشت و از چوب عرعر یا ساج بود.

المکی الحنفی، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضیاء (متوفای854هـ)، تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریفة والقبر الشریف، ج 1، ص 268، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1424هـ ـ 2004م.

محمد بن اسماعیل بخارى در صحیح خود مى‌نویسد:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا یحیى بن سَعِیدٍ قال أَخْبَرَتْنِی عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضی الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی صلى الله علیه وسلم یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.

از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابو‌طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد، و من ازشکاف در (شق الباب) او را مى‌نگریستم.

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما یُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُکَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلک، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

شکاف یا سوراخ دَر دلیل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهایى که از «تخته » یا «سعف نخل» ساخته مى‌شدند بر ورودی‌هاى منازل وخانه‌ها نصب مى‌کرده‌اند.

خانه علی (ع) دارای دَر بود:

همچینن در برخى از روایات شیعه و سنى آمده است که خانه حضرت علی علیه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده‌ است.

در داستان ازدواج فاطمه زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام آمده است:

ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ کَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَیْتِکُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَکُمَا وَ بَارَکَ فِی نَسْلِکُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَکُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَیْهِ بَابَه‏.

رسول خدا (ص‌) علی بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را که با فاطمه انجام داده بود با علی نیز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علی خواند که براى فاطمه خوانده بود. سپس به علی و فاطمه علیهما السّلام فرمود: برخیزید بسوى خانه خود روید، خدا شما را نسبت به یک دیگر مهربان کند! و به نسل شما برکت دهد! و عاقبت شما را بخیر نماید! رسول خدا (ص) پس از این دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.

الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ؛

الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای360هـ)، المعجم الکبیر، ج 22 ص 412، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م؛

التمیمی المغربی، أبو حنیفة النعمان بن محمد (متوفای363 هـ)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 359، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ؛

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 43 ص 142، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

امام کاظم از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل کرده است که فرمود:

جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَأَغْلَقَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ یَا أَهْلِی وَأَهْلَ اللَّه‏....

پیامبر اکرم؛ علی بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را جمع کرد و درب را بر روى آن‌ها بست و فرمود:

اى خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام مى‌رساند....

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 24 ص 219، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

و در حدیثى دیگر از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل مى‌کند که فرمود:

لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُبِضَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله وسلم) فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ یَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّیْلِ طَوِیلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِکَ خَرَجَ عَلِیٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب‏.

شبى که رسول خدا صلى الله علیه وآله صبح آن از دنیا رفت، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزدیک خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علی و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السلام از خانه بیرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22 ص 490، باب 1، وصیته ص عند قرب وفاته و فیه، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

بستن دَر دلیل بر چه چیزى مى‌تواند باشد؟

محمد بن جریر طبرى شیعى مى‌نویسد‌:

قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِیَ جَالِسَة.

سلمان مى‌گوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى که وارد شدم دیدم نشسته است.

الطبرى ، أبی جعفر محمد بن جریر بن رستم (قرن5هـ) ، دلائل الامامة ، ص 107 ، نشر و تحقیق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، 1413هـ ؛

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 91 ص 226، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

در این حدیث سلمان مى‌گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومى غیر از معناى رایج آن دارد؟

[h=3]شکستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:[/h]
در روایت هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها آمده است:

قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِیدِ وَ الْمُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِی حُذَیْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ وَ هِیَ لا تَشُکُّ أَنْ لا یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ.

عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبکر و عمر و عثمان و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح و سالم مولى ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامى که به خانه رسیدیم، فاطمه آن‌ها را دید، در را بر روى آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

در روایت ابن قتیبه آمده است:

ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: یا أبت یا رسول الله، ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن أبی قحافة...

عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند،‌ فاطمه هنگامى که صداى آنان را شنید، فریاد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبکر) چه رنجها که ندیدم.

الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 16، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م، با تحقیق شیری، ج1، ص37، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24.

نتیجه گیری شبه ی اول :

استدلال به روایت و فرمایش علی علیه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمى‌رساند؛ زیرا: اولاً: طراح شبهه سخن علی علیه السلام را ناقص نقل کرده است؛ به گونه‌اى که خواننده احساس مى‌کند که اهل بیت علیهم السلام منزل مسکونى به شکل متعارف نداشته‌اند؛ چون خانه‌اى که نه سقف دارد و نه دَر و نه دیوار، قابل تصور نیست؛ در حالى که متن حدیث چنین است: نحن اهل بیت محمد (ص) لا سقوف لبیوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شیخ مفید، ستور به معناى دیوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.

جمله پایانى این حدیث گویاى استفاده از چوب حاصل شده از برگه‌هاى درخت خرما است؛ چون جریده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشیدن اضافات آن است که با بستن آن چوبها کنار یکدیگر براى پوشش و دیوار کشى و در ورودى و غیر آن استفاده مى‌شده است؛ بنابراین از این روایت و روایات دیگر استفاده مى‌شود که خانه اهل بیت علیهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علی علیهما السلام مانند خانه‌هاى افراد دیگر داراى در ورودى بوده است که باز و بسته مى‌شده و از استحکام مخصوصى هم برخوردار بوده است.

همچنین روایات دیگرى از مصادر اهل سنت نقل شد که خانه‌هاى مدینه و نیز خانه امیر مؤمنان علیه السلام دَر داشته است و این دَرها نیز چوبى بوده است.

یاعلی
منتظر شبه بعد وپاسخش باشید
لعن الله علی قاتلی فاطمه سیدالنساء العالمین

1-حدیث سد ابواب :


- حديث سد الأبواب إلا باب علي الذي رواه أهل السنة بأسانيد صحيحه ، فقد رواه الحاكم في المستدرك على شرط الشيخين ، وصححه الذهبي أيضا
المستدرك : ج 3 ، ص 125 و 132 ، ونقله ابن الأثير الجزري عن الترمذي كما في جامع الأصول : ج 8 ، ص 659 ، ح 6506 ، وله مصادر أخرى كثيره ، فمن يحب المزيد فليراجع الصحيح من سيره النبي : ج 4 ، ص 89 - 101 .
حدیثی که در شان حضرت علی است که پیامبر دستور داد همه درب ها بسته شوند جز درب خانه حضرت علی می شود این دوستانی که می گند درب نداشته است چه شکلی پیامبر به این قضیه پی نبرده بود ؟؟
2-روایت جوینی :
لما زوج النبي صلى الله عليه وآله فاطمة قال : يا أم أنس زفي ابنتي إلى علي ، ومريه أن لا يعجل عليها حتى آتيه ، فلما صلى العشاء أقبل بركوة فيها ماء فتفل فيها بما شاء الله وقال : اشرب يا علي وتوضأ ، واشربي وتوضئي ، ثم أجاف عليهما الباب
فرائد السمطين : ج 1 ، ص 92 ، ح 61

3-روایت کتاب مردویه :

ثم أتاها - أي النبي - في صبيحتهما وقال السلام عليكم ، أدخل رحمكم الله ؟ ففتحت أسماء الباب
المناقب : ج 3 ، ص 356 .
4-روایت حضینی :
إحراق بيت الزهراء سلام الله عليها : ( وأخذ النار في خشب الباب)
هنگامی که اتش گرفت درب
الهدایه الکبری ص 407

5-درب خانه عایشه

در رابطه با خانه عایشه اقای بخاری در کتاب الادب المفرد ج1 ص 272 می گوید

776 - حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي فُدَيْكٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ، أَنَّهُ رَأَى حُجَرَ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ جَرِيدٍ مَسْتُورَةً بِمُسُوحِ الشَّعْرِ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ بَيْتِ عَائِشَةَ، فَقَالَ: كَانَ بَابُهُ مِنْ وِجْهَةِ الشَّامِ، فَقُلْتُ: مِصْرَاعًا كَانَ أَوْ مِصْرَاعَيْنِ؟ قَالَ: كَانَ بَابًا وَاحِدًا، قُلْتُ: مِنْ أَيِّ شَيْءٍ كَانَ؟ قَالَ: مِنْ عَرْعَرٍ أَوْ سَاجٍ

[قال الشيخ الألباني] : صحيح
خانه عایشه درش به طرف شام باز می شده است (و کسانی که می گویند پیامبر در خانه عایشه فوت کرده است این روایت کذیب می کند) بعد می گوید درب عایشه دو لنگه بود یا یک لنگه (ایا پرده یا حصیر دو لنگه هم داریم!!!!)این درب عایشه از چه جنس چی بود می گوید از چوب عرعر یا کاج است
------------------------------------------------
حالا چه شکلی شد اگر همون پارچه هم در نظر بگیریم روایت 4 جور می اد
منبع خیمه گاه ابوالفضل

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


خانه امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) تنها خانه‌ای بود که یک درب به داخل مسجد النبی(ص) و یک درب به بیرون داشت.(و سدّ الابواب الّا بابه)این خانه چند بار مورد تعدّی و حرمت‌شکنی قرار گرفت، عبدالملک مروان این خانه را تخریب کرد (مناقب ابن شهر آشوب، جلد 2، صفحه 211)


اسامی مهاجمان به خانه حضرت زهرا(س)


1- خلیفه اول، وی موقع مرگ خود از این تهاجم اظهار تأسف می‌کرد، بنابراین معلوم می‌شود به دستور او انجام شده است.(شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، جلد 6، صفحه 51).

2- خلیفه دوم (تاریخ طبری، جلد 2، صفحه 433 و کنزالعمال جلد 5، صفحه 651).

3- اسید بن حضیر ( الامامة و السیاسه جلد 1، صفحه 11) نام وی را برخی اسید بن حصین گفته‌اند. (احقاق الحق، جلد 2، صفحه 370).

4- سلمة بن سلامة (شرح نهج البلاغه، جلد 6 ، صفحه 47)

5- ثابت بن قیس خزرجی (همان مدرک)

6- خالد بن ولید (همان مدرک).

7- محمد بن مسلمة (همان مدرک، صفحه 48).

8- بشیر بن سعد (احتجاج، جلد 1، صفحه 414 و اختصاص مفید، صفحه 185).

9- مغیرة بن شعبه (همان مدرک).

10- ابوعبیدة بن جراح (اختصاص مفید، صفحه 185)

11- سالم مولی ابی حذیفه (همان مدرک)

12- معاذ بن جبل (الوافی بالوفیات، جلد 6 صفحه 17. ملل و نحل، جلد 1 صفحه 5. الامامة و السیاسة، جلد 1 صفحه 12).

13- قنفذ (همان مدرک)

14- عثمان (اختصاص مفید، صفحات 184 و 187)

15- عبدالرحمن بن عوف (شرح نهج البلاغه، جلد 6، صفحه 68. البدایه و النهایه، جلد 5 ، صفحه 250. سیر اعلام النبلاء، صفحه 26)

16- زیاد بن لبید (شرح نهج البلاغه، جلد 6، صفحه 68)

17- معاویه بن ابی‌سفیان (وقعه صفین، صفحه 163)

18- عمروبن عاص (همان مدرک).

19- زید بن اسلم (احقاق الحق، جلد 2، صفحه 370).[/]

با سلام و صلوات الهی بر رهروان و پویندگان راه حق و حقیقت
در اول عرائضم فرازی از فرمایشات علامه الحق آیه الله العظمی حسن زاده آملی حفظه الله را برایتان می آورم که فرمودند
راه حق و حقیقت همان راهی است که قرآن و اهل بیت طاهرین علیهم السلام به ما نشان دادند و بس (نقل به مضمون)
به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از مدتها به انجمن آمدم تا عرض ادبی به ساحت قدسی آن بانوی با عظمت نمایم
برخی از روایات احراق باب که منجر به شهادت آن حضرت شد را هم از منابع اهل سنت و هم شیعی برای مجاب نمودن مخالفین اول از منابع اهل سنت مطالبی را نقل خواهم نمود و در ادامه به نقل احادیث از کتب شیعی مبادرت می ورزم

الف: منابع اهل سنتبرخي از تاريخ نويسان اهل تسنن حادثه يورش به خانه وحي را نيمه روشن و برخي تا حدي روشن بيان نموده اند كه به نمونه هايي اشاره مي شود:


1 . طبري: او كه نسبت به خلفا تعصب خاصي دارد، به اين مقدار اعتراف مي كند: «اتي عمر بن خطاب منزل علي فقال: لاحر قن عليكم او لتخرجن الي البيعة; (1) عمر بن خطاب در برابر خانه علي عليه السلام قرار گرفت و گفت: براستي [خانه را] بر روي شما به آتش مي كشم و يا اينكه شما براي بيعت [با ابابكر] خانه را ترك گوييد .»

2 . ابن قتيبه دينوري: اين نويسنده گامي فراتر رفته، مي گويد: خليفه نه تنها تهديد كرد، بلكه دستور داد كه در اطراف خانه هيزم جمع كنند و افزود: «به خدايي كه جان عمر در دست اوست! يا بايد خانه را ترك كنيد و يا اينكه خانه را آتش زده و مي سوزانم .» وقتي به او گفته شد كه دختر گرامي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، فاطمه در خانه است، گفت: «هر چند فاطمه در آن باشد .» (2)

3 . ابن عبد ربه اندلسي: او كه متوفاي 495 مي باشد، مي گويد: خليفه به عمر ماموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كشد و اگر مقاومت كردند با آنان نبرد نمايد، از اينرو عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند «فاقبل بقبس من النار علي ان يضرم عليهم الدار» ، در اين موقع با فاطمه عليها السلام روبرو گرديد، آن حضرت فرمود: فرزند خطاب! آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟ وي گفت: آري، مگر اينكه بسان ديگران با خليفه بيعت نماييد . (3)

شبيه اعترافات فوق را ابو الوليد محب الدين محمد بن شخته الحنفي قاضي حنفيها در حلب متوفاي سال 815 دارد . (4) احمد بن يحيي بلاذري متوفاي 279 (5) ، ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهري، صاحب كتاب «فدك » و «سقيفه » (6) و ابي خيزرانه در كتاب غرر (7) و شاه ولي الله دهلوي (8) در «ازالة الخفاء» و واقدي (9) و بلاذري و ابن ابي الحديد (10) نيز چنين مطالبي دارند . و همچنين ابن واضح يعقوبي (11) ، اسماعيل بن محمد ابوالفدا، عمر رضا كحاله در كتاب «اعلام النساء» ، عبدالفتاح عبدالمقصود (12) و ابراهيم بن عبدالله يمني در كتاب «الاكتفاء» و ... اين امور را ذكر كرده اند .

4 . گروهي از تاريخ نويسان اهل سنت: گروه ديگري از تاريخ نويسان اهل سنت به آخرين مرحله از جسارت به خانه زهرا عليها السلام نيز اعتراف نموده اند، و صريحا گفته اند كه عمر خانه علي عليه السلام و زهرا عليها السلام را آتش زد . از جمله:

1 . ابي الحسن، علي بن الحسين بن علي المسعودي الهذلي، صاحب «مروج الذهب » متوفاي 346 ه مي گويد: «... فوجهوا الي منزله فهجموا عليه واحرقوا بابه ... ; (13) پس [عمر و همراهان] به سوي خانه علي عليه السلام روي كردند، پس بر او هجوم بردند و خانه او را آتش زدند .»

2 . محمد بن عبدالكريم بن احمد شافعي، معروف به شهرستاني (579 - 548)، از ابراهيم بن سيار بن هاني، معروف به نظام، متوفاي سال 231 - كه از اعاظم شيوخ معتزله و استاد جاحظ بوده است - نقل كرده است كه گفت: «... وكان عمر يصبح احرقوها بمن فيها وما كان في الدار غير علي وفاطمة والحسن والحسين عليهم السلام; (14) و عمر بود كه فرمان داد خانه را با كساني كه در آن قرار دارند بسوزانند، در حالي كه در خانه جز علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام كسي نبود .»
عبدالقاهر اسفر ائيني متوفاي 429 ه نسبت فوق را به نظام تاييد نموده است . (15)

3 . در زمان ملكشاه سلجوقي، وزيرش با يكي از علماي سادات شيعه مناظره مي كرد، در ضمن سخنانش گفت: «وجمع عمر الحطب علي باب فاطمة واحرق الباب بالنار ... ; عمر در خانه فاطمه هيزم جمع كرد و در خانه را به آتش كشيد .»

شاه به وزيرش رو كرد و گفت: آيا آنچه اين شيعه علوي مي گويد درست است؟ وزير گفت: «نعم اني رايت في التواريخ ما يذكره العلوي; (16) بله آنچه اين [شيعه] علوي مي گويد را در تاريخ ديده ام .»

و جالب اينجا است كه خود ابابكر نيز به اين امر اعتراف نموده است; زيرا در آخرين روزهاي عمر خود از چند عمل اظهار پشيماني نمود، از جمله گفت: «وددت اني لم اكشف بيت فاطمة وتركته وان اغلق علي الحرب ... ; (17) دوست داشتم كه خانه فاطمه را نمي گشودم و آن را رها مي كردم، گر چه ناچار به جنگ مي شدم [و كار به جنگ مي كشيد] .»

ب . منابع شيعه
هنگامي كه به روايات و كتابهاي دانشمندان شيعه مراجعه مي كنيم، جريان را روشن تر و گوياتر مي يابيم، كه به نمونه هايي اشاره مي شود:

1 . سليم بن قيس و عياشي و ... نقل كرده اند: طبق فرمان عمر، قنفذ با جماعتي به در خانه علي عليه السلام رفتند تا او را براي بيعت با ابابكر دعوت كنند، حضرت علي عليه السلام در را باز نكرد، سرانجام عمر با جمعي بر در سراي زهرا عليها السلام آمدند، عمر فرياد برآورد كه: يا علي! از خانه بيرون آمده، با خليفه رسول خدا! ! بيعت كن وگرنه آتش بدين سراي مي زنم . فاطمه برخواست و فرمود: اي عمر! اين چه دشمني است كه با ما داري؟ او جواب داد: در را باز كنيد والا در خانه را به آتش مي كشم! فاطمه زهرا عليها السلام فرمودند: اي عمر! از خدا نمي ترسي؟ ... «ثم دعا عمر بالنار فاضرمها في الباب فاحرق الباب; آنگاه عمر فرمان داد تا آتش بياورند، پس آن را در ميان درب افكند و درب [خانه] را به آتش كشيد .» (18)

2 . امام صادق عليه السلام فرمودند: «والله ما بايع علي حتي راي الدخان قد دخل بيته; (19) به خدا سوگند! علي عليه السلام بيعت نكرد مگر زماني كه ديد دود وارد خانه اش شده است .»

3 . مفضل به امام صادق عليه السلام عرض كرد: گريه چه پاداش و ثوابي دارد؟ حضرت فرمودند: اگر گريه بر حق باشد، ثواب آن قابل احصا نيست . آنگاه مفضل گريه شديد و طولاني نمود و گفت: اي پسر رسول خدا! روز انتقام شما [از جنايتكاران] بزرگ تر از روز محنت و غصه شما خواهد بود . پس حضرت صادق عليه السلام فرمودند: «ولا كيوم محنتنا بكربلاء، وان كان يوم السقيفة واحراق النار علي باب اميرالمؤمنين والحسن والحسين وفاطمة وزينب وام كلثوم و فضة وقتل محسن بالرفة اعظم وادهي وامر لانه اصل يوم النداب; (20) نه چون روز محنت ما در كربلا، و گر چه روز سقيفه [و غصب خلافت] و سوزاندن آتش بر در [خانه] اميرمؤمنان و حسن و حسين و فاطمه و زينب و ام كلثوم عليهم السلام و كشته شدن محسن بر اثر فشار، بزرگ تر، دردناك تر و تلخ تر است; زيرا اساس روز ندبه ها بود .»

4 . مفضل روايت مفصلي از امام صادق عليه السلام درباره علائم ظهور و كارهاي حضرت حجت عليه السلام بعد از ظهور نقل نموده است، (21) در بخشي از آن مي خوانيم: حضرت آن روز را به ياد مي آورد و مي گويد: «وجمعهم الجزل والحطب علي الباب لاحراق بيت اميرالمؤمنين وفاطمة ... واضرامهم النار علي الباب; (22) و جمع نمودنشان هيزم تروخشك بر در خانه، براي سوزاندن خانه علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام، آتش زدن آنها درب [خانه علي عليه السلام] را .»

5 . پيامبر اكرم در يكي از سخنان خويش كه از حوادث آينده خبر مي داد، فرمود: «واما ابنتي فاطمة فانها سيدة نساء العالمين ... واني لما رايتها ذكرت ما يصنع بها بعدي كاني وقد دخل الذل بيتها وانتهكت حرمتها وغصبت حقها ومنعت ارثها و كسر جنبها واسقطت جنينها وهي تنادي يا محمداه فلاتجاب وتستغيث فلاتغاث; (23) و اما دخترم فاطمه، سيده زنان جهانيان [از ابتدا تا انتهاي آفرينش] است ... و من آن گاه كه فاطمه ام را مي بينم به ياد آنچه كه با او رفتار مي شود [از ستمها و اهانتها] مي افتم . گويا مي بينم كه خواري به خانه او راه يافته، و حرمتش هتك، و حقش غصب شده است، و [از] ارثش جلوگيري بعمل آمده، و پهلويش شكسته و فرزندش سقط شده و او ناله مي زند يا محمدا! پس جواب داده نمي شود و كمك مي خواهد، سپس كمك نمي شود .»

خداوندا چرا دلها گرفته # جهان را ماتمي عظمي گرفته
چرا سرها بود بر زانوي غم # سحاب تيره عالم را گرفته
چه غوغايي به يثرب گشته برپا # كه موج فتنه ها بالا گرفته
زجور امت و هجران بابا # دل صديقه كبري گرفته
زدند آتش به درب مهبط وحي # كه دودش گنبد خضرا گرفته
اميرمؤمنان سردار اسلام # غم عالم بقلبش جا گرفته
فدك را از كف دخت پيمبر # رياكاران بي پروا گرفته
چه رخ داده مگر از بهر زهرا # كه روي خويش از مولا گرفته
مه برج نبوت منخسف شد # كه قرص صورت زهرا گرفته
سيه كرده است قنفذ بازويش را # به دستوري كه زان رسوا گرفته
گلويش را فشار غصه و غم # زدست بي وفائيها گرفته
اميد از زندگي ببريده ديگر # زدنياي دني دل وا گرفته
نه تنها سوخت «فولادي » از اين درد # كه غم بر دهر و مافيها گرفته (24)

پي نوشت:
1) تاريخ طبري (چاپ از دايرة ا لمعارف)، ج 3، ص 202; شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 2، ص 56 .
2) شرح نهج البلاغه، (همان)، ج 1، ص 134; الامامة والسياسة، ج 2، ص 12; اعلام النساء، ج 3، ص 1205 .
3) عقدالفريد، ج 4، ص 260; تاريخ ابي الفداء، ج 1، ص 156; اعلام النساء، ج 3، ص 1207 .
4) شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 19 و ج 1، ص 134; رياحين الشريعه، ج 1، ص 285 .
5) انساب الاشراف، ج 1، ص 586; تلخيص الشافي، ج 3، ص 76 .
6) شرح نهج البلاغه (همان)، ج 6، ص 48 و 47 .
7) نهج الحق و كشف الصدق، ص 271 .
Dirol رياحين الشريعه، ج 1، ص 289; اثبات الوصيه، مسعودي، ص 123 .
9) نهج الحق و كشف الصدق، علامه، ص 271; تلخيص شافي، سيد مرتضي، ج 7، ص 76 .
10) شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 48 .
11) تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 126 .
12) الغدير، ج 3، ص 103 - 104 .
13) مسعودي، اثبات الوصيه، چاپ بيروت، ص 154; الوافي بالوفيات، ج 5، ص 347 .
14) ملل و نحل، شهرستاني، ج 1، ص 57 (چاپ ايران) و در چاپ غير ايران، ص 72 و ر . ك: ج 2، ص 59 .
15) الفرق بين الفرق، عبدالقاهر اسفر ائيني، ص 107 .
16) مؤتمر علماء البغداد، ص 64 - 63 .
17) لسان الميزان، ج 4، ص 189; تاريخ طبري، ج 3، ص 236; الامامة والسياسة، ج 1، ص 13; مروج الذهب، ج 1، ص 414 (چاپ قديم) ; عقدالفريد، ج 3، ص 68; الاموال، حافظ ابوالقاسم بن سلام، ص 193; نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 6، ص 51 .
18) تفسير العياشي، ج 2، ص 66 - 68; كتاب سليم بن قيس، ص 249 - 253; رياحين الشريعه، ج 1، ص 260 و 270 .
19) بحار، ج 28، ص 390; تلخيص شافي، ج 3، ص 76 .
20) ميرجهاني، نوائب الدهور، ص 192 .
21) بحارالانوار، ج 53، ص 1 - 19 .
22) همان، ص 18 .
23) همان، ج 43، ص 172 - 173، ح 13; ابراهيم الجويني، فرائد السمطين، ج 2، ص 36 .
24) حسين فولادي .

موضوع قفل شده است