"رافضه" یعنی چه؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
"رافضه" یعنی چه؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام؛:Gol:
معنای "رافضه" چیست و به چه کسانی اطلاق میشود؟:Sham:

سلام
توضیحات در خصوص پرسش شما:

سلام جناب نینوا اگر منظور شما از رافضه همون رافضی باشه فکر کنم این جوابتون بشه
از ریشه ی رفض میاد و به معنای ترک کردن هست . این یکی از القابی است که به شیعیان دادند. چون که شیعیان بعد از پیامبر خط سقیفه را ترک کردن و وفادار به اهل بیت موندند و حاضر به بیعت با سه خلیفه ی ابوکر و عمر و عثمان نشدند به همین دلیل آنها را رافضی به معنای ترک کنندگان این عقیده دانستند.
امیدوارم درست جواب داده باشم.

پرسش:
معنای "رافضه" چیست و به چه کسانی اطلاق میشود؟

پاسخ:
رفض در لغت:رفض به معناي ترك و رها كردن چيزي است: «رفضته‏اي تركته»؛ رها كننده چيزي را رافضي گويند.
در اصطلاح نويسندگان تاريخ و عقايد در مورد وجوه استعمال اين واژه اختلاف است.
برخي مي‏گويند: رفض يعني رها كردن وحي و برگشت به افسانه‏ها و خرافات بت‏پرستي و طاغوت پرستي. به عبارت ديگر بازگشت به آثار و ارزش‏هاي جاهليت و اين حقيقت را به شخصي به نام عبداله بن سبا و پيروان او نسبت داده‏اند زيرا وي، امام علي بن ابيطالب(ع) را پيغمبر مي‏پنداشت و با اين پندار دين اسلام را رفض نمود.
«اِنّما سَمُّوا الروافضَ لِكونهم رفضُوا الدينَ»;(1)بدين جهت رافضي گفته‏اند كه دين را رها كردند.
بعضي معتقد هستند كه واژه رفض و رافضي از سال 122 ه’. ق. در زمان زيد بن علي به كار برده شد. بغدادي مي‏نويسد: «فرقه زيديّه را رافضي مي‏گويند».(2) در مفاتيح العلوم، خوارزمي آمده است: «به جماعتي كه با زيد بن علي بيعت كردند و سپس او را رها كردند رافضي گفته شده است».
مصباح المنير نيز چنين مي‏نويسد: «و الرّافضُْ فِرقٌْ من شيعِْ الكوفْ سَمُّوا بذلك لأَنّهم تركوا زيد بنُ عليٍ(ع) حين هُمْ عن الطعن في الصحابِْ فلمَّا عرَفوا مقالَته و انّه لا يَبرأ من الشيخينِ رفضَوه ثمَ استعمَل هذا اللّقبَ في كلِّ من غلافي هذا المذهب و أجاز الطعنُ في الصحابْ»;(3)رافضي به گروهي از شيعيان كوفه گفته شده است كه زيد بن علي را رها كردند و از شيخين - ابوبكر و عمر - برائت جستند، سپس اين لقب به كساني كه در برائت آن دو غلو و زياده‏روي كردند و اجازه طعن در مورد صحابه دادند اطلاق شد.

به مرور زمان اين لقب درباره شيعه اماميه نيز به كار برده شد و در كتاب‏هاي فِرَق و مذاهب يادداشت گرديد، چنانكه ابوالحسن اشعري مي‏نويسد: «و اَنّما سمَّوا الاماميَْ رافضَْ لَرِفَضهم امامَْ ابي‏بكر و عُمر».(4)
عسقلاني مي‏نويسد: «التشيعُ هو محبُْ عليِِ و تفضيلُه علَي الصحابِْ فمَن قدّمَه علي أبيبكر و عُمر فهو رافضيغالٍ فيالتشيع و من لم يُقدمه عليهما فَهُو شيعيُُ»;(5) كسي كه علي را بر ابوبكر و عمر مقدم بدارد رافضي است و كسي كه علاقمند به علي باشد و او را از صحابه افضل و برتر بداند شيعه مي‏ باشد.
واژه رافضي به كساني كه به اهل‏ بيت(عليهم السلام) محبت و عشق مي‏ورزيده‏ اند نيز اطلاق مي ‏شده است چنان كه امام شافعي گفته است:
«اِن كان رفَضاً حبُّ آلِ محمدفليشهَد الثقلانَ اِنّي رافضي»;(6)
یعنی اگر علاقه و محبت آل بيت محمد(ص) رفض است پس آدميان و پريان گواه باشند كه من رافضي هستم.
گر تفضيل را ملاك رفض بدانيم بايد بيشتر پيشينيان و راويان حديث را رافضي بدانيم و اين نوع برخورد تنها ناشي از تعصب است، چنان كه در اين رابطه يكي از نويسندگان اهل‏سنت پس از نقل فضايل و كمالات علي(ع) چنين گفته است: «فضايل علي قابل انكار نيست و انكار فضايل و نسبت رفض به معتقدان آن جز از ناحيه متعصبان صورت نمي‏گيرد». و نيز مي‏گويد: «لو كان هذا رفضاً و تركاً للسنِْ لم يُوجَد مِن اهل الروايِْ و الدرايِْ شئ اصلاً فايّاك و التعصبُ في الدين و التجنبُ عنِ الحق و اليقين»;(7) اگر نقل فضايل علي(ع) رفض و ترك سنت باشد چيزي از اهل روايت و درايت حديث يافت نمي‏شود پس بپرهيزيد از تعصب در دين و اجتناب از حق و يقين.


پرسش:
برخي از نويسندگان اهل ‏سنت در توجيه رافضی بودن شیعه به این روايت تمسك كرده‏ اند:كه پيامبر(ص) فرمود: «يَظهرُ في آخِر الزمان قومٌ يُسمَّون الرافضَْ يرفَضَون الاسلامَ»؛ در آخر زمان قومي آشكار مي‏شوند كه نام آنان رافضي است و اسلام را رفض مي‏كنند؟

پاسخ:
در پاسخ اين گروه بايد گفت اين روايت به دو دليل قابل اعتماد نمي‏ باشد؛ نخست آن كه اين روايت از نظر سند صحيح نيست چنان كه ذهبي از رجال شناسان اهل‏سنت مي‏گويد: «اين روايت از مجعولات است» و همچنين ابو عقيل يحيي بن متوكل آن را ضعيف و واهي دانسته است و ابن عبد البر نيز گفته اين حديث در نزد جميع رجاليّون ضعيف است.(8)
دوم بر فرض صحت و سلامت حديث، حضرت گروه خاصي را مشخص نفرموده ‏اند تا آن گروه رافضي دانسته شوند و شايد مقصود حضرت همان مطلبي باشد كه در روايت ديگر آمده است كه از سرزمين حجاز «قرن شيطان»(9) ظهور مي‏كند و آنها هستند كه فتنه و فساد ايجاد مي‏كنند و يهود و كفر را به سرزمين مقدس اسلامي دعوت كرده و اسلام واقعي را رفض و رها مي‏كنند.
با توجه به مطالبي كه يادآوري شد روشن مي‏شود كه نسبت رفض و رافضي به شيعه اماميه، به هيچ وجه صحيح نيست زيرا شيعه راهي جز راه قرآن، سنت و عترت برنگزيده است؛ چنان كه امام صادق(ع) در اين باره فرمود: «مالَهُم و لَكُم ما يُريدونَ منكُم و ما يُعيبوُنكم يقولَون الرّافضَْ، نَعم و الله رفضَتُم الكِذبَ و أتَّبعتُم الحقَ...»;(10) چه شده آنان را با شما، از شما چه مي‏خواهند و چرا عيب مي‏گيرند و به شما لقب رافضي مي‏دهند! آري سوگند به خدا شما دروغ را رفض كرديد و حق را پيروي نموديد.
از اينجا به خوبي روشن مي‏شود كه دست‏هاي تفرقه افكن در ميان امت اسلامي، اين گونه القاب را ترويج كرده تا چهره مكتب اهل‏بيت را دگرگون و خدشه‏دار نمايد.
در كتب فِرَق و مذاهب، رفض و رافضي بودن را به گروهي به نام سبائيه نسبت داده ‏اند(11) سپس اين لقب به گروه‏هايي مانند زيديه، اماميه، كيسانيه و غلات نيز اطلاق گرديده است.
بغدادي پس از اينكه سبئيّه را به عنوان رافضي معرفي كرده است چند گروه ديگر مانند اماميه و زيديه را به اين نام مي‏خواند سپس مي‏نويسد: «امّا فرق الزيديه و فرق الاماميه فمعدودون في فرق الأمْ و الفرقْ السبئيه ليست من فرق امْ الاسلام لتسمتيهم عليّاً الهاً»;(12) فرقه زيديه و اماميه از گروه‏ها و فرقه‏هايي هستند كه داخل امت اسلامي مي‏باشند و امّا فرقه سبئيّه از فرقه‏هاي امت اسلامي نيستند زيرا آنان علي را خدا ناميده‏اند. از اين بيان استفاده مي‏شود كه نسبت رفض به اماميه و زيديه درست نيست زيرا آنان جزو مسلمانان‏اند و رافضي كسي است كه از اسلام و امت اسلامي خارج باشد.
بايد دانست كه اين اصطلاح در احاديث نبوي نيامده، لقبي است كه گروهي به گروه ديگر نسبت داده‏اند.
نكته‏اي كه به خوبي ناروايي نسبت رفض به شيعه را روشن مي‏كند، عقايدي است كه در كتب فِرَق و مذاهب به عنوان عقايد رافضي‏ها بيان شده است زيرا شيعه اماميه به هيچ يك از اين عقايد باور ندارد و بلكه آنها را از عقايد باطل به شمار مي‏آورد. بغدادي در بيان عقايد رافضي‏ها مي‏نويسد عقايد رافضيان چنين است.
1- نسبت پيغمبري به علي و نسبت خطا در رساندن وحي توسط جبرييل؛ اين نسبت را برخي از نويسندگان ناآگاه به شيعه نسبت داده‏اند و گفته‏اند كه قرآن براي علي نازل شد و جبرييل - نعوذ بالله - به اشتباه آن را بر پيغمبر خوانده است.
2- غلو درباره علي بن ابيطالب؛ تا جايي كه در مرگ ايشان شبهه كردند و گفتند علي مخفي شده و مانند عيسي بن مريم(ع) به آسمان عروج نموده و گمان برده‏اند كه او خداست و اين عقيده به برخي ديگر مانند كيسانيه و خطابيه سرايت نمود و محمد بن حنفيه و امام صادق را خدا دانستند.
3- تحريم گوشت شتر.(13)
اين توصيف‏ها روشن مي‏كند كه شيعه اماميه از تمامي عقايد ياد شده پاك است و در اين‏باره به مكتب اهل‏بيت ظلم شده و تاريخ نگاران و نويسندگان ملل و نحل انصاف را رعايت نكرده‏ اند.

پاورقی:
1. مقالات الاسلاميين، ابوالحسن اشعري، ص 89، پاورقي.
2. الفرق بين الفرق، بغدادي، ص 21.
3. مصباح المنير، فيومي.
4. مقالات الاسلاميين، اشعري ابوالحسن، ص 89.
5. هدي الساري، ابن حجر عسقلاني، ص 333.
6. تفسير فخر رازي، ذيل آيه قربي و صواعق المحرقه، ابن حجر، بحث محبت اهل‏بيت.
7. حاشيه شرح عقائد، نسفي، ص 230، ابوالفضل عبيدالله الحنفيالقندهاري.
8. اسني المطالب، ص 115.
9. شرح عقايد نسفي، تفتازاني.
10. جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 10، اسماعيل المعزي الملايري.
11. علامه بغدادي در فرق بين الفرق در مورد سبائيه مي‏گويد: «سبائيه گروهي پيرو عبداله بن سبا بوده‏اند كه در تاريخ پيدايش شيعه و سني بحث آن گذشت و روشن شد كه آنها واقعيت خارجي نداشته‏اند».
12. الفرق بين الفرق، بغدادي، با حواشي محمد محيي الدين عبدالحميد.
13. همان، ص 223.

موضوع قفل شده است