امام علی«علیه السلام» عمر نیاید.

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امام علی«علیه السلام» عمر نیاید.

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]عمر نباشد[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آیا صحیح است که حضرت على(ع) از مجالست و نشست و برخاست و رودررویى با عمر بن الخطاب بشدت متنفر بوده، به گونه اى که هر وقت ابوبکر و یا على درخواست نشستى با او مى کرد، حضرت به او شرط مى کرد که کسى همراه او نباشد یعنى عمر همراه او نیاید، چنانچه امام بخارى مى گوید:[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]أرسل ـ علی(رضی الله عنه) ـ الى ابی بکر أن إئتنا ولا یأتنا أحد معک کراهیه لمحضر عمر...(1)[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]با این نصوص و اسناد، چگونه ادعا مى کنیم که روابط اهل بیت پیامبر با خلفاء حسنه بوده؟ [/]

______________________

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پی نوشت:[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif](١) بخارى ۳: ۵۵ ـ مغازى (خیبر).[/]

برداشت از سایت فطرت

با سلام
خیر، صحیح نیست!!
اگرحضرت علی(ع) همای رحمت است، نمیتوان چنین تنفری در وجودش متصور شد.

نقل قول:
خیر، صحیح نیست!!
اگرحضرت علی(ع) همای رحمت است، نمیتوان چنین تنفری در وجودش متصور شد.
عمر عامل کشته شدن آدمای بیگناه زیادی بود بعد هم اینکه با بدعتاش کلی به دین ضربه زد،چهره اسلامو بد و خشن معرفی کرد،حضرت زهرا رو هم کشت، باید به چنین آدمی مهربون رفتار کرد؟؟
اگه این کارا رو نکرده بودن من و شما نمیفهمیدیم که با عمر دشمن بودن، فکر میکردیم باهم دوست بودن ،سنی ها میگن خلفا یار همیشگی بودن! اگه این اقدامهای امام علی نبود ما نمیفهمیدیم چه اتفاقی افتاده و چی به چیه

من تو جملات قصار امام علی با اتفاقای تاریخی نزدیکی زیادی میبینم.ولی بعضیا نمیفهمن که هر حدیثی برای همیشه نیست،بعضی آیه های قران با اینکه کلی هستند تخصیص میخورن اون وقت بعضیا حرف ائمه رو کلیت میدن! مثلا میگن اون حدیث درباره ناقص العقلی زنا عین واقعیته!!
دیگه نمیگن منظور زنای اون موقع و عایشه بوده

تو جملات قصار امام علی خیلی به عمر و ابوبکر تیکه انداخته شده:Cheshmak:

:ok:

abcdefg;105989 نوشت:
با سلام خیر، صحیح نیست!! اگرحضرت علی(ع) همای رحمت است، نمیتوان چنین تنفری در وجودش متصور شد
ا

با سلام

پس معنای این آیه چیه؟ یه خورده قرآن خوندن خوبه.

محمد فرستاده خدا است و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مي‏بيني، آنها همواره فضل خدا و رضاي او را مي‏طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتي است كه جوانه‏هاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاي خود ايستاده است، و به قدري نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وامي دارد! اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كساني از آنها را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است. (۲۹فتح )

یوسف;106181 نوشت:
پس معنای این آیه چیه؟ یه خورده قرآن خوندن خوبه.

با سلام و عرض ادب
اینگونه نفرمایید!! به هر حال برادران اهل سنت برادران ما هستند و نه کافر!! مگر شما بارها این مطلب را از زبان مراجع ، رهبری و سایرین نشنیده اید؟ برادر دینی که کافر نمی شود؟!!:Cheshmak:

حضرت علی (ع) از جانب خداوند به ولایت و سرپرستی امت انتخاب شده بود و خود نمیتوانست عده ای را از این ولایت محروم کند. حال اگر مردم خود را محروم کنند، حرف دیگری است!

abcdefg;105989 نوشت:
خیر، صحیح نیست!! اگرحضرت علی(ع) همای رحمت است، نمیتوان چنین تنفری در وجودش متصور شد.


با سلام

بزرگواران به نظر خلط مبحثی شده است

خب شما وازه تنفر را بر دارید و به جای ان خوش اش نمی امد بگذارید
یا بدش می امد
یا نمیخواست با چنین افرادی نشست و برخواست کند

سند این روایت از کتب اهل سنت است و از خود اهل سنت

مولا نمی خواسته با کسانی که به پیامبر خود خیانت کردند و غصب حکومت رسول خدا(ص) کردند و فرزند و همسر ایشان را به شهادت رساندند نشست و برخواست کند

خب این چه ربطی به همای رحمت بودن مولا دارد
اگر پیامبر با کفار و مشرکین نشست و برخاست نمی کرد اشکالی به پیامبر رحمت بودن ایشان وارد است
مسلما که نه

استاد طاهای گرامی
سلام و عرض ادب

شاید این سوال مستقیما به این تاپیک ربطی نداشته باشد ولی سوال است دیگر!!
آیا حضرت علی (ع) درزمان خلافت خلفای راشدین در نمازهای جماعتی که به امامت خلفا برگزار میشد، شرکت و به آنها اقتدا میکرد؟
اگر جواب شما مثبت است چگونه امام به یک فرد خائن، ظالم، قاتل و به فرموده برخی دوستان کافر و مشروبخوار اقتدا میکند؟؟

abcdefg;106252 نوشت:
اینگونه نفرمایید!! به هر حال برادران اهل سنت برادران ما هستند و نه کافر!!

سخن ما با اهل سنت نیست با شخص شخیص:Gig: عمر است!!

abcdefg;106252 نوشت:
حضرت علی (ع) از جانب خداوند به ولایت و سرپرستی امت انتخاب شده بود و خود نمیتوانست عده ای را از این ولایت محروم کند

باید بگویم که طبق ایه زیر انانی که از زیر ولایت خداوند خارج میشوند هیچ رابطه ای با خدا ندارند (همچنین است که هیچ رابطه ای با ولی خدا ندارند)
لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ في‏ شَيْ‏ء
(3) آل‏عمران : 28
افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند؛ و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‏اى با خدا ندارد

حالا شما بیا این را حل کن لطفا!!


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]أَشِدَّاء عَلى الْکفَّارِ رُحمَاء بینهمْ !

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] سخن این‌که .. خدای متعال می‌فرماید: یاوران پیامبر با یکدیگر مهربان‌اند و با کفّار شدّت و غیظ دارند.

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا?فتح/29

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]و دیگر این‌که ابوبکر به عمر دستورمی‌دهد که علی را با شدیدترین صورت برای بیعت به نزد وی بیاورد(١) و اگر اباکرد با وی جنگ‌کند.(٢)

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]و اینک ... چگونه باورکنیم که از صفات همراهان پیامبر، شدّت و غیظ با یاورترین یار پیامبر باشد؟

طیق عقیده شما یا باید بگویید که امیر المومنین از کفار است!! (

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ)
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]یا بگویید که او از یاران پیامبر نبود!![=tahoma, arial, helvetica, sans-serif](مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ...[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] )
یا اینکه....
نخ و سوزن در دستتان ببافین جنابabcdefgh...

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] ______________________

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پی نوشت:

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1ـ أنساب الأشراف،ج1، ص587

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بعث أبو بکر عمر بن الخطاب إلى علی ( رض ) حین قعد عن بیعته ، وقال : ائتنی به بأعنف العنف .

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]2ـ تاریخ أبی الفداء: 1/164.( أخبار أبی بکر الصدیق وخلافته رضی الله عنه)

pedar;106761 نوشت:
نخ و سوزن در دستتان ببافین جنابabcdefgh

سلام و عرض ادب خدمت pedar گرامی

دوست عزیز متاسفانه بافندگی بلد نیستم!!
اما تا جایی که در تعلیمات دینی به ما آموزش دادند، شیعه یعنی پیرو و مطیع امام معصوم.
و یک شیعه نباید از امام و مقتدای خویش جلو بزند.


آیا امامان ما نیز معتقد بودند که جناب یا شخص شخیص عمر کافربوده است؟!!

ABCDEFG;106819 نوشت:
آیا امامان ما نیز معتقد بودند که جناب یا شخص شخیص عمر کافربوده است؟!!

با سلام خدمت دوستان:Gol:
اینگونه که من شنیدم عمر حتی بعد از اسلام آوردنه ظاهریش و تا زمان مرگش بت بر گردن می بست (تا روشن شود لحظه ای هم به خدا ایمان نیاورده است!!!)

ABCDEFG;106819 نوشت:
دوست عزیز متاسفانه بافندگی بلد نیستم!!

پس این چیست؟
ABCDEFG;106680 نوشت:
آیا حضرت علی (ع) درزمان خلافت خلفای راشدین در نمازهای جماعتی که به امامت خلفا برگزار میشد، شرکت و به آنها اقتدا میکرد؟

از انجا که من با تفکری مثل تفکر شما بسیار اشنا هستم میدانم که هر چه هم جوابتان دهیم همانید که امیر المومنین فرمود:
دوستان ما را اگر بدترین مجازات ها به دستور ما دهند از محبت و ولایت ما بر نمیگردند! و دشمنانمان را اگر دست در عسل کرده و در دهانشان قرار دهیم باز بر ما دشمنی میورزند!!!!

حالا مطلب بالا را با سوال پایینتان در مطلب زیر جواب میدهم باشد که بصیرت پیشه کنید!!!1

ABCDEFG;106819 نوشت:
آیا امامان ما نیز معتقد بودند که جناب یا شخص شخیص عمر کافربوده است؟!!

من از شما سوال دارم:
ایا مواضع ائمه ما را شما رو شن میکنید؟
ایا میدانید منافقین ، همان کافران چهره عوض کرده اند؟!

حالا مطلب زیر را بخوانید!!!

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]منافق کیست؟ به استناد صحیحین از دید صحابی بزرگ علی بن ابی طالب علیه السلام

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در حدیث متّفقی در صحیحین آمده‌است: « نشانه‌ی منافق سه چیز است. وقتی سخن می‌گوید، دروغ است، به هنگام وعده، تخلّف‌می‌کند و به گاه امانت، خیانت‌می‌ورزد.»(1)

از دیگر سو نقل است که جناب عمربن‌خطّاب به امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام می گوید: «تو ما دو نفر را( من و ابوبکر) دروغ‌گو، معصیت‌کار و خیانت‌کار دیدی.»(2)

جناب abcd بر این استناد به اعتراف خود خلیفه !! ،امیر المومنین (ع) در مورد خلفا چه عقیده ای داشت که شما مارا به پیشی گیری از ائمه در مورد خلفا متهم میکنید ؟!!!
جناب abc بنا بر این سند ایا امیر المومنین میتوانست بر شخصی اقتدا کند که بنا به اعتراف خودش او را منافق میدانست؟ و ایا این اقتدا شرعا درست بوده است؟ و ایا میتوانید امیرالمومنین را به چنین گناهی الوده بدانید که بر کسی اقتدا کند که او را منافق دروغگو و خائن میدانست؟!!!!

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ نشانه ی منافق در صحیحین
صحیح البخاری - البخاری - ج 1 - ص 14- باب کتاب‌الایمان
حدثنا سلیمان أبو الربیع حدثنا إسماعیل بن جعفر حدثنا نافع بن مالک بن أبی عامر أبو سهیل عن أبیه عن أبی هریرة عن النبی صلى الله علیه وسلم قال آیة المنافق ثلاث إذ حدث کذب وإذا وعد أخلف وإذا ائتمن خان
صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 1 - ص 56- باب بیان حال الایمان من قال لأخیه المسلم یا کافر
حدثنا ) یحیى بن أیوب وقتیبة بن سعید واللفظ الیحیى قالا حدثنا إسماعیل بن جعفر قال اخبرنی أبو سهیل نافع بن مالک بن أبی عامر عن أبیه هریرة ان رسول الله صلى الله علیه وسلم قال آیة المنافق ثلاث إذا حدث کذب وإذا وعد اخلف وإذا ائتمن خان ( حدثنا ) أبو بکر بن إسحاق أخبرنا ابن أبی مریم أخبرنا محمد بن جعفر قال اخبرنی العلاء بن عبد الرحمن بن یعقوب مولى الحرقة عن أبیه عن أبی هریرة قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم من علامات المنافق ثلاثة إذا حدث کذب وإذا وعد اخلف وإذا ائتمن خان

2ـ صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 5 - ص 151 – 152- باب حکم الفئ
حدثنا یحیى بن یحیى قال أخبرنا سفیان بن عیینة عن معمر عن الزهری بهذا الاسناد وحدثنی عبد الله بن محمد بن أسماء الضبعی حدثنا جویریة عن مالک عن الزهری ان مالک بن أوس حدثه قال ارسل إلى عمر بن الخطاب فجئته حیت تعالى النهار قال فوجدته فی بیته جالسا على سریر مفضیا إلى رماله متکئا على وسادة من ادم فقال لی یا مال انه قد دف أهل ابیات من قومک وقد أمرت فیهم برضخ فخذه فاقسمه بینهم قال قلت لو أمرت بهذا غیری قال خذه یا مال قال فجاء یرفا فقال هل لک یا أمیر المؤمنین فی عثمان ‹ صفحه 152 › وعبد الرحمن بن عوف والزبیر وسعد فقال عمر نعم فاذن لهم فدخلوا ثم جاء فقال هل لک فی عباس وعلى قال نعم فاذن لهما ... فقال عمر... فلما توفى رسول الله صلى الله علیه وسلم قال أبو بکر انا ولى رسول الله صلى الله علیه وسلم فجئتما تطلب میراثک من ابن أخیک ویطلب هذا میراث امرأته من أبیها فقال أبو بکر قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ما نورث ما ترکنا صدقة فرأیتماه کاذبا آثما غادرا خائنا والله یعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفى أبو بکر وانا ولى رسول الله صلى الله علیه وسلم وولى أبى بکر فرأیتمانی کاذبا آثما غادرا خائنا


pedar;108437 نوشت:
من از شما سوال دارم: ایا مواضع ائمه ما را شما رو شن میکنید؟ ایا میدانید منافقین ، همان کافران چهره عوض کرده اند؟! حالا مطلب زیر را بخوانید!!! منافق کیست؟ به استناد صحیحین از دید صحابی بزرگ علی بن ابی طالب علیه السلام در حدیث متّفقی در صحیحین آمده‌است: « نشانه‌ی منافق سه چیز است. وقتی سخن می‌گوید، دروغ است، به هنگام وعده، تخلّف‌می‌کند و به گاه امانت، خیانت‌می‌ورزد.»(1) از دیگر سو نقل است که جناب عمربن‌خطّاب به امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام می گوید: «تو ما دو نفر را( من و ابوبکر) دروغ‌گو، معصیت‌کار و خیانت‌کار دیدی.»(2) جناب abcd بر این استناد به اعتراف خود خلیفه !! ،امیر المومنین (ع) در مورد خلفا چه عقیده ای داشت که شما مارا به پیشی گیری از ائمه در مورد خلفا متهم میکنید ؟!!! جناب abc بنا بر این سند ایا امیر المومنین میتوانست بر شخصی اقتدا کند که بنا به اعتراف خودش او را منافق میدانست؟ و ایا این اقتدا شرعا درست بوده است؟ و ایا میتوانید امیرالمومنین را به چنین گناهی الوده بدانید که بر کسی اقتدا کند که او را منافق دروغگو و خائن میدانست؟!!!!

سلام علیکم جمیعا

ببخشید جناب پدر شما پاسخ سوال
abcdefg را الان دادید یا بر گناه امیرالمومنین افزودید ؟

بله حضرت امیر با اکراه ولایت ایشان را پذیرفت ولی فرمودند تا جائیکه طریقت نبوی منحرف نشود مشکلی ندارند که چه کسی خلافت را بعهده دارد.

پس پشت سر عمر عثمان و ابوبکر هم بخاطر حفظ وحدت نماز خواندند.

حضرت امیر هرگز بدین واسطه که من مسئول نیستم پس بروم خانه نشینی عمل نکردند ایشان هرجائیکه نیاز بود حضور می یفاتند و آراء ایشان در تاریخ درج گردیده.

ولی توصیفی که عمر عثمان و ابوبکر و بعضی اشخاص از دین داشتند را در جائیکه بناحق بود نمیپذیرفتند و مخالفت خویش را علنا اعلام میکردند.

یک مسئله ای هم هست اینجا لازم است ذکر شود و آن اینکه خلافت یا ولایت که منصبی است دنیوی و از طرف اشخاص ( مثلا در سقیفه ) تعئین میگردد ملاک ولایت الهی نیست.

بدین معنی که مثلا ملت ما کسی را بعنوان رهبر و ولی برگزیده ولی لزوما مورد تائید خداوند نیست.

اولیاء خدا کسانی هستند که شاید بر جبر زمانه ولایت دنیوی نداشته باشند ولایتی که خداوند بر دوش نهاده باعث میشود که تاثیر لازم ر بر جامعه بگذارند خواه هر جامعه ای که میخواهد باشد.

ما تنها 1 امام داریم که ولایتی 5 ساله داشتند و مابقی ائمه چنین ولایت دنیوی ای نداشتند.
تاثیر ولایت الهی باعث شد که همین الان حداقل 300 میلیون شیعه داریم.

یاحق

abcdefg;106819 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت

pedar گرامی

دوست عزیز متاسفانه بافندگی بلد نیستم!!
اما تا جایی که در تعلیمات دینی به ما آموزش دادند، شیعه یعنی پیرو و مطیع امام معصوم.
و یک شیعه نباید از امام و مقتدای خویش جلو بزند.



آیا امامان ما نیز معتقد بودند که جناب یا شخص شخیص عمر کافربوده است؟!!

hedi;106931 نوشت:

با سلام خدمت دوستان:gol:
اینگونه که من شنیدم عمر حتی بعد از اسلام آوردنه ظاهریش و تا زمان مرگش بت بر گردن می بست (تا روشن شود لحظه ای هم به خدا ایمان نیاورده است!!!)

با سلام
اولاً: شيعيان، تمامى فرقه‌هاى اسلامى (غير از نواصب) را مسلمان مى‌دانند و همه احكام اسلامى؛ از جمله حرمت جان، مال و... را محترم مى‌شمارند؛ اما با استدلال به آيه 255 سوره مائده، اسلام كامل را فقط اسلامى مى‌دانند كه همراه با ولايت امير مؤمنان على عليه السلام باشد؛

ما عمر را كافر نمي دانيم ، ما مي گوييم او مسلمان است اما مومن نيست همانطور که هیچ یک از صحابه را کافر نمی دانيم .
ملاک و معیار شیعه در برخورد با خلفاء، تعامل ائمه (ع) بویژه امام علی (ع) با آنان است نه گفتار اشخاص عادی چرا که شیعیان واقعی خود را تابع و پیرو امامان معصوم می دانند.

ثانیاً: آنچه برای امام علی (ع) و دیگر امامان از اهمیت بالایی برخوردار بوده تا جایی که همۀ هستی خود را فدای آن کرده اند، حفظ اساس اسلام بوده است.
به همین جهت برای اینکه اصل اسلام باقی بماند امام علی (ع) از هیچ گونه همکاری با خلفاء دریغ نکردند و در جاهایی که از ایشان مشورت می خواستند، بهترین مشاور برای آنها بودند.
چرا که آن حضرت چیزی را برای خود نمی خواستند، هرچه می خواست برای اسلام بود و از آنجا که ابوبکر و عمر به هر حال در رأس جامعۀ اسلامی قرار داشتند و مخالفت با آنان آنهم در آن زمان حساس که اسلام در حال گسترش و فتوحات و کشورگشایی بود و دشمنان زیادی داشت، باعث سوء استفادۀ دشمنان اسلام مخصوصاً دو امپراطوری بزرگ ایران و روم می شد، امام علی(ع) با این تیز بینی فوق العاده با اتخاذ مواضع درست، همۀ دشمنان را مأیوس می کردند.

ثالثاً: اینکه ذکر شده که امام علی (ع) خلافت ابوبکر و عمر و کارهای آنان را پسندیده می دانستند هرگز این گونه نبوده است؛ چرا که علاوه بر مخالفت های آشکار آن حضرت با خلفا قبل از شهادت حضرت زهرا (س)، در سال های بعد نیز در موقعیت های مناسب، بویژه در دورانی که خود حضرت به خلافت ظاهری رسیدند شدیداً از کارهای آنان انتفاد کرده اند و اصل خلافت آنها را زیر سؤال برده اند.
نمونۀ بارز این انتقاد در خطبه سوم نهج البلاغه معروف به خطبه شقشقیه، معروف و هویدا است.

امام علی (ع) در این خطبۀ فرموده است: «... و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان‏زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم..».
پس نه شیعه ابوبکر و عمر را کافر می داند و نه این دو به طور کامل مورد تأیید امام علی (ع) بوده اند بلکه تا زمانی که اعمال و کارهای آنان موجب حفظ اساس اسلام و پیشرفت آن بود با آنان همکاری داشتند.

[=verdana]با سلام
[=verdana]خدمت دوست گرامی طاها
در مورد حضور امام حسن( ع ) و امام حسین (ع )آنچه را که میتوان اشاره کرد از این قرار است

[=verdana] بنا بر نقل ابن اثير ، ابن خلدون ، سيد هاشم معروف الحسني و همچنين علامه باقر شريف قرشي: حسن و حسين بعد از پيامبر در هيچ فتحي شركت نداشته اند؛ لكن در فتح شمال آفريقا به همراه ديگر رزمندگان مسلمان -كه ده هزار نفر بودند- شركت كردند.(1) ابو نعيم اصفهاني نسبت به امام مجتبي مي نويسد: ايشان همانند ديگر رزمندگان و جنگجويان با جنگ و مبارزه داخل اصفهان گرديد و با ديگر جنگجويان از گرگان عبور نمود. (2)
و نيز گفته اند: در فتح طبرستان (مازندران ) كه سعيد بن عاص فرماندهي لشكر اسلام را به عهده داشت و با آنان جنگيد ،عبد الله بن عباس و بسياري از صحابه و همين طور حسنين، حضور داشتند. (3)
البته بعضي همانند استاد جعفر مرتضي عاملي، مشاركت حسنين در فتوحات آفريقا و طبرستان و...، را انكار كرده اند و گفته اند: اين فتوحات در راستاي مصالح اسلامي نبوده و براي مسلمانان بهره اي نداشته است و حضور اما حسن و امام حسين را نمي پذيرد.
پى نوشت‏ها:
[=verdana]1. حيات الامام الحسن بن علي، ج1،ص128 ، باقر شريف قرشي، قم، دارالکتب العلميه.
2. الحيات السياسيه لامام الحسن، ص115 ،جعفر مرتضي عاملي، اوّل، بيروت، دارالسيره، 1414.
3. الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج3، ص10 ، سال چاپ : 1386 - 1966م، دار صادر للطباعة والنشر، دار بيروت للطباعة و النشر.
http://www.pasokhgoo.ir/node/23215

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان:Gol:

pedar;108437 نوشت:
پس این چیست؟

pedar[=Arial (Arabic)] عزیز، چیزی که شما از آن تعبیر بافتن استنباط کردید، «سوال» است نه بافتنی!!

pedar;108437 نوشت:
از انجا که من با تفکری مثل تفکر شما بسیار اشنا هستم میدانم که هر چه هم جوابتان دهیم همانید که امیر المومنین فرمود: دوستان ما را اگر بدترین مجازات ها به دستور ما دهند از محبت و ولایت ما بر نمیگردند! و دشمنانمان را اگر دست در عسل کرده و در دهانشان قرار دهیم باز بر ما دشمنی میورزند!!!!

الحمدلله الذي جعلنا من المتسكين بولايه اميرالمومنين و الائمه عليهم السلام

pedar;108437 نوشت:
جناب abcd بر این استناد به اعتراف خود خلیفه !! ،امیر المومنین (ع) در مورد خلفا چه عقیده ای داشت که شما مارا به پیشی گیری از ائمه در مورد خلفا متهم میکنید ؟!!!

رضا;108481 نوشت:
ما عمر را كافر نمي دانيم ، ما مي گوييم او مسلمان است اما مومن نيست

با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم:Gol:
بدعت گذار کافر است


قال رسول الله ص: آَبیَ اللهُ آن یقبلَ عملَ صاحبِ بدعهٍ حتیّ یدع بدعتَه.
خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتی که دعوت به بدعتش می کند قبول نمی کند.

قال رسول الله ص: لا یقبل الله لصاحبِ بدعهٍ صوماً و لا صلوهً و لا صدقهً و لا حجّاً و لا عُمرهً و لا جهاداً و...یخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعره من العجین.


خدا هیچ عملی را از قبیل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمی کند و او از اسلام خارج میشود... .

قال رسول الله ص: اهل البدع شرالخلق و الخلیفه (کنزالعمال)
اهل بدعت بدترین مخلوقات و موجودات هستند.

قال رسول الله ص: اهل البدع کلاب اهل النار (کنزالعمال)
اهل بدعت سگ های اهل آتش هستند.
عنه فی قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً هم اصحاب البدع و اصحاب الاهواء لیس لهم توبه. انا منهم بریء و هم منی بُراء. (کنزالعمال)

پیامبر اکرم ص درباره این آیه قرآن: "کسانى که دین خویش را پراکنده کردند و گروه گروه شدند" فرمودند آنها اهل بدعت و اصحاب و یاران هوا و هوس هستند . برای ایشان توبه ای نیست. من از ایشان بیزارم و ایشان نیز از من بیزارند.

تا اینجا از کتب اهل سنت اثبات شد که بدعت گذار کافر است


حال سوال اینجاست که آیا عمر بدعت گذار بوده است یا خیر ؟ طبق اعتراف خود او در دین بدعتهای بسیاری را گذاشته است. مانند:

- بدعت حلال کردن شراب توسط عمر

- پایه گذاری بدعت قیاس توسط عمر


- بدعت تراویح

- بدعت نهی از متعه توسط عمر

-
نزاع کننده در خلافت کافر است

ابن مغازلی به سند متصل از ابوذر روایت کرده که پیامبر اکرم ص فرمودند: هرکه بعد از من با علی علیه السلام در خلافت منازعه کند کافر است

-گوینده: حسبنا کتاب الله کافر است !

إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً
یعنی: آنان که به خدا و رسولان او کافر شوند و خواهند که میان خدا و پیغمبرانش جدایى اندازند و گویند: ما به برخى (از انبیاء) ایمان آورده و به پاره‏اى ایمان نیاوریم و خواهند که میان کفر و ایمان راهى اختیار کنند به حقیقت کافر اینهایند و ما براى کافران عذابى خوار کننده مهیا ساخته ‏ایم

-آزار دهنده حضرت زهرا سلام الله علیها کافر است !

خداوند میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِینا
یعنی: قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را مى‏آزارند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان مى‏کند، و براى آنان عذابى خوارکننده آماده کرده است.
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
فاطمه بضعه منی من آذاها آذانی و من آذانی فقد آذی الله.



-
دشمن اهل بیت علیهم السلام کافر است !

در این رابطه احادیث فراوان و متواتری در کتب اهل سنت یافت می شود. که ما در اینجا تنها به گوشه ای از آن ها اشاره می کنیم:
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
یا علی لو ان احدا عبدالله حق عبادته ثم شک فیک و اهل بیت (فی) انکم افضل الناس کان فی النار.
ای علی اگر کسی آنچنان خدا را عبادت کند که حق عبادت او را ادا کرده باشد. پس درباره افضلیت و برتری تو اهل بیتت بر مردم شک نماید سرنوشتش اتش است

حال سوال اینجاست که عمر کافر است؟؟!!!!!

نقل قول:

ما عمر را كافر نمي دانيم ، ما مي گوييم او مسلمان است اما مومن نيست

http://resalatemosalman.persianblog.ir/post/23

hedi;108677 نوشت:
با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم:Gol:
بدعت گذار کافر است


حال سوال اینجاست که عمر کافر است؟؟!!!!!

http://resalatemosalman.persianblog.ir/post/23

[=Verdana]با سلام
کافر به کسي مي گويند که مسلمان نباشد .
کسي که شهادتين (شهادت به يگانگي خداوند و رسالت پيامبر(ص) ) را گفته باشد، مسلمان است حتي اگر در عمل ملتزم به انجام احکام ديني مثل نماز و روزه نباشد.

http://www.pasokhgoo.ir/node/18311

[=Verdana]پاسخ ایت الله وحید خراسانی به یک استفتاء ؛

[=Verdana]ایا اهل سنت ، کافر هستند ؟!

[=Verdana]به گزارش "شیعه نیوز" به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر ایت الله وحید خراسانی ، در پی ارسال برخی سوالات در خصوص کافر خواندن شیعیان توسط برخی از علمای وهابی و اینکه ایا شیعیان نیز متقابلا میتوانند اهل سنت را کافر بدانند ؟ این سوال که بصورت یک استفتاء به دفتر معظم له ارسال گردیده است اینگونه پاسخ داده شد :
[=Verdana]
ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهل سنت زندگی می کنند و آنها ما را کافر می دانند و می گویند شیعه کافر است در اینصورت آیا ما هم می توانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همانطوری که آنها ما را کافر می دانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید.
امضاء: جمعی از مؤمنین


[=Verdana]جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است.
و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: « و لایجرمنکم شنأن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی » و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: « و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا » و السلام علیکم و رحمه الله

http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=10646

سلام بر دوستان عزیز:Gol:
و با تشکر از پاسخ شما جناب رضا:Gol:

رضا;108732 نوشت:
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بدهد مسلمان است،


پس این سخن چی؟
مگر نه اینکه هر کس از اسلام خارج شود کافر است؟

hedi;108677 نوشت:
قال رسول الله ص: لا یقبل الله لصاحبِ بدعهٍ صوماً و لا صلوهً و لا صدقهً و لا حجّاً و لا عُمرهً و لا جهاداً و...یخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعره من العجین. خدا هیچ عملی را از قبیل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمی کند و او از اسلام خارج میشود... .

سلام بر اساتید گرامی و دوستان عزیز:Gol:

hedi;108852 نوشت:
مگر نه اینکه هر کس از اسلام خارج شود کافر است؟

:Moshtagh::Moshtagh::Moshtagh:

با سلام

نقل قول:
پس این سخن چی؟
مگر نه اینکه هر کس از اسلام خارج شود کافر است؟


موضوع اسلام وکفر پیچیده و باریک است وکافر حقیقی و حقوقی داریم :

http://www.porsemanequran.com/node/22353


اما طبق روایاتی که در صحاح عامه آمده هرکس شهادت به یگانگی خدا و نبوت محمد (ص) بدهد خون ومال و ناموسش محترم است وهیچکس حق تعرض بوی را ندارد.

ونقل شده :

يكي از دشمنان اسلام، دست يكي از سربازان اسلام را قطع كرد و اين سرباز مسلمان خواست او را بكشد كه در همان لحظه گفت لا إله إلا الله. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود: اگر در همان لحظه هم لا إله إلا الله بگويد، خون و مالش محترم است و كسي حق تعرض ندارد. سرباز گفت: او كافر حربي بود و از ترس كشته نشدن اين كلمه را گفته است. حضرت هم فرمود: آيا قلبش را شكافتي و فهميدي كه از ترسش گفته است.

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=39

سلام

فکر کنم علت این روایت

خیر البریه;111760 نوشت:
يكي از دشمنان اسلام، دست يكي از سربازان اسلام را قطع كرد و اين سرباز مسلمان خواست او را بكشد كه در همان لحظه گفت لا إله إلا الله. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فرمود: اگر در همان لحظه هم لا إله إلا الله بگويد، خون و مالش محترم است و كسي حق تعرض ندارد. سرباز گفت: او كافر حربي بود و از ترس كشته نشدن اين كلمه را گفته است. حضرت هم فرمود: آيا قلبش را شكافتي و فهميدي كه از ترسش گفته است.

این آیه باشد

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَينُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيكُمْ فَتَبَينُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا(النساء/94)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! هنگامي که در راه خدا گام مي‌زنيد (و به سفري براي جهاد مي‌رويد)، تحقيق کنيد! و بخاطر اينکه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمي) به دست آوريد، به کسي که اظهار صلح و اسلام مي‌کند نگوييد: «مسلمان نيستي» زيرا غنيمتهاي فراواني (براي شما) نزد خداست. شما قبلا چنين بوديد؛ و خداوند بر شما منت نهاد (و هدايت شديد). پس، (بشکرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق کنيد! خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است.:Gig::Gol:

bina88;108473 نوشت:
بله حضرت امیر با اکراه ولایت ایشان را پذیرفت ولی فرمودند تا جائیکه طریقت نبوی منحرف نشود مشکلی ندارند که چه کسی خلافت را بعهده دارد.

با سلام خدمت همه دوستان وجنال آقاي بيناي عزيز
اگر مشكلي نداشتند پس چر ادر ماجراي شوراي شش نفره شرط عبدالرحمن بن عوف را قبول نكردند ،پس معلوم است مه انحراف را قبول داشتند ولي شرايط اقتضاي مخالفت علني حضرت را نمي كرد واين با دلايل بسياري به راحتي قابل اثبات است
واقتداي ايشان به خلفا نيز از روي تقيه بوده است

با سلام وعرض ادب
از حضور امام امیرالمومنین علی ع در نماز خلفا نمی توان اقتدا ویا عدم اعاده نماز را برداشت کرد گذشته از آن ،خواندن حمد وسوره توسط امیر المومنین در بعض روایات گزارش شده است:
(سایت ولی عصر )روايت اول : که دلالت بر ....

1 . روى الطبرسى في الاحتجاج: وحضر المسجد وصلّى خلف أبي بكر .
الاحتجاج: 1/126، وعنه في بحار الأنوار 29/127 ح 27، مدينة المعاجز: 3/152.
اولاً : سند اين روايت مرسل است ؛ زيرا طبرسي روايت را مستقيماً و بدون ذكر واسطه از حماد بن عثمان از امام صادق عليه السلام نقل مي‌كند ؛ در حالي كه حماد بن عيسي متوفاي 190 هـ و خود طبرسي متوفاي 548 هـ است .
ثانيا : ظاهرا مصدر كلام طبرسي روايتي است كه در تفسير قمي وجود دارد كه وي از پدرش ابراهيم بن هاشم ، از ابن أبي عمير ، از عثمان بن عيسي و حماد بن عيسي از امام صادق عليه السلام نقل كرده است . اين روايت هر چند از نظر سند مشكلي ندارد ؛ اما از نظر دلالت چيز ديگري را ثابت مي‌كند .
روايت در تفسير قمي اين چنين آمده است :
حضر المسجد ووقف خلف أبى بكر وصلّى لنفسه .
در مسجد حاضر مي‌شد و پشت أبي بكر مي‌ايستاد ؛ اما نماز را فرادي مي‌خواند .
ثالثاً : در خود همين روايت آمده است كه ابوبكر با مشورت عمر به خالد بن وليد دستور داده بودند كه هنگام سلام نماز ، علي را با شمشير بكشد ؛ ولي ابوبكر در حين خواندن نما پشيمان شد و قبل از دادن سلام گفت :
يا خالد لا تفعل ما أمرتك به .
و اهل سنت هرگز نمي‌توانند به مضمون اين روايت ملتزم بشوند . اگر مي‌خواهند نماز پشت سر خلفا را براي امام علي عليه السلام ثابت كنند ، بايد تروريست بودن خلفا را نيز بپذيرند ؛ چون نمي‌شود به مضمون يك بخش از روايت ملتزم و به بخش ديگر ملتزم نباشند ؛ چون در اين صورت مصداق « يؤمن ببعض و يكفر ببعض » خواهند شد .
و جالب اين است كه همين مطلب را سمعاني از علماي بزرگ اهل سنت در ترجمه رواجني ، استاد بخاري نيز نقل مي‌كند :
حديث أبي بكر رضي اللّه عنه : أنّه قال : «لا يفعل خالد ما أمر به. سألت الشريف عمر ابن إبراهيم الحسيني بالكوفة عن معنى هذا الأثر فقال : كان أمر خالد بن الوليد أن يقتل عليّاً ، ثم ندم بعد ذلك ، فنهى عن ذلك .

با سلام:Gol:

خیر البریه;111760 نوشت:
اما طبق روایاتی که در صحاح عامه آمده هرکس شهادت به یگانگی خدا و نبوت محمد (ص) بدهد خون ومال و ناموسش محترم است وهیچکس حق تعرض بوی را ندارد.

ببخشید پس چرا میگن خون مرتد ها مباح است؟
آن ها هم مانند بدعت گذا از اسلام خارج شدند...

نقل قول:
خدا هیچ عملی را از قبیل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمی کند و او از اسلام خارج میشود... .

نقل قول:

ببخشید پس چرا میگن خون مرتد ها مباح است؟
آن ها هم مانند بدعت گذا از اسلام خارج شدند...

با سلام

موضوعات نزدیک بهم شده اما تفاوت اساسی دارند مرتد کسی است که اسلام آورده و بعدا اظهار نامسلمانی میکند .

اما بدعتگزار اموری را که دینی نیستند خصوصیت دینی میدهد .و اظهار بی دینی نمیکند بلکه مثل جناب عمر میگوید بدعت خوبی است !

خیر البریه;112007 نوشت:
با سلام موضوعات نزدیک بهم شده اما تفاوت اساسی دارند مرتد کسی است که اسلام آورده و بعدا اظهار نامسلمانی میکند . اما بدعتگزار اموری را که دینی نیستند خصوصیت دینی میدهد .و اظهار بی دینی نمیکند بلکه مثل جناب عمر میگوید بدعت خوبی است !

با سلام
مهم این است که در آخر هر دو از اسلام خارج شده اند!!!

hedi;115600 نوشت:
با سلام
مهم این است که در آخر هر دو از اسلام خارج شده اند!!!

با سلام

ملاك كافر بودن
اگر كسی یكی از اصول دین اسلام را یعنی سه اصل اساسی توحید نبوت و معاد را زیر سوال ببرد یا انكار كند و بگوید كه من قائل به وحدانیت خدا نیستم و رسالت پیامبر را قبول ندارم یا اصل معاد را نمی پذیرم، این كافر است.

چیست ؟
این ملاك از خود شهادتین به دست می آید. اگر كسی یكی از اصول دین اسلام را یعنی سه اصل اساسی توحید نبوت و معاد را زیر سوال ببرد یا انكار كند و بگوید كه من قائل به وحدانیت خدا نیستم و رسالت پیامبر را قبول ندارم یا اصل معاد را نمی پذیرم، این كافر است.
اما اگر كسی بیاید بر اساس تاویل و برداشت خاص و فهم اشتباه، یك تفسیری از معاد بكند و بگوید من معاد را قبول دارم و بگوید تفسیر معاد این است وهمچنین از نبوت هم برداشت خودش را داشته باشد كه مفهوم تفسیر او انكار نبوت باشد و همینطور توحید. بسیاری از علمای اسلامی به اتفاق گفته اند كه این فرد كافر محسوب نمی شود اگر چه كه شاید كافر باطنی باشد ولی كافر ظاهر نیست.
البته روی این اسم اختلاف نظر است. بعضی ها گفته اند "كفر ایمان" و "كفر جهود" بعضی قائل به "كفر اعتقادی" و "كفر فقهی" اند، بعضی به "كفر اصغر" و "كفر اكبر"، دیگری به "كفر سلام و كفر ایمان".
كسی كه اعتقادش باطل است و اصول اساسی را رد نكرده است كفرش كفر ایمان است و اسلام نیست.
اگر كسی اصل این ها را رد كند كفرش كفر اسلام است و از اسلام خارج است و كافر. بنابراین اگر كسی آمد و نبوت را به گونه ای تفسیر كرد كه لازمه این حرف انكار نبوت است علما این كفر را كفر اصغر می نامند و این فرد كفرش كفر ایمان است و اسلام نیست.
یا اینكه انكار فرد غیر از اصول باشد یعنی ضروریات دین را انكار كند. مثلا اصل نماز كه اصل دین است. حالا ضروری دین تعریفش چیست؟ دو تعریف برای ضروری دین می توان نام برد.
اول اینكه "ما علم به ضروره من الدین" یعنی اینكه كسی كه وارد دین بشود و آن را مطالعه كند به ضروره می فهمد كه منظور این جمله، ضروریات دین است مثل همان نمازی كه گفتیم.
هركس چه مستشرق باشد چه مسیحی و بودایی و غیره و بیاید اسلام را مطالعه كند چند چیز را به عنوان ضروری دین به دست می آورد. اگر كسی منكر ضروری دین شود، به تصریح علما او كافر است.
یعنی كافراست به كفر فقی، كافر است به كفراسلام،‌ به كفراكبر و كفرجهود. یعنی این فرد از اسلام خارج است و دیگر خون ومال و عرض و آبریش محترم نیست.

از همه دوستانی که شرکت کردند و این بحث را رونق بخشیدند تشکر میباست نمود.
دست مریزاد
اما سخن اینجاست که اختلاف بین حضرت علی و خلفا بسیار واضح است. این اختلاف چه در رفتار، چه در گفتار، و چه در اندیشه سیاسی هر دو طیف به وضوح دیده می شود. برای واکاوی دسته بندی صحابه نخست لازم است به قرآن مراجعه کنیم. در سوره احزاب صحابه و یاران پیامبر به سه دسته تقسیم می شوند.در اینجا با نمونه گذاری به این افراد اشاره می کنیم.دسته اول : کسانی که از شدت ترس چشمانشان از حدقه بیرون می زد: إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (10)
دسته دوم: منافقانی که سخن پیامبر را دروغ می دانستند:وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً (12)
این دو دسته بودند که می خواستند فرار کنند: و می گفتند ای مردم شهر مدینه به خانه هایتان برگردید و الا اینجا قتل عام می شوید. و به پیامبر می گفتند، خانه ما کسی نیست و ما می ترسیم که اتفاقی برای خانواده بیافتد پس اجازه بدهید برویم: وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِراراً (13)

این دو دسته به حدی ایمانشان ضعیف بود که اگر مشرکین مدینه را می گرفتند و می گفتند بیایید کافر و مشرک شوید، می پذیرفتند: وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسيراً (14)
قرآن می فرماید، ا ین دو دسته، بر شما بخيلانند، و چون خطر فرا رسد آنان را مى‏بينى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه مى‏چرخد [و] به سوى تو مى‏نگرند؛ و چون ترس برطرف شود شما را با زبانهايى تند نيش مى‏زنند؛ بر مال حريصند. آنان ايمان نياورده‏اند و خدا اعمالشان را تباه گردانيده، و اين [كار] همواره بر خدا آسان است.

اينان [چنين‏] مى‏پندارند كه دسته‏هاى دشمن نرفته‏اند، و اگر دسته‏هاى دشمن بازآيند آرزو مى‏كنند: كاش ميان اعراب باديه‏نشين بودند و از اخبار [مربوط به‏] شما جويا مى‏شدند، و اگر در ميان شما بودند، جز اندكى جنگ نمى‏كردند.

اما دسته سوم، مومنان بودند که وقتی سپاه دشمن را دیدند گفتند: وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً (22)و چون مؤمنان دسته‏هاى دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و فرستاده‏اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‏اش راست گفتند»، و جز بر ايمان و فرمانبردارى آنان نيفزود.

خب پس بین دسته های مسلمانان این گونه صحابه وجود داشتند. و اینکه بگوییم چون همه یاران پیامبر بودند پس نباید با هم درگیری هم داشته باشند این آیه ثابت می کند که چنین نیست. و نکته دیگر اینکه عمر و علی در یک طیف یعنی طیف سوم نمی گنجند و اگر بگوییم در آن زمان می گنجیدند بعدا عمر از این دسته خارج شد، و نزاعهایی که تاریخ از ایشان و حضرت علی ثبت کرده این سخن را تایید می کند. اما سخن اینجاست که چگونه می توان ثابت کرد، بعضی از بزرگان صحابه در شمار این دسته ها هستند. برای این سخن چند دلیل وجود دارد. 1- از آنجا که بعضی از یاران پیامبر تا آخر در خط پیامبر ماندند و حتی زمان شهادت نیز چنین گفتند که فزت و رب الکعبه، حال آنکه این سخن از دیگران شنیده نشد. می توان این دسته افراد را نماینده طیف فکری اصیلترین یاران پیامبر دانست. این مساله به ما کمک می کند تا راستکردار ترین صحابه را بنشاسیم که به یقین حضرت علی سردمدار ایشان است. و اگر او به کسی اشکال بگیرد ، آن اشکال پس وارد است. دوم: با توجه به 83 جنگ پیامبر، چرا ابوبکر کسی را نکشت و عمر نیز کسی بدستش کشته نشد. اگر این دو جنگاوران واقعی بودند، و بر اساس دستور قرآن «ِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُم‏» (4 محمد) می بایست دشمنان را با شدت از پای در می آوردند، چرا کسی به دستشان کشته نشد. در تاریخ آمده، تنها کسی که بدست عمر کشته شد، دائی اش بود که بسیاری از مورخان این را نیز نپذیرفته اند.

[=&quot]سوم اینکه درگیری های عمر و حضرت علی و دیگر صحابه در جای جای تاریخ ثبت شده است. تا آنجا که حضرت در شقشقیه به اشاره ای به این نکته می پردازد. عدم حضور حضرت علی در جنگهای دوره خلفا نشان می دهد که حضرت به این نبردها ایمان نداشت و کار ایشان را امری خداپسندانه نمی دانست و گرنه چگونه آن حضرت که فرمانده بزرگ سپاه محمد رسول الله بود، به یکباره دست از شمشیر می کشد. آیا جهاد برای خدا حرام شده بود؟ یا اینکه کار خلفا برای خدا نبود؟ علاوه بر آنکه در کتب تاریخی درگیرهای ایشان با یکدیگر ثبت شده است. اما درباره

[=&quot]بحث کراهت حضرت علی از دیدار عمر نه تنها در بخاری، که در دیگر کتابهای اهل سنت مانند (دلائل النبوه، بیهقی،[=&quot]تحقيق عبد المعطى قلعجى، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ أول، 1405/1985. ج 6 ص 365) ( عمدة القاری، العینی، چاپ بیروت، دار احیا تراث عربی، ج 17 ص 259و 258) نیز وجود دارد. البته در کتابهای شیعیان نیز این مساله آمده است. نمونه آن کتاب کامل بهایی است.

[=&quot]اینکه بتوان با این نزاعها، کفر کسی را ثابت کرد مشکل است. البته منظور ما کفر فقهی و ... نیست. چرا که به ظاهر ایشان مسلمان بوده و ایمان آورده بود. گرچه او در سال ششم ایمان آورد ولی جز مهاجرین به شمار می رفت. در نهایت عمر زمانی که مرد، [=&quot]سخنانی را گفت که هر انسان غیر متعصبی را به خود توجه می دهد: عباراتی مانند اینکه: ای کاش من آفریده نشده بودم. ای کاش من خاک بودم. ای کاش فراموش شده بودم [=&quot][1]و ... جملاتی است که تفاوت مرگ ا و را با شهادت حضرت علی ع نشان می دهد آنگاه که حضرت فرمود فزت و رب الکعبه[=&quot].


[=&quot][1] [=&quot]- [=&quot] ابن اثیر، الكامل، بيروت، دار صادر - دار بيروت، 1385/1965، ج‏3، ص56؛ ابن سعد، طبقات‏الكبرى، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1410/1990.ج‏3،ص274 ؛ ذهبی، تاريخ ‏الإسلام، تحقيق عمر عبد السلام تدمرى، بيروت، دار الكتاب العربى، ط الثانية، 1413/1993، ج ‏3، ص 270.

در صحیح بخاری آمده است که شخصی آمد نزد عمر و گفت اگر آب نیافتم چگونه نماز بخوانم؟ عمر گفت « لا تصلی » یعنی نماز نخوان!
این در حالی است که قرآن میفرماید « فان لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا »
پس عمر خلاف حکم قرآن دستور و فتوا داده! در جای دیگر قرآن خداوند میفرماید « و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون » یعنی هر کس بر خلاف حکم خداوند فتوا بدهد کافر است!
طبق حدیث صحیح بخاری که معتبر ترین کتب در نزد اهل سنت است عمر کافر است زیرا به اقرار خودشان بر خلاف قرآن حکم داده است!!!

موضوع قفل شده است