تفسیر آیه 93 سوره مائده

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر آیه 93 سوره مائده

با سلام!در قسمت پایانی آیه 93 سوره مائده :

«...اذا ما اتقوا و آمنو و عملوا الصالحات ثم اتقو و ءآمنوا ثم اتقوا و احسنوا و الله یحب المحسنین.»

چرا جمله «اتقوا» چندبار تکرار شده؟ آیا در این آیه مفاهیم متعددی دارد؟

ممنونم!

ya zahra;212510 نوشت:
با سلام!در قسمت پایانی آیه 93 سوره مائده :

«...اذا ما اتقوا و آمنو و عملوا الصالحات ثم اتقو و ءآمنوا ثم اتقوا و احسنوا و الله یحب المحسنین.»
چرا جمله «اتقوا» چندبار تکرار شده؟ آیا در این آیه مفاهیم متعددی دارد؟

ممنونم!


با استجازه از محضر استاد گرانقدرم جناب عمار زید عزه

[وجوه متعددى كه در توجيه تكرار" تقوا" در آيه شريفه گفته شده است‏]

بعضى گفته‏ اند: مراد از اينكه فرمود:" إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" اين است كه از محرم بپرهيزند، و بر ايمان و عمل صالح ثبات ورزند، و مراد از اينكه فرمود:" ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا" اين است: آن گاه بپرهيزند از چيزهايى كه بعدا بر آنها تحريم مى‏شود، مانند شراب و امثال آن، و به تحريم آن ايمان آورند. و مراد از اينكه فرمود:" ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا"
اين است كه بر اين تقوا و پرهيز از معاصى استمرار داشته و به عمل صالح اشتغال بورزند.


بعضى ديگر گفته ‏اند: اين تكرار به اعتبار حالات سه‏گانه استعمال تقوا است، چون تقوا و ايمان به خدا يك مرتبه بين انسان و خودش ملاحظه مى‏شود، يك مرتبه بين او و مردم، و يك مرتبه بين او و خداوند متعال، و احسان بنا بر اين، احسان به مردم خواهد بود.
بعضى ديگر گفته‏اند: تكرار به اعتبار مراتب سه‏ گانه مبدأ و وسط و منتهى است، و همين است حق تقوا «1».


بعضى ديگر گفته‏ اند: تكرار به اعتبار آن چيزى است كه از آن بايد پرهيز شود، چون از محرمات بايد پرهيز كرد بخاطر محفوظ ماندن از عقاب، و مشتبهات را بايد دورى نمود، از جهت وقوع در حرام، و از بعضى از مباحات بايد اجتناب نمود از جهت حفظ نفس از پستى و تهذيب آن از آلودگيهاى طبيعى «2».
بعضى ديگر گفته‏ اند: مراد از تقواى اول، پرهيز از شرب خمر، و مراد از ايمان اول ايمان به خدا است، و مراد از تقوا دوم ادامه تقواى اول و مراد از ايمان دوم ادامه ايمان اول است. و مراد از تقواى سوم، انجام واجبات، و مراد از احسان، عمل به مستحبات است. «3»


و بعضى ديگر گفته‏ اند: تقواى اول پرهيز از معاصى عقلى و ايمان اول همان ايمان به خدا و به زشتى اين گناهان است، و تقواى دوم پرهيز از معاصى است كه بدليل نقل تحريم شده و ايمان دوم هم همان ايمان به وجوب اجتناب از اين گناهان است، و تقواى سوم مخصوص است به مظالم بندگان خدا، و هر گناهى كه ضرر و ظلم و فسادش عايد غير شود، و مراد از احسان هم احسان به مردم است «4».


بعضى ديگر گفته ‏اند: شرط اولى مخصوص است به گذشته و شرط دومى مربوط است به دوام بر آن و استمرار بر انجام آن در آينده، و شرط سوم مخصوص است به مظالم بندگان «5».


و بر همين قياس است اقوال ديگرى كه بر هيچيك از آنها دليلى نيست، نه لفظى از خود آيه و نه قرينه‏اى از خارج هست كه بتوان بخاطر آن آيه را بر يكى از اين اقوال حمل كرد، و كمى تامل در سياق آيه و مطالب گذشته ما، اين معنا را روشن می ‏سازد.

***************

(1، 2، 3، 4، 5) مجمع البيان ج 3 ص 241.

_____________________________________

ترجمه الميزان، ج‏6، ص: 192 و 193

با سلام

لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.

بهتر است ابتدا بدانیم که شأن نزول‏ این آیه شریفه چیست.طبرسی می فرماید:

هنگامى كه قانون حرمت شراب و قمار، بوسيله قرآن كريم اعلام شد، صحابه عرض كردند:
- يا رسول اللَّه، درباره برادران دينى ما- كه شراب ميخوردند و مال قمار بازى را مصرف مى‏كردند- چه مى‏فرمايى؟! از اينرو خداوند، اين آيه را نازل كرد. اين قول از ابن عباس، انس بن مالك، براء بن عازب، مجاهد، قتاده و ضحاك است.
برخى گفته‏اند:- اين آيه در باره اشخاصى مثل عثمان بن مظعون و ... كه گوشت را بر خود حرام و براه تاركان دنيا قدم گذارده بودند، نازل شد. در اين آيه، خداوند به آنها فرمود:خوردن چيزهاى مباح، براى آنها مانعى ندارد. بايد از چيزهاى حرام، اجتناب كنند.(ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏7، ص: 170)

اما علت تکرار...
علامه طباطبایی می فرمایند:« اما اينكه سه بار تقوا را تكرار كرد و مراحل سه‏گانه ايمان و عمل صالح و احسان را به آن تقييد نمود براى اين بود كه تاكيد كند در اشاره به لزوم مقارنت اين مراحل با تقواى واقعى و اينكه نبايد در اين مراحل هيچگونه غرض غير دينى در كار باشد، و ما سابقا در بعضى از مباحث بيان كرديم كه تقوا يك مقام خاص دينى و معنوى نيست بلكه حالتى است روحى كه شامل تمامى مقامات معنوى مى‏شود، به اين معنا كه براى هر درجه و مقامى از مقامات معنوى، تقوايى است مخصوص به خود آن مقام».( ترجمه الميزان، ج‏6، ص: 190)

در تفسیر نمونه نیز آمده است:

منظور از" تقوا" كه نخستين بار ذكر شده همان احساس مسئوليت درونى است كه انسان را به سوى تحقيق و بررسى درباره دين و نگاه كردن در معجزه پيامبر ص و جستجو در باره حق مى‏كند و نتيجه آن ايمان و عمل صالح است، و به تعبير ديگر تا مرحله‏اى از تقوا در وجود انسان نبوده باشد به فكر تحقيق و جستجوى حق نمى‏افتد، و بنا بر اين نخستين بار كه در آيه فوق سخن از تقوا به ميان آمده اشاره به اين مرحله از تقوا است و اين منافات با آغاز آيه كه مى‏گويد" لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ..." ندارد، زيرا ايمان در آغاز آيه ممكن است به معنى تسليم ظاهرى بوده باشد ولى ايمانى كه بعد از تقوا به وجود آيد ايمان واقعى است.
و دومين بار كه سخن از تقوا به ميان آمده اشاره به تقوايى است كه در درون جان انسان نفوذ مى‏كند و اثر آن عميقتر مى‏گردد و نتيجه آن ايمان مستقر و ثابتى است كه عمل صالح جزء آن است، لذا در جمله دوم پس از ذكر ايمان سخنى از عمل صالح به ميان نيامده تنها مى‏فرمايد: ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ... يعنى اين ايمان بقدرى نافذ و ثابت است كه نيازى به ذكر عمل صالح در تعقيب آن نيست.
و در مرحله سوم كه گفتگو از تقوا مى‏كند منظور تقوايى است كه به مرحله عالى خود رسيده بطورى كه علاوه بر دعوت به انجام وظائف حتمى، دعوت به احسان يعنى كارهاى نيك نيز مى‏كند حتى كارهايى كه از واجبات نيست.

سلام!پاسختون کامل بود.
از لطفتون ممنونم!

موضوع قفل شده است