بنا بر قبور

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بنا بر قبور

سلام علیک
یکی از دوستان اهل سنت می گفت در کتابهای شیعه (اصول کافی، و وسائل الشیعه) آمده که
ساخت بنا بر روی قبر
ساخت مسجد بر روی قبر
توسط ائمه معصومین نهی شده است؟
از کارشناس اهل سنت سایت تقاضا دارم نسبت به صحت و سقم روایات یا جواب آن بنده را یاری کنند

برچسب: 

[=arial]

با نام الله






[=arial]



[=arial] کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

در رابطه با نهی از بنای بر روی قبور در روایات شیعه عرض می شود:

اين روايات با مضامين مختلفي در کتب اربعه ی شیعه و جوامع حدیثی متاخر روایت شده اند. محتوای کلی این روایات نهی و یا کراهت از این امور است:

ساختن بنا بر روی قبر؛ گچکاری و یا گل مالی نمودن مقبره با خاکی غیر از خاک قبر؛ نشستن و یا تکیه دادن بر روی قبور؛ نمازگزاردن بر روی قبور؛ ساخت مسجد در کنار قبر؛ کشیدن تصویر بر روی سقف بنای مقابر؛ ریختن خاکی غیر از خاک خارج شده از قبر بر روی لحد میت؛ تجدید قبر بعد از مندرس و کهنه شدن آن؛ سایه بان قرار دادن بر روی قبور.

با نگاهی اجمالی به مفاد و احکام روایات و همچنین برداشت فقهی فقهای شیعه متوجه می شویم که از مجموع روایات حکم به کراهت این موارد و نه حرمت آن در مورد عموم مردم استفاده می گردد و از عموم این کراهت، قبور اولیای الهی به واسطه ی روایات دیگر و همچنین سیره مستمره مسلمین خارج می گردد، و چنین کراهتی اختصاص به قبور مردم عادی می یابد که تفصیل آن در مطالب بعدی خواهد آمد.

2. بیان روایت از کتب اربعه ی شیعه

ما در ابتدا به نقل روایات کتب اربعه و سپس به ذکر روایات از کتب جوامع حدیثی پرداخته و در پایان به جمع بندی سندی و دلالی روایات می پردازیم:

الف: کتاب کافی تالیف مرحوم کلینی(م: 329هـ).

مرحوم کلینی در کتاب کافی در چند باب روایاتی را بیات نموده اند.

ایشان در باب:«تطیین القبر و تجصیصه»،[1] از طریق سکونی از امام صادق علیه السلام روایت می نماید : «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ:عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «لَا تُطَيِّنُوا الْقَبْرَ مِنْ غَيْرِ طِينِهِ»؛ قبر را با خاکی غیر از خاک قبر گل مالی نکنید.

ایشان همچنین از یونس بن یعقوب روایت می نماید: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، قَالَ:لَمَّا رَجَعَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسى‏ عليه السلام مِنْ بَغْدَادَ، وَ مَضى‏ إِلَى الْمَدِينَةِ، مَاتَتْ لَهُ ابْنَةٌ بِفَيْدَ، فَدَفَنَهَا، وَ أَمَرَ بَعْضَ مَوَالِيهِ أَنْ يُجَصِّصَ قَبْرَهَا، وَ يَكْتُبَ عَلى‏ لَوْحٍ اسْمَهَا، وَ يَجْعَلَهُ فِي الْقَبْرِ»؛ هنگامی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از بغداد به سمت مدینه بازگشتند،(در مسیر بازگشت) در ناحیه ای به نام «فید» دختری از آن حضرت وفات نمود، حضرت ایشان را دفن نمود و به بعضی از خادمان خویش دستور دادند که قبر ایشان را کچ مالی نمایند و اسم ایشان را بر روی لوحی نوشته و در قبر قرار دهند.

مرحوم کلینی همچنین در باب زیارت القبور روایت می کنند: «عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد ، عن عثمان بن عيسى ، عن سماعة قال : سألته عن زيارة القبور وبناء المساجد فيها ، فقال : أما زيارة القبور فلا بأس بها ولا تبنى عندها المساجد».[2] سماعه از حضرت امام صادق علیه السلام روایت می کند که از آنحضرت در رابطه با حکم زیارت قبور و بنای مساجد در قبور سؤال کردم . حضرت در پاسخ فرمودند: اما زیارت قبور ، اشکالی بر آن نیست؛ اما نباید در کنار قبور مسجد بنا شود.

ایشان همچنین در باب «تشیید البناء»[3] روایت می نمایند: «عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن جعفر بن محمد الأشعري ، عن ابن القداح عن أبي عبد الله عليه السلام قال : قال أمير المؤمنين عليه السلام بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله في هدم القبور وكسر الصور»؛ حضرت امیر علیه السلام فرمودند پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مرا برای از بین بردن قبور و شکستن تصاویر فرستادند.

ب) کتاب من لا یحضره الفقیه مرحوم شیخ صدوق(م:381هـ)

ایشان در باب« کراهیة الصلاة عند القبر»[4] از طریق سماعة از امام صادق علیه السلام روایت می کند:

«531: وَ سَأَلَهُ سَمَاعَةُ بْنُ مِهْرَانَ- عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ وَ بِنَاءِ الْمَسَاجِدِ فِيهَا فَقَالَ أَمَّا زِيَارَةُ الْقُبُورِ فَلَا بَأْسَ بِهَا وَ لَا يُبْنَى عِنْدَهَا مَسَاجِد». که این روایت را مرحوم کلینی نقل نمودند.

ایشان همچنین در روایت مرسلی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می نمایند:«532 وَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَ لَا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَعَنَ الْيَهُودَ حِينَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»؛ قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهید؛ زیرا خداوند متعال یهود را مورد لعن خویش قرار داد هنگامی که آنان قبور انبیای خویش را مسجد قرار دادند.

ج) کتاب تهذیب الاحکام مرحوم شیخ طوسی(م:460هـ)

مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام در باب 23«باب تلقین المحتضر»،[5] هشت روایت را ذکر نموده اند که مربوط به موضوع بحث است:

( 1497 ) 142 أحمد بن محمد بن عيسى عن محمد بن سنان عن أبي الجارود عن الأصبغ بن نباتة قال قال أمير المؤمنين عليه السلام : من جدد قبرا أو مثل مثالا فقد خرج من الاسلام؛ هر كس قبرى را نوسازى كند و يا تصويرى بكشد از آيين اسلام بيرون رفته است.(که این روایت خود بررسی جدا گانه ای می طلبد).


( 1499 ) 144 عنه عن أبيه عن النوفلي عن السكوني عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تطينوا القبر من غير طينه؛ قبر را جز با خاک خودش گل مالی نکنید.


( 1500 ) 145 عنه عن أبي عبد الله عليه السلام ان النبي صلى الله عليه وآله نهى ان يزاد على القبر تراب لم يخرج منه؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از اینکه خاکی غیر از خاک خارج شده از قبر بر روی آن ریخته شود نهی نمودند.


( 1501 ) 146 سهل بن زياد عن ابن محبوب عن يونس بن يعقوب قال : لما رجع أبو الحسن موسى عليه السلام من بغداد ومضى إلى المدينة ماتت ابنة له بفيد فدفنها وامر بعض مواليه أن يجصص قبرها ويكتب على لوح اسمها يجعله في القبر؛ که این روایت به نقل کلینی گذشت.


( 1502 ) 147 حميد بن زياد عن الحسن بن محمد عن غير واحد عن أبان عن بعض أصحابه عن أبي عبد الله عليه السلام قال : قبر رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم محصب حصباء حمراء؛ قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله؛ مزار رسول خدا صلی الله علیه و آله پوشیده شده با سنگریزه های قرمز است.


( 1503 ) 148 «عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْبِنَاءِ عَلَى الْقَبْرِ وَ الْجُلُوسِ عَلَيْهِ هَلْ يَصْلُحُ قَالَ لَا يَصْلُحُ الْبِنَاءُ عَلَيْهِ وَ لَا الْجُلُوسُ وَ لَا تَجْصِيصُهُ وَ لَا تَطْيِينُهُ‏»؛ علی بن جعفر از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت می نماید که از آنحضرت در رابطه با ساخت بنا بر روی قبر و نشستن بر روی قبر سؤال نمودم که آیا کار درستی است؟حضرت فرمودند ساخت بنا بر روی قبر و نشستن بر روی آن و گچ کاری و گل کاری نمودن آن کار شایسته ای نیست.


( 1504 ) 149 «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ زِيَادِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علی وآله أَنْ يُصَلَّى عَلَى قَبْرٍ أَوْ يُقْعَدَ عَلَيْهِ أَوْ يُبْنَى عَلَيْهِ‏»؛ یونس بن ظبیان از حضرت امام صادق روایت می نماید که آنحضرت فرمودند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از اینکه بر روی قبر نمازگزارده شود و یا اینکه بر روی آن نشسته شود و یا اینکه بر روی آن بنائی ساخته شود نهی نمودند.


( 1505 ) 150 «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لَا تَبْنُوا عَلَى الْقُبُورِ وَ لَا تُصَوِّرُوا سُقُوفَ الْبُيُوتِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَرِهَ ذَلِكَ»؛جراح مدائنی از امام صادق روایت می نماید که آنحضرت فرمودند: بر روی قبور بنائی نسازید و سقفهای خانه ها را مصور نسازید؛ زیرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله از این امر کراهت داشتند.

د) کتاب الاستبصار مرحوم شیخ طوسی(م:460هـ)

مرحوم شیخ طوسی در باب«بَابُ النَّهْيِ عَنْ تَجْصِيصِ الْقَبْرِ وَ تَطْيِينِهِ‏»،[6] به چند روایت اشاره می نمایند:

«أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْبِنَاءِ عَلَى الْقَبْرِ وَ الْجُلُوسِ عَلَيْهِ هَلْ يَصْلُحُ قَالَ لَا يَصْلُحُ الْبِنَاءُ عَلَيْهِ وَ لَا الْجُلُوسُ وَ لَا تَجْصِيصُهُ وَ لَا تَطْيِينُهُ‏»؛ که این روایت در کتاب تهذیب نقل شده که ذکر گردید.

«فَأَمَّا مَا رَوَاهُ سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ لَمَّا رَجَعَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام مِنْ بَغْدَادَ وَ مَضَى إِلَى الْمَدِينَةِ مَاتَتِ ابْنَةٌ لَهُ بِفَيْدَ فَدَفَنَهَا وَ أَمَرَ بَعْضَ مَوَالِيهِ أَنْ يُجَصِّصَ قَبْرَهَا وَ يَكْتُبَ عَلَى لَوْحٍ اسْمَهَا وَ يَجْعَلَهُ فِي الْقَبْرِ»؛
که این روایت را مرحوم کلینی نیز در کافی روایت نموده بود که بیان گشت.

شیخ طوسی بعد از ذکر این روایت بیان می فرمایند:«فَالْوَجْهُ فِي هَذِهِ الرِّوَايَةِ رَفْعُ الْحَظْرِ عَنْ فِعْلِ ذَلِكَ وَ ضَرْبٌ مِنَ الرُّخْصَةِ لِأَنَّ الرِّوَايَةَ الْأُولَى وَرَدَتْ مَوْرِدَ الْكَرَاهَةِ دُونَ الْحَظْرِ»؛ وجه در این روایت رفع ممنوعیت از انجام گچکاری نمودن قبر است و اجازه ی به انجام است؛ زیرا که روایت اول در مقام کراهت است و نه منع از عمل.

ادامه دارد.


[/HR]
[1]. الکافی، ج3،ص201.


[2]. الکافی، ج3،ص229.


[3].الکافی، ج6، ص528.


[4]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص178.


[5]. تهذیب الاحکام، ج1،ص463.



[6]. الاستبصار، ج1،ص217.


ه) کتاب وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی

مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب«وسائل الشیعة» در کتاب الطهارة باب 44 عنوان این باب چنین اختیار نموده اند: «باب كراهة البناء على القبر في غير قبر النبي ( صلى الله عليه وآله ) والأئمة ( عليهم السلام ) ، والجلوس عليه وتجصيصه وتطيينه»؛باب کراهت بنای بر قبر در غیر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و کراهت نشستن بر روی قبر و گچکاری و گل کاری قبر آن. ایشان در این باب هفت حدیث را از کتب منبعی که ذکر شد روایت نموده اند.[1]

از عنوان انتخابی مرحوم شیخ حر عاملی متوجه می شویم که ایشان از اخبار ناهیه حکم به کراهت و نه حکم به حرمت را استنباط نموده اند.

همچنین مرحوم فیض کاشانی در کتاب «الوافی» که جامع روایات کتب اربعه ی شیعه است، بعد از نقل دو روایت[2] بیان می دارند: هذا الخبر محمول على الكراهة و الأول على الجواز لمصلحة؛[3] این خبر حمل بر کراهت می گردد و روایت اول حمل بر جواز انجام چنین کاری بخاطر وجود مصلحتی می گردد.

علامه مجلسی(ره) نیز در کتاب «ملاذ الاخبار»،[4] در شرح بر خی از اخبار مذکور می فرمایند:

«148 عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْبِنَاءِ عَلَى الْقَبْرِ وَ الْجُلُوسِ عَلَيْهِ هَلْ يَصْلُحُ قَالَ لَا يَصْلُحُ الْبِنَاءُ عَلَيْهِ وَ لَا الْجُلُوسُ وَ لَا تَجْصِيصُهُ وَ لَا تَطْيِينُهُ‏»؛علی بن جعفر از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت می نماید که از آنحضرت در رابطه با ساخت بنا بر روی قبر و نشستن بر روی قبر سؤال نمودم که آیا کار درستی است؟حضرت فرمودند ساخت بنا بر روی قبر و نشستن بر روی آن و گچ کاری و گل کاری نمودن آن کار شایسته ای نیست. علامه ی مجلسی این روایت را خبری موثق که همچون خبرِ صحیح است می داند.[5]

مرحوم مجلسی در توضیح برخی فقرات آن می فرمایند:

اینکه امام می فرمایند «شایسته نیست بنای بر قبر»، ممکن است این خبر(با عمومیتتش) شامل بالابردن قبر با گل و آجر و ساختن خانه ها باشد. ومراد از نشستن، نشستن روی قبر یا در کنار قبر می باشد. ایشان سپس می فرمایند: سید محمد موسوی در کتاب «المدارک» گفته: علامه در کتاب «تذکرة» ادعای اجماع بر کراهت گچ کاری قبر نموده است. واکثر فقها نیز در وجود این کراهت بین گچ کاری در ابتدای امر و بعد از مندرس و کهنه شدن قبر تفاوتی قائل نشده اند. و مرحوم شیخ در این رابطه گفته آنچه مکروه است اعاده ی قبر و تجدید آن بعد از اندراس و کهنه شدن آن است اما در ابتدای امر اشکالی ندارد.

علامه مجلسی در پایان می گویند:

حکم مساله هر چه باشد، از موضوع مساله قبور انبیاء و ائمه علیهم السلام استثناء شده است، بخاطر اتفاق نظر مردم بر انجام چنین عملی بدون اینکه کسی بر آن اشکالی گیرد. و همچنین زیاد بودن روایاتی که تشویق به این امر می نماید؛ بلکه بعید نیست از کراهت ساخت بنا بر روی قبر قبور علما و صالحین نیز استثناء گردد، بخاطر ضعیف دانستن روایت مانعه و توجه به این امر که چنین امری بزرگ دانستن شعائر اسلام و در راستای بدست آوردن بسیاری از مصالح دینی است. [6]
ادامه دارد.


[/HR] [1]. ( 3426 ) 1 - محمد بن الحسن بإسناده عن علي بن الحسين ، عن محمد بن يحيى ، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب ، عن علي بن أسباط ، عن علي بن جعفر قال : سألت أبا الحسن موسى ( عليه السلام ) عن البناء على القبر والجلوس عليه هل يصلح ؟ قال : لا يصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه ولا تطيينه .

( 3427 ) 2 - وبإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى ، عن يعقوب بن يزيد ، عن زياد بن مروان القندي ، عن يونس بن ظبيان ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : نهى رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) أن يصلى على قبر ، أو يقعد عليه ، أو يبنى عليه . ورواه الصدوق في ( المقنع ) مرسلا. رواه الصدوق في ( المقنع ) مرسلا.

( 3428 ) 3 - وبإسناده عن الحسين بن سعيد ، عن النضر بن سويد ، عن القاسم بن سليمان ، عن جراح المدائني ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : لا تبنوا على القبور ولا تصوروا سقوف البيوت ، فإن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) كره ذلك . ورواه البرقي في ( المحاسن ) عن النضر ، مثله.

( 3429 ) 4 - محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن شعيب بن واقد ، عن الحسين بن زيد عن الصادق ، عن آبائه ، عن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) - في حديث المناهي - أنه نهى أن يجصص المقابر . ورواه أيضا في ( الأمالي ) بالاسناد الآتي ، وكذا جميع حديث المناهي .

( 3430 ) 5 - وفي ( معاني الأخبار ) عن محمد بن هارون الزنجاني ، عن علي بن عبد العزيز ( عن القاسم بن عبيد ) رفعه عن النبي ( صلى الله عليه وآله ) أنه نهى عن تقصيص القبور ، قال : وهو التجصيص .

( 3431 ) 6 - محمد بن يعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن جعفر بن محمد الأشعري ، عن ابن القداح ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : قال أمير المؤمنين ( عليه السلام ) : بعثني رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) في هدم القبور وكسر الصور .

( 3432 ) 7 - وقد تقدم - في حديث - : لا تدع صورة إلا محوتها ، ولا قبرا إلا سويته .

[2]. 24597- 33 (الكافي 3: 202) العدة، عن (التهذيب 1: 461 رقم 1501) سهل، عن السراد، عن يونس بن يعقوب قال: لما رجع أبو الحسن موسى علیه السلام من بغداد و مضى إلى المدينة ماتت له ابنة بفيد فدفنها و أمر بعض مواليه أن يجصص قبرها و يكتب على لوح اسمها و يجعله في القبر.

24596- 34 (التهذيب 1: 461 رقم 1503) علي بن الحسين، عن محمد بن يحيى، عن الزيات، عن ابن أسباط، عن علي بن جعفر قال:سألت أبا الحسن موسى علیه السلام عن البناء على القبر و الجلوس عليه هل يصلح قال" لا يصلح البناء عليه و لا الجلوس و لا تجصيصه و لا تطيينه".

[3]. الوافی ،ج25، ص534.


[4]. ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، علامه مجلسی، ج‏3، ص299.



[5]. الحديث الثامن و الأربعون و المائة: موثق كالصحيح.

[6]. ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج‏3، ص: 299.

جمع بندی روایت نهی از بنای بر روی قبور

با توجه به روایات فوق محتوای روایاتی که در باره ی نهی از بنای بر روی قبور است اینچنین می باشد:

1) روایت مدائنی: جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لَا تَبْنُوا عَلَى الْقُبُورِ وَ لَا تُصَوِّرُوا سُقُوفَ الْبُيُوتِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله كَرِهَ ذَلِكَ»؛‏جراح مدائنی از امام صادق روایت می نماید که آنحضرت فرمودند: بر روی قبور بنائی نسازید و سقفهای خانه ها را مصور نسازید؛ زیرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله از این امر کراهت داشتند.

2) روایت یونس بن ظبیان: عن يونس بن ظبيان ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : نهى رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) أن يصلى على قبر ، أو يقعد عليه ، أو يبنى عليه»؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه واله از اینکه بر روی قبر نماز خوانده شود و یا بر روی آن نشسته شود و یا اینکه بر روی آن بنایی ساخته شود نهی فرمودند.

3) روایت علی بن جعفر(علیه السلام): عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْبِنَاءِ عَلَى الْقَبْرِ وَ الْجُلُوسِ عَلَيْهِ هَلْ يَ؛صْلُحُ قَالَ لَا يَصْلُحُ الْبِنَاءُ عَلَيْهِ وَ لَا الْجُلُوسُ وَ لَا تَجْصِيصُهُ وَ لَا تَطْيِينُهُ‏»؛ علی بن جعفر از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت می نماید که از آنحضرت در رابطه با ساخت بنا بر روی قبر و نشستن بر روی قبر سؤال نمودم که آیا کار درستی است؟حضرت فرمودند ساخت بنا بر روی قبر و نشستن بر روی آن و گچ کاری و گل کاری نمودن آن کار شایسته ای نیست.

4) روایت سماعة: عن سماعة قال : سألته عن زيارة القبور وبناء المساجد فيها ، فقال : أما زيارة القبور فلا بأس بها ولا تبنى عندها المساجد». سماعه از حضرت امام صادق علیه السلام روایت می کند که از آنحضرت در رابطه با حکم زیارت قبور و بنای مساجد در قبور سؤال کردم . حضرت در پاسخ فرمودند: اما زیارت قبور ، اشکالی بر آن نیست؛ اما نباید در کنار قبور مسجد بنا شود. صرف نظر از برسی سندی و توجه و احتجاج به همه ی روایات می گوئیم:

1) روایات فوق بیانگر نهی از ساختن بنا بر روی قبور است؛ لذا این نهی شامل دفن میت در مقبره نخواهد شد؛ هرچند که در این صورت نهی از کشیدن تصویر (موجود زنده) بر روی سقوف بیوت، و نهی از ساختن مسجد در کنار قبور به جای خود باقی است.

2) لازمه ی جمع دلالی بین روایاتی که به صیغه ی نهی آمده اند «نهی رسول الله» و روایتی که با لفظ «لایصلح» آمده آن است که نهی مورد نظر را بر کراهت حمل نمائیم؛ زیرا نهی مذکور صراحتی در تحریم نداشته؛ بلکه به گونه ای است که با لفظ لا یصلح که دلالت بر کراهت می کند نیز قابل جمع است؛ لذا نهی حمل بر کراهت می گردد و نه حرمت؛ همچنان که مرحوم شیخ حر عاملی عنوان باب را کراهت بیان نمودند و نه حرمت.

3) مورد روایات کراهت ساخت بنا بر روی قبور عام می باشد، اما سؤال اینجاست که آیا این عام به عمومیت خویش باقی است؟ با نگاهی به روایات باب و سیره ی مسلمین مشاهده می گردد که این عمومیت تخصیص زده شده و قبور اولیای دین از تحت این عام خارج شده و بنای بر قبور آنان امری مستحب است.

موفق باشید.

سلام عليكم

يكي از شبهات مبسوط وهابيت در نزد فريقين(شيعه و سني) مسئله ساخت بارگاه و گنبد سازي بر روي قبور هست حال مي خواهيم ببينيم عقيده شيعه نسبت به اين مسئله چگونه هست

دوستان عزيز ما قبل از اينكه به روايات در نزد شيعه رجوع كنيم ياد اوري يك نكته بسيار جالب براي مسلمانان خود جاي تعمق و تامل دارد و ان هم اين مي باشد كه فريقين براي جواز ساخت و مشروعيت اين عمل نيازي به روايات ندارند بلكه وجود بارگاه براي خدا و وجود كعبه خود جواز ساخت قبور و گنبد و قبه و براگاه را براي ما صادر مي كند حالا شايد وهابيت اشكال كند كه ان خدا هست و فرق مي كند و ما در پاسخ خواهيم گفت اگر قرار باشد عمل خدا براي ما مشروعيت نياورد پس عمل چه كسي براي ما جواز و مشروعيت مي اورد؟‌ اگر قرار باشد يك مسلمان پيرو منويات خداي خودش نباشد و پيرو اعمالي و كرداري كه در نزد خدايش مشروعيت دارد نباشد پس ديگر چرا اسلام اورده است مگر خداوند نمي فرمايد يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله؟ فلذا وجود كعبه در نزد ما خود بينه اي اشكار براي صدور جواز ساخت گنبد و بار گاه مي باشد كما اينكه خداوند در قران مي فرمايد ساخت چنين جايگاه و مقام و بارگاهي نشانه ايمان و پاي دلهاي مسلمانان هست

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿حج/32﴾
اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست.

روايت اول:::::::

جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ فِي كَامِلِ الزِّيَارَةِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَّامٍ الْكُوفِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَاسِطِيِّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَبِي شَيْبَةَ الْقَاضِي عَنْ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ قُدَامَةَ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع عَنْ عَمَّتِهِ زَيْنَبَ عَنْ أُمِّ أَيْمَنَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ وَ فِيهِ أَنَّهُ ذَكَرَ لَهُ جَبْرَئِيلُ ع قِصَّةَ شَهَادَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ قَوْماً مِنْ أُمَّتِكَ لَا يَعْرِفُهُمُ الْكُفَّارُ وَ لَمْ يَشْرَكُوا فِي تِلْكَ الدِّمَاءِ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ وَ لَا نِيَّةٍ فَيُوَارُونَ أَجْسَامَهُمْ وَ يُقِيمُونَ رَسْماً لِقَبْرِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ بِتِلْكَ الْبَطْحَاءِ يَكُونُ عَلَماً لِأَهْلِ الْحَقِّ وَ سَبَباً لِلْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْفَوْزِ الْخَبَرَ

رسول خدا ص فرمودند که جبرئیل به او فرمود قصه شهادت ابی عبدالله ع را تا آنجا که گفت :خداوند قومی را بر می انگیزاند از امت تو که آنها دارای
صفاتی نیکو هستند وچنان صفت و چنان صفت دارند، آنها روی قبر سید الشهداء بنایی قرار می دهند در آن بیابان که آن بناء نشانه و علم اهل حق می گردد و سبب نیل به سعادت می شود .....


(مستدرك‏الوسائل ج : 10 ص : 217-روایت 11889)
قابل ذکر است که روایت فوق در کتاب کامل الزیارات آمده است و طبق فرمایش صاحب وسائل تمام روایات کامل الزیارات از لحاظ سندی مورد قبول می باشند

وقد علمنا انا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى ولا في غيره ، لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته ،ولا أخرجت فيه حديثا روي عن الشذاذ من الرجال ، يؤثر ذلك عنهم عن المذكورين غير المعروفين بالرواية المشهورين بالحديث والعلم .

من به تمامي رواياتي كه از اهل بيت عليهم السلام در باره زيارت و غير آن نقل شده است ، احاطه ندارم ؛ ولي هر آن چه را كه در اين كتاب آورده‌ام ، از
طريق افراد موثق از اصحاب ما است و هيچ روايتي را كه از افراد مجهول كه اخبار ائمه را از راويان غير معروف در روايات و غير مشهور در علم و حديث
گرفته‌اند ، نقل نكرده‌ام .

كامل الزيارات ، جعفر بن محمد بن قولويه ، ص 37 .

بنابراين تمام روات موجود در اسانيد كتاب نيز ابن قولويه مورد وثوق هستند ؛ چنانچه آقاي خويي در اين باره مي‌فرمايند :

فإنك ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لا يروي في كتابه رواية عن المعصوم إلا وقد وصلت إليه من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله .

اين عبارت ، دلالت روشني دارد بر اين كه ابن قولويه روايتي را از معصومين عليهم السلام نقل نكرده است ؛ مگر اين كه از افراد موثق از اصحاب ما باشد .

معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 1 ، ص 50 .

و شيخ حر عاملي نيز بعد از اين كه به وثاقت روات تفسير علي بن ابراهيم شهادت مي‌دهد ، در باره روات كامل الزيارات مي‌گويد :

وكذلك جعفر بن محمد بن قولويه فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلك في أول مزاره .

و همچنين جعفر بن محمد بن قولويه به وثاقت روات كامل الزيارات شهادت داده است و تصريح او در اول كتاب كامل الزيارات نسبت به تصريح علي بن ابراهيم رساتر است .

وسائل الشيعة (آل البيت) ، الحر العاملي ، ج 30 ، ص 202 .

روايت دوم:::::::::

دوستان دقت كنند مبحث ساخت قبور و بارگاه در كمتب شيعه براي خود بابي مفصل دارد

«باب 26- بَابُ اسْتِحْبَابِ عِمَارَةِ مَشْهَدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَشَاهِدِ الْأَئِمَّةِ ع ....
باب مستحب بودن ساخت قبور ائمه و دیگر امامان ع»

در روایت شماره 19433- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَزْدَقِ عَنْ
عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ الْأَحْوَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي السَّرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَلَوِيِّ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَامِرٍ وَاعِظِ أَهْلِ الْحِجَازِ قَالَ....يَا عَلِيُّ مَنْ عَمَرَ قُبُورَكُمْ وَ تَعَاهَدَهَا فَكَأَنَّمَا أَعَانَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ عَلَى بِنَاءِ بَيْتِ الْمَقْدِسِ....

ای علی کسی که قیام کند برای عمارت قبور شما اهل بیت ع و ساخت آن را بر عهده گیرد گویا به حضرت سلیمان در ساخت بیت المقدس کمک کرده است .»

وسائل‏ الشيعة ج : 14 ص : 384

این روایت علاوه بر وسائل الشیعه در کتب روایی معتبر و مشهور دیگر ، با طرق و سند های دیگر نیز آمده است مانند :

اول: (مستدرك‏الوسائل ج : 10 ص : 215)روایت 11887- 1- السَّيِّدُ عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ طَاوُسٍ فِي فَرْحَةِ الْغَرِيِّ، عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْبَرَكَاتِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الصَّنْعَانِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَطْبَةَ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ شَيْخِ الطَّائِفَةِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ‏عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَزْدَقِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ الْأَحْوَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي السَّرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَلَوِيِّ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ
أَبِي عَامِرٍ التَّبَّانِيِّ وَاعِظِ أَهْلِ الْحِجَازِ قَالَ مثله

دوم: (مستدرك‏الوسائل ج : 10 ص : 215- روایت 11888، وَ عَنْ نَصِيرِ الدِّينِ الطُّوسِيِّ عَنْ وَالِدِهِ عَنِ الْقُطْبِ الرَّاوَنْدِيِّ عَنْ ذِي الْفَقَارِ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ شَيْخِ الطَّائِفَةِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زَكَرِيَّا بْنِ طُهْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَهُ

سوم :َ بِالْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُقْرِئِ الْمَنْصُورِيِّ مَوْلَى الْمَنْصُورِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زَكَرِيَّا بْنِ طُهْمَانَ مِثْلَهُ

و لذا اگر كتاب‌هاي فقهي آقاي خويي را ببنيد، با اين كه در ميان فقها سخت‌گيرترين فرد در قبول روايت است؛ ولي هر جا كه روايت مستفيض شود، مي‌گويد:

إن ما تقدم من الروايات وإن كانت كلها ضعيفة السند، إلا أنها مستفيضة

رواياتي كه ذكر شد اگر چه از حيث سند ضعيف هستند ولي از حيث تعداد روايت مستفيض هستند.

معجم رجال الحديث، آيت الله خوئي، ج 14، ص 100.

عدة من أصحابناعنسهل بن زيادعنجعفر بن محمد الأشعريعنابن القداحعَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص فِي هَدْمِ الْقُبُورِ وَ كَسْرِ الصُّوَرِ

از ابو عبد الله عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود: امير المؤمنين علي ع فرموده : رسول الله صلي الله عليه و آل و سلم مرا براي نابودي قبرهاي ساخته شده و شكستن مجسمه ها دستور داد

بحار الأنوار للمجلسي (1111 هـ) الجزء76 صفحة286

وسائل الشيعة للحر العاملي (1104 هـ) الجزء5 صفحة306

وسائل الشيعة للحر العاملي (1104 هـ) الجزء5 صفحة305

وسائل الشيعة للحر العاملي (1104 هـ) الجزء3 صفحة211

الكافي الكليني (329 هـ) الجزء6 صفحة528 باب تزويق القبور

جامع أحاديث الشيعة ج 3، ص 445

بررسي روايت:::::::

اولا: اين روايت خبر واحد است و خبر واحد خود موجبات بر عدم صحت را فراهم مي كند

ثانيا: هدم قبور هست و نه هدم بارگاه و گنبد و نه هدم بناي بر قبور و سوال ما از اقايان اين است از كجا دريافتند كه هدم در اين روايت دلالت بر از بين بردن بارگاه و قبور را دارد؟

ثالثا: سوال ما اين است پيغمبر دستور به تخريب قبور چه كسي را داده است كفار يا مسلمانان؟

رابعا: يقينان تخريب قبور كفار هست زيرا در ان زمان كفار با ساخت قبور و ابنيه، بر انها سجده مي كردند

خامسا: اين حديث، رواتي وجود دارد به نام سهل بن زياد به لحاظ رجالي قابل جرج هست و فاقد هرگونه ارزش علمي

مرحوم نجاشي رضوان الله تعالي عليه در باره وي مي نويسد :

سهل بن زياد أبو سعيد الآدمي الرازي ، كان ضعيفا في الحديث ، غير معتمد عليه فيه ، وكان أحمد بن محمد بن عيسى يشهد عليه بالغلو والكذب وأخرجه من قم إلى الري وكان يسكنها .

سهل بن زياد آدمي ، در حديث ضعيف است و قابل اعتماد نيست . و احمد بن محمد بن عيسي شهادت به غلو و كذب او داده كه او را از قم اخراج و به ري فرستادند و در آن‌جا ساكن بود .

رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 185 .

مرحوم شيخ طوسي رحمت الله عليه در باره وي مي نويسد :

سهل بن زياد الادمي الرازي ، يكنى أبا سعيد ، ضعيف .

سهل بن زياد آدمي الرازي ، با كنيۀ ابو سعيد ، ضعيف است .

الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 142 .

مجمع الرجال: ج 3 ، ص 179

و در کتاب الاستبصار مي نويسد :

أبو سعيد الآدمي وهو ضعيف جدا عند نقاد الاخبار وقد استثناه أبو جعفر بن بابويه في رجال نوادر الحكمة .

ابو سعيد آدمي نزد ناقدان اخبار ضعيف است و ابو جعفر بن بابويه او را از رجال نوادر الحكمة استثناء كرده است .

الاستبصار ، الشيخ الطوسي ، ج 3 ، ص 261 .

و ابن غضائري مي نويسد :

سهل بن زياد ، أبو سعيد ، الآدمي ، الرازي . كان ضعيفا جدا ، فاسد الرواية والدين . وكان أحمد بن محمد بن عيسى الأشعري أخرجه من قم ، وأظهر البراءة منه ، ونهى الناس عن السماع منه والرواية عنه .

سهل بن زياد آدمي الرازي جداً ضعيف است و روايت و دين او فاسد است . و احمد بن محمد بن عيسي اشعري او را از قم بيرون كرد و دوري جستن از او را اظهار نمود و مردم را از شنيدن حرف‌ها و روايات او نهي كرد .

رجال ابن الغضائري ، أحمد بن الحسين الغضائري الواسطي البغدادي ، ص 66 – 67 .

نجاشی مینویسد : سهل بن زياد أبو سعيد الآدمي الرازي ، كان ضعيفا فيالحديث ، غير معتمد عليه فيه ، وكان أحمد بن
محمد بن عيسى يشهد عليه بالغلو
والكذب وأخرجه من قم إلى الري .رجال نجاشی ذیل سهل بن زیاد

ترجمه : سهل بن زیاد ابوسعید آدمی رازی شخصی بود که در حدیث ضعیف بود و هیچ اعتمادی بر آن نبود و جناب احمد بن محمد بن عیسی شهادت میدهد که او از افراد غلو کننده بود و از دروغگویان بود و وی (احمد بن محمد بن عیسی) سهل بن زاید را از قم خارج کرد به سوی ری .



معجم رجال خوئی ،حضرت آیت الله العظمی خویی(ره) جلد 9 صفحه 354.


جناب شیخ کلینی (ره) درباره سهل بن زیدمینویسد : سهل بن زياد الآدمي الرازي يكنى أبا سعيد ،ضعيف .

سهل بن زیاد بن آدمی رازی که کنیه او اباسعید است شخص ضعیفی است (ومورد ثقه نمیباشد).


معجم رجال خویی جلد 9 صفحه 354.



مرحوم آیت الله خویی مینویسد : وشهادة الشيخ بأنه ضعيف ، وشهادة النجاشي بأنه ضعيف في الحديث غير معتمد عليه فيه .

شهادت و گواهی شیخ کلینی بر این است که وی(سهل بن زیاد) شخص ضعیفی در روایات است و جناب نجاشی نیز
گواهی داده است که وی در حدیث ضعیف بوده و اعتمادی بر آن نیست .


معجم رجال خویی جلد 9 صفحه 356.

و كيف كان فسهل بن زياد الآدمي ضعيف جزماً، أو أنّه لم تثبت وثاقته

به هر حال سهل بن زیاد الآدَمی ، یا جزماً ضعیف است و یا اگر نتوانیم صریحاً حکم به ضعفِ رجالیِ او نماییم ،حدّاقلّ وثاقتش به اثبات نرسیده است.

ايت الله خويي، معجم رجال الحديث، ج ‏9 ، ص 356

با روشن شدن و ضعيف رجالي جناب سهل بن زياد روايت از درجه اعتبار
ساقط است لذا قابل احتجاج نيست

آيا با اين اوصاف ، به اين روايت مي توان اعتماد کرد ؟

اقايان وهابي براي تكفير عمل شيعه در استحباب ساخت قبور و بارگاه به رواياتي از امام موسي كاظم ع رجوع مي كنند تا با مستمسك قرار دادن ان كار شيعه را بدعت وقبيح بشمارند حال مي خواهيم ببينيم اين روايات صحيح هستند و يا ضعيف

اول - روایت شماره 3426 - مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْبِنَاءِ عَلَى الْقَبْرِ وَ ...هَلْ يَصْلُحُ قَالَ لَا يَصْلُحُ الْبِنَاءُ عَلَيْهِ ... ""راوی میگوید از امام هفتم ع سوال کردم از جواز ساختن بنا بر روی قبور که آیا کار نیکوئی است ، امام فرمود ساختن بناء برروی قبور نیکو نیست
.

دوم- روایت شماره 3427- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ زِيَادِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص ... . يُبْنَى عَلَيْهِ(قبور) " راوی میگوید امام صادق ع فرمودند که نهی نموده است پیامبر از ساختن بنا بر روی قبور .

سوم – روایت شماره 3428- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏قَالَ لَا تَبْنُوا عَلَى الْقُبُورِ وَ .... فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَرِهَ ذَلِكَ ""امام ششم ع فرمودند : بر روی قبور بنا نسازید ،همانا رسول خدا ص از آن کراهت داشت
.

بررسی این روایات

این روایات را در چند مقام مورد بررسی قرار داده تا پاسخ شبهه را از آن استفاده کنیم :

مقام اول بررسی سندی:

سند روایت اول :

در روايت اول راوي وجود دارد به نام عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ كه اين روات از فطحي مذهبان هست و نه شيعه اثني عشري يا اماميه بلكه او بر امامت عبد الله بن افطح قائل بوده است و نه اهل بيت كما اينكه نجاشي در مورد او مي گويد

رجال‏الكشي /ص‏562 : كان علي بن أسباط فطحيا و لعلي بن مهزيار إليه رسالة في النقض عليه مقدار جزء صغير قالوا فلم ينجع ذلك فيه و مات على مذهبه
علي بن اسباط و مهزياز فطحي مذهب بودند و در همان حال مردند لذا اين روايت از درجه صحيح بودن خارج هست زيرا ان روايتي در نزد شيعه صحيح هست كه روات ان امامي و ثقه باشند حال انكه او فطحي مذهب هست و موجبات بطلان را زياد مي كند ضمن اينكه ان چيزي كه به بطلان اين خبر اضافه مي كند واحد بودن خبر هست كه يك طري ندارد و نه بيشتر لذا اين روايت از درجه اعتبار ساقط هست

امادر سند روایت دوم دو راوی قرار دارند که تضعیف شده اند ، آنها عبارتند از :

1)يونس بن ظبيان

يونس بن ظبيان را در تمام کتب رجالی تضعیف کرده اند، نجاشی میگوید: «ضعيف جدا لا يلتفت إلى ما رواه "بسیار ضعیف است و به روایاتش
التفاتی نمی شود »

در رجال‏الكشي(الجزءالأول/الجزءالخامس/672363 -) آمده که : «يونس بن ظبيان متهم غال""او متهم به دروغ گویی و غلو کننده بوده است » ،در جای
دیگر کشی نقل می کند که اما رضا ع یو نس بن ظبیان را لعن فرمودند :« لعن يونس بن ظبيان ألف لعنة يتبعها ألف لعنة كل لعنة منها تبلغك قعر جهنم اشهد ما ناداه إلا شيطان أما إن يونس مع أبي الخطاب في أشد العذاب مقرونان و أصحابهما إلى ذلك الشيطان مع فرعون و آل فرعون في أشد العذاب "خدا لعنت کند یونس را که هر لعنتی هزار لعنت را در پی داشته باشد که هرلعنتی از آن لعن ها می رساند او را به قعر جهنم ،...» ،(رجال‏الكشي/الجزءالأول/الجزءالخامس/673363 - ) همچنین از فضل بن شاذان نقل کرده است که : ذكر الفضل في بعض كتبه: الكذابون المشهورون أبو الخطاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصائغ و محمد بن سنان و أبو سمينة أشهرهم. "از دروغ گویان مشهور فلان و یونس بن ظبیان و... بود ه اند »

ابن‏الغضائري در کتاب رجالش آورده که . غال وضاع للحديث." ابن غضائری می گوید او غالی و سازنده حدیث از جانب خود بود »و همچنین در دیگر کتب رجالی او را تضعیف کرده اند .

2)زِيَادِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ

او یکی از بزرگان فرقه انحرافی واقفیه بود که امامت امام رضا ع را انکار کرد، او از جمله سه نفری می باشد که فرقه واقفیه را بنا کردند .کشی در
رجالش می نویسد:

«زياد هو أحد أركان الوقف" زیاد یکی از ارکان تشکیل دهنده فرقه واقفیه است »(رجال‏الكشي/الجزءالأول/الجزءالسادس/886466 )

علامه حلی می نویسد که زیاد در نزدش مردود الروایة است ،یعنی روایاتش مورد قبول نیست .(الخلاصةللحلي/الفصل‏العاشرفي‏الزاي/الباب‏الثاني‏زياد/3223 -)

اما سند روایت سوم ، در این سند هم دو راوی مجهول وجود دارد که نمی شود به سخنشان اعتماد کرد :

1) الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ 2) جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ

که در هیچ یک از کتب رجالی ترجمه نشده اند و تنها در رجال ابن داود جراح را مهمل دانسته است که خود اشاره به مجهول بودن دارد .

با برسی سندروایات ، دو روایت از سه روایت فوق از اعتبار ساقط می شوند و تنها باقی می ماند روایت اول که از لحاظ سند بی نقص بود .

هر سه اين روايت به لحاظ اعتبار رجالي اسقاط و باطل و ارزش احتجاج ندارد

جواز ساخت بارگاه و قبور از منظر قران:::::::::


وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیبَ فِیهَا إِذْ یتَنَازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا (کهف-21)

و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‌گفتند: «بنایی بر آنان بسازید پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می‌سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»



از نظر شیعه این آیه صراحت دارد در اینکه ساخت مسجد بر قبور اولیاء خدا جایز است و یکی از دلایل قرآن بر مشروعیت زیارت قبور اولیاء الله است. اما امکان دارد برخی که در معرض تبلیغات فرقه ضاله وهابیت قرار گرفته‌اند نتوانند این تصریح و فریاد بلند قرآن را بصورت واضح به گوش جان شنیده و آن را بپذیرند. به این منظور در این نوشتار نظرات مفسران بزرگ اهل سنت را راجع به این آیه با یکدیگر مرور می‌کنیم.

1-[=Times New Roman] الدر المنثور ج6 ص351

در تفسیر مشهور الدر المنثور سیوطی اینچنین بیان می دارد که پادشاهی که بر آنها مسلط شد چنین گفت که قطعاً و یقییناً نزد این قوم صالح مسجدی می‌سازم و به تحقیق خداوند را در آنجا عبادت می‌کنم تا جان به جان آفرین تسلیم نمایم.

أخرج ابن أبی حاتم عن ابن عباس فی قوله : { وكذلك أعثرنا علیهم } قال : أطلعنا .

وأخرج ابن أبی حاتم عن السدی قال : دعا الملك شیوخاً من قومه فسألهم عن أمرهم فقالوا : كان ملك یدعى دقیوس ، وإن فتیة فُقِدُوا فی زمانه ، وأنه كتب أسماءهم فی الصخرة التی كانت عند باب بالمدینة . فدعا بالصخرة فقرأها فإذا فیها أسماؤهم ، ففرح الملك فرحاً شدیداً وقال : هؤلاء قوم كانوا قد ماتوا فبعثوا ، ففشا فیهم أن الله یبعث الموتى . فذلك قوله : { وكذلك أعثرنا علیهم لیعلموا أن وعد الله حق وأن الساعة لا ریب فیها } فقال الملك : لأتخذن عند هؤلاء القوم الصالحین مسجداً ، فلأعبدن الله فیه حتى أموت . فذلك قوله : { قال الذین غلبوا على أمرهم لنتخذن علیهم مسجداً } .

2-[=Times New Roman] الکشاف ج4 ص3




زمخشری عالم بزرگ اهل سنت در تفسیرش در مورد این آیه چنین می‌گوید که منظور از کسانی که بر امر آنها غالب شدند، مسلمینی بودند که می‌خواستند در آنجا نماز بخوانند و در آن مکان متبرک شوند.

وبعضهم یقول : تبعث الأجساد مع الأرواح ، لیرتفع الخلاف ، ولیتبین أنّ الأجساد تبعث حیة حساسة فیها أرواحها كما كانت قبل الموت { فَقَالُواْ } حین توفى الله أصحاب الكهف { ابنوا عَلَیهِمْ بنیانا } أی على باب كهفهم . لئلا یتطرّق إلیهم الناس ضناً بتربتهم ومحافظة علیها كما حفظت تربة رسول الله صلى الله علیه وسلم بالحظیرة { قَالَ
الذین غَلَبُواْ على أَمْرِهِمْ } من المسلمین وملكهم وكانوا أولى بهم وبالبناء علیهم { لَنَتَّخِذَنَّ } على باب الكهف { مَّسْجِدًا } یصلی فیه المسلمون ویتبركون بمكانهم .

3-[=Times New Roman] تفسیر طبری ج17 ص640

طبری نیز در تفسیر خود بیان می‌دارد که منظور از "غلبوا علی امرهم" مسلمانانی بودند که قصدشان از ساخت مسجد عبادت و بندگی خداوند بوده است.

فقال المشركون: نبنی علیهم بنیانا، فإنهم أبناء آبائنا، ونعبد الله فیها، وقال المسلمون: بل نحن أحق بهم، هم منا، نبنی علیهم مسجدا نصلی فیه، ونعبد الله فیه.

4-[=Times New Roman] تفسیر رازی ج10 ص187

رازی نیز در تفسیر خود معتقد است که این مسلمانان بودند که بر امر اصحاب کهف غلبه کردند و با ساخت مسجد در کنار قبور آنان می‌خواستند خداوند را اطاعت کنند و آثار اصحاب کهف را به سبب آن مسجد حفظ نمایند.




{ قَالَ الذین غَلَبُواْ على أَمْرِهِمْ } قیل المراد به الملك المسلم ، وقیل : أولیاء أصحاب الكهف ، وقیل : رؤساء البلد : { لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَّسْجِدًا } نعبد الله فیه ونستبقی آثار
أصحاب الكهف بسبب ذلك المسجد .




5-[=Times New Roman] فتح القدیر ج4 ص 378

در تفسیر فتح القدیر نیز "مسلمانان" بعنوان کسانی که خواستار ساخت مسجد بودند، معرفی شده‌اند.

قاله المفسرون { قَالَ الذین غَلَبُواْ على أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَّسْجِدًا } ذكر اتخاذ المسجد یشعر بأن هؤلاء الذین غلبوا على أمرهم هم المسلمون .

بنابراین بزرگان اهل سنت در تفاسیر خود معتقدند:

‌أ)[=Times New Roman] منظور از "غلبوا علی امرهم" انسانهای صالح تسیلم پروردگار بوده‌اند.

‌ب)[=Times New Roman] ساخت مسجد و عبادت در کنار قبور اولیاء خدا امری پسندیده است.

و نكته بسيار شفاف اين موضوع اين هست خداوند كار و عمل انها را هم در ايه 13 همان سوره مورد تاييد قرار داده است

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿13﴾




ما خبرشان را بر تو درست‏ حكايت مى‏كنيم آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم (13)




[=#000000]
لذا كساني كه قبور را ساخته بودند افرادي با ايمان بودند كه افعال انها نزد خدا مورد تاييد بوده است در نتيجه ما از قران نيز ثابت نموديم كه ساخت قبور و بارگاه نيز داراي مشروعيت هست

سلام علیکم،
در تکمیل حرف کارشناس محترم و جناب baradar باید به چند نکته دقت نمود:
۱. اگر نماز خواندن مثلاً در قبرستان و بر روی قبور کراهت دارد اما این کراهت در عبادت است و نه کراهت به خودی خود، یعنی تنها ثوابش کاسته می‌شود ...
۲. حدیثی هست که خداوند تمام زمین را برای خواندن نماز حلال شمرده است ... (شوره‌زار هم اگر مهر همراه داشته باشیم تا پیشانی استقرار یابد فکر کنم بشود درش نماز خواند،‌ یادم نیست استثناء دیگری هم داشت یا نه ولی اگر داشت هم قبرستان جزئش نبود).
۳. در مقابل این کراهت در قبرستان‌های معمولی شاید هیچ مزیتی نباشد که مقابله کند اما در کنار مضاجع شریف انبیاء و ائمه و اولیاء خدا علیهم‌السلام که دستور داده شده‌ایم به محبت ایشان و بزرگداشت ایشان و همجواری ایشان ثواب همجواری با ایشان آنچنان زیاد است که آن کراهت در عبادت محلی از اعراب نداشته باشد.
۴. گاهی حکم به کراهت ساختن بنا یا مسجد در قبرستان یا حتی شاید حرمت آن از این جهت است که زمین آن قبرستان وقف شده است برای دفن مردگان و گرفتن فضای اضافه در ان برای بنای مسجد یا دیوارهای بنای بر روی قبر مشکل‌ساز می‌شود
۵. بجز ائمه‌ی بقیع علیهم‌السلام سایر اهل بیت علیهم‌السلام یا حتی امامزادگان علیهم‌السلام اصلاً در قبرستان دفن نشدند و اینکه بسیاری از افراد بعداً در کنار ایشان به خاک سپرده شده‌اند هم به جهت همجواری ایشان است، مگرنه هیچ کس از محل دفن مردگان در کنار امام رضا علیه‌السلام به عنوان قبرستان یاد نمی‌کند ...
۶. در روایات معصومین علیهم‌السلام داریم که دعا تحت قبه‌ی امام حسین علیه‌السلام مستجاب است و در نتیجه در زمان خود ائمه علیهم‌السلام هم بر بالای قبر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام قبة بوده است
...
یا علی

موضوع قفل شده است