جمع بندی مخاطب معجزات (به خصوص معجزات قران) علما هستند یا مردم؟

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخاطب معجزات (به خصوص معجزات قران) علما هستند یا مردم؟

ان طور که به نظر میاد مخاطب معجزات مردم عادی نیستند در واقع علما هستند.چون انها توانایی فهم درستی یک معجزه رو دارند مثلا فرق سحر و معجزه حضرت موسی را ساحران فهمیدند نه مردم عادی. در مورد قرانم همینطوره.یعنی مثلا استاد بلاغت شاید بتونه ایجازشو درک کنه.
حالا سوالم اینه که با این وضع مردم باید گوش به حرف علما بکنند و اگر این علما دروغ بگن مردم چاره ای برای فهم حقیقت ندارن.
مثلا اگر ساحران زمان موسی علیه السلام با وجود فهمین حقیقت ان رو انکار میکردند و میگفتن ان هم سحر است.مردم چه طور باید حق رو تشخیص میدادند.دقیقا همین اتفاق در مورد قران افتاده.فهم معجزات قران شاید برای عرب زبانها ی عادی هم ساده نباشد و به استاد بلاغت نیاز هست.حالا اساتیدی هستند که این ایجازو انکار میکنند و در برابر تحدی قران مواردی رو میارن و عده ای دیگه از اساتید ان رو نمیپذیرند و میگن این پاسخ درستی به تحدی نیست.
حالا مردم عادی که این علوم رو ندارن از کجا بفهمند کدام دسته از این علما درست میگن؟!...

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

هارب;407891 نوشت:
ان طور که به نظر میاد مخاطب معجزات مردم عادی نیستند در واقع علما هستند.چون انها توانایی فهم درستی یک معجزه رو دارند مثلا فرق سحر و معجزه حضرت موسی را ساحران فهمیدند نه مردم عادی. در مورد قرانم همینطوره.یعنی مثلا استاد بلاغت شاید بتونه ایجازشو درک کنه.
حالا سوالم اینه که با این وضع مردم باید گوش به حرف علما بکنند و اگر این علما دروغ بگن مردم چاره ای برای فهم حقیقت ندارن.
مثلا اگر ساحران زمان موسی علیه السلام با وجود فهمین حقیقت ان رو انکار میکردند و میگفتن ان هم سحر است.مردم چه طور باید حق رو تشخیص میدادند.دقیقا همین اتفاق در مورد قران افتاده.فهم معجزات قران شاید برای عرب زبانها ی عادی هم ساده نباشد و به استاد بلاغت نیاز هست.حالا اساتیدی هستند که این ایجازو انکار میکنند و در برابر تحدی قران مواردی رو میارن و عده ای دیگه از اساتید ان رو نمیپذیرند و میگن این پاسخ درستی به تحدی نیست.
حالا مردم عادی که این علوم رو ندارن از کجا بفهمند کدام دسته از این علما درست میگن؟!...

با سلام و درود

در این زمینه چند نکته عرض می شود:

1. اعجاز قرآن منحصر به اعجاز بلاغی نیست و ابعاد مختلفی دارد، و هر کس از هر جنبه ای اطمینان به معجزه بودن آن پیدا کند، کفایت می کند؛ لذا منحصر در یک بُعد خاص نیست.

2. اعجاز قرآن برای مردم عصر نزول، ثابت شده بوده، و از آن ها نیز نسل به نسل و برای دیگران نقل شده، که می تواند ایجاد اطمینان کند.

3. ائتلاف همه عالمان و دانشمندان بر دروغ، صحیح نیست و معقول و منطقی هم به نظر نمی رسد.

4. تاریخ ثابت کرده که تشکیک هایی که در این زمینه شده، پس از مدتی تضغیف و کم رنگ شده است. و این نشان از این است که حقیقت، به مردم عادی هم منتقل می شده است.

5. درست است که مردم عادی این علم را ندارند ولی با مراجعه به افراد عالم و معتمد، که آن افراد هم به بزرگان و اساتید خود مرتبط هستند، از حقیقت آگاه می شوند.

بنابر این، مردم عادی با مراجعه به عالمانی که اطمینان به آن ها دارند، و نیز با قرائن صدق که می یابند، به این اطمینان می رسند. افزون بر این که اعجاز قرآن منحصر به بُعد خاصی نیست و هر بُعدی از آن موجب اطمینان شود، کفایت می کند.

میقات;410934 نوشت:
3. ائتلاف همه عالمان و دانشمندان بر دروغ، صحیح نیست و معقول و منطقی هم به نظر نمی رسد.

خب ائتلاف همه ی دانشمندان مسلمان یک چیز است همه ی غیر مسلمانهام یک چیز!!!...
میقات;410934 نوشت:
5. درست است که مردم عادی این علم را ندارند ولی با مراجعه به افراد عالم و معتمد، که آن افراد هم به بزرگان و اساتید خود مرتبط هستند، از حقیقت آگاه می شوند.
بنابر این، مردم عادی با مراجعه به عالمانی که اطمینان به آن ها دارند، و نیز با قرائن صدق که می یابند، به این اطمینان می رسند.

عالم مورد اطمینان رو من چه طور پیدا کنم در حالی که قرار است فردی باشد که من ریشه ی عقایدم رو بر اساس گفته هاش میذارم!مسمانها یا غیر مسلمانها؟!؟...اصلا در مورد چنین مسئله ی بزرگی چه طور میشه انقدر به کسی اعتماد کرد؟!این ضعف نیست در حکمت الهی که شیوه ای رو انتخاب کرده که برای همه و فرد فرد انسانها ایجاد اطمینان نمیکنه؟
میقات;410934 نوشت:
افزون بر این که اعجاز قرآن منحصر به بُعد خاصی نیست و هر بُعدی از آن موجب اطمینان شود، کفایت می کند.
کسی که فردی معمولی است و در هیچ رشته ای تخصص ندارد چی؟و یک مطلب دیگه مثلا من که فیزیک خوندم چه طور اطمینان پیدا کنم؟(مواردی از معجزات علمی قران شنیدم ولی هیچ کدام قانع کننده نبود)شما میتونید با توجه به اطلاعات من این ایجازو اثبات کنید؟

هارب;407891 نوشت:
ان طور که به نظر میاد مخاطب معجزات مردم عادی نیستند در واقع علما هستند

با سلام. این یکی از شبهات قدیمی است. البته باید بگیم که مخاطب قرآن مجید در موضوع تحدّی، کسانی هستند که آشنا به زبان قرآنند، و علما خصوصیّتی ندارند.

و امّا جواب این شبهه که استاد «طاهر» هم اشاره کردند، این است که: اقتضای فطرت و غریزه در هر امری، رجوع به متخصّص است؛

بنابراین، افرادی که زبان قرآن را می‌فهمند و در این باره اهل فن می‌باشند و تخصّص دارند، اعجاز قرآن را درک می‌کنند، و

سایر افراد هم وظیفه دارند که به آنها رجوع کنند و سخن اهل فن در حقّ بقیّه حجّت است.

همچنان که علاّمه طباطبایی(ره) هم در پاسخ شبهه‌ی یادشده چنین فرموده:

«يدرك صاحب الفهم العالي و النظر الصائب، ويرجع من هو دون ذلك فهما ونظرا إلى صاحبه ، و الفطرة حاكمة و الغريزة قاضية» (المیزان فی تفسیر القرآن: 61/1)

هارب;411367 نوشت:
این ضعف نیست در حکمت الهی که شیوه ای رو انتخاب کرده که برای همه و فرد فرد انسانها ایجاد اطمینان نمیکنه؟

تنها راه ممکن و در عین حال مطابق با فطرت، برای اثبات اعجاز در برابر عموم، همین راه تحدّی است که خداوند در قرآن مجید اتّخاذ فرموده است.

[="Tahoma"]

هارب;407891 نوشت:
ان طور که به نظر میاد مخاطب معجزات مردم عادی نیستند در واقع علما هستند.چون انها توانایی فهم درستی یک معجزه رو دارند مثلا فرق سحر و معجزه حضرت موسی را ساحران فهمیدند نه مردم عادی. در مورد قرانم همینطوره.یعنی مثلا استاد بلاغت شاید بتونه ایجازشو درک کنه.
حالا سوالم اینه که با این وضع مردم باید گوش به حرف علما بکنند و اگر این علما دروغ بگن مردم چاره ای برای فهم حقیقت ندارن.
مثلا اگر ساحران زمان موسی علیه السلام با وجود فهمین حقیقت ان رو انکار میکردند و میگفتن ان هم سحر است.مردم چه طور باید حق رو تشخیص میدادند.دقیقا همین اتفاق در مورد قران افتاده.فهم معجزات قران شاید برای عرب زبانها ی عادی هم ساده نباشد و به استاد بلاغت نیاز هست.حالا اساتیدی هستند که این ایجازو انکار میکنند و در برابر تحدی قران مواردی رو میارن و عده ای دیگه از اساتید ان رو نمیپذیرند و میگن این پاسخ درستی به تحدی نیست.
حالا مردم عادی که این علوم رو ندارن از کجا بفهمند کدام دسته از این علما درست میگن؟!...

سلام
معجزات به لحاظ درک شدن توسط مردم به دو دسته تقسیم می شوند
معجرات عام که همه مردم از خواص و عوام آنرا درک می کنند مانند معجزه شکافتن دریا یا زنده کردن مرده ووو اینها اغلب معجرات محسوس هستند
معجرات خاص که عمدتا خواص قادر به درک آن هستند مانند قرآن کریم که معجزه ای معقول است
تا بحال دسته ای از علماء که نافی اعجاز قرآن باشند نیامده اند
والله الموفق


با سلام

علامه در الميزان گفته اند :

اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلى عليهم ...
اين آيه زمينه چينى مى كند براى پاسخ از تعريض و طعنه اى كه به قرآن زدند، كه قرآن آيت نيست ، و استفهام در آن انكارى ، و خطاب در آن به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، مى فرمايد: آيا براى آنان كافى نيست معجزه بودن اين كتاب كه برايشان خوانده مى شود؟ و ايشان آن را با دو گوش خود مى شنوند، و معجزه بودنش را به حس در مى يابند؟ علاوه بر اين سرشار از رحمت و تذكر براى مؤ منين است ؟.

ولى وقتى خداى تعالى پيغمبر خود را مبعوث نموده ، و قرآن نازل شد، و حق به سويشان آمد، گفتند: (لولا اوتى مثل ما اوتى موسى ، اولم يكفروا بما اوتى موسى من قبل )، چرا به او آن معجزاتى را ندادند كه به موسى دادند، آيا همين ها نبودند كه به همان معجزات كه به موسى داده شد در هنگامى كه به اهل كتاب مراجعه كردند، و اهل كتاب قرآن را تصديق كردند، كفر ورزيده گفتند: هم قرآن و هم تورات سحر است كه يكديگر را كمك مى كنند، و مگر نگفتند ما به همه اينها كافريم ؟ آنگاه به رسول گرامى خود حجت رامى آموزد، تا با آن عليه كفار احتجاج كند، مى فرمايد: (قل فاتوا بكتاب من عند الله هو اهدى منهما اتبعه به ايشان بگو اگر راست مى گوييد پس شما كتابى از نزد خدا بياوريد كه بهتر از قرآن و تورات باشد، تا من آن را پيروى كنم )،

و در تفسير قمى در ذيل آيه : (و ما منعنا ان نرسل بالايات ...) فرمود: اين آيه در باره قريش نازل شده و در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) نيز آمده كه در تفسير آيه فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از قوم خود در خواست كرد كه نزدش ‍ بيايند جبرئيل نازل شد و گفت : خداى تعالى مى فرمايد (و ما منعنا ان نرسل بالايات الا ان كذب بها الاولون ) و ما هر وقت آيتى به سوى قريش مى فرستاديم و ايمان نمى آوردند به همين جهت هلاكشان مى كرديم ، و ليكن اينكار را با قريش اين عصر نمى كنيم ، چون نمى خواهيم با بودن تو در ميان آنان ، آنها را هلاك كنيم لذا معجزاتى كه مى خواهند نمى فرستيم .

و مساءله گرفتاريها و هلاكت ها و عذابها همه به دست خداى تعالى است ، و او در كتاب خود نوشته كه هر قريه اى را قبل از روز قيامت هلاك كند، و يا به عذاب شديدى مبتلا سازد، در بين امتهاى گذشته هم همين معنا را اعمال كرده ، براى هر امتى آيات و معجزات خود را مى فرستاده و چون كفر مى ورزيدند و آن را تكذيب مى كردند دنبالش عذاب انقراض آور را مى فرستاده ولى درامت آخرين از آوردن آن معجزات كه دنبالش عذاب استيصال است خوددارى كرد.
آرى خداوند چنين خواست كه رفتار ايشان را با هلاكت تلافى نكند، چيزى كه هست اصل فساد در ميان آنان رو به پيشرفت است ، و به زودى شيطان همه شان را گمراه مى كند، آن وقت است كه وعده خدا در باره آنان محقق گشته و خدا هلاكشان مى سازد، و اين امرى است شدنى .

هدايت به دست خدا است و صرف وجود آيت معجزه سبب ايمان آوردن نيست

معناى آيه چنين مى شود: (شما مؤ منين چه ميدانيد كه واقع مطلب چيست ؟ واقع اين است كه اگر ما معجزه هم برايشان بفرستيم باز ايمان نمى آورند) و در حقيقت آيه شريفه ميخواهد اين معنا را برساند كه : اين مشركين قسم مى خورند اگر معجزهاى برايشان بفرستيم حتما ايمان مى آورند، و چه بسا شما مؤ منين فريب اين قسمهايشان را بخوريد، و حال آنكه خبر نداريد كه اگر ما معجزه دلخواهشان را برايشان بفرستيم ايمان نخواهند آورد، چون خدا نخواسته كه ايشان موفق به ايمان شوند.

Hadi99g;411533 نوشت:
با سلام. این یکی از شبهات قدیمی است. البته باید بگیم که مخاطب قرآن مجید در موضوع تحدّی، کسانی هستند که آشنا به زبان قرآنند، و علما خصوصیّتی ندارند.

و امّا جواب این شبهه که استاد «طاهر» هم اشاره کردند، این است که: اقتضای فطرت و غریزه در هر امری، رجوع به متخصّص است؛

بنابراین، افرادی که زبان قرآن را می‌فهمند و در این باره اهل فن می‌باشند و تخصّص دارند، اعجاز قرآن را درک می‌کنند، و

سایر افراد هم وظیفه دارند که به آنها رجوع کنند و سخن اهل فن در حقّ بقیّه حجّت است.

همچنان که علاّمه طباطبایی(ره) هم در پاسخ شبهه‌ی یادشده چنین فرموده:

«يدرك صاحب الفهم العالي و النظر الصائب، ويرجع من هو دون ذلك فهما ونظرا إلى صاحبه ، و الفطرة حاكمة و الغريزة قاضية» (المیزان فی تفسیر القرآن: 61/1)


سلام و تشکر برای پاسختون
البته تحدی ویژگی همه ی معجزت است نه فقط قران و حرف بنده هم به طور کل در مورد همه ی معجزات است که با چنین مشکلی روبه رو میشوند.مثالی هم عرض کردم که فرض کنید ساحران زمان موسی علیه السلام با وجود فهمیدن حق ان رو انکار میکردند یا عده ای شان انکار و عده ایشن تایید میکردند.ایا راه هدایت برای مردم باز بود؟!الان همین اتفاق در مورد قران افتاده!!...
من انتظار دارم خداوند قادر و حکیم من راهی بگذارد جلو من که بتوانم حق رو با یقین تشخیص بدم!نه انکه مجبور بشم برای فهم حقانیت ریشه ی عقایدم که سعادت و شقاوت ابدیم در گرو ان است به انسانهای دیگه تکیه کنم که بهشان اطمینان ندارم!من چه بدانم کدام عالم و متخصص و کارشناس (یا همان به قول شما اشنا به زبان قران) دارد حق میگوید؟!وقتی خودم این علم رو ندارم؟!؟...
Hadi99g;411533 نوشت:
تنها راه ممکن و در عین حال مطابق با فطرت، برای اثبات اعجاز در برابر عموم، همین راه تحدّی است که خداوند در قرآن مجید اتّخاذ فرموده است.

به عرض بنده دقت نکردید مشکل من اصل مسئله ی تحدی نیست.شیوه ی تشخیص صحت و بقای ان است.عرض کردم:
هارب;407891 نوشت:
اساتیدی هستند که این ایجازو انکار میکنند و در برابر تحدی قران مواردی رو میارن و عده ای دیگه از اساتید ان رو نمیپذیرند و میگن این پاسخ درستی به تحدی نیست.

حامد;411649 نوشت:
معجزات به لحاظ درک شدن توسط مردم به دو دسته تقسیم می شوند
معجرات عام که همه مردم از خواص و عوام آنرا درک می کنند مانند معجزه شکافتن دریا یا زنده کردن مرده ووو اینها اغلب معجرات محسوس هستند
معجرات خاص که عمدتا خواص قادر به درک آن هستند مانند قرآن کریم که معجزه ای معقول است
تا بحال دسته ای از علماء که نافی اعجاز قرآن باشند نیامده اند
والله الموفق

خب معجزات عام رو که ما نداریم و مطالبی هم که هست مثل شق القمر اگر اشتباه نکنم فقط اسناد درون دینی دارد و راستش رو هم بخواید اگر من اینطور معجزات رو هم میدیدم چون نمیتونم فرقشو با سحر تشخیص بدم باز هم مشکوک بودم!
علمای نافی اعجاز قران یعنی چه کسانی؟علما رو اگر فقط مسلمانان بدانیم بله درست است ولی ایا کسانی که سعی کردند در برابر تحدی مواردی رو بیارند و خودشان فکر میکنند تحدیشان درست است عالم نیستند به زبان عربی؟!
خیر البریه;411695 نوشت:
هدايت به دست خدا است و صرف وجود آيت معجزه سبب ايمان آوردن نيست

خب راستش جواب سوالم رو که در بین صحبت هاتون نتونستم پیدا کنم.اما خود خداوند هم در قران درخواست مردم رو برای معجزه درخواست حق میداند.اگر معیاری نباشد برای تشخیص صدق ادعای نبی که باید از هرکسی که از راه میرسد پیروی کنیم!!بله هادی اصلی خداست و او هم با اسبابش امورش رو انجام میده. اما چرا این خدا ی حکیم و قادر روشی رو که به قلب من اطمینان بده نگذاشته؟(یا اگر گذاشته جواب مشکلی که عرض کردم چیست؟)

[="Tahoma"]

هارب;411367 نوشت:

خب ائتلاف همه ی دانشمندان مسلمان یک چیز است همه ی غیر مسلمانهام یک چیز!!!...

عالم مورد اطمینان رو من چه طور پیدا کنم در حالی که قرار است فردی باشد که من ریشه ی عقایدم رو بر اساس گفته هاش میذارم!مسمانها یا غیر مسلمانها؟!؟...اصلا در مورد چنین مسئله ی بزرگی چه طور میشه انقدر به کسی اعتماد کرد؟!این ضعف نیست در حکمت الهی که شیوه ای رو انتخاب کرده که برای همه و فرد فرد انسانها ایجاد اطمینان نمیکنه؟
کسی که فردی معمولی است و در هیچ رشته ای تخصص ندارد چی؟و یک مطلب دیگه مثلا من که فیزیک خوندم چه طور اطمینان پیدا کنم؟(مواردی از معجزات علمی قران شنیدم ولی هیچ کدام قانع کننده نبود)شما میتونید با توجه به اطلاعات من این ایجازو اثبات کنید؟

با سلام و درود

1. بالاخره این گونه نیست که همه بر یک نظر نادرست ائتلاف کرده باشند بلکه نظرات مخالف هم مطرح است و هر کس می تواند با مراجعه به عالمانی که مورد اطمینانش هستند، از نظرات آگاهی پیدا کند.

لذا همین که نظرات مختلف مطرح است معنایش این است که ائتلاف بر دروغ نیست.

2. مانند سایر موارد که ما ابتدا به افراد نزدیک و در دسترس مراجعه می کنیم، سپس تا حدودی نسبت به آن موضوع آگاهی هایی به دست می آوریم و افراد عالم تری را می شناسیم و ...، تا این که به جایی می رسیم که تقریبا به اطمینان می رسیم.

این خیلی عادی است و ما در همه مسائل و موضوعات، چنین عمل می کنیم.

در ثانی، قرار نیست همه چیز را از یک نفر و چشم بسته قبول کنیم. مراجعه به افراد عالم و آگاه و نیز با جمع آوری قرائن و شواهد بر صدق، می توان به اطمینان رسید.

مطلب دیگر این که این عیب نیست. این روش عادی و معمولی است و همه عقلاء در امورات خود همین گونه عمل می کنند تا به اطمینان برسند.

3. لازم نیست در رشته های قرآنی تخصص داشته باشیم. کما این که مثلا در مورد فلان بیماری که دچار می شویم هیچ اطلاعاتی نداریم ولی با مراجعه به پزشک عمومی و سپس از طریق او با مراجعه به متخصص و فوق تخصص و ...، پس از مدتی آگاهی های نسبتا خوبی به دست می آوریم.

این هم مانند همان موارد است. لذا یک متخصص علم فیزیک هم می تواند با مطالعه نظرات و استدلال های دیگران و با توجه به شخصیت های علمی و نظر عالمان مشهور و ...، به قرائنی از صدق برسد که برای او اطمینان آور باشد.

اعجاز علمی قرآن نیز یکی از ابعاد معجزه بودن قرآن است و می تواند کسی در این زمینه به وثوق نرسیده باشد ولی از جهت ابعاد دیگر مثل فصاحت و بلاغت و ...، و نیز با توجه به شخصیت آورنده قرآن (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله) و ...، به حد نصابی از وثوق و اطمینان برسد.

هارب;411983 نوشت:
خب راستش جواب سوالم رو که در بین صحبت هاتون نتونستم پیدا کنم.اما خود خداوند هم در قران درخواست مردم رو برای معجزه درخواست حق میداند.اگر معیاری نباشد برای تشخیص صدق ادعای نبی که باید از هرکسی که از راه میرسد پیروی کنیم!!بله هادی اصلی خداست و او هم با اسبابش امورش رو انجام میده. اما چرا این خدا ی حکیم و قادر روشی رو که به قلب من اطمینان بده نگذاشته؟(یا اگر گذاشته جواب مشکلی که عرض کردم چیست؟)

با سلام

چرا فرعون وابوجهل وقارون و نمرود و معاویه و ... که بزرگترین معجزات را با دو چشم خود دیدند اما ایمان نیاوردند وبه جنگ الله تعالی آمدند ؟؟؟؟!!!!!

[="Tahoma"]

هارب;411983 نوشت:
خب معجزات عام رو که ما نداریم و مطالبی هم که هست مثل شق القمر اگر اشتباه نکنم فقط اسناد درون دینی دارد و راستش رو هم بخواید اگر من اینطور معجزات رو هم میدیدم چون نمیتونم فرقشو با سحر تشخیص بدم باز هم مشکوک بودم!

سلام
اتفاقا اگر امروز معجزات محسوس رخ می دادند با ابزارهای موجود بهتر حقانیتشان مشخص میشد

هارب;411983 نوشت:
علمای نافی اعجاز قران یعنی چه کسانی؟علما رو اگر فقط مسلمانان بدانیم بله درست است ولی ایا کسانی که سعی کردند در برابر تحدی مواردی رو بیارند و خودشان فکر میکنند تحدیشان درست است عالم نیستند به زبان عربی؟!

فرد قابل اعتنایی کلام قابل توجهی نیاورده است وگرنه مطمئنا همه به آن توجه می کردند
والله الموفق

میقات;411998 نوشت:

2. مانند سایر موارد که ما ابتدا به افراد نزدیک و در دسترس مراجعه می کنیم، سپس تا حدودی نسبت به آن موضوع آگاهی هایی به دست می آوریم و افراد عالم تری را می شناسیم و ...، تا این که به جایی می رسیم که تقریبا به اطمینان می رسیم.
این خیلی عادی است و ما در همه مسائل و موضوعات، چنین عمل می کنیم.
در ثانی، قرار نیست همه چیز را از یک نفر و چشم بسته قبول کنیم. مراجعه به افراد عالم و آگاه و نیز با جمع آوری قرائن و شواهد بر صدق، می توان به اطمینان رسید.
مطلب دیگر این که این عیب نیست. این روش عادی و معمولی است و همه عقلاء در امورات خود همین گونه عمل می کنند تا به اطمینان برسند.

ببینید جناب میقات.شما جای من!من یک ادم معمولی دارم تو این اجتماع زندگی میکنم.کسی رم نمیشناسم که تا این حد بهش اعتماد کنم.نه پیامبرمو دیدم نه اماممو!دل خوش کردم به یک سری شنیده ها!!!...تا حد توحید و معاد جلو امدم(در مورد نبوت مشکلات و سوالاتی دارم که در حال پیگیریشم، اما فعلا اون رو هم پذیرفته تلقی میکنم...)من چه طور به یک نفر تا این حد اعتماد کنم؟الان میدونم اگه راهم راه حق نباشد ممکن دچار شقاوت ابدی بشم.به کی مراجعه کنم؟از کی بپرسم؟به کی اعتماد کنم؟شما خودتون یک سری معیار ها دارید که مبناش هم خود اسلام است!!بر اساس این معیار ها یک عالم عادل رو از غیر عادل تشخیص میدین.اما من سوالم در مورد اصل اسلامه.با چه معیاری ادم مورد اطمینان پیدا کنم؟از کجا بدونم عالمان طرف دار اسلام راست میگن یا غیر انها؟!!انصافا این انتظار نا حقی است از قدرت و حکمت خالقم که راهی بگذارد برای ایجاد یقین بنده هاش؟!چرا معجزات باید به گونه ای باشند که مردم عادی قادر به تشخیصش نباشند و از این مردم هم انتظار داشته باشیم ایمان بیارن!
میقات;411998 نوشت:
1. بالاخره این گونه نیست که همه بر یک نظر نادرست ائتلاف کرده باشند بلکه نظرات مخالف هم مطرح است و هر کس می تواند با مراجعه به عالمانی که مورد اطمینانش هستند، از نظرات آگاهی پیدا کند.
لذا همین که نظرات مختلف مطرح است معنایش این است که ائتلاف بر دروغ نیست.
بله.ولی ایا ائتلاف بر راست بودن ان هست؟!؟نه!عالمان مسلمان بر یک نظر ائتلاف کردند غیر مسلمانان بر یک نظر!!!!....
میقات;411998 نوشت:
اعجاز علمی قرآن نیز یکی از ابعاد معجزه بودن قرآن است

گرچه اصل شبهه من با این پاسخ حل نمیشود چون تعداد افرادی که هیچ تخصصی ندارند برای فهم یکی از ابعاد ایجاز کم نیست.اما اگر بخواهم در این مورد بدانم باید تاپیک جدیدی بزنم یا همین جا امکان پاسخگویی هست؟اگر بتونید در این مورد کمکم کنید(با توجه به اطلاعات خودم) قانع بشم به ایجاز علمی ممنون میشم از شما.

خیر البریه;412165 نوشت:
چرا فرعون وابوجهل وقارون و نمرود و معاویه و ... که بزرگترین معجزات را با دو چشم خود دیدند اما ایمان نیاوردند وبه جنگ الله تعالی آمدند ؟؟؟؟!!!!!

ببخشید ولی چه ربطی دارد؟!شما چرا اون طرف قضیه رو نمیبینید؟
وَ أَلْقِ ما في‏ يَمينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‏،

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏(

طه/69و70)
و آنچه در دست راست دارى بينداز، تا هر چه را ساخته‏ اند ببلعد. در حقيقت، آنچه سرهم‏بندى كرده‏ اند، افسونِ افسونگر است، و افسونگر هر جا برود رستگار نمى شود.» پس ساحران به سجده درافتادند. گفتند: «به پروردگار موسى و هارون ايمان آورديم»

وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ، فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرينَ، وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدينَ،


قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمينَ، رَبِّ مُوسى‏ وَ هارُونَ

(اعراف/117تا122)
(ما) به موسى وحى كرديم كه: «عصاى خود را بيفكن» ناگهان (بصورت مار عظيمى در آمد كه) وسايل دروغين آنها را بسرعت برمى‏ گرفت، (در اين هنگام،) حق آشكار شد و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت. و در آنجا (همگى) مغلوب شدند و خوار و كوچك گشتند. و ساحران (بى‏ اختيار) به سجده افتادند. و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. پروردگار موسى و هارون»


در مسئله ی نبوت دو بخش هست که باید بررسی بشه یکی حق بودن برهان نبوت و دیگریصدق ادعا.شما صدق ادعا رو با چه میخواهید اثبات کنید؟!چه راه دیگری هست برای تشخیص حق و باطل و دروغگو و راستگو؟!اگر درخواست معجزه از سوی مردم درخواستی نا حق بود که خداوند هرگز به اون پاسخ نمیداد!بله عده ای مصداق صم بکم عمی بودند و با وجودفهم حقیقت ایمان نیاوردند ولی باقی چه؟اینها هم تازه حق رو فهمیدند و ایمان نیاوردند.معجزه برای اثبات صدق مدعاست.حالا یکی به انچه فهمیده ایمان می اورد یکی نه.نمیشود بگیم چون 10 نفر در این کلاس مردود شدند کلا اموزش رو تعطیل کنیم!انها که هدایت شدند چه؟شما یک راه غیر معجزه پیشنهاد کنید برای فهم حقیقت وتشخیص مدعی کذاب و صادق.

حامد;412167 نوشت:
فرد قابل اعتنایی کلام قابل توجهی نیاورده است وگرنه مطمئنا همه به آن توجه می کردند
:Gig:
توجه میکردند؟!؟!یعنی چه کسانی توجه میکردند؟!عالمان مسلمان؟!؟!خودشان خودشان را انکار کنند؟(البته به ندرت هم این اتفاق افتاده که شدند مرتد و...!بگذریم...)

هارب;412656 نوشت:
شما یک راه غیر معجزه پیشنهاد کنید برای فهم حقیقت و تشخیص مدعی کذاب و صادق.

با سلام

آيا غير از سحره ، هيچ يك از مردم عامي ايمان نياوردند ؟

[="Tahoma"]

هارب;412656 نوشت:
توجه میکردند؟!؟!یعنی چه کسانی توجه میکردند؟!عالمان مسلمان؟!؟!خودشان خودشان را انکار کنند؟(البته به ندرت هم این اتفاق افتاده که شدند مرتد و...!بگذریم...)

سلام
مطمئنا اگر متنی هم پایه فصاحت قرآن بود مورد توجه مسلمان و غیر مسلمان موافق و مخالف قرار می گرفت اما چنین متنی تا به حال ارائه نشده است
والله الموفق

دوستان چند بار نوشتند چنین متنی ارائه نشده.
شاید مثلا ده سال پیش که یه نوجوون کمسن بودم توی یک کتابی (نوشته علما بود) دیدم که نوشته بود تحدی به این معنی نیست که کسی نمیتونه مثل جملات قرآن رو بسازه بلکه معنیش اینه که اگه بخواد این کارو بکنه و به تحدی قرآن جواب بده خدا یه کاری میکنه که نشه مثلا اونو از انگیزه اش برمیگردونه یا جلوی انجام چنین کاری رو میگیره.
منم اون موقع جز سی رو حفظ بودم اما با این که صرف و نحو بلد نبودم ولی درک میکردم که این سوره زیباتر از سوره دیگه است یا بعضی سوره ها ملال آورند. یا جملات سوره های جز 30 زیباتر از متن های طولانی سوره های اول قرآنه و اصلا برام قابل درک نبود که یعنی چی که کسی نمیتونه مثل این آیه ها رو بگه. بعد که اون نظرو دیدم اعتقادم همین بود که خدا مانع انجام تحدی میشه نه این که نشه.
این بود تا الان که میبینیم نمونه هایی مثل فرقان الحق(اگه اسمشو درست گفته باشم) در اینترنت هست. ولی من که صرف و نحو بلد نیستم از کجا بدونم آیا این جمله هائیکه هست اشکالات عربی داره یا نه. بعدم اگه واقعا اشکال داره و وقتی مثلا به کارشناسای همین انجمن نشون بدین شروع به گفتن اشکالاش میکنن چرا اشکالاش به ذهن نویسنده نمیرسه یا نویسنده اونو واسه یکی نمیخونه بعد اشکالاشو درست کنه
به علاوه که در خود اینترنت بعضا دیده میشه اشکالات صرف و نحوی خود قرآنم مینویسن که چون صرف و نحو بلد نیستم نمیتونیم قضاوت کنیم. یه چیز دیگه آیا اگه قرآن اشکالات صرف و نحوی داشته باشه نمیگیم خدا بهتر میدونه قواعد زبان چیه تا اعراب. حتما یه مصلحتی بوده و ... مثل همون چیزی که وقتی نمیشه از یه آموزه عملی دفاع کرد اگه توجیه نشد آخر سر میگیم خدا بهتر از ما میدونه چی درسته چی غلط

خیر البریه;413050 نوشت:
آيا غير از سحره ، هيچ يك از مردم عامي ايمان نياوردند ؟
خب راستش ربط این سوالو با پست قبلی نفهمیدم.چون باز کردن باب جدید بحث است نه ادامه ی قبلی اما در پاسخ به سوالتون چرا خیلی هام وقتی دیدند ساحران تایید میکنند ایجاز رو و به سجده افتادند باور کردند و ایمان اوردند...حالا راه حل شما چیست؟(در پاسخ به سوالی که از بنده نقل قول کردید؟)
حامد;413073 نوشت:
مطمئنا اگر متنی هم پایه فصاحت قرآن بود مورد توجه مسلمان و غیر مسلمان موافق و مخالف قرار می گرفت اما چنین متنی تا به حال ارائه نشده است

جناب حامد فصاحت و بلاغت قران چه قدر مورد توجه غیر مسلمانهاست؟(نه مسلمانها ، غیر مسلمانان!!) خب از ان طرف پاسخ های داده شده به تحدی قران هم همان جایگاهی رو بین مسلمانان دارد که خود قران بین غیر مسلمانان.امیدوارم منورم رو رسانده باشم....(بعد هم همه ی حرف بنده این است که منی که از فصاحت و بلاغت قران چیزی درک نمیکنم چه طور ایمان بیارم؟ما شدیم مردم زمان موسی علیه السلام ولی ساحران ما بعد از دیدن معجزه همه به سجده نیافتادند بعضی گفتند ین هم مثل همان کاریست که ما میکنیم.سحر ست!!...خب حالا اون ساحری که به سجده افتاده دروغ میگه ی اونی که منکر شد؟!)

[="Tahoma"]

هارب;413542 نوشت:
جناب حامد فصاحت و بلاغت قران چه قدر مورد توجه غیر مسلمانهاست؟(نه مسلمانها ، غیر مسلمانان!!) خب از ان طرف پاسخ های داده شده به تحدی قران هم همان جایگاهی رو بین مسلمانان دارد که خود قران بین غیر مسلمانان.امیدوارم منورم رو رسانده باشم....(بعد هم همه ی حرف بنده این است که منی که از فصاحت و بلاغت قران چیزی درک نمیکنم چه طور ایمان بیارم؟ما شدیم مردم زمان موسی علیه السلام ولی ساحران ما بعد از دیدن معجزه همه به سجده نیافتادند بعضی گفتند ین هم مثل همان کاریست که ما میکنیم.سحر ست!!...خب حالا اون ساحری که به سجده افتاده دروغ میگه ی اونی که منکر شد؟!)

سلام
بحث مسلمان و غیر مسلمان نیست بلکه ارزش ادبی یک اثر خود عامل گرایش است . مثلا اشعار حافظ و مولوی را مسیحیان آمریکا هم دوست دارند و می پسندند در حالیکه نه مسلمانند و نه فارسی زبان اما ارزش اثر و قوت اثر عامل گرایش است .
خوب بر این مبنا اگر اثری بعنوان پاسخ به تحدی قرآن نوشته و ارائه شده بود بخاطر قوت ادبی باید مورد توجه قرار می گرفت و این ربطی به مسلمان بودن ندارد
و اما انچه در معجزه ضروری است نفس اعجاز است نه اینکه به نحوی باشد که همه درک کنند و ایمان بیاورند . این مساله در قرآن هست و عده قابل توجهی از انسانها هم بدان معترفند . اما عدم پذیرش و ایمان دیگر افراد دلیل خوبی بر نفی اعجاز قرآن نیست لذا برای کسی که شک در این معنا دارد تحقیق لازم است .
والله الموفق

[="Tahoma"]

dinshenasii;413167 نوشت:
دوستان چند بار نوشتند چنین متنی ارائه نشده.
شاید مثلا ده سال پیش که یه نوجوون کمسن بودم توی یک کتابی (نوشته علما بود) دیدم که نوشته بود تحدی به این معنی نیست که کسی نمیتونه مثل جملات قرآن رو بسازه بلکه معنیش اینه که اگه بخواد این کارو بکنه و به تحدی قرآن جواب بده خدا یه کاری میکنه که نشه مثلا اونو از انگیزه اش برمیگردونه یا جلوی انجام چنین کاری رو میگیره.
منم اون موقع جز سی رو حفظ بودم اما با این که صرف و نحو بلد نبودم ولی درک میکردم که این سوره زیباتر از سوره دیگه است یا بعضی سوره ها ملال آورند. یا جملات سوره های جز 30 زیباتر از متن های طولانی سوره های اول قرآنه و اصلا برام قابل درک نبود که یعنی چی که کسی نمیتونه مثل این آیه ها رو بگه. بعد که اون نظرو دیدم اعتقادم همین بود که خدا مانع انجام تحدی میشه نه این که نشه.
این بود تا الان که میبینیم نمونه هایی مثل فرقان الحق(اگه اسمشو درست گفته باشم) در اینترنت هست. ولی من که صرف و نحو بلد نیستم از کجا بدونم آیا این جمله هائیکه هست اشکالات عربی داره یا نه. بعدم اگه واقعا اشکال داره و وقتی مثلا به کارشناسای همین انجمن نشون بدین شروع به گفتن اشکالاش میکنن چرا اشکالاش به ذهن نویسنده نمیرسه یا نویسنده اونو واسه یکی نمیخونه بعد اشکالاشو درست کنه
به علاوه که در خود اینترنت بعضا دیده میشه اشکالات صرف و نحوی خود قرآنم مینویسن که چون صرف و نحو بلد نیستم نمیتونیم قضاوت کنیم. یه چیز دیگه آیا اگه قرآن اشکالات صرف و نحوی داشته باشه نمیگیم خدا بهتر میدونه قواعد زبان چیه تا اعراب. حتما یه مصلحتی بوده و ... مثل همون چیزی که وقتی نمیشه از یه آموزه عملی دفاع کرد اگه توجیه نشد آخر سر میگیم خدا بهتر از ما میدونه چی درسته چی غلط

سلام
عقیده صرفه به معنای منصرف ساختن فردی که قصد تحدی دارد از طرف یکی از علما مطرح شده و طرفداری ندارد چون معجزه بودن در سایر موارد هم به این معناست که نفس معجزه از دایره توان عادی بشر خارج است نه اینکه افراد توانایی آنرا دارند اما خدا آنها را ناتوان ساخته است
دیگر اینکه هر انسانی به حسب فرمان عقل می بایست جستجوگر حقیقت باشد لذا انتظار لقمه آماده منطقی نیست
اگر کسی در قرآن شک دارد باید تحقیق کند
والله الموفق

[="Navy"]

dinshenasii;413167 نوشت:
دیدم که نوشته بود تحدی به این معنی نیست که کسی نمیتونه مثل جملات قرآن رو بسازه بلکه معنیش اینه که اگه بخواد این کارو بکنه و به تحدی قرآن جواب بده خدا یه کاری میکنه که نشه مثلا اونو از انگیزه اش برمیگردونه یا جلوی انجام چنین کاری رو میگیره.

بررسی نظریّه «صرفه» در اعجاز قرآن مجید =>> http://www.jafarinia.com/safahat/matnha/matn_ketabha/sarfa.Htm[/]

حامد;413576 نوشت:
عقیده صرفه به معنای منصرف ساختن فردی که قصد تحدی دارد از طرف یکی از علما مطرح شده و طرفداری ندارد چون معجزه بودن در سایر موارد هم به این معناست که نفس معجزه از دایره توان عادی بشر خارج است نه اینکه افراد توانایی آنرا دارند اما خدا آنها را ناتوان ساخته است
دیگر اینکه هر انسانی به حسب فرمان عقل می بایست جستجوگر حقیقت باشد لذا انتظار لقمه آماده منطقی نیست
اگر کسی در قرآن شک دارد باید تحقیق کند
والله الموفق

به نظر من معجزه یعنی یک چیز روشن مثل همون کارهای دیگه پیامبر اسلام مثل شق القمر یا پیامبرای دیگه. یک کاری که واضح و روشن باشه.
نمیشه ما از یه نامسلمون خارجی انتظار داشته باشیم که بره صرف و نحو عربی و علوم بلاغت یاد بگیره تا اعجاز قرآنو درک کنه.
معجزه به نظر من یعنی توجه فرد رو جلب کنیم. مثلا من اگه یه خارجی باشم یه نفر بیاد بهم بگه یکی از این صد تا مذهب و دین دنیا درسته من بهش محلی نمیذارم که برم یکسال در مورد اون دین تحقیق کنم آخرسرم بفهمم سرکاری بوده باید یه کار خارق عادتی انجام بده که توجهمو جلب کنه همون کاری که وقتی کسی از پیامبرا صادقانه و برای ایمان میخواسته انجام میدادن.
خب حالا چرا این کارای پیامبرا فقط واسه مردمی بوده که اونجا تماشاچی بودن چرا نباید در طول تاریخ در دسترس باشه مثلا مثل شق القمر یه پدیده آسمانی که همه ببیننو به روشنی هرچه تمام‌تر معجزه اسلام شمرده بشه.
یه کار دیگه هم میشه که مطمئن‌تره صادقانه از خود خدا بخوای اگه این مذهب حقیقته یه چیز خیلی کوچولو تعیین کنی اونو برات انجام بده نه مثل بهبود کسب و کار و خوب شدن مریض و اینا. یه چیز آنی که خودت تعیینش کنی اگه انجام داد میشه معجزه

[="Tahoma"]

dinshenasii;413648 نوشت:
به نظر من معجزه یعنی یک چیز روشن مثل همون کارهای دیگه پیامبر اسلام مثل شق القمر یا پیامبرای دیگه. یک کاری که واضح و روشن باشه.
نمیشه ما از یه نامسلمون خارجی انتظار داشته باشیم که بره صرف و نحو عربی و علوم بلاغت یاد بگیره تا اعجاز قرآنو درک کنه.
معجزه به نظر من یعنی توجه فرد رو جلب کنیم. مثلا من اگه یه خارجی باشم یه نفر بیاد بهم بگه یکی از این صد تا مذهب و دین دنیا درسته من بهش محلی نمیذارم که برم یکسال در مورد اون دین تحقیق کنم آخرسرم بفهمم سرکاری بوده باید یه کار خارق عادتی انجام بده که توجهمو جلب کنه همون کاری که وقتی کسی از پیامبرا صادقانه و برای ایمان میخواسته انجام میدادن.
خب حالا چرا این کارای پیامبرا فقط واسه مردمی بوده که اونجا تماشاچی بودن چرا نباید در طول تاریخ در دسترس باشه مثلا مثل شق القمر یه پدیده آسمانی که همه ببیننو به روشنی هرچه تمام‌تر معجزه اسلام شمرده بشه.

سلام
برای کسانی که حقایق هستی را حتی در همین بعد مادی جستجو می کنند جای جای عالم و ذره ذره آن پر از اعجاز است
در عین حال اعجاز مصطلح محسوس بعنوان یک امر غیر عادی قاعدتا نباید دوام داشته باشد
خدای متعال برای هدایت بشر و بعنوان حجتی از ناحیه او قرآن را که یک اعجاز معنوی مستمر است در میان بشر باقی گذاشت
هرکس می خواهد اعجازش را بداند باید تلاش خود را بکار بندد
هدایت را ارزان نمی دهند
گوهر گرانقدر است به هر کس نمی دهند
باید در طلب آن باشی که طلب حقیقت خود توست
برایش به اندازه آموختن زبان بیگانه باید زحمت کشید
به نظرت نباید ؟
والله الموفق

dinshenasii;413648 نوشت:
به نظر من معجزه یعنی یک چیز روشن مثل همون کارهای دیگه پیامبر اسلام مثل شق القمر یا پیامبرای دیگه. یک کاری که واضح و روشن باشه.
نمیشه ما از یه نامسلمون خارجی انتظار داشته باشیم که بره صرف و نحو عربی و علوم بلاغت یاد بگیره تا اعجاز قرآنو درک کنه.
معجزه به نظر من یعنی توجه فرد رو جلب کنیم. مثلا من اگه یه خارجی باشم یه نفر بیاد بهم بگه یکی از این صد تا مذهب و دین دنیا درسته من بهش محلی نمیذارم که برم یکسال در مورد اون دین تحقیق کنم آخرسرم بفهمم سرکاری بوده باید یه کار خارق عادتی انجام بده که توجهمو جلب کنه همون کاری که وقتی کسی از پیامبرا صادقانه و برای ایمان میخواسته انجام میدادن.
خب حالا چرا این کارای پیامبرا فقط واسه مردمی بوده که اونجا تماشاچی بودن چرا نباید در طول تاریخ در دسترس باشه مثلا مثل شق القمر یه پدیده آسمانی که همه ببیننو به روشنی هرچه تمام‌تر معجزه اسلام شمرده بشه.
یه کار دیگه هم میشه که مطمئن‌تره صادقانه از خود خدا بخوای اگه این مذهب حقیقته یه چیز خیلی کوچولو تعیین کنی اونو برات انجام بده نه مثل بهبود کسب و کار و خوب شدن مریض و اینا. یه چیز آنی که خودت تعیینش کنی اگه انجام داد میشه معجزه

با سلام.
این معجزاتی که شما انتظار داری مگر اثباتش به لحاظ برون دینی امکان پذیر است؟ مگر پیامبر برای همیشه در این دنیا می توانست باشد که برای شما معجزه باب دلتان ارایه دهد؟ چگونه اژدها شدن عصای موسی (ع) یا زنده کردن مردگان توسط عیسی (ع) و یا حتی شق القمر به لحاظ برون دینی قابل اثبات است؟ تا برای شما ایمان حاصل کند؟!
لذا به اعتقاد بنده اگر قرار باشد اعجازی در دین اسلام باشد همان قرآن بهترین است. که همیشه در دسترس هست و رسیدن به درجه اعجاز آن امکان پذیر اگر چه سخت!

و من الله توفیق

[="Tahoma"]

هارب;412654 نوشت:

ببینید جناب میقات.شما جای من!من یک ادم معمولی دارم تو این اجتماع زندگی میکنم.کسی رم نمیشناسم که تا این حد بهش اعتماد کنم.نه پیامبرمو دیدم نه اماممو!دل خوش کردم به یک سری شنیده ها!!!...تا حد توحید و معاد جلو امدم(در مورد نبوت مشکلات و سوالاتی دارم که در حال پیگیریشم، اما فعلا اون رو هم پذیرفته تلقی میکنم...)من چه طور به یک نفر تا این حد اعتماد کنم؟الان میدونم اگه راهم راه حق نباشد ممکن دچار شقاوت ابدی بشم.به کی مراجعه کنم؟از کی بپرسم؟به کی اعتماد کنم؟شما خودتون یک سری معیار ها دارید که مبناش هم خود اسلام است!!بر اساس این معیار ها یک عالم عادل رو از غیر عادل تشخیص میدین.اما من سوالم در مورد اصل اسلامه.با چه معیاری ادم مورد اطمینان پیدا کنم؟از کجا بدونم عالمان طرف دار اسلام راست میگن یا غیر انها؟!!انصافا این انتظار نا حقی است از قدرت و حکمت خالقم که راهی بگذارد برای ایجاد یقین بنده هاش؟!چرا معجزات باید به گونه ای باشند که مردم عادی قادر به تشخیصش نباشند و از این مردم هم انتظار داشته باشیم ایمان بیارن!
بله.ولی ایا ائتلاف بر راست بودن ان هست؟!؟نه!عالمان مسلمان بر یک نظر ائتلاف کردند غیر مسلمانان بر یک نظر!!!!....

گرچه اصل شبهه من با این پاسخ حل نمیشود چون تعداد افرادی که هیچ تخصصی ندارند برای فهم یکی از ابعاد ایجاز کم نیست.اما اگر بخواهم در این مورد بدانم باید تاپیک جدیدی بزنم یا همین جا امکان پاسخگویی هست؟اگر بتونید در این مورد کمکم کنید(با توجه به اطلاعات خودم) قانع بشم به ایجاز علمی ممنون میشم از شما.

با سلام و درود

1. از ما در حد توانمان انتظار است، لذا اگر کسی بر اساس معیارهای صحیح و در حد توانش تلاش کند، اگر به اشتباه هم برود، معذور است و دچار شقاوت ابدی و ... نمی شود.

راهی که جلو ما است، رجوع به متخصص و عالم است. افزون بر آن با تجمیع قرائن و شواهد می توان به اطمینان رسید. اگر هم اشتباه رفته باشیم، معذور هستیم چون ما با توجه به امکان و شرائطی که داشته ایم عمل کرده ایم و بیش از توان ما از ما نمی خواهند.

2. بالاخره ائتلاف بر دروغ نیست. لذا راه رسیدن به صواب (درست) فراهم است و این قدم اول است که انسان با مراجعه به کارشناسان و اهل فن، و نیز با توجه به قرائن و شواهد، به اطمینان برسد.

3. بله، برای پیگیری این موضوع نیاز به تاپیک مستقل است تا به خروج از موضوع این تاپیک، منجر نشود.

[="Tahoma"]

dinshenasii;413167 نوشت:
دوستان چند بار نوشتند چنین متنی ارائه نشده.
شاید مثلا ده سال پیش که یه نوجوون کمسن بودم توی یک کتابی (نوشته علما بود) دیدم که نوشته بود تحدی به این معنی نیست که کسی نمیتونه مثل جملات قرآن رو بسازه بلکه معنیش اینه که اگه بخواد این کارو بکنه و به تحدی قرآن جواب بده خدا یه کاری میکنه که نشه مثلا اونو از انگیزه اش برمیگردونه یا جلوی انجام چنین کاری رو میگیره.
منم اون موقع جز سی رو حفظ بودم اما با این که صرف و نحو بلد نبودم ولی درک میکردم که این سوره زیباتر از سوره دیگه است یا بعضی سوره ها ملال آورند. یا جملات سوره های جز 30 زیباتر از متن های طولانی سوره های اول قرآنه و اصلا برام قابل درک نبود که یعنی چی که کسی نمیتونه مثل این آیه ها رو بگه. بعد که اون نظرو دیدم اعتقادم همین بود که خدا مانع انجام تحدی میشه نه این که نشه.
این بود تا الان که میبینیم نمونه هایی مثل فرقان الحق(اگه اسمشو درست گفته باشم) در اینترنت هست. ولی من که صرف و نحو بلد نیستم از کجا بدونم آیا این جمله هائیکه هست اشکالات عربی داره یا نه. بعدم اگه واقعا اشکال داره و وقتی مثلا به کارشناسای همین انجمن نشون بدین شروع به گفتن اشکالاش میکنن چرا اشکالاش به ذهن نویسنده نمیرسه یا نویسنده اونو واسه یکی نمیخونه بعد اشکالاشو درست کنه
به علاوه که در خود اینترنت بعضا دیده میشه اشکالات صرف و نحوی خود قرآنم مینویسن که چون صرف و نحو بلد نیستم نمیتونیم قضاوت کنیم. یه چیز دیگه آیا اگه قرآن اشکالات صرف و نحوی داشته باشه نمیگیم خدا بهتر میدونه قواعد زبان چیه تا اعراب. حتما یه مصلحتی بوده و ... مثل همون چیزی که وقتی نمیشه از یه آموزه عملی دفاع کرد اگه توجیه نشد آخر سر میگیم خدا بهتر از ما میدونه چی درسته چی غلط

با سلام و درود

1. «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً»؛ بگو: اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.(اسراء، 88)

تفاوت افق علم الهی با افق علم انسان، این اقتضاء را دارد که کلام الهی هم با کلام انسان تفاوت اساسی داشته باشد.

قرآن از جنس و سنخ کلام الهی است و انسان نمی تواند چنین کلامی بیاورد.

لذا این آیه شریفه، إخبار است از این که انسان ـ بما هو انسان ـ عاجز است از آوردن مثل قرآن.

2. کسانی که در این زمینه داوری کرده و نظر می دهند، کارشناسان و متخصصان ادبیات عرب است. و تا کنون و طبق نظر اهل فن، مواردی که به عنوان مشابه قرآن ساخته شده، مشابه که نیست بلکه اصلا قابل قیاس با قرآن نیست.

3. قرآن همان طور که از لفظش پیدا است، قرائت شدنی است لذا خواندن و قرائت آن مهم و اصل است لذا کتابت قرآن و اعراب گذاری و ... در مراتب بعد قرار دارند و اگر ایرادی هم در کتابت و ... باشد، ارتباطی با اصل قرآن ندارد.

قرآن کنونی که به روایت حفص از عاصم است، همان قرآنی است که از طرف خداوند توسط فرشته الهی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، نازل شده، و از همان صدر اسلام تاکنون، نسل به نسل، و به صورت متواتر، بین مسلمانان شایع بوده است.

شریعت عقلانی;413801 نوشت:
این معجزاتی که شما انتظار داری مگر اثباتش به لحاظ برون دینی امکان پذیر است؟ مگر پیامبر برای همیشه در این دنیا می توانست باشد که برای شما معجزه باب دلتان ارایه دهد؟ چگونه اژدها شدن عصای موسی (ع) یا زنده کردن مردگان توسط عیسی (ع) و یا حتی شق القمر به لحاظ برون دینی قابل اثبات است؟ تا برای شما ایمان حاصل کند؟!
لذا به اعتقاد بنده اگر قرار باشد اعجازی در دین اسلام باشد همان قرآن بهترین است. که همیشه در دسترس هست و رسیدن به درجه اعجاز آن امکان پذیر اگر چه سخت!

سلام جناب شریعت:Gol:
من در یکی از کتاب‌های مطهری دیده بودم نوشته بود معجزات پیامبران دیگه همه یه جوری بوده که منحصر به همون زمان میىشده و تنها صورت معجزه که می‌شده برای همیشه بمونه به صورت کتاب هست.
آیا واقعا نمی‌شه؟ نمی‌شه مثلا به جای شق القمر روی ماه بزرگ حکاکی میىشد محمد رسول‌الله که واسه همیشه باشه نه تماشاچی‌های همون موقع. حالا فکر کنیم مثال‌های قشنگ‌تر می‌شه پیشنهاد داد.
البته بهترین کار همونه که نوشتم که صادقانه مستقیم از خود خدا بخوایم یه کار خیلی کوچیکو انجام بده

dinshenasii;413648 نوشت:
نمیشه ما از یه نامسلمون خارجی انتظار داشته باشیم که بره صرف و نحو عربی و علوم بلاغت یاد بگیره تا اعجاز قرآنو درک کنه.

این باز همون شبهه‌ای شد که استارتر تاپیک مطرح کرد و پاسخ داده شد.

خلاصه پاسخ، این شد که افراد عادی تکلیفشان اینه که به افرادی که در زمینه زبان قرآن تخصّص دارند رجوع کنند.

البته این شبهه مخصوص قرآن نیست، فرض کنید همون معجزه عصای حضرت موسی(ع) هم تشخیص اینکه آیا اعجاز بود یا سحر از عهده چه کسی بر میاد؟

آیا غیر از کسی که تخصّصش سحر و جادو است کس دیگری می‌تواند فرق میان معجزه و جادو را بفهمد؟

بنا بر این وقتی ساحران در مقابل اعجاز حضرت موسی(ع) برای خداوند به سجده می‌افتند حجّت بر سایر افراد نیز تمام می‌شود.

در مورد قرآن و سایر معجزات هم همچنین.

اصلاً بیا همون شقّق القمری که میگی، فرض کن یک نفر در ماجرای شقّ القمر نابینا است یا بینایی کافی ندارد، اگه اون افرادی که صحنه را دیدند به اون نابینا خبر بدهند آیا حجّت بر او تمام نمی‌شود؟

یه نکته دیگه هم اینکه: آیا امیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب(ع)، به عنوان یک متخصّص در زمینه ادبیّات و علوم قرآنی به حساب نمیاد؟

شخصیّتی که هر عالم نحریری به فهمیدن سخنان او به خود می‌بالد! و این خطبه‌هایش در نهج البلاغه است که می‌بینید.

آیا فرض دارد که امیر المؤمنین علیه السّلام از روی جهالت، قرآن را قبول کرده باشد؟

او که همه دانش‌ها به او ختم می‌شود. او که گفت: سلونی قبل أن تفقدونی.

و آیا فرض دارد که امیر المؤمنین علیه السّلام به خاطر سیاست کار و برای رسیدن به مال دنیا و یا مقام، قرآن را قبول کرده باشد؟

او که آنقدر پیراهنش را داد وصله کردند که دیگر از وصله کننده هم حیا نمود!

او که خلافت را از آب بینی بز هم پست تر می‌بیند!

تمام ابعاد اعجاز قرآن یک طرف، و پرورش شاگردی به نام «علیّ بن أبی طالب(ع)» در مکتب قرآن یک طرف.

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین * به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

dinshenasii;413939 نوشت:
البته بهترین کار همونه که نوشتم که صادقانه مستقیم از خود خدا بخوایم یه کار خیلی کوچیکو انجام بده

این گونه راه ها، راه هایی غیر عادی است که رویّه‌ی خداوند این نیست که مردم با این راه های غیر عادی ایمان بیاورند،

بلکه رویّه‌ی او چنین است که از راه های عادی و با مشاهده آیات و علامات و تفکّر در آنها ایمان بیاورند،

خدای سبحان در آیه 4 سوره شعراء فرموده:

« إن نشأ ننزّل من السّماء آیةً فظلّت أعناقهم لها خاضعین»
(اگر می‌خواستیم می‌توانستیم آیه‌ای از آسمان نازل کنیم که گردن‌هایشان برای آن آیه، خاضع گردد)

و آیات دیگر نظیر این هم هست.

هارب;413542 نوشت:
خب راستش ربط این سوالو با پست قبلی نفهمیدم.چون باز کردن باب جدید بحث است نه ادامه ی قبلی اما در پاسخ به سوالتون چرا خیلی هام وقتی دیدند ساحران تایید میکنند ایجاز رو و به سجده افتادند باور کردند و ایمان اوردند...حالا راه حل شما چیست؟(در پاسخ به سوالی که از بنده نقل قول کردید؟)

با سلام

ساحران اول ايمان آوردند و دليلي هم نيامده كه مردم عادي پس از ديدن سجده ساحران ايمان آورده باشند .

در همين دوران معاصر خودمان گزارش كرده اند كه هنگام تلاوت عبد الباسط ، عده اي از افراد نامسلمان كه حتي زبان عربي هم نميدانستند تحت اثر قرار گرفتند !

در عصر نزول هم تعدادي عرب بي سواد پس از شنيدن بعضي آيات مدهوش وحتي مردند !

اينها بعضي از وجوه اعجاز قرآن مجيد است و نمونه ديگر در جريان كربلايي كاظم ساروقي و .... قابل تعقيب است .

خیر البریه;414222 نوشت:
ساحران اول ايمان آوردند و دليلي هم نيامده كه مردم عادي پس از ديدن سجده ساحران ايمان آورده باشند .

این رو بنده از خودم که در نیاوردم!!نقل قول کردم میتونید به تفاسیر و... مراجعه کنید.
خیر البریه;414222 نوشت:
در همين دوران معاصر خودمان گزارش كرده اند كه هنگام تلاوت عبد الباسط ، عده اي از افراد نامسلمان كه حتي زبان عربي هم نميدانستند تحت اثر قرار گرفتند !

در عصر نزول هم تعدادي عرب بي سواد پس از شنيدن بعضي آيات مدهوش وحتي مردند !


خب من که مدهوش نشدم چی؟!؟!.....
ببینید بحث احساس و ... که نیست.من برهانی میخوام که عقلم رو راضی کنه!استدلال عقلانی شما این است؟!؟...
dinshenasii;413939 نوشت:
من در یکی از کتاب‌های مطهری دیده بودم نوشته بود معجزات پیامبران دیگه همه یه جوری بوده که منحصر به همون زمان میىشده و تنها صورت معجزه که می‌شده برای همیشه بمونه به صورت کتاب هست.
آیا واقعا نمی‌شه؟ نمی‌شه مثلا به جای شق القمر روی ماه بزرگ حکاکی میىشد محمد رسول‌الله که واسه همیشه باشه نه تماشاچی‌های همون موقع. حالا فکر کنیم مثال‌های قشنگ‌تر می‌شه پیشنهاد داد.
البته بهترین کار همونه که نوشتم که صادقانه مستقیم از خود خدا بخوایم یه کار خیلی کوچیکو انجام بده

روی ماه هم حکاکی بود باز هزار جور حرف میشد از توش در اورد و انکارش کرد!!!
معجزه ی اسلام قاعدتا باید برای همه ی زمانها باشد چون این دین برای همه ی زمانهاست.و قرار نیست خدا دینی کاملتر از این بفرسته.
منم انتظار ندارم خدا کار عجیب غریبی انجام بده همین که از تحدی خیالم راحت بشه کافی است...( اگر معجزه معجزست و نشانه ی عجز بشر هیچ بشری نباید بتونه انجامش بده.)

[="Tahoma"]

dinshenasii;413648 نوشت:
به نظر من معجزه یعنی یک چیز روشن مثل همون کارهای دیگه پیامبر اسلام مثل شق القمر یا پیامبرای دیگه. یک کاری که واضح و روشن باشه.
نمیشه ما از یه نامسلمون خارجی انتظار داشته باشیم که بره صرف و نحو عربی و علوم بلاغت یاد بگیره تا اعجاز قرآنو درک کنه.
معجزه به نظر من یعنی توجه فرد رو جلب کنیم. مثلا من اگه یه خارجی باشم یه نفر بیاد بهم بگه یکی از این صد تا مذهب و دین دنیا درسته من بهش محلی نمیذارم که برم یکسال در مورد اون دین تحقیق کنم آخرسرم بفهمم سرکاری بوده باید یه کار خارق عادتی انجام بده که توجهمو جلب کنه همون کاری که وقتی کسی از پیامبرا صادقانه و برای ایمان میخواسته انجام میدادن.
خب حالا چرا این کارای پیامبرا فقط واسه مردمی بوده که اونجا تماشاچی بودن چرا نباید در طول تاریخ در دسترس باشه مثلا مثل شق القمر یه پدیده آسمانی که همه ببیننو به روشنی هرچه تمام‌تر معجزه اسلام شمرده بشه.
یه کار دیگه هم میشه که مطمئن‌تره صادقانه از خود خدا بخوای اگه این مذهب حقیقته یه چیز خیلی کوچولو تعیین کنی اونو برات انجام بده نه مثل بهبود کسب و کار و خوب شدن مریض و اینا. یه چیز آنی که خودت تعیینش کنی اگه انجام داد میشه معجزه

با سلام و درود

به نکته خوبی اشاره فرمودید.

اگر هر موضوعی معجزه وار و آن هم به صورت واضح و آشکار ثابت می شد، میزان ایمان، چگونه امتحان می شد؟

ایمان، خودش یک امتحان است لذا اگر همه امور، خیلی واضح و روشن بود، دیگر ایمان، یک امتحان نبود.

لذا این که نسبت به غیر عرب و غیر مسلمان، چرا باز هم اعجاز بلاغی و فصاحت و ... الفاظ قرآن مطرح است، نمی دانیم، ولی شاید برای سنجش میزان ایمان، و امتحان انسان ها باشد؛ رشد ایمان در همین است.

میقات;416691 نوشت:
با سلام و درود

به نکته خوبی اشاره فرمودید.

اگر هر موضوعی معجزه وار و آن هم به صورت واضح و آشکار ثابت می شد، میزان ایمان، چگونه امتحان می شد؟

ایمان، خودش یک امتحان است لذا اگر همه امور، خیلی واضح و روشن بود، دیگر ایمان، یک امتحان نبود.

لذا این که نسبت به غیر عرب و غیر مسلمان، چرا باز هم اعجاز بلاغی و فصاحت و ... الفاظ قرآن مطرح است، نمی دانیم، ولی شاید برای سنجش میزان ایمان، و امتحان انسان ها باشد؛ رشد ایمان در همین است.

سلام
به هر حال انتظار زیادی از خدا نبود.
کما این که ابراهیم پیامبر هم که از بزرگ‌ترین انبیا بود از خدا خواسته بود برای این که قلبش آرام بشه این کارو بکنه رفت چهارتا پرنده کوبید قاطی کرد گذاشت سر چهارتا کوه اونا دوباره درست شدن اومدن جای ابراهیم.
حالا من از خدا نمیخوام چهارتا پرنده بکوبم سرتا چهارتا کوه بذارم. یه کار کوچیک قدر حرکت یک سانتی متری یه چیزی نشون یه ملحد بده ببینین وضع اسلام چقدر تغییر میکنه. اصولا معجزه به جای خودشه اثبات علمی یک مذهب هم به جای خودشه معجزه در اسلام و ادیان رد نشده بلکه نشانه یا از نشانه های صدق انبیا شمرده شده. (اصولا رویه انبیا اثبات علمی نبود قریب به اتفاق داستان‌های اسلام آوردن یا تحت تاثیر یه ماجرای اخلاقی بوده یا دیدن معجزات یا جنگ)

[="Tahoma"]

dinshenasii;416754 نوشت:
سلام
به هر حال انتظار زیادی از خدا نبود.
کما این که ابراهیم پیامبر هم که از بزرگ‌ترین انبیا بود از خدا خواسته بود برای این که قلبش آرام بشه این کارو بکنه رفت چهارتا پرنده کوبید قاطی کرد گذاشت سر چهارتا کوه اونا دوباره درست شدن اومدن جای ابراهیم.
حالا من از خدا نمیخوام چهارتا پرنده بکوبم سرتا چهارتا کوه بذارم. یه کار کوچیک قدر حرکت یک سانتی متری یه چیزی نشون یه ملحد بده ببینین وضع اسلام چقدر تغییر میکنه. اصولا معجزه به جای خودشه اثبات علمی یک مذهب هم به جای خودشه معجزه در اسلام و ادیان رد نشده بلکه نشانه یا از نشانه های صدق انبیا شمرده شده. (اصولا رویه انبیا اثبات علمی نبود قریب به اتفاق داستان‌های اسلام آوردن یا تحت تاثیر یه ماجرای اخلاقی بوده یا دیدن معجزات یا جنگ)

با سلام و درود

بله، برای خدا کاری ندارد ولی قرار است بندگان، در راه رسیدن به کمال، امتحان شوند و میزان ایمان آن ها سنحیده شود.

خداوند ایمانی را می خواهد که با اعتماد بر گفته او باشد، ایمانی که با اعتماد بر گفته و وعده های خداوند نیست بلکه پس از دیدن معجزه ای است که هر کس با دیدن آن ایمان می آورد، دیگر آن ارزش را ندارد.

در مورد ماجرای حضرت ابراهیم علیه السلام باید عرض کرد که ایشان پیامبر خدا بوده و مشکل استدلالی که نداشته اند بلکه از خداى تعالى درخواست ديدن زنده نمودن را كرده، نه بيان استدلالى.

به بیان دیگر؛ حضرت ابراهيم درخواست روشن شدن حقيقت كرده اما از راه بيان عملى، يعنى نشان دادن؛ نه بيان علمى به احتجاج و استدلال.

مطلب دیگر؛ درخواست حضرت ابراهيم علیه السلام با توجه به ظاهر آیه، از كيفيت و چگونگی احيا و زنده كردن است، نه اصل احيای اموات. (ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏2، ص 561)

میقات;417319 نوشت:
در مورد ماجرای حضرت ابراهیم علیه السلام باید عرض کرد که ایشان پیامبر خدا بوده و مشکل استدلالی که نداشته اند بلکه از خداى تعالى درخواست ديدن زنده نمودن را كرده، نه بيان استدلالى.

به بیان دیگر؛ حضرت ابراهيم درخواست روشن شدن حقيقت كرده اما از راه بيان عملى، يعنى نشان دادن؛ نه بيان علمى به احتجاج و استدلال.

مطلب دیگر؛ درخواست حضرت ابراهيم علیه السلام با توجه به ظاهر آیه، از كيفيت و چگونگی احيا و زنده كردن است، نه اصل احيای اموات. (ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏2، ص 561)

سلام
من در ضمن داستان شنیده بودم ولی سرچ که کردم گویی عبارات عین متن قرآن است. وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني‏ کَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَکَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ و ( به یاد آر ) هنگامی که ابراهیم گفت ، پروردگارا به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده می کنی ، گفت: آیا ( به قدرت من یا به روز جزا ) ایمان نداری؟ گفت: چرا ، و لکن ( درخواست کردم ) تا قلبم ( با عین الیقین ) آرامش یابد.(بقره، 260)
البته نظر شما صحیح است میتوان گفت یک پیامبر با نزول وحی به او خود به خود متوجه حقیقت ماجرا و تفاوت آن با سایر القائات هست. و ابراهیم قبل از آن و با نزول وحی ایمان داشته.
ولی در مثل مناقشه نیست داستان های انبیا مشحون از معجزاتی است که به درخواست طالبان حقیقت انجام میشده

میقات;417319 نوشت:
بله، برای خدا کاری ندارد ولی قرار است بندگان، در راه رسیدن به کمال، امتحان شوند و میزان ایمان آن ها سنحیده شود.

خداوند ایمانی را می خواهد که با اعتماد بر گفته او باشد، ایمانی که با اعتماد بر گفته و وعده های خداوند نیست بلکه پس از دیدن معجزه ای است که هر کس با دیدن آن ایمان می آورد، دیگر آن ارزش را ندارد.

پس ماجرای معجزات انبیا چه بوده؟ اگر با معجزات محسوس ایمان دیگر آن ارزش را ندارد.

میخواهیم نتیجه گیری نشود که داستان های معجزات داستان هایی کودکانه و بدون واقعیت از نگر برون دینی است.

[="Tahoma"]

dinshenasii;417512 نوشت:

پس ماجرای معجزات انبیا چه بوده؟ اگر با معجزات محسوس ایمان دیگر آن ارزش را ندارد.

با سلام و درود

در آن زمان هم معجزات، قطع آور نبوده و راه توجیه داشته اند لذا کسانی که نمی خواستند ایمان بیاورند، نمی پذیرفتند، همان طور که معجزه شق القمر را سحر و جادو و قرآن را شعر و ... می دانستند.

در ثانی معجزه آورن توسط پیامبران، برای تقویت احتمال و باورمندی مخاطبان بوده است تا افراد بیشتری ایمان بیاورند، لذا ایمانی که ما می آوریم ارزشش بیش از ایمانی است که آن افراد می آوردند.

آن ها بادیدن معجزه ایمان می آوردند و ما با شنیدن، ایمان آورده ایم.

به این روایت توجه فرمایید:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض‏»

رسول خدا صلی الله علیه وآله، در وصیت و سفارشی به حضرت علی علیه السلام، فرمودند: ای علی! بدان که عجیب ترین مردم از نظر ایمانی و عظیم ترین ایشان در یقین (به خداوند و نشانه های او) گروهی در آخر الزمان هستند که پیامبر را ندیده اند و حجت خدا نیز از ایشان غایب شده است، اما آنان هم چنان به سیاهی بر روی سپیدی ایمان دارند (یعنی ایمانشان به واسطه ی نوشته های سیاه بر کاغذ های سفیدی است که از پیشینیان به یادگار دارند). (كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏1، ص 288؛ من لا يحضره الفقيه، ج ‏4، ص 366)

هارب;414297 نوشت:
خب من که مدهوش نشدم چی؟!؟!.....
ببینید بحث احساس و ... که نیست.من برهانی میخوام که عقلم رو راضی کنه!استدلال عقلانی شما این است؟!؟...

باسلام

عقل ... برهان ... ايمان ،‌ معني و تعريف عقل چيست ؟ ايمان چيست ؟ بسيار افرادي بودند والان هم هستند اگر دوباره بزرگترين معجزات وبراهين عقلي را ببينند باز ايمان نخواهند آورد :

وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ {الأنعام/25}

در مقابل افرادي بودند كه همين آيات را شنيدند ومدهوش شدند ! وكل هستي برايشان آيه و نشانه وايمان آور است !

میقات;417935 نوشت:

با سلام و درود

در آن زمان هم معجزات، قطع آور نبوده و راه توجیه داشته اند لذا کسانی که نمی خواستند ایمان بیاورند، نمی پذیرفتند، همان طور که معجزه شق القمر را سحر و جادو و قرآن را شعر و ... می دانستند.

در ثانی معجزه آورن توسط پیامبران، برای تقویت احتمال و باورمندی مخاطبان بوده است تا افراد بیشتری ایمان بیاورند، لذا ایمانی که ما می آوریم ارزشش بیش از ایمانی است که آن افراد می آوردند.

آن ها بادیدن معجزه ایمان می آوردند و ما با شنیدن، ایمان آورده ایم.

به این روایت توجه فرمایید:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض‏»

رسول خدا صلی الله علیه وآله، در وصیت و سفارشی به حضرت علی علیه السلام، فرمودند: ای علی! بدان که عجیب ترین مردم از نظر ایمانی و عظیم ترین ایشان در یقین (به خداوند و نشانه های او) گروهی در آخر الزمان هستند که پیامبر را ندیده اند و حجت خدا نیز از ایشان غایب شده است، اما آنان هم چنان به سیاهی بر روی سپیدی ایمان دارند (یعنی ایمانشان به واسطه ی نوشته های سیاه بر کاغذ های سفیدی است که از پیشینیان به یادگار دارند). (كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏1، ص 288؛ من لا يحضره الفقيه، ج ‏4، ص 366)


با این حساب اصلا نیازی به اوردن معجزه نبوده و نیست!!!...
استناد به معجزه یک عمل عقلانی ست برای تشخیص صدق ادعا.و راه دیگری هم برای تشخیص صدق ادعا نیست.کار کسانی که بدون برهان عقلی ادعا ی دیگران رو میپذیرند درسته؟!؟؟!!!!همین قران چه قدر انسانهایی رو که پیروی کور کورانه میکردند رو سرزنش کرده؟!....و حجتشون رو در قیامت نا معتبر دانسته که میگفتند این رهبران ما بودند که ما رو گمراه کردند؟!
خیر البریه;418158 نوشت:
در مقابل افرادي بودند كه همين آيات را شنيدند ومدهوش شدند ! وكل هستي برايشان آيه و نشانه وايمان آور است !

کل هستی نشانه ی ایمان به خدای یکتاست .
عقل برای ایمان به توحید و معاد و اصل مسئله ی نبوت است.(نه نبی!) . ولی برای تشخیص مصداق درست نبی راهی غیر معجزه نیست!!!...

[="Tahoma"]

هارب;418183 نوشت:

با این حساب اصلا نیازی به اوردن معجزه نبوده و نیست!!!...
استناد به معجزه یک عمل عقلانی ست برای تشخیص صدق ادعا.و راه دیگری هم برای تشخیص صدق ادعا نیست.کار کسانی که بدون برهان عقلی ادعا ی دیگران رو میپذیرند درسته؟!؟؟!!!!همین قران چه قدر انسانهایی رو که پیروی کور کورانه میکردند رو سرزنش کرده؟!....و حجتشون رو در قیامت نا معتبر دانسته که میگفتند این رهبران ما بودند که ما رو گمراه کردند؟!

با سلام و درود

این بدون برهان و تبعیت کورکورانه نیست، زیرا ما به اطمینان آن ها که عمل نمی کنیم، ما با اطلاع و آگاهی از شرائط و موقعیت آن زمان و معجزاتی که واقع شده است، و اطمینان آور بودن آن معجزات، و نیز با تجمیع قرائن و شواهد دیگر، به اطمینان می رسیم.

لذا هم وقوع معجزه لازم بوده تا ما از آن مطلع شده و با تجمیع قرائن، به آن ها اطمینان حاصل کنیم؛ و هم این که ما به اطمینانی که برای خودمان حاصل شده است عمل می کنیم؛ و این تبعیت کورکورانه و چشم بسته نیست.

میقات;417935 نوشت:
در آن زمان هم معجزات، قطع آور نبوده و راه توجیه داشته اند لذا کسانی که نمی خواستند ایمان بیاورند، نمی پذیرفتند، همان طور که معجزه شق القمر را سحر و جادو و قرآن را شعر و ... می دانستند.

با درود
این نوشته را کاربری با نام آقای هادی پیشتر در تاپیک نوشته بودند ببینید ممکن است فردی با مهارت‌ها و تمرین‌هائی و در انجام یک کار خاص ترفندهائی را به کار برد که من بیننده متوجه چگونه انجام دادنش نشوم و شعبده بازی کند فرض کنید شعبده بازی بتی را غیب کند و شما متوجه نشوید چگونه آن را منتقل کرد و درصدد جستجو برآیید قطعا انسان عاقل شک میکند که او چه حیله ای به کار میبرد. اما اگر من از پیش خود کاری را تعیین کردم و انجام داد این موضوع شایعی که گفته شد (تبحر و حیله فرد در کار خاص) پیش نمی‌آید.
من پیشتر نوشتم از خدا صادقانه بخوای اگه این مذهب حقیقته یک چیز خیلی کوچیک تعیین کنی و اون انجام بده یه چیز آنی که نتونید درش عوامل دیگه ای رو دخیل بدونید از قبیل خوب شدن مریض یا رخداد یک اتفاق خوب در آینده. مثلا بخواهیم همین ذره ای که رو به روی من است به ذره دیگری تبدیل شود.
اگر بگید کما این که دیگری گفت خدا امور رو از طریق اسباب عادی دنبال میکنه یکی اینه که پس چرا در معجزاتی که در داستان های انبیا به اونها نسبت داده میشه خدا این رویه رو نداره
و یکی هم اینه که ما مساله دعا رو داریم که از خدا میخوایم که در چیزایی دست ببره (که در اکثر قریب به اتفاق ادیان رد نشده فقط از بودا شنیدم که به کاهنان هندی میگفته با دعا نمیشه چیزی رو تغییر داد چون طبیعت قانونای خودشوداره و درشون دست برده نمیشه)
البته شما میگوئید در معجزات و یا دعا خدا از طریق اسباب طبیعی انجام میده ولی با اسبابی که نمیشناسیم (که میشه جواب به این که خدا معجزات محسوس انجام نمیده چون از طرق غیر عادی عمل نمیکنه)

نتیجه بنده این است که در مورد معجزه میشد به نحو درست‌تری عمل شود(البته در دیدگاه درون هر مذهبی همان که هست بهترین روش بوده)

هارب;418183 نوشت:
عقل برای ایمان به توحید و معاد و اصل مسئله ی نبوت است.(نه نبی!) . ولی برای تشخیص مصداق درست نبی راهی غیر معجزه نیست!!!...

با سلام

درست است ، پس الان مشکل چیه ؟

[="Tahoma"]

dinshenasii;418558 نوشت:
با درود
این نوشته را کاربری با نام آقای هادی پیشتر در تاپیک نوشته بودند ببینید ممکن است فردی با مهارت‌ها و تمرین‌هائی و در انجام یک کار خاص ترفندهائی را به کار برد که من بیننده متوجه چگونه انجام دادنش نشوم و شعبده بازی کند فرض کنید شعبده بازی بتی را غیب کند و شما متوجه نشوید چگونه آن را منتقل کرد و درصدد جستجو برآیید قطعا انسان عاقل شک میکند که او چه حیله ای به کار میبرد. اما اگر من از پیش خود کاری را تعیین کردم و انجام داد این موضوع شایعی که گفته شد (تبحر و حیله فرد در کار خاص) پیش نمی‌آید.

با سلام و درود

در هر حال، معجزه الزام آور و اجبار کننده نیست لذا این گونه نبوده که کسانی که معجزه را دیده اند، مجبور به پذیرش بوده باشند تا بگوییم ایمانشان دیگر ارزش ندارد.

خیر البریه;418619 نوشت:
درست است ، پس الان مشکل چیه ؟

مشکل این است که برای اثبات صدق ادعای پیامبر اسلام دلیلی خواستم گفتند معجزه.چه معجزه ای؟قران.گفتم من متوجه ایجازش نمیشوم چون مخاطب همه ی معجزات علما هستند نه مردم عادی.گفتند به علمایی که بهشان اعتماد داری رجوع کن(با توجه به اینکه اجماع بر سر ایجازش وجود ندارد بین این علما) گفتم عالم مورد اعتماد نمیشناسم.نهایت شد ینکه خدا از هر کس به اندازه توانش انتظار دارد!!!
توقع داشتم برای اثبات حقانیت اسلام راه روشنی باشد که شک رو از دل انسان بیرون ببره ولی.....!

با سلام

هارب;420757 نوشت:
مشکل این است که برای اثبات صدق ادعای پیامبر اسلام دلیلی خواستم گفتند معجزه.

خودتان گفتید :

عقل برای ایمان به توحید و معاد و اصل مسئله ی نبوت است.(نه نبی!) . ولی برای تشخیص مصداق درست نبی راهی غیر معجزه نیست!!!...

الان که در زمان ختم نبوتیم آیا هنوز مصداق برای شما مشتبه شده است ؟!

خیر البریه;421198 نوشت:
عقل برای ایمان به توحید و معاد و اصل مسئله ی نبوت است.(نه نبی!) . ولی برای تشخیص مصداق درست نبی راهی غیر معجزه نیست!!!...

الان که در زمان ختم نبوتیم آیا هنوز مصداق برای شما مشتبه شده است ؟!

ختم نبوت رو شما از کجا میدانید؟از اسلام!
حجیت خود اسلام رو چه طور اثبات میکنید؟صدق مدعای پیامبر اسلام رو چه طور اثبات میکنید؟راهی جز معجزه هست؟

هارب;420757 نوشت:
توقع داشتم برای اثبات حقانیت اسلام راه روشنی باشد که شک رو از دل انسان بیرون ببره ولی.....!

روشن ترین راه برای شما اینه که در شخصیّت امیر مؤمنان (ع) تأمّل بفرمایید. از این روشن تر دیگه پیدا نمی‌کنید.
قبلا در این باره مفصّل گذشت.
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین ، به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
موفّق باشید.

[SPOILER]كفى بالقرآن دليلا على كونه وحيا إلهيّا أنّه المدرسة الوحيدة التي تخرج منها أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام الّذي يفتخر بفهم كلماته كل عالم نحرير وينهل من بحار علمه كل محقّق متبحّر . وهذه خُطَبُه في نهج البلاغة ، فإنّه حينما يوجّه كلامه فيها إلى موضوع لا يدع فيه مقالا لقائل ، حتى ليخال من لا معرفة له بسيرته أنه قد قضى عمره في تحقيق ذلك الموضوع والبحث عنه ، فمما لا شك فيه أن هذه المعارف والعلوم متصلة بالوحي ، ومقتبسة من أنواره ، لان من يعرف تاريخ جزيرة العرب - ولا سيما الحجاز - لا يخطر بباله أن تكون هذه العلوم قد أخذت عن غير منبع الوحي . ولنعم ما قيل في وصف نهج البلاغة : " أنه دون كلام الخالق ، وفوق كلام المخلوقين " . بل أعود فأقول : إن تصديق علي عليه السلام - وهو على ما عليه من البراعة في البلاغة ، والمعارف وسائر العلوم - لاعجاز القرآن هو بنفسه دليل على أن القرآن وحي إلهي ، فإن تصديقه بذلك لا يجوز أن يكون ناشئا عن الجهل والاغترار ، كيف وهو ربّ الفصاحة والبلاغة ، واليه تنتهي جميع العلوم الاسلامية وهو المثل الاعلى في المعارف ، وقد اعترف بنبوغه وفضله المؤالف والمخالف . وكذلك لا يجوز أن يكون تصديقه هذا تصديقا صوريا ناشئا عن طلب منفعة دنيوية من جاه أو مال ، كيف وهو منار الزهد والتقوى ، وقد أعرض عن الدنيا وزخارفها ، ورفض زعامة المسلمين حين اشترط عليه أن يسير بسيرة الشيخين ، وهو الذي لم يصانع معاوية بإبقائه على ولايته أياما قليلة ، مع علمه بعاقبة الامر إذا عزله عن الولاية . وإذن فلا بد من أن يكون تصديقه بإعجاز القرآن تصديقا حقيقيا ، مطابقا للواقع ، ناشئا عن الايمان الصادق . وهذا هو الصحيح، والواقع المطلوب .(المحقّق الخویی(ره): «البیان فی تفسیر القرآن» ص77)[/SPOILER]

هارب;422292 نوشت:
ختم نبوت رو شما از کجا میدانید؟از اسلام!
حجیت خود اسلام رو چه طور اثبات میکنید؟صدق مدعای پیامبر اسلام رو چه طور اثبات میکنید؟راهی جز معجزه هست؟

با سلام

من تواتر را حجت ميدانم .

البته كه معجزه يك راه اطمينان به صدق داعي است .

[="Tahoma"]

هارب;420757 نوشت:

مشکل این است که برای اثبات صدق ادعای پیامبر اسلام دلیلی خواستم گفتند معجزه.چه معجزه ای؟قران.گفتم من متوجه ایجازش نمیشوم چون مخاطب همه ی معجزات علما هستند نه مردم عادی.گفتند به علمایی که بهشان اعتماد داری رجوع کن(با توجه به اینکه اجماع بر سر ایجازش وجود ندارد بین این علما) گفتم عالم مورد اعتماد نمیشناسم.نهایت شد ینکه خدا از هر کس به اندازه توانش انتظار دارد!!!
توقع داشتم برای اثبات حقانیت اسلام راه روشنی باشد که شک رو از دل انسان بیرون ببره ولی.....!

نقل قول:

ختم نبوت رو شما از کجا میدانید؟از اسلام!
حجیت خود اسلام رو چه طور اثبات میکنید؟صدق مدعای پیامبر اسلام رو چه طور اثبات میکنید؟راهی جز معجزه هست؟

با سلام و درود

بله، نبوت با معجزه ثابت می شود ولی لازم نیست برای اثبات معجزه، رجوع مستقیم داشته باشیم؛ بلکه مراجعه به نقل های تاریخی و ... که معتبر هستند نیز موجب حصول اطمینان می شود.

به عنوان مثال کسی معتقد به کوروش است در حالی که نه او را دیده و نه اصلا مدارک و اسناد مربوط به آن را کشف و بررسی کرده است. او نیز از همین طریق مراجعه به اقوال و نظرات و جمع آوری قرائن و شواهد، به این باور رسیده است.

همه امور زندگی ما به همین منوال است مثلا زلزله ای در آن نقطه جهان افتاده و ما نه آن را حس کرده ایم و نه مدارک زمین شناسی وقوع زلزله را بررسی کرده ایم و نه ...، ولی با توجه به نقل دیگران و وجود قرائن و شواهد، اطمینان حاصل کرده و باور می کنیم.

مطلب دیگر این که با مراجعه به اقوال و نظرات و جمع آوری قرائن و شواهد، قرار نیست به ایمان کامل دست پیدا کنیم، بلکه قرار است این ها قرینه ای باشند برای اطمینان و اعتماد ما.

ایمان دو دو تا چهار تا نیست بلکه بر اساس وجدان ثابت می شود، و پس از ایمان نیز حق خودش را نشان می دهد، لذا کسی که به دنبال حقیقت است، در یک مرتبه باقی نمی ماند و بر ایمانش افزوده می شود.

میقات;423078 نوشت:

با سلام و درود

بله، نبوت با معجزه ثابت می شود ولی لازم نیست برای اثبات معجزه، رجوع مستقیم داشته باشیم؛ بلکه مراجعه به نقل های تاریخی و ... که معتبر هستند نیز موجب حصول اطمینان می شود.

به عنوان مثال کسی معتقد به کوروش است در حالی که نه او را دیده و نه اصلا مدارک و اسناد مربوط به آن را کشف و بررسی کرده است. او نیز از همین طریق مراجعه به اقوال و نظرات و جمع آوری قرائن و شواهد، به این باور رسیده است.

همه امور زندگی ما به همین منوال است مثلا زلزله ای در آن نقطه جهان افتاده و ما نه آن را حس کرده ایم و نه مدارک زمین شناسی وقوع زلزله را بررسی کرده ایم و نه ...، ولی با توجه به نقل دیگران و وجود قرائن و شواهد، اطمینان حاصل کرده و باور می کنیم.

مطلب دیگر این که با مراجعه به اقوال و نظرات و جمع آوری قرائن و شواهد، قرار نیست به ایمان کامل دست پیدا کنیم، بلکه قرار است این ها قرینه ای باشند برای اطمینان و اعتماد ما.

ایمان دو دو تا چهار تا نیست بلکه بر اساس وجدان ثابت می شود، و پس از ایمان نیز حق خودش را نشان می دهد، لذا کسی که به دنبال حقیقت است، در یک مرتبه باقی نمی ماند و بر ایمانش افزوده می شود.


سلام خدمت شما
به خاطر پاسختون خیلی ممنونم.
ببینید من هم مراجعه مستقیم نخواستم ولی مواردی رو که شما و دیگر دوستان گفتند هیچ کدام اطمینان اور نبود حداقل برای بنده.شما یک راه حل بدید به من با همین شیوه که میگین.در مورد کورش و زلزله هم اگر من خودم تخصصی نداشته باشم و در این مورد هم اختلاف باشد بین متخصصین همچنان در شک میمانم.ولی این مسئله که دربارش حرف میزنیم مسئله ای نیست که بشه با شک باهاش رفتار کرد!من الان نماز و روزم هم بر اساس همون بخش اخریست که شما گفتید.همش دلیست!!به قول شما وجدانی نه عقلانی.و راستش رو هم بخواین خیلی میترسم.چون فکر نمیکنم این نوع ایمان دوام زیادی بیاره و کم میارم...به خصوص با محیط زندگی و اطرافیانی که میبینم روز یه روز دارن اسلامو میزارن کنار!...

خیر البریه;423042 نوشت:

با سلام

من تواتر را حجت ميدانم .

البته كه معجزه يك راه اطمينان به صدق داعي است .


یعنی چی تواتر؟یعنی تو تاریخ چیزی بر خلافش نباشه و کسی به تحدی جواب نداده باشه؟خب این قبول.
ولی الان در زمان(تاریخ) معاصر که یه عده هستن که ادعا میکنن تحدی رو جواب دادن چی؟این برهم زننده ی اون نیست؟ناقضش نیست؟
گرچه اون تواترم حاصل کار مورخان مسلمان است...

Hadi99g;422530 نوشت:

روشن ترین راه برای شما اینه که در شخصیّت امیر مؤمنان (ع) تأمّل بفرمایید. از این روشن تر دیگه پیدا نمی‌کنید.
قبلا در این باره مفصّل گذشت.
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین ، به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
موفّق باشید.

[SPOILER]كفى بالقرآن دليلا على كونه وحيا إلهيّا أنّه المدرسة الوحيدة التي تخرج منها أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام الّذي يفتخر بفهم كلماته كل عالم نحرير وينهل من بحار علمه كل محقّق متبحّر . وهذه خُطَبُه في نهج البلاغة ، فإنّه حينما يوجّه كلامه فيها إلى موضوع لا يدع فيه مقالا لقائل ، حتى ليخال من لا معرفة له بسيرته أنه قد قضى عمره في تحقيق ذلك الموضوع والبحث عنه ، فمما لا شك فيه أن هذه المعارف والعلوم متصلة بالوحي ، ومقتبسة من أنواره ، لان من يعرف تاريخ جزيرة العرب - ولا سيما الحجاز - لا يخطر بباله أن تكون هذه العلوم قد أخذت عن غير منبع الوحي . ولنعم ما قيل في وصف نهج البلاغة : " أنه دون كلام الخالق ، وفوق كلام المخلوقين " . بل أعود فأقول : إن تصديق علي عليه السلام - وهو على ما عليه من البراعة في البلاغة ، والمعارف وسائر العلوم - لاعجاز القرآن هو بنفسه دليل على أن القرآن وحي إلهي ، فإن تصديقه بذلك لا يجوز أن يكون ناشئا عن الجهل والاغترار ، كيف وهو ربّ الفصاحة والبلاغة ، واليه تنتهي جميع العلوم الاسلامية وهو المثل الاعلى في المعارف ، وقد اعترف بنبوغه وفضله المؤالف والمخالف . وكذلك لا يجوز أن يكون تصديقه هذا تصديقا صوريا ناشئا عن طلب منفعة دنيوية من جاه أو مال ، كيف وهو منار الزهد والتقوى ، وقد أعرض عن الدنيا وزخارفها ، ورفض زعامة المسلمين حين اشترط عليه أن يسير بسيرة الشيخين ، وهو الذي لم يصانع معاوية بإبقائه على ولايته أياما قليلة ، مع علمه بعاقبة الامر إذا عزله عن الولاية . وإذن فلا بد من أن يكون تصديقه بإعجاز القرآن تصديقا حقيقيا ، مطابقا للواقع ، ناشئا عن الايمان الصادق . وهذا هو الصحيح، والواقع المطلوب .(المحقّق الخویی(ره): «البیان فی تفسیر القرآن» ص77)[/SPOILER]


ممنون از شما ولی
من خیلی کارهای حضرت علی رو به خاطر اسلام درست میدونم.و چون اسلام تاییدش میکنه درستن.بدون اسلام راستش....!نمیدونم شایدم حق با شما باشه و باید بیشتر مطالعه کنم.ایشالا مفید باشه...

راستی ترجمه متنی که گذاشتین چیه؟

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
چرا از دیگران می‌پرسید؟ مگر می‌شود خدا کتابی بفرستد و مخاطب مشخص نکند :
لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿الأنبياء: ١٠﴾
همانا به سوی شما کتابی فروفرستاده ایم که در آن یادکرد شما هست، مگر خرد نمی‌ورزید؟
یاد همه چیز و شما و من و همه آفرینش و به ویژه ایزد یکتا و اهل بیت فرستاده و او هر چه که می‌بینید و هر چه که اکنون نیست، در این کتاب هست، حال جواب بدهید اگر بی‌خرد نیستید! که مخاطب قرآن دقیقا چه کسی هست!؟

هارب;423329 نوشت:
من خیلی کارهای حضرت علی رو به خاطر اسلام درست میدونم.و چون اسلام تاییدش میکنه درستن.بدون اسلام راستش....!نمیدونم شایدم حق با شما باشه و باید بیشتر مطالعه کنم.ایشالا مفید باشه...

اتفاقی مثل کربلا رو چی؟اونو میشه بدون باور امام به اسلام توجیه کرد؟خود کربلا به نظر شما یک معجزه نیست؟.واقعه کربلا بدون اسلام قابل توجیه است؟اصلا در معادلات انسانی قابل هضم است؟!

موضوع قفل شده است