جمع بندی آیا کتاب صحیح بخاری (مهمترین کتاب اهل سنت) سندیت دارد و قابل دفاع است؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا کتاب صحیح بخاری (مهمترین کتاب اهل سنت) سندیت دارد و قابل دفاع است؟

با سلام
درستی یک حدیث به چند مطلب بستگی دارد. یکی از آنها عادل بودن راویان حدیث است که شیعه و سنی در این شرط متفقند.
کتاب صحیح بخاری معتبر ترین کتاب برادران اهل سنت است. اهل سنت معتقدند تمام روایات صحیح بخاری درست است.
ابوهریره از راویان صحیح بخاری است.
در کتاب های، الطبقات الکبری،ج4،ص335 و سیر اعلام النبلاء ج2،ص612 از خلیفه دوم خطاب به او عنوان شده« یا عدو الله و عدو کتابه سرقت مال الله»
پس :ابو هریره عدو الله است
ابو هریره عدو کتاب الله است
ابو هریره دزد است
پس ابو هریره عادل نیست.
چرا بخاری از او در صحیح خود 400 روایت نقل کرده؟؟
یا بخاری با ابوهریره هم مسلک است!
یا بخاری 400 بار اشتباه کرده و کتابش برخلاف ادعایش صحیح نیست.
توضیح این که صاحب الطبقات الکبری و سیر اعلام النبلاء حدیث شناسند و در توضیح شخصیت ابو هریره استناد به این حدیث کرده اند.
واقعیت چیست؟؟؟

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

در بررسی خبر صحیح از دیدگاه اهل سنت باید به چند نکته توجه نمود.

1) خبر صحیح در تعریف اهل سنت دارای پنج شرط می باشد که سه شرط اساسی آن عدالت راوی؛ تام الضبط بودن راوی؛ واتصال سند روایت می باشد. اگر در خبری این سه شرط در جمیع راویان آن موجود باشد، اسناد خبر صحیح خواهد بود، و اگر علاوه بر سه شرط فوق حدیث«شاذ»[1]نبوده و اشکال خفی متنی و سندی«معلول نباشد» نیز نداشته باشد، خبر در نزد آنان صحیح خواهد بود.[2]

2) درمیان کتب حدیثی اهل سنت دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم به عنوان معتبرترین کتب جامع حدیثی پذیرفته شده اند. و به صورت کلی روایات این دو کتاب به اتفاق علمای اهل سنت تلقی به قبول شده است.[3]

3) با اینکه این دو کتب هر دو صحیح می باشند، اما در مقام تفاضل به واسطه اینکه بخاری در فن علوم حدیث برتر از مسلم بوده و مسلم(261) شاگرد بخاری(256) بوده است، واینکه بخاری ملتزم به شرایط سختتری در نقل حدیث در این کتاب [4]بوده[5]، کتاب صحیح بخاری از جهت (صحت و اصحیّت) مقدم بر صحیح مسلم می باشد.

4) در بحث احراز عدالت راوی آنچه در نزد اهل سنت مهمتر می باشد صداقت راوی در نقل حدیث و محفوظ بودن وی در نقل روایت است. در احراز این امر به کتب رجال و جرح و تعدیل مراجعه می گردد. اما حیطه ی بررسی راویان تنها شامل تابعین و مراتب پائینتر از آنان را شامل می گردد؛ لذا صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از این امر مستثنی بوده و توثیق آنان به عنوان امری مسلم مورد پذیرش اهل سنت می باشد.(هر چند که این افراد دچار فسق آشکار شده باشند).

با توجه به این امر ملاحظه می گردد این حجر عسقلانی (م:852) در مقدمه ی کتاب «تقریب التهذیب»در بیان شمارش مراتب تعدیل عنوان «صحابی» را بالاترین مرتبه ی توثیق بر می شمرد.[6] به واسطه ی چنین دیدگاهی در کتب جرح و تعدیل معمولا بابی با عنوان (عدالت صحابی) مطرح گردیده و از اشکالات وارده بر عدالت آنها بر اساس دیدگاه خود دفاع نموده اند.

5) با نگاهی به شرح حال برخی از اصحاب مشاهده می گردد که تنازعات و مشاجرات و اختلافات صحابه امری بسیار عمیق بوده و از گفتار قداست آمیز اهل سنت تا واقعیت امر فاصله ی بسیاری وجود دارد؛ آنان در پاسخ به این گونه مشاجرات، چون عدالت آنان را مفروض می دانند، این امور را بر اجتهاد صحابی حمل نموده تا بدین وسیله محملی بر نزاعهای آنان داشته باشند.

6) یکی از صحابی دارای مشکل ابو هریره دوسی می باشد. شخصی که نام مشخصی نداشته و شخصیت وی در حاله ای از سوالات گوناگون قرار گرفته است. وی تنها مدت سه سال و یا یک سال و نه ماه پیامبر صلی الله علیه وآله را درک نموده است؛ اما با این حال بیشترین تعداد روایات نقل شده از سوی صحابه مربوط به وی می باشد.

روایات مربوط به ابوهریره جمعا 5374 روایت شمرده شده که در این میان بخاری و مسلم 325 روایت از وی را مشترکا نقل نموده و بخاری در 79 روایت از وی و مسلم نیز در 93 روایت از وی متفرد می باشند، که مجموع روایات آنها از طریق ابوهریرة در صحیحین به 497 روایت بالغ می گردد.[7]

ابن حجر عسقلانی در باب بیان اصح طرق حدیثی اهل سنت طرقی را بیان می دارد که در مرتبه ی سوم آن دو طریق ذکر شده که به ابوهریرة ختم می گردند:
الف: سُهَيل بن أبي صالحٍ، عن أبيه، عن أبي هريرة.
ب: العلاء بن عبد الرحمن، عن أبيه، عن أبي هريرة.[8]

که این امر بیانگر اهتمام ویژ ه ی اهل سنت به این شخصیت می باشد.


[/HR] [1]. شاذ به مخالفت راوی ثقه با روای ثقه تر (من هو اثق ) می باشد.

[2].نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی(852):« وخبرُ الآحاد: بنقلِ عدلٍ، تامٍّ الضبطِ، متصلَ السند، غيرَ مُعَلَّل ولا شاذٍّ هو الصحيحُ لِذاته».

[3]. نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی، ص35:«لاتفاق العلماء بعدهما علی تلقی کتابیهما بالقبول»؛ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، السیوطی، ص49:«اول مصنف فی الصیح المجرد، صحیح البخاری، ثم مسلم، وهما اصح الکتب بعد القرآن»؛تدریب الراوی، ص69:«ما رویاه بالاسناد المتصل فهو المحکوم بصحته».

[4]. بخاری دارای کتب دیگری نیز هست ولی هیچ کدام از آنها اعتبار صحیح را ندارند.

[5]. زیرا بخاری در نقل روایات معاصرت و ملاقات راوی از من روی عنه را به عنوان شرط پذیرش روایات خود پذیرفته در حالی که مسلم به قید معاصرت راوی با من روی عنه اکتفا نموده است.

[6]. فأما المراتب: فأولها: الصحابة، فأصرح بذلك لشرفهم.

[7]. خلاصة تذهيب تهذيب الكمال في أسماء الرجال، الحافظ الفقيه صفي الدين أحمد بن عبد الله الخزرجي الأنصاري اليمني، ج1،ص462.

[8]. نزهة النظر فی شرح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی، ص34.

7) داستان نسبت دزدی عمر به ابوهریرة

یکی از موارد طعنه ی بر ابوهریرة داستان ملاقات وی با عمر بن خطاب بعد از امارت بر بحرین می باشد. عمر وی را در سال 21 بر حکومت بحرین گماشت و با رسیدن سال 23 هجری او را برکنار و معزول گردانید و به جای او عثمان بن ابی العاص را به آنجا فرستاد. او به عزل ابوهریره اکتفا نکرد و ده هزار دینار را که معقتد بود او از بیت المال دزدیده است، از او بازپس گرفت.

«ابن عبد ربه مالکی» در ابتدای جلد اول کتاب «العقد الفرید» ابن ماجرا را اینگونه تعریف می نماید:
«عمر، ابوهریره را فرا خواند و گفت: تو خودت می دانی، وقتی تو را بر امارت بحرین گماشتم، از داشتن یک جفت نعلین هم محروم بودی ولی اکنون می شنوم که برای خودت اسبانی هزار و ششصد دیناری خریده ای.

ابوهریره گفت: اسبانی بودند که با زاد و ولد زیاد شدند. مردم هم به من عطایایی می دادند. عمر گفت: قبلاً هزینه ی زندگی تو را پرداخته ام. و اینک هر چه در نزد تو است زیادی است و باید آنها را برگردانی.

ابوهریره گفت: تو چنین نمی کنی. عمر گفت: به خدا سوگند این کار را می کنم و تو را تازیانه هم می زنم. آنگاه چنان بر او تازیانه زد که مجروح و خون آلود شد. عمر گفت: آن اموال را باز گردان. ابوهریره گفت: نزد خدای به حساب آور. عمر گفت: اگر از حلال و بدون ستمکاری بود (آری). آیا این همه راه از بحرین آمده ای و گمان می کنی که مردم اموالشان را برای تو داده اند نه برای خدا و بندگانش؟! امیمه (مادر ابوهریره) تو را جز برای خر چرانیدن نیفکنده است. (ما رجعت بك أميمة إلا لرعية الحمر. وأميمة أم أبي هريرة).

ابن عبدربه از ابوهریره نقل می کند: هنگامی که عمر مرا از ولایت بحرین به کنار نهاد و عزلم کرد به من گفت: ای دشمن خدا و قرآن! آیا اموال خدا را سرقت کردی؟ گفتم: من نه دشمن خدایم و نه کتاب او. تنها دشمن دشمنان شما هستم و مال خداوند را نیز ندزدیده ام. عمر گفت: پس این ده هزار چگونه برای تو گرد آمد؟ گفتم: اینها اسبانی بود که زاد و ولد کردند و هدایا و سهامی که همواره به من می داند. سپس همه را از من گرفت. من نیز هنگام نماز صبح برای امیر المؤمنین، عمر از خداوند خواستار بخشایش شدم.[1]

8) داستان جیب ابوهریرة:

از موارد دیگری که موجب طعنه ی بر ابوهریرة است ساختن احادیث و نسبت دادن آنها به پیامبر صلی الله علیه وآله است:
وی روایت می کند: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند : بهترين صدقه آن است که سبب بي نيازي شود و دست بالاتر ( دهنده ) بهتر از دست پايين تر است ؛ و در ابتدا به کسي کمک نما که عيال وار باشد ؛ زن مي گويد يا به من غذا بده يا من را طلاق بده و بنده مي گويد به من غذا بده و از من کار بخواه و فرزند مي گويد : به من غذا به ؛ من را به که واگذار مي کني ؟

گفتند : اي ابو هريره اين را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيدي ؟ پاسخ داد : خير اين از جيب ابو هريره است![2]

برخی از شارحین حدیث که خواسته اند وجهه ی ابوهریرة را حفظ نمایند در اینجا گفته اند این جمله در سیاق انکار است، یعنی منظور ابو هریرة در جواب سوال کننده این است که: پس این روایت را از جیب خودم نقل می کنم؟ که منظور این است این روایت را از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیده ام که تکلف و خلاف ظاهر بودن چنین کلامی آشکار است.

داستان ها و روایات دروغین ابو هریرة بسیار زیاد می باشد و مرحوم شرف الدین نیز کتاب مجزائی در مورد وی به نگارش در آورده اند؛ که ما به همین دو نقل اکتفا می نمائیم. در پایان به سخن حضرت امیر علیه السلام در مورد ابوهریرة اشاره می نمائیم که در باره ی وی فرمودند: «الا إن أكذب الناس أو قال : أكذب الاحياء على رسول الله صلى الله عليه وآله لأبو هريرة الدوسي»؛[3]دروغگوترین مردم نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ابوهریره است.

به هر حال وجود چنین اموری از پیامد های عدالت صحابه و اجتهاد همگی آنها خواهد بود؛ و اینکه در جای جای صحیح ترین کتاب روائی آنان نام ابوهریرة آمده باشد امر غریبی نخواهدبود.

موفق باشید.


[/HR] [1]. فتوح البلدان، البلاذری، ج1،ص100؛ العقد الفرید، ما یاخذ به السلطان من الحزم و العزم.
[2] . صحیح البخاری، باب وجوب النفقة علی الاهل و العیال، ح5040:«حدثنا عمر بن حفص حدثنا أبي حدثنا الأعمش حدثنا أبو صالح قال حدثني أبو هريرة رضي الله عنه قال : قال النبي صلى الله عليه و سلم ( أفضل الصدقة ما ترك غنى واليد العليا خير من اليد السفلى وابدأ بمن تعول ) . تقول المرأة إما أن تطعمني وإما أن تطلقني ويقول العبد أطعمني واستعملني ويقول الابن اطعمني إلى أن تدعني . فقالوا يا أبا هريرة سمعت هذا من رسول الله صلى الله عليه و سلم ؟ قال لا هذا من كيس أبي هريرة.
[3]. بحار الانوار، ج33،ص215.
موضوع قفل شده است