جمع بندی آیا خدا می تواند که خودش را نابود یا دقیقا مثل خودش خلق کند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدا می تواند که خودش را نابود یا دقیقا مثل خودش خلق کند؟

با عرض سلام
سوالم شاید عجیب و مسخره به نظر بیاد ولی فقط یک سوال ویک کنجکاویه.

این که آیا خدا می تونه خودش رو نابود کنه؟ حواب دوتا از دوستام
1- خدا می تونه که نتونه؟
2- خدا کار بیهوده نمی کنه.
خب آیا خدا نمی تونه کار بیهوده کنه یا این که یه کار بیهوده رو تبدیل به کار درست کنه؟
و البته این که گفتیم خدا هرکاری می تونه بکنه می تونه کاری کنه که هرکاری نوتنه بکنه؟
اگه نمی تونه پس یه نتونستن برا خود پیش میاد یا یا هجبار برا خدا پیش میاد که حتما باید کار بیهوده نکنه! یعنی نمی تونه کار بیهوده ای بکنه؟

یا یک جور دیگه سوال کنیم خدا می تونه یک خدای دیگه مثل خودش خلق کنه؟و بشن دوتا؟

یا یک جور دیگه، خدا می تونه که عدد زوجی بین 1 و 2 به وجد بیاره و نظام و علم رو به هم بزنه و منطق علم رو تغییر بده؟

و هزاران چیز دیگه که شاید بگیم خدا می تونه یا نمی تونه و همش از این ناشی می شن که گفتیم خدا هرکاری می تونه انجام بده، پس همه این ها هم توی هرکاری وجود داره.

منتظر خوندن جواب های زیباتون هستم... البته انتظار ندارم همه چیز درباره خدا معلوم باشه چون بالاخره یک چیز نامحدوده و امکان نداره به تهش بشه رسید... چون هرچرایی که جوابش بیاد یه چرای دیگه رو به وجود میاره و هیمن طور رفته رفته ادامه پیدا می کنه.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

سلام خدمت شما کاربر عزیز

قبل از پاسخ، بیان چند مقدمه ضروری به نظر میرسد:
اول؛ تعریف دو مفهوم واجب الوجود و ممتنع الوجود:
مفهومی که موجود شدنش در عالم واقع، محال باشد، ممتنع الوجود است.
و مفهومی که بودن و وجود آن در جهان خارج از ذهن ضروری باشد، به آن مفهوم، واجب‌الوجود می گویند.

دوم؛ محال ذاتی و وقوعی:
الف) محال ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون اینکه امری در این بین دخالتی داشته باشد. مانند اجتماع نقیضین.
ب) محال وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است؛ مانند وجود معلول بدون علت.

پاسخ:
از نظر عقلی و نقلی خداوند دارای قدرت مطلق است؛ در آیات بسیاری عبارت: إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ(خداوند بر هر كارى تواناست) تکرار شده و در هیچ جای قرآن این عبارت مقید و محدود نشده است. از نظر عقلی نیز موجودی که واجب الوجود باشد تمام اوصاف پسندیده(مانند قدرت، علم و ...) را بطور نامحدود خواهد داشت.

اما در مورد مثالهایی که شما عنوان کردید، مانند نابود شدن خداوند توسط خودش و یا خلق خدای دیگر و همچنین دیگر مثالها مانند: قرار دادن جهان در یک تخم مرغ بطوری که نه جهان کوچک شود و نه تخم مرغ بزرگ شود و ... همه این مثالها را می توان تحت عنوان تعلق قدرت به محال قرار داد. و پاسخ آن بطور مختصر از این قرار است:
قدرت خداوند به محالات ذاتی و وقوعی (محالات عقلی) تعلق نمی گیرد و آنها از دایره قدرت(به طور کلی و از جمله قدرت پروردگار) خارج اند(1)

توضیح مطلب:
مفهوم «شیء» بر محالات عقلی صدق نمی کند، تا اینکه مشمول تعابیر قرآنی، نظیر «ان الله علی کل شیء قدیر» گردند؛ به عبارت دیگر در اینجا نقصان و کاستی به «قابل» برمی گردد، نه «فاعل». بنابراین فاعلیت خداوند تام است اما قابل (محالات عقلی) قابلیت پذیرش فعل (ایجاد و آفرینش) را ندارد. پس قدرت خداوند و هر قدرتی از هر کسی و هر چیزی، به ممکنات(چیزی که قابل تحقق باشد) تعلق می گیرد و محالات از دایره قدرت اساساً خارج اند و قدرت به آنها تعلق نمی گیرد.

به عنوان مثال اگر یک لیوان آب به شما بدهند و بگویند آن را در یک پارچ بریز قطعا شما به آسانی این کار را انجام می دهید اما اگر به شما بگویند یک پارچ آب را در یک لیوان بریز بدون آنکه قطره ای از آب آن به زمین بریزد آیا می توانید؟ آیا این نتوانستن شما دلیل ضعف شماست یا دلیل عدم ظرفیت و عدم قابلیت لیوان است؟

و یا مخلوقی که خالق آن، نتواند آن را از بین ببرد یا در آن تغییری ایجاد کند، مستلزم فرض حالتی است که هم آفریدگار باشد و هم نباشد، و این چیزی جز تناقض و اجتماع نقیضین نیست. زیرا لازم می آید شیء واحد (شریک خداوند)، هم واجب الوجود باشد از جهت شریک بودن و هم ممکن الوجود باشد به جهت این که مخلوق خداست؛ زیرا فرض مطرح شده در سؤال، این بود که این شیء را خداوند خلق کرده است.(2)

شبیه همین سوال را شخصی از امیر المومنین(علیه السلام) پرسید: «آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخم مرغی داخل نماید، بدون اینکه دنیا،کوچک و تخم مرغ، بزرگ شود؟
امام علی(علیه السلام) پاسخ دادند: «همانا خداوند به عجز و ناتوانی متصف نمی گردد، اما آنچه تو از من درباره آن پرسش نمودی، موجود نمی شود {و قابلیت وجود ندارد}.»(3)

بنابراین قدرت خدا به محالات ذاتی تعلق نمی‌گیرد و این هیچ محدودیتی برای قدرت الهی پدید نمی‌آورد؛ زیرا این امور قابلیت ایجاد ندارند. قدرت خدا به امور قابل تحقق تعلق می‌گیرد و در هر حال فاعل کامل است اما این امور در درون خود ضعف و عجز دارند. یعنی قدرت به محالات ذاتیه تعلق نمی‌گیرد.




[/HR]1. الاهیّات فلسفی، ص 163 – 164.
2. محاضرات فی الالهیات، ص 105 – 106.
3. التوحید،شیخ صدوق،باب 9،ح5.

سلام
پاسخ استاد دقیق و کامل بود.

بنده مثالی بزنم، البته مربوط به این بحث نیست ولی تا حدودی کمک کننده است:
اگر کسی به شما بگوید: تو ناتوانی. زیرا نمی توانی با گوشت ببینی و با چشمت بشنوی ، آیا این حرف صحیح است؟
یا باید گفت: چشم برای شنیدن و گوش برای دیدن نیست. نه اینکه من ناتوان باشم.

[="Tahoma"][="Blue"]سوال:
آیا خداوند می تواند خودش را نابود کند؟ یا خدای دیگری مانند خود خلق کند؟


قبل از پاسخ، بیان چند مقدمه ضروری به نظر میرسد:
اول؛ تعریف دو مفهوم واجب الوجود و ممتنع الوجود:
مفهومی که موجود شدنش در عالم واقع، محال باشد، ممتنع الوجود است.
و مفهومی که بودن و وجود آن در جهان خارج از ذهن ضروری باشد، به آن مفهوم، واجب‌الوجود می گویند.


دوم؛ محال ذاتی و وقوعی:
الف) محال ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون اینکه امری در این بین دخالتی داشته باشد. مانند اجتماع نقیضین.
ب) محال وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است؛ مانند وجود معلول بدون علت.


پاسخ:
از نظر عقلی و نقلی خداوند دارای قدرت مطلق است؛ در آیات بسیاری عبارت: إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ(خداوند بر هر كارى تواناست) تکرار شده و در هیچ جای قرآن این عبارت مقید و محدود نشده است. از نظر عقلی نیز موجودی که واجب الوجود باشد تمام اوصاف پسندیده(مانند قدرت، علم و ...) را بطور نامحدود خواهد داشت.

اما در مورد مثالهایی که شما عنوان کردید، مانند نابود شدن خداوند توسط خودش و یا خلق خدای دیگر و همچنین دیگر مثالها مانند: قرار دادن جهان در یک تخم مرغ بطوری که نه جهان کوچک شود و نه تخم مرغ بزرگ شود و ... همه این مثالها را می توان تحت عنوان تعلق قدرت به محال قرار داد. و پاسخ آن بطور مختصر از این قرار است:
قدرت خداوند به محالات ذاتی و وقوعی (محالات عقلی) تعلق نمی گیرد و آنها از دایره قدرت(به طور کلی و از جمله قدرت پروردگار) خارج اند(1)


توضیح مطلب:
مفهوم «شیء» بر محالات عقلی صدق نمی کند، تا اینکه مشمول تعابیر قرآنی، نظیر «ان الله علی کل شیء قدیر» گردند؛ به عبارت دیگر در اینجا نقصان و کاستی به «قابل» برمی گردد، نه «فاعل». بنابراین فاعلیت خداوند تام است اما قابل (محالات عقلی) قابلیت پذیرش فعل (ایجاد و آفرینش) را ندارد. پس قدرت خداوند و هر قدرتی از هر کسی و هر چیزی، به ممکنات(چیزی که قابل تحقق باشد) تعلق می گیرد و محالات از دایره قدرت اساساً خارج اند و قدرت به آنها تعلق نمی گیرد.


به عنوان مثال اگر یک لیوان آب به شما بدهند و بگویند آن را در یک پارچ بریز قطعا شما به آسانی این کار را انجام می دهید اما اگر به شما بگویند یک پارچ آب را در یک لیوان بریز بدون آنکه قطره ای از آب آن به زمین بریزد آیا می توانید؟ آیا این نتوانستن شما دلیل ضعف شماست یا دلیل عدم ظرفیت و عدم قابلیت لیوان است؟


و یا مخلوقی که خالق آن، نتواند آن را از بین ببرد یا در آن تغییری ایجاد کند، مستلزم فرض حالتی است که هم آفریدگار باشد و هم نباشد، و این چیزی جز تناقض و اجتماع نقیضین نیست. زیرا لازم می آید شیء واحد (شریک خداوند)، هم واجب الوجود باشد از جهت شریک بودن و هم ممکن الوجود باشد به جهت این که مخلوق خداست؛ زیرا فرض مطرح شده در سؤال، این بود که این شیء را خداوند خلق کرده است.(2)
شبیه همین سوال را شخصی از امیر المومنین(علیه السلام) پرسید: «آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخم مرغی داخل نماید، بدون اینکه دنیا،کوچک و تخم مرغ، بزرگ شود؟
امام علی(علیه السلام) پاسخ دادند: «همانا خداوند به عجز و ناتوانی متصف نمی گردد، اما آنچه تو از من درباره آن پرسش نمودی، موجود نمی شود {و قابلیت وجود ندارد}.»(3)


بنابراین قدرت خدا به محالات ذاتی تعلق نمی‌گیرد و این هیچ محدودیتی برای قدرت الهی پدید نمی‌آورد؛ زیرا این امور قابلیت ایجاد ندارند. قدرت خدا به امور قابل تحقق تعلق می‌گیرد و در هر حال فاعل کامل است اما این امور در درون خود ضعف و عجز دارند. یعنی قدرت به محالات ذاتیه تعلق نمی‌گیرد.




[/HR]1. الاهیّات فلسفی، ص 163 – 164.
2. محاضرات فی الالهیات، ص 105 – 106.
3. التوحید،شیخ صدوق،باب 9،ح5.




[/]
موضوع قفل شده است