اراده خدا
تبهای اولیه
با سلام
شك نيست كه اراده به مفهومى كه در انسان وجود دارد در خداوند بزرگ راه ندارد.
زيرا انسان قبلًا چيزى را تصور مىكند (مثلًا نوشيدن آب را) و بعد فوائد آن را در نظر مىگيرد، و پس از تصديق به فايده، شوق و اشتياقى به انجام اين كار در او پديد مىآيد، و هنگامى كه شوق به مرحلة نهائى رسيد فرمان به عضلات صادر مىشود، و انسان به سوى انجام كار حركت مىكند.
ولى مىدانيم هيچيك از اين مفاهيم (تصور و تصديق و شوق و فرمان نفس، و حركت عضلات) در مورد خداوند معنى ندارد، زيرا اينها همه امورى حادثند. پس اراده در او چيست؟
اينجاست كه دانشمندان علم عقائد و فلاسفه اسلامى به سراغ مفهومى رفتهاند كه با وجود بسيط و خالى از هرگونه تغيير و تبديل الهى سازگار باشد.
اينها گفتهاند اراده خداوند بر دو گونه است:
1 اراده ذاتى
2 اراده فعلى
1 «اراده ذاتى» خداوند همان علم به نظام اصلح در جهان آفرينش، و خير و صلاح بندگان در احكام و قوانين شرع است.
او مىداند بهترين نظام براى عالم هستى چيست، و هر موجودى در چه مقطعى بايد حادث گردد، اين «علم» سرچشمه تحقق موجودات، و حدوث پديدهها در زمانهاى مختلف است.
همچنين او مىداند مصلحت بندگان از نظر قوانين و احكام در چيست؟ و روح قوانين و احكام، همين علم او به مصالح و مفاسد است.
2 «اراده فعلى» او عين ايجاد است و جزء صفات فعل شمرده مىشود، بنابراين اراده او بر خلقت زمين و آسمان عين ايجاد آنها است، و اراده او بر وجوب نماز و تحريم دروغ عين واجب و حرام نمودن اين دو است. كوتاه سخن اينكه اراده ذاتى خداوند عين «علم» و عين ذات او است و اراده فعلى خداوند عين «ايجاد» است.
از آنجا كه در مسأله اراده خداوند گروه زيادى به اشتباه رفتهاند، در اخبار اهل بيت (ع) توضيحات فراوان و بسيار آموزندهاى در اين زمينه وارد شده، كه به عنوان نمونه به يك روايت اشاره مىكنيم
در «توحيد صدوق» و «عيون اخبار الرضا» از امام على بن موسى الرضا (ع) نقل شده است كه در پاسخ سؤال از اراده خداوند و خلق فرمود :
اراده در مورد مخلوقات تصميم درونى، و افعالى كه بعد از آن ظاهر مىشود مىباشد، و اما در مورد خداوند متعال اراده او فقط به معنى ايجاد است، نه انديشه مىكند، و نه تصميم مىگيرد، و نه فكر مىكند، و اينگونه صفات از او منتفى است، چه اينكه اينها همه از صفات خلق است (چون حادث است و دليل بر نقصان) پس اراده خداوند همان فعل او است و نه غير آن، مىفرمايد موجود باش بلافاصله موجود مىشود، بدون احتياج به لفظ و سخن گفتن به زبان، و تصميم و تفكر، و اراده او هيچ كيفيتى ندارد، همانگونه كه ذات پاكش نيز بدون كيفيت است.