ܓ✿ سـاعـتــ شـرعـی كـــربـلا ܓ✿

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ܓ✿ سـاعـتــ شـرعـی كـــربـلا ܓ✿

زمان به ساعت شرعی كربلا، چرخید
نمای بسته ای از زخم خوردن خورشید

سكانس یك، دم سنگر، بریده ی یك سر
میان مین وتلاطم، فشنگ می رقصید

دو دست و پای بریده، بدن نه... خاكستر
نسیم شكل كفن شد، به زخم او، پیچید

میان آتش و خون، در میان آبی و بال
برای لحظه ی آخر جوانی اش را دید

دلش كه رفت به سوی شروع تازه تری
تنش به خاك رسید و گرفت نام شهید

سكانس دو، به تفحص، گروه تازه نفس
مكان، همان جا، آنجا كه عقل می ترسید

به جستجو كه رسیدند و یافتند فقط
پلاك و چفیه و مین، قبرهای تنگ و بعید

مرور وسعت تاریخ جنگ و دفتر خاك...
كه واژگان طلایی شور را بلعید


سكانس سه، كه فقط یا حسین(ع) و عطر گلاب
كه كاروان تفحص غریب و و خسته رسید

سكانس چهار و یك پیرمرد با یك عكس
جلورسید و هی بی اشاره می بارید

به هر كه آمد می گفت: صاحب این عكس
نبود بین شهیدان كاروان جدید؟

سكانس آخر این شرح را خدا دیده ست
نمای بسته ای از زخم خوردن خورشید

شاعر:شیدا شیرزادعراقی

[b]content[/b]


عالی بود:Gol:
ببخشید با اجازتون یه پیشنهاد:

اگه یه مداحی یا یه نوایی که حس معنوی بیشتری بده با این تاپیک پخش بشه خیلی خوبتر میشه
یا علی

*[="darkgreen"]بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ[/]...*
[="darkgreen"]سلام خدا[/] بر [="red"]شهیدان[/] راه حق
[="darkgreen"]سلام خدا[/] بر آن مردان مرد که [="red"]حماسه و شور[/] آفریدند...
[="darkgreen"][spoiler]یاد و امام [="black"](ره)[/] و شُهَداءِ دلو میبره کَربُ و بَلاءِ[/spoiler][/]

[="Purple"]اي شهيد... اي آن كه بر كرانه ازلي و ابدي وجود بر نشسته اي،

دستي برآر و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را نيز از اين منجلاب بيرون كش...[/]

بسم رب الشهدا و الصدیقین



دلم را به آسمان ها می سپارم تا نوشته هایش را به تو نشان دهد تا شاید دفتر قلبم را ورق بزنی و گوشه ای از آن را بخوانی پس برایت می نویسم ، از دل غریب خود برایت می نویسم ، آری خیلی دلم می خواست با تو بودم در میان ابرها ، پیش خدا بودم نمی دانی که چقدر برایت دلتنگم، اشک هایم سرازیر است ای شهیدم، می خواهم با تو صحبت کنم
اما با چه زبانی ؟!... با این زبانم که پر از گناه است؟نه نمی توانم! چگونه می شود مهمان آسمان باشم و با زبان زمینی خود صحبت کنم نمی دانم ، چه کنم ؟ پس با زبان کودکی ام برایت می نویسم چرا که به آسمان نزدیک تر است وقتی کوچکتر بودم، مادرم همیشه از تو می گفت ، از خوبی هایت، از نماز شب هایت، از وفاداری هایت و بالاخره از گذشت و ایثارت ... من از تو فقط همین ها را به یادگار دارم هر صبح تصویر تو را می نگرم تا شاید تو هم به من نظری کنی . نمی دانم، باور کن ، هر پنجشنبه عطر وجودت را حس می کنم اما چرا نمی بینمت ؟ چرا صورت پر نورت را برایم نما یان نمی کنی ؟ می دانم ، این تقصیر چشم های من است. آن قدر گناه کرده ام که این گناهان چون پرده ای روی چشم ها یم شده اند و من تو را نمی بینم ای کاش دستم را می گرفتی تا این قدر احساس تنهایی نمی کردم . ای شهیدم ، تو اتینک در آسمان ها ماه مجلس شده ای عین ستاره ها چه زیبا می درخشی خوش به حال آن شبی که تو به آن نور می دهی تو به آن آرامش می دهی


ای کاش من هم شب ها به جای خفتن در زمین در آسمان ها بودم.:crying:

[="verdana"][="green"]آیا میدانید دلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل ، این متن رو میخونی
از جان گذشتگی هزاران شهید است ؟
این ابر مردان را فراموش نکنیم . . .[/][/]

هو المحبوب

دل تنگ مناطق عملیاتی و زمزمه های لبم و لرزش های قلبم ..............دل تنگ مظلومیت عینی شهدای غرب و ارتفاعات بازی دراز...

دلتنگ پادگان ابوذر و تپه های روح الله ....

دل تنگ سر پل ذهاب و شهید امینی ...دلتنگ حس صدای الله اکبر شهدا در مرصاد ...

دل تنگ " بازی دراز" یی که. شهید بهشتی درباره اش گفت : عرفان واقعی است ....!

دل تنگ فکه و رمل های داغو سوزانش ....

دلتنگ شلمچه و اسمانی بودن ...

دل تنگ طلاءییه و باران هایش ..

دل تنگ پاهای بدون کفش ، و اشک های بدون خجالت..........دل تنگ دلتنگی ها در پاسگاه زید وشهدای گمنامش ...
دلتنگ خاکی شدن و دردودل کردن باشهدا .....دل تنگ فریادهای خاموش ...

دل تنگ سه راه شهادت و حس غریبش ...دلتنگ چزابه و غروب باصفایش.....

دلتنگ " زیارت عاشورا " های پر از گریه..

دلتنگ میشداغ و و رزم شبانه و فریاد العفو ها...

دلتنگ دهلاویه و سکوت و خلوت دوست داشتنی اش ... دلتنگ اروند و ان اب گل الودش. که با هر موجش چه صداها که نمیشنوی....

دلتنگ مسجد جامع خرمشهر ..دل تنگ حس حضور معطر شهدا .... دل تنگ صبح های پر از یاد مولا صاحب الزمان عج،،،،،،

دل تنگ دوکوهه و حسینبه شهید همت...

دل تنگ تنهایی های پر از حضور ملموس و عینی خدا ..!

دلتنگ همه چیز و خسته از همه جا و از همه کس....

خسته شدم از دنیا و مردمش ..از همه تعلقاتش...از همه محدودیت هاش...از مسخره کردن اعتقادات ..
خدایا. . .ب کجا میرویم ؟؟؟بی یار شده ایم ،،تو یار ما باش ....
خدایا ..نفس کشیدن هم برایم سخت شده ...
دلم میخواهد روی رمل های داغه فکه سر بگذارم و زار زار گریه کنم ....

خدایا دلم برای تنهایی خودم و این روزگار میسوزه...

اما عیبی نداره..همه ی غصه ها برای من ..همه ی غصها ب لبخند و دعای مادر شهید می ارزد.....

همه ی غصه ها ب جنوب یا غرب رفتنش می ارزد...
همه ی تنهاییی ها ب صفای تنهایی با شهدا می ارزد....

اصلا همه ی غصها ب خیلی چیزها می ارزد....!
همه ی غصها باشد تا وقتی به طلاءییه و سه راه شهادت برسم،،،

حساب ما باشد با شهدا و کرمشان................
:Sham:


حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شده ایم و بریده ایم. اسلام دست از سر ما بر نمی دارد. ماباید بمانیم و کاری را که می خواهیم. انجام بدهیم. همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم.و آن (( عشق)) است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمی کند...


شهیدمحمد ابراهیم همت

... و مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در

مـــقتـــل کـــربــــلای عـــــشــق آسانتر بریده شوند ...

" سید مرتضی آوینی "

خون شهید، جاذبه‌ی خاک را خواهد شکست؛

و ظلمت را خواهد درید؛

و معبری از نور خواهد گشود؛

و روحش را از آن، به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن،

هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد.

شهید سید مرتضی آوینی

حرم عشق کربلا ست و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌است و راه کربلا می‌شناسد و چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است.
**********

گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین ‌تر است؛ و نگو شیرین ‌تر، بگو بسیار بسیار شیرین ‌تر.
********************

در ملکوت اعلا جز شهید زنده نیست و حیات دیگران اگر هم باشد به طفیل شهداست.
***************

سوختن کمال عشق است اما آنها که سوختن پروانه در آتش شمع را کمال عشق می‌دانند کجایند که سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره بنشینند؟
****************

سر مبارک امام عشق بر بالای نی رمزی است بین خدا و عشاق، که این است بهای دیدار.
***************

در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمی‌شود.
****************

هنر آن است که بمیری، پیش از آنکه بمیراندت، مبدأ و منشأ حیات آنان‌اند که چنین مرده‌اند.
*******************

ای شهید! ای آنکه بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای! دستی برآر و ما قبرستان ‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.

  • من سال گذشته عید با کاروان راهیان نور رهسپار شدم و همونجا بود که اجازه نامه رفتن به کربلا امضا شد و سعادت شد شبای قدر در جوار امام حسین(ع) باشم.
  • من هر وقت دلم میگیره میرم مزار شهدا اونقدر آرام میشم به خصوص شهدای گمنام.
  • من هر حاجتی داشته باشم نذر شهدا میکنم. محاله حاجت روا نشم.

شهید سید مجتبی علم الهدی:

برای بهترین دوستانتان ارزوی شهادت کنید.

برای اینکه همه ما به مقام شهادت برسیم صلوات:Gol:

ممنون از اجرای پیشنهاد:Gol:

توی دانشگاه ما هم 2 تا شهید گمنام دفن هستن

امروز طلبیدن رفتیم زیارتشون

همون موقع هم یه نم بارون خیلی خوبی زد که خیلی حس بهتری بهمون داد

با سلام

دستت درد نکنه عالی بود اجرت با مادرمون حضرت زهرا (س) :Sham::Sham::Sham:
لطفا بگید چگونه می توانم این مداحی رو داشته باشم یا علی

پریا22;346270 نوشت:
با سلام دستت درد نکنه عالی بود اجرت با مادرمون حضرت زهرا (س) لطفا بگید چگونه می توانم این مداحی رو داشته باشم یا علی

سلام و عرض ادب
خواهش میکنم انجام وظیفه است

بفرمایید این هم لینک مداحی تاپیک
کیفیت خوب و حجم 3 مگایایت
کیفیت متوسط و حجم796کیلوبایت

چکمه هایت را بپوش
ره توشه ات را بردار و هجرت کن!
هجرت،از سنگینی هایت که تو را به خاک می چسباند!
امام حسین (ع) در صحرای کربلا منتظر توست...
(شهیدچمران)