بررسی جنگهای حضرت محمد(ص)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی جنگهای حضرت محمد(ص)

ایا می توان غیر از پیامبر اسلام که از نظامی گری استفاده کرد شیوه نظامی گری را درباره دیگر انبیاء ثابت کرد ؟علت جنگهای رسول خدا چه بود؟

در باب شیوه استفاده پیامبران از روشهای نظامی گری می توان به نام چند تن از آنان اشاره کرد: نخستین پیامبری که از شیوه جنگاوری استفاده کرد حضرت موسی علیه السلام است که در قرآن نیز آمده که پیروانش را به جنگ با کفار فراخوانده و البته با پاسخ منفی آنها مواجه می شود و به او می گویند: موسی خودت و خدایت بروید و با دشمنان بجنگید ما نمی آییم . که در پی آن با نفرین حضرت موسی مواجه شده و به تقدیر الهی مدت 40 سال در بیابان سرگردان می شوند .اما پیامبر بعدی که او هم از روش نظامی استفاده کرد و لشکر معروفی داشت حضرت سلیمان است . او لشکر بزرگی داشت و یاران فراوانی که قدرت او را فرا زمینی نموده بودند . البته قبل از حضرت سلیمان،در دوره یوشع بن نون و طالوت و جالوت و نیز حضرت داود ما بحث جنگ پیامبران را داریم که البته در همه موارد این جنگها نوعی دفاع محسوب می شد . حضرت داود یک سردار دلاور و جنگجویی بود که در قرآن از او ستایش فراوان شده و به شجاعت او تصریح شده است .پس از این ها پیامبر معروفی که توانایی لشکر کشی را داشته باشد ،نمی بینیم .البته در جریان دانیال نبی هم نوعی نظامی گری نهفته است .اما حضرت عیسی هرگز به این حد از توانایی نرسید که بتواندلشکری به هم بزند و به دلیل دشمنی بسیار یهودیان قدرتمند بود که hنحضرت در سن 32سالگی به آسمان رفت و از دیده ها پنهان شد .اما درباره حضرت رسول الله ،این نکته گفتنی است که ایشان تمام تلاشش را کرد تا شاید بتواند با مسالمت با اعراب مشرک کنار بیاید و آنها موحد شوند اما آنان نه تنها نپذیرفتند بلکه با تمام توان سعی در نابودی قدرت مسلمانان و محو اسلام کردند .انان خواستندکه پیامبر خدا را بکشند و اگر او مکه را به مقصد مدینه ترک نکرده بود به یقین به شهادت رسیده بود .حتی پس از هجرت نیز دست از سر او برنداشته و با تحریک قبایل عرب و حمله به مدینه او را ناچار به رویکرد نظامی گری نمودند .(ادامه دارد)

[=arial narrow][=&quot]با سلام وتشکر از جواب خوب جناب کاوه
[/]
[/]
[=arial narrow][=&quot]داستان جنگهای حضرت موسی و برخی از پیامبران الهی فراوان نقل شده است ولی خوب به صورت جزئی ممکن است کم نقل شده باشد ولی به صورت کلی که شاید بشود نحوه جنگ رو بشود فهمید در بعضی منابع یافت می شود.به عنوان نمونه به برخی از آن ها اشاره می نماییم[/][=&quot]:
-1[/][=&quot]وخداوند مرا گفت: اینک به تسلیم نمودن سیحون و زمین او به دست تو شروع کردم پس بنا به تصرف آن بنما تا زمین او را مالک شوی... و تمام شهرهای او را در آن وقت گرفته، مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم و هیچ کدام را باقی نگذاشتیم.» (1)[/][=&quot]
-2[/][=&quot]و با مِدیان به طوری که خداوند موسی را امر فرموده بود جنگ کرده همة ذکوران را کشتند... و بنی اسرائیل زنان مدیان و اطفال ایشان را به اسیری بردند و جمیع بهایم و جمیع مواشی ایشان و همة املاک ایشان را غارت کردند و تمامی شهرها و مساکن وقلعه‌های ایشان را به آتش سوزانیدند... و موسی بر رؤسای لشکر یعنی سرداران هزاره‌ها و سرداران صدها که از خدمت جنگ باز آمده بودند غضبناک شد و موسی به ایشان گفت: آیا همة زنان را زنده نگاه داشتید؟... پس الآن هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که مرد را شناخته با او همبستر شده باشد بکشید و از زنان هر دختری را که مرد را نشناخته و با او همبستر نشده برای خود زنده نگاه دارید» .(2)[/][=&quot]
3[/][=&quot]-چون یهوه خدایت تو را به زمینی که برای تصرفش به آن جا می‌روی درآورد و امت‌های بسیار را که حِتیان و جِرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فِرِزّیان و حِوّیان و یَبوسیان، هفت امت بزرگتر و عظیم‌تر از تو باشند از پیش تو اخراج نماید و چون یهوه خدایت، ایشان را به دست تو تسلیم نماید و تو ایشان را مغلوب سازی آنگاه ایشان را بالکلّ هلاک کن و با ایشان عهد مبند و برایشان ترحم منما». (3)[/][=&quot]
[/][=&quot]در انجیل از قول حضرت عیسی آمده است[/][=&quot]:
»[/][=&quot]گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را.» (4)[/][=&quot]
[/][=&quot]عیسای مسیح در شب آخر از حواریون خواست تا شمشیر تهیه کنند[/][=&quot]
»[/][=&quot]پس به ایشان گفت: لیکن الان هر که کیسه دارد آن را بردارد و هم چنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامة خود را فروخته آن را بخرد...» (5)[/][=&quot]
[/]
[=&quot]اگر در زمان حضرت عیسی، جنگی گزارش نشده است، این مسئله مربوط به شرایطی است که حضرت عیسی (ع) در آن قرار داشت. مدت تبلیغ دین توسط حضرت عیسی تنها سه سال گزارش شده است که در این سه سال طرفداران آن حضرت بسیار در اقلیت بودند که هیچ چشم اندازی از پیروزی در زمانش وجود نداشت و هیچ حکومتی تشکیل نداد. بنا بر این حضرت عیسی به جنگ رو نیاورد. شبیه آن چه که پیامبر اسلام در دوره سیزده ساله خود در مکه انجام داد در این مدت پیامبرومسلمانان نه تنها به پیچ جنگی رو نیاوردند بلکه پیامبر مسلمانان را از دفاع نیز منع نموده بود تا به جهانیان ثابت گردد که حضرت در پی درگیری و جنگ نیست اگر در دوره مدینه جنگی صورت گرفت ، این بر حضرت تحمیل شده بود.جنگهایی مانند بدر ، احد و خندق و... حالت دفاعی داشت و دفاع ، حکم عقلی است که هیچ انسان عاقلی در آن تردید نمی کند. در واقع پیامبر و مسلمانان با شکنجه ، اذیت و آزار ، مصادره اموال و حمله و تهاجم دشمنان روبرو بودند و مطمئنا اگر حضرت عیسی (ع) و یارانش با چنین موقعیتی مواجه بودند و شرایط نیز برای آنان فراهم بود ، به دفاع از خود می پرداختند ؛زیرا دفاع از خود و خانواده و سرزمین و... حکم عقل است که هیچ تردیدی در آن نیست[/][=&quot].
[/]
[/]
[=arial narrow][=&quot]ادامه دارد
[/][=&quot][/]
[/]

[=arial narrow][=&quot]از طرف دیگر نوع جنگ ها و اهدافی را که پیامبر در جنگ ها جستجو می کرد ، با نگاه به مفهوم جهاد در اسلام می توان به خوبی دریافت. جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه خدا ، نه جنگ و کشتار و ستیزه جویی. انسانی که مومن به خدا است ، حتی تمام پیامبران الهی مأمور به جهاد و تلاش و کوشش بودند ، اما تلاش و کوشش در هر زمانی می تواند به شکل های مختلف ظهور یابد.
در زمان پیامبراسلام دشمنان مانع تبلیغ دین خدا و هدایت انسان ها توسط پیامبر[/][=&quot](ص)[/][=&quot]بودند و حتی در این راه آن حضرت و مسلمانان را آزار و اذیت بسیار می کردند ؛ بنابراین اصل جهاد در اسلام برای رفع مانع تبلیغ دین خدا است و به طور طبیعی برای رفع مانع گاهی موجب می شود که با سردمداران کفر که به ستیزه جویی با اسلام برمی خیزند ، به جنگ پرداخت و چون هدف اصلی که رفع مانع باشد ایجاد شد ، دیگر جهادی نخواهد بود ؛ به همین خاطر هنگامی که پیامبر(ص)[/][=&quot] با پیشنهاد صلح حدیبیه مواجه می شود ، با کمال اشتیاق از آن استقبال کرد و فرصت مناسب را برای تبلیغ دین اسلام و گسترش آن در جزیره العرب فراهم دید و تا زمانی که دشمنان پیمان را نشکستند و به مسلمانان حمله نکرد و شبیخون نزدند، بر پیمان صلح خود وفادار ماندند ؛ بنابراین جنگ هدف نبود ، بلکه جهاد و تلاش برای رفع موانع تبلیغ دین الهی بود و بعد از بر طرف شدن موانع حتی در این زمان سر سخت ترین دشمنان که سال ها مبارزره کردند مورد عفو قرار می[/][=&quot]گیرند و حس انتقام و هیچ چیز دیگر وجود ندارد. این وضعیت در فتح مکه نیز کاملا نمایان است. کسانی که آن حضرت را سال ها اذیت کردند و سخت گرفتند و شکنجه دادند مورد عفو قرار میگیرند ، در حالی که حضرت کاملا بر آنان مسط است[/][=&quot].
[/][=&quot]بنابراین، به طور کلی ادیان الهی در مسائل مهمی مانند صلح و جنگ، تفاوت اساسی ندارند، بدین معنا که مثلا در یک دین الهی مردم به صلح و صفا فرا خوانده شده باشند و در دین دیگر به خشونت ؛ بلکه در همه ادیان الهی هم جهاد و هم دفاع وجود دارد وهم صلح ومحبت و مهربانی. متاسفانه چنین وا نمود شده است که اسلام دین خشونت است وپیامبر اسلام خشونت گرا ودین مسیحیت وحضرت عیسی صلحگرا . حال آن[/][=&quot]که اسلام دین تسا مح است حتی غربی ها نیز بدان اعتراف دارند[/][=&quot] .
[/][=&quot]گوستاولوبون فرانسوی می گوید[/][=&quot] :
«[/][=&quot]تمام آسانی و سهولت بی نظیر اسلام روی همین توحید خالص است و رمز پیشرفت اسلام نیز در همان سهولت و آسانی آن است ، آن تناقضات و پیچیدگی هایی که غالبا در سایر کیش ها و آیین های دیگر دیده می شود در دین اسلام جود ندارد،همین صاف و سادگی اسلام و دستورات آن کمک زیادی به پیشرفت این دین در جهان نموده و به همین خاطراست که ملت های زیادی از مسیحیان را می بینیم که دین اسلام را می پذیرند و آن را بر مسیحیت ترجیح می دهند، مصریان که در زمان امپراطوران قسطنطنیه مسیحی بودند و به محض آشنا شدن با اصول اسلام یک باره مسلمان شدند و به همین سبب است که هر ملتی مسلمان شد دوباره زیر بار دین نصرانیت نخواهد رفت ، خواه پیروز شوند و یا شکست بخورند، زور وشمشیر موجب پیشرفت قرآن نگشت ؛ زیرا رسم اعراب این بود که هرجا را فتح می[/][=&quot]کردند مردم آنجا را در دین خود آزاد می گذاردند و این که مردم مسیحی از دین خود دست بر می داشتند و به دین اسلام می گرویدند و زبان عرب را بر زبان مادری خود بر می گزیدند، بدان جهت بود که عدل و داد که از آن عرب های فاتح می دیدند مانندش را از زمامداران پیشین خود ندیده بودند[/][=&quot].»
[/][=&quot]روبرتسون می گوید[/][=&quot] :
«[/][=&quot]تنها مسلمانان هستند که با عقیده محکمی که نسبت به دین خود دارند یک روح سازگاری و تسامحی نیز نسبت به ادیان دیگر در آنها هست[/][=&quot]. »
[/][=&quot]
ادامه دارد....
[/]
[/]

[=arial narrow][=&quot]در کتاب جنگ های صلیبی آمده است[/][=&quot] :
«[/][=&quot]همان قرآنی که دستور جهاد داده است نسبت به ادیان دیگر سهل انگاری و مسامحه کرده است، هنگامی که مسلمانان بیت المقدس را فتح کردند هیچ گونه آزاری به مسیحیان نرساندند ولی برعکس هنگامی که نصاری این شهر را گرفتند با کمال بی رحمی مسلمانان را قتل و عام کردند و یهود نیز وقتی به آن جا آمدند بی باکانه همه راسوزاندند[/][=&quot] .»
[/][=&quot]نیز می گوید : « باید اقرار کنم که این سازش و احترام متقابل به ا دیان را که نشانه رحم و مروت ، انسانی است ملت های مسیحی مذهب ازمسلمانان یاد گرفته اند .» (6)[/][=&quot]
[/][=&quot]هیچ یک از جنگهای پیامبر جنبه خشونت طلبی و بی رحمی و تهاجم نداشت بلکه یا به سبب فتنه و نقض عهد طرف مقابل بود،مانند جنگ با بنی قنیقاع در مدینه و جنگ با مشرکان درفتح مکه که به سبب نقض عهد قریش در صلح حدیبیه روی داد.یا برای جلوگیری از تجاوز بود مانند جنگ احد و خندق و یا قصاص و معامله به مثل و یا به سبب محاصره اقتصادی بود، مثل جنگ بدر و یا پشگیری از تجاوز و فتنه بود مانند : تجاوزهای پراکنده عمال روم و امپراطوری روم و هم چنین ایران وعوامل آنان در سر حدات و جنگ تبوک . حتی رومیان سفیر پیامبر را کشتند[/][=&quot].
[/][=&quot]جورح سیل انگلیسی می گوید : « آن ها که می پندارند شریعت اسلام با زور شمشیر پیش رفته است ، خیانت و خدعه بزرگی مرتکب شده اند .» آرنولد می گوید [/][=&quot]: « [/][=&quot]پیروزی اسلام عمدتاً بدون شمشیر بود و جز در موارد کمی متوسل به شمشیر می شد[/][=&quot]. »
[/][=&quot]رفتار اخلاقی و عاطفی پیامبر رحمت در جنگ بادشمنان کینه توز بسیار عجیب است از جمله این که در جنگ حنین نه فقط اکثریت را بخشید و اموال و اسیرانشان را برگرداند بلکه مالک بن عوف رهبر هوازن را نیز عفو کرد و صد اشتر به او داد و بعد از این که مالک اسلام آورد پیامبر او را به رهبری مسلمانان هوازن و بنی سعد که به نوشته ابی هاشم شش هزار نفر بودند گمارد و بنی سعد را بخشید[/][=&quot].
[/][=&quot]نیز در فتح مکه دشمنان دیرینه و کینه توز پیامبر که اسیر شده بودند، برخی از مسلمانان مانند سعد بن عباده فریاد الیوم یوم الملحمه(امروز روز انتقام است) سر دادند. حضرت فرمود:بگویید: الیوم یوم المرحمه(امروز روز رحمت است[/][=&quot]) [/][=&quot]و در برابر چشمان وحشت زده مردم مکه و سران جنگ افروز فرمود: بروید همه شما آزاد هستید[/][=&quot].
[/][=&quot]در جنگ خیبر وقتی به او پیشنهاد شد که راه آب را به قلعه یهودیان ببندد یا آب مشروب آنان را مسموم کند ، به شدت مخالفت نمود و ایجاد مسمومیت در شهر دشمنان و به طور کلی در همه جا را نهی کرد[/][=&quot].
[/][=&quot]اسود راعی با گله گوسفندان یهودیان خیبر و به هنگام محاصره خیبر مسلمان و پناهنده شد و پیامبر فرمود گوسفندان امانت یهود پیش شما است هر چند در حال جنگیم ولی باید آنها رابرگردانی؛ آن هم با وجود نیاز شدید به آن و وجود صدها سرباز گرسنه[/][=&quot] .
[/][=&quot]در جنگ خندق پس از مرگ عمروبن عبدود به دست علی (ع) نوفل ابن عبدالله سردار دیگر مشرکان به خندق پرت شد و ابوسفیان از ترس تلافی پیامبر (ص) و مثله شدن جسد او به جای جسد حمزه مبلغ ده هزار دینار یا درهم برایش فرستادتا جسد او را برگرداند، اما پیامبر هم پول وهم جسد را برگرداند و فرمود : ما پول مرده نمی خوریم[/][=&quot].
[/][=&quot]وقتی در جنگ احد که دندان رسول خدا شکسته شد و جراحات متعدد و فراوانی بر پیکر نازنین حضرت وارد شد به حضرت گفتند: دشمنان را لعن کن. حضرت فرمود[/][=&quot] : [/][=&quot]انی لم ابعث لعاناً ولکن بعثت داعیا و رحمهً ؛ من به عنوان بدگو و نفرین کننده مبعوث نشده ام بلکه عنوان دعوت کننده و هدایت گر و صاحب رحمت مبعوث شده ام » سپس دست به آسمان بلند کردو گفت : خدایا! این قوم را هدایت کن زیرا که کوته نظر و نادانند[/][=&quot] .
[/][=&quot]از این گونه وقایع که دال بر عطوفت و مهربانی و منطق دین مبین اسلام است در تاریخ اسلام بی شمار است .(7)[/][=&quot]
[/][=&quot]پی نوشت[/][=&quot] :
-1 [/][=&quot]سفراعداد،فصل31[/][=&quot].
-2 [/][=&quot]سفرتثنیه،فصل2،جملات31- 35[/][=&quot].
-3 [/][=&quot]سفرتثنیه، فصل های 7 و 20[/][=&quot].
-4 [/][=&quot]انجیل متی فصل10،جمله 34[/][=&quot].
-5 [/][=&quot]انجیل لوقا،فصل22،شماره [/][=&quot]‌36 [/][=&quot]و 38[/][=&quot].
-6 [/][=&quot]ر.ک: علی ربانی گلپایگانی ، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی[/][=&quot].
-7 [/][=&quot]برای اطلاع بیشتر ر.ک : علی اکبر حسنی ،تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام[/]
[/]

موضوع قفل شده است