امام رضا و امام جواد چند همسر داشتند،‌نامشان چه بود؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امام رضا و امام جواد چند همسر داشتند،‌نامشان چه بود؟

همسران امام رضا و امام جواد را نام ببريد ودر صورت امكان دباره ايشان توضيح بدهيد. چرا امام جواد تنها به بغداد آمد تا ام فضل او را شهيد كرد؟ چرا زن و بچه اش در مدينه بودند؟ چرا به ايشان جواد گفته شد؟‌ نماز امام جواد را چه كسي خواند؟‌امام هادي كه مدينه بود.

[=Arial Narrow]

آرزومند;60780 نوشت:
همسران امام رضا و امام جواد را نام ببريد ودر صورت امكان دباره ايشان توضيح بدهيد.

[=Arial Narrow]همسران امام جواد عليه السلام
[=Arial Narrow][=Arial Narrow]1- سمانه مغربيه:
[=Arial Narrow] همسر امام جواد(ع)، زنى است که در عصر خود همه او را بانويى باتقوا، مؤمن، هوشمند و خردمند مى‏دانستند. امام هادى(ع) بخشى از دانش مادر خود را اين چنين بيان مى‏داشت: "امى عارفه بحقى؛ مادرم عارف به حق من در امامت است."
براى تأکيد بيشتر بر اينکه اين زنان رشد علمى خود را مرهون تلاش شوهران خود بوده‏اند به آنچه در احوال سمانه بيان شده اشاره مى‏شود:
محمد بن‏فرج، سمانه مغربيه را که کنيزى بود براى امام جواد(ع) خريدارى کرد آن حضرت خود عهده‏دار تربيت و تهذيب اخلاق آن بانو شد و نيز او را در خانه‏اى مستقر نمود که زنان آل على(ع) که نمونه پاکدامنى و ايمان بودند در آن خانه حضور داشتند. وى تحت تأثير منش و سلوک آنان نيز قرار گرفت و از جمله زنان عابد، متهجد و قارى قرآن شد.زن و دانش،روايات و سيره معصومان(ع)
[=Arial Narrow]2- ازدواج امام جواد (ع) با ام الفضل.
که دخترمامون بود وازداواج با حکمت هایی رو داشت.

[=Arial Narrow]بـدان كه سيد فاضل نسابه سيد ضامن بن شدقم حسينى مدنى در (( تحفة الا زهار فى نسب ابناء الا ئمة الا طهار عليم السلام )) فرموده كه حضرت جواد عليه السلام را چهار پسر بود: ابوالحسن امام على نقى عليه السلام و ابواحمد موسى مبرقع و ابواحمد حسين و ابـومـوسى عمران ؛ و دختران آن حضرت : فاطمه و خديجه و ام كلثوم و حيكمه بود و مادر ايـشـان ام ولدى بـود كـه سـمـانـه مـغـربـيـه مـى گـفـتـنـد و از ام الفـضـل دخـتـر ماءمون حضرت جواد عليه السلام فرزندى نداشت و عقب آن حضرت منحصر است از دو پسر: امام على نقى عليه السلام و ابواحمد موسى .(منتهی الامال,شیخ عباس قمی)

با سلام توضیح مختصر از زندگی امام جواد(ع)
پدر بزرگوار امام جواد(ع) حضرت رضا(ع)هشتمين امام شيعيان است و مادرش كنيزي بود به نام كه امام رضا(ع)او را خيزران ناميد; بانويي بود اهل نوبه و از خانوادهء ماريه قبطيه مادر ابراهيم فرزندپيامبر6كه در نوجواني وفات يافت . رسول اكرم (ع)دربارهء امام جواد(ع)رموده است : .
روز ولادت امام جواد(ع)جمعه دوازدهم يا... ماه مبارك رمضان يا... سال صد و نود و پنج هجري بوده
است .
محل ولادت آن حضرت , مدينه است و لقب آن حضرت ابوجعفرثاني مي باشد.

امام جواد
(ع)با اين كه سن كمي داشت در مدينه به كارهاي حضرت رضا(ع)مي رسيد و شيعيان اوامر او را اطاعت مي كردند. در سال 202يا 203جري كه امام رضا(ع)به شهادت رسيد امام جواد در سن هفت يا نه سالگي به امامت رسيد.
مأمون پس از فوت امام رضا
(ع)حضرت جواد را به بغداد طلبيد و دخترخود ام الفضل را به عقد او درآورد.
پس از مدتي توقف در بغداد از مأمون اجازه گرفته به حج برود و سپس به مدينه بازگشت و در آن جا بود تا وقتي كه مأمون از دنيا رفت . معتصم در سال 218هجري پس از مأمون به خلافت رسيد و امام جواد را از مدينه به بغدادطلبيد.

امام جواد
(ع)فرزند خود امام علي نقي (ع)را در مدينه گذاشت و به بغدادرفت و روز بيست و هشتم محرم سال 220وارد بغداد شد و بنابر مشهور دراواخر همين سال به تحريك معتصم و به دست ام الفضل دختر مأمون مسموم وبه شهادت رسيد.
مدت عمر آن حضرت حدود بيست و پنج سال و مدت امامت حدود هفده سال و محل دفن آن حضرت كاظمين است .
گفته اند امام جواد داراي چهار پسر و چهار دختر بوده است اين فرزندان ازكنيزي به نام سمانه بوده است و از ام الفضل دختر مأمون , فرزندي نداشته است .

براي آگاهي بيش تر به كتاب هاي ذيل مراجعه شود:
1 حيات فكري و سياسي امامان شيعه از رسول جعفريان ;
2 سيره پيشوايان از مهدي پيشوايي ;
3 ستارگان درخشان , جلد 11از محمد جواد نجفي ;
4 منتهي الآمال , از حاج شيخ عباس قمي ;
5 زندگي تحليلي پيشوايان ما, ترجمهء دكتر اسداللّه مبشري .

معرفی امام رضا علیه السلام وهمسران ایشان

امام علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب هشتمین پیشوای شیعیان می باشد. کنیه آن حضرت ابوالحسن بوده است و چون حضرت امیر علیه السلام نیز مکنی به ابوالحسن بوده است حضرت رضا علیه السلام را ابوالحسن ثانی گفته اند. مشهورترین لقب ایشان رضا بوده است که بنا بر روایتی در عیون اخبار الرضا (1/13) علت ملقب بودن آن حضرت به رضا این بود که هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به ( ولایت عهدی او) رضایت دادند[1] و چنین چیزی برای هیچیک از پدران او دست نداده بود، از این رو در میان ایشان تنها او به رضا نامیده شد. اما به روایت طبری ( وقایع سال 201 ) مأمون آن حضرت را الرضا من آل محمد نامید چنانکه صدوق هم بنا بر روایتی دیگر در عیون اخبار الرضا (2/147) چنین گفته است[2].
تاریخ نگاران و محققان مسلمان در تعیین زمان ولادت آن امام همام، سخنان گوناگونی گفته اند. در بین مورخان و محدثان تولد آن حضرت به روز پنجشنبه یا جمعه 11 ذیقعده سال 148 ه.ق مشهور است.[3] بر این اساس، سال ولادت آن گرامی همزمان با سال شهادت جد بزرگوارش امام صادق علیه السلام بوده است. برخی دیگر ولادت امام رضا علیه السلام را از حوادث سال 153 ه.ق دانسته اند.[4]پدر بزرگوار حضرت رضا علیه السلام، امام موسی بن جعفر علیه السلام هفتمین امام شیعه است و مادر بزرگوارش، بانوی مکرمه ای است که با نام هایی چون : تکتم، نجمه، سمان، خیزران، سکن، نجیه و طاهره از وی یاد شده، ولی مشهورترین آنها، تکتم است. از قرائن چنین استفاده می شود که وقتی این بانوی ارجمند به خانه امام موسی بن جعفر در آمد، به این نام خوانده شد و پس از ولادت امام رضا علیه السلام طاهره نام گرفت.[5] او زنی عفیف [6] و خردمند بوده و از شرافتمندان عجم به شمار می رفته است.[7]

امام رضا علیه السلام دارای کنیزانی چند بودند. از جمله کنیزان ایشان، سبیکه مادر امام جواد علیه السلام می باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله از این بانوی مکرمه به نیکی یاد کرده است [8] ولی به عنوان همسر، مورخان تنها از ام حبیبه یاد کرده اند و اگر در برخی عبارات تاریخی آمده است که حضرت دو همسر دائم داشته اند، از هویت همسر دوم اطلاعی در دست نیست.[9]
در تعداد و اسامی فرزندان امام رضا علیه السلام اختلاف است، گروهی آنها را پنج تن پسر و یک دختر نوشته اند، به نامهای محمد قانع ، حسن، جعفر، ابراهیم ، حسین، عایشه . سبط بن جوزی در تذکرة الخواص ، پسران حضرت ر اچهار تن ، که با حذف حسین، به شرحی که ذکر شده نام برده است، اما شیخ مفید ره براین است، که امام هشتم علیه السلام فرزندی جز امام محمد جواد علیه السلام نبوده است و ابن شهر آشوب و طبرسی در اعلام الوری، نیز بر همین اعتقاد می باشند، و آنچه از نظر ما محقق است این است که امام هشتم علیه السلام فرزندی جز امام محمد جواد علیه السلام نداشته اند و آنچه غیر از این گفته شده، به ثبوت نرسیده است و خداوند به حقیقت حال داناتر است.[10]
در کتب معتبر، از جمله در عیون اخبار الرضا، نصوص و دلایل امامت آن حضرت مذکور است و در همین کتاب (1/23 به بعد) وصیت نامه مفصلی از حضرت امام موسی کاظم علیه السلام مندرج است.[11] درباره تاریخ شهادت ثامن الائمه نظرات مختلفی نقل شده، که طبق مشهورترین و قویترین نقل تاریخ شهادت آن جناب ، روز جمعه آخرین روز ماه صفر سال 203 ه.ق می باشد ، ایشان در هنگام شهادت، پنجاه و پنج سال از عمر پر برکتش می گذشته است.[12] در مورد نحوه ی شهادت ایشان اقوال گوناگونی است ولی آنچه مسلم است با توجه به نصوص تاریخی و اوضاع خاص سیاسی ایشان به دستور مأمون عباسی در طوس مسموم وشهید شدند.[13]
پاورقی

[1] «رضی به المخالفون من اعدائه کما رضی به الموافقون من اولیائه و لم یکن ذلک لاحد من آبائه علیهم السلام فلذلک سمی من بینهم بالرضا... »
[2] راه ستاران زندگی نامه چهارده معصوم، ص 327 .
[3]اعلام الوری 302؛ تذکرة الخواص 198؛ کشف الغمة 3/70؛ تاج الموالید 48؛ مطالب السؤول 88؛ مسند الامام الرضا 1/15؛ دروس شهید 154؛ بحار الانوار 49/3؛ منتهی الآمال 2/403؛ اعیان الشیعه 2/12؛ انوار البهیه 176؛ ملحقات احقاق الحق 12؛ روضة الواعظین 386، به نقل از کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت، ص 13.
[4]عیون اخبار الرضا 1/18، به نقل از کتاب به نقل از کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت، ص 13.
[5]الحیاة السیاسیة للامام الرضا 446.
[6]بحار الانوار 49/7.
[7]احقاق الحق 13/343، به نقل از ینابیع المودة.
[8]ارشاد مفید 2/265؛ ائمتنا 2/76.
[9]کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید وامامت ص 18و17.
[10]ر.ک. تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ص 45و 44، دوازده امام شیعیان ص 384.
[11]دائرة المعارف ج 10، ص 365و ر.ک. کتاب امام علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت ص 28-23.
[12]مروج الذهب 3/441؛ عیون اخبار الرضا1/19؛ اعلام الوری 303؛ موالید الائمه و وفیاتهم 125، به نقل از کتاب علی بن موسی الرضا منادی توحید و امامت ص 172.
[13]ر.ک دوازده امام شیعه ص 386-382، کتاب تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ص 167-165 و کتاب زندگانی چهارده معصوم ص 127.

آرزومند;60780 نوشت:
چرا امام جواد تنها به بغداد آمد تا ام فضل او را شهيد كرد؟

«مأمون» (عليه اللعنة) پس از شهادت امام رضا(عليه السلام) در سال 203 هـ ق از خراسان به بغداد آمد، ديد نه تنها اهل خراسان، بلكه شيعيان در بغداد و عراق او را قاتل امام خود مي دانند و در هر كجا كه مي نشينند او را مورد لعن و سرزنش قرار مي دهند، به اين فكر افتاد كه خود را از آن جرم و گناه بيرون آورد و نظر شيعيان و علويان را نسبت به خود جلب نمايد، اين بود كه نامه اي براي امام جواد(عليه السلام) نوشت و با اكرام و احترام او را به بغداد خواست تا با اين دسيسه ذهنيّتي كه مردم از او دارند با تكريم و اكرام فراوان در انظار عمومي نسبت به امام(عليه السلام) خارج سازد.1
اما علت های مهاجرت امام جواد به بغداد
1- مقابله با تهاجم فرهنگى و دفع شبهات :

بدون شك عناصرى چون تاريخ ، تمدن ، ديرينه ، علمى ، آداب و سنن ، زبان و قابليتهاى آن ، امور سياسى و در راءس آن ها عامل خطير عقيده و باور دينى در ساختار فرهنگ هر جامعه اى نقش بسزايى داشته و دارند.
ليكن در مقام تعريف فرهنگ با در نظر گرفتن تعدد بس گسترده عوام مؤثر در ساختار آن ، به نظر مى رسد كه جامعترين تعريف فرهنگ عبارت باشد از اينكه : فرهنگ مجموعه يافته ها و پذيرفته هاى جامعه بشرى است . حال با در نظر داشتن اين واقعيت مسلم تاريخى كه اواخر عصر حكومتى هارون الرشيد و تقريبا تمام دوره ماءمون عباسى زمان نضج و رشد علوم اسلامى ، ادبيات و بويژه علم كلام ارزيابى مى شود.
شخصيت عملى خود ماءمون و رقابت دائمى ايشان با دربارهاى سلاطين وقت و تلاش مضاعف ايشان در جذب علماى تمامى فرق
اسلامى به دربارش باعث شده بود كه مرو و بغداد محل تجمع دانشمندان و زورآزمايى عملى آنان از يكسو و تهييج حسادت عملى آنها از سوى ديگر گردد و ماءمون عباسى كه خود بهره اى وافر از گنجينه هاى علمى برده و اهل ذوق و نظر بود به رونق مجالس مناظره واستدلال و طرح شبهات دامن ميزد كه نمونه هاى فراوانى از اين سنخ جلسات رادر تاريخ زندگانى حضرت ثامن الحجج على بن موسى الرضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام مى توان يافت كه در اين مختصر نمونه هايى از استدلال بسيار متين نهمين مهر سپهر سرورى تقديم شده است .
آنچه كه تا كنون براى برخى از مورخين مخفى مانده و از روى عمد به آن نپرداخته ايم اين نكته ظريف هست كه تغيير و تبدل فرهنگ نيز نياز مبرم به يك طح عمليات دقيق و با رمز و راز پيچيده مخصوص ظرافت كارهاى فرهنگى دارد و همين موضوع توسط معاندين با اسلام امامت و ولايت و در يك كلمه اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله مد نظر قرار گرفت و با كمال تاءسف آنها با استفاده بهينه از غفلت موجود در ميان عامه مسلمين در اين زمينه موفقيتهايى هم بدست آوردند كه به عنوان مثال چند مورد ذكر مى شود.
الف ) آنان كه حساسيت عامه مسلمين را در قبال نص آيات قرآن دريافته بودند و به جنبه ابعاد گوناگون اعجاز كلام وحى واقف بودند به جاى تحريف ظاهر قرآن و تلاش در زمينه آن با تمام توان خويش در صدد تحريف مفهومى فرهنگ اسلام و قرآن برآمدند كه هم غير محسوس وهم در آينده اى نه چندان دور منشاء فوايد فراوانى براى آن ها بود.
مثلا به جاى بحث اجتماعى راجع به مفاهيم اجتماعى و احكام سياسى اجتماعى اسلام عزيز و تبيين جايگاه رفيع امامت در حيات و نمو جامعه بشرى مباحث انحرافى غير ضرورى را رايج كرده و افكار و آراء متفكران مسلمان را به سوى آنها سوق دادند و اين موضوع در سطح وسيعى ازعلوم اسلامى مطرح و تا آن حد پيش رفت كه حتى محدثينى كه راجع به سياسيات فقه اسلامى روايت جمع آورى و تنظيم كرده بودند و مورد بى مهرى قرار گرفته اند و حتى اگر نتوانسته اند به آنان وصله اى بچسبانند حداقل با صراحت آنها را بارز عالمان به زمان القاى شبهه نموده شخصيت اين ستاره هاى فروزان آسمان معرفت را در هاله اى از ابهام قرار دهند.
ب ) دامن زدن به ترويج احاديث جعلى كه عمده آن ها در عصر بعد از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و در نزاع دو جريان اسلام امامت با اسلام خلافت و بويژه در دوره اقتدار بنى اميه ساخته و پرداخته شد و برخى موارد هم التقاط آراء و نظرات يهود و مسيحيت باافكار اسلامى منشاء آنها بوده و در مناظره هاى امام هشتم و حضرت جواد عليه السلام نمونه هايى از هر دسته ديده مى شود.
ج ) ميدان دادن به علماى كم بهره از فضايل معنوى و يا برخوردار از ضفعهاى نفسانى همچون حب شديد جاه و رياست و يا عشق بيش از حد به مال و برخوردايهاى دنيوى و نيز رويارو قرار دادن آنان با علماى ولائى ، اين دژهاى حصين هدايت كه شمع وجود خود را وقف ظلمت زدائى جهل و خرافه از جامعه بشريت كرده و عزم خود را در هدايت مسلمين به ساحل نجات جزم كرده بودند و اين حربه از ديرباز بر عليه ائمه طاهرين و شاگردان و شيفتگان بصير آنان به كار گرفته شده بود و در زمان امام جواد عليه السلام نيز ادامه داشت روزى اين حربه چنان كار آمد بود كه در مجلسى كه سرور و سالار آزاد مردان حاضر بودند مسئله شرعى مطرح مى شد و زمانيكه آن امام همام و بى شرمانه مى گفتند: از شما كه سؤ ال نكردم بگذار فلانى كه ريشش سفيد شده جواب دهد!!
و روزى يحيى بن اكثم آن عالم بى عمل شيفته جاه و مال دنيا گستاخانه در صدد ضربه زدن به امام بر حق حضرت جواد عليه السلام بر مى آمد، و دهها زمينه ديگر كه تفصيل آنها دراين مختصر نمى گنجد.
حال پس از يادآورى بسيار مختصر زمينه هاى موجود در عصر امام نهم عليه السلام به خوبى مى توان دريافت كه آن حضرت يك تنه در برابر آن همه فتنه هاى سياسى و فرهنگى ايستاد و چهره اى بسيار متمدن و تابناك از فرهنگ غنى اسلام امامت رابه نمايش گذاشت آن اسوه تقواى مثبت و كارآمد با آن كه مى توانست دركمال برخوردارى از نعمات و لذات دنيوى باشد با زهد بى نظير درس عملى ، اقبال به ارزشها و اتصاف به زيور فضيلتهاى معنوى و مكارم والاى اخلاقى ، فلسفه ، بعثت مقدس نبوى و سيره مستمره اجداد طاهرينش را به نمايش گذاشت و از اين طريق تبليغات چندين ساله مغرضان و دشمنان ديرين اهل بيت عصمت و طهارت را مبنى بر اينكه اين دنياست كه بر ايشان ادبار كرده و در دسترس آنان نيست نه آن كه آن ها از روى انتخاب ارزشى آنرا برگزيده باشند خنثى كرد و آن نقشه هاى شيطانى را نقش بر آب ساخت دراين عرصه نقش مؤثر آن حضرت به حدى موفق بود كه هم ناچار دشمنان به آن اعتراف كردند و علاوه خود آنها هم شيفته مشى انسانى وسلوك معنوى آن سمبل و الگوى كامل انسان نمونه شدند و اين حقيقت را لمس كرده اند كه حضرت ايشان با همه مقدسش ‍ حقيقت انسانيت را يافته و ارزشهاى والاى كرامت انسانى را پذيرفته و با جان و روان خويش عجين ساخته است .


2 - استحكام و قوت روزافزون و تشكيلاتى تشيع :
برخلاف انتظار عوام مردم و برخى از افرادى كه داعيه بصيرت داشتند، دوره امامت حضرت امام محمد تقى عليه السلام نه تنها باعث ركود و سستى تشيع نشد بكله نضج روزافزون و انسجام بيش از پيش آنرا هم به دنبال داشت به نحوى كه در زمان حضرت جواد عليه السلام يك وحدت رويه محسوسى ميان بزرگان شيعه بوجود آمد و با تدبير حضرت ايشان نوعى سلسله مراتب در ميان بزرگان شيعه رايج شد كه اين امر نه تنها بر عظمت شيعه به نحوى روزافزون اضافه مى كرد بلكه در سير موفقيتهاى حركات اجتماعى و انقلابى شيعه هم تاءثير مثبتى داشت و همين وحدت بزرگان و ظهور عظمت شخصيت ممتاز امام جواد عليه السلام در برهه هاى مختلف و ايجاد فضاى مناسب براى طرح آراء و افكار اسلامى فرصتى براى مطرح شدن مبانى مستحكم كلامى و فقهى شيعه شد و بسيارى از افكار صاحب نظران جوياى حقيقت را به فرهنگ غنى اسلام جذب كرد.
3 - جمع آورى موفق خمس و سايرى حقوق واجب مالى :
شايد بتوان گفت كه دوره اوج انسجام جمع آورى خمس و نصب وكلاى خاصه اين امر، عصر امامت بس مطلوب و رهبرى شايان حضرت جوادالائمه عليه السلام است .
توقيعات و احكام صادر شده از طرف ايشان و بوجود آوردن نوعى محوريت متمركز منطقه اى براى جمع آورى خمس و زكات و ساير حقوق مالى ، باعث شد علماى اسلام با دستى باز اطمينان خاطر بيش از پيش براى سياستگذارى امور علمى ، از قبيل تشكيل حوزه هاى گسترده درسى و جمع آورى و تدوين كتب گوناگون در رشته هاى متعدد علوم اسلامى و جمع آورى حديث و نيز امور اجتماعى نظير مساعدت به فقراى شيعه ، مشاركت در كارهاى نيك و باقيات صالحات ، اهتمام ورزند و اين حركت پويا و تشكيلاتى نه تنها باعث گسترده مذهب انسان ساز وحركت آفرين شيعه اثنى عشرى شد بلكه با اخلاص بسيار بالا و روحيه ولائى نستوه و خستگى ناپذير وكلاى عدول كه بدون اعتنا به مشكلات و سردى و گرمى ساير تنگناهاى ايجاد شده توسط امراى ستم پيشه حتى عده اى از افراد به انحراف كشيده اهل نظر و در برخى موارد اهل زهد و عبادت را متوجه حقانيت مذهب حقه جعفرى كرده و به اسلام امامت جذب نمايند كه نمونه اين نوع از عملكرد را در شرح حال مختصر على بن مهزيار تقديم كرده ايم .2


1-
(قمي، عباس، منتهي الآمال تهران، انتشارات جاويدان علمي، ج 2، ص 370؛ الهامي، داود، سيري در تاريخ تشيّع، تهران، مكتب اسلام، ص 665 تا 669.)
2- همان

آرزومند;60780 نوشت:
نماز امام جواد را چه كسي خواند؟‌امام هادي كه مدينه بود.

به حسب ظاهر واثق باللّه بر آن حـضـرت نماز خواند و لكن در واقع حضرت امام على النقى عليه السلام از مدينه به طى الا رض آمد و متصدى غسل و كفن و نماز و دفن پدر بزرگوارش ‍ شد.(منتهی الامال شیخ عباس قمی)

با سلام:Gol:
ببخشید من چند وقته پیش در مجله ی روزهای زندگی و یک مجله ی دیگه که اسمش رو به خاطر ندارم مطلبی رو خوندم که امام رضا (ع) وقتی به ایران تشریف آوردن برای احترام به سنت ایرانیان که یک همسر داشتند خودشون هم فقط یک همسر گرفتند:Gig:
اگر اشتباه نکنم حتی نوشته بود که ایشون از این سنت خیلی هم خوششون اومده بود!:Gig:
میشه اساتید راهنمایی کنند که این حرف صحت داره یا نه؟
اصلا سندی یافت میشه؟

عبد الزهرا;140985 نوشت:
میشه اساتید راهنمای کنند که این حرف صحت داره یا نه؟ اصلا سندی یافت میشه؟

آخر مفاتیح که تعداد فرزندان امامو 2 تا نوشته اند

یکی دختر و یکی پسر

منم یک سوال دارم

امام جواد(ع) به طریقه ی طی الارض به بالین امام رضا (ع) آمدند و ایشان را به خاک سپردند؟

mkk1369;140993 نوشت:

منم یک سوال دارم

امام جواد(ع) به طریقه ی طی الارض به بالین امام رضا (ع) آمدند و ایشان را به خاک سپردند؟

[=Century Gothic]با سلام
آنچه از معجزات امام در این مورد
[=Century Gothic]طي الارض [=Century Gothic] یافته ام را تقدیم میکنم در این م[=Century Gothic]و[=Century Gothic]ردی که شما عنوان کردید [=Century Gothic]در پست ۴ این تاپیک آورده شده و مورد دیگری هم است که ذکر میکنم

معجزات امام كاظم (ع) - گفتگوی دینی

[=Century Gothic](وقتی که امام رضا(ع) در طوس به شهادت رسید و امام جواد(ع) در مدینه زندگى مى کردوفاصله زیادی بین آنها وجود داشت وایشان در همان هنگام در شهر طوس ظاهر شد وپدر را غسل وکفن نمود وبر وی نماز گذارد)

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]شيخ مفيد و طبرسي از محمد بن حسان و علي بن حسان از علي بن خالد روايت مي كنند : زماني كه در سامرا بودم خبر آوردند كه مردي كه مدعي نبوت است از شام آورده و زنداني كرده اند.
[=Century Gothic] براي من شنيدن چنين سخني گران بود.
[=Century Gothic] تصميم گرفتم به زندانبانان محبت كرده _قلب آنان را به دست آورم - از اينرو با آنان رابطه برقرار كردم و آنان اجازه دادند تا با وي ملاقات كنم .
[=Century Gothic] چون به نزد او رفتم بر خلاف شايعات پخش شده او را فردي عاقل و فرهيخته يافتم .
به او گفتم: فلاني به تو نسبت ادعاي نبوت داده اند و به همين دليل نيز زنداني شده اي .
وي گفت : هرگز چنين ادعايي نكرده ام .

[=Century Gothic]ماجراي من از اين قرار است كه در موضع معروف به راس الحسين شام، جايي كه سر مبارك حضرت حسين (ع) را در انجا نصب كرده اند، مشغول عبادت بودم كه ناگهان شخصي به نزد من امد و گفت بر خيز برويم .
[=Century Gothic] بلند شدم و به همراه وي حركت كردم ، كمي كه راه رفتيم خودم را در مسجد كوفه ديدم، فرمود :
اينجا را مي شناسي ؟

[=Century Gothic] گفتم : بله مسجد كوفه است . او در آنجا نماز خواند من هم نماز خواندم. سپس با هم از آنجا بيرون آمديم. كمي راه رفتيم، ناگهان خود را در مسجد مدينه مشاهده كردم. وي به رسول خدا (ص) سلام كرد و نماز خواند، من نيز با او نماز خواندم. سپس از آنجا خارج شديم.
[=Century Gothic] مقداري با هم قدم زديم كه ناگاه خود را در مكه ديدم، او كعبه را طواف كرد ،من نيز طواف كردم .
[=Century Gothic] سپس از آنجا خارج شديم، چند قدمي راه نرفته بوديم،كه خود را در جاي نخست، در شام و در حال عبادت الهي مشاهده كردم. آن مرد رفت، در شگفتي فرو رفته بودم كه خدايا اين چه كسي و اين چه كرامتي بود؟

[=Century Gothic]يك سال از اين واقعه گذشت كه باز همان مرد آمد. از ديدن او خوشحال شدم. از من خواست كه با وي همراه شوم و چون سال گذشته مرا به كوفه ، مدينه و مكه برد و به شام بازگرداند.

[=Century Gothic]وقتي خواست برود به او گفتم : تو را به خداوندي كه چنين قدرتي را به تو عطا كرده است سوگند مي دهم كه بگويي كيستي ؟
فرمود من محمد بن علي بن موسي بن جعفر هستم .

من اين ماجرا را به دوستان و آشنايان بازگو كردم و اين ماجرا پخش شد تا اينكه مرا دستگير و به ادعاي نبوت به اينجا آوردند .
گفتم: جريان تو را با محمد بن عبد الملك زيات در ميان مي گذارم .
گفت : بازگو كن
من نامه اي به او كه در آن وقت وزير اعظم معتصم عباسي بود نگاشتم و موضوع را با وي در ميان گذاشتم .
وي در زير نامه من چنين نوشت: نيازي به آزاد كردن او از سوي ما نيست. به كسي كه در يك شب او را از شام به كوفه و از كوفه به مدينه و از مدينه به مكه برد و سپس به شام بازگرداند، بگو تا وي را از زندان رهايي بخشد .
علي بن خالد مي گويد : پس از مشاهده پاسخ وزير معتصم عباسي و نااميد شدن از نجات او با خود گفتم :بايدا نزد او رفته و او را دلداري دهم . چون به زندان رفتم ، ماموران زندان مضطرب و پريشان از اين سوبه آن سو مي دويدند .
جريان را پرسيدم :گفتند زنداني مدعي نبوت كه در غل و زنجير در پشت درهاي بسته و قفل شده بود معلوم نيست به آسمان پر كشيده يا زير زمين فرو رفته و يا مرغان هوا اورا شكار كرده اند .
علي بن خالد كه فردي زيدي مذهب بود با مشاهده چنين واقعه اي به امامت امام جواد (ع) معتقد و از اعتقاد خوب و راسخي بر خوردار شد. -1

[=Century Gothic]
1-الخرائج و الجرائج ،ج1،ص380 - بحارالانوار،ج25،ص376 - الكافي ،ج1،ص492
[=Century Gothic] - مدينة المعاجز،ج7 ، ص422 - البرهان ،ج2،ص493 - موسوعة الامام الجواد(ع)،ج1،ص227
[=Century Gothic]عيون اخبار الرضا (ع) ,ج 2, ص678.

نقل قول:
با سلام:Gol:
ببخشید من چند وقته پیش در مجله ی روزهای زندگی و یک مجله ی دیگه که اسمش رو به خاطر ندارم مطلبی رو خوندم که امام رضا (ع) وقتی به ایران تشریف آوردن برای احترام به سنت ایرانیان که یک همسر داشتند خودشون هم فقط یک همسر گرفتند:Gig:
اگر اشتباه نکنم حتی نوشته بود که ایشون از این سنت خیلی هم خوششون اومده بود!:Gig:
میشه اساتید راهنمایی کنند که این حرف صحت داره یا نه؟
اصلا سندی یافت میشه؟

:Moshtagh:

با سلام و قدردانی از سوال خوب شما
این فرموده شما را در هیچ یک از منابع تاریخی بنده ندیده ام. اگر ممکن است بار دیگر به مجله مراجعه بفرمایید و سند گفتار مورد نظر را ارائه بفرمایید.
البته نباید فراموش کرد که امام هیچ یک از اعضای خانواده خویش را به همراه نیاوردند و تنها به ایران سفر کردند. البته مامون در این سفر دخترش ام حبیب را به ازدواج حضرت در آورد که هیچ ستایشی از این تک همسری از سوی امام رضا دیده نشده است.
نک:سمعانی،الإنباء،ص:98،تاريخ‏ مختصرالدول،ص:134؛مقدسی،البدء و التاريخ،
ج‏6،ص:110

موضوع قفل شده است