عدم وجوب خمس

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدم وجوب خمس

تنها بيان قرآن کريم در مورد خمس (سوره انفال):

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (39)
وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ (40)
وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (41)
إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِن لِّيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (42)

تنها بيان همين رنگ سبز است اما چرا آيات قبل و بعد را آوردم؟
براي اينکه معلوم شود داستان جنگ بيان شده است (ظاهرا بدر)
پس خداوند خواسته است در آيه اي هم تکليف غنايم جنگي را روشن نمايد آيا اين واضح نيست؟ اگر مي گين نه يه بار همين چند تا آيه رو بخونين بعد مردونه ببينين اين مغز سازگار با منطق چي ميگه به دور از هر تعصبي.
آيا چنان پيچيده است که احتياج به تفسير و حديث و اينها دارد؟
خداوند بايد به چه حدي ساده بيان نمايد تا ما بگوييم در اين بيان واضح است که منظور خداوند چه بوده است؟
من خواهش مي کنم اين حد را يکي از دوستان بيان کند؟ مثلا بگويد اقم الصلوه خوب واضح است که امر فرموده اند که نماز به پا داريد ترسم از اين است که کسي بيايد بگويد فلان جا حديث است که اين صلوه معنيش کل امور عبادي است يعني يه پوليم من مي خوام

کار تفسیر و استخراج احکام از قرآن ، کاری تخصصی است و این چنین نیست فقط به معنی ظاهری الفاظ و ایات اکتفا کرد یا اینکه معنی صدر و ذیل ایه را در نظر گرفت و نتیجه کلی از ان گرفت در بسیاری از موارد شیوه قران بدین صورت است در خلال موضوعات مختلف گویی پرانتزی باز می کند و مسایلی کاملا متفاوت با آیات قبل و بعد یا حتی سطر قبل و بعد یک ایه را بیان می فرماید شبیه این موضوع در مورد ایه تطهیر (احزاب/33) هم وجود دارد؛ که چون در ایه قبل و در ابتدای ایه تطهیر سخن از همسران پیامبر است پس همسران پیامبر هم جزء اهل بیت هستند !!
شما نیز چنین قیاسی کرده اید که چون ایه قبل و بعد از جنگ سخن می گوید پس غنمتم به معنای غنیمت جنگیست
اگر تفسیر، فقط اکتفا کردن به مفهوم کلی و ظاهری ایات بود که علما و مفسرین سالیان سال برای این مهم وقت نمی گذاشتند و علوم مختلف را فرا نمی گرفتند

mhosein;81356 نوشت:
خوب من در مورد خمس مطلبي را آوردم و ادامه خواهم داد ان شاء اله
فعلا که براي صحت عقيده ام در مورد خمس بايد تحقيق کنم اما در مورد جدا خواندن نمازها به صحت عقيده ام اميدوارتر شده ام چون استدلال هاي جمع صلاتين نفوذپذير و غير قانع کننده به نظر مي رسد. پس به پاسخ آنها ادامه مي دهم منتها در جاي خودش يعني تاپيک نماز تا خوانندگان قضاوت کنند

mhosein;81356 نوشت:

اگر جناب صديق اجازه دهيد اين پست شما را در قسمت نماز کپي کنم يا خودتان زحمت بکشيد چون اينجا کنار ضعف من در توضيح خمس (که فعلا به اين صورت است) ممکن است اين را هم به پاي آن گذارند که در جاي خودش اينچنين نخواهد بود ان شاءاله

با سلام جناب mhosein:Gol:

از نظر بنده مشکلی ندارد، و در اصل درست است که هر بحثی در جای خودش مطرح شود، منتها شما هم باید متعهد باشید که در تایپیک های دیگر شبهات غیر مرتبط را دخالت ندهید و با جملاتی نظیر پست قبلی تان در بارۀ قانع نشدن در بارۀ جمع بین الصلاتین، علیرغم پاسخ های کارشناسان، مجدداً شبهه خودتان را موجه و وارد ندانید، آنهم در صفحاتی غیر از موضوع مرتبط با بحث ؟؟؟ نظیر مطلب زیر:

"

ممنون ميشم به پست هاي ديگر من هم در مورد جدا خواندن نمازها که جواب قانع کننده اي نداشت و همينطور شکسته خواندن نمازها نظري بندازين"

در هر صورت شما ابتداءً مطالب غیر مرتبط با این تایپیک را در پست قبلی و اخیرتان، حذف و یا ویرایش کنید تا بنده هم مطالب مربوط به نماز را به صفحه مربوطه منتقل کنم.

بنظر این در روال طرح مباحث و امر پاسخدهی منطقی تر است، شما چه نظری دارید؟

منتظر اقدام شما هستم ...:Gol:

اما در مورد خمس مطالب ديگري نيز هست که کنار آن مطلب اول قرار گيرد
خوب چون اينها شروط لازم بحث هستند و شرط کافيي وجود ندارد لذا ايراد جناب شفا وارد مي شود که دليل ايشان هم شرط کافي بر رد بحث من نيست
و اما دليل دوم:
چنانچه شما در قرآن کريم به اموري چون زکوه، صدقات و خيرات دقت کنيد متوجه مي شويد که خداوند چون مي داند که پول به جون بستگي داره يا با تاکيدات فراوان مطرح مي نمايد مثل اينکه هر جا فرموده اقم الصلاه و کنارش اتوا الزکوه آمده يعني همانطور که نماز، زکوه هم همانطور يا در مورد خيرات: مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره 261) ببينيد که چه در مقابل خيرات مي دهد.
اما در مورد خمس شما مي گوييد يکمرتبه يک از پنج از هر آنچه در زندگي کسب مي کنيد و ساير احکام.
آخه رو چه حسابي
شما بازار هم که ميرين اگه فروشنده يه پيرهنو بگه 300 هزار تومان ميگيد برو آقا. پس فروشنده اي حسابگر و درسته که اينجوري نگه.
اما خداوند که خير الحاسبين پس اين خمس فقط براي غنايم جنگي هست. چون فقط يک جا در قرآن ذکر شده آن هم در توضيح وضعيت و رفتار صحيح و مورد انتظار در جنگ نه غير آن پس بازهم خداوند خيرالحاسبين است و در تمام صفات خير آن صفات هست

شاهد دلیل دوم رو خود شما همواره می توانید در پاسخ انسان هایی که فطرت پاکی دارند جستجو کنید.
بارها دیده ام کسانی که همواره مالشان در اختیار خدمت رسانی به دیگران و رفع مشکلات مردم و اطرافیان است یا در تمام نذورات برای اهل بیت سرآمد هستند و اخلاق و رفتار و انسانیت در تمام وجود و منش آنها است.
خمس برایشان یک پول بی حساب است چطور آنهمه را با جان و دل می دهند اما به خمس که می رسد نمی دهند. هر چقدر هم که ندهند برخی آقایان دم حج اینقدر تو گوششون می خونن و در نهایت با چانه زنی هی کمش کن کمش کن از آنها می گیرند. بعد آخرش طرف با خوشحالی می گه ما اینقدرشو ندادیم.

نمی گم به حرف من گوش کنین من اونچه هایی رو که شنیدم مثال زدم دلیل نیاوردم شما خودتان برین ببینین و به مطلبی که به عنوان دلیل دوم آوردم دقت کنین

[quote=mhosein;81414]

و اما دليل دوم:
چنانچه شما در قرآن کريم به اموري چون زکوه، صدقات و خيرات دقت کنيد متوجه مي شويد که خداوند چون مي داند که پول به جون بستگي داره يا با تاکيدات فراوان مطرح مي نمايد مثل اينکه هر جا فرموده اقم الصلاه و کنارش اتوا الزکوه آمده يعني همانطور که نماز، زکوه هم همانطور يا در مورد خيرات: مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره 261) ببينيد که چه در مقابل خيرات مي دهد.
اما در مورد خمس شما مي گوييد يکمرتبه يک از پنج از هر آنچه در زندگي کسب مي کنيد و ساير احکام.
آخه رو چه حسابي
شما بازار هم که ميرين اگه فروشنده يه پيرهنو بگه 300 هزار تومان ميگيد برو آقا. پس فروشنده اي حسابگر و درسته که اينجوري نگه.
اما خداوند که خير الحاسبين پس اين خمس فقط براي غنايم جنگي هست. چون فقط يک جا در قرآن ذکر شده آن هم در توضيح وضعيت و رفتار صحيح و مورد انتظار در جنگ نه غير آن پس بازهم خداوند خيرالحاسبين است و در تمام صفات خير آن صفات هست

با سلام به دوست عزیز

چرا تفسیر به رای می فرمائید؟
این سخن چه مبنای تفسیری دارد که چون آیه خمس یک بار آمده پس مربوط به موارد جنگ است؟آیا این اشکال شبیه اشکالات بنی اسرائیلی نیست؟
شما که وجوب زکات را ان شاءالله قبول دارید موارد مصرف آن هم در قرآن ذکر شده اما وجوب اخذ زکات در قرآن چند مرتبه آمده است؟لطفا بیان بفرمائید و آن را با مساله وجوب پرداخت خمس مقایسه بفرمائید.

يک مثال ديگر هم دارم که بد نيست ذکر کنم چون متاسفانه چند بار شنيده ام و انگار شايع شده:
همکار من مي گفت زماني امام جماعت محل کارشان در مورد خمس صحبت کرد و صحبت کرد و ...
آخر هم گفت که بيايد و اين را به من بدهيد و خودتان را از اين وضعيت وخيم برهانيد (البته مضمون رو نقل مي کنم نه عين کلمات)
بعد پول کم داشت آقا فرمودند اشکال ندارد دست به دست مي کنيم و اين عمل را چند با تکرار کرده و پول را به جيب مبارک داخل نمود.
انگار با چند نفر هم اينکارو کرده بود و همکار من گفت ديگه از اون به بعد نماز جماعت نرفتم.

اين پاسخ جناب صدرا نبود فقط يک مثال بود اونم خواهم گفت

صدرا;82115 نوشت:
این سخن چه مبنای تفسیری دارد که چون آیه خمس یک بار آمده پس مربوط به موارد جنگ است؟آیا این اشکال شبیه اشکالات بنی اسرائیلی نیست؟ شما که وجوب زکات را ان شاءالله قبول دارید موارد مصرف آن هم در قرآن ذکر شده اما وجوب اخذ زکات در قرآن چند مرتبه آمده است؟لطفا بیان بفرمائید و آن را با مساله وجوب پرداخت خمس مقایسه بفرمائید.

وجوب خمس فقط به غنايم جنگي مربوط مي شود و همانطور که ذکر شد ربطي به وجوب زکات ندارد که بخواهيم با هم مقايسه کنيم اتفاقا يکي از دلايل هم همين بي ربط بودن (به عبارت بهتر بي حساب بودن) پرداخت خمس است و اينکه وجوب زکات چند بار در قران آمده مي توان در کشف الايات و نرم افزار هاي مربوطه جستجو کرد و ...

شفا;80968 نوشت:
در بسیاری از موارد شیوه قران بدین صورت است در خلال موضوعات مختلف گویی پرانتزی باز می کند و مسایلی کاملا متفاوت با آیات قبل و بعد یا حتی سطر قبل و بعد یک ایه را بیان می فرماید شبیه این موضوع در مورد ایه تطهیر (احزاب/33) هم وجود دارد؛

در مورد اين اشکال که چرا آيه تطهير کنار توضيحاتي از همسران پيامبر بيان شده دليل آن مي تواند جنبه تحريف ناپذيري قرآن کريم باشد زيرا قرآن توسط خداوند عليم طوري بيان شده که تحريک و نياز دشمنان اسلام را براي دستکاري آيات آن از بين ببرد از اين جهت دقيقا موضوع تطهير اهل بيت (عليهم السلام) که يک موضوع مورد نظر دشمنان واقعي اسلام مي باشد در کنار موضوعي که ايشان به آن تعصب فراوان دارند (و همين تعصب مايه ضلالت بيشترشان شده) مطرح گرديده است. آيات ديگري که فرمودند که قرآن چنين روشي دارد که مطالب را لابلاي هم بيان مي کند بياورند تا جواب آن بررسي شود.

[quote=mhosein;82160]يک مثال ديگر هم دارم که بد نيست ذکر کنم چون متاسفانه چند بار شنيده ام و انگار شايع شده:
همکار من مي گفت زماني امام جماعت محل کارشان در مورد خمس صحبت کرد و صحبت کرد و ...
آخر هم گفت که بيايد و اين را به من بدهيد و خودتان را از اين وضعيت وخيم برهانيد (البته مضمون رو نقل مي کنم نه عين کلمات)
بعد پول کم داشت آقا فرمودند اشکال ندارد دست به دست مي کنيم و اين عمل را چند با تکرار کرده و پول را به جيب مبارک داخل نمود.
انگار با چند نفر هم اينکارو کرده بود و همکار من گفت ديگه از اون به بعد نماز جماعت نرفتم.

اين پاسخ جناب صدرا نبود فقط يک مثال بود اونم خواهم گفت
با سلا م به دوست عزیزم
این چه مثالی بود که بیان فرمودید.برفرض شخصی روحانی نما پیداشود و کار ناشایستی انجام دهد آیا می توان با این عمل یک واجب دینی را زیر سوال برد.ویا به عبارت دیگر آیا می توان حساب دین داران را به پای دین نوشت؟

mhosein;82315 نوشت:

وجوب خمس فقط به غنايم جنگي مربوط مي شود و همانطور که ذکر شد ربطي به وجوب زکات ندارد که بخواهيم با هم مقايسه کنيم اتفاقا يکي از دلايل هم همين بي ربط بودن (به عبارت بهتر بي حساب بودن) پرداخت خمس است و اينکه وجوب زکات چند بار در قران آمده مي توان در کشف الايات و نرم افزار هاي مربوطه جستجو کرد و ...

.

دوست عزیز:
خوب شما که مدعی هستید آیات متعددی در بارۀ وجوب پرداخت زکات هست،این آیات را بیان بفرمائید تا بررسی کنیم چون به هر حال ملاکی که بیان فرمودید در هر دو وجود دارد و هر دو مر بوط به پرداخت اموال است.
تا بعد از جواب شما ببینیم خمس مربوط به غنیمت جنگی تنها است یا مربوط به جاهای دیگر می شود.
منتهی قبل از ورود به این بحث موضع حضرتعالی باید رو شن شود که جنابعالی چه مبانی ای را قبول دارید.و از کدام مبنا دفاع می کنید.اهل تسنن یا شیعه؟یا هیچکدام؟ودر صورت آخر آیا قرآن تنها را قبول دارید یا در کنار آن سنت را هم لازم می دانید؟

mhosein;82315 نوشت:
رداخت خمس است و اينکه وجوب زکات چند بار در قران آمده مي توان در کشف الايات و نرم افزار هاي مربوطه جستجو کرد و

با سلام
منظور جناب صدرا ،وجوب زکات نیست ؛بلکه وجوب اخذ زکات است.ملاحظه بفرمایید.

صدرا;82331 نوشت:
منتهی قبل از ورود به این بحث موضع حضرتعالی باید رو شن شود که جنابعالی چه مبانی ای را قبول دارید.و از کدام مبنا دفاع می کنید.اهل تسنن یا شیعه؟یا هیچکدام؟ودر صورت آخر آیا قرآن تنها را قبول دارید یا در کنار آن سنت را هم لازم می دانید؟

بنده به اين سئوال‌ها در همه پست هايم جواب دادم شما که از اول بحث مطالعه فرموده‌ايد چرا مي پرسيد؟

mhosein;80700 نوشت:
بله اگر در موردي دستور مستقيم خداوند نباشد يا مشبهه باشد به حديث رجوع کردن درست است با آن روال و استناداتي که دارد اما نه اينکه به حديثي عمل شود که محکمات و دستورات واضح و صريح خداوند را نقض مي کند.

mhosein;82315 نوشت:
از اين جهت دقيقا موضوع تطهير اهل بيت (عليهم السلام) که يک موضوع مورد نظر دشمنان واقعي اسلام مي باشد در کنار موضوعي که ايشان به آن تعصب فراوان دارند (و همين تعصب مايه ضلالت بيشترشان شده) مطرح گرديده است.

mhosein;81335 نوشت:
اولا خدا نکند که من سني باشم چون اهل سنت حقوق اهل بيت را تضييع کرده‌اند و وضع شان به همين دليل يا به دليل تأييد اين دليل خيلي وخيم است. حتي من فکر مي کنم مسيحي اگر معتقد باشد حداقل صرفا به حضرت عيسي يا مريم توسل دارد نه به عمر پس اوضاع و احوالش بهتر است و سني اگر به حضرت رسول (ص) توسل کند آيا دور از ذهن است که به ايشان بگويند برو گمشو تو عمر و علي را يکي مي داني من رو مي خواي با کي يکي قرار بدي (انا و علي من شجره واحده)؟

عترت;82419 نوشت:
ملاحظه بفرمایید.
ان شاء الله

با سلام خدمت همه دوستان عزيز

با تشكر از جناب mhosein به خاطر دقت در مطالب

mhosein;80866 نوشت:
تنها بيان قرآن کريم در مورد خمس (سوره انفال): وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (39) وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ (40) وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (41) إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِن لِّيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (42) تنها بيان همين رنگ سبز است اما چرا آيات قبل و بعد را آوردم؟ براي اينکه معلوم شود داستان جنگ بيان شده است (ظاهرا بدر) پس خداوند خواسته است در آيه اي هم تکليف غنايم جنگي را روشن نمايد آيا اين واضح نيست؟ اگر مي گين نه يه بار همين چند تا آيه رو بخونين بعد مردونه ببينين اين مغز سازگار با منطق چي ميگه به دور از هر تعصبي. آيا چنان پيچيده است که احتياج به تفسير و حديث و اينها دارد؟

با توجه به سوالاتي كه جناب mhosein مطرح كردند توضيح چند مطلب را ضروري مي دانم تا ايشان و ديگران با تدبر و دقت بيشتر به پاسخ خود برسند.

1- قران كتاب هدايت بشريت است و منحصر به گروه و قبيله و...خاص نيست.

2- قران تاريخ مصرف نداشته و تا زماني كه انسانها در روي زمين باشند تمامي آيات قران براي آنها هدايتگرخواهد بود .

3- شان نزول آيه اي يا سوره اي و همچنين سياق آيات ؛ آيه را از عموميت خود ساقط نمي كند .

4- در تفسير آيات لازم است از خود قران ( آيات ديگر قران ) يا از روايات استفاده شود .

5- تحميل نظر خود و استناد آن به خدا چيزي جز تفسير به راي نخواهد بود و اين عمل از نظر همه مسلمين مردود است .

6- نكته اي كه جناب mhosein فرمودند (به دور از هر تعصبي )قابل توجه هست حتي براي خودشان

فكر مي كنم با كمي دقت به پاسخ خود خواهيد رسيد .

ادامه خواهد داشت .

موفق باشيد .:Gol::Gol::Gol:

با سلام
آيا محکمات قرآن احتياج به تفسير دارد بنده قبلا در پستي گفتم آيا خداوند اگر اراده نمايد مطلبي را خيلي ساده به بندگان فرمان بدهد بايد چگونه بفرمايد تا بگويند خداوند اينرا گفته؟ شما بحث نماز را هم مشاهده بفرماييد و سئوال بعدي را اگر ممکن است پاسخ فرماييد:
2- آيا چه کسي مي تواند تعيين نمايد که چه کسي به تفسير محکمات مي پردازد (به هر غرضي) آيا اين که من در مورد خمس آوردم تفسير است يا آن که فرد ديگري آيه تطهير را به عنوان دليل روش برداشت ديگري بيان مي کند (که البته پاسخ داده شد)
3- بيان خداوند به سادگي انجام شده (از نظر اين تاپيک) شما بفرماييد دقيقا (نه به صورت کلي) که اشکال کار کجاست
4- از نظر قابل توجه بودن نکات من خودم بسيار استفاده بردم از اين بحث هاي اخير و براي خودم برداشت‌هايي انجام داده‌ام و از دوستان ممنونم اميدوارم براي ديگران هم مؤثر باشد.

باسلام خدمت دوست داران مباحث قراني

mhosein;82533 نوشت:
آيا محکمات قرآن احتياج به تفسير دارد بنده قبلا در پستي گفتم آيا خداوند اگر اراده نمايد مطلبي را خيلي ساده به بندگان فرمان بدهد بايد چگونه بفرمايد تا بگويند خداوند اينرا گفته؟

دوست عزيز يكي از حكمت هاي وجودي پيامبر اكرم (ص) و نزول قرآن بر ايشان ، تبيين قران براي مردم است َ
و أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس‏ (نحل/44 ) و به سوى تو ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم، تا براى مردم آنچه را كه برايشان نازل شده روشن بيان كنى

اگر طبق فرموده حضرتعالي محكمات قران نياز به تفسير نداشت پس چرا خدا يكي از وظايف مهم پيامبر را تبيين قران معرفي مي كند .با اينكه اعراب اولين گروه مسلمانان را تشكيل مي دادند و بهتر از من و شما كلام خدا را ، كه به زبان عربي نازل شده ،متوجه مي شدند باز هم محتاج تبيين پيامبر بودند كه نمونه هاي آن در تاريخ موجود است .

متاسفانه ميزان تحصيلات شما را نمي دانم فكر مي كنم اگر تاملي در معناي لغوي و اصطلاحي بعضي واژه ها مانند محكم ، متشابه ، تفسير ، تاويل ، ظاهر قران ، باطن قران داشته باشيد به راحتي به پاسخ خودتان خواهيد رسيد .

نكته قابل توجه ديگر اينكه ، اگر كسي با زبان قران آشنا شد فهم اكثر قران برايش آسان مي شود البته آشنايي با زبان قران نيازمند تلاش و مطالعه مضاعف در مباحث زير بنايي فهم قران است .

ما خوشحال خواهيم شد كه شما را قرآن پژوهي آشنا به زبان قران ببينيم .

ادامه خواهد داشت .

موفق باشيد . :Gol::Gol::Gol:

با سلام به همه قرآن پژوهان عزيز

mhosein;82533 نوشت:
- بيان خداوند به سادگي انجام شده (از نظر اين تاپيک) شما بفرماييد دقيقا (نه به صورت کلي) که اشکال کار کجاست

من هم معتقدم بيان خداوند به سادگي انجام شده ولي من چيز هاي ديگري نيز متوجه مي شوم همانطور كه مفسيرين قران به آن توجه نموده اند .

خداوند در همين قرآن مي فرماييد َ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (حشر / 7 ) آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد

معمولا در قران دستورات صادر مي شود و كيفيت اجرا شدن آن به پيامبر واگذار مي شود و پيامبر كيفيت اجراي آن را تبيين مي نمايد چنانچه اگر شما با اين نگاه ؛ يكبار ديگر به قران مراجعه كنيد خواهيد ديد كه خداوند نماز ، روزه، زكات ، حج ،امر به معروف و... واجب نموده ولي سخن از كيفيت آن به ميان نياورده است .

نسبت به خمس نيز همينگونه است .

پاسخ اين پرسش شما را بايد در نوع نگاه به قران جستجو كرد .

اميد كه خداي دانا همه ما را در فهم بهتر قران ياري نمايد .

موفق باشيد . :Gol::Gol::Gol:

ایمان;82610 نوشت:
اگر طبق فرموده حضرتعالي محكمات قران نياز به تفسير نداشت پس چرا خدا يكي از وظايف مهم پيامبر را تبيين قران معرفي مي كند

بله اما پيامبران غير از تبيين وظيفه ديگري نيز دارند و آن ابلاغ است که البته ابلاغ مقدم است و ممکن است اين ابلاغ نياز به تبيين داشته باشد يا خير.

أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى‏کنم؛ و خيرخواه شما هستم؛ و از خداوند چيزهايى مى‏دانم که شما نمى‏دانيد. (اعراف-62)

اصولا اگر چنين مفهومي در مورد محکمات که مد نظر بحث‌هاي اين پست‌ها مي‌باشد از قرآن برنيايد عملا فايده تحدي قرآن به تحريف ناپذيري چه خواهد بود، چنانچه قرار باشد قرآن به خودي خود بيانگر نباشد؟

ایمان;82621 نوشت:
معمولا در قران دستورات صادر مي شود و كيفيت اجرا شدن آن به پيامبر واگذار مي شود

خوب بله در مورد نماز (مثالي که زديد) صادر شده اما در مورد خمس دستور تعلق آن به غنايم جنگي صادر شده نه کل زندگي مردم

صدرا;82331 نوشت:
دوست عزیز: خوب شما که مدعی هستید آیات متعددی در بارۀ وجوب پرداخت زکات هست،این آیات را بیان بفرمائید تا بررسی کنیم چون به هر حال ملاکی که بیان فرمودید در هر دو وجود دارد و هر دو مر بوط به پرداخت اموال است. تا بعد از جواب شما ببینیم خمس مربوط به غنیمت جنگی تنها است یا مربوط به جاهای دیگر می شود.

ببينيد اگر به گفتن من است : همانطور که قبلا هم بيان شد دليل دوم براي اثبات عدم تعلق خمس (به غير از غنايم جنگي) آنهم در مورد زکات ( که ساير پرداخت‌ها را هم در دليل دوم مي‌توان ادعا نمود):

اين بود که تقريبا هرجا فرموده اقم الصلوه سريعا فرموده و اتوا الزکوه و اين بيانگر: 1- اهميت اين دو موضوع (بنابر تکرارهاي متعدد و در موضوعات مختلف از صفات و خصوصيات مسلمين) 2- اهميت داشتن زکات در حد نماز خواندن از ديدگاه قرآن است. اما متاسفانه عملا در شيعه برعکس عمل مي‌کنند زکات اهميت بسيار کمي دارد و حتي از آن ذکري در ميان نيست اما خمس همواره مطالبه مي‌شود.

بنابراين ملاکي که آورده شد مربوط به اهميت ذاتي زکات از ديدگاه قرآن است نه اينکه زکات به چه تعلق مي‌گيرد تا به آن وسيله اهميت يابد هرچند اين نيز براي پرداختن به مسئله اهميت زکات (نه اين بحث) يک بحث تکميلي مي‌تواند باشد.

اما اگر به گفتن شما باشد که همواره از بيان نظرات جنابعالي قدرداني شده است.

با عرض معذرت بگويم: لطفا دوستان صادقانه نظرات خود را بيان کنند من که اينجا چيزي دريافت نمي‌کنم حتي اسمم هم که مشخص نيست که بگوييم خودنمايي باشد، شما هم حتما همينطور است بنابراين ممنون ميشم مطالب را بدون حاشيه با هم مطرح کنيم

لطفا مديراني که دسترسي به ويرايش دارند از رنگي کردن به دلخواه نوشتار من خودداري کرده و به حالت قبلي برگردانند. اين يعني تأکيد من بر اين مطلب در صورتيکه من مطالبي را که مي خواهم تأکيد کنم سبز مي‌آورم نه قرمز. شما اگر مي خواهيد تأکيد کنيد نقل قول کرده و بحث نماييد (با تشکر از زحمات عزيزان).

با سلام به دوست عزیز جناب mhosien
ظاهرا حضرتعالی معنای لغوی و اصطلاحی واژۀ زکات در قرآن را خلط نموده اید . مواردی که جنابعالی بیان می فرمائید موارد زکات واجب نیست بلکه معنای عام و لغوی آن است.
سوال این بود چه آیاتی در بارۀ وجوب اخذ یا پرداخت زکات واجب در قرآن وجود دارد که این موارد زیاد و قابل مقایسه با مسالۀ خمس نیست؟


1- من در اينجا فقط يک ستاره ناقابل دارم و خودم را در حد دوستان پاسخگو نمي‌دانم که بخواهم بيشتر از اين اظهار نظر کنم
2- اگر دوستان احساس مي‌کنند که جواب‌هاي ايشان قانع کننده بود، من هم حرف ديگري در خصوص خمس و جدا خواندن نمازها ندارم
بازهم ممنون

با سلام خدمت همه قرآن پژوهان عزيز

mhosein;82675 نوشت:
بله اما پيامبران غير از تبيين وظيفه ديگري نيز دارند و آن ابلاغ است که البته ابلاغ مقدم است و ممکن است اين ابلاغ نياز به تبيين داشته باشد يا خير.

دوست عزيز همين كه پذيرفتيد يكي از وظايف پيامبر تبيين قران بوده ، پاسخي خواهد بود براي پرسشتان ؛ و اينكه پيامبر وظايف ديگري هم داشته شكي نيست ولي آن موضوع ديگري است.

حال كه معلوم شد تبيين و تفسير قران يكي از ظايف پيامبر بوده اثبات خواهد شد كه قران در عين سادگي و رواني نيازمند تبيين و تفسير است

mhosein;82675 نوشت:
خوب بله در مورد نماز (مثالي که زديد) صادر شده اما در مورد خمس دستور تعلق آن به غنايم جنگي صادر شده نه کل زندگي مردم

دوست عزيز نمي دانم چقدر با واژه تفسير آشنا هستيد و نيز بر چه اساسي غنايم را فقط به غنايم جنگي تعبير مي كنيد كاش فرصتي مي داشتيد و يكبار به يكي از تفاسير مانند تفسير نمونه كه بسيار ساده و روان نوشته شده مراجعه مي كرديد تا تفاوت تفسير با برداشت خودتان را به خوبي احساس مي كرديد .

دوست محقق ، من شخصا شما را اهل دقت و تامل مي دانم ؛ ولي اگر در علم گرانقدري مثل تفسير با اصطلاحات و مباني آن آشنا نباشيد ره بجايي نخواهيد برد.

نظرات من و شما وقتي ارزش علمي خواهد داشت كه مبتني بر مباني علمي باشد .

اميد كه با مطالعه دقيق مباحث علمي ،روز بروز فهم ما از قران و درك آن عميق تر گردد.

موفق باشيد :Gol::Gol::Gol:

با سلام واحترام

برخی افراد شبهاتی رو وارد می کنن که در روایاتی داریم از قول امام معصوم علیه السلام که خمس بر شیعیان بخشیده شده مثلا صفحه 538 از فروع کافی .

به این افراد چه پاسخی میشه ارائه داد ؟ چون متاسفانه افرادی رو تحت تاثیر قرار دادن که واجب شدن خمس چیزی هستش ساختگی


ممنون میشم از راهنمایی شما

با احترام

تمام مطالب این تاپیک رو با دقت مطالعه کردم

نکته ای بذهنم رسید که شاید

دور از مساله خمس باشد

از کاربر محسن معذرت میخواهم که این مطلب رو اینجا ارسال میکنم

بین خودم و محسن تفاوتی رو احساس کردم و برای مساله ای ایجاد کرد

از زمانی که کمی با مسائل احکام آشنا شدم که خمس از فروع دین میباشد و چون قرار هست فقط و فقط فرمانبردار باشم و

تابع مراجع عظام بدون ذره ای شکایت و با وجود درآمد اندک تصمیم گرفتم خمس اموالم را پرداخت کنم و انصافا مبلغ گزافی شد و ...... بدون ذره ای شکایت پرداخت کردم

حالا که مطالب کاربر محسن را دیدم برایم سئوال پیش آمد که

کارشناس محترم : خوبه که آدم مثل کاربر محسن فقط و فقط و فقط دنبال چرا باشه و دنبال دلیل بگرده یا اینکه خوبه فقط به وعده های بزرگان عمل کنه و فرمانبردار

با سپاس

با سلام و احترام خدمت دو کاربر گرامی

روشنا;203373 نوشت:
برخی افراد شبهاتی رو وارد می کنن که در روایاتی داریم از قول امام معصوم علیه السلام که خمس بر شیعیان بخشیده شده مثلا صفحه 538 از فروع کافی . به این افراد چه پاسخی میشه ارائه داد ؟ چون متاسفانه افرادی رو تحت تاثیر قرار دادن که واجب شدن خمس چیزی هستش ساختگی

برای اطلاع بیشتر از چرایی خمس می توانید تاپیک های زیر را مطالعه نمایید،اگر باز ابهامی ماند،در خدمتتان هستیم:


http://www.askdin.com/thread13410.html
http://www.askdin.com/thread3052-3.html
http://www.askdin.com/thread7211-3.html

الهادی المهدی;203403 نوشت:
کارشناس محترم خوبه که آدم مثل کاربر محسن فقط و فقط و فقط دنبال چرا باشه و دنبال دلیل بگرده یا اینکه خوبه فقط به وعده های بزرگان عمل کنه و فرمانبردار

دنبال دلیل بودن،امر پسندیده ای است،اما با توجه به اینکه دلیل و فلسفه بسیاری از احکام مشخص نیست،و همچنین کشف از دلایل و استخراج حکم شرعی، مستلزم عملیات پیچیده اجتهادی است،بنابراین وظیفه مکلفین این است تا زمانی که خود به درجه اجتهاد نرسیده اند،از مجتهد اعلم تقلید نمایند گرچه در مواردی چرایی حکم هم روشن نباشد.

موضوع قفل شده است