جمع بندی مرز بين فلسفه و عرفان با فقه

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرز بين فلسفه و عرفان با فقه


بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم

يك سوال دارم از اساتيد بزرگوار و آنرا با مثالي شروع ميكنم

در كتاب خدا شيطان بعنوان دشمن قسم خورده انسان معرفي گرديده
در عرفان و فلسفه اين شيطان بواسطه قرار گرفتن در حدود مشيت الهي معناي ديگري به خودش ميگيرد

حال اگر نگاه دوم كه يك نگاه كل نگر است توسط افرادي كه مدعي كلي نگري و در حقيقت مدعي نگاهي هستند كه به حكمت و مشيت الهي نزديك شده

تبديل به رساله اعتقادي و عملي گردد و از شيطان ( نوعي ) بواسطه قرار گرفتن در مشيت الهي
رفع اتهام و برائت صورت گيرد

حال سوال :
فلاسفه و عرفاء براي جلوگيري از اين آفت آيا تدبير و اصل مشهوري دارند كه همگي آنها بدان پايبند باشند و منحرفين از آن را بدان دليل عرفاني و فلسفي منحرف ميدانند؟

(در اينجا بدليل كلي نگري اي كه ذكر شد پاي شريعت وسط نيست كه با استناد به آن ممانعت صورت گيرد و عارف مدعي مشيت نگري است)

يا به اين شكل مرز ميان كلي نگري اي كه استدلالا صحيح است ولي با ورود به حيطه فقه غلط اندر غلط است - كجاست ؟

موفق باشيد

کارشناس بحث: سمیع

bina88;311982 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم

يك سوال دارم از اساتيد بزرگوار و آنرا با مثالي شروع ميكنم

در كتاب خدا شيطان بعنوان دشمن قسم خورده انسان معرفي گرديده
در عرفان و فلسفه اين شيطان بواسطه قرار گرفتن در حدود مشيت الهي معناي ديگري به خودش ميگيرد

حال اگر نگاه دوم كه يك نگاه كل نگر است توسط افرادي كه مدعي كلي نگري و در حقيقت مدعي نگاهي هستند كه به حكمت و مشيت الهي نزديك شده

تبديل به رساله اعتقادي و عملي گردد و از شيطان ( نوعي ) بواسطه قرار گرفتن در مشيت الهي
رفع اتهام و برائت صورت گيرد

حال سوال :
فلاسفه و عرفاء براي جلوگيري از اين آفت آيا تدبير و اصل مشهوري دارند كه همگي آنها بدان پايبند باشند و منحرفين از آن را بدان دليل عرفاني و فلسفي منحرف ميدانند؟

(در اينجا بدليل كلي نگري اي كه ذكر شد پاي شريعت وسط نيست كه با استناد به آن ممانعت صورت گيرد و عارف مدعي مشيت نگري است)

يا به اين شكل مرز ميان كلي نگري اي كه استدلالا صحيح است ولي با ورود به حيطه فقه غلط اندر غلط است - كجاست ؟

موفق باشيد

کارشناس بحث: سمیع


باسمه تعالی
باسلام:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد(1
اگر چه شیطان به عنوان یک موجود ،وجودش در این عالم ضروری است و باید طبق مشیت الهی وجود داشته باشد.که از این نظام با همه مخلوقاتی که دارد حتی شیطان ،بهتر امکان نداشت خلق بشود که
جهان چون خط و زلف وخال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست(2

ولی در عین حال ،هیچگاه از شیطان رفع اتهام نمی شود ،چون ما مسئله ای را به عنوان اختیار داریم ،که شیطان با اختیار خود مسیر انحرافی را بر گزید.
مانند افراد ستمگر دیگری که ما در این نظام ،مانند شمر ،حجاج ،یزید .،هیتلر،صدام......داریم که این افراد به واسطه اختیار ی که داشتند این مسیر باطل را انتخاب کردند
احمقی دید کافری قتّال/کرد از خیر او ز پیر سوال
گفت هست اند او دو چیز نهان/که نبی و ولی ندارد آن
قاتلش غازی است در ره دین/باز مقتول او شهید گزین
نظر پاک این چنین بیند/نازنین،جمله را نازنین بیند(3

پی نوشت:
1-حافظ
2-شیخ محمود شبستری
3-شیخ بهایی

[="Times New Roman"][="Navy"]
بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و سپاس از استاد سميع گرامي

شان بنده بعنوان يك انسان شاني است كه در قرآن كريم و فقه الاكبر و فقه الاصغر آمده . بنا بر آن سوال و جواب ميشوم.
و بنا بر آن مسئولم
و خداوند سبحان بخاطر مشيت نگري حقير را از دوزخ و زمهرير بي نصيب نميگرداند.

شان بندگي با شان خدائي تفاوت دارد و فهم برخي از حكمتها ( باذنه) از بندگان سلب مسئوليت نميكند.

حضرت آدم علي نبينا و آله و عليه السلام زماني در روضه رضوان (بدور از شئونات حيواني ما در اين جهان )
فقه الاسماء ميگفت براي ؟
براي فرشتگان مقرب درگاه الهي
لحظه اي بواسطه اين فهم خود را بي نياز از ولي ديد گندمي خورد و شكمش سنگين از جهل گرديد و شان خود را از دست داد

كه اگر تنها لحظه اي از تصميم باز مي ايستاد و به حق سبحانه و تعالي رجوع ميكرد چنين پيش نمي آمد

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(النساء/59)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.

موفق باشيد

ياحق[/]

من از استارتر تاپیک می پرسم: مرز بین ریاضیات و فقه چیست؟

[="times new roman"][="navy"]
بسم الله الرحمن الرحيم

به حول و قوه الهي
2 يا 3 [="red"]تالس مسلمان[/] ديگر نياز است
تا درباره مرز ميان رياضيات و فقه هم مباحثي از اين دست مطرح گردد.

تمام عوالم مصنوع علم الهي اند و واجب است انسان در حد توانش براي درك معاني تلاش نمايد.

ياحق[/][/]

bina88;311982 نوشت:
ك سوال دارم از اساتيد بزرگوار و آنرا با مثالي شروع ميكنم در كتاب خدا شيطان بعنوان دشمن قسم خورده انسان معرفي گرديده در عرفان و فلسفه اين شيطان بواسطه قرار گرفتن در حدود مشيت الهي معناي ديگري به خودش ميگيرد حال اگر نگاه دوم كه يك نگاه كل نگر است توسط افرادي كه مدعي كلي نگري و در حقيقت مدعي نگاهي هستند كه به حكمت و مشيت الهي نزديك شده تبديل به رساله اعتقادي و عملي گردد و از شيطان ( نوعي ) بواسطه قرار گرفتن در مشيت الهي رفع اتهام و برائت صورت گيرد حال سوال : فلاسفه و عرفاء براي جلوگيري از اين آفت آيا تدبير و اصل مشهوري دارند كه همگي آنها بدان پايبند باشند و منحرفين از آن را بدان دليل عرفاني و فلسفي منحرف ميدانند؟ (در اينجا بدليل كلي نگري اي كه ذكر شد پاي شريعت وسط نيست كه با استناد به آن ممانعت صورت گيرد و عارف مدعي مشيت نگري است) يا به اين شكل مرز ميان كلي نگري اي كه استدلالا صحيح است ولي با ورود به حيطه فقه غلط اندر غلط است - كجاست ؟

سلام
تفاوت احکام تنها اختصاص به این تفاوت کلی نیست بلکه هر مقامی احکام خاص خود را دارد که باید در آن رعایت شود لذا حدود شرعیه برای اهل ظاهر مطاع است و اهل باطن در حین تلبس به مقام باطن هم باید ملتزم به احکام باطن باشند
هرچند جمع این دو ممکن به نظر نمی رسد اما قدرت انسان فوق این تصورات است رزقنا الله بحق اولیاء الطاهرین
والله الموفق

جواب منو ندادید ضمنا تالس مسلمان ینی چی؟؟

bina88;314968 نوشت:
تالس مسلمان

[="Tahoma"][="Indigo"]سلام خدمت دوستان بزرگوار و همچنین سلام بر برادر متّقی،جناب عاشورایی

عاشورایی;315214 نوشت:
جواب منو ندادید ضمنا تالس مسلمان ینی چی؟؟

جوابت سوالتان را جناب bina88 فرمودند:
نقل قول:
تمام عوالم مصنوع علم الهي اند

طبق براهین قطعیّه ی حِکمی،معلول دارای سنخیّتی تام با علّت خود میباشد و از حاقّ ذات علّت سرچشمه میگیرد.حال اگر دو علم که هر دو مصنوع یک علّت اند،طبق برهان انّی نوع دوم که رسیدن از یک ملازم به ملازم دیگر است که هر دو علت واحدی دارند،این دو علم که هر دو دارای یک سرمنشأ هستند،دارای سنخیّتی تام خواهند بود.و غیرّت علوم با یکدیگر،در مراتب وجودی است که بعضی افضل از دیگری است.و بینونت به صورت وصفی خواهد بود و نه عزلی،به براهین عقلیّه ی محکمه.
اگر در براهین تشکیکی وارد است بفرمایید تا بزرگواران رفع ابهام بفرمایند و یا این حقیر،در حدّ وسع پاسخگو باشد
یا حق:Gol:

[="Times New Roman"][="Navy"]
بسم الله الرحمن الرحيم

تركيبت تالس مسلمان پاسخي است كه بنده بلدم در جواب سوال تان

تالس بعنوان يك فيلسوف در ميان فلاسفه اي كه در پي يافتن مبدا و معاد بودند و آنرا در جوهره اشياء ( عالم ماده ) مي جستند قرار دارد
و همچنين رياضيدان بزرگي است
و همچنين او استدلال كرد كه جوهره اشياء را يافته و مبداء و معاد عالم از آب است
و او كسي است كه بر برهان نظم معتقد است

البته فلاسفه اي همچون فيثاغورس و شاگردانش بودند كه معتقد بودند كه مبداء عالم ماده غير مادي است و از [="red"]اعداد[/] سرچشمه ميگيرد.

مجموع اين نظريات اين را ميگويد كه برهاني بر اين عالم حاكم است و آن برهان " برهان نظم" است. و برهان نظم يكي از براهين اثبات وجود خالقي يكتا و بي همتا
اثبات خالقي عالم و عادل و حكيم و نهايتا همين برهاني است كه ما از آن براي اثبات لا اله الا الله محمد رسول الله استفاده ميكنيم.

يعني آنچراكه يك فيلسوف و عالم نابغه غير مسلم و حتي ملحد هم به آن گواهي ميدهد و آنرا پس از سالها تلاش و تحقيق و مجاهده بدست آورده
مويد
وحي است كه ما آنرا از شريعت گرفته ايم و [="red"]اصلا ارزشش را نميدانيم[/].

تالس مسلمان تركيبي است كه هم فيلسوف است و هم جوهره خواه است و هم ميداند مبداء و معاد چيست و هم رياضيدان قهاري است.

ياحق[/]

[="Times New Roman"][="Navy"]
خيلي ها هستند كه مدعي ايمان و يقين در دين هستند و ادعا ميكنند به شريعت پايبندند از روي باور و حتم
بلاشك
ولي هيچ كدام از ادعاهائي را كه خداوند سبحان در قرآن كريم آورده و در شريعت و طريقت است را در باطن قبول ندارند چراكه در مسيرش تفكر و تعقل و علم اندوزي نكرده اند و به آن باور قطعي نرسيده اند.

و ترجيح داده اند بخوانند و تكرار كنند بدون اينكه بفهمند و به باور برسند.

و پي اينها سالهاست كه به تن اعتقاد ضعيف مردم ما خورده است و آنها را گريزان از دين كرده

به اين لحاظ بنده مدح ميكنم كساني را كه شواهد موجود در شريعت منزل را مي روند با علم و تحقيق مي يابند و اثبات بر حقانيتش ميكنند و شاهد مي آورند بر آن ناباورهاي دين زده.

و من الله التوفيق[/]

پرسش
چرا نسبت به شیطان که دشمن قسم خورده انسان است در عرفان و فلسفه در راستای مشیت الهی از او رفع اتهام می شود ؟
پاسخ:
«پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد»(1)
اگر چه شیطان به عنوان یک موجود ،وجودش در این عالم ضروری است و باید طبق مشیت الهی وجود داشته باشد.که از این نظام با همه مخلوقاتی که دارد حتی شیطان ،بهتر امکان نداشت خلق بشود که
«جهان چون خط و زلف وخال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست»(2)

ولی در عین حال ،هیچگاه از شیطان رفع اتهام نمی شود ،چون ما مسئله ای را به عنوان اختیار داریم ،که شیطان با اختیار خود مسیر انحرافی را بر گزید.
مانند افراد ستمگر دیگری که ما در این نظام ،مانند شمر ،حجاج ،یزید .،هیتلر،صدام......داریم که این افراد به واسطه اختیار ی که داشتند این مسیر باطل را انتخاب کردند
«احمقی دید کافری قتّال/کرد از خیر او ز پیر سوال
گفت هست اند او دو چیز نهان/که نبی و ولی ندارد آن
قاتلش غازی است در ره دین/باز مقتول او شهید گزین
نظر پاک این چنین بیند/نازنین،جمله را نازنین بیند»(3)
در واقع به واسطه مبارزه با شیطان است که انسان می تواند با عدم توجه به وسوسه های او، به مقامات عالی معنوی برسد و حتی از فرشتگان نیز گوی سبقت را برباید.

پی نوشت:
1.حافظ.
2.شیخ محمود شبستری، گلشن راز.
3.شیخ بهایی.

موضوع قفل شده است