جمع بندی عرفان و کرامت

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عرفان و کرامت

سلام .
خسته نباشید .
سوالهایی برای پیش اومده گفتم از حضورتون بپرسم .
اعتقاد من این هستش که
1. کرامات هیچ تائیدی بر صحت و سالم بودن دینی محسوب نمیشود
2. عرفان میتواند باعث تائید بر صحت و سالم بودن دینی شود .
دلایلی که برای این دو صحبتم دارم این هستش که کرامات در ادیان و ایدیولوژی های مختلف که از پایه با هم مشگل دارند دیده میشود و اگر بخواهیم کرامت رو مهر تائیدی در نظر بگیریم به مشگل میخوریم .
عرفان ... من عرفان رو میتونم باعث صحت و سالم بودن دینی بدونم ... چون عرفان از شناخت میاد ... و معمولا چیزهایی که اشتباه باشه به مرور زمان تنگ تر و باریک تر میشن و در نهایت خودشون خودشون رو نقض میکنند ... در حالیکه عرفان درست مانند شاهراهی خواهد بود که رونده مسیر هر چقدر بیشتر جلو میره متوجه میشه که دربهای بیشتری جلوش هست و ...
میخواستم نظر کارشناس محترم رو در مورد این دو موضوع بدونم و اینکه آیا در درون مذهب سنی ما عارف هایی داریم یا داشتیم؟ ( مثلا گویا مولانا سنی بوده )
چرا یه شخصی میتونه به عرفان برسه ولی نه از مسیرش ...، یعنی چی؟ مثلا میگن مولانا عارف بوده ...
با تشکر

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه خوانندگان محترم
طاعات و عباداتتان مقبول درگاه احدی

در تحلیل فرقی که میان کرامات و عرفان بیان نمودید باید عرض کنم اصطلاح کرامات در زبان قرآن و عرفان در امتداد همان معنای کرامت نفسانی است که حق سبحانه و تعالی در قرآن کریم فرمود: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْر‌ِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیر‌ٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً» (اسراء/70) یعنی و به تحقیق فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را بر مرکبهای دریایی و زمینی سوار کردیم و از هر غذای پاکیزه به آنهاروزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم و چه برتری دادنی.

به عبارت دیگر کرامات انسانی عبارت از کمالاتی است که از جانب خداوند برای انسان دین‌شناس و دین باور و دین‌دار ، عطا می گردد و اگر شخصی هوی‌مدار و نه خدامحو بود وصف «کرمنا» شامل حال او نشده و اصطلاح کرامات بر کمالات وجودیش اطلاق نمی شود.

پس از جهت اصطلاح قرآنی و روایی، کرامات، به هر خوارق عاداتی که ممکن است از ناحیه ریاضات غیر شرعی برای مرتاضان حاصل شود اطلاق نمی گردد بلکه کرامات، صرف کمالاتی است که از ناحیه تقوا و عمل به شریعیات الهی عائد آدمی می گردد.

از این روی فرق ماهوی چندانی بین کرامات و عرفان مطرح نمی شود و هر دو می توانند ملاکی برای صحت و سقم سیر و سلوک قرار گیرند جز آنکه مراد از کرامات، هدایایی الهی برای انسان متشرع باتقوا است و مراد از عرفان، شناخت و معرفتی است که انسان در مسیر حیات بندگی اش نسبت به خود و جهان پیرامونش کسب می کند.
اما اگر بخواهیم دایره کرامات را آنچنان گسترده بدانیم که شامل همه خوارق عادات بشود فرمایش شما کاملا درست است و آنجاست که باید بگوییم هر کرامت و انجام کار شگفتی، دلیل بر صحت و سلامت فرد مدعی ایمان نیست بلکه چه بسا ممکن است این کمالات را نه از طریق مداومت بر شرعیات بلکه از طریق ریاضات غیر شرعی کسب کرده باشد.

و اما در پاسخ به سوال دومتان باید بگوییم تعریف و ملاکی که ما از عرفان حقیقی دنبال می کنیم عرفان به توحید صمدی قرآنی است و عرفان اصیل انسان ساز، منطق وحی به نام قرآن کریم است و آنچه را که امامان معصوم علیهم السلام در بیان این امر فرموده اند در واقع همه آنها تفسیر انفسی قرآن کریم اند.

ازاین روی نیل به عرفان حقیقی با حقیقت ولایت گره خورده است و هرگز نمی توان عرفان را بدون مقام ولایت در نظر نمود آنچه به نام عرفان از غیر متمسکان به مقام ولایت به چشم می خورد نه عرفان حقیقی بلکه عرفان واره ای است که جز نمای ظاهری از عرفان، نصیبی از عرفان حقیقی ندارد.

موضوع قفل شده است