علما در كلام مقام معظم رهبری (حتماً مطالعه کنید)

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
علما در كلام مقام معظم رهبری (حتماً مطالعه کنید)

بسم الله الرحمن الرحیم
روحانیّت نهادی برخاسته از متن اسلام و ادامه دهنده رسالت رسولان الهی در امر هدایت خلق به سوی الله است. تلاش دقیق و ژرف علمیِ عالمانِ دین در طی اعصار گذشته، غنای فرهنگی تشیّع را بارور ساخته و زهد و پارسائی و قناعت آنان الگوهای عملی فضیلت را در اذهان و دیدگان ترسیم نموده و جهاد ایشان با ستمگران، مستبدان و استعمارگران «حوزه» را در جبین مبارزات اجتماعی، سیاسی قرار داده است. همدلی و همراهی آنان با مردم روحانیت را سنگ صبور درد و رنج مردم نموده و آنان را به رفیق عسرت و راحت ایشان تبدیل كرده است.
در این گفتار كوتاه، برای آشنائی بیشتر با نهاد روحانیت، جستارهائی از كلام رهبر معظّم انقلاب حضرت آیه الله العظمی خامنه‎ای (حفظه الله تعالی) را نقل می‎كنیم.
ـ آن كس كه می‎گوید، اسلام منهای روحانیت، او اسلام را نمی‎خواهد؛ او چیزی را می‎خواهد كه تلفیقی از افكار سلایق و عقائد شخصی خودش، با پشتوانه‎ای از كتاب و سنّت باشد.[1]
ـ اگر كسی خیال كند كه به غیر از جامعه علمی روحانیت تشیّع، كسی خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلَم كند و تبیین و تفهیم نماید در دنیا، ایمان و اعتقاد در دلها به وجود بیاورد،... تصور غلط و اشتباهی است.[2]
ـ بیش از هزار سال است كه جامعه‎ی علمی شیعه و روحانیت شیعه به‎طور رسمی در دنیای اسلام مشغول كار است، یعنی از دوران آغاز فقاهت تا امروز ـ حدود یازده قرن ـ علما و فقهای ما و شاگردان آنها و مبلّغان دین ـ در مراتب و درجات مختلف ـ تلاش و كار كردند و زحمت كشیدند و محصول زحمت آنها، هزاران هزاران جلد كتاب و مطلب و فقه و تفسیر و حدیث و معارف و فلسفه است كه در اختیار ما می‎باشد. نتیجه مهمتر كار آنها، میلیونها مسلمان معتقد به اهل بیت و مكتب آنهاست كه در طول این سنین متمادیه بوده‎اند و زندگی و كار و تلاش كرده‎اند‎ و عبادت خدا نموده‎اند و رفته اند. امروز ما قطعه‎ای دیگر از همین نوار تاریخی هستیم.[3]
ـ این حوزه‎ها در طول زمان اولاً توانستند دین را حفظ و تبیین كنند. اگر زحمات حوزه‎های علمی از آغاز تا امروز نبود، یقیناً از دین و حقایق دینی چیزی باقی نمی‎ماند و بقاء دین مدیون تلاش علمی حوزه‎هاست. ثانیاً؛ اگر توانستند روحیه دینی مردم را تقویت كنند، از این حوزه‎ها بوده است كه علماء و مبلغّین برخاستند و در میان مردم دین را تبلیغ كردند و روحیه دینی را در بین مردم تقویت كردند و همچنین توانستند فكر جامعه را هدایت كنند.[4]
ـ در كشور و تاریخ ما، هر نهضت و حركت و تحوّل و نقطه‎ی عطف تاریخی كه روحانیت در آن حضور داشت به همان اندازه كه حركت ادامه داشته به پیروزی قطعی نایل شده است و هر جائی كه روحانیت نبوده است و پیش روی منادیان دین و معلمان قرآن، برای مردم حاصل نشده و نتوانستند ایمان این قشر را به آن كار جلب كنند، آن كار ناكام مانده است. بنابراین در حدوث یك حركت، اگرروحانیون بودند، آن حركت پیشرفت كردند و به جایی رسید. اگر در بقای آن حركت روحانیون ماندند، به همان اندازه كه ماندند، به جائی رسید. وقتی كه روحانیت از آن حركت جدا شد، آن حركت هم مثل چراغی كه خاموش بشود، به تدریج خاموش شد.[5]
ـ نقش روحانیون در این انقلاب، چیز غیر قابل انكاری است. هیچ‎كس هم تاكنون، این نقش را انكار نكرده است.[6]
ـ آنچه به‎طور كلی می‎شود گفت و بدان مطمئن بود این است كه روحانیون به صورت قشر واحد، شامل بخشها، قشرها و قسمتها و طبقات مختلف، به‎طور طبیعی طرفدار این انقلابند و این انقلاب را از خود می‎دانند و لذا در خدمت این انقلاب قرار می‎گیرند.[7]
ـ حوزه‎ی علمیه، باید در صف اوّلِ حركت عظیم جامعه قرار داشته باشد. همان‎طور كه شما ملاحظه كرده‎اید، مراجع بزرگ ما، چه در زمان امام (رضوان الله تعالی علیه) و چه بعد از زمان امام تا امروز مثل مرحوم آیه الله العظمی گلپایگانی مرحوم آیه الله العظمی نجفی و امروز هم آیه العظمی اراكی (حفظه الله و ادام الله بقائه‎الشریف و رحمهم الله) در صف اوّل قرار داشتند. هر حادثه مهمی در جامعه بود اینها مقدّم بر دیگران بودند.[8]
ـ در تشیّع روحانیّت با مردم مرتبط و پیوسته است.[9]
ـ اتصال به توده‎ی مردم، نقاط مثبت روحانیت ماست. مردمی بودن و درد آنها را احساس كردن و برای آنها دل‎سوزاندن و كار كردن و به دشمنانشان نزدیك نشدن، خصوصیتی است كه هیچ فرقه‎ای از فرق روحانی در عالم، آن را نداشته است و الان هم ندارد. اگر این خصوصیت نبود، اطمینان مردم به روحانیت جلب نمی‎شد كه به خیابانها بیایند و آن‎طور جان خود را در راه آرمانهای این انقلاب در معرض خطر قرار بدهند.[10]
ـ من، هر چه كه در تاریخ روحانیت نگاه می‎كنم ـ جز در موارد استثنائی ـ ملجأ و پناهی جز اهل علم نمی‎بینم كه برای ضعفاء و فقرا وجود داشته‎ باشد.[11]
ـ علمای ما همیشه برای مردم كار و تلاش می‎كردند، زحمت می‎كشیدند، فقراء را پاسداری می‎كردند و به آنها رسیدگی می‎نمودند.[12]
ـ ما روحانیون در طول تاریخ، ملجأ و پناه فقرا بوده‎ایم؛ نباید ملجأ و پناه اغنیاء بشویم و فقراء را از دست بدهیم... روحانیت باید ملجأ مظلومان باشد.[13]
ـ هر جا روحانیت هست مردم هم هستند. قشرهای دیگر وجودشان فقط به معنای وجود همان قشر است؛ امّا روحانیت، وجودش به معنای وجود قشرهای مختلف است به خاطر اینكه او مظهر توجّه و علاقه و ایمان و اعتقاد مردم است، در جامعه ایرانی ما روحانیت جزو اصیل‎ترین بافتهای این جامعه است. اگر خواستند روحانیت را از این ملّت بكنند، مثل این است كه ... نخ یك تسبیح را بگیرند، دیگر چیزی باقی نمی‎ماند.[14]
ـ از زمان رضاخان تا انتهای رژیم سابق، هر چه كوشش كردند این نهاد را ـ كه اسمش روحانیت بود ـ از بین ببرند نشد. انواع حیل را هم به كار بردند؛ ولی نشد. اگر چیز زیادی و مصنوعی بود یقیناً تا به حال بارها از بین رفته بود.[15]
ـ دستهائی الان برای حذف روحانیت كار می‎كنند ... من می‎دانم كسانی هستند كه حضور روحانیت را دوست ندارند. علّت دوست نداشتنشان هم این است كه به مبنای فكری روحانیت و به رسالت او اصلاً عقیده ندارند.[16]
ـ حوزه و روحانیت مثل خونی است كه در سرتاسر پیكره‎ی جامعه در جریان است، در حركت است، با همه جا مرتبط است؛ لذا مسائل روحانیت و مسائل حوزه، پیوندی ناگسستنی دارد با مسائل كشور، مسائل نظام اسلامی، مسائل دنیای امروز و حتّی با مسائلی از تاریخ و گذشته.[17]
ـ امروز حوزه‎های علمیه مثل كوه پشت سر نظام ایستاده‎اند. امروز مراجع معظم تقلید، فضلای بزرگ شخصیتهای عالی، طلاب و فضلای جوان، در زمینه‎های علمی، در زمینه‎های سیاسی، هر جائی كه نظام احتیاج به پشتیبانی داشته است. با كمال قوت و شهامت پشتیبانی كرده‎اند‎.[18]
ـ امروز عده‎ای پافشاری می‎كنند كه ... چرا ... این روحانیون در رأس قدرت آمده‎اند و موجب می‎شوند كه دین از دل مردم برود؟! نه، اگر روحانیون، آدمهای خوب و پارسا و عادل باشند، در رأس قدرت بودنشان، نه فقط مردم را از دین خارج نمی‎كند، بلكه علی‎رغم انف آن كسانی كه نمی‎خواهند این را ببینند، آنان را بیشتر به دین و روحانیت گرایش می‎دهد.
اگر برای زمامداران دینی، كناره‎گیری از قدرت، موجب می‎شد دین ترویج پیدا كند، اوّل كسی كه از قدرت كناره‎گیری می‎كرد، خود نبی اكرم (صلی الله علیه و آله) بود.[19]
ـ روحانیت شیعه و حوزه‎های علمیه، .. امروز در وضع بسیار فوق‎العاده‎ای هم قرار گرفته‎اند. آن وضع این است كه درس و بحث و تحقیق علمی فقهی‎شان می‎تواند در سرنوشت یك جامعه مؤثر باشد.[20]
ـ در حوزه‎های علمیه باید این ظرفیت و این توان به وجود بیاید كه بحرانهای فكری را پیش‎بینی كند. بحرانهای فكری، مثل بحرانهای سیاسی نیستند؛ بی سروصدا و آرام وارد می‎شوند؛ به تدریج اثر می‎گذاردند؛ ناگهان خودشان را ظاهر می‎كنند، در حالی كه علاجشان آسان نیست.[21]
ـ حقیقت این است كه بعضی از روحانیون، خودشان را جزو این انقلاب ندانستند. حقیقت این است كه بعضی از روحانیون بارهای سنگین مسئولیتیِ این انقلاب را تحمّل نكردند. حتّی بالاتر. حقیقت این است كه بعضی از این روحانیون، حاضر نشدند حتّی پیام انقلاب را بعد از پیروزی آن، باور كنند ... بعضیها بودند كه عیبهای كوچك را در نظام جمهوری اسلامی، عمده و بزرگ كردند.[22]
ـ «آراستن سرو، ز پیراستن است،» زیبائی ما، در بی‎پیرایگی ماست. محبوبیت روحانیت، در تجمل و اشرافیگری او نیست، در سادگی و بی‎پیرایگی اوست ... تجمل و اشرافیگری روحانیون برایشان مضّر است،. آلوده شدن به برخی از پیرایه‎ها و ظواهری كه در زندگی معمولی مردم، عادی است، برای روحانیون مضّر است، طلبه و روحانی، بایستی ساده باشند و مظهر سادگی روحانیت هم سادگی طلبگی است.[23]
ـ حوزه علمیه مشتمل بر میراث گرانبهائی از روشها و تجربه‎ها و اندوخته‎ها علمی است. برای بهره بردن از این تراث علمی و فنی و افزون بر آن، باید از نیروی ابتكار و خلاقیت استفاده كرد و سلف صالح نیز با ابتكار و خلاقیت خود بود كه توانستند دانشهای دینی را به سطح كنونی برسانند.[24]
ـ اگر عالمی باتقوی هم باشد، امّا آشنای به زمان نباشد، نداند كه در دنیا چه می‎گذرد و نداند كه دوست و دشمن كیست یك وقت می‎بینید همین كوه علم و تقوا به وزنه‎ای در ترازوی باطل تبدیل می‎شود.
البته، كارش نه از روی عمد و این كه خدای نكرده می‎خواهد كار بد بكند؛ بلكه برای اثر ندانستن وضعیّت ... و ندانستن این كه دشمن كیست و از ما چه می‎خواهد، است، آگاه باشید. «العالم بزمانه لا تحجم علیه اللّوابس»[1]
ـ شما بدانید كه وظیفه‎تان، درس خواندن و متّقی‎ شدن است؛ امّا فقط این دو مورد نیست.در كنار اینها، ابزار و چشمی هم لازم است كه اگر آن چشم و آن بصیرت نباشد، اینها به ضرر شما مردم تمام خواهد شد!
_______________________
[1] . 8/1/61 ـ سخنرانی در جمع روحانیون عراقی مقیم قم.
[2] . 5/8/69 سخنرانی در جمع روحانیون آزاده.
[3] . سخنرانی در جمع علماء چهار محال و بختیاری ـ 15/7/71.
[4] . ‎آغاز درس خارج فقه ـ مهر 1370.
[5] . در جمع طلاب در مدرسه فیضیه، 11/9/66.
[6] . دیدار با روحانیت مازندران، 17/2/63.
[7] . در دیدار با روحانیت غرب تهران ـ 6/2/61.
[8] . آغاز درس خارج فقه ـ 21/6/73.
[9] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 11/9/66.
[10] . دیدار با طلاب عازم به جبهه ـ 26/8/66.
[11] . سمینار ائمه جمع در تهران ـ 2/3/63.
[12] . در جمع علماء بوشهر ـ 11/10/70.
[13] . در دیدار روحانیت قاین ـ 3/1/66.
[14] . دیدار با روحانیت سبزوار ـ 30/3/61.
[15] . دیدار با علماء آذربایجان ـ 24/1/61.
[16] . دیدار به روحانیت لرستان ـ 22/10/67.
[17] . در جمع طلاب در مدرسه فیضیه قم، 14/7/79.
[18] . در جمع طلاب، مدرسه فیضیه ـ 14/7/79.
[19] . دیدار با روحانیون در آستانه رمضان ـ 5/11/73.
[20] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 11/9/66.
[21] . در جمع طلاب، مدرسه فیضیه ـ 14/7/79.
[22] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 27/2/63.
[23] . در جمع طلاب مدرسه فیضیه ـ 11/9/66.
[24] . پیام به جامعه مدرسین ـ 24/8/71.

برچسب: