منظور از این احادیث چیست ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از این احادیث چیست ؟

ترجمه این احادیث چیست ؟

حدثنا محمد بن الحسين عن محمد بن سنان عن عمار بن مروان عن جابر عن ابيعبد الله عليه السلام قال ان امرنا سر في سر وسر مستسر وسر لايفيد الا سر وسر على سر وسر مقنع بسر.

وروى عن ابن ابى محبوب عن مرازم قال قال ابوعبدالله ع ان امرنا هو الحق وحق الحق وهو الظاهر وباطن الباطن وهو السر وسر السر وسر المستسر وسر مقنع بالسر.

3 - علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن يونس بن عمار ، عن سليمان ابن خالد قال : قال أبو عبد الله ( عليه السلام ) : يا سليمان إنكم على دين من كتمه أعزه الله ومن أذاعه أذله الله .

کارشناس پاسخگو : مجید

خیر البریه;262852 نوشت:
ترجمه این احادیث چیست ؟

حدثنا محمد بن الحسين عن محمد بن سنان عن عمار بن مروان عن جابر عن ابيعبد الله عليه السلام قال ان امرنا سر في سر وسر مستسر وسر لايفيد الا سر وسر على سر وسر مقنع بسر.

وروى عن ابن ابى محبوب عن مرازم قال قال ابوعبدالله ع ان امرنا هو الحق وحق الحق وهو الظاهر وباطن الباطن وهو السر وسر السر وسر المستسر وسر مقنع بالسر.

3 - علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن يونس بن عمار ، عن سليمان ابن خالد قال : قال أبو عبد الله ( عليه السلام ) : يا سليمان إنكم على دين من كتمه أعزه الله ومن أذاعه أذله الله .

کارشناس پاسخگو : مجید


باصلوات برمحمد وآل محمد
وسلا م وآرزوی قبولی طاعات
اصل روایات که در بحار آمده است این گونه است :«

[=tahoma][=&quot]بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏2 71 باب 13 النهي عن كتمان العلم و الخيانة و جواز الكتمان عن غير أهله ص : 64[/][=&quot][/][/]


[=tahoma][=&quot]6 31 ير، بصائر الدرجات مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَمْرَنَا سِرٌّ مُسْتَتِرٌ وَ سِرٌّ لَا يُفِيدُهُ إِلَّا سِرٌّ وَ سِرٌّ عَلَى سِرٍّ وَ سِرٌّ مُقَنَّعٌ بِسِرٍّ[/][/]


[=tahoma][=&quot]6 32 ير، بصائر الدرجات مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْيَسَرِ عَنْ زَيْدِ بْنِ الْمُعَدِّلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَمْرَنَا هَذَا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بِالْمِيثَاقِ مَنْ هَتَكَهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ‏[/][/]


[=tahoma][=&quot]6 33 ير، بصائر الدرجات رُوِيَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَمْرَنَا هُوَ الْحَقُّ وَ حَقُّ الْحَقِّ وَ هُوَ الظَّاهِرُ وَ بَاطِنُ الظَّاهِرِ وَ بَاطِنُ الْبَاطِنِ وَ هُوَ السِّرُّ وَ سِرُّ السِّرِّ وَ سِرُّ الْمُسْتَسِرِّ «1» وَ سِرٌّ مُقَنَّعٌ بِالسِّر»[/][/]


[=tahoma]
[=&quot][/]
[/]

[=tahoma][=&quot]شاید این نکته ای که خدمتتان عرض می کنم در فهم این روایات کمک کند :«[/][/]

[=tahoma][=&quot]شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم ج‏2 550 3555 ..... ص : 550[/][=&quot][/][/]

[=tahoma][=&quot]انّ امرنا صعب مستصعب لا يحتمله الّا عبد امتحن اللّه قلبه للايمان و لا يعى حديثنا الّا صدور امينة و احلام رزينة[/][=&quot].[/][/]


[=tahoma][=&quot] (2) بدرستى كه امر ما سخت سخت يافت شده است، و ممكن است كه «مستصعب» بكسر عين بصيغه فاعل خوانده شود كه بمعنى صعب باشد و تأكيد باشد، بر نمی دارد آن را مگر بنده كه آزموده باشد خدا دل او را از براى ايمان، و حفظ نمى‏كند حديث ما را مگر سينه‏ هاى استوار و عقل هاى با آرام و وقار، مراد به «ما» ائمّه صلوات اللّه عليهم أجمعين است، و مراد به «امر ايشان» ممكن است كه حال و شأن و رتبه و منزلت ايشان باشد و مراد اين باشد كه آن امريست كه سخت است در واقع و سخت يافته‏ اند آن را مردم و دشوار مى‏شمارند و قبول نمى‏كنند، و «بر نمى‏ دارد آن را» يعنى قبول‏ نمى‏ كند آن را يا بحقيقت كنه آن نمى‏ رسد مگر بنده كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان يا آزموده باشد دل او را از براى ايمان يعنى آن را قابل ايمان بآن دانسته باشد پس ايمان بآن را باو بخشيده باشد، و مراد باين كه «حفظ نمى‏ كند حديث ما را» نيز همين باشد يعنى آنچه از حقيقت أحوال ما حديث كنند حفظ نمى‏ تواند كرد و اعتقاد بآن نكند مگر سينه‏ هاى استوار و عقل هاى با آرام و قرار كه شكوك و شبهات را به آنها راهى نباشد و بسبب آنها متردّد و متحيّر نباشند و ممكن است كه مراد به «امر» فرمان باشد يعنى فرمان هاى ما و اطاعت ما در آنها بر وجهى كه بايد سخت سخت شمرده شده است و بر نمى‏ دارد آن را يعنى اطاعت آن نمى‏ كند مگر بنده كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان يا آزموده باشد آن را از براى ايمان بسبب اين كه اصلا ما راه مساهله و مداهنه در احكام شريعت مقدّسه نمى‏ دهيم و[/][=&quot] مثل ائمّه ديگر كه ائمّه ضلال باشند مسامحه در آنها نمى‏ كنيم و مراد به اين كه «حفظ نمى‏ كند حديث ما را» نيز همين باشد يعنى حفظ نمى‏ كند حديث ما را بر نحوى كه حقيقت حفظ باشد يعنى به اين كه عمل كند به آنها و تجاوز نكند از چيزى از آنها مگر سينه‏ ها و عقل هاى چنان و چنان، و ممكن است كه مراد به «حفظ حديث ايشان» حفظ بعضى از احاديث ايشان باشد بعنوان فهميدن و مراد اين باشد كه: بعضى از احاديث ما چنان است كه نمى‏ فهمد آنها را مگر چنان بنده مانند آيات متشابهه قرآن مجيد كه نمى‏ داند تأويل آنها را مگر راسخون در علم، و ممكن است كه مراد به «امر» نيز همين باشد و غرض از تمام كلام اين باشد كه: بعضى از احاديث ما را همه كس نمى ‏فهمد و قبول نمى‏ كند مگر بنده چنان و سينه‏ ها و عقل هاى چنان، و عقل هاى ديگر قاصر است از فهميدن آنها و آنچه را مى‏ فهمند از آنها معقول نمى‏ دانند پس ردّ مي كنند آنها را، و مؤيّد اين معنى است آنچه روايت كرده ثقة الاسلام محمّد بن يعقوب كلينى در كتاب كافى از حضرت امام بحق ناطق امام جعفر صادق صلوات اللّه و سلامه عليه كه فرموده: مذكور شد تقيّه ،روزى نزد علىّ بن الحسين عليهما السّلام يعنى امام زين العابدين‏[/][=&quot] صلوات اللّه و سلامه عليه پس فرمود: و اللّه اگر مى‏ دانست ابو ذر آن چه را در دل سلمان بود مى‏ كشت او را، و هر آينه به تحقيق كه عقد برادرى بسته بود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ميانه ايشان، پس چيست گمان شما بساير خلق؟! بدرستى كه علم علما سخت سخت يافته شده است، بر نمى‏ دارد آن را مگر پيغمبر مرسلى يا فرشته مقرّبى يا بنده مؤمنى كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان. و فرمود كه: و بدرستى كه نگرديده بود سلمان از علماء مگر از براى اين كه مردى بود از ما اهل بيت پس از براى اين نسبت دادم او را بسوى علما، زيرا كه ظاهر اين حديث شريف اين است كه در علوم علما يعنى اهل بيت عليهم السّلام و بعضى كه ملحق بايشان شدند باعتبار كمال معرفت و علم مثل حضرت سلمان كه در شأن او وارد شده كه: سلمان از ما اهل بيت است، علمى چند است كه بر نمى‏ دارد آنها را مگر پيغمبر مرسلى يا فرشته مقرّبى[/][=&quot] يا بنده مؤمنى كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان. و مراد به «بر نداشتن غير جماعت مذكوره آنها را» يا اين است كه نمى ‏فهمند آن را و نمى ‏توانند بكنه حقيقت آن رسند بلكه آن را كفر مى ‏دانند و به آن اعتبار فرموده‏ اند كه: اگر ابو ذر مى ‏دانست آنچه را در دل سلمان بود مى‏ كشت او را، يعنى اگر مطّلع مى ‏شد بر بعضى عقايد او مى‏ كشت او را بسبب اين كه عقل او به حقيقت آنها نمى ‏توانست رسيد، و آنچه را مى ‏فهميد از آنها بد و كفر مى ‏دانست و صاحب آن عقايد را مستحقّ قتل مى‏ دانست پس مى‏ كشت او را، و يا اين كه غير ايشان تاب تحمّل آن علوم نمى‏ آورند و حوصله آن ندارند و بنا بر اين مراد به آن كه «اگر مى‏ دانست أبو ذر آنچه را در دل سلمان بود مى ‏كشت او را» اين باشد كه ابو ذر تاب آن علوم نمى ‏آورد و آن علوم مى ‏كشت او را باعتبار اين كه حوصله او طاقت آنها را نداشت نه اين كه ابو ذر سلمان را مى‏ كشت چنانكه در معنى اوّل مذكور شد. و اما آنچه روايت كرده در كتاب مذكور از حضرت امام همام امام محمد باقر صلوات اللّه و سلامه عليه كه فرموده[/][=&quot]:[/][/]


[=tahoma][=&quot]كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده: بدرستى كه حديث آل محمّد سخت سخت‏[/][=&quot] يافت شده است ايمان نمى‏ آورد بآن مگر فرشته مقرّبى يا پيغمبر مرسلى يا بنده كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان پس آنچه وارد مى ‏شود بر شما از حديث آل محمّد پس نرم باشد از براى آن دلهاى شما و بشناسيد آن را، پس قبول كنيد آن را، و آنچه گرفته شود از آن دلهاى شما و نشناسيد آن را، پس ردّ كنيد آن را بسوى خدا و بسوى رسول و بسوى عالم از آل محمّد، و بدرستى كه نيست هلاك شونده مگر اين كه حديث كرده شود احدى از شما به چيزى از آن كه برندارد آن را پس بگويد كه: و اللّه نبود اين، و اللّه نبود اين، و انكار كفر است، پس احتمال معنى اوّل و آخر هر دو دارد يعنى هر چه بشنويد از احوال آل محمّد صلوات اللّه و سلامه عليهم أجمعين يا از احاديث ايشان پس عقل هاى شما ابا نكند از آن و بشناسد آن را يعنى موافق عقل داند قبول كنيد آن را و آنچه عقول شما از آن ابا كند و انكار آن نمايد پس ردّ كنيد آن را يعنى علم به تأويل آن را بسوى خدا و رسول و امام و انكار مكنيد و مگوئيد كه: حال ايشان چنين نبوده، يا اين كه اين حديث از ايشان نيست و غلط است، زيرا كه گاه باشد كه چنان باشد يا از ايشان باشد و عقل شما بآن نرسد و انكار آن كفر باشد پس بمجرّد اين كه عقول شما بآن نرسد انكار مكنيد بلكه بگوئيد كه: اگر اين حق باشد تأويلى خواهد داشت كه خدا و رسول و امام دانا باشند بآن. و روايت كرده نيز در كتاب مذكور از بعضى از اصحاب ما كه گفته[/][=&quot]:[/][/]


[=tahoma][=&quot]نوشتم بحضرت امام علىّ نقى صلوات اللّه و سلامه عليه: بگردم فداى تو، چيست معنى قول حضرت صادق عليه السّلام: حديث ما بر نمى ‏دارد آن را فرشته مقرّبى يا پيغمبر مرسلى و نه مؤمنى كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان؟- پس آمد جواب: مراد به اين كه: «بر نمى‏ دارد آن را فرشته و نه پيغمبرى و نه مؤمنى» اين است كه فرشته بر نمى ‏دارد آن را تا اين كه بيرون آورد آن را به سوى فرشته غير خود، و پيغمبر بر نمى ‏دارد آن را تا اين كه بيرون آورد آن را بسوى پيغمبرى غير خود، و مؤمن بر نمى ‏دارد آن را تا اين كه بيرون آورد آن را بسوى مؤمنى غير خود، پس‏[/][=&quot] اين است معنى قول جدّ من. و پوشيده نيست كه اين حديث شريف نيز احتمال هر دو معنى دارد و غرض از تفسير [حديث‏] حضرت صادق صلوات اللّه و سلامه عليه اين است كه مراد اين نيست كه هيچ فرشته مقرّبى و پيغمبر مرسلى و مؤمنى كه گنجايش داده باشد خدا دل او را از براى ايمان بر نمى ‏دارد آن را، زيرا كه ايشان بر مى‏ دارند آن را چنانكه در حديث هاى سابق مذكور شد بلكه مراد اين است كه: هيچ فرشته مقرّبى برنمى‏ دارد آن را از براى اين كه بفرشته ديگر برساند باعتبار اين كه هر فرشته تاب تحمّل آن را ندارد يا بكنه آن نتواند رسيد، و همچنين در پيغمبر مرسل و مؤمن، و بنا بر اين منافاتى ميانه احاديث مذكوره نيست و اللّه تعالى يعلم[/][=&quot].[/][/]


[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]


[=tahoma][=&quot]انّ امرنا صعب مستصعب خشن مخشوشن سرّ مستسرّ مقنّع لا يحمله الّا ملك مقرّب او نبىّ مرسل او مؤمن امتحن اللّه سبحانه قلبه للايمان[/][=&quot].[/][/]


[=&quot] (1) بدرستى كه امر ما سخت سخت يافت شده درشت سخت درشت پنهان پوشيده پرده بر آن انداخته شده است، بر نمى‏ دارد آن را مگر فرشته مقرّبى يا پيغمبر مرسلى يا مؤمنى كه گنجايش داده باشد خداى سبحانه دل او را از براى ايمان. ظاهر اين است كه مراد به «أمر ايشان» حال و شأن ايشان باشد چنانكه در شرح فقره سابق مذكور شد، و ممكن است كه مراد بعضى از احاديث متشابهه ايشان باشد چنان كه آخر در آنجا مذكور شد و «درشت بسيار درشت» تأكيد «صعب مستصعب» است يعنى رسيدن بكنه آن و فهم و قبول آن دشوار بسيار دشوار است و «سرّ مستسرّ مقنّع» نيز تأكيد آنهاست يعنى پنهان و پوشيده است از ادراك مردم و نيافته‏ اند آن را و گوئيا پرده بر آن انداخته شده، و «مرسل» پيغمبرى را گويند كه كتابى يا دينى تازه به او فرستاده باشند، و ممكن است كه مراد بآن مطلق فرستاده شده باشد يعنى فرستاده شده از جانب خدا، و بنا بر اين تأكيد پيغمبر باشد و بنا بر اوّل تخصيص آن[/]


[=&quot]التماس دعا
[/]

[=&quot] [/]

به نام او

[="darkred"]معنی و تفسیر و مفهوم این حدیث چیست ؟[/]
[="teal"]قال رسول الله ( ص ) :
من الف المسجد الفه الله
هر که با مسجد الفت پیدا کند خداوند با او الفت پیدا می کند .[/]

یا حق

باسلام

در اخبار آمده که خداوند دوست داشته که پنهانی عبادت بشود.

البته بعد از جریانات سقیفه وکربلا واختفای حجت ثانی عشر(ع) .

آیا این تفسیر احادیث نیست ؟

موضوع قفل شده است