جمع بندی چرا علیرغم وعده خداوند، فقر و تنگدستی برخی از افراد بعد از ازدواج و یا فرزند آوری مرتفع نمی شود؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا علیرغم وعده خداوند، فقر و تنگدستی برخی از افراد بعد از ازدواج و یا فرزند آوری مرتفع نمی شود؟

با عرض سلام و احترام

در باب ازدواج و ارتباط آن با گشایش در مسائل مالی ، ایات و روایات و احادیث مختلفی با این مضمون وجود دارد که " افرادی که ازدواج میکنند خداوند از فضل خود آنها را بی نیاز میکند" و یا مثلا "روزی به همراه همسر و فرزند میاید" و تعابیری از این دست که عبارات دقیق تر رو بعضا در ذیل درج میکنم:

آیه 32 نور :
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است! و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند!

رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «زَوِّجُوا أَیَامَاکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی أَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِم؛ جوانهایتان را زن دهید؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آن‌ها را نیکو می‌گرداند و روزیهایشان را زیاد می‌کند و بر جوانمردیهای آنان می‌افزاید

ایشان در حدیث دیگر می‌فرماید: «اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُم؛ همسر بگیرید که روزی شما را زیاد می‌کند

امام صادق (علیه السلام) در کلامی گهربار ترک ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی، مذمت کرده و می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ هر که از ترس تهیدستی ازدواج را ترک کند، به خدای عزوجل گمان بد برده است. خداوند عز و جل می‌فرماید: »اگر تهیدست باشند خداوند از فضل خود توانگرشان می‌سازد.

امام صادق – علیه السلام – می‌فرمایند: «الرزق مع النساء و العیال»؛ رزق، همراه زنان و خانواده است.

و مواردی از این دست...واقعیت اینکه من به شخصه به این موضوع اعتقاد قلبی دارم که بعد از ازدواج برای فرد گشایشهای مالی ایجاد میشه و موارد مختلفی رو در اطراف خودم دیده ام که واقعا ازدواج تحول در وضعیت اقتصادی اقا پسر ایجاد کرده.... اما موضوعی که باعث شده کمی شک در این مسائل به دلم وارد بشه و یا با خودم فکر کنم ممکن است در این موارد دچار کج فهمی هستم ، موارد و نمونه هایی هست که در نقطه مقابل اون دسته اول که وضعیت مالیشان خوب شده ، قرار دارند... یعنی مثلا اقا پسر ازدواج میکنه ولی بعد از ازدواج مثلا دچار مشکلات و گرفتاری های مالی میشود و یا با نداری و تنگدستی ازدواج میکنه به این امید که گشایشی در وضع مالی او ایجاد بشه ، در حالیکه مثلا میبینی سه سال از زمان عقدشون گذشته ، در حالیکه ، هنوز شرایط اولیه زندگی برای این دختر پسر فراهم نشده و به سختی کنار هم زندگی میکنند و حتی متاسفانه گاهی این فشارهای اقتصادی باعث جدایی زوجین میشود... یا مثلا در مورد فرزند هم همینطور ... که با اینکه گفته شده که روزی همراه فرزند میاید ، ولی دیده میشه گاها خانواده هایی که بعد از تولد فرزند نه تنها وضع معیشتشون بهتر نمیشه بلکه دچار مشکلاتی هم میشن... و مسائلی از این دست که به ظاهر خلاف وعده های خداوند در زمینه رزق و روزی هست....

میخواستم به وسیله ایجاد این تاپیک گره از این سوالی که برام ایجاد شده رو باز کنم....

جوابهایی که خودم برای این سوال خودم دارم، بعضیهاش اینهاست...
***یا من در کلیت موضوع دچار سوبرداشت هستم و مراد از ایه ها و احادیث ، چیزی غیر از اون برداشت ظاهری از موضوع هست...

***یا اینکه مثلا اینکه فردی بعد ازدواج شرایط مالیش بهتر نمیشه ، و با مشکلات مالی زیاد دست و پنجه نرم میکنه ، این نوعی امتحان خداوند هست که اگر اینطور باشه واقعا این جواب برای خود من قانع کننده نیست ، چرا که همیشه یک گزاره ای به اسم "امتحان الهی " هست که میتونه وعده های خداوند رو نقض کنه و اگر بنده همیشه این احتمال رو بده که وعده های خداوند به وسیله امتحان های الهی قابل نقض شدن هستند ، چطور اعتماد به وعده های خالق بی همتا شکل بگیره؟

***یا اینکه این نوع وعده ها یک قانون کلی نیستند و استثنا پذیر هستند و استثنائات این موضوع همون مواردی هست که در بالا به بعضی از اونها اشاره کردم
و یا موضوعات دیگه....

در هر صورت ممنون میشم این موضوع رو بصورت کامل واکاوی بفرمایید تا حداقل اگر کسی از اطرافیان خودمون رو خواستیم با اتکا به این ایات و روایات ، برای ازدواج تشویقش کنیم ، بشه بدون ذره ای تردید و با دلی قرص ، به اون بنده خدا دلگرمی بدیم و بتونیم مثالهای نقضی که برای ما میاره رو براش علت یابی کنیم.

با تشکر و سپاس.

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مسلم

مولکول 68;727773 نوشت:
با عرض سلام و احترام

در باب ازدواج و ارتباط آن با گشایش در مسائل مالی ، ایات و روایات و احادیث مختلفی با این مضمون وجود دارد که " افرادی که ازدواج میکنند خداوند از فضل خود آنها را بی نیاز میکند" و یا مثلا "روزی به همراه همسر و فرزند میاید" و تعابیری از این دست که عبارات دقیق تر رو بعضا در ذیل درج میکنم:

آیه 32 نور :
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است! و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند!

رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «زَوِّجُوا أَیَامَاکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی أَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِم؛ جوانهایتان را زن دهید؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آن‌ها را نیکو می‌گرداند و روزیهایشان را زیاد می‌کند و بر جوانمردیهای آنان می‌افزاید.»

ایشان در حدیث دیگر می‌فرماید: «اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُم؛ همسر بگیرید که روزی شما را زیاد می‌کند.»

امام صادق (علیه السلام) در کلامی گهربار ترک ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی، مذمت کرده و می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ هر که از ترس تهیدستی ازدواج را ترک کند، به خدای عزوجل گمان بد برده است. خداوند عز و جل می‌فرماید: »اگر تهیدست باشند خداوند از فضل خود توانگرشان می‌سازد.

با سلام و احترام

برا پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

1-ازدواج علت تامه رزق و روزی نیست
ببینید ما یک اصطلاحی داریم در حوزه که برای تحقق یک چیز باید مقتضی موجود باشد و مانع مفقود؛ مثلا آتش موجب سوختن پنبه می شود و مقتضی آن است، اما روشن است که این اتفاق در صورتی می افتد که مانعی چون خیس بودن پنبه در کار نباشد؛ پس مثلا اگر کسی بگوید: هر گاه پنبه را در معرض آتش قرار بدهید آتش گرفته و میسوزد، اشتباه نگفته چون نبودن مانع پیش فرض است و ذکر آن لزومی ندارد؛ تمام وعده های الهی بیان کننده مقتضی هستند، یعنی در صورتی که مانعی در کار نباشد.
لذا باید دید در آیات و روایات دیگر چه چیزی به عنوان مانع یا شروطی برای وعده های الهی معرفی شده اند که به مواردی اشاره می کنم:

الف) تلاش و کوشش خود انسان
اولین شرطی که خداوند برای تحقق وعده اش گذاشته است این است که عمل خویش را مشروط به تلاش و عمل خود فرد نموده است:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتى را تغيير نمى‏دهد تا آنكه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد تغيير دهند. (رعد:11)
پس کسی که ازدواج کرده اگر خودش در راه کسب روزی تلاش نکند نمی تواند فقر خویش را به پای عمل نکردن خداوند به وعده اش بگذارد.

ب) قناعت

یکی دیگر از شروط رزق و روزی و احساس غنی شدن انسان ها با ازدواج، قناعت در زندگی است، و جانشینان الهای به این شرط اشاره کرده اند، امام صادق(ع) می فرمایند:
«مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّه‏»؛ کسی که میانه روی کند خداوند روزی اش را می رساند.(کلینی، محمد، الکافی، ج2، ص122)

پس اگرچه قرآن کریم فرموده: «ْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏» اما در روایات غنی شدن انسان را مشروط بر همین قناعت بیان کرده و می فرمایند:
«مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ‏ اللَّهُ‏ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاس‏»؛ کسی که قناعت کند به آنچه که خداوند روزی اش کرده از بی نیازترین مردم است.(کلینی، محمد، الکافی، ج2، ص139)

ج) اعتماد و حسن ظن به وعده های الهی
شرط دیگر وعده الهی، اعتماد و حسن ظن به خداوند است، یا به عبارت دیگر مثبت اندیشی و پرهیز از سوء ظن به خدا و افکار منفی، ما در روایات متعدد داریم که خداوند متناسب با نیت بندگان با آنها رفتار می کند، امام رضا(ع) میفرمایند:
«أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِي أَنْ يُخْلِفَ ظَنَ‏ عَبْدِهِ‏ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّه‏»؛ خداوند متعال کریم است و حیا می کند که مخالف گمان بنده اش با او رفتار نماید، پس به خداوند گمان خوب ببرید(الفقه المنسوب الی الامام رضا(ع)، ص360)

و امام علی(ع) نیز می فرمایند: «رِزْقُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ نِيَّتِه‏»؛ روزی مردم به قدر نیت اوست.(ليثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص269)

امام صادق(ع) نیز می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَر»؛ به درستی که خداوند عزوجل نزد گمان بنده اش است، اگر گمان خیر برد به او خیر می رسد، و اگر گمان شر برد ، شر می رسد.(کلینی، محمد، الکافی، ج8، ص302)

پس اگرچه خداوند وعده فرموده است کسانی را که ازدواج کنند بی نیاز می کند اما تحقق این وعده مشروط بر حسن ظن و اعتماد به خداست و خود بی اعتمادی به این وعده سوء ظن محسوب می شود، همان طور که امام صادق(ع) می فرمایند:
«مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ هر کس ازدواج را از ترس فقر ترک کند به خداوند سوء ظن برده است.(صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج3، ص385)
لذا پیامبر(ص) غنی شدن مردم را در گرو اعتماد به این وعده الهی معرفی می کنند:
«مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِ غَيْرِه‏»؛ کسی که اراده کرده بی نیازترین مردم باشد پس باید آنچه در نزد خداوند است برای او اطمینان بخش تر باشد از آنچه در دست غیر اوست.(الکافی، ج2، ص139)

2- عمل به وعده با تأخیر
تحقق یک وعده به منزله تحقق فوری آن نیست، مثلا در مورد استجابت دعا که یکی از وعده های الهی است در روایات آمده است ممکن است دعا یک بنده ای مستجاب شود اما اعطاء آن به تاخیر افتد، همان طور که اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) روایت می کند: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يُسْتَجَابُ لِلرَّجُلِ الدُّعَاءُ ثُمَّ يُؤَخَّرُ قَالَ نَعَمْ عِشْرُونَ سَنَةً» (عدة الداعی، ابن فهد حلی، ص203)
اسحاق بن عمار می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم می شود دعای بنده ای استجابت شود و إعطاء آن به تأخیر بیفتد، فرمود: بله، 20 سال.
پس ازدواج نیز با تاثیر گذاری در امور مختلف چون افزایش تلاش شوهر، امید به زندگی، آرامش و... به مرور زمان بی نیازی را تحقق خواهد ساخت.

3- عمل به وعده با حفظ شرایط امتحان
بدون شک اعتماد به وعده های الهی خوذش موضوع امتحان قرار می گیرد، یعنی خود این ایمان به وعده الهی یک امتحان است، پس اگر بلافاصله بعد از ازدواج، یا فرزند دار شدن، مشکل مالی انسان به طرز معجزه آسایی حل می گشت، جایگاه امتحان و جداساختن کسانی که به وعده الهی اعتماد دارند و کسانی که اعتماد ندارند چگونه می بود؟ لذا وعده های الهی به گونه ای محقق می شود که با امتحان الهی ناسازگار نباشد، یعنی با دو شرط:
اول این که در چارچوب قواعد و نظام اسباب و مسببات است تا جا برای توجیه باشد، و کسانی که اعتماد به خداوند ندارند بتوانند نقش خدا را انکار نموده، و آن را به پای تلاش خود و شرایط جامعه بگذارند.
دوم این که نباید به گونه ای محسوس و معجزه آسا و فوری باشد تا همه از سر احساسات و بدون عقل و منطق به وعده الهی ایمان بیاورند.

با تشکر

من شخصا به این موضوع اعتقاد نداشتم.
ولی از زمانی که وارد کار شدم و دقت کردم کارگران شرکتی که در اون کار میکنم همگی با سن کمتر متاهل هستند و همگی پایه حقوق اداره کار دریافت میکنند.(پرسنل خود من همگی زیر 25 سال هستند)
ولی من و همکارم که سمت عالی رتبه و موقعیت بسیار خوبی داریم(حقوق حداقل 3 برابری نسبت به سایر پرسنل)مجرد هستیم!(دلیل مجرد بودن ما شرایط مالی نبوده)
اونا برای ازداج اقدام میکنند حتی صاحب فرزند میشند و زندگیشون میگذره(شاید ایده ال نباشه ولی خودشون و همسران اون ها شرایط پذیرفتن و ازدواج کردند )ولی ما با حقوق خیلی بیشتر وقتی به ازدواج فکر میکنیم از هزینه ها وحشت داریم!
در کل میخوام بگم این که خدا وعده داده کمک میکنه در عمل با توجه به توضیحاتی که در بالا دادم بهش اعتقاد پیدا کردم.

pantan;729435 نوشت:
من شخصا به این موضوع اعتقاد نداشتم.
ولی از زمانی که وارد کار شدم و دقت کردم کارگران شرکتی که در اون کار میکنم همگی با سن کمتر متاهل هستند و همگی پایه حقوق اداره کار دریافت میکنند.(پرسنل خود من همگی زیر 25 سال هستند)
ولی من و همکارم که سمت عالی رتبه و موقعیت بسیار خوبی داریم(حقوق حداقل 3 برابری نسبت به سایر پرسنل)مجرد هستیم!(دلیل مجرد بودن ما شرایط مالی نبوده)
اونا برای ازداج اقدام میکنند حتی صاحب فرزند میشند و زندگیشون میگذره(شاید ایده ال نباشه ولی خودشون و همسران اون ها شرایط پذیرفتن و ازدواج کردند )ولی ما با حقوق خیلی بیشتر وقتی به ازدواج فکر میکنیم از هزینه ها وحشت داریم!
در کل میخوام بگم این که خدا وعده داده کمک میکنه در عمل با توجه به توضیحاتی که در بالا دادم بهش اعتقاد پیدا کردم.

سلام
هرچقدر پسرایی مثل شما دیرتر ازدواج کنن،اون دختر بیچاره ای که قراره یه روزی همسر شما بشه هم بیشتر عذاب میکشه!لااقل به فکر خودتون نیستید،به فکر اون بیچاره ها باشید!
میدونید چند تا پسر مثل شما هستن که میتونن چند تا دختر رو خوشبخت کنن!ولی شما ها با همین دیر اقدام کردناتون،با همین ترسیدناتون!جلوی ازدواج اونارم گرفتین!وهمسرای آینده ی شما مجبورن،صبر کنن ببینن،شماها کی به خودتون یه تکونی میدید!
اینو میگم بلکه پسرای مثل شما هم بخونن یه تکونی به خودشون بدن!
بابا تقصیر زنای بیچاره ی شما چیه!تا کی چشم به راه بمونن که یه روزی شماها پیداتون بشه!

مسلم;729165 نوشت:
1-ازدواج علت تامه رزق و روزی نیست

با عرض سلام و احترام

با تشکر از پاسخ جامعی که مرقوم فرمودید...

فرض کنیددراطراف ماپسری هست که هم اهل تلاش وکوشش هست وهم اهل قناعت،ولی ایمانش به خداوندنصفه و نیمه هست وباوجوداینکه اهل تلاش هست ولی ازپس امورمعیشتی خودبه سختی برمیادچه برسه به اینکه بخوادازدواج کنه،حالاباتوجه به ایمانی که مابه خداوندداریم،قانعش میکنیم که بعدازدواج درهای رزق وروزی به روی اوبازمیشه وازدواج مثل کلیدی برای مخازن نعمتهای بیشترخداوندهست وازاینطورحرفها..... وبالاخره اون راضی میشه که ازدوا ج کنه....

در حقیقت سوالی که من در پست اول مطرح کردم ، با توجه به اینکه طبق فرموده شما ممکنه این گشایش مالی خداوند با تاخیر انجام بشه و یا بخواد در سیستم امتحانی خداوند بره و بعد عمل کنه ... و در نهایت ، بلافاصله این وعده خداوند محقق نشه ، ما چطور به اون فرد با ایمان نصفه و نیمه ، این دلگرمی رو برای ازدواج بدیم که بعد ازدواج اگر در عمل بلافاصله این گشایش حادث نشد ، اون فرد به خدا بدبین نشه و همون ایمان نصف و نیمه اش رو از دست نده و هم اینکه به ما فحش و بد و بیراه نده!

[="Navy"]من با گوشت و خونم این وعده رو لمس کردم
دلیلشم این بود که واقعا اعتقاد داشتم به این قضیه

نه از ترس پول ازدواج رو به تاخیر انداختم
نه فرزند رو

البته فرزند رو 5 سال بعد از ازدواج اوردیم ولی از ترس پول نبود
احساس آمادگی نمیکردم

ولی هم به محض تصمیم به ازدواج و هم به محض فرزند دار شدن زندگیم از این رو به اون رو شد

ولی در جواب شما به نظرم چند تا نکته هست
1- اولا باید اعتقاد قلبی داشته باشه
2- امور دیگری که موجب تنگی رزق میشود را هم در نظر بگیریم
3- ظرفیت و تلاش و کوشش فرد
4- تعریف ما از وضعیت معیشت هم مهمه . شاید ملاک روایات همین روزی اون فرزند هست نه حتما خونه و زندگی آنچنانی .
5- شاید قرار بوده وضع بسیار بد تری داشته باشد ولی با ازدواج و فرزند آوری این مصیبت از او دور شده
[/]

سوالات.;729475 نوشت:
!لااقل به فکر خودتون نیستید،به فکر اون بیچاره ها باشید

من بعضی افراد رو میشناسم که اتفاقا به همین خاطر ازدواج نمیکنن
میگن الان اگر بخاطر شرایط مالی خودمون در سختی هستیم ، لااقل اون دختر خانمی که قراره همسر ما بشه رو به تکلف و سختی نندازیم ، حداقل زمانی که کمی شرایطمون بهبود پیدا کرد ، بعد اقدام کنیم....

وگرنه اگر دخترهای امروزی ، مثل مادرهاشون قانع باشن و حاضر باشن برای شروع زندگی توی یک اتاق اجاره ای زندگی کنن و یا با مادرشوهرشون اول زندگی ، زندگی کنن و از اونطرف هم اقا پسرهای ما ایمانشون به وعده های خدا ، خدشه ناپذیر باشه .... هیچ جوونی توی کشور ما باقی نمیمونه که لااقل دلیل ازدواج نکردنش مسائل مالی باشه.

مولکول 68;729494 نوشت:
من بعضی افراد رو میشناسم که اتفاقا به همین خاطر ازدواج نمیکنن
.

ببخشیدآآآآ
ولی بیخود می کنن از این فکرا می کنن،اینا برن خواستگاری،سختی کشیدنش دیگه به خود دختره مربوطه نه اینا!!:Moteajeb!:
آخه یه دخترایی هم هستن میگن،ما حاضریم تو یه اتاق زندگیمونو شروع کنیم،ولی دیگه شروع کنیم از مجردی خسته شدن!
دختر پسرا با همین فکرای بی خودیشون،هم خودشونو بدبخت کردن هم مارو:Narahat:
اینا تز میدن!بدبختیشو ما میکشیم
کبوتر با کبوتر باز با باز
هرکسی اگه بره از طبقه ی خودش زن بگیره،مشکلا حل میشه

شروین;729483 نوشت:
من با گوشت و خونم این وعده رو لمس کردم
دلیلشم این بود که واقعا اعتقاد داشتم به این قضیه

شروین جان ، منم یک اعتقاد قلبی دارم ...
من نظرم اینه اگر مثلا الان یک اقا پسری 25 ساله هست و میگه 30 ساله بشم تا مثلا میزان دارایی هام ، K تومن باشه ... بعد ازدواج کنم ، اگر همین اقا توی همون 25 سالگی ازدواج کنه ، وقتی سی ساله شد ، میزان دارایی هاش nK تومن هست ... یعنی اگر این 5 سال رو در حالت متاهلی سپری کنه ، میزان دارایی هاش n برابر حالت مجردی هست (n یک عدد بزرگتر از یک هست :Khandidan!: )

یعنی حتی اگر واقعا اقا پسری باشه که شم اقتصادی داشته باشه و سرش توی حساب کتاب باشه ، اینکه متاهل باشه ، رشد اقتصادیش بهتره تا حالتیکه مجرد هست و حالت متاهلی بلحاظ اقتصادی براش مقرون به صرفه تر هست :khandeh!:

مولکول 68;729507 نوشت:
شروین جان ، منم یک اعتقاد قلبی دارم ...
من نظرم اینه اگر مثلا الان یک اقا پسری 25 ساله هست و میگه 30 ساله بشم تا مثلا میزان دارایی هام ، K تومن باشه ... بعد ازدواج کنم ، اگر همین اقا توی همون 25 سالگی ازدواج کنه ، وقتی سی ساله شد ، میزان دارایی هاش nK تومن هست ... یعنی اگر این 5 سال رو در حالت متاهلی سپری کنه ، میزان دارایی هاش n برابر حالت مجردی هست (n یک عدد بزرگتر از یک هست :Khandidan!: )

یعنی حتی اگر واقعا اقا پسری باشه که شم اقتصادی داشته باشه و سرش توی حساب کتاب باشه ، اینکه متاهل باشه ، رشد اقتصادیش بهتره تا حالتیکه مجرد هست و حالت متاهلی بلحاظ اقتصادی براش مقرون به صرفه تر هست :khandeh!:

دقیقا همینطوره
در یک تاپیک دیگه ای قضیه همکارم رو گفتم ولی باز میگم

یکی از همکاران بنده 34 سالشه
با من درد دل میکرد میگفت 10 سال ازدواجمو تاخیر انداختم که پول جمع کنم
ولی پول هم جمع نکردم
اگر همون اول ازدواج کرده بودم الان همه چیز داشتم ولی الان سر 34 سالگی اصلا نمیدانم باید چکار کنم

مثل همون 24 سالگیم پس انداز خاصی ندارم
همانی هم که دارم شب عروسی همش میپره

پس من چرا 10 سال صبر کردم ؟

ولی متاسفانه پسرهای جوون باز از تجربه دیگران درس نمیگیرن و فکر میکنن دارن کار درستی میکنن

مولکول 68;729481 نوشت:
با عرض سلام و احترام

با تشکر از پاسخ جامعی که مرقوم فرمودید...

فرض کنیددراطراف ماپسری هست که هم اهل تلاش وکوشش هست وهم اهل قناعت،ولی ایمانش به خداوندنصفه و نیمه هست وباوجوداینکه اهل تلاش هست ولی ازپس امورمعیشتی خودبه سختی برمیادچه برسه به اینکه بخوادازدواج کنه،حالاباتوجه به ایمانی که مابه خداوندداریم،قانعش میکنیم که بعدازدواج درهای رزق وروزی به روی اوبازمیشه وازدواج مثل کلیدی برای مخازن نعمتهای بیشترخداوندهست وازاینطورحرفها..... وبالاخره اون راضی میشه که ازدوا ج کنه....

در حقیقت سوالی که من در پست اول مطرح کردم ، با توجه به اینکه طبق فرموده شما ممکنه این گشایش مالی خداوند با تاخیر انجام بشه و یا بخواد در سیستم امتحانی خداوند بره و بعد عمل کنه ... و در نهایت ، بلافاصله این وعده خداوند محقق نشه ، ما چطور به اون فرد با ایمان نصفه و نیمه ، این دلگرمی رو برای ازدواج بدیم که بعد ازدواج اگر در عمل بلافاصله این گشایش حادث نشد ، اون فرد به خدا بدبین نشه و همون ایمان نصف و نیمه اش رو از دست نده و هم اینکه به ما فحش و بد و بیراه نده!

ببینید این وعده الهی است و لازم نیست ما از طرف خود به جوانان وعده دهیم، بلکه باید آنها را متوجه وعده الهی کنیم و شروط آن را بازگو کنیم، بگوییم که خداوندی که اینقدر خلف وعده را نکوهش نموده خودش وعده داده است، اما شروطی دارد: اگر تلاش کافی نکردید، به وعده الهی اعتماد نداشته باشید و ... نباید گمان کنید خداوند وعده اش را زیر پا گذارده است، همین تلاش جدید بعد از ازدواج، و پویایی که در روحیه انسان بعد از ازدواج اتفاق می افتد نشانه تحقق وعده الهی است.
و باید آنها را توجیه کرد که تحقق وعده الهی باید به گونه ای باشد که فضای امتحان به وعده های الهی از بین نرود، پس با نگرش منطقی به تحولات زندگی بنگرند و توقع معجزه نداشته باشند.

آقا من کشته این عکست هستم. وعده الهی را ببر در خونه دختره بگو این آیه قرآن و این هم احادیث. می گه کار داری؟ کار ثابت ها.اگه نداری برو تفسیر به رای هم نکن.وقتی کار نداری بهت نمی دن. نمی دن تموم شد ورفت.دلیلش اینه که واقعیت اینه که مردم به این چیزها اعتقاد ندارند.صریح بگم به آیات قرآن اعتقاد ندارند.به احادیث هم اعتقاد ندارند.

سوالات.;729501 نوشت:
ببخشیدآآآآ
ولی بیخود می کنن از این فکرا می کنن،اینا برن خواستگاری،سختی کشیدنش دیگه به خود دختره مربوطه نه اینا!!:Moteajeb!:
آخه یه دخترایی هم هستن میگن،ما حاضریم تو یه اتاق زندگیمونو شروع کنیم،ولی دیگه شروع کنیم از مجردی خسته شدن!
دختر پسرا با همین فکرای بی خودیشون،هم خودشونو بدبخت کردن هم مارو:Narahat:
اینا تز میدن!بدبختیشو ما میکشیم
کبوتر با کبوتر باز با باز
هرکسی اگه بره از طبقه ی خودش زن بگیره،مشکلا حل میشه
امان از ندرنیته. می دانید این دخترایی که شما می گید که البته معلوم نیست کجای این کره خاکی قرار دارند وقتی یکی دو سال از ازدواجشون گذشت و کم کم دیگه مزه متاهلی رفت نگاه می کنند به زتدگی دیگران و سپس به زندگی خودشان و از اونجا غرغر زدن ها شروع می شه. اونجاست که می گه من باسختی هات ساختم با نداری هات ساختم حالا این وضع منه.اونجاست که چپ وراست مردانگی مرده می ره زیر سوال..به تز من هم توجه کنید. ( تمام دخترهای این قرن بنده و برده ی مدرنیته و مصرف هستند مگر این که خلافش ثابت بشه و هیچ وقت خلافش ثابت نمی شه. )

یادم می آید بچه که بودم مادرم مریض شده بود . خیلی حالش بد بود. همش سرش درد می کرد. هرروز بالا می آورد. اما ما پول نداشتیم که مامانم رو ببریم دکتر. بیچاره خیلی زجر کشید تا خوب شد. نمی دانم ولی یک جای این وعده ها با حقیقت جور درنمی آید. شاید پدر من به خاطر همین وعده ها ازدواج کرده بود. مساله این چیزا نیست آقای مولکول. یکی را بدبخت کرده باشند این وعده ها به دردش نمی خورد.

با سلام و احترام

ابوالبرکات;730099 نوشت:
آقا من کشته این عکست هستم. وعده الهی را ببر در خونه دختره بگو این آیه قرآن و این هم احادیث. می گه کار داری؟ کار ثابت ها.اگه نداری برو تفسیر به رای هم نکن.وقتی کار نداری بهت نمی دن. نمی دن تموم شد ورفت.دلیلش اینه که واقعیت اینه که مردم به این چیزها اعتقاد ندارند.صریح بگم به آیات قرآن اعتقاد ندارند.به احادیث هم اعتقاد ندارند.

ابوالبرکات;730102 نوشت:
امان از ندرنیته. می دانید این دخترایی که شما می گید که البته معلوم نیست کجای این کره خاکی قرار دارند وقتی یکی دو سال از ازدواجشون گذشت و کم کم دیگه مزه متاهلی رفت نگاه می کنند به زتدگی دیگران و سپس به زندگی خودشان و از اونجا غرغر زدن ها شروع می شه. اونجاست که می گه من باسختی هات ساختم با نداری هات ساختم حالا این وضع منه.اونجاست که چپ وراست مردانگی مرده می ره زیر سوال..به تز من هم توجه کنید. ( تمام دخترهای این قرن بنده و برده ی مدرنیته و مصرف هستند مگر این که خلافش ثابت بشه و هیچ وقت خلافش ثابت نمی شه. )

بله کاملا فرمایش شما درست هست، بنده هم در شروط این وعده الهی قناعت را بیان کردم، کسی که دختری با توقعات بالا انتخاب کرده است بعدا نمی تواند سر وعده الهی نق بزند؛ اما دختران خوبی هم هستند که با کم و کاستی های شوهر می سازند، نگویید که نیست که هر کسی در زندگی خود یا اطرفیان نمونه آنها را دیده است. البته قبول دارم در این دور و زمانه تعدادشان کاهش یافته.
پس می توان به شروط تحقق وعده الهی انتخاب همسر را نیز اضافه کرد، دختر یا پسری را انتخاب کرد که به این وعده ها اعتقاد داشته باشد و شروط آنها را نیز پذیرا باشد.


صاعقه;730103 نوشت:
یادم می آید بچه که بودم مادرم مریض شده بود . خیلی حالش بد بود. همش سرش درد می کرد. هرروز بالا می آورد. اما ما پول نداشتیم که مامانم رو ببریم دکتر. بیچاره خیلی زجر کشید تا خوب شد. نمی دانم ولی یک جای این وعده ها با حقیقت جور درنمی آید. شاید پدر من به خاطر همین وعده ها ازدواج کرده بود. مساله این چیزا نیست آقای مولکول. یکی را بدبخت کرده باشند این وعده ها به دردش نمی خورد.

بله شما هم درست می فرمایید، بنده هم عرض کردم اولا باید دید که عوامل و شروطی که در خصوص وعده الهی بیان شده در زندگی والدین شما محقق شده باشند، ثانیا نمی توان توقع داشت که کسی بعد از ازدواج بیمارنشود، در زندگی مشکلات نباشد، وضع همه به طور معجزه آسایی خوب شود و...؛ بالاخره باید تحقق این وعده باید با حفظ شرائط امتحان باشد، تا روشن شود چه کسانی به وعده های الهی اعتماد دارند و پا پیش می گذارند و چه کسانی دو دوتا چهارتای مادی را جانشین وعده «يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏(طلاق:3)» الهی می کنند.

مسلم;730651 نوشت:
با سلام و احترام

بله کاملا فرمایش شما درست هست، بنده هم در شروط این وعده الهی قناعت را بیان کردم، کسی که دختری با توقعات بالا انتخاب کرده است بعدا نمی تواند سر وعده الهی نق بزند؛ اما دختران خوبی هم هستند که با کم و کاستی های شوهر می سازند، نگویید که نیست که هر کسی در زندگی خود یا اطرفیان نمونه آنها را دیده است. البته قبول دارم در این دور و زمانه تعدادشان کاهش یافته.
پس می توان به شروط تحقق وعده الهی انتخاب همسر را نیز اضافه کرد، دختر یا پسری را انتخاب کرد که به این وعده ها اعتقاد داشته باشد و شروط آنها را نیز پذیرا باشد.

من در اطرا فیانم یک نمونه که هیچی نصف نمونه ای هم ندیدم. بعدش هم اونایی که می گن ما میایم توی یک زیر زمین هم باهات زندگی می کنیم که همشون خوب نیستند. بعضی هاشون ذوق شوهر دارند. بعضی هاشون می ترسند بترشند. اونا منتظر همون شاهزاده هستند می بینند نمیاد اجبارا از ترس ترشیدگی و حرف مردم قبول می کنند. اون وقت بالاخره کسی که درذهنش ابهت و شهوت یک زندگی مرفهانه نریخته است از ترس ترشیدگی می آید خانه کسی که نمی تواند این زندگی را برایش بسازد. پس کم کم غرغر ها شروع می شود. هیچ دختری پیدا نمی شود که شهوت یک زندگی مرفه و متجمل را نداشته باشد. شاید یک در میلیون این طور باشد. اگر دیدید این طور دختری رو به من توی خصوصی معرفی کنید من با کله می رم سراغش. (شوخی کردم .می دونم نمی شه توی این سایت).

آقای کارشناس حرفاتون یک خورده بنده رو ترسوند. الان من شغلی ندارم و به همین خاطر جایی نمی رم خواستگاری. دانشجو هستم. البته تا آخر شهریور تموم می شود و باید بروم خدمت سربازی. کی به من کار می دهد. حالا به نظر شما من اگه الان نرم خواستگاری به خاطر این مسئله می شوم جزو اون هایی ام که به وعده الهی اعتقاد ندارند و در امتحان شکست می خورم؟

مسلم;730651 نوشت:
پس می توان به شروط تحقق وعده الهی انتخاب همسر را نیز اضافه کرد، دختر یا پسری را انتخاب کرد که به این وعده ها اعتقاد داشته باشد و شروط آنها را نیز پذیرا باشد.

با سلام و احترام مجدد

یک چیزی که برای من ازار دهنده هست ، اینه که خداوند اومده یک وعده ای در قران داده ، بعد اینقدر شرط و شروط تبصره کنار اون ایه و وعده (معلوم نیست از کجا ) میاد که دیگه ادم از اطمینان کردن به وعده منصرف میشه .... اتفاقا اگر به متن جامعه و عامه مردم جامعه رجوع میکنی ، اونها هم بخاطر همین شرط و شروطهایی که معلوم نیست از کجا سر در میاره ، هست که این وعده یا سایر وعده های خداوند رو نادیده میگیرند.. مثلا وقتی همین ایات قران و روایات رو در مورد رزق و روزی به واسطه ازدواج بهشون میگی ، اونها میگن ... نه ، این ایه شرط داره ، این ایه مال جامعه امروز نیست.. شرطش اینه که مثلا اوضاع اقتصادی جامعه خوب باشه ، اوضاع کار و کاسبی خوب باشه ، جوونها اشتغال و امنیت شغلی داشته باشن ، تحریم نباشیم و.... خوب ببخشید ، اگر همه چیز گل و بلبل بود و دختر مورد نظر ما هم قانع و بساز بود که دیگه چه نیازی به وعده خداوند بود؟؟

مثلا شما یک اقا پسری رو در نظر بگیرید که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده ، روحیات کارافرینی و خود اشتغالی هم نداره ، و دنبال کار کارمندی هست.. چند وقتی میشه که دنبال کار میگرده ولی کار مطلوب رو نمیتونه پیدا کنه...

حالا ایا اگر این اقا پسر با همین شرایط بره ازدواج کنه ، همینطور بیکار خواهد بود و بعد هم سرکوفت میخوره که تو اهل تلاش و کوشش نیستی وگرنه یک بیل ور میداشتی علیرغم مدرک مثلا مهندسی که داری ، میرفتی کارگری میکردی ، کار که عار نیست و از این حرفا ؟ یا اینکه نه ، بعد ازدواج خداوند از غیب براش کار جور میکنه ، کاری که متناسب با شان و سوادش باشه؟

یا اینکه اقا پسری نتونه با اون قشر کم جمعیت دختران قانع ازدواج کنه ، و دختری که هم کفوش هست و به دلش میشینه از همه نظر ، جزو اون دسته کثیر دختران جامعه امروزی هست که بهر حال دوست دارند زندگی خوب مادی داشته باشند... حالا ایا این اقا پسر بعد ازدواج چون همسرش جزو اون قشر نادر و قانع جامعه نیست ، دچار مشکلات مادی میشه ؟ یا اینکه وعده خداوند این حرفا سرش نمیشه و قدرت خداوند اینقدر بالا و ماورای مکان و زمان و افراد هست که اگر کسی بره با دختر پادشاه هم ازدواج کنه ... برای خداوند فرقی نمیکنه و خداوند متناسب با همسر و زندگی او ، براش معیشت از غیب جور میکنه؟

خلاصه اینکه به نظر من این شرط و شروطی که ما برای وعده های خداوند تعریف میکنیم (مخصوصا در زمینه ازدواج) ، باعث میشه تردید و ترس در دل جوونها وارد بشه ... در صورتیکه ایا واقعا محقق شدن وعده خداوند نیاز به این همه شرط و شروط داره؟

همون اولین شرطی که گفتید سن ازدواج رو برده بالا. چرا که خدا می گه برو کار کن تا من وضع معیشتت رو خوب کنم. وقتی می ری برای کار می بینی کاری نیست انجام بدی. هی می گی بابا من می خوام تلاش و کوشش خود انسان انجام بدم ولی نیست کاری که انجام بدم. خدا می گه به من چه.من اگر کار کردی روزیت می دم اگه کار نکردی روزیت نمی دم. این جاست که تا صبح باید با خدا دیالوگ داشته باشی که بابا من می خوام کار کنم کار نیست. خدا می گه به من چه؟ من به کسی که کار نمی کنه روزی نمی دم. همینطور می گذره تا سن می رسه به 29سال.

ابوالبرکات;730666 نوشت:
آقای کارشناس حرفاتون یک خورده بنده رو ترسوند. الان من شغلی ندارم و به همین خاطر جایی نمی رم خواستگاری. دانشجو هستم. البته تا آخر شهریور تموم می شود و باید بروم خدمت سربازی. کی به من کار می دهد. حالا به نظر شما من اگه الان نرم خواستگاری به خاطر این مسئله می شوم جزو اون هایی ام که به وعده الهی اعتقاد ندارند و در امتحان شکست می خورم؟

مولکول 68;730671 نوشت:
خلاصه اینکه به نظر من این شرط و شروطی که ما برای وعده های خداوند تعریف میکنیم (مخصوصا در زمینه ازدواج) ، باعث میشه تردید و ترس در دل جوونها وارد بشه ... در صورتیکه ایا واقعا محقق شدن وعده خداوند نیاز به این همه شرط و شروط داره؟

صاعقه;730674 نوشت:
همون اولین شرطی که گفتید سن ازدواج رو برده بالا. چرا که خدا می گه برو کار کن تا من وضع معیشتت رو خوب کنم. وقتی می ری برای کار می بینی کاری نیست انجام بدی. هی می گی بابا من می خوام تلاش و کوشش خود انسان انجام بدم ولی نیست کاری که انجام بدم. خدا می گه به من چه.من اگر کار کردی روزیت می دم اگه کار نکردی روزیت نمی دم. این جاست که تا صبح باید با خدا دیالوگ داشته باشی که بابا من می خوام کار کنم کار نیست. خدا می گه به من چه؟ من به کسی که کار نمی کنه روزی نمی دم. همینطور می گذره تا سن می رسه به 29سال.

ببینید این مسئله، مسئله ای است که نمی توان برای همه نسخه واحد پیچید، چون شرایط انسان ها با یکدیگر فرق می کند، بالاخره ممکن است در جایی واقعا شرایط ازدواج برای یک نفر مهیا نباشد، اتفاقا آیه بعد از این آیه نیز همین را می گوید:
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»؛ و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند.(نور:33)
مثلا ممکن است کسی به وعده الهی باور داشته باشد اما مورد مناسب و هم کفوی برای ازدواج نیافته است خب این را نمی توان بی اعتمادی به خداوند دانست، یا در بسیاری از موارد خود خانواده ها متاسفانه مانع ایجاد می کنند، مثلا در حالی که نامزدی و محرمیت در دوران دانشجویی و خدمت سربازی و... مانعی ندارد اما آنها اجازه این کار را نمی دهند.

در هر صورت باید دقت کرد اولا وعده الهی متوقف بر داشتن کار نیست، بلکه داشتن عزم و جدیت بر کار است، نه اینکه انسان با یک مدرکی منتظر بنشیند برای کار؛ بالاخره فضای کار کارمندی در هر کشوری محدود است و عملا استخدام همه به عنوان کارمند محال است، لذا نمی توان از خداوند چنین توقعی داشت. لذا باید نگرش جوانان نسبت به کار عوض شود و جوانان وارد کار آزاد شده و اهل مدیریت و ریسک باشند و همچنین روحیه جنگندگی داشته باشند.
ثانیا: در جایی که انسان کار و کاسبی مناسب و پول داشته باشد و هیچ مشکلی در کار نباشد که دیگر اعتماد به خدا کاری ندارد، وعده الهی در جایی است که با دو دو تا چهارتای مادی، انسان راه چاره ای نمی یابد، لذا خودش میفرماید: «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏» از جایی روزی اش می دهیم که خودش حساب نمی کرد. این جا، جای امتحان است که هر چه نگاه میکنی روزنه امید مادی نمی بینی جز یک وعده! وعده به کسی که باید دید به او اعتماد داری یا شرایط مادی؟

شروط وعده الهی شروط خیلی نامربوط و مبهمی نیست، اینکه مثلا می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.(رعد:11)
به نظرم همه مردم از این شروط و تبصره ها آگاه باشند، در بین مردم هم این شرط الهی شایع است که از تو حرکت و از من برکت.
علاوه بر حالا برکت و رزقهای من حیث لایحتسب الهی، قرآن از یک اصل تکوینی سخن می گوید، و آن تغییر سبک زندگی بعد از ازدواج است، تفکرات اقتصادی یک انسان مجرد با یک انسان متاهل خیلی متفاوت است، همان طور که در پست های پپیشین هم برخی از دوستان اشاره کرده اند این که بسیاری برای خرید خانه و ماشین ازدواج را به تاخیر انداختن اما هرگز موفق به تامین آن نشدند، بلکه بالعکس بسیاری با همان درآمد وارد زندگی مشترک با هزینه های آن شدند و بعد از مدتی هم صاحب خانه شدند و هم صاحب ماشین، من خودم چند مورد را سراغ دارم.
این تغییر نگاه، به ضمیمه عنایت الهی که خودش وعده داده است، زندگی انسان را بعد از ازدواج متحول می کند، جمله معروف ملاصدرا(ره) جمله زیبایی است که می گوید: خدا نامتناهی است اما به اندازه ایمان تو در زندگی ات کارگشا میشود.

در پایان به عنوان نمونه به ماجرای خانه خریدن امام خمینی(ره) اشاره می کنم، تا یک نمونه ملموس تحقق وعده الهی دیده شود:
حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) این خانه‌‌ ای که در چهارراه بیمارستان (یخچال قاضی) دارند، خانه ای است که در آن مستأجر بودند و با آقا مصطفی در آن‌جا زندگی می‏کردند. آقا مصطفی هم ظاهرا متأهل بودند. صاحبخانه حضرت امام می‏ آید به امام می‌گوید که می‌خواهیم خانه را بفروشیم؛ یا شما بخرید یا بلند بشوید. امام می‏فرماید چقدر فرصت دارم؟ آن آقا می‌گوید یک هفته. خیلی سخت است که آدم در یک هفته خانه‌اش را جا‌به‌‌جا کند؛ ولی امام می‏فرماید باشد؛ حالا تا جمعه بعد ببینیم خدا چه ‏می‏خواهد. آن آقا گفته بوده مثلا دوازده هزار یا چهارده هزار تومان پول این خانه می‏شود. همان ایام کاروانیانی که می‏خواستند بروند عتبات، آمدند پیش امام و گفتند که ما همان مبلغ دوازده یا چهارده هزار تومان داریم و می‏خواهیم پولمان را پیش شما امانت بگذاریم. به بانک و دولت و این‌ها اطمینان نداریم. امام می‏فرمایند که من امانت قبول نمی‏کنم. اصرار می‏کنند تا این‌که امام می‏فرمایند: من قرض می‏گیرم از شما که تصرف بکنم در آن. فردا صاحب‌خانه می‏آید و امام پول را می‏گذارد جلوی صاحب‌خانه و می‏فرمایند این خانه مال ما تا، ببینیم خدا چه می‏خواهد. امام درسش را ادامه می‏دهد و مشغول کتاب و درس خودش می‌شود.‌ هفته بعد، شب جمعه کاروانی ها برمی‏گردند. امام می‌فرمایند: شما بنا بود چند ماهی سفرتان طول بکشد! نماینده‌شان می‌گوید: آقا! سفر از قصر شیرین به هم خورد و مجبور شدیم برگردیم. اگر می‏شود آن پول را مرحمت کنید. امام می‏فرمایند که پول قرض است و برای قرض هم باید مهلت بدهید؛ تا کی مهلت می‏دهید؟ می‏گویند یک هفته. امام می‏فرمایند باشد؛ ببینیم چه می‏شود، و به درسشان ادامه می‌دهند. معلوم است که دل امام تکان نخورده. تا شب جمعه هفته بعد اتفاقی نمی‌افتد، اما صبح زود برادر حضرت امام -یعنی آقای پسندیده- نزد امام می‏آیند. امام به ایشان می‌فرمایند این‌جا چه کار می‏کنید؟ شما که اراک بودید؟ آقای پسندیده هم مدام عذرخواهی می‌کنند و ببخشید می‌گویند که بدون اطلاع شما اقدام کردیم… . امام می‌پرسند حالا چه شده مگر؟ می‌گوید: املاک پدری را فروختیم و سهم شما را آوردیم. حالا سهم امام چقدر می‏شود؟ دوازده هزار تومان. امام هم می‌فرمایند: خیلی ممنون؛ بگذارید این‌جا. آن کاروانیان هم می‏آیند و آقا پول را به آن‌ها می‌دهد. امام هنوز از جایش تکان نخورده، و فقط به وظیفه شان که تدریس بود اکتفا کرده بودند اما به خاطر اعتماد به وعده الهی صاحب یک خانه بزرگ هم شدند.(برگرفته از سایت تبیان، با اندکی تصرف)

با تشکر

سلام جناب مسلم

تشکر بابت پاسخی که مرقوم فرمودید و همچنین بابت اینکه در این پست کمی پستهای قبلیتون رو تعدیل کردید و کمی کفه توکل و اعتماد و ارتزاق از سوی خداوند رو سنگینتر کردید و بدون پیش شرط کمتری ، نوشتید که میشه به خداوند اعتماد کرد.

مسلم;732272 نوشت:
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»؛ و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند.(نور:33)

یک سوال در مورد این ایه پیش میاد اینکه ایا عبارت "وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً " ایا منظور از امکان نیافتن برای متاهل شدن ، به بحث مالی هم اشاره دارد؟ یعنی مثلا اگر کسی بخاطر " فقیر بودن و فقر مطلق " از ازدواج دوری کنه ، ایا این آیه شامل حالش میشه ؟ یعنی یکی از اون دسته افرادی که در این ایه اشاره شده که امکان ازدواج ندارند ، اینگونه افراد هستند؟ یا اینکه اصلا اسلام در بحث ازدواج ، ذره ای روی توان مالی تاکید ندارد و فقط اینکه پسری اهل کار و فعالیت باشد ولو اینکه در حال حاضر بیکار باشه و شرایط مالی بدی داشته باشه و در فقر به سر ببره رو هم به ازدواج تشویق میکنه؟

مسلم;732272 نوشت:
حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) این خانه‌‌ ای که در چهارراه بیمارستان (یخچال قاضی) دارند، خانه ای است که در آن مستأجر بودند و با آقا مصطفی در آن‌جا زندگی می‏کردند. آقا مصطفی هم ظاهرا متأهل بودند. صاحبخانه حضرت امام می‏آید به امام می‌گوید که می‌خواهیم خانه را بفروشیم؛ یا شما بخرید یا بلند بشوید. امام می‏فرماید چقدر فرصت دارم؟ آن آقا می‌گوید یک هفته. خیلی سخت است که آدم در یک هفته خانه‌اش را جا‌به‌‌جا کند؛ ولی امام می‏فرماید باشد؛ حالا تا جمعه بعد ببینیم خدا چه ‏می‏خواهد. آن آقا گفته بوده مثلا دوازده هزار یا چهارده هزار تومان پول این خانه می‏شود. همان ایام کاروانیانی که می‏خواستند بروند عتبات، آمدند پیش امام و گفتند که ما همان مبلغ دوازده یا چهارده هزار تومان داریم و می‏خواهیم پولمان را پیش شما امانت بگذاریم. به بانک و دولت و این‌ها اطمینان نداریم. امام می‏فرمایند که من امانت قبول نمی‏کنم. اصرار می‏کنند تا این‌که امام می‏فرمایند: من قرض می‏گیرم از شما که تصرف بکنم در آن. فردا صاحب‌خانه می‏آید و امام پول را می‏گذارد جلوی صاحب‌خانه و می‏فرمایند این خانه مال ما تا، ببینیم خدا چه می‏خواهد. امام درسش را ادامه می‏دهد و مشغول کتاب و درس خودش می‌شود.‌ هفته بعد، شب جمعه کاروانی ها برمی‏گردند. امام می‌فرمایند: شما بنا بود چند ماهی سفرتان طول بکشد! نماینده‌شان می‌گوید: آقا! سفر از قصر شیرین به هم خورد و مجبور شدیم برگردیم. اگر می‏شود آن پول را مرحمت کنید. امام می‏فرمایند که پول قرض است و برای قرض هم باید مهلت بدهید؛ تا کی مهلت می‏دهید؟ می‏گویند یک هفته. امام می‏فرمایند باشد؛ ببینیم چه می‏شود، و به درسشان ادامه می‌دهند. معلوم است که دل امام تکان نخورده. تا شب جمعه هفته بعد اتفاقی نمی‌افتد، اما صبح زود برادر حضرت امام -یعنی آقای پسندیده- نزد امام می‏آیند. امام به ایشان می‌فرمایند این‌جا چه کار می‏کنید؟ شما که اراک بودید؟ آقای پسندیده هم مدام عذرخواهی می‌کنند و ببخشید می‌گویند که بدون اطلاع شما اقدام کردیم… . امام می‌پرسند حالا چه شده مگر؟ می‌گوید: املاک پدری را فروختیم و سهم شما را آوردیم. حالا سهم امام چقدر می‏شود؟ دوازده هزار تومان. امام هم می‌فرمایند: خیلی ممنون؛ بگذارید این‌جا. آن کاروانیان هم می‏آیند و آقا پول را به آن‌ها می‌دهد. امام هنوز از جایش تکان نخورده، و فقط به وظیفه شان که تدریس بود اکتفا کرده بودند اما به خاطر اعتماد به وعده الهی صاحب یک خانه بزرگ هم شدند.(برگرفته از سایت تبیان، با اندکی تصرف)

در مورد این داستان و داستانهای مشابه من سوالی داشتم

اینکه همیشه میگن بنده تدبیر میکنه و خداوند تقدیر میکنه و یا اینکه میگن از تو حرکت و از خدا برکت و....
میخوام ببینم در این داستان ، امام خمینی ، چه تدبیری یا چه حرکتی برای جور کردن پول خونه کردند که اینطور خداوند برای ایشون همه چیز رو فراهم میکنه و واقعا بصورت معجزه آسایی پول جور میشه حتی بدون اینکه امام ظاهرا طبق این داستان فکر و نقشه ای هم برای جور کردن پول بکنند؟
اساسا از این داستانها چه نتیجه ای میشه گرفت؟ کجاها نیاز به بدو بدو و تلاش برای جلب تقدیر مثبت الهی هست و کجاها مثل همین داستان امام ، فقط با نشستن ،پول و روزی ما از غیب جور میشه؟ ایا امضای شما با این موضوع ارتباطی داره که ما به فکر اخرت خودمون باشیم و خداوند دنیای ما رو تامین میکنه؟ اگر اینطوره پس چرا حضرت علی اینقدر برای کسب درامد تلاش میکردند و عرق میریختند؟ اصلا چرا میگن غصه خوردن برای رزق و روزی خانواده و اهل و عیال ، ثواب داره؟ مگر ما باید غصه بخوریم؟ مگر ما قرار نیست فقط به فکر اصلاح اخرت باشیم و بجای غصه خوردن ، طبق همون امضای شما ، دنیا رو بسپریم به خداوند؟ و ...

مولکول 68;732297 نوشت:
یک سوال در مورد این ایه پیش میاد اینکه ایا عبارت "وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً " ایا منظور از امکان نیافتن برای متاهل شدن ، به بحث مالی هم اشاره دارد؟ یعنی مثلا اگر کسی بخاطر " فقیر بودن و فقر مطلق " از ازدواج دوری کنه ، ایا این آیه شامل حالش میشه ؟ یعنی یکی از اون دسته افرادی که در این ایه اشاره شده که امکان ازدواج ندارند ، اینگونه افراد هستند؟ یا اینکه اصلا اسلام در بحث ازدواج ، ذره ای روی توان مالی تاکید ندارد و فقط اینکه پسری اهل کار و فعالیت باشد ولو اینکه در حال حاضر بیکار باشه و شرایط مالی بدی داشته باشه و در فقر به سر ببره رو هم به ازدواج تشویق میکنه؟

با سلام

بله ممکن است که این آیه شریفه شامل بحث مالی هم بشود، اما نه همه مشکلات مالی، مثلا در جایی که به خاطر مشکل مالی انسان کسی به پیشنهاد خواستگاری او پاسخ مثبت نمی دهد، یا مشکل مالی به طوری باشد که عقلای متشرع ازدواج انسان را به صلاح ندانند یعنی منطقا در حال حاضر حل ناشدنی باشد. اما عمده مشکلات مالی از این سنخ نبوده و نمی توانند بهانه ای برای ترک ازدواج باشند.

مولکول 68;732297 نوشت:
در مورد این داستان و داستانهای مشابه من سوالی داشتم

اینکه همیشه میگن بنده تدبیر میکنه و خداوند تقدیر میکنه و یا اینکه میگن از تو حرکت و از خدا برکت و....
میخوام ببینم در این داستان ، امام خمینی ، چه تدبیری یا چه حرکتی برای جور کردن پول خونه کردند که اینطور خداوند برای ایشون همه چیز رو فراهم میکنه و واقعا بصورت معجزه آسایی پول جور میشه حتی بدون اینکه امام ظاهرا طبق این داستان فکر و نقشه ای هم برای جور کردن پول بکنند؟
اساسا از این داستانها چه نتیجه ای میشه گرفت؟ کجاها نیاز به بدو بدو و تلاش برای جلب تقدیر مثبت الهی هست و کجاها مثل همین داستان امام ، فقط با نشستن ،پول و روزی ما از غیب جور میشه؟ ایا امضای شما با این موضوع ارتباطی داره که ما به فکر اخرت خودمون باشیم و خداوند دنیای ما رو تامین میکنه؟ اگر اینطوره پس چرا حضرت علی اینقدر برای کسب درامد تلاش میکردند و عرق میریختند؟ اصلا چرا میگن غصه خوردن برای رزق و روزی خانواده و اهل و عیال ، ثواب داره؟ مگر ما باید غصه بخوریم؟ مگر ما قرار نیست فقط به فکر اصلاح اخرت باشیم و بجای غصه خوردن ، طبق همون امضای شما ، دنیا رو بسپریم به خداوند؟ و ...

ببینید آن شرط تلاش و کوششی که بیان نمودم و در آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» هم به آن اشاره شده، شرط واقعی برای تحقق وعده الهی است، همواره تحقق وعده الهی مشروط بر تلاش و کوشش و انجام وظیفه خود انسان است، اما باید دقت کرد وظیفه امام(ره) در آن هنگام چه بود؟ امام یک مجتهد و مدرس حوزه بود، وظیفه اش تدریس علوم حوزوی بود لذا بدون دوندگی به دنبال پول به وظیفه خودش عمل نمود و به وعده الهی در مورد رزق و روزی اهل علم یقین داشت، همان طور که پیامبر(ص) در روایتی می فرمایند:

«أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ‏ لِطَالِبِ‏ الْعِلْمِ‏ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهُ لِغَيْرِه‏»؛ به درستيكه خداي تعالي رزق و روزي اهل علم را به طور خاصّ متكفّل شده است ولي براي غير اهلعلم، رزق و روزي آنها را ضمانت كرده است.(شهید ثانی، منیة المرید، ص160)
پس این طور نبوده که امام(ره) بدون انجام وظیفه خودش، به امید وعده الهی در خانه بنشیند، بلکه به وظیفه خودش عمل نمود و به تحقق وعده الهی باور داشت، هر کسی متناسب با وظیفه اش از او انتظار می رود.
همچنین باید دقت کرد تلاش برای رفاه دنیوی منافاتی با نگاه اخروی به آن ندارد، ما از پیامبر اکرم(ص) در روایتی داریم که اولین پولی که در ترازوی اعمال مرد می گذارند پولی است که خرج خانواده اش کرده باشد(المعجم الاوسط، ج6، ص184، ح 6135، به نقل از تحکیم خانواده، محمدی ری شهری)، و در روایت مشابه دیگری می فرمایند: برترین دیناری که مرد خرج کرده است، دیناری است که خرج زن و بچه اش کرده است(صحیح مسلم، ج2، ص692، ح 38، به نقل از همان).

پس برای تحقق وعده خداوند هر کسی باید به وظیفه دنیوی خودش عمل کند و ثانیا آن را امری دنیوی صرف، و جدای از آخرت نپندارد، چون اصلا میان دنیا و آخرت جدایی نیست، دنیا و آخرت دو روی یک سکه هستند، و ظاهر و باطن یکدیگرند، فرمایش امام علی(ع) که در امضاء حقیر آمده نیز اشاره به همین دارد، یعنی کسی که واقعا به دنبال اصلاح آخرت باشد دنیایش آباد می شود، چون اسلام در خصوص دنیا و موفقیت در آن خیلی احکام دارد، انسان مومن واقعی هم از نظر ظاهری اهل تلاش و کوشش و تحصیل بوده و با دیگران خوش اخلاق است و مهربان و با گذشت و... و این امور در موفقیت زندگی دنیوی او نقش دارد و هم از نظر باطنی به خاطر نماز و عبادتش لطف خدا شامل حالش می شود و زندگی پر برکتی خواهد داشت و به اعمالش تاثیر دو چندان خواهد داد. منظور امام علی(ع) این نیست که صرفا با چسبیدن به نماز و روزه و رها کردن دنیا و تلاش در آن مسیر، دنیایمان آباد شود.

ما به دنیا اومدیم ولی دنیا به ما نیامد

سوالات.;729475 نوشت:
سلام
هرچقدر پسرایی مثل شما دیرتر ازدواج کنن،اون دختر بیچاره ای که قراره یه روزی همسر شما بشه هم بیشتر عذاب میکشه!لااقل به فکر خودتون نیستید،به فکر اون بیچاره ها باشید!
میدونید چند تا پسر مثل شما هستن که میتونن چند تا دختر رو خوشبخت کنن!ولی شما ها با همین دیر اقدام کردناتون،با همین ترسیدناتون!جلوی ازدواج اونارم گرفتین!وهمسرای آینده ی شما مجبورن،صبر کنن ببینن،شماها کی به خودتون یه تکونی میدید!
اینو میگم بلکه پسرای مثل شما هم بخونن یه تکونی به خودشون بدن!
بابا تقصیر زنای بیچاره ی شما چیه!تا کی چشم به راه بمونن که یه روزی شماها پیداتون بشه!

این نظریه دیگه از کجا اومده که پسر مجرد بمونه مسول سرنوشت کسی دیگه هست منم پسرم 27 سالمه و مجرد
مگه پسرا تعهد دارن که حتما ازدواج کنند؟

ابوالبرکات;730666 نوشت:
آقای کارشناس حرفاتون یک خورده بنده رو ترسوند. الان من شغلی ندارم و به همین خاطر جایی نمی رم خواستگاری. دانشجو هستم. البته تا آخر شهریور تموم می شود و باید بروم خدمت سربازی. کی به من کار می دهد. حالا به نظر شما من اگه الان نرم خواستگاری به خاطر این مسئله می شوم جزو اون هایی ام که به وعده الهی اعتقاد ندارند و در امتحان شکست می خورم؟

خواستگاریم بری هیچ کس دختر بهت نمیده من خودم تجربه کردم تازه الانم که کار موقت دارم و پایان خدمت
کسب بهم دختر نداد به نظر من مجرد بمونی فعلا بهتره
تقوی پیشه کردن راه کار الان که با رزوه گرفتن میشه
تقوی پیشه کرد

صاعقه;730674 نوشت:
همون اولین شرطی که گفتید سن ازدواج رو برده بالا. چرا که خدا می گه برو کار کن تا من وضع معیشتت رو خوب کنم. وقتی می ری برای کار می بینی کاری نیست انجام بدی. هی می گی بابا من می خوام تلاش و کوشش خود انسان انجام بدم ولی نیست کاری که انجام بدم. خدا می گه به من چه.من اگر کار کردی روزیت می دم اگه کار نکردی روزیت نمی دم. این جاست که تا صبح باید با خدا دیالوگ داشته باشی که بابا من می خوام کار کنم کار نیست. خدا می گه به من چه؟ من به کسی که کار نمی کنه روزی نمی دم. همینطور می گذره تا سن می رسه به 29سال.

خدا فقط وسعت رزق میده درصورت شاغل بودن و الا کسی که کار نداشته باشه خدا نمیتونه کاری براش انجام بده
من زمانی که کارموقت نداشتم هیچ جایی راهم ندادن برم خواستگاری الانم که کارموقت دارم میگن ضمانت نداره
مقصراصلی فساد جامعه دختران هستند که باعث تاخیر ازدواج هستند

شروین;729509 نوشت:

دقیقا همینطوره
در یک تاپیک دیگه ای قضیه همکارم رو گفتم ولی باز میگم

یکی از همکاران بنده 34 سالشه
با من درد دل میکرد میگفت 10 سال ازدواجمو تاخیر انداختم که پول جمع کنم
ولی پول هم جمع نکردم
اگر همون اول ازدواج کرده بودم الان همه چیز داشتم ولی الان سر 34 سالگی اصلا نمیدانم باید چکار کنم

مثل همون 24 سالگیم پس انداز خاصی ندارم
همانی هم که دارم شب عروسی همش میپره

پس من چرا 10 سال صبر کردم ؟

ولی متاسفانه پسرهای جوون باز از تجربه دیگران درس نمیگیرن و فکر میکنن دارن کار درستی میکنن


تو را خدا جناب از توهمات خارج بشید همون همکارتون 10 سال قبل جایی زنگ میزد برای خواستگاری هیچ کس قبولش نمیکرد و دختربهش نمیداد من تا پارسال میرفتم خواستگاری با کارموقت اکثرجاها رد شدم اون موقع 26 سالم بود یک سال دیگه قید ازدواج رو زدم دارم برای خودم زندگی میکنم خیلیم راضیم

pzahra;733709 نوشت:
تو را خدا جناب از توهمات خارج بشید همون همکارتون 10 سال قبل جایی زنگ میزد برای خواستگاری هیچ کس قبولش نمیکرد و دختربهش نمیداد من تا پارسال میرفتم خواستگاری با کارموقت اکثرجاها رد شدم اون موقع 26 سالم بود یک سال دیگه قید ازدواج رو زدم دارم برای خودم زندگی میکنم خیلیم راضیم

26 یا 27 هم سن زیادی نیست!کم کم وقتی سن شما بالاتر بره نظرتون به صورت غریزی عوض میشه!
میل به ازدواج و پدر شدن با گذشت زمان افزایش پیدا میکنه(این تجریه شخصی من هستش من هم 30 سالم هست و مجرد )
روزه و تقوایی که در پیش گرفتید وسیله ای خواهد شد برای تحقق وعده خدا .!
ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله)
وکسانی که اسباب زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند

سوال
در باب ازدواج و ارتباط آن با گشایش در مسائل مالی، آیات و روایات و احادیث مختلفی با این مضمون وجود دارد که " افرادی که ازدواج میکنند خداوند از فضل خود آنها را بی نیاز میکند" و یا مثلا "روزی به همراه همسر و فرزند میاید" و تعابیری مشابه، اما در جامعه نمونه های عینی می بینیم که ظاهرا مخالف با این وعده هاست؛ مثلا پسری ازدواج میکند ولی بعد از ازدواج دچار مشکلات و گرفتاری های مالی میشود و حتی متاسفانه گاهی این فشارهای اقتصادی باعث جدایی زوجین میشود، یا مثلا با اینکه گفته شده که روزی همراه فرزند میاید، ولی دیده میشه گاها خانواده هایی که بعد از تولد فرزند نه تنها وضع معیشتشون بهتر نمیشه بلکه دچار مشکلاتی هم میشوند و مسائلی از این دست که به ظاهر خلاف وعده های خداوند در زمینه رزق و روزی هست. این چگونه توجیه می‌شود؟

پاسخ
برا پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

1- ازدواج علت تامه رزق و روزی نیست
ببینید ما یک اصطلاحی داریم در حوزه که برای تحقق یک چیز باید مقتضی موجود باشد و مانع مفقود؛ مثلا آتش موجب سوختن پنبه می شود و مقتضی آن است، اما روشن است که این اتفاق در صورتی می افتد که مانعی چون خیس بودن پنبه در کار نباشد؛ پس مثلا اگر کسی بگوید: هر گاه پنبه را در معرض آتش قرار بدهید آتش گرفته و میسوزد، اشتباه نگفته چون نبودن مانع پیش فرض است و ذکر آن لزومی ندارد؛ تمام وعده های الهی بیان کننده مقتضی هستند، یعنی در صورتی که مانعی در کار نباشد.
لذا باید دید در آیات و روایات دیگر چه اموری به عنوان مقتضی و شرط، یا مانع برای تحقق وعده های الهی معرفی شده اند که به مواردی اشاره می کنم:

الف) تلاش و کوشش خود انسان
اولین شرطی که خداوند برای تحقق وعده اش گذاشته است این است که عمل خویش را مشروط به تلاش و عمل خود فرد نموده است:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتى را تغيير نمى‏دهد تا آنكه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد تغيير دهند.(1)
پس کسی که ازدواج کرده اگر خودش در راه کسب روزی تلاش نکند نمی تواند فقر خویش را به پای عمل نکردن خداوند به وعده اش بگذارد.
باید توجه داشت که وعده الهی متوقف بر داشتن کار نیست، بلکه داشتن عزم و جدیت بر کار است، نه اینکه انسان با یک مدرکی منتظر بنشیند برای کار؛ بالاخره فضای کار کارمندی در هر کشوری محدود است و عملا استخدام همه به عنوان کارمند ممکن نیست، لذا نمی توان از خداوند چنین توقعی داشت. پس باید نگرش جوانان نسبت به کار عوض شود و جوانان وارد کار آزاد شده و اهل مدیریت و ریسک باشند و همچنین روحیه جنگندگی داشته باشند.
ثانیا: در جایی که انسان کار و کاسبی مناسب و پول داشته باشد و هیچ مشکلی در کار نباشد که دیگر اعتماد به خدا کاری ندارد، وعده الهی در جایی است که با دو دو تا چهارتای مادی، انسان راه چاره ای نمی یابد، لذا خودش میفرماید: «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏»(2) از جایی روزی اش می دهیم که خودش حساب نمی کرد. این جا، جای امتحان است که هر چه نگاه میکنی روزنه امید مادی نمی بینی جز یک وعده! وعده به کسی که باید دید به او اعتماد داری یا بیشتر روی شرایط مادی حساب می کنیم؟

ب) قناعت
یکی دیگر از شروط رزق و روزی و احساس غنی شدن انسان ها با ازدواج، قناعت در زندگی است، و جانشینان الهای به این شرط اشاره کرده اند، امام صادق(ع) می فرمایند:
«مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّه‏»؛ کسی که میانه روی کند خداوند روزی اش را می رساند.(3)

پس اگرچه قرآن کریم فرموده: «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»(4) اما در روایات غنی شدن انسان را مشروط بر همین قناعت بیان کرده و می فرمایند:
«مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ‏ اللَّهُ‏ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاس‏»؛ کسی که قناعت کند به آنچه که خداوند روزی اش کرده از بی نیازترین مردم است.(5)

ج) اعتماد و حسن ظن به وعده های الهی
شرط دیگر وعده الهی، اعتماد و حسن ظن به خداوند است، یا به عبارت دیگر مثبت اندیشی و پرهیز از سوء ظن به خدا و افکار منفی، ما در روایات متعدد داریم که خداوند متناسب با نیت بندگان با آنها رفتار می کند، امام رضا(ع) می فرمایند:
«أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِي أَنْ يُخْلِفَ ظَنَ‏ عَبْدِهِ‏ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّه‏»؛ خداوند متعال کریم است و حیا می کند که مخالف گمان بنده اش با او رفتار نماید، پس به خداوند گمان خوب ببرید(6)

و امام علی(ع) نیز می فرمایند: «رِزْقُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ نِيَّتِه‏»؛ روزی مردم به قدر نیت اوست.(7)

امام صادق(ع) نیز می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَر»؛ به درستی که خداوند عزوجل نزد گمان بنده اش است، اگر گمان خیر برد به او خیر می رسد، و اگر گمان شر برد ، شر می رسد.(8)

پس اگرچه خداوند وعده فرموده است کسانی را که ازدواج کنند بی نیاز می کند اما تحقق این وعده مشروط بر حسن ظن و اعتماد به خداست و خود بی اعتمادی به این وعده سوء ظن محسوب می شود، همان طور که امام صادق(ع) می فرمایند:
«مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ هر کس ازدواج را از ترس فقر ترک کند به خداوند سوء ظن برده است.(9)
لذا پیامبر(ص) غنی شدن مردم را در گرو اعتماد به این وعده الهی معرفی می کنند:
«مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِ غَيْرِه‏»؛ کسی که اراده کرده بی نیازترین مردم باشد پس باید آنچه در نزد خداوند است برای او اطمینان بخش تر باشد از آنچه در دست غیر اوست.(10)

2- عمل به وعده با تأخیر
تحقق یک وعده به منزله تحقق فوری آن نیست، مثلا در مورد استجابت دعا که یکی از وعده های الهی است در روایات آمده است ممکن است دعا یک بنده ای مستجاب شود اما اعطاء آن به تاخیر افتد، همان طور که اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) روایت می کند: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يُسْتَجَابُ لِلرَّجُلِ الدُّعَاءُ ثُمَّ يُؤَخَّرُ قَالَ نَعَمْ عِشْرُونَ سَنَةً»(11)
اسحاق بن عمار می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم می شود دعای بنده ای استجابت شود و إعطاء آن به تأخیر بیفتد، فرمود: بله، 20 سال.
پس ازدواج نیز با تاثیر گذاری در امور مختلف چون افزایش تلاش شوهر، امید به زندگی، آرامش و... به مرور زمان بی نیازی را تحقق خواهد ساخت.

3- عمل به وعده با حفظ شرایط امتحان
بدون شک اعتماد به وعده های الهی خوذش موضوع امتحان قرار می گیرد، یعنی خود این ایمان به وعده الهی یک امتحان است، پس اگر بلافاصله بعد از ازدواج، یا فرزند دار شدن، مشکل مالی انسان به طرز معجزه آسایی حل می گشت، جایگاه امتحان و جداساختن کسانی که به وعده الهی اعتماد دارند و کسانی که اعتماد ندارند چگونه می بود؟ لذا وعده های الهی به گونه ای محقق می شود که با امتحان الهی ناسازگار نباشد، یعنی با دو شرط:
اول این که در چارچوب قواعد و نظام اسباب و مسببات است تا جا برای توجیه باشد، و کسانی که اعتماد به خداوند ندارند بتوانند نقش خدا را انکار نموده، و آن را به پای تلاش خود و شرایط جامعه بگذارند.
دوم این که نباید به گونه ای محسوس و معجزه آسا و فوری باشد تا همه از سر احساسات و بدون دخالت عقل و تفکر به وعده الهی ایمان بیاورند.

نتیجه گیری

وعده های الهی تخلف ناپذیر است اما هر وعده ای شرایطی دارد که در برخی ایات و روایات به آنها اشاره شده است، لذا در صورت وجود شرائط و رفع موانع قطعا محقق خواهد شد.
____________________________________

1. رعد:13/11.
2. طلاق:65/3.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج2، ص122.
4. نور:24/32.
5. الکافی، ج2، ص139.
6. الفقه المنسوب الی الامام رضا(ع)، مؤسسة آل البيت‏(ع)، چاپ اول، 1406ق، مشهد، ص360.
7. ليثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، دار الحديث‏، چاپ اول، 1376ش، قم، ص269.
8. الکافی، ج8، ص302.
9. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1413ق، قم، ج3، ص385.
10. الکافی، ج2، ص139.
11. حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، دار الكتب الإسلامي‏، چاپ اول، 1407ق، ص203.

موضوع قفل شده است