عقل داور در حقانيت يك دين
تبهای اولیه
عقل داور در حقانيت يك دين
براي داوري در مورد حقانيت يك دين و عدم حقانيت اديان ديگر، بايد ابتدا با اصول عقايد و آموزههاي اديان آشنا شد و آنگاه آن را به وسيله عقل _كه حجت دروني انسان است_ محك زد.
ما در چنين مراجعهاي، اصول عقايد و معارف دين اسلام را مبتني بر ادله و براهين متقن و يقيني عقلي مييابيم؛ يعني، يكايك اين اصول به وسيله براهين متعدد يقيني اثبات ميگردد.
با وجود براهيني كه درباره اصل توحيد اقامه ميشود، اديان و مكاتب غيرتوحيدي _كه اعتقاد به نثويت (دوخدايي)، تثليث (سه خدايي) يا چند خدايي از اركان اعتقادي آنها محسوب ميشود_ ابطال ميگردد.
در همين زمينه، آنچه كه از ادله يقيني عقلي بر نفي جسميت يا رؤيت خداوند اقامه ميشود، مكاتب و مذاهبي را كه مبتني بر چنين عقايدي هستند، رد ميكند.
در خصوص دو دين بزرگ يهوديت و مسيحيت، نيز با همين حجت دروني؛ يعني، احكام و براهين يقيني عقل، اگر به بررسي آموزههاي اين دو دين بنشينيم، به نتيجه مشابه ساير مكاتب خواهيم رسيد.
در خصوص اديان الهي و آسماني بايد گفت كه حقيقت و گوهر همه آنان، دعوت به انقياد و تسليم در برابر خداوند متعال است، لكن دستور العملهاي مربوط به چگونگي تأمين سعادت دنيوي و اخروي انسان، كه در اصطلاح از آن به «شريعت» ياد ميشود، متفاوت است
يعني، با توجه به اختلاف زمان و مكان و مخاطب اين دستورالعملها، مراحل مختلفي را گذرانده و متناسب با آن رو به تكامل بوده است.
علاوه بر اين، اصول عقايد و گوهر اديان نيز در مقام بيان و تبيين از عمق و تفصيل بيشتري برخوردار گرديده است.
در حقيقت، دين توحيدي واحد است و شرايع متعدد است: «ان الدين عند الله الاسلام» آل عمران، آيه 19.«به درستي كه دين در نزد خدا اسلام (تسليم در برابر حق) است».
با ظهور هر پيامبري شريعت قبلي پالايش يافته و در شكل كاملتري عرضه شده است.
از اين رو پيامبران همه مبلغ دين واحد بودند، و به همين جهت، يكي پس از ديگري مژده آمدن پيامبر جديد را ميدادند و به اين مطلب در كتاب مقدس يهوديت و مسيحيت تصريح شده است.تورات، كتاب هوشيع نبي 9:5ـ10..
بنابراين پيروي صحيح از آيين يهود، با آمدن حضرت عيسي، در تبعيت از ايشان خواهد بود و پيروي صحيح از آيين مسيح با ظهور پيامبر اسلام، در تبعيت از حضرت نبي اكرم(ص) خواهد بود.
در نتيجه، تفاوت شرايع آسماني به معناي درجات متكامل از يك راه و يك حقيقت است. با توجه به اين بيان عقل، با قطع نظر از مسأله تحريف در شرايع گذشته، حكم به لزوم پيروي از جامعترين و كاملترين پيام و دستورالعمل الهي كه در آخرين شريعت (اسلام) متجلي شده است، مينمايد.
عقل، در بررسي آموزههايي كه توسط يهوديت و مسيحيت امروزي تبيين ميشود، آنها را مخالف با براهين يقيني خود مييابد. اعتقاد به تثليث،رساله اول به قرنتيان 8:6 و انجيل يوحنا: 5/20
اموري است كه براهين عقلي آن را از هيچ مكتب و مذهبي نميپذيرد؛ بلكه آن را نشانه عدم حقانيت و در واقع تحريف آنها ميداند. به پارهاي ديگر از تحريفات صورت گرفته در اين دو دين بزرگ اشارهاي گذرا ميكنيم تا بر اساس حكم عقل، خود داوري كنيد:
تحريفات مسيحيت و يهود
1. اتهامات ناروا به پيامبران؛ علاوه بر رسوخ تحريفات بنيادي و اعتقادي در كتاب مقدس، پارهاي اتهامات ناروا و غيراخلاقي به بعضي از پيامبران نسبت داده شده است كه قلم از بيان آن شرم دارد، ر.ك: انجيل يوحنا، 2:1ـ11، در حالي كه براهين عقلي لزوم عصمت پيامبران را اثبات ميكند.
2. وجود افسانهها؛ وجود افسانههاي بيپايه در كتاب مقدس، يكي ديگر از جنبههاي تحريف آن است؛ از جمله ميتوان به كشتي گرفتن حضرت يعقوب با خدا و غلبهاي او بر خدا، اشاره كرد.سفر پيدايش، 32:34ـ30
3. گناه فطري؛ مسيحيان معتقدند، آدم در بهشت به گناه آلوده شد و اين گناه به همه فرزندان او نيز منتقل ميشود؛ يعني، انسان بالفطرة گناهكار است و هرگونه تلاش و عمل انسان در رهايي از اين خطا، سودي نخواهد بخشيد و تصليب و به دار كشيده شدن حضرت عيسي(ع)، كفاره گناه فطري انسان است.
4. تقويت ظلم؛ يكي ديگر از آموزههاي نامعقول كتاب مقدس، توجيه ظلم و ستم و دعوت به سكوت در برابر حاكمان ظالم، به بهانه اين است كه آنان حاكم و سايه خدا در زميناند.انجيل متي، 5:38 و اكثر نامههاي پولس به روميان.
وجود اين گونه آموزههاي غيرعقلاني در كنار طرح مسأله تثليث و تجسيم و وجود تناقضات متعدد در متن كتاب مقدس، در كتاب «انيس الاعلام»، ج 2، 125 مورد تناقض موجود در كتاب مقدس مورد بررسي قرار گرفته است. دليل بر عدم حقانيت مسيحيت و يهوديت امروزي است.
خلاصه سخن اينكه راه شناخت حقانيت دين اسلام و عدم حقانيت ساير اديان و شرايع، مراجعه به آموزههاي آنها و داوري است.
اگر كسي مراجعه كند، خواهد يافت كه اسلام در سه وادي «عقايد»، «اخلاق و فضايل» و «احكام فردي و اجتماعي»، نه تنها كاملتر از ساير اديان بلكه قابل مقايسه و طرف نسبت با آنها نيست و در تمام دوره زندگي بشر، عقايد و شريعتي به اين جامعيت و عمق و اتقان و استواري بر بنيان عقل، وجود ندارد.
اگر كسي مراجعه كند، خواهد يافت كه اسلام در سه وادي «عقايد»، «اخلاق و فضايل» و «احكام فردي و اجتماعي»، نه تنها كاملتر از ساير اديان بلكه قابل مقايسه و طرف نسبت با آنها نيست و در تمام دوره زندگي بشر، عقايد و شريعتي به اين جامعيت و عمق و اتقان و استواري بر بنيان عقل، وجود ندارد.
امام خميني(ره) در اين زمينه، در كتاب چهل حديث مينويسد: «اثبات حقانيت دين اسلام، احتياج به هيچ مقدمه ندارد جز نظر كردن به خود آن و مقايسه بين آن و ساير اديان و شرايع».چهل حديث، امام خميني، شرح حديث دوازدهم، ص 201.
داوري عقل و سنجش و حكم عقل به حقانيت دين اسلام و عدم حقانيت ساير اديان، خود دليلي بر نفي پلوراليزم است