حوزه و رضایت پدر و مادر

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حوزه و رضایت پدر و مادر

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی مراجع مانند آیت الله مکارم،رضایت پدر و مادر را برای ورود به حوزه شرط نمیدانند
بلکه ورود به حوزه را "واجب عینی" در حال حاضر میدانند و نه واجب کفایی.

نظر آیت الله خامنه ای را در مورد رضایت پدر و مادر برای ورود به حوزه برای یکی از دوستان
میخواستم

a_rezahu;236599 نوشت:
نظر آیت الله خامنه ای را در مورد رضایت پدر و مادر برای ورود به حوزه برای یکی از دوستان میخواستم

با سلام و عرض ادب

در صورتی که باعث ایذاء والدین باشد،جایز نیست.

استفتا از دفتر مقام معظم رهبری در قم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام.
میخواستم حدّ اطاعت از پدر و مادر را به طور دقیق تری بدانم.
در سایت مرجع بزرگوارم،آیت الله مکارم،استفتائاتی یافتم به شرح زیر:
1.
اگروالدین دراعمال مستحبی(نه واجب)مثل رفتن به جمکران و...مانع انسان شونداطاعت ازآنهاواجب است.البته این مخالفت بادلایل غیرمنطقی باشد.
در صورتی که تخلف از دستور آنها باعث ایذاء آنها گردد نباید تخلف کرد.
2.
اگر پدر و مادر از انجام کارهاى خوب مثل درس خواندن جلوگیرى کنند وظیفه فرزند چیست؟
اطاعت در این گونه موارد لازم نیست، ولى حتّى الامکان باید طورى رفتار کرد که رنجیده نشوند و لازم است که فواید کار خوب را براى ایشان توضیح داد تا مسأله براى آنها روشن شود و ممانعت نکنند.
3.
فرموده اید سفر فرزند در صورت نهی پدر ،جزء سفرهای حرام است. آیا این مسئله شامل سفرهای زیارتی (مشهد) نیز می شود یعنی تحت هر شرایطی اذن پدر لازم است؟ لطفا حدود حکم را توضیح دهید.
اگر پدر به خاطر انجام این سفر مستحب اذیت و آزار شود چنین سفری جایز نیست ولی اگر سفر لازمی باشد مانعی ندارد.




در اینجا بین سوال 1و3 با سوال 2 به ظاهر تعارضی برقرار است.در سوال 2،فرمودنددر کارهای خوب اطاعت از آنها لازم نیست و...
اما در سوال 1 و 3 که به مصادیق کارهای خوب اشاره شده،پاسخ داده اند جایز نیست.

حال حدّ این اطاعت تا کجاست و در کجا ها ایذاء آنها جایز است؟(به جز واجبات و محرمات که در این خصوص زیاد بحث شده)

با تشکر:Gol::Gol::Gol:

به نام حقّ

جوانی هستم 25 ساله.استعداد زیادی در علوم دینی دارم.قالباً چندین ساعت در روز مشغول امور درسی دینی هستم.
اما پدرم اصرار دارد من وارد بازار کار شودم و به قول خودشان "ماهی 7-8-10 ملیون تومان پول دربیاورم).بنده اصلا عقاید بعضاً کفرآمیز و اعمال غیر شرعیشان را قبول ندارم.بسیار بسیار گناه کارند.
اما بنده علاقه شدیدی به حوزه دارم و میدانم که میتوانم به جایی برسم و بسیاری از مردم را هدایت کنم.اما یقیین دارم ورودم به حوزه پدرم را شدیداً میرنجاند و کار به طرد من میکشد.البته متاهل هستم.

سوال1:آیا جایز است با این شرایط،بدون رضایت او به حوزه وارد شوم؟

سوال 2:آیا بهتر است در شهر خودمان به حوزه بروم و یا با وجود مخالفت ایشان برای مهاجرت،به شهری مانند قم مهاجرت کنم و دور از چشم ایشان به حوزه بروم؟
با تشکر

مقلد آیت الله مکارم

a_rezahu;236599 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی مراجع مانند آیت الله مکارم،رضایت پدر و مادر را برای ورود به حوزه شرط نمیدانند
بلکه ورود به حوزه را "واجب عینی" در حال حاضر میدانند و نه واجب کفایی.


بنده از آيت الله مكارم استفتا كردم فرمودند واجب عيني بودن طلبگي براي افرادي كه استعدادش رو دارند در صورتي كه مانعي نباشد بعيد نيست
اين يعني حتمآ واجب عيني است؟!!

این مطلب رو در سایت آیت الله مکارم ندیدم.
اما در سایتی که آدرسش رو نقل خواهم کرد به این مطلب برخوردم

سؤال: آیا افرادی که در خودشان استعداد تحصیل در حوزه را می­بینند، ورود به حوزه برای آنان واجب است؟
آیا بر فرض واجب بودن ورود به حوزه، رضایت پدر و مادر لازم است؟
جواب:


حضرت آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته):
ورود به حوزه را برای کسانی که شرایط و آمادگی دارند، واجب عینی می­دانم. ایشان با اشاره به فتوای فقهی خود مبنی بر این که رضایت پدر و مادر برای ورود به حوزه لازم نیست فرمودند:
هر واجب کفایی وقتی که مَن به الکفایة نبود (نیازآن برطرف نشد) تبدیل به واجب عینی می­شود. لذا این جانب برای کسانی که آمادگی دارند، ورود به حوزه علمیه را واجب عینی می­دانم و مخالفت پدر و مادر در این مورد مضر نیست.

مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی (رحمة الله علیه):
در شرایط فعلی که نیاز به روحانی متعهد زیاد است اگر چه بهتر است رضایت والدین خود را جلب کنید، اما اگر آنان قانع نشدند با توجه به واجب کفایی بودن طلبگی، سخن آنان لازم الاطاعه نیست

منبع:http://hr-fallah.ir/blog/?p=187

منم خيلي استعداد داشتم و هم علاقه به حوزه داشتم و هنوزم دارم منتها والدينم مخالفت كردن
ميخواستم بدونم حوزه محدوديت سني نداره ؟ آيا ميشود بعد از تحصيلات دانشكاهي به حوزه بروم؟

ahmadbazi;239336 نوشت:
منم خيلي استعداد داشتم و هم علاقه به حوزه داشتم و هنوزم دارم منتها والدينم مخالفت كردن
ميخواستم بدونم حوزه محدوديت سني نداره ؟ آيا ميشود بعد از تحصيلات دانشكاهي به حوزه بروم؟

با سلام خدمت دوست عزیزم
یه تحقیق و سرچ در اینترنت بفرمایید تا دقیقش رو اطلاع پیدا کنید.
دفترچه حوزه را دانلود کنید،محدودیت سنی در آن درج شده.اگر سنتون خیلی بالا نباشه،تا 27-28 سال میتونید،مشروط بر اینکه دانشگاه رفته باشید و سنوات تحصیلی داشته باشید.

خصوصا طرح "سفیران هدایت" که محدودیت سنی بالاتری داره.ان شالله که وارد حوزه میشوید و تحصیلات خود را در آنجا تکمیل میکنید

a_rezahu;239170 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام.
میخواستم حدّ اطاعت از پدر و مادر را به طور دقیق تری بدانم.
در سایت مرجع بزرگوارم،آیت الله مکارم،استفتائاتی یافتم به شرح زیر:
1.

اگروالدین دراعمال مستحبی(نه واجب)مثل رفتن به جمکران و...مانع انسان شونداطاعت ازآنهاواجب است.البته این مخالفت بادلایل غیرمنطقی باشد.
در صورتی که تخلف از دستور آنها باعث ایذاء آنها گردد نباید تخلف کرد.
2.
اگر پدر و مادر از انجام کارهاى خوب مثل درس خواندن جلوگیرى کنند وظیفه فرزند چیست؟
اطاعت در این گونه موارد لازم نیست، ولى حتّى الامکان باید طورى رفتار کرد که رنجیده نشوند و لازم است که فواید کار خوب را براى ایشان توضیح داد تا مسأله براى آنها روشن شود و ممانعت نکنند.
3.
فرموده اید سفر فرزند در صورت نهی پدر ،جزء سفرهای حرام است. آیا این مسئله شامل سفرهای زیارتی (مشهد) نیز می شود یعنی تحت هر شرایطی اذن پدر لازم است؟ لطفا حدود حکم را توضیح دهید.
اگر پدر به خاطر انجام این سفر مستحب اذیت و آزار شود چنین سفری جایز نیست ولی اگر سفر لازمی باشد مانعی ندارد.




در اینجا بین سوال 1و3 با سوال 2 به ظاهر تعارضی برقرار است.در سوال 2،فرمودنددر کارهای خوب اطاعت از آنها لازم نیست و...
اما در سوال 1 و 3 که به مصادیق کارهای خوب اشاره شده،پاسخ داده اند جایز نیست.

حال حدّ این اطاعت تا کجاست و در کجا ها ایذاء آنها جایز است؟(به جز واجبات و محرمات که در این خصوص زیاد بحث شده)

با تشکر:gol::gol::gol:

کارشناس بحث : نور

مخفی;239175 نوشت:
به نام حقّ

جوانی هستم 25 ساله.استعداد زیادی در علوم دینی دارم.قالباً چندین ساعت در روز مشغول امور درسی دینی هستم.
اما پدرم اصرار دارد من وارد بازار کار شودم و به قول خودشان "ماهی 7-8-10 ملیون تومان پول دربیاورم).بنده اصلا عقاید بعضاً کفرآمیز و اعمال غیر شرعیشان را قبول ندارم.بسیار بسیار گناه کارند.
اما بنده علاقه شدیدی به حوزه دارم و میدانم که میتوانم به جایی برسم و بسیاری از مردم را هدایت کنم.اما یقیین دارم ورودم به حوزه پدرم را شدیداً میرنجاند و کار به طرد من میکشد.البته متاهل هستم.

سوال1:آیا جایز است با این شرایط،بدون رضایت او به حوزه وارد شوم؟

سوال 2:آیا بهتر است در شهر خودمان به حوزه بروم و یا با وجود مخالفت ایشان برای مهاجرت،به شهری مانند قم مهاجرت کنم و دور از چشم ایشان به حوزه بروم؟
با تشکر

مقلد آیت الله مکارم

با سلام مجدد
این دو تا سوال بی جواب موند
اگر کارشناسان پاسخ بدهند بسیار متشکر میشویم

a_rezahu;239170 نوشت:
در اینجا بین سوال 1و3 با سوال 2 به ظاهر تعارضی برقرار است.در سوال 2،فرمودنددر کارهای خوب اطاعت از آنها لازم نیست و... اما در سوال 1 و 3 که به مصادیق کارهای خوب اشاره شده،پاسخ داده اند جایز نیست. حال حدّ این اطاعت تا کجاست و در کجا ها ایذاء آنها جایز است؟(به جز واجبات و محرمات که در این خصوص زیاد بحث شده)

با سلام و احترام

بطور کلی در مسائل و احکام شرعی قیاس جایز نیست زیرا قطعا فقیه با منابع و مبانی در طی عملیات استنباط،یک حکم شرعی را صادر می نماید و نه از روی سیلقه و میل شخصی.
در مورد سوال شاید بتوان ضرورت کسب علم و دانش را دلیل تفاوت دو حکم بیان کرد ضمن اینکه توجه داریم حتی در آداب زیارت،معرفت و شناخت تاکید شده است.
به هر حال در حدود اطاعت از والدین(در موارد غیر از واجبات و محرمات) باید بصورت مصداقی سوال شود،تا مطابق آن پاسخ دریافت نمایید.

موفق و موید باشید.

مخفی;239175 نوشت:
به نام حقّ جوانی هستم 25 ساله.استعداد زیادی در علوم دینی دارم.قالباً چندین ساعت در روز مشغول امور درسی دینی هستم. اما پدرم اصرار دارد من وارد بازار کار شودم و به قول خودشان "ماهی 7-8-10 ملیون تومان پول دربیاورم).بنده اصلا عقاید بعضاً کفرآمیز و اعمال غیر شرعیشان را قبول ندارم.بسیار بسیار گناه کارند. اما بنده علاقه شدیدی به حوزه دارم و میدانم که میتوانم به جایی برسم و بسیاری از مردم را هدایت کنم.اما یقیین دارم ورودم به حوزه پدرم را شدیداً میرنجاند و کار به طرد من میکشد.البته متاهل هستم. سوال1:آیا جایز است با این شرایط،بدون رضایت او به حوزه وارد شوم؟

با سلام و احترام و خوش آمدگویی خدمت شما

اشکال ندارد،البته سعی نمایید حتی الامکان با رعایت احترام والدین،رضایت آنها را هم جلب نمایید.

مخفی;239175 نوشت:
سوال 2:آیا بهتر است در شهر خودمان به حوزه بروم و یا با وجود مخالفت ایشان برای مهاجرت،به شهری مانند قم مهاجرت کنم و دور از چشم ایشان به حوزه بروم؟ با تشکر


اگر برایتان مقدوراست در جایی که رضایت والدین بیشتر حاصل می شود و در شهری که کمتر موجب اذیت آنها خواهد شد،مشغول به تحصیل شوید.

استفتا از دفتر آیه الله مکارم شیرازی در قم

ahmadbazi;239336 نوشت:
منم خيلي استعداد داشتم و هم علاقه به حوزه داشتم و هنوزم دارم منتها والدينم مخالفت كردن ميخواستم بدونم حوزه محدوديت سني نداره ؟ آيا ميشود بعد از تحصيلات دانشكاهي به حوزه بروم؟

با سلام و عرض ادب

برای اطلاع بیشتر می توانید به تاپیک های زیر مراجعه نمایید:

http://www.askdin.com/thread18264.html
http://www.askdin.com/thread16111-4.html
http://www.askdin.com/thread14790-2.html

موفق و سربلند باشید.

با عرض سلام
اگر شخصی بخواهد برای احتیاط،در نظر چند مجتهد احتیاط به عمل آورد،
در این چنین مواردی که یکی از آن دو مجتهد،نظر بر وجوب عینی تحصیل در
حوزه داشته باشد و رضایت پدر و مادر را شرط نداند و مجتهد دیگر آن را حتی واجب کفایی
هم نداند و یا واجب کفایی بداند اما با ایذاء پدر و مادر حرام بداند،تکلیف برای شخص
مقلّد چیست؟
1.مقلّدی که مرجع تقلید مشخص دارد،اما در مواردی احتیایط میکند
2.مقلّدی که بین اعلمیت چند نفر مردّد است،و بین آنها احتیاط میکند

با تشکر

با سلام خدمت كارشناسان محترم

بنده جواني 22 ساله هستم و در حال حاضر دانشجو هستم بسيار علاقه به مطالعات مذهبي دارم و سخنور بسيار ماهري هم هستم [البته اين نظر دوستانم هست] و استعداد من به حدي است كه هيج دوستي و هيج آشنايي مرا نديده است مكر اين كه به من كفته است تو جرا نرفتي حوزه ؟! تسلط زيادي هم به زبان عربي دارم و تمام قرآن را ميتوانم معني كنم با اين حال بدر و مادر من به شدت با حوزه رفتن من مخالف هستند.من واقعا نميدانم جه بكنم !!!؟ علاقه شديد من به علوم ديني باعث افت شديد علمي در دروس دانشكاهي شده است . آنها به هيج وجه راضي به حوزه رفتن من نميشوند . حالا تكليف من جيست ؟ حوزه بروم يا نروم

[="Tahoma"][="Black"]

عين الحيات;281260 نوشت:
با سلام خدمت كارشناسان محترم بنده جواني 22 ساله هستم و در حال حاضر دانشجو هستم بسيار علاقه به مطالعات مذهبي دارم و سخنور بسيار ماهري هم هستم [البته اين نظر دوستانم هست] و استعداد من به حدي است كه هيج دوستي و هيج آشنايي مرا نديده است مكر اين كه به من كفته است تو جرا نرفتي حوزه ؟! تسلط زيادي هم به زبان عربي دارم و تمام قرآن را ميتوانم معني كنم با اين حال بدر و مادر من به شدت با حوزه رفتن من مخالف هستند.من واقعا نميدانم جه بكنم !!!؟ علاقه شديد من به علوم ديني باعث افت شديد علمي در دروس دانشكاهي شده است . آنها به هيج وجه راضي به حوزه رفتن من نميشوند . حالا تكليف من جيست ؟ حوزه بروم يا نروم

با عرض سلام و احترام خدمت جناب عالی

لطفا نام مرجع تقلید خود را بیان فرمایید تا بهتر بتوانیم در خدمت شما باشیم .

همیشه موفق و سلامت باشید[/]

چرا میگی حوزه نرو؟؟

پدران و مادران! از رفتن فرزندانتان به جبهه ممانعت نکنید. زیرا که امروز مسئله، حیات اسلام است. اگر خدای نخواسته اسلام شکست بخورد، همه مسئول هستیم. و در نزد خداوند تبارک و تعالی باید جواب بگوییم.
(شهید حسین جمال لیوانی - از شهدای مدرسه علمیه رضویه - قم)
یه روزی توی این مملکت جنگ شده بود. امام امت فرمان به حضور در جبهه داد و این حکم ولایی به استقبال پر شور مردم منجر شد. عده ای به جبهه رفتند و عده ای هم از شهر ها حمایت می کردند رزمندگان سپاه اسلام را... خیلی از جوانان این مملکت از خانه و کاشانه دل بریدند و به جنگ با این دیو چند سر رفتند تا او را شکست بدهند. وقتی فیلمش را میبینم که اون مادر دریا دل بعد از شهادت چند فرزندش هنوز پای ماشین اعزام به مسئول اعزام اصرار میکنه که بذاره یکی دیگه از بچه هاش هم به جبهه بره، مات و مبهوت میمونم... یا اون مادر شهید که با شور و شوق برای بدرقه رزمنده ها اومده پای ماشین های اعزام، خبرنگار میپرسه از خانواده ی شما هم کسی اعزام میشه؟ جواب میده نخیر،سه تا از فرزندانم نیستن اینجا، جاشون خالیه، اومدم جای اونا رو پر کنم. خبرنگار سوال میکنه پسرای شما کجان؟ میگه شهید شدن... !!! و صدها مورد دیگه از پدر و مادر هایی که خودشون با دستان خودشون بچه هاشون رو به جبهه میفرستادن... واقعا آدم حیرت میکنه...
امروز هم جنگ تموم نشده... فقط نوعش تغییر کرده، دیگه با توپ و تانک نیست، امروزه جنگ سخت به جنگ نرم تبدیل شده... و باز هم مثل دیروز به رزمنده هایی با ایمان پولادین نیاز است. کسانی که هم دینشون رو خوب بلد باشن و هم در عمل، حرف اول رو بزنن...اسلام به سرباز نیاز داره!! چی شده که دیروز خانواده ها بچه هاشون رو با زور روانه ی جبهه میکردند ولی امروز مانع میشن از جنگیدن بچه هاشون در جبهه ی جنگ نرم... مگه سختی فقط برای زمان جنگ تحمیلی بود و امروز همه چی تموم شده و باید با خیال راحت بخوابیم... بعضی ها مثل آدمایی هستن که دچار گاز گرفتگی شدن و داره خوابشون میبره... هر چی بهشون بگی نباید بخوابی، اگه بخوابی خفه میشی و میمیری!!! گوششون بدهکار نیست. اونا میخوابن در حالی که دشمن بیداره و حواسش به همه چی هست...
معمولا طلبه ها معروفند به سرباز امام زمان (عج) ممکنه خیلی ها حق این سربازی رو تمام و کمال ادا نکنن ولی حداقل اسم سرباز روی این قشر ماندگار شده. و هدف اصلی در طلبگی یاری حضرت ولی عصر است. متاسفانه خیلی وقتا دیده میشه والدین یک دانش آموز مانع میشن از اینکه فرزندشون پا در عرصه ی سربازی حضرت بذاره و عمرش رو در این راه صرف کنه... حرف من با اون پدر و مادر هاست.اونایی که برعکس پدر و مادر های اوایل انقلاب فقط به فکر دنیای خودشون و فرزندشون هستن. دنیا جلوی چشمشون رو گرفته و غافلند از اینکه سعادت بچه شون در طلبگی رقم میخوره... و با این ممانعت هم خودشون و هم فرزندشون رو از خیر کثیر محروم میکنن... نمیخوام بگم سربازی امام زمان فقط در عرصه ی طلبگی است و بس! نه! هر کس در این راه قدم بذاره و مومن باشه سرباز آقاست... ولی در مورد طلبه ها حساب کار فرق میکنه... چیزی که خیلی از خانواده ها ازش غفلت میکنن، اینه که فکر میکنن طلبگی یعنی فرار کردن از درس! در حالی که درسهایی که طلبه ها توی حوزه میخونن، از نظر علمی کم از دروس دانشگاهی نداره! بلکه شاید برای بعضی سخت تر هم باشه! کسی که طلبه میشه فقط برای این نیست که دین یاد بگیره به قول بعضی مادر ها این مسائل رو توی مسجد هم میشه یاد گرفت! بلکه طلبگی یعنی یادگیری راه استنباط دین از منابع اصلی و در واقع دین شناس شدن... و همچنین تبلیغ و یاد دادن این دین به جهان... بهتر بگم طلبگی یعنی رهبری دینی جامعه! از یک محله و مسجد گرفته تا تمام جهان...
حرف در مورد طلبگی زیاده... ولی هدف از این مطلب بیشتر متنبه کردن پدر و مادر ها بود... که به خودشون بیان و با فرستادن فرزندانشون به حوزه های علیمه و حمایت کردن از اونها، موجب اعتلای دین خدا بشن... این ایام هم که وقت ثبت نام حوزه ست... ان شاء الله که اونایی که شایسته ی این نام هستند وارد حوزه بشن و عمرشون رو در راه خدمت به حضرت ولی عصر سپری کنند... و من الله توفیق... مهزیار بن علی.

- در ابتدا به طور مختصر نظرتان را در مورد استعداد و نقش آن در طلبگی بفرمایید.
- «استعداد» برای تحصیل هر علمی لازم است. در آن هیچ تردیدی نیست اما استعداد در طلبگی حرف اول را نمی‌زند. حرف اول را نحوه مدیریت استعداد می‌زند. واقعا هر طلبه‌ای، با هر استعدادی به درد یک گوشه‌ای از مشاغل طلبگی خواهد خورد. خیالتان راحت باشد. شما استعدادتان را کشف کنید، راه را خداوند باز می‌کند.

- برای کشف و پرورش استعداد از کجا باید شروع کنیم؟
- اولا کسی که طلبه شد باید برای هویت صنفی خودش ارزش قائل باشد. ارزشی که اگر صدها مراتب علمی و جایگاه‌های اجتماعی را دید، ذره‌ای هوس نکند که به سمت آنها برود. مدام بگوید خدایا شکر که من طلبه شدم. خدا غیرتمند است. اگر کسی بیاید در صنف طلبگی و برای طلبگی خودش ارزش قائل نباشد، خدا برکت را از زندگی طلبگی می‌گیرد یا حتی او را به مرور از طلبگی خارج خواهد کرد.
هنوز دلیل نیاورده‌ام که چرا طلبگی برجسته‌تر از صنف‌ها و شغل‌های دیگر است. چرا شما باید سجده شکرتان طولانی‌تر از دیگران باشد. دانشجویی، تازه در دانشگاه شریف قبول شده بود اما می‌خواست طلبه شود. پدر و مادرش مخالفت کرده بودند. گفته بود می‌خواهد با بنده مشورت کند. قبل از اینکه بیاید، خانواده اش با من تماس گرفتند که خواهشا طوری مشورت ندهید که پسرمان بیاید طلبگی. وقتی با پسر صحبت می‌کردم، هر چه می‌گفت یک طوری طفره می‌رفتم. آخر بحث گفت به نظر شما طلبگی هیچ امتیازی ندارد؟ گفتم چرا. هر شغلی یک امتیازی دارد. اگر طلبه بشوی ممکن است سرباز امام زمان(عج) بشوی، ممکن است نشوی. اگر طلبه نشوی هم همینطور. اما اگر طلبه شدی و سرباز حضرت نشدی حداقل با اسمش زندگی می‌کنی. اگر طلبه نشدی اسمش هم رویت نیست. گفت خیلی ممنون من نتیجه خودم را گرفتم. به خانواده‌اش اعلام کرد که می‌خواهم طلبه بشوم.
بعضی‌ها هم هستند که می‌آیند طلبه می‌شوند می‌گویند آخر ما نمی‌دانیم لیاقت داریم یا نه؟ می‌گویم قطعا لیاقت نداری. کسی لیاقت دارد که می‌رود در خانه آقا، می‌خواهد پاشنه در خانه‌اش را بکند و بگوید یا صاحب الزمان من لیاقت ندارم، آمده ام؛ باید به من لیاقت بدهی. این طور با شک و تردید و دودلی؟ این طلبه نمی‌شود. نگاه از اول باید اینجوری باشد.

- به نظر شما چه انگیزه هایی برای طلبه شدن وجود دارد؟
- از پدر و مادرها بپرسیم، شما ترجیح می‌دهید فرزندتان خانه‌های فیزیکی مردم را مثل یک معمار بسازد، یا خانه معنوی مردم یعنی جامعه را بسازد؛ شغل طلبگی الان شغل رهبری جهان است. کسی که می‌رود نیروی نظامی می‌شود، جلوی دزدان را می‌گیرد ولی کسی که طلبه شود، رهبر می‌شود. الان سه رهبر در خاورمیانه هست که همه دنیا هم این را اذعان دارند. هر سه فرزند حوزه علمیه هستند. آیت الله سیستانی در عراق، سیدحسن نصرالله در لبنان و مقام معظم رهبری هم که هر دو بزرگوار به ایشان تاسی دارند. اینها نتایج حوزه هستند. کسی غیر از حوزوی جماعت نمی‌تواند به رهبری جوامع بشری اقدام کند. بعضی پدر و مادرها متاسفانه همت بچه هایشان را کم می‌کنند. به جای اینکه بگویند برو طلبه شو و استعداد رهبری کردن جامعه بشری را داشته باش، می‌گویند، برو خانه بساز. چقدر فرق است؟ شغل طلبگی شغل رهبری است. ممکن است رهبر نشوید اما عضد رهبر خواهید بود. نصرت دهندگان پیامبر اسلام ائمه هدی و امام زمان باشید. این شغل را رها می‌کنید چه شغلی را می‌شود با این مقایسه کرد؟
انگیزه دوم را بگویم. انسان هم بعد مادی دارد هم بعد معنوی. شما می‌خواهید به بعد جسمانی انسان خدمت کنید یا به بعد معنوی ؟ اگرطلبه این شرافت و اهمیتی که برای این صنف هست را درک نکند، خدای ناکرده خیر و برکت از زندگی طلبگی اش می‌رود.

- به نظر شما اولین چیزی که مردم از یک طلبه انتظار دارند چیست؟
- در اردوهای پیش حوزوی همیشه از دوستان می‌پرسم اولین ویژگی که مردم از شما به عنوان یک طلبه انتظار دارند، چیست؟ معمولا درست جواب نمی‌دهند. تقوا… اخلاق… ظاهر آراسته… صداقت… رفتار خوب… بیان احکام صحیح… علم… عمل و … .
بگذارید من پیشنهاد بدهم. اولین ویژگی که مردم انتظار دارند، نشاط فراوان سرشار از احساس خوشبختی است. شما با این دینی که داری به کجا رسیدی؟ خیلی احساس خوشبختی می‌کنی؟ اگر صد برابر بقیه مردم احساس خوشبختی کردی، هم راست می‌گویی، هم راهت درست است. اما اگر طلبه افسرده و بی حال بود، رمق نداشت، می گویند این چه دینی است که شما دارید؟ دیگر نه تقوا، نه عِلمت، نه دینت، نه… هیچ به درد نمی‌خورد. مردم آن چیزی که از یک طلبه انتظار دارند این است که سرشار از احساس خوشبختی و انرژی باشد؛ که بگویند شما مگر در حوزه چه می‌خورید که اینقدر انرژی دارید؟!
بسیاری از پدر و مادر شما روحانی نیستند. نوری در وجودشان بوده که شما روحانی شده‌اید. شما باعث خوشبختی پدر و مادرتان هم شده‌اید؛ چون یک فرزندش را توانسته در راه خداوند وقف کند، نه اینکه برود یک کار سطح پایین انجام دهد.

- از نظر شما چه رابطه ای بین تحصیل علوم دینی و خودسازی وجود دارد؟
- طلبگی واقعاً انسان ساز است. علوم و معارف دینی خودشان وقتی وارد شدند، اصلاح اخلاقی می‌کنند. طلبه جوانی در هیات ما می‌آمد، در تشییع جنازه آقای بهجت دیدم جزو خصوصی‌های بیت ایشان هستند. نپرسیدم اما ایشان خودشان گفتند: «می‌دانی چرا من اینجا هستم؟ در زمان دانش آموزی ام یک بار منزل ایشان رفتم، دیدم می‌توانم قند و چای پخش کنم. شروع به این کار کردم. بعد از ۴-۳ جلسه که آنجا رفتم، یک بار که نرفتم دفعه بعدش آقای بهجت فرمودند: روضه قبلی نبودی؟ وقتی دیدم که آقای بهجت مرا دیده و اعتنا دارند، بیشتر رفتم. یک بار هم رفتم مشهد و برگشتم. فرمودند: خب زیارت قبول رفتی مشهد، امام رضا را هم زیارت کردی؟ گفتم خود حضرت را نه. فرمودند: یعنی در حرم خود حضرت را ندیدی؟ گفتم نه. فرمود: خواب ایشان را هم ندیدی؟ گفتم نه. گفتند: عجب! پس هنوز مشهدی نشدی. آقای بهجت از بچه طلبه سال اول و دوم انتظار دارد خود امام رضا را ببیند! اینها با چه به دست می‌آید؟ با همین تحصیل عربی.
طلاب همان سال‌های اول که دارند عربی می‌خوانند، حوصله نمی‌کنند. می‌گویند ما دنبال عارف شدن بودیم اینها که همه اش ادبیات عرب است. حلم ندارد. نمی‌داند همین حلمی که در تحصیل علم به کار می‌برد، می تواند ریاضت معنوی محسوب شود. و چقدر می‌تواند روح او را پالایش کند!

- کمی درباره جایگاه طلبه در جامعه توضیح دهید.
- طلبگی شغل رهبری انسان‌هاست. انسان‌ها باید نجات پیدا کنند. کشتاری که در سوریه هست، در افغانستان هست، در عراق هست، اینها علتش خباثت دشمنان است اما زمینه‌اش این است که طلبۀ خوب کم داریم. امروزه مردم جهان بیش از هر زمان دیگری نسبت به دین تشنه هستند. نجات عالم به طلبه هاست. حالا نه اینکه همه مثل امام خمینی، بزرگ و برجسته شوند اما نیاز جامعه به این شغل خیلی زیاد است. اول انقلاب ما طبیب از خارج، از هند وارد کردیم. آیا می‌توانیم طلبه هم از هندوستان وارد کنیم؟ شما احساس خوشبختی بکنید از اینکه نام حضرت روی سرتان هست. از اینکه شغلتان ارزشمندترین بخش نیاز جامعه را پاسخ می‌دهد. شغل تان شما را بیش از مشاغل دیگر می‌تواند آدم کند. ضروری‌ترین شغل را دارید.

- در پایان اگر توصیه ای برای طلاب جدیدالورود دارید، بفرمایید.
- باید بگویم که شما دوستان طلبه الان برنامه مبارزه با نفستان چیست؟ ما در حجره دیدیم کسانی که نمک با هندوانه می‌خوردند و می‌گفتند نمی‌خواهیم شکم چرانی کنیم؛ آخر و عاقبت شان به کجا رسید. کسانی که می‌گفتند ول کن بابا تو هم حال داری؛ آنها به کجا رسیدند. چند تایشان ترک تحصیل کردند. به درد بخور شدند. نمی‌گویم از امروز هندوانه‌ها را نمک بزنید بخورید ولی سختگیری کنید.
یک طلبه شهیدی داشتیم رفیق ما بود. پدرش پولدار بود. می‌خواست پیراهن بخرد، می‌گفت رنگ جدید نباشد. می‌ترسم رفقا متوجه نو بودن آن شوند. ممکن است کسی نداشته باشد، دلش بخواهد؛ جواب خدا را چه بدهم. طلبگی عالم عجیب و غریبی است. می‌دانید امام زمان ۴-۳ ویژگی برای علمایی که کار امام زمان را باید انجام بدهند بیان فرموده، یکی از آنها مخالفت هوی است. و این از زمان طلبگی شروع می‌شود. برای بعد بگذارید، فایده‌ای ندارد
.

خدایا ما را جزو سربازان لایق امام زمان قرار بده. قدرشناس این انقلاب و همه زمینه‌هایی که این انقلاب برای ما ایجاد کرده قرار بده. طلبگی را از ما قبول بفرما.[۱]

[۱] . اقتراحی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در همایش طلاب جدیدالورود

موضوع قفل شده است