چرا برادران اهل سنت در بحث شرکت نمی کنند؟

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا برادران اهل سنت در بحث شرکت نمی کنند؟

دوستان اسک دینی به نظر شما چرا زمانی که بحث از اعتقادات شیعیان می شود برادران اهل سنت در شبهه افکنی گوی سبقت از یک دیگر می گیرند اما زمانی که بحث از خلفا و اعتقادات خودشان می شود هیچ یک حاضر به پاسخگویی نیستند
اگر آنها پاسخ داشتند شبهات مربوط به مذهبشان را جواب می دادند

آیا این مدعا دلیل بر حقانیت شیعه نیست؟

منتظر جواب های دوستان بخصوص دوستان اهل سنت هستیم
درخواست از همه دوستان: بی احترامی نسبت به برادران دینی ممنوع

مثل اینکه برادران اهل سنت مایل به پاسخگویی نیستند
پس شیعه برحق است

سلام علیکم جمیعا

آشنای غریب گرامی و دوستان همیشه آشنا سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته.

عرض خوش آمد دارم برای شما و امیدوارم سال نیکو و پر برکتی را پیش رو داشته باشید.

من یک تمنا دارم از حضور شما و همه دوستان و آن اینکه نام اهل سنت را بر روی وهابیها نگذارید چون سنت سنت است و وهابی مشرک.

شاید علمای اهل تشیع و تسنن بخاطر حفظ وحدت و یکپارچگی دنیای اسلام درباره تکفیر این قوم صحبتی نکنند ولی چنین معذوراتی برای خودم ندارم و با مشرک مانند پیامبرم رفتار خواهم کرد.
کسانیکه به خدا صفت دروغین میبندند و خدا را با مخلوق هم سطح کرده به تمام شعائر اسلامی توهین میکنند و مسلمانان را مهدور الدم دانسته تکفیر میکنند - تمام اعمالیرا که یهود میخواست در بین مسلمین انجام شود آنها مرتکب شده و باعث تفرقه میشوند را هرگز مسلمان نمیدانم چه برسد آنها را اهل تسنن خطاب کنم که اهل تسنن مسلمان و موحدند.

لذا اگر سلف صالح مد نظرتان است بهتر است بنویسید سلف صالح وهابی که بحث با اینها با بحث با تسنن فرق میکند.

یاحق

اما سلف صالح محمد عبدالوهاب (و البته ابن تبیمیه ) کیست ؟

در این صفحه ویکی پدیا از خودشان حسابی تعریف کرده اند.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C

دروغ در اول کار :
سلفی گروهی از مسلمانان اهل سنتند

سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته می‌شود که تنها راه نجات مسلمانان را بازگشت به قوانین قرآن و سنت طبق فهم «سلف صالح» می‌دانند. این گروه با هرگونه پیروی از شاخه‌های گوناگون دین و کیش‌گرایی مخالفند و معتقدند که هر مسلمان به راحتی می‌تواند با مراجعه مستقیم به قرآن و سنت دینش را بیاموزد.

اگر فهم سلف صالح است که فهم اوست و فهم او با تسنن متفاوت است.

هر مسلمانی لازم نداند که به معلمی و صاحب فنی رجوع کند و مجوز تفسیر به رای هم داشته باشد به آن میگویند اگزیستانسیالیست دینی .

یعنی هرکسی در دینش خر خود را بچراند و هرطوریکه در مورد آیات و سنت پیامبر فکر میکند و نفع دینش ( دین خودش ) را در آن میبیند انجام دهد.

هر کسی برای خودش میشود مفتی . و این مسلک سنت اهل تسنن نیست .

یاحق

آشنای قریب;100780 نوشت:

دوستان اسک دینی به نظر شما چرا زمانی که بحث از اعتقادات شیعیان می شود برادران اهل سنت در شبهه افکنی گوی سبقت از یک دیگر می گیرند اما زمانی که بحث از خلفا و اعتقادات خودشان می شود هیچ یک حاضر به پاسخگویی نیستند
اگر آنها پاسخ داشتند شبهات مربوط به مذهبشان را جواب می دادند

آیا این مدعا دلیل بر حقانیت شیعه نیست؟

منتظر جواب های دوستان بخصوص دوستان اهل سنت هستیم
درخواست از همه دوستان: بی احترامی نسبت به برادران دینی ممنوع

با سلام
اتفاقا برادران اهل سنت جواب میدهند ولی چند نکته را یادتان باشد:
1. به عنوان مثال شغل بنده اصلا ربطی به فقه و ....ندارد و اصلا تحصیلاتی در این زمینه نداشته ام بلکه زمینه تحصیلی بنده شیمی بوده است. و اطلاعاتی را که در این زمینه بدست آورده ام با مطالعه شخصی بوده است نه مطالعه درسی و حوزوی و....در حالیکه بسیاری از پاسخگویان این سایت ظاهرا جزو طلبه ها و حوزوی ها هستند و اهل قم می باشند و در زمینه تخصصی کارشان است که مطلب مینویسند. حتی ممکن است تبلیغ اینترنتی جزو شغل برخی دوستان باشد.

2. وقت ما اندک است و وقتی به عنوان مثال بنده یک مطلب 5 خطی را مینویسیم فورا برخی از پاسخگویان شروع به کپی کردنهای کیلویی میکنند (نمونه اش پاسخگویی است به نام رضا که در کپی کردن کیلویی تبحر خاصی دارند). و انتظار دارید ما کلی وقت بگذاریم و جواب تک تک موارد ایشان را بدهیم.

3. برخی از کاربران سایت هم مثل جناب حامد که ماشاالله زبانشان را جز با توهین به روی اهل سنت باز نمیکنند. پس دیگر دلیلی بر جواب دادن نیست.

بنده یاد گرفته ام فقط برخی چالشها را برای دوستان شیعه ای که طالب حق هستند در این سایت ایجاد کنم و آنها را تشویق به تحقیق واقعی کنم. نه خواندن کپی های کیلویی برخی دوستان.

iman2010;101166 نوشت:
بنده یاد گرفته ام فقط برخی چالشها را برای دوستان شیعه ای که طالب حق هستند در این سایت ایجاد کنم و آنها را تشویق به تحقیق واقعی کنم. نه خواندن کپی های کیلویی برخی دوستان.

شما نیز تحقیق کنید

از کجا معلوم حق پیش ما نباشد؟

که شما مخاطبتان شیعیان صاحب حق است؟

شما جواب سوالات را نداده اید یا اگر هم داده اید روشن نبوده و یا صحیح چرا در مورد ایه تطهیر قبولنمی

کنید که قسمت دوم مربوط به زنان پیامبر نیست؟

ایا این که موضوعی باز کرد و بر چالش کشیدن باشد درست است؟

کمی روی مطالبتان فکر کنید

و حواستان باشد که این چالش کشیدن ممکن است توهین به حساب بیاید و دارای حق الناس باشد:Gol:

برادر iman2010 سلام
از این که تشریف آوردید و از این صفحه دیدن کردید از شما متشکرم
انشالله از در منطق وارد شده و همانطور که دوست دارید با چالش درست کردن برای شیعیان آنان را آگاه کنید حرفهای ایشان را هم بدون هیچ تعصبی گوش داده و بعبارتی سبک سنگین کنید
شما گفتید: شغل بنده اصلا ربطی به فقه و ....ندارد

بنده می گویم شناخت دین برای یک انسان عاقل اینقدر اهمیت دارد که برای شناخت آن از هر راهی که امکان دارد، دنبال می کند تا به حقیقت برسد و هیچ شبهه ای در ذهنش باقی نماند و اگر شبهه جدیدی هم نقل شد پی گیر می شود تا جوابش را پیدا نماید
راه حل: شما که طلبه نیستید برای شبهاتی که می شود از عالمان دینی تان بپرسید و جواب بگیرید اما اگر درمانده ماندند بدون تعصب از عالمان ادیان و مذاهب دیگر بپرسید و اگر سخن قانع کننده ای گفتند بپذیرید و ایمان بیاورید


برادر iman2010
شما گفتید: وقت ما اندک است
بنده می گویم: ما به صورت آن لاین که بحث نمی کنیم لذا شما وقت بسیار برای پاسخ های دندان شکن داری قول می دهم که ما هم صبرمان را زیاد کنیم و منتظر پاسخ شما باشیم


برادر iman2010
شما گفتید:نمونه اش پاسخگویی است به نام "رضا" که در کپی کردن کیلویی تبحر خاصی دارند)
بنده می گویم:اگر "رضا" مطالب را کپی می کند معلوم است که انسان وارسته ای است چون در هر زمینه ای که می بینیم ایشان مطلب مورد نیاز را قرار می دهد و حتی کسانی که آرشیو های بسیار غنی هم دارند نمی توانند با این سرعت جواب سوالات را از آرشیو خود خارج کرده و در سایت قرار دهند من که به ایشان ایمان دارم و تا کنون از تنها کسی که درخواست کرده ام که دوست بنده باشد "رضا" بوده البته شکی در این نیست که "رضا" وقت بسیاری برای اسک دینی ها می گذارد که این کار ایشان نه تنها عیب نیست بلکه مزیتی است که ایشان دارد


برادر iman2010
شما گفتید:انتظار دارید ما کلی وقت بگذاریم و جواب تک تک موارد ایشان را بدهیم.
بنده می گویم: بله ما چنین انتظاری داریم چون می خواهیم حق را شناخته و به یاری خدا از آن پیروی کنیم


برادر iman2010
شما گفتید: برخی از کاربران سایت هم مثل جناب "حامد" که ماشاالله زبانشان را جز با توهین به روی اهل سنت باز نمیکنند. پس دیگر دلیلی بر جواب دادن نیست.
بنده می گویم: بنده مطالب حامد را خونده ام ایشان به اهل سنت اهانت نکرده اند بلکه نسبت به وهابیت بد گفته اند و تمام شیعیان همان طور که بهاییان را رد می کنند وهابیان را رد می کنند چون این دو فرقه توسط استکبار درست شده برای اینکه اسلام را از درون از بین ببرند


خوب. حالا که شما به قول خودتان دنبال حقیقت هستید. باشه. قبول. ولی چند مورد رو ذکر کنم:
1. چون من یکنفر هستم (در کل تعداد اهل سنت در این سایت کم است) و شما چندین نفر، پس نباید در پاسخ گرفتن از من عجله به خرج دهید
2. جواب جناب حامد را هر چه باشد نخواهم داد چون ایشان اهل جدل هستند نه بحث.
3. به جای پرداختن به مسائل حاشیه ای، لطفا از مطالب اساسی شروع کنید. و مطلبی را برای گفتگو انتخاب کنید. زیرا وقتی مسائل اساسی حل شود، مسائل حاشیه ای دیگر خودبخود با توجه به آن اصولی که از مسائل اساسی میتوان استخراج کرد، قابل بررسی و اثبات خواهد بود.

iman2010;101166 نوشت:

با سلام

2. وقت ما اندک است و وقتی به عنوان مثال بنده یک مطلب 5 خطی را مینویسیم فورا برخی از پاسخگویان شروع به کپی کردنهای کیلویی میکنند (نمونه اش پاسخگویی است به نام رضا که در کپی کردن کیلویی تبحر خاصی دارند). و انتظار دارید ما کلی وقت بگذاریم و جواب تک تک موارد ایشان را بدهیم.



[=Verdana]
با سلام
جناب ایمان بنده آماده برای رسوا کردن دروغ پردازان و خیانت کاران
[=Verdana]در حق اهل بیت و مذهب حقه شیعه[=Verdana] در[=Verdana] تاریخ میباشم !آنهم مستند !![=Verdana]
[=Verdana]مثل اینکه هرچه بیشتر مستند سخن گفته بشود !شما بیشتر ناراحت میشوید!
بنده کاملا آمادگی ارائه دادن اسناد معتبر در مورد رد سخنان شما میباشم!
درضمن بنده کوچکترین عضو این سایتم در هرموردی که نیاز به جواب تخصصی باشد در مقابل گفتار شما مثل همیشه کارشناسان عزیز در خدمت مذهب حقه شیعه هستند عزیز برادر!
[=Verdana] آمدید [=Verdana] از ابن تیمیه [=Verdana]و از مغز متفکر معاصر وهابیت آقای قفاری مطلب ارائه دادید که رسوا شدن را میتوانید در این تاپیک مشاهده کنید و شرمندگی خودتان را پیش خدا ![=Verdana]
به همین کپیهای که گذ
[=Verdana]ا[=Verdana]شته شده چه جوابی دار[=Verdana]ید[=Verdana] بدهید !!؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11383

[=Verdana]این میشود که همانند ابن تیمیه ها در تاریخ میشوی[=Verdana]د[=Verdana] و هزاران دیگر که حق را ناحق جلوه میدهند

حوادث و وقايع ناگوار اين برهه از تاريخ اسلام را چگونه جواب میدهید ؟
در هر مورد که دوست دارید یکی را انتخاب کنید و جوابگو باشید

1 ـ آيا راست است كه پس از جريان سقيفه بنى ساعده مأموران خليفه براى اخذ بيعت از حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به خانه او هجوم بردند و اهل خانه را تهديد كردند كه در صورت خوددارى از بيعت و بيرون نيآمدن، خانه را با اهلش آتش مى زنند و در اين مورد تا كجا پيش رفتند؟

2 ـ آيا راست است كه دختر گرامى رسول خدا در ممانعت از ورود مهاجمين به خانه آسيب ديد تا جايى كه فرزندى كه در رحم داشت ساقط كرد؟
و آيا او را بين در و ديوار قرار دادند و آيا به او سيلى زدند و...؟

3 ـ آيا راست است كه مأمورين خلافت به خانه امام ريختند و امام را با سر و وضع نامطلوب و دلخراش (همانند بردن شتر سركش) براى اخذ بيعت به مسجد بردند؟

4 ـ آيا راست است كه خليفه اوّل در آخرين لحظات زندگى اظهار ندامت و پشيمانى شديد مى كرد؟ و آرزو مى نمود كه اى كاش سه چيز را انجام نمى داد، كه يكى از آنهااين بود : اى كاش احترام خانه فاطمه را حفظ مى كرد و فرمان حمله به آن را صادر نمى كرد و ...!

برادر عزیز iman2010
از این که تصمیم گرفتید بصورت منطقی وارد بحث شوید کمال تشکر را دارم
ایمان همانطور که یقینا تو دلسوز هستی و می خواهی ارشاد کنی و راه راست را نشان دیگران دهی ما هم دلسوزانه وارد میدان شده ایم و نه قصد شکست دادن کسی را داریم و نه تعصب بی جا
[=Georgia]ایمان بیا واقعا بدنبال حقیقت رفته و بدون تعصب حرفی را که بر دل می نشیند بپذیریم
شما یقینا در طول عمرتان شبهات بسیاری کرده اید و کارشناسان شیعه هم جواب هایی داده اند اگر برای جواب های آنها جواب نداشته ای [=Garamond]از متخصصان و طلاب مذهب خودت کمک بگیر
در ضمن مسایل اعتقادی مثل امامت در تشیع ، خلفا سه گانه ، دختر رسول الله (ص) و ... مهمترین مسایلی هستند که می توان در باره آن بحث کرد و در مرحله دوم مسایل فقهی مثل نماز، اذان و اقامه، نماز تراویح، وضو ، حج، خمس و ... از مسایل قابل توجه است
ایمان
متاسفانه برخی از برادران اهل سنت در بحث کردن از این شاخه به آن شاخه می پرند تا محکوم نشوند این روشی که آنان در پیش رو دارند روش صحیحی در بحث نیست و نه تنها آنان را به نتیجه نمی رساند بلکه آنها را گمراه تر و سرگردان تر هم می کند لذا اگر قرار است بحثی کنیم بحث درباره یک موضوع خاص باشد و تا یک طرف قانع نشده از بحث خارج نشویم[=Georgia]
ایمان ، دوستان سنی ات را هم دعوت کن تا در بحث شرکت کنند

و سخنان کارشناسانی مثل رضا را هم مطالعه کن و اگر نخواستی ترتیب اثری به سخنان وی نده اما اگر حرفی زد که تزلزلی در اعتقادات شما بوجود آورد بدنبال جواب برای آن باش
بنظر من اگر موافقید درباره این که آیا علی جانشین بعداز پیامبر بود یا ابوبکر بحث کنیم
اما من بحث را شروع نمی کنم تا اول نظر شما را در این باره بدانم شاید شما نظر دیگری داشته باشید

iman2010;101274 نوشت:
خوب. حالا که شما به قول خودتان دنبال حقیقت هستید. باشه. قبول


سلام

نشد ایا شما نیز طالب حق هستید؟
فقط ما نباید دنبال حق باشیم
بلکه شما هم باید باشد
ایا طالبید؟
یا خود را حق می دانید؟

:Gig::Gol:

بنظرم
اساسی ترین بحث عصمت است

اول عصمت رسول الله
وبعد امامان
که البته اگر جدل پیش نیاید با توجه به انکه ایمان جان بخش دوم عصمت یعنی دوری از خطا و اشتباه را قبول ندارند
خوب باشد:Gol:

با سلام
اتفاقا بنده هم طالب حقیقت هستم و هرکسی مطالب من را در نقد معاویه خوانده باشد خواهد دانست که بنده به دنبال اثبات عقیده خویش نیستم بلکه آنچه را حقیقت باشد قبول خواهم کرد.
هم عصمت و هم مساله جانشینی پیامبر در نظر من هم موارد خوبی برای شروع بحث هستند. ولی بهتر است قبل از شروع بحث، معیار هر طرف برای بحث بیان شود. شما بگویید معیار و ملاک شما چیست؟ من هم خواهم گفت معیار و ملاک من چیست.
البته اگر سری به کلوب مکتب قرآن بزنید خواهید دانست معیار و ملاک مکتب قرآن برای بحث چه خواهد بود.

(منظورم از معیار و ملاک، یعنی مستندات)

iman2010;101166 نوشت:
به عنوان مثال شغل بنده اصلا ربطی به فقه و ....ندارد

iman2010;101166 نوشت:
بنده یاد گرفته ام فقط برخی چالشها را برای دوستان شیعه ای که طالب حق هستند در این سایت ایجاد کنم و آنها را تشویق به تحقیق واقعی کنم. نه خواندن کپی های کیلویی برخی دوستان.

اما برادر جناب ايمان عزيز گاهي درباره فقه نيز اظهار نظر مي کنيد ،وخمس رادزدي مي ناميد،شايسته نيست کسي که متخصص در امري نيست ،به يک سري عالم در طول تاريخ که خمس را قران واحاديث مورد تاييد خودشان استخراج کرده اند واگر به زعم شما در صراط مستقيم نبوده اند ولي بعضي از آنها در طول عمرشان باتقوا ووارستگي زيادي زندگي گرده اند مثل ايه الله بهجت ،شما راحت تهمت دزردي بزنيد!!!!!!
2.اي کاش بجاي بيان چاش هاي شيعي متصور خودتان (مثل داستان عبدالله بن سباکه بعد از تحقيق علامه عسکري اصل چالش و علل طرح دروغين چنين چالشي وچاشهاي ادعاي ديگر شما ککه بارها جواب داده شده است )به چالش هاي خودتان فکر مي کرديد ،يک ذره احتمال دهيد،که برحق نباشد،
جاش هاي مثل اينکه
1.چرا فاطمه زهرا قبرش مشخص نيست ،چرا عايش و..........همه قبرشا نمشخص است،چه شده،چه اتفاقي افتاده که سرسلسله حديث کسا مخفيانه دفن شده اگر براي حياي آن مظلومه بوده مگر ديگر بانوان صدر اسلام بي حيا بوده اند که قبرشان مشخص است،اگر براي حيا بوده چرا بعد اقصد نبش قبرش راداشتند،(اسنادش در کتب اهل سنت است)ايا اين نياز به کمي فکر ندارد؛
چرا ام المومنين با اميرالمومنين جنگيد وبسياري از مسلمانان رابه کشتن داد،چه کسي بايد جواب خون 18000مسلمان صدر اسلام رابدهد که اگر اين حادثه پيش نمي آمد اولا،تعداد مسلمان بيشتر بود چون حضرت علي بجاي جنگ با ناکثين مشغول تبليغ اسلام مي شدوعلاوه بر آن 18000نفر کشته شده در صدر اسلام مي توانستند هر کدام مبلغي براي اسلام باشند واين وضعيت 14000000000مسلمان نباشد که مي بينيم ،آيا اينها چالش نيست نياز به فکر ندارد
،چه شد که معاويه که شما قبول نداريد بر گرده مسلمان سوار شد واسلام راکاملا منحرف کرد،چه کساني در اعتباربخشيدن به معاويه نقش داشتند،اين اچالش نيست نياز به فکر ندارد
وهزاران چاشهاي ديگر که مثنوي هفتاد من ورق مي خواهد

iman2010;101417 نوشت:
البته اگر سری به کلوب مکتب قرآن بزنید خواهید دانست معیار و ملاک مکتب قرآن برای بحث چه خواهد بود.

سلام

من یکسری معیار ها توی یکی از موضوعات قرار دادم به شما هم نشان دادم اما انگار مشاهده نکردید؟:Gig:

این جا هم میارم
1.قران
2. احادیث رسول الله قابل تطبیق با قران(از هردو مکتب برای تفکر منصفانه)
3.عترت -----> امام علی (ع) را به عنوان عترت فکر کنم خوب باشد چون هم شما به عنوان خلیفه 4 رم قبول دارید و هم ما او را امام می خوانیم و هم مصداق ایه تطهیر هستند(مصداق عینی حدیث کسا که هردو طرف قبول داریم)

در مورد عصمت یا جانشینی

فکر کنم اول عصمت را بررسی کنیم
محبث جانشینی روان تر پیش می رود
چون شما می گویید پیامبر خطا کرده و جانشین انتخاب نکرده(یعنی عصمتی که ما می گوییم را نداشته) درسته؟:Gig:
شما هم اگر قبول دارید بگویید و نظرتان را بیان کنید:Gol:

موضوع فوق الذکر در پایین امده اگر در مفادش مشکلی است بیان کنید تا اصلاح شود

اختلاف خانوادگی(مباحثه م مناظره بین شیعیان و سنیان):Gol:

mkk1369;101479 نوشت:
سلام

من یکسری معیار ها توی یکی از موضوعات قرار دادم به شما هم نشان دادم اما انگار مشاهده نکردید؟:Gig:

این جا هم میارم
1.قران
2. احادیث رسول الله قابل تطبیق با قران(از هردو مکتب برای تفکر منصفانه)
3.عترت -----> امام علی (ع) را به عنوان عترت فکر کنم خوب باشد چون هم شما به عنوان خلیفه 4 رم قبول دارید و هم ما او را امام می خوانیم و هم مصداق ایه تطهیر هستند(مصداق عینی حدیث کسا که هردو طرف قبول داریم)

در مورد عصمت یا جانشینی

فکر کنم اول عصمت را بررسی کنیم
محبث جانشینی روان تر پیش می رود
چون شما می گویید پیامبر خطا کرده و جانشین انتخاب نکرده(یعنی عصمتی که ما می گوییم را نداشته) درسته؟:Gig:
شما هم اگر قبول دارید بگویید و نظرتان را بیان کنید:Gol:

موضوع فوق الذکر در پایین امده اگر در مفادش مشکلی است بیان کنید تا اصلاح شود

اختلاف خانوادگی(مباحثه م مناظره بین شیعیان و سنیان):Gol:

با سلام
بنده باید یکسری توضیحات مختصر بیان کنم:

1) ملاک قرآن قابل قبول است. ولی باید اول مشخص کرد که شما نیز مثل ما قرآن را به همین صورت و شکل و با همین ترتیب قبول دارید؟ و آیا قبول دارید آیات نمیتوانند بدون ارتباط باهمدیگر باشند؟ آیا احادیثی را که برخلاف قرآن باشد رد خواهید نمود یا خیر؟

2) سنت پیامبر به چند دسته تقسیم میشوند که بصورت کلی در زیر بیان میکنم:

1ـ سنت عملی 2ـ سنت قولی 3ـ سنت تقریری
که سنت قولی، همان احادیث هستند که باید به نکته مهم زیر در مورد آن دقت کرد:
«سنت قولی» دو نوع است:
1ـ متواتر 2ـ احاد
و متواتر خود نیز دو قسم است:
1ـ متواتر لفظی 2ـ متواتر معنوی
متواتر لفظی به روایتی گفته می‌شود كه هم لفظ و هم معنی را جمعی در اوّل و وسط و آخر سند (یعنی دوران صحابه و تابعین و تابع تابعین) از پیامبر اسلام ـ‌ص‌ـ نقل كرده باشند كه عقلاً و عادتاً توافق آنها بر دروغ محال باشد. این نوع متواتر بسیار كمیاب است و به قول «ابن صلاح شهر زوری» (رحمة الله علیه) «عزیزٌ جداً» «لا یكاد یوجد» و خوشبختانه یكی از احادیث متواتر لفظی حدیثی است كه دقیقاً درباره‌ی موضوع مورد بحث یعنی نسبت دادن چیزی به پیامبر بزرگوار اسلام ـ‌ص‌ـ صحبت می‌كند. پیامبر اسلام ـ‌ص‌ـ ( در حالیكه شدیدترین هشدار را متوجه كسانی می‌كند كه سخن یا روایتی را كه او نفرموده به او نسبت می‌دهند)، می‌فرماید:
«من كذب علی متعمداً فلْیتبوا مقعده من النار» هر كس چیزی را به دروغ و از روی عمد، به من نسبت دهد كه من آنرا نگفته باشم، البته جایگاه خود را در دوزخ آماده ببیند.
و امّا متواتر معنوی كه عبارت است از اینكه: جمع سابق الذكر،‌ یك معنی را با عبارات مختلف از پیامبر ـ‌ص‌ـ نقل كرده باشند، عزیز و كمیاب نیست و نسبتاً زیاد است. متواتر نسبتش به پیامبر،‌ یقینی است و هر چه به صورت تواتر نقل شده باشد با اطمینان می‌توان گفت كه این سخن را پیامبر اسلام ـ‌ص‌ـ فرموده است.
و امّا «روایات احاد»:
«روایات احاد» به روایاتی گفته می‌شود كه كسی یا كسانی كه به حد تواتر نرسیده باشند، آنرا از پیامبر بزرگوار اسلام ـ‌ص‌ـ نقل كرده باشند كه خود تقسیمات مختلفی دارد مثلاً: مشهور، عزیز، غریب، كه اینها زیر مجموعه «صحیح» هستند و یا صحیح، حسن، ضعیف و تقسیمات فراوان دیگر. در هر صورت روایات احاد،‌ نسبتشان به پیامبر، یقینی نیست و موجب یقین نیستند.

برای توضیح کاملتر در مورد روایات، به این پست مراجعه کنید:

سنت پیامبر در نظر مکتب قرآن
http://www.askdin.com/showthread.php?t=10368

پس با توجه به توضیح داده شده در بالا فکر میکنم، موضع من کاملا مشخص خواهد بود. تنها و تنها احادیث متواتر هستند که برای شخص بنده بصورت کامل قابل قبول هستند و احادیث آحاد (که شامل صحیح و حسن و...) است میتواند به سادگی در صورتی که برخلاف قرآن و برخلاف احادیث متواتر باشد مورد رد قرار گیرد.

3. وقتی در مورد عصمت بحث را شروع خواهیم کرد، خواهیم دانست که حضرت علی مصداق آیه تطهیر نیست بلکه مجموعه ای مصداق آیه تطهیر هستند که حضرت علی یکی از آنهاست.

4. عترت؟ یعنی اینکه امامان شما یا پیامبر گفته باشه که من معصوم هستم و اشتباه نخواهم کرد؟ فکر نمیکنم هیچ حدیث متواتری در این زمینه وجود داشته باشه. حال اگر وجود داره شما بیانش کنید. خوب شما شروع کنید تا ما هم جواب خواهیم داد.

5. لطفا در هنگام شروع بحث جواب این سوال من را هم بدهید، چون برای این بحث لازم است:
آیا در نظر تشیع، امامان شیعه از انبیای الهی مقامی بالاتر دارند یا خیر؟ چون ما میخواهیم عدم عصمت انبیا را نیز اثبات کنیم و بحث کلی در مورد عصمت باشد. پس این سوال من مربوط به بحث است.

سلام به ایمان 2010
ملاک در بحث قرآن و حدیث است و مستندات بنده کتب حدیثی شماست و مستندات شما هم کتب حدیثی ما شیعیان باشد
اگر موافقید بحث را شروع کنیم
البته بنده نمی خواهم آغاز گر بحث باشم تا شما فکر نکنید که هدفدار به بحث پرداخته ام و لذا شما سوالتان را مطرح کنید تا سرآغاز بحث باشد

خوب. بنده گفتم که:
1. فقط احادیث متواتر را بصورت صددرصد قبول دارم نه همه احادیث را.
2. قرار است در مورد عصمت گفتگو شود که شیعیان موافق عصمت و اهل سنت مخالف عصمت هستند.
بنده قبل از شروع بحث میخواهم بدانم تعریف شیعه از عصمت به چه معناست؟

اهل سنت میگوید: معصوم یعنی کسی که نه تنها گناه نمیکند بلکه هیچ خطا و اشتباهی هم در کارش رخ نمیدهد و این ویژگی تنها از آن خداست و فقط خداست که اشتباه در کارش وجود ندارد. عصمت مخصوص خالق است نه مخلوق.

حال شما بگویید عصمت یعنی چی؟
من جواب شما را وقتی خواهم داد که سایر دوستان شیعه نیز نظرشان را بیان کنند.

iman2010;101495 نوشت:

حال شما بگویید عصمت یعنی چی؟
من جواب شما را وقتی خواهم داد که سایر دوستان شیعه نیز نظرشان را بیان کنند.

[=Verdana]با سلام
جواب شما اینجا داده شده

http://www.askdin.com/showthread.php?t=946
.
[=Verdana]و برای درک بهتر به این تاپیک مراجعه کنید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2538&p=8469
.

iman2010;101495 نوشت:
معصوم یعنی کسی که نه تنها گناه نمیکند بلکه هیچ خطا و اشتباهی هم در کارش رخ نمیدهد و این ویژگی تنها از آن خداست و فقط خداست که اشتباه در کارش وجود ندارد. عصمت مخصوص خالق است نه مخلوق.


سلام

عصمت از نظر من همین عصمت ایست که شما به خدا نسبت می دهید
ولی درجه پایین تر
یعنی چه؟

عصمت بین مخلوق و مخلوق
نه عصمت خالق و مخلوق
طبیعی است صفات تام برای خدا است و خدا عصمت مطلق است
چرا این عصمت را به پیامبرو ائمه نسبت می دهم
اولین سند ای که ارائه می کنم
ایه سجود فرشتگان بر ادم است و این ایه

[=Arial Black]وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يفْسِدُ فِيهَا وَيسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ

(به خاطر بياور) هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روي زمين، جانشيني [= نماينده‌اي‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آيا کسي را در آن قرار مي‌دهي که فساد و خونريزي کند؟! (زيرا موجودات زميني ديگر، که قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خونريزي آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را بجا مي‌آوريم، و تو را تقديس مي‌کنيم.» پروردگار فرمود: «من حقايقي را مي‌دانم که شما نمي‌دانيد.»(بقره-30)

(در مورد بیان و تفسیر ایات بگویم که من نیز اگر حدیثی بر خلاف قران باشد قبول نمی کنم)

و در مورد ایه ها من راهی که خدا گفته را قبول می کنم شما چطور؟
[=Arial Black]
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ

او کسي است که اين کتاب (آسماني) را بر تو نازل کرد، که قسمتي از آن، آيات «محکم» [= صريح و روشن‌] است؛ که اساس اين کتاب مي‌باشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مي‌گردد.) و قسمتي از آن، «متشابه» است [= آياتي که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن مي‌رود؛ ولي با توجه به آيات محکم، تفسير آنها آشکار مي‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگيزي کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستي) براي آن مي‌طلبند؛ در حالي که تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي‌گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمي‌شوند (و اين حقيقت را درک نمي‌کنند).(ال عمران - 7):Gol:

برای خطا و اشتباه نکردن نیز ایه ای دارم
که بعد از بیان نظرتان و به نتیجه رسیدن خواهم گفت

دوستان اگر با من هم نظرید با فشار دادن دکه صلوات بیان کنید
و اگر نه بنوسید:Gol:

iman2010;101489 نوشت:
آیا در نظر تشیع، امامان شیعه از انبیای الهی مقامی بالاتر دارند یا خیر؟ چون ما میخواهیم عدم عصمت انبیا را نیز اثبات کنیم و بحث کلی در مورد عصمت باشد. پس این سوال من مربوط به بحث است.

سلام

از نظر من(به این دلیل من می گویم و جمع نمی بندم که ممکن است شیعه ای هم باشد که هم نظر نباشد)

امامان هم درجه با پیامبران هستند بدون انکه نبوت داشته باشند

iman2010;101489 نوشت:
یعنی اینکه امامان شما یا پیامبر گفته باشه که من معصوم هستم و اشتباه نخواهم کرد؟ فکر نمیکنم هیچ حدیث متواتری در این زمینه وجود داشته باشه. حال اگر وجود داره شما بیانش کنید. خوب شما شروع کنید تا ما هم جواب خواهیم داد.

درمورد این موضوع حدیث غدیر است که به موقع درموردش سخن خواهم گفت

شایان ذکر است که من مثل شما دارای مطالعات ازاد هستم و با استدلال عقلی خویش و کمک از دیگران بحث خواهم کرد

پس این را در نظر بگیرید:Gol:

iman2010;101489 نوشت:
خواهیم دانست که حضرت علی مصداق آیه تطهیر نیست بلکه مجموعه ای مصداق آیه تطهیر هستند که حضرت علی یکی از آنهاست.

در مورد ایه تطهیر اینجانب نظرم بر این است که شما درست می گویید ایه تطهیر مجموعه ای است

چرا؟

نیاز به زبان شناختی دارد

ضمایر عربی را مورد مطالعه قرار دهید

اما...
(اما را بعدها خواهم گفت ان شاء الله):Gol:

iman2010;101495 نوشت:
خوب. بنده گفتم که:

1. فقط احادیث متواتر را بصورت صددرصد قبول دارم نه همه احادیث را.

با سلام به ایمان

در تعریفی که در رابطه با حدیث متواتر لفظی آوردید اشاره نمودید که این احادیث طبق گفتۀ برخی نادر است حال اگر قرار بر این باشد که تنها احادیث متواتر مورد قبول باشد :
اولا: این سخن دیدگاه چه کسی است و اساسا کدام عالم سنی این اعتقاد را دارد.
ثانیا:اگر بنا براین فرض گذاشته شود لازمۀ آن طرد بسیاری از روایات اهل سنت است که نتیجۀ آن تخصیص اکثر است لذا چیزی به نام سنت برای اهل سنت باقی نخواهد ماند.
مثلا حدیثی که ابوبکر نقل نمود:«إنّا معاشر الأنبياء لا نورث وما تركناه صدقة» که طبق آن حضرت زهرا«سلام الله علیها» را از ارث منع نمود آیا حدیث متواتر بود؟
حدیثی که«طبق منابع خودتان» اهل بیت پیامبر«صلی الله علیه وآله» و نه کس دیگری، آنرا از پیامبر«صلی الله علیه وآله» نشنیده بودند اما تنها جناب ابوبکر آنرا شنیده بود و کسی از اصحاب هم بر او خرده نگرفت؟!
اما طبق سخن شما گرفتن این ملک از فاطمۀ زهرا «سلام الله علیها» عنوانی جزء غصب پیدا نخواهد کرد.

حافظ جلال الدين سيوطى (متوفاى 911) چنين مى‏گويد:
ابو القاسم بغوى و ابوبكر شافعى در كتاب فوائد خود و همچنين ابن عساكر اين گونه نقل كرده‏اند:
عايشه مى‏گويد: هنگامى كه پيامبر خدا«صلى اللَّه عليه وآله»از دنيا رفت مسلمانان درباره ميراث پيامبر«صلى اللَّه عليه وآله»به اختلاف افتادند و هيچ كدام سخنى در اين باره نمى‏دانستند.
ابوبكر گفت: من از رسول خدا«صلى اللَّه عليه وآله»شنيدم كه فرمود:
«إنّا معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة».ما گروه پيامبران ارثى به جا نمى‏گذاريم آن چه از ما باقى مى‏ماند، صدقه به شمار مى‏آيد.[1]

ابن حجر مكى نيز در الصواعق مى‏نويسد:
مسلمانان درباره ميراثِ پيامبر«صلى اللَّه عليه وآله»به اختلاف افتادند و نزد هيچ كدام سخنى در اين باره يافت نشد.
ابوبكر گفت: من از رسول خدا«صلى اللَّه عليه وآله»شنيده‏ام كه فرمود:
إنّا معاشر الأنبياء لا نورث[2]
متّقى هندى نيز پس از نقل اين روايت مى‏گويد: اين روايت را احمد، مسلم، ابى داوود، ابن جرير و بيهقى نقل كرده‏اند. [3]

حال نمی دانم نظر کاک احمد و مکتب قرآن شما در رابطه با این حدیث چیست؟شاید از منظر شما متواتر بوده باشد؟

[1]. تاريخ الخلفاء: 86 و ر. ك تاريخ دمشق: 30/ 311، در اين منبع آمده است:« ما تركنا».

[2]. الصواعق المحرقه: 19.

[3]. ر. ك كنز العمال: 5/ 604 حديث 1409 به نقل از ابن سعد، احمد بن حنبل، بُخارى، مسلم، ابى داوود، ابن الجارود، ابوعوانه، ابن حبان و بيهقى و 11/ 20 حديث 30458 به نقل از احمد بن حنبل و بيهقى.

ایمان سلام
سخنان دوستانمان خیلی خوب و قابل تامل بود
ای کاش شما هم از دوستان سنی اسک دینی تان دعوت می کردید تا در مناظره شرکت کنند
اما بنده هم جوابی بر سخن شما دارم که امید وارم مورد توجه واقع شود
در انبیا و امامان معصوم، ما معتقد به عصمتی هستیم که شما تعریف کردید و معتقدیم که اگر پیامبر یا جانشین وی معصوم نباشد نمی توان به سخنان او اعتماد کرد چون ممکن است در سخن و یا رفتارش اشتباه کرده باشد یا گناه از او رخ داده باشد و خدای مهربان هیچ گاه رسول یا جانشینش را فرد خطا کار قرار نمی دهد
همچنین آیا پیامبر اسلام از فرشتگان بالاتر و برتر نیست؟
نظر شما درباره عصمت فرشتگان طبق همین تعریفی که می کنید چیست؟
منتظر جوابتان هستم

ایمان عزیز مایل به ادامه بحث نیستی؟

سلیم;2451 نوشت:

تعریف عصمت : عبارتند از قوی ترین انگیزه ها بر طاعت خداوند و قوی ترین صارفها و برگشتها از معصیت و خطا .

این درست و قابل قبوله. و ماهم باور داریم انبیا و اولیای الهی قویترین انگیزه را برای دوری از گناهان و خطاها داشته اند. ولی آیا تنها انگیزه برای گناه نکردن و خطا نکردن کافی است؟ در ادامه و براساس قرآن خواهیم دید که خیر!

سلیم;2451 نوشت:

سئوال : آیا عصمت مخلوق امکان وقوعی دارد ؟ یا نه ؟
جواب : عصمت امر محالی نیست ؛ زیرا در صورت محال بودن ، می بایست در ملائکه که مخلوق هستند محال باشد در حالیکه در عقیده مسلمان و غیر مسلمان و همه ملل و ادیان الهی ملائکه و فرشتگان مخلوقاتی معصوم محسوب و شناخته می شوند .

ملائکه دارای اختیار نیستند. بلکه عالم حاکم بر ملائکه عالم جبر است. در حالیکه انسان، به شهادت خود خداوند دارای اختیار است. چون ملائکه فقط در عالم جبر هستند لذا طبق جبر خداوندی خطا نخواهند کرد. و این تفاوت بزرگی است که متاسفانه شما آن را نادیده گرفته اید.
در ضمن، می بینیم که ملائکه نیز گاهی در کارهای خداوند دچار سردرگمی شده اند و آن اطمینان واقعی را برای یک لحظه از دست داده اند: مثلا در ماجرای خلقت آدم! که وقتی خداوند به ملائکه گفت میخواهم در زمین خلیفه ای قرار دهم. ملائکه گفتند که میخواهی کسی را قرار دهی که خون میریزد و فساد میکند در حالیکه ما همیشه در حال عبادت تو هستیم؟؟؟(یعنی فرشتگان در این قسمت نیز خواسته اند به خدا بگویند که اینکار درست نیست!!!!!!) و بعد خداوند گفت من چیزی میدانم که شما نمیدانید و....

پس اگر شک کردن را جزو خطا به حساب آوریم می بینیم که حتی فرشتگان نیز که در عالم جبر به سر میبرند بازگاهی دچار خطا شده اند.

البته امیدوارم دوستان درک کنند که: خطا به معنای گناه نیست! و ما هرگز فرشتگان الهی را متهم به گناهکار و یا خطاکار بزرگ نمیدانیم. بلکه براساس قرآن میخواهیم بگوییم حتی آن شک و تردید برای فرشتگانی که مدتها عبادت خدا را کرده بودند بوجود آمد حتی در عالم جبر!
حال ما که در عالم اختیار هستیم وضعمان دیگر معلوم است. در حقیقت اگر اختیار وجود نمیداشت باید کسی مثب جبرییل امین، مقامی بالاتر از پیامبر اسلام میداشت ولی همین وجود اختیار باعث رفیع تر شدن جایگاه پیامبر شده است.


سلیم;2451 نوشت:

نتیجه : امکان معصوم شدن مخلوق وجود دارد و این امر محالی نیست . به عبارت دیگر پدیده های خداوند عصمت پذیرند . و اینکه مصداق « و هوعلی کل شیئ قدیر » خداوند بر هر امری قادر است ، عصمت هم داخل این امور است یعنی خداوند قادر متعال همانگونه که می تواند ملک را معصوم قرار بدهد این توانایی و قدرت را دارد که انسانی را هم جعل عصمت نموده و معصوم قرار بدهد .



اینکه امکان چیزی وجود دارد یا خیر بحث ما نیست. بحث بر سر واقعیت است که آیا واقعا چنین عصمتی با چنین تعریفی که دوستان شما میگویند وجود دارد یا خیر؟
آری خداوند بر هرکاری تواناست ولی قدرت اختیار انسان هم سهمی دارد و اگر قرار باشد خداوند انسان را مجبور به خطا نکردن کند، آنوقت دیگر اختیار چه معنایی دارد؟ مگر خداوند نگفته پیامبر هم شخصی است مثل شما؟ شخصی است از میان خود شما؟ اصلا چرا خداوند یک فرشته را برای هدایت نفرستاد بلکه یک بشر را برای هدایت برگزید خودش نشان از وجود همین اختیار است.

سلیم;2451 نوشت:

سئوال : فرق عصمت کودک با عصمت انسانهای بزرگ و مکلف چیست ؟
جواب : عصمت کودکان از روی ندانستن است همانگونه که گناهانشان هم از روی ندانستن می باشد .





چه کسی گفته کودک معصوم است؟؟؟؟؟؟؟ کودک معصوم نیست و هم اشتباه میکند و هم گناه! ولی چون مکلف نیست، آن اشتباهات و گناهان از سمت خدا برای او در نظر گرفته نمیشود. همانطور که گناهان و اشتباهات یک انسان دیوانه نوشته نخواهد شد. آیا شما میتوانید بگویید یک شخص دیوانه، معصوم است؟؟

هنوز پاسخم تمام نشده است. لطفا صبر کنید تا پاسخ سایر دوستان را هم بنویسم آنگاه جواب دهید

سلام به تمامی دوستانی که این صفحه را مشاهده می کنند مثل این که ادامه بحث جای دیگه رفته لذا آدری اون عبارته از:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=946&p=102284
دوست داریم شما دوست عزیز هم این بحث را دنبال کنید
فقط بی سر و صدا بیاین تا حواصمون پرتت نشه چون بحث جالب و جذابه

سلام به دوستان
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5322]
در آدرس بالا سوالاتی از عامه شده که خوب است که برادرانمان پاسخ داده و حقانیت خود را به اثبات برسانند
البته سوالات زیاد است و ما انتظار نداریم یکجا به همه سوالات جواب دهند اما توقع داریم اگر برحق هستند و دلسوز شیعیان به سوالات مذکور جواب داده و منحرفین را آگاه سازند!
ایام به شهادت رسیدن حضرت زهرا و حضرت محسن تسلیت باد
(یک بزرگی می گفت قاتل حضرت محسن یک سوم سادات را قتل عام کرد چون قرار بود نسل پیامبر از سه فرزندش یعنی امام حسن"ع" و امام حسین"ع" و حضرت محسن"ع" باقی بماند که با کشتن حضرت محسن یک سوم نسل پیامبر"ص" قطع شد و خدا لعنت کند قاطع نسل پیامبر "ص" را)

عمر چگونه به خود اجازه داد که با لگد به درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها زده سپس به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی بزند؟
مگر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نفرموده بود: کسی که فاطمه را بیازارد مرا آزرده؟
مگر عمر مسلمان نبود؟
مگر حضرت زهرا سلام الله علیها دختر پیامبر نبود؟
آیا حضرت زهرا سلام الله علیها از دین برگشته بود که با ایشان چنین کردند؟
.
.
.
.
.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد و آخر تابع له علی ذلک
موضوع قفل شده است