جمع بندی سند واقعه کربلا

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سند واقعه کربلا

با سلام و عرض تسلیت خدمت لین ایام خدمت تمامی مسلمانان جهان.

من میخوام بدونم واقعه کربلا توی کدام کتاب یا کتب تاریخی آمده که مورد قبول جهانیان باشه؟جدای از بحث کتب تاریخی مورد قبول مسلمانان.
چون قطعا دیدیم که خیلیا میگند این واقعه اصلا راست نیست و اگر راست هست بهمون تاریخی ثابتش کنین.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مقداد

muiacir;590085 نوشت:
با سلام و عرض تسلیت خدمت لین ایام خدمت تمامی مسلمانان جهان.

من میخوام بدونم واقعه کربلا توی کدام کتاب یا کتب تاریخی آمده که مورد قبول جهانیان باشه؟جدای از بحث کتب تاریخی مورد قبول مسلمانان.
چون قطعا دیدیم که خیلیا میگند این واقعه اصلا راست نیست و اگر راست هست بهمون تاریخی ثابتش کنین.

با عرض سلام و ادب

بعضی از حوادث تاریخی بگونه ای است که از مسلمات تاریخی بوده و کسی منکر آن نیست و واقعه کربلا یکی از بارزترین و قطعی ترین حوادث مسلم تاریخی است،اینکه شما می فرمایید خیلی ها می گویند اصلاً این حادثه راست نیست،جای سوال دارد.بنده تا کنون به چنین ادعایی هرچند از یک عده قلیلی هم باشد،برخورد نکرده بودم و اینکه شما می گویید خیلی ها واقعاً عجیب است!!!!!!!!!!!!!!!!!

واقعه کربلا آنقدر مسلم و قطعی است که بسیاری از بزرگان و محققان غیرمسلمان هم به تحلیل و تجلیل از آن پرداخته اند:

[h=3]ماهاتما گاندی[/h]ماهاتما گاندی، رهبر بزرگ انقلاب هندوستان، می گوید: «من برای هند چیز تازه ای نیاوردم؛ فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیق هایم درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی علیه السلام پیمود».[h=3]توماس کارلایل[/h]توماس کارلایل، مورخ مشهور انگلیسی، می نویسد: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین علیه السلام و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوقِ عددی در جایی که حقّ با باطل روبه رو می شود اهمیّتی ندارد. پیروزی حسین علیه السلام با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است».[h=3]واشینگتن ایرونیک[/h]واشینگتن ایرونیک، تاریخ نویس امریکایی، می نویسد: «برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیّت پیشوای اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه به سرعت خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفتیده عربستان روح حسین علیه السلام فناناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شه سوار من؛ ای حسین».[h=3]مُسیو هاربین[/h]مُسیوهاربین آلمانی می گوید: «اگر در کلمات و گفتار حسین علیه السلام درست دقت شود معلوم خواهد شد که هدف و آرمان حسین علیه السلام جلوگیری از ستم بود و این همه قوّت قلب و از خودگذشتگی را در راه مقصود عالی خویش خرج کرده است. حتی در آخرین دقایق زندگی طفل شیرخوار خود را قربانی حقّ و حقیقت نمود و با این عمل اندیشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحیّر ساخت».[h=3]توماس ماساریک[/h]توماس ماساریک می گوید: «گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح مردم را متأثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین علیه السلام یافت می شود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین علیه السلام مانند پر کاهی است در مقابل کوهی عظیم».[h=3]اِدوارد بِراون[/h]اِدوارد بِراون مستشرق معروف انگلیسی می گوید: «آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته به اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ تحت لوای اسلام انجام گرفت انکار کنند».[h=3]فردریک جمس[/h]فردریک جِمس می گوید: «درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحّم و محبّت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و هم چنین می رساند که هرگاه انسان برای حفظ این صفات مقاومت کند و در راه بقای آن پافشاری نماید آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند».[h=3]چارلز دیکنز[/h]چارلز دیکنز نویسنده انگلیسی می نویسد: «اگر منظور امام حسین علیه السلام جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط برای اسلام، فداکاری خویش را انجام داد».

سلام کارشناس عزیز
چه نکات جالب و جدیدی از مشاهیر بیان کردین.
اما گویا دوستمون دنبال منبع تاریخی مکتوب در اسناد غیر اسلامی هستند.

من نمیدونم برخی از این غربیا(و شرقیا) که اینقدر شیفته اسلام و ائمه و قران و.. هستن، چرا مسلمون نمیشن!

مقداد;590797 نوشت:

با عرض سلام و ادب

بعضی از حوادث تاریخی بگونه ای است که از مسلمات تاریخی بوده و کسی منکر آن نیست و واقعه کربلا یکی از بارزترین و قطعی ترین حوادث مسلم تاریخی است،اینکه شما می فرمایید خیلی ها می گویند اصلاً این حادثه راست نیست،جای سوال دارد.بنده تا کنون به چنین ادعایی هرچند از یک عده قلیلی هم باشد،برخورد نکرده بودم و اینکه شما می گویید خیلی ها واقعاً عجیب است!!!!!!!!!!!!!!!!!

واقعه کربلا آنقدر مسلم و قطعی است که بسیاری از بزرگان و محققان غیرمسلمان هم به تحلیل و تجلیل از آن پرداخته اند:

ماهاتما گاندی

ماهاتما گاندی، رهبر بزرگ انقلاب هندوستان، می گوید: «من برای هند چیز تازه ای نیاوردم؛ فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیق هایم درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی علیه السلام پیمود».توماس کارلایل

توماس کارلایل، مورخ مشهور انگلیسی، می نویسد: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین علیه السلام و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوقِ عددی در جایی که حقّ با باطل روبه رو می شود اهمیّتی ندارد. پیروزی حسین علیه السلام با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است».واشینگتن ایرونیک

واشینگتن ایرونیک، تاریخ نویس امریکایی، می نویسد: «برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیّت پیشوای اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه به سرعت خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفتیده عربستان روح حسین علیه السلام فناناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شه سوار من؛ ای حسین».مُسیو هاربین

مُسیوهاربین آلمانی می گوید: «اگر در کلمات و گفتار حسین علیه السلام درست دقت شود معلوم خواهد شد که هدف و آرمان حسین علیه السلام جلوگیری از ستم بود و این همه قوّت قلب و از خودگذشتگی را در راه مقصود عالی خویش خرج کرده است. حتی در آخرین دقایق زندگی طفل شیرخوار خود را قربانی حقّ و حقیقت نمود و با این عمل اندیشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحیّر ساخت».توماس ماساریک

توماس ماساریک می گوید: «گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح مردم را متأثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین علیه السلام یافت می شود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین علیه السلام مانند پر کاهی است در مقابل کوهی عظیم».اِدوارد بِراون

اِدوارد بِراون مستشرق معروف انگلیسی می گوید: «آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته به اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ تحت لوای اسلام انجام گرفت انکار کنند».فردریک جمس

فردریک جِمس می گوید: «درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحّم و محبّت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و هم چنین می رساند که هرگاه انسان برای حفظ این صفات مقاومت کند و در راه بقای آن پافشاری نماید آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند».چارلز دیکنز

چارلز دیکنز نویسنده انگلیسی می نویسد: «اگر منظور امام حسین علیه السلام جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط برای اسلام، فداکاری خویش را انجام داد».


سلام
اما مطالب حضرت عالی خیلی جواب سوال بنده نبود.یعنی الان چندتا خارجکی اومدن از حسین ابن علی تعریف کردن یعنی دلیل میشه واقعه با این جزییاتش ایجاد شده!!!!!!!!!!
امیدوارم جسارت نشده باشه اما خیلی ها هم از هرکول تعریف کردند چندین بار هم درموردش فیلم ساخته شده اون وقت این دلیل میشه من بگم پس هرکول خیلی واضح و مبرهنه
داستان نینوا مال 1200 1300 سال پیشه اون وقت شما چجوری میگین واضح و مبرهنه؟
تقریبا 50درصد داستان ها که تو روضه ها میشنویم معلوم نیست راسته یا دروغه
معلوم نیست کی اینا رو نقل کرده کی اونجا بوده اینا رو دیده
هرچیزی باید سند تاریخی داشته باشه.شما خودتون کارشناس تاریخ هستید و میدونید چیزی واضح و مبرهنه که مثلا شدیدا متواتر باشه و کلی هم توی کتب تاریخی و معتبر اومده

B-neshan;590817 نوشت:
من نمیدونم برخی از این غربیا(و شرقیا) که اینقدر شیفته اسلام و ائمه و قران و.. هستن، چرا مسلمون نمیشن!

ههههه...الان همین گاندی هندو هست و اگر مطالعه کنین میبینین خیلی تلاش کردن دینش رو تغییر بدن اما شدیدا به هندو اعتقاد داشت

باورتون میشه امروز یکی میگفت دارین برای مردی تو سرو سینه خودتون میزنین که اصلا معلوم نیست وجود داشته یا نه!
امام حسینو میفرمودن ایشون!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

muiacir;590085 نوشت:
من میخوام بدونم واقعه کربلا توی کدام کتاب یا کتب تاریخی آمده که مورد قبول جهانیان باشه؟

ابتدا بفرمایید بگویید کتاب تاریخی مورد قبول جهانیان یعنی چه؟یعنی کل مردم جهان یا مورخین آن را قبول داشته باشند؟اصلاً چنین کتابی در جهان یافت می شود؟
به علاوه اگر دقت بفرمایید یکی از اصلی ترین منابع تحقیق مستشرقین کتب تاریخی مسلمین بوده است.یعنی شما چه بخواهید چه نخواهید در نهایت مجبورید به همان کتب تاریخی مسلمین مراجعه کنید که طبق این کتب شکی در این واقعه نیست.
muiacir;590085 نوشت:
جدای از بحث کتب تاریخی مورد قبول مسلمانان.

بسیاری از مورخین مسلمان سنی بوده اند و نه شیعه.به همین دلیل نمی توانیم آن ها را به غرض ورزی متهم کنیم.با آن که بسیاری از اهل تسنن نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) محبت دارند ولی به هر حال به علت شیعه نبودن این مورخین،احتمال خطا پایین می آید.
muiacir;590085 نوشت:
چون قطعا دیدیم که خیلیا میگند این واقعه اصلا راست نیست و اگر راست هست بهمون تاریخی ثابتش کنین.

نه خیلی ندیدیم.دیدیم اما خیلی نه.خیلی کم.یک عده کمی هستند که با دین دشمنی دارند و سعی می کنند از هر چیزی اشکال بگیرند.شخصی که اینطور حرف می زند دچار مغالطه توسل به جهل شده است.یعنی می گوید من دلیلی بر این واقعه ندارم،پس این واقعه رخ نداده است.در پاسخ باید گفت عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود.عدم دلیل به منزله دلیل عدم نیست.کسی که می گوید فلان واقعه رخ نداده،باید دلیل عدم بیاورد،نمی تواند با عدم دلیل آن را ثابت کند.به این می گوییم مغالطه توسل به جهل.پس کسی که شک می کند،نهایتاً می تواند بگوید من نمی دانم رخ داده یا نداده.اگر بگوید رخ نداده،باید برای رخ ندادن دلیل بیاورد و اگر برای رخ ندادن دلیل نیاورد و بگوید چون ادله رخ دادن درست نیستند (که هنوز این را ثابت نکرده) پس رخ نداده،دچار این مغالطه شده است.
در رابطه با منابع خارجی هم می توانید به مقاله ویکی پدیا درباره امام حسین (علیه السلام) مراجعه کنید.در بخش منابع،کتب متعددی وجود دارند که بعضی از آن ها خارجی هستند.
در آخر این که در همین سایت بحث می کردند که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشته یا نداشته.وقت خودتان را با بحث ها و شبهات بیهوده که توسط مغرضین و ملحدین مطرح می شوند (و از مطرح کردن آن ها استقبال می کنند و پست های همین تاپیک نشان دهنده این مسئله است) تلف نکنید.اگر مبانی کلی که در تحقیقات تاریخی وجود دارد را بپذیریم،شکی در این واقعه نخواهد بود.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

السلام علیک یا ابا عبدالله

کربلا در انجیل::

فهذا اليوم هو يوم قضاء السيد الرب القدير ، يوم الانتقام . فيه يثأر لنفسه من أعدائه ، فيلتهم السيف ويشبع ، ويرتوي من دمائهم ، لأن للسيد الرب القدير ذبيحة في أرض الشمال إلى جوار نهر الفرات

التوراه والانجیل ص1289

الکتاب القمدس ص1150

( ارميا 46 : 2 - 11 )

العاقل یکفی بالاشاره مسیحیان الکی برای امام حسین ع عزاداری نمی کنند پشتوانه ی علمی دارند

البته به اسم نیامده است و می شود شبهاتی را مطرح کرد علیه این متن ولکن خیلی نزدیک است به واقعه کربلا و هم چنین عمل خود مسیحیون

البته می گم می شود اشکال وارد کرد!!!

muiacir;590861 نوشت:
داستان نینوا مال 1200 1300 سال پیشه اون وقت شما چجوری میگین واضح و مبرهنه؟
تقریبا 50درصد داستان ها که تو روضه ها میشنویم معلوم نیست راسته یا دروغه
معلوم نیست کی اینا رو نقل کرده کی اونجا بوده اینا رو دیده
هرچیزی باید سند تاریخی داشته باشه.شما خودتون کارشناس تاریخ هستید و میدونید چیزی واضح و مبرهنه که مثلا شدیدا متواتر باشه و کلی هم توی کتب تاریخی و معتبر اومده

با عرض سلام و ادب

راههاي علم و آگاهي پيدا كردن نسبت به حقائق، مختلف است، بعضي مطالب با براهين و استدلال‌هاي عقلي و برخي نيز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت مي‌شوند؛ امّا نبايد فراموش كرد كه تنها راه علم و آگاهي پيدا كردن به يك حقيقت، تعقّل و انديشيدن و يا تجربه نيست. چه بسا مطالبي كه قابل تجربه نبوده و با براهين و ادلة عقلي نيز ثابت نمي‌شوند همانند تاريخ و سرگذشت پيشينيان.
به خوبي روشن است كه كسي از راه تجربه و يا تفكّر و انديشيدن نمي‌تواند نسبت به تاريخ گذشته آگاهي پيدا كند در اين‌گونه موارد تنها راه كسب اطّلاعات و آگاهي، گوش سپردن به گفته تاريخ نگاران و يا كساني است كه از گذشته به هر طريقي آگاهي دارند و راستگويي آنها مُبَرهن است.

واقعه عاشورا نه تنها متواتر بلکه از مسلمات تاریخی است و همه منابع تاریخی به آن پرداخته و کتابهای مستقلی در طول تاریخ اسلام درباره آن نوشته شده است.این واقعه آنقدر مسلم می باشد که رد آن بیشتر شبیه یک مزاح می باشد.جالب اینجاست که بسیاری از افرادی که در مواجهه با اینگونه حوادث تاریخی دنبال سند و مدرک معتبر می گردند،به امثال کوروش که می رسند ارائه سند و مدرک را لازم نمی دانند.

اینکه در روضه ها گاهی مطالبی بیان می شود که با واقعیت تاریخی منافات دارد دلیل بر رد اصل واقعه نیست.

اما اینکه چه کسی نقل کرده:

شماری از افرادی که در رویداد کربلا حضور داشته و از نزدیک حادثه را دیده بودند، به گزارش آن پرداخته‏‌اند. افزون بر «امام سجاد(ع)» و «اهل بیت امام حسین(ع)» و «امامان معصوم علیهم السلام»(1) دو گروه دیگر به نقل وقایع کربلا پرداختند.

گروه اول:

کسانی از لشکر "عمر سعد" بودند که خود در حادثه‌‏ای نقش داشتند، قاتل یا جانی بودند و عملکرد خود را نقل و یا از آن دفاع کردند. مانند: «هانی بن ثبیت حضرمی».(2)

افرادی نیز بودند که فقط به گزارش این حادثه پرداخته و از درگیری و جنگ خودداری کردند مانند:

«حمید بن مسلم» که از وقایع نگارانِ واقعه کربلا بود. "حمید بن مسلم" از گزارشگران رویداد کربلا است و در سپاه "عمر سعد" بود،(3) اما با توجه به تعداد زیاد سپاه کوفه وی در عملیات جنگی شرکت نداشته و کار اصلی وی ثبت حوادث بوده است. "ابو مخنف" وقایع‏‌نگارِ حادثه کربلا با یک واسطه روایاتی را از "حمید بن مسلم" به وسیله افرادی مانند "سلیمان بن ابی راشد" و "عبدالرحمان بن یزید بن جابر"(4)در مورد وقایع کربلا گزارش کرده است.

گروه دوم:

کسانی از همراهان امام حسین(ع) بودند که به گونه‏‌ای از کشته شدن در امان ماندند با این که در حساس‏‌ترین لحظات واقعه عاشورا در کربلا، همراه امام حسین(ع) حاضر بودند و شاهد وقایع تلخ آن روز بودند.

1. «حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب»

وی معروف به "حسن مثنی" بود که همراه عمویش جنگید و مجروح شد و از اسب بر زمین افتاد. وقتی که کوفیان سرهای شهدا را می‌بریدند، وی هنوز زنده بود. "اسماء بن خارجه فزاری" که از دایی‏‌های وی بود از او شفاعت کرد و بخشیده شد. "حسن مثنی" را به کوفه برد و وی را معالجه کرد تا این که خوب شد. وی سپس به مدینه رفت.(5)

2. «قُبة بن سمعان»

وی غلام "رباب"، دختر "امرء القیس"، همسر امام حسین(ع)، مادر "سکینه" و "علی اصغر"(علیهم‌السلام) بود. او را به عنوان اسیر نزد "عمر سعد" آوردند و زمانی که فهمید او برده است وی را آزاد کرد.(6)

"ابو مخنف" توسط "حارث بن کعب" والی، جریان خروج امام حسین(ع) را از مکه و گفت‏‌وگوی حضرت را با "ابن عباس"(7) و بخشی از جریان دیدار حضرت را با "حرّ" (8)از او نقل کرده است.

3. «مسلم بن ریاح»

وی غلام حضرت علی (ع)(9) بوده که با امام حسین(ع) در کربلا حضور داشت و پس از شهادت حضرت جان سالم بدر برد، وی برخی حوادث کربلا را گزارش کرده است.(10)

3. «ضحاک بن عبدالله مشرقی»

وی از کسانی بود که مشروط به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در آخرین لحظات برابر شرطی که با حضرت داشت از معرکه درگیری فرار کرد.(11) "ابو مخنف" توسط "عبدالله بن عاصم فائشی" رویدادهایی از حوادث روز عاشورا را از وی نقل می‏‌کند.(12)

5. «مرقع بن سُمامه اسدی»

وی از یاران امام حسین(ع) و از تیراندازان حضرت بود، که اسیر شد و قبیله‏‌اش برای وی امان خواستند. "ابن زیاد" هم او را به "زراره" در سرزمین بحرین(13) یا "زبده" در عمان، یا "رنده" تبعید کرد و پس از مرگ یزید و رفتن "عبیدالله" به کوفه بازگشت.

شهید مطهری در اشاره به این گروه از گزارشگران واقعه کربلا می‏‌نویسند:

علاوه بر نقل کسانی که در واقعه عاشورا حاضر بوده‏‌اند، چه از دشمنان و چه از دوستان (همه این‏‌ها جزئیات این حادثه را روشن کرده‏‌اند)، سه چهار نفر از دوستان امام حسین(ع) بودند که جان به سلامت بیرون بردند از جمله غلامی است به نام "عقبة بن سمعان" و این مرد از مکه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه کربلا بوده است. وی از لشکریان اباعبدالله بود که در روز عاشورا گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم آزادش کردند. این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگری است به نام "حمید بن مسلم" که وقایع نگار لشکر "عمر بن سعد" بوده است او هم نوشته است...»(14)

پی‏‌نوشت‏‌ها:

1. مسند الامام الشهید، عزیز الله عطاردی، ج 2، ص 134، به نقل از امام باقر، همان، ص 209، به نقل از امام رضا، همان، ص 199. و به نقل از امام صادق.

2. مقتل الحسین، مقدم، ص 280.

3. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج 8، ص 202.

4. تاریخ طبری، ج 4، ص 311.

5. حیاة الامام الحسین، سید محمد باقر قرشی، ج 3، ص 312.

6. همان، ج 3، ص 313.

7. تاریخ الطبری، ج 4، ص 287 و 289.

8. همان، ج 4، ص 308.

9. تاریخ مدینة دمشق، ج 14، ص 223.

10. موسوعة کلمات امام حسین، ص 502.

11. تاریخ الطبری، ج 4، ص 339؛ انصار الحسین، شمس الدین، ص 47 و 54.

12. تاریخ الطبری، ج 4، ص 317 - 318 - 319.

13. قرشی، ج 3، ص 313.

14. مجموعه آثار استاد مطهری، ج 17، ص 96.

سلام علیکم
موضوع جالبی مطرح شده بود
واقعه ی کربلا ، در کدام یک از اسناد و کتب و منابع غیر اسلامی آمده است که مورد تأیید غیر مسلمین باشد؟ بصورت مکتوب !

بن موسی;591135 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

ابتدا بفرمایید بگویید کتاب تاریخی مورد قبول جهانیان یعنی چه؟یعنی کل مردم جهان یا مورخین آن را قبول داشته باشند؟اصلاً چنین کتابی در جهان یافت می شود؟
به علاوه اگر دقت بفرمایید یکی از اصلی ترین منابع تحقیق مستشرقین کتب تاریخی مسلمین بوده است.یعنی شما چه بخواهید چه نخواهید در نهایت مجبورید به همان کتب تاریخی مسلمین مراجعه کنید که طبق این کتب شکی در این واقعه نیست.


سلام
بحث این نیست که من بیام کتاب های تاریخی معتبر رو لیست کنم ، سوال اینجاست همونطور که در پست اول ذکر کردم بنده فقط میخوام بدونم توی کتب تاریخی غیر از کتب مورد قبول مسلمانان ، واقعه عاشورا آمده است؟

ammarshia;591161 نوشت:
السلام علیک یا ابا عبدالله

کربلا در انجیل::

فهذا اليوم هو يوم قضاء السيد الرب القدير ، يوم الانتقام . فيه يثأر لنفسه من أعدائه ، فيلتهم السيف ويشبع ، ويرتوي من دمائهم ، لأن للسيد الرب القدير ذبيحة في أرض الشمال إلى جوار نهر الفرات

التوراه والانجیل ص1289

الکتاب القمدس ص1150

( ارميا 46 : 2 - 11 )

العاقل یکفی بالاشاره مسیحیان الکی برای امام حسین ع عزاداری نمی کنند پشتوانه ی علمی دارند

البته به اسم نیامده است و می شود شبهاتی را مطرح کرد علیه این متن ولکن خیلی نزدیک است به واقعه کربلا و هم چنین عمل خود مسیحیون

البته می گم می شود اشکال وارد کرد!!!

خ شحالم خودتون فرمودید که این نمیتونه متن خوب و محومی باشه

مقداد;591243 نوشت:

با عرض سلام و ادب

واقعه عاشورا نه تنها متواتر بلکه از مسلمات تاریخی است و همه منابع تاریخی به آن پرداخته و کتابهای مستقلی در طول تاریخ اسلام درباره آن نوشته شده است.این واقعه آنقدر مسلم می باشد که رد آن بیشتر شبیه یک مزاح می باشد.جالب اینجاست که بسیاری از افرادی که در مواجهه با اینگونه حوادث تاریخی دنبال سند و مدرک معتبر می گردند،به امثال کوروش که می رسند ارائه سند و مدرک را لازم نمی دانند.

سلام خدمت کارشناس محترم و تشکر از پاسخ هاشون.
راستش به منابعتون که نگاه کردم جواب سوالم رو باز هم نگرفتم.
سوال پست اول بنده این هست : این منابعی که فرمودید مورد قبول مسلمانان هست اما آیا واقعه به این بزرگی توی کتاب های تاریخی دیگه ای جدای از کتاب های تاریخی نوشته مسلمانان هم اومده که وجودش ثابت بشه؟
عملا یه نفر مثلا مسیحی اول باید مسلمون بشه و بعد بفهمه حسینی وجود داشته چون اگر مسلمون نشه وجود حسین اثباتش براش خیلی سخته چون بعید میدونم اون ها مثل ما اینقدر راحت منابعی که شما ذکر کردید رو قبول کنند و داستان های اتفاق افتاده در عاشورا رو راحت از یه نویسنده بپذیرند

الـــعبد;591251 نوشت:
سلام علیکم
موضوع جالبی مطرح شده بود
واقعه ی کربلا ، در کدام یک از اسناد و کتب و منابع غیر اسلامی آمده است که مورد تأیید غیر مسلمین باشد؟ بصورت مکتوب !

سلام بر شما اصولا چرا باید همچین چیزی تو کتب تاریخی غیر مسلمان ها بیاید؟
از نظر اون ها جنگ داخلی بین دو یا چند قبیله تو کشور عربستان مگه مهم بوده؟ مگه جنگ بزرگی بوده؟ همون جور که تو کتب تاریخ مسلمان جنگ سرخ پوستان امریکا تو اون زمان (فرضا منظورمه) نیومده خوب تو کتاب اون ها هم این نیومده
به نظرم بجای این باید ببینیم طبق احادیث خون گریه کردن اسمان اومده تو کتاباشون؟

آسمان برای امام حسین ع خون گریه کرد::

متن کتاب THE ANGLO-SAXON CHRONICLE در سایت بریتانیا قرار دارد. در آن، وقایع بریتانیا، از زمان میلاد حضرت عیسی(ع) به بعد درج شده است. وقتی به وقایع سال 685 میلادی برابر با 61 قمری (سال شهادت امام حسین ع) می رسد، چنین نوشته است:


there was in Britain a bloody rain, and milk and butter were turned to blood.
(در این سال) در بریتانیا باران خونین بارید و شیر و کره تبدیل به خون شدند.

http://www.britannia.com/history/docs/676-99.html

منبع :
خون در بریتانیا روز شهادت امام حسین(ع)

الـــعبد;591251 نوشت:
سلام علیکم
موضوع جالبی مطرح شده بود
واقعه ی کربلا ، در کدام یک از اسناد و کتب و منابع غیر اسلامی آمده است که مورد تأیید غیر مسلمین باشد؟ بصورت مکتوب !

علیکم السلام

واقعه عظیم عاشورا از واقعیت های مسلم تاریخی است که اظهر من الشمس می باشد و اینکه غیرمسلمانان کتاب نوشته باشند یا ننوشته باشند،تأثیری ندارد.هر چند غیرمسلمانان نسبت به امام حسین(ع) و واقعه عاشورا علاقه نشان داده و به بزرگداشت و تمجید آن پرداخته اند که نمونه هایی را ذکر کردیم.

با این حال برای اطمینان خاطر دوستانی که تنها راه اثبات وجود یا حقانیت این حادثه عظیم را منابع غربی می دانند،توصیه می شود حتماً به لینک زیر مراجعه و با دقت مطالعه فرمایند:

عاشورا پژوهی در غرب

vahid.q;591259 نوشت:
سلام بر شما اصولا چرا باید همچین چیزی تو کتب تاریخی غیر مسلمان ها بیاید؟
از نظر اون ها جنگ داخلی بین دو یا چند قبیله تو کشور عربستان مگه مهم بوده؟ مگه جنگ بزرگی بوده؟ همون جور که تو کتب تاریخ مسلمان جنگ سرخ پوستان امریکا تو اون زمان (فرضا منظورمه) نیومده خوب تو کتاب اون ها هم این نیومده
به نظرم بجای این باید ببینیم طبق احادیث خون گریه کردن اسمان اومده تو کتاباشون؟

مقداد;591301 نوشت:
واقعه عظیم عاشورا از واقعیت های مسلم تاریخی است که اظهر من الشمس می باشد و اینکه غیرمسلمانان کتاب نوشته باشند یا ننوشته باشند،تأثیری ندارد.هر چند غیرمسلمانان نسبت به امام حسین(ع) و واقعه عاشورا علاقه نشان داده و به بزرگداشت و تمجید آن پرداخته اند که نمونه هایی را ذکر کردیم.

با این حال برای اطمینان خاطر دوستانی که تنها راه اثبات وجود یا حقانیت این حادثه عظیم را منابع غربی می دانند،توصیه می شود حتماً به لینک زیر مراجعه و با دقت مطالعه فرمایند:

سلام علیکم به هر 2 آقا
با اظهر من الشمس اعلام کردن و بیان اینکه احادیث خون گریه کردن آسمان را در کتب غربی ببینیم به جایی نمیرسیم
مطهری اگر مطهری شد به خاطر این بود که علاوه بر یقین حاصل کردن از طریق کتب اسلامی ، به دنبال کتب غربی میرفت و از آنها در کتبش نقل میکرد.
اما پاسخ
:

vahid.q;591259 نوشت:
از نظر اون ها جنگ داخلی بین دو یا چند قبیله تو کشور عربستان مگه مهم بوده؟ مگه جنگ بزرگی بوده؟

لابد میدونید که قلمرو حکومت بنی امیه از مشرق تا هند و از مغرب تا شبه جزیره ایبری بوده که شبه جزیره ایبری ، کشورهای اسپانیا ، پرتغال و فرانسه رو شامل میشده . و بعد هم ظاهرا حکومت اسلامی که تا قلب اسپانیا ( اندلس ) نفوذ کرد توسط همین بنی امیه بود . پس درگیری به این عظمت در عاشورا به همراه رسوایی حاکمان وقت و قیام های متعدد بعد از عاشورا علیه حاکمان وقت دور از چشم تاریخ نمیماند.

و در انتها ممنون از کارشناس که لینکی دادند
والسلام

*EHSAN*;590975 نوشت:
باورتون میشه امروز یکی میگفت دارین برای مردی تو سرو سینه خودتون میزنین که اصلا معلوم نیست وجود داشته یا نه!
امام حسینو میفرمودن ایشون!

به ایشون میفرمودید اینقدر کم لطفی نفرمایند. اگرهمه مانند ایشون عالم و باسواد نیستند، اینقدر عقل و شعور دارند که هر خبر تاریخیی را که بطلانش ثابت شده است، نپذیرند.

با سلام به الـــعبد
کلا زیاد اهل مجادله نیستم اما مثل اینکه لازمه بیشتر توضیح بدم
اول اینکه من قصد مسخره کردن نداشتم بلکه کاملا جدی مسئله خون گریه کردن آسمان مطرح کردم
دوم اینکه مگه بعد عاشورا چه رسوایی واسه یزید رخ داد ؟ فقط قیام مختر واضح هست که اونم بعضی قاتلان کربلا رو قصاص کرد.
سوم شما سرتاسر بلاد مسلمین می گویید از مشرق تا مغرب این چه ربطی به بلاد دیگر دارد. خوب تو کتب مسلمین هست که مطلب شهادت
انشالله جواب را گرفته باشین

الـــعبد;591449 نوشت:
مطهری اگر مطهری شد به خاطر این بود که علاوه بر یقین حاصل کردن از طریق کتب اسلامی ، به دنبال کتب غربی میرفت و از آنها در کتبش نقل میکرد.

واقعاً شما دلیل بزرگی و موفقیت و تأثیرگذاری شهید بزرگوار استاد مطهری را این می دانید؟؟؟!!!!!! کی گفته دلیل این موفقیت این بوده؟؟؟؟ معمولاً افراد سست ایمان و خودباخته هستند که فکر می کنند هرچی غربیها می گویند درست بوده و تا آنها چیزی را قبول نداشته باشند،پس آن چیز درست نبوده و نباید پذیرفت.واقعاً جای تعجب است و تا حدی بوی شبهه افکنی از این اصرار بر نقل واقعه عاشورا در منابع غربی ها می آید آنهم به این صورت که اگر آنها نگفته اند،پس حتماً چنین اتفاقی هم نیفتاده است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.واقعه عاشورا از متواترات و قطعیات تاریخی است و تا کنون کسی منکر آن نشده است و غربی ها نیز بطور مستقل به بحث عاشورا و تحلیل آن پرداخته اند.در ضمن آیا غربی ها هم برای اثبات وقوع یک حادثه تاریخی در سرزمین خودشان،اینگونه عمل می کنند که بگویند اگر مسلمانان آن را نقل کرده اند پس معلوم می شود درست است وگرنه درست نیست؟؟؟؟؟ یا اینکه از ما عده ای آنقدر خودشان را ضعیف و سست و بی ارزش می دانند که ملاک و معیار واقع شدن حادثه عظیمی همچون عاشورا که اظهر من الشمس است را بیان آن در کتب غربی ها می دانند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واقعاً باید برای این افراد تأسف خورد.

اما مناسب است رمز موفقیت و بزرگی شهید مطهری را برایتان اشاره کنم:

نمی توان عاملی واحد را از رمز و راز موفقیت مطهری دانست؛ زیرا شخصیت وی یک بعدی نیست تا احیاناً یک عامل برای تکامل شخصیت و نبوغ او مطرح شود؛ لیکن نخستین ومهم ترین عامل ایمان واقعی به اسلام و دین باوری است. همه ما مسلمانیم و به دین علاقه مندیم؛ ولی ایمان بسیاری از ما سطحی و تقلیدی است و در عمق وجودمان وارد نشده و با گوشت و پوستمان آمیخته نشده است. از این روی، وقتی در شرایطی ویژه یا دشوار قرار می گیریم، این باور به بوته فراموشی سپرده می شود و اثر خود را از دست می دهد؛ آن گاه، خودمان در می یابیم که ایمانمان به بسیاری از باورهای پیشین کم رنگ است و آن باورها تأثیر خود را بروز نمی دهند.ولی شهید مطهری از کسانی بود که واقعاً دین را باور داشت و مسائل دینی با گوشت و پوست او عجین شده بود. این از عواملی بود که او را تا پایان، عاشق شهادت و پایدار در میدان و بدون کمترین تزلزلی باقی نگه داشت.

عامل دوم این است که بر پایه این دین باوری، او در صدد انجام وظیفه بود.شهید مطهری در راه ترویج دین، ازهیچ چیز نهراسید: «لاَ یَخَافُونَ لَومَةَ لآئِمٍ» (مائده،آیه 54.) و از خطرها استقبال کرد.

عامل دیگری که سبب بزرگی و مطهری شدن مطهری شد اخلاص و تزکیه نفس ایشان بود.یکی از ویژگی های اخلاقی که دراستاد مطهری وجود داشت، این بود که همیشه می خواستند نامشان مخفی باشد. رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای،طی خاطراتی فرموده:
"مرحوم مطهری یک مردی اهل عبادت، تصفیه، تزکیه اخلاق و روح بود... بسیاری از توفیقات مرحوم مطهری (قدّس سرّه) بر اثر همین حالات بود که برکات معنوی و آن حال توجه و عبادت و عرفان ایشان را موفق کرده بود. و این جنبه در ابعاد شخصیتی استاد مطهری واقعاً فصل بسیار شور انگیزی را مطرح می کند من از این لطفی که خداوند در حق استاد مطهری کرده بود، غبطه می خورم".

عوامل دیگری همچون توسل به اهل بیت(ع)،انس با قرآن،دعا و مناجات،امیدوار بودن به اهداف متعالی و ... سبب گردید تا این استاد فرزانه همچون ستاره ای درخشان بدخشد و همچنان جویندگان راه حق و حقیقت با کمک نورش راه درست را انتخاب کنند.

بله این سخن که : «مطهری اگر مطهری شد به خاطر این بود که علاوه بر یقین حاصل کردن از طریق کتب اسلامی ، به دنبال کتب غربی میرفت و از آنها در کتبش نقل میکرد»،هم ظلم و جفایی است که هنوز هم به این انسان خدایی وارد می شود هم بیانگر مظلومیت این دانشمند اسلام شناس است.

بیایید بجای اینکه غربی ها را ملاک درستی یا نادرستی اسلام و تاریخ ائمه(ع) بدانیم،کمی خودمان را باور کنیم و اینگونه خود را ضعیف و ذلیل قلمداد نکنیم که ملاک اثبات قطعی ترین حوادث تاریخیمان را منوط به غربی ها کنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

muiacir;591256 نوشت:
این منابعی که فرمودید مورد قبول مسلمانان هست اما آیا واقعه به این بزرگی توی کتاب های تاریخی دیگه ای جدای از کتاب های تاریخی نوشته مسلمانان هم اومده که وجودش ثابت بشه؟

هر چند واقعه عاشورا بگونه ای مسلم و قطعی می باشد که غیر مسلمانها خیلی راحت تر و منطقی تر از شما آن را پذیرفته و در سخنرانی ها و کتابها و مقالات خود به تحلیل و بررسی آن پرداخته و حتی گرایش عاشورا پژوهی راه اندازی کرده اند.جهت اطمینان خاطر شما که فقط حرف غربی ها را ملاک و معیار درستی هر چیزی می دانید،لینکی ارائه می کنم که امیدوارم با مطالعه آن قبول کنید که واقعه عاشورا چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد. اما بدانید این طرز فکر بیانگر خودباختگی و سست ایمانی در مقابل غرب است.آیا غربی ها هم مثل شما نقل حوادث تاریخی مربوط به خودشان در منابع مسلمانان را ملاک درستی آن می دانند؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

عاشورا پژوهی در غرب

مقداد;593780 نوشت:
بله این سخن که : «مطهری اگر مطهری شد به خاطر این بود که علاوه بر یقین حاصل کردن از طریق کتب اسلامی ، به دنبال کتب غربی میرفت و از آنها در کتبش نقل میکرد»،هم ظلم و جفایی است که هنوز هم به این انسان خدایی وارد می شود هم بیانگر مظلومیت این دانشمند اسلام شناس است.

منظور حقیر علت تامه نبود بلکه علت ناقصه بود .
همه میدانیم که یک عامل در اینکه مطهری مطهری شد نقش نداشت بلکه چندین عامل بودند و همه رو میتونیم بعنوان علت به معلول نسبت بدیم .
والسلام

تشکر میکنم از کارشناس محترم تاپیک.
فرض بفرمایید اصل جنگی به اسم واقعه عاشورا با قول شما تضحر من الشمس هست.
حالا میشه بپرسم شما شب های محرم چی میشه گریتون میگیره؟.خوب اون سخنران روضه میخونه ، روضه چی میخونه؟مثلا روضه علی اکبر ، عباس ، قاسم ، علی اصغر و .....
خوب من چندتا کتاب بهتون معرفی کنم که کلی داستان های مختلف توشه؟معلوم نیست کودوم درسته؟اصلا واقعا علی اصغر تیر 3 شعبه به گردنش خورد؟
همونطور که جناب العبد گفتند قلمرو بنی امیه خیلی گسترده بوده و این جنگ خیلی بزرگ که بنی امیه اون رو یه پیروزی بزرگ در تاریخشون میدونند طبیعتا باید توی کتب تاریخیشون از واقعه عاشورا درج کنند.لینکتون که دادید خیلی طولانی بود اگر دوستان مطالعه کردند من دقیقا میخوام ببینم توی کتب زبان اصلی خودشون که به زبان اصلی هست آیا اسمی از عاشورا اومده یا خیر که در مورد وقایعش توضیحاتی داده باشه

muiacir;594488 نوشت:
لینکتون که دادید خیلی طولانی بود اگر دوستان مطالعه کردند من دقیقا میخوام ببینم توی کتب زبان اصلی خودشون که به زبان اصلی هست آیا اسمی از عاشورا اومده یا خیر که در مورد وقایعش توضیحاتی داده باشه

با عرض سلام و ادب

واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) از وقایعی است که همه منابع اسلامی بدان اشاره کرده و قابل انکار نیست و نیازی هم به گفته غربی ها نداریم.اما وقتی غربی ها اینقدر براتون ارزشمند هستند و تنها حرف اوناست که براتون ملاکه باید این مقدار زحمتو به خودتون بدید که مطالب لینکی که خدمتتون ارائه شد را مطالعه بفرمایید.فکر می کردم غربی ها به قدری براتون ارزش دارند که یخورده وقت برای مطالعه حرفاشون بذارید.

برای اینکه خیلی زحمت نیفتید و وقتتان تلف نشود،نمونه هایی از پژوهشهای غربی ها را خدمتتان معرفی می کنم که امیدوارم برایتان مفید باشد و دیگر بهانه ای برای زیر سوال بردن واقعه مسلم عاشورا نداشته باشید:

عاشورا پژوهى غربي‏ها در قالب نوشته‏ هاى كلاسيك و علمى و تحليلي، به نيمه دوم سد ه نوزدهم ميلادى مربوط است. اما اين نوشته‏ ها در لابه‏‏لاى كتاب‏ها آمده و مستقل نبوده است. ويژگى ديگر اين پژوهش‏ها اين‏ است كه با روش تاريخى و اتكا بر منابع تاريخى تدوين شده است.از نيمه دوم سده بيستم به تدريج شاهد تحولى در عاشورا پژوهى غربي‏ها هستيم. اولاً كتاب‏ها و مقالات مستقل در اين زمينه ارائه شد. دوم آن‏كه تنوع موضوعى و روشى پيدا شد و پژوهشگران فقط به روش تاريخى و توصيفى اكتفا نكردند بلكه با شيوه ‏هاى تعليل حوادث از منظر‏هاى جامعه شناسى و علوم سياست, مانند بررسي‏هايى در زمينه آداب و رسوم اجتماعى همچون ـ تعزيه ـ به تحليل جامعه شناختى و روانى اين آداب و رسوم و حتى تعارض‏هاى مذاهب اسلامى در اين زمينه پرداختند.

دراين بخش به چند پژوهش‏ قديمي‏تر اشاره می کنیم:

هاينريش فرديناند وستنفلد (1808 - 1899م)

خاورشناس آلمانى و متخصص در تاريخ اسلام و ادبيات عربى است . مدارج علمى را در دانشگاه‏هاى هانور و برلين به پايان برد. اولين پژوهشگرى است كه مقتل نگارى را با انتشار مقاله‏ اى درباره مقتل الحسين(ع) ابى مخنف به غرب شناساند . كار ديگر او ترجمه همين اثر به آلمانى بود.

اگست مولر (1848 - 1892م)

فرزند شاعر بزرگ آلمانى ويلهم مولر است. فارغ ‏التحصيل زبان‏هاى شرقى از دانشگاه ليپزيك و دانشگاه وين است. كتاب‏‏ها و مقالات فراوانى در زمينه‏ هاى گوناگون تاريخ اسلام نوشت. كتاب اسلام در شرق و غرب كه در واقع اتمام كار ناتمام نولدكه بود, يكى از آثار مهم اوست. بخشى از اين اثر درباره حسين بن علي(ع) است. از نظر قدمت از اولين پژوهش‏هايى است كه ماجراى طف را مطرى كرد.

يوليوس ولهاوزن (1844 - 1918م)

از خاورشناسان سرشناس آلمانى است كه از دانشگاه گتنگن آلمان در رشته زبان‏هاى شرقى فارغ التحصيل شد. علاقه زيادى به تاريخ اسلام داشت به همين دليل مثلاً بخشى از كتاب مغازى واقدى را با عنوان محمد (ص) در مدينه، به آلمانى ترجمه كرد كه در برلين, 1882 منتشر گرديد. كتاب ديگرى با نام مقدمه‏ اى بر تاريخ اسلام نگاشت. از 1887 به تصحيىح تاريخ طبري پرداخت. اما در دو اثر از حسين بن علي(ع) و حادثه كربلا به تفصيل سخن گفت: يكى كتاب معارضه جويي احزاب سياسى و دينى در اسلام، كه در سال 1901 منتشر گرديد. دوم، كتاب دولت عربى از ظهور اسلام تا پايان دولت اموى و سقوط آن كه در برلين در سال 1902 منتشر شد. ولهاوزن از نگاه تاريخي, جامعه‏ شناسى و كلامى به نقش حسين بن علي(ع) در دوره خلافت اموى پرداخته است. گراهام وير اين اثر را به انگليسى ترجمه كرد و در كلكته با عنوان سلطنت عرب و سقوط آن منتشر گرديد. هم‏چنين دوبار به عربى ترجمه شد. ترجمه نخست را يوسف العش از انگليسى انجام داد و در دمشق, 1956 منتشر ساخت. ترجمه دوم را محمد عبد الهادى ابوريده از متن آلمانى و انگليسى در قاهره, 1957 نشر داد.
كتاب معارضه جويى احزاب سياسى و دينى در اسلام, مفصلاً به مخالفت‏هاى خوارج و شيعه با خلافت مركزى پرداخته است و حدود چهل صفحه از اين اثر درباره حسين بن علي(ع) است.

ولهاوزن كه عمرش را در مطالعه و پژوهش درباره تاريخ سامى و عرب و به ويژه تاريخ صدر اسلام گذراند، تأثير به سزايى در حوزه ‏هاى تحقيقاتى غرب داشت و نوشته‏ هاى او به ويژه در مورد حسين بن علي(ع)، مبناى بسيارى از كارهاى بعدى قرار گرفت.

هنرى لامنس [33] ( 1862 - 1937م)

اصالتاً فرانسوى است ولى در بلژيك متولد شد. در 1878 به جامعه رهبانيت گراييد. از فارغ التحصيلان دانشگاه قديس يوسف (سنت ژوزف) بيروت در رشته ادبيات عرب است. مقالات و كتاب‏هاى متعدد در موضوعات تاريخ اسلام دارد. اولين نگارشى كه در آن به حسين بن علي(ع) پرداخت, كتاب فاطمه و فرزندان حضرت محمد است كه در رم به سال 1912 انتشار يافت.پس از آن بود كه در زمره نويسندگان دائر ه المعارف اسلام ليدن قرار گرفت و مقاله «حسين بن علي(ع)» را نگاشت. دراين مقاله از كتاب فاطمه و فرزندان حضرت محمد بسيار استفاده كرد. ابراهيم زكى خورشيد آن را به عربى ترجمه كرد و احمد محمد شاكر نقدهايى بر مطالب آن نگاشت كه در پاورقى مقاله آمده است. در ويرايش دوم دائره المعارف اسلام, مقاله لامنس حذف شد و مقاله جديدى از وشيا والييري جاى آن را گرفت. كار والييري، كه به صورت مقاله بلندى در آن دائره المعارف منتشر شد، را مي‏توان آخرين و مهم‏ترين پژوهش غربي‏ها درباره حسين بن علي(ع) دانست. لامنس كتاب حجيمى درباره يزيد نگاشت. عنوان اين اثر، خلافت يزيد اول است كه انتشارات كاتوليكى در سال 1922 چاپ كرد . حدود يك پنجم يعنى صد صفحه اين اثر، درباره حسين بن علي(ع) است. گويا پيش از اين بخشى يا فشرده‏اى از اين كتاب در مجله MFO (مجلد5, 1911 ص80-129) منتشر شده است.

پيش از اين دو اثر, كتاب ديگرى با عنوان حكومت خليفه اموى معاويه اول در 448 صفحه در پاريس به سال 1906م منتشر كرد كه به شخصيت و قيام امام حسين(ع) هم پرداخته است.آثار لامنس را مي‏توان از مهم‏ترين آثار در اوايل نيمه اول سده بيستم درباره امام حسين(ع) در اروپا به حساب آورد به‏ طوري‏كه پژوهشگران پس از او، بسيار بر آن آثار اعتماد و اتكا داشته‏ اند.

الساندرو بوساني [44] ( - 1921م)

از خاورشناسان بنام ايتاليايى است . آثار فراوانى در موضوعات تاريخ اسلام و ايران پس از اسلام دارد. كتاب اديان ايران از جمله آثار مهم او به شمار مي‏آيد. در اين اثر به تاريخ پيدايش و تحول مذهب تشيع در ايران و اعتقادات مردم اين سرزمين مي‏پردازد. بخش مهمى از كتاب درباره امام حسين(ع) و عاشورا و كربلاست.

مطالعه بیشتر درلینک زیر:

نگاهی به عاشورا پژوهی در غرب

سند واقعه کربلا

جمع بندی

پرسش:
آیا واقعه کربلا در کدام کتاب یا کتب تاریخی آمده که مورد قبول جهانیان باشه؟جدای از بحث کتب تاریخی مورد قبول مسلمانان.

پاسخ:
واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) از وقایعی است که همه منابع اسلامی بدان اشاره کرده و قابل انکار نیست و نیازی هم به گفته غربی ها نداریم.
با اینحال جهت اطمینان خاطر افرادی که تنها گفته غربی ها برایشان ارزش داشته و تا سخنی را از زبان غربی ها نشنوند نمی پذیرند،به گوشه ای از فعالیت های علمی غربی ها در رابطه با عاشورا اشاره می کنیم:
عاشورا پژوهى غربي‏ها در قالب نوشته‏ هاى كلاسيك و علمى و تحليلي، به نيمه دوم سد ه نوزدهم ميلادى مربوط است. اما اين نوشته‏ ها در لابه‏‏لاى كتاب‏ها آمده و مستقل نبوده است. ويژگى ديگر اين پژوهش‏ها اين‏ است كه با روش تاريخى و اتكا بر منابع تاريخى تدوين شده است.از نيمه دوم سده بيستم به تدريج شاهد تحولى در عاشورا پژوهى غربي‏ها هستيم. اولاً كتاب‏ها و مقالات مستقل در اين زمينه ارائه شد. دوم آن‏كه تنوع موضوعى و روشى پيدا شد و پژوهشگران فقط به روش تاريخى و توصيفى اكتفا نكردند بلكه با شيوه ‏هاى تعليل حوادث از منظر‏هاى جامعه شناسى و علوم سياست, مانند بررسي‏هايى در زمينه آداب و رسوم اجتماعى همچون ـ تعزيه ـ به تحليل جامعه شناختى و روانى اين آداب و رسوم و حتى تعارض‏هاى مذاهب اسلامى در اين زمينه پرداختند.

در اين بخش به چند پژوهش‏ قديمي‏تر اشاره می کنیم:

هاينريش فرديناند وستنفلد (1808 - 1899م)
خاورشناس آلمانى و متخصص در تاريخ اسلام و ادبيات عربى است . مدارج علمى را در دانشگاه‏هاى هانور و برلين به پايان برد. اولين پژوهشگرى است كه مقتل نگارى را با انتشار مقاله‏ اى درباره مقتل الحسين(ع) ابى مخنف به غرب شناساند . كار ديگر او ترجمه همين اثر به آلمانى بود.

اگست مولر (1848 - 1892م)
فرزند شاعر بزرگ آلمانى ويلهم مولر است. فارغ ‏التحصيل زبان‏هاى شرقى از دانشگاه ليپزيك و دانشگاه وين است. كتاب‏‏ها و مقالات فراوانى در زمينه‏ هاى گوناگون تاريخ اسلام نوشت. كتاب اسلام در شرق و غرب كه در واقع اتمام كار ناتمام نولدكه بود, يكى از آثار مهم اوست. بخشى از اين اثر درباره حسين بن علي(ع) است. از نظر قدمت از اولين پژوهش‏هايى است كه ماجراى طف را مطرى كرد.

يوليوس ولهاوزن (1844 - 1918م)
از خاورشناسان سرشناس آلمانى است كه از دانشگاه گتنگن آلمان در رشته زبان‏هاى شرقى فارغ التحصيل شد. علاقه زيادى به تاريخ اسلام داشت به همين دليل مثلاً بخشى از كتاب مغازى واقدى را با عنوان محمد (ص) در مدينه، به آلمانى ترجمه كرد كه در برلين, 1882 منتشر گرديد. كتاب ديگرى با نام مقدمه‏ اى بر تاريخ اسلام نگاشت. از 1887 به تصحيىح تاريخ طبري پرداخت. اما در دو اثر از حسين بن علي(ع) و حادثه كربلا به تفصيل سخن گفت: يكى كتاب معارضه جويي احزاب سياسى و دينى در اسلام، كه در سال 1901 منتشر گرديد. دوم، كتاب دولت عربى از ظهور اسلام تا پايان دولت اموى و سقوط آن كه در برلين در سال 1902 منتشر شد. ولهاوزن از نگاه تاريخي, جامعه‏ شناسى و كلامى به نقش حسين بن علي(ع) در دوره خلافت اموى پرداخته است. گراهام وير اين اثر را به انگليسى ترجمه كرد و در كلكته با عنوان سلطنت عرب و سقوط آن منتشر گرديد. هم‏چنين دوبار به عربى ترجمه شد. ترجمه نخست را يوسف العش از انگليسى انجام داد و در دمشق, 1956 منتشر ساخت. ترجمه دوم را محمد عبد الهادى ابوريده از متن آلمانى و انگليسى در قاهره, 1957 نشر داد.
كتاب معارضه جويى احزاب سياسى و دينى در اسلام, مفصلاً به مخالفت‏هاى خوارج و شيعه با خلافت مركزى پرداخته است و حدود چهل صفحه از اين اثر درباره حسين بن علي(ع) است.

ولهاوزن كه عمرش را در مطالعه و پژوهش درباره تاريخ سامى و عرب و به ويژه تاريخ صدر اسلام گذراند، تأثير به سزايى در حوزه ‏هاى تحقيقاتى غرب داشت و نوشته‏ هاى او به ويژه در مورد حسين بن علي(ع)، مبناى بسيارى از كارهاى بعدى قرار گرفت.

هنرى لامنس [33] ( 1862 - 1937م)
اصالتاً فرانسوى است ولى در بلژيك متولد شد. در 1878 به جامعه رهبانيت گراييد. از فارغ التحصيلان دانشگاه قديس يوسف (سنت ژوزف) بيروت در رشته ادبيات عرب است. مقالات و كتاب‏هاى متعدد در موضوعات تاريخ اسلام دارد. اولين نگارشى كه در آن به حسين بن علي(ع) پرداخت, كتاب فاطمه و فرزندان حضرت محمد است كه در رم به سال 1912 انتشار يافت.پس از آن بود كه در زمره نويسندگان دائر ه المعارف اسلام ليدن قرار گرفت و مقاله «حسين بن علي(ع)» را نگاشت. دراين مقاله از كتاب فاطمه و فرزندان حضرت محمد بسيار استفاده كرد. ابراهيم زكى خورشيد آن را به عربى ترجمه كرد و احمد محمد شاكر نقدهايى بر مطالب آن نگاشت كه در پاورقى مقاله آمده است. در ويرايش دوم دائره المعارف اسلام, مقاله لامنس حذف شد و مقاله جديدى از وشيا والييري جاى آن را گرفت. كار والييري، كه به صورت مقاله بلندى در آن دائره المعارف منتشر شد، را مي‏توان آخرين و مهم‏ترين پژوهش غربي‏ها درباره حسين بن علي(ع) دانست. لامنس كتاب حجيمى درباره يزيد نگاشت. عنوان اين اثر، خلافت يزيد اول است كه انتشارات كاتوليكى در سال 1922 چاپ كرد . حدود يك پنجم يعنى صد صفحه اين اثر، درباره حسين بن علي(ع) است. گويا پيش از اين بخشى يا فشرده‏اى از اين كتاب در مجله MFO (مجلد5, 1911 ص80-129) منتشر شده است.

پيش از اين دو اثر, كتاب ديگرى با عنوان حكومت خليفه اموى معاويه اول در 448 صفحه در پاريس به سال 1906م منتشر كرد كه به شخصيت و قيام امام حسين(ع) هم پرداخته است.آثار لامنس را مي‏توان از مهم‏ترين آثار در اوايل نيمه اول سده بيستم درباره امام حسين(ع) در اروپا به حساب آورد به‏ طوري‏كه پژوهشگران پس از او، بسيار بر آن آثار اعتماد و اتكا داشته‏ اند.

الساندرو بوساني [44] ( - 1921م)
از خاورشناسان بنام ايتاليايى است . آثار فراوانى در موضوعات تاريخ اسلام و ايران پس از اسلام دارد. كتاب اديان ايران از جمله آثار مهم او به شمار مي‏آيد. در اين اثر به تاريخ پيدايش و تحول مذهب تشيع در ايران و اعتقادات مردم اين سرزمين مي‏پردازد. بخش مهمى از كتاب درباره امام حسين(ع) و عاشورا و كربلاست.

مطالعه بیشتر درلینک زیر:

نگاهی به عاشورا پژوهی در غرب

ادامه دارد...

پرسش:
داستان نینوا مال 1200- 1300 سال قبل می باشد.آنوقت شما چجوری میگوید واضح و مبرهنه؟اصلاً چه کسانی آن را نقل کرده اند؟

پاسخ:
راههاي علم و آگاهي پيدا كردن نسبت به حقائق، مختلف است، بعضي مطالب با براهين و استدلال‌هاي عقلي و برخي نيز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت مي‌شوند؛ امّا نبايد فراموش كرد كه تنها راه علم و آگاهي پيدا كردن به يك حقيقت، تعقّل و انديشيدن و يا تجربه نيست. چه بسا مطالبي كه قابل تجربه نبوده و با براهين و ادلة عقلي نيز ثابت نمي‌شوند همانند تاريخ و سرگذشت پيشينيان.
به خوبي روشن است كه كسي از راه تجربه و يا تفكّر و انديشيدن نمي‌تواند نسبت به تاريخ گذشته آگاهي پيدا كند در اين‌گونه موارد تنها راه كسب اطّلاعات و آگاهي، گوش سپردن به گفته تاريخ نگاران و يا كساني است كه از گذشته به هر طريقي آگاهي دارند و راستگويي آنها مُبَرهن است.

واقعه عاشورا نه تنها متواتر بلکه از مسلمات تاریخی است و همه منابع تاریخی به آن پرداخته و کتابهای مستقلی در طول تاریخ اسلام درباره آن نوشته شده است.این واقعه آنقدر مسلم می باشد که رد آن بیشتر شبیه یک مزاح می باشد.جالب اینجاست که بسیاری از افرادی که در مواجهه با اینگونه حوادث تاریخی دنبال سند و مدرک معتبر می گردند،به امثال کوروش که می رسند ارائه سند و مدرک را لازم نمی دانند.

اینکه در روضه ها گاهی مطالبی بیان می شود که با واقعیت تاریخی منافات دارد دلیل بر رد اصل واقعه نیست.

اما اینکه چه کسی نقل کرده:
شماری از افرادی که در رویداد کربلا حضور داشته و از نزدیک حادثه را دیده بودند، به گزارش آن پرداخته‏‌اند. افزون بر «امام سجاد(ع)» و «اهل بیت امام حسین(ع)» و «امامان معصوم علیهم السلام»(1) دو گروه دیگر به نقل وقایع کربلا پرداختند.

گروه اول:
کسانی از لشکر "عمر سعد" بودند که خود در حادثه‌‏ای نقش داشتند، قاتل یا جانی بودند و عملکرد خود را نقل و یا از آن دفاع کردند. مانند: «هانی بن ثبیت حضرمی».(2)

افرادی نیز بودند که فقط به گزارش این حادثه پرداخته و از درگیری و جنگ خودداری کردند مانند:
«حمید بن مسلم» که از وقایع نگارانِ واقعه کربلا بود. "حمید بن مسلم" از گزارشگران رویداد کربلا است و در سپاه "عمر سعد" بود،(3) اما با توجه به تعداد زیاد سپاه کوفه وی در عملیات جنگی شرکت نداشته و کار اصلی وی ثبت حوادث بوده است. "ابو مخنف" وقایع‏‌نگارِ حادثه کربلا با یک واسطه روایاتی را از "حمید بن مسلم" به وسیله افرادی مانند "سلیمان بن ابی راشد" و "عبدالرحمان بن یزید بن جابر"(4)در مورد وقایع کربلا گزارش کرده است.

گروه دوم:
کسانی از همراهان امام حسین(ع) بودند که به گونه‏‌ای از کشته شدن در امان ماندند با این که در حساس‏‌ترین لحظات واقعه عاشورا در کربلا، همراه امام حسین(ع) حاضر بودند و شاهد وقایع تلخ آن روز بودند.

1. «حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب»
وی معروف به "حسن مثنی" بود که همراه عمویش جنگید و مجروح شد و از اسب بر زمین افتاد. وقتی که کوفیان سرهای شهدا را می‌بریدند، وی هنوز زنده بود. "اسماء بن خارجه فزاری" که از دایی‏‌های وی بود از او شفاعت کرد و بخشیده شد. "حسن مثنی" را به کوفه برد و وی را معالجه کرد تا این که خوب شد. وی سپس به مدینه رفت.(5)

2. «قُبة بن سمعان»
وی غلام "رباب"، دختر "امرء القیس"، همسر امام حسین(ع)، مادر "سکینه" و "علی اصغر"(علیهم‌السلام) بود. او را به عنوان اسیر نزد "عمر سعد" آوردند و زمانی که فهمید او برده است وی را آزاد کرد.(6)

"ابو مخنف" توسط "حارث بن کعب" والی، جریان خروج امام حسین(ع) را از مکه و گفت‏‌وگوی حضرت را با "ابن عباس"(7) و بخشی از جریان دیدار حضرت را با "حرّ" (8)از او نقل کرده است.

3. «مسلم بن ریاح»
وی غلام حضرت علی (ع)(9) بوده که با امام حسین(ع) در کربلا حضور داشت و پس از شهادت حضرت جان سالم بدر برد، وی برخی حوادث کربلا را گزارش کرده است.(10)

3. «ضحاک بن عبدالله مشرقی»
وی از کسانی بود که مشروط به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در آخرین لحظات برابر شرطی که با حضرت داشت از معرکه درگیری فرار کرد.(11) "ابو مخنف" توسط "عبدالله بن عاصم فائشی" رویدادهایی از حوادث روز عاشورا را از وی نقل می‏‌کند.(12)

5. «مرقع بن سُمامه اسدی»
وی از یاران امام حسین(ع) و از تیراندازان حضرت بود، که اسیر شد و قبیله‏‌اش برای وی امان خواستند. "ابن زیاد" هم او را به "زراره" در سرزمین بحرین(13) یا "زبده" در عمان، یا "رنده" تبعید کرد و پس از مرگ یزید و رفتن "عبیدالله" به کوفه بازگشت.

شهید مطهری در اشاره به این گروه از گزارشگران واقعه کربلا می‏‌نویسند:
علاوه بر نقل کسانی که در واقعه عاشورا حاضر بوده‏‌اند، چه از دشمنان و چه از دوستان (همه این‏‌ها جزئیات این حادثه را روشن کرده‏‌اند)، سه چهار نفر از دوستان امام حسین(ع) بودند که جان به سلامت بیرون بردند از جمله غلامی است به نام "عقبة بن سمعان" و این مرد از مکه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه کربلا بوده است. وی از لشکریان اباعبدالله بود که در روز عاشورا گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم آزادش کردند. این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگری است به نام "حمید بن مسلم" که وقایع نگار لشکر "عمر بن سعد" بوده است او هم نوشته است...»(14)

پی‏‌نوشت‏‌ها:
1. مسند الامام الشهید، عزیز الله عطاردی، ج 2، ص 134، به نقل از امام باقر، همان، ص 209، به نقل از امام رضا، همان، ص 199. و به نقل از امام صادق.

2. مقتل الحسین، مقدم، ص 280.

3. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج 8، ص 202.

4. تاریخ طبری، ج 4، ص 311.

5. حیاة الامام الحسین، سید محمد باقر قرشی، ج 3، ص 312.

6. همان، ج 3، ص 313.

7. تاریخ الطبری، ج 4، ص 287 و 289.

8. همان، ج 4، ص 308.

9. تاریخ مدینة دمشق، ج 14، ص 223.

10. موسوعة کلمات امام حسین، ص 502.

11. تاریخ الطبری، ج 4، ص 339؛ انصار الحسین، شمس الدین، ص 47 و 54.

12. تاریخ الطبری، ج 4، ص 317 - 318 - 319.

13. قرشی، ج 3، ص 313.

14. مجموعه آثار استاد مطهری، ج 17، ص 96.

موضوع قفل شده است