قربان و عيد قربان و .........

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قربان و عيد قربان و .........

قربان و عيد


از نظر لغوى، «قربانى» از لفظ «قربان» گرفته شده است.


هر چیزی که وسیله قرب و نزدیکی به خداوند تعالی باشد، ‌به آن قربانى می‌گویند. حال آن چیز ذبح حیوان باشد یا صدقات دیگر.


«عید» از کلمه «عود» به معنای بازگشت است؛ بازگشت از زندان نفس و خرافات به‌سوی خدا؛ بازگشت از تسلط اهریمن به‌سوی خدای رحمت.


«عید قربان»، به معنای بازگشت انسان به مقام تقرب الهی است که این مقام در سایه مبارزه با هواهای نفسانی و در پرتو تهذیب، خودسازی و بهره‌گیری از فرصت‌های ناب به دست می‌آید.


روز دهم ماه ذی‌الحجه مصادف با عید قربان از بزرگ‌ترین عیدهای مسلمانان است؛ یادآور فداکاری و ایثار ابراهیم (ع) در راه رضای معبود و تسلیم و ایمان اسماعیل (ع)در قربانگاه عشق.

ذبح قربانى


ذبح قربانى برای تقرب به پروردگار، از زمان حضرت آدم(ع) شروع شد وقتی که دو فرزندش؛ هابیل، قوچی و قابیل، مقداری گندم را به‌عنوان قربانى به بارگاه خداوند تقدیم کردند.


در قرآن مجید این واقعه تاریخی بازگو شده و آمده است:‌«وقتی که [هابیل و قابیل] قربانى تقدیم کردند، از یکی (هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد». (مائده: 27)


پس از آن، این عمل در تمام ادیان آسمانی به‌عنوان یک عبادت و در مناسبت‌ها و مواقع خاص به‌عنوان یک دستور و آیین برجای ماند.


در اسلام، قربانى کردن، از سنت‌های الهی در حج است که موجب تقرب به خداوند می‌شود.
در زمان جاهلیت، قربانى کردن مرسوم بود، ولی قربانى آنها نیز مانند لبیک و نمازشان آمیخته به شرک و کفر بود.
شیوه آنها هنگام قربانى کردن آن بود که کعبه را به خون قربانى می‌آلودند و قسمتی از گوشت آن را بر خانه کعبه می‌آویختند تا خداوند آن را بپذیرد.


دین اسلام حرمت خاصی به قربانى بخشید و پس از تبیین ضرورت احترام به آموزه‌های الهى، در طرد سنت زشت جاهلی و برای بیان تقربی که حاصل قربانى است، می‌فرماید: «نه گوشت‌ها و نه خون‌های آنها هرگز به خدا نمی‌رسد؛ آنچه به او می‌رسد، پرهیزکاری شماست».(حج: 37)


بر اساس این آیه، آنچه از اعمال به خداوند می‌رسد، باطن و روح عمل است. «قربانى» نیز مانند اعمال و مناسک دیگر نفسی به نام تقوا دارد و قداست و تعالی قربانى از همین تقواست، نه از گوشت و خون آن.


حضرت امام سجاد(ع) حقیقت قربانى را این‌گونه بیان می‌کند: «حج‌گزار و قربانى‌کننده، با تمسک به حقیقت پرهیزکارى، گلوی دیو طمع را می‌برد و او را می‌کشد». (1)




پی نوشت ها:

1- مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166.






قربانی



عید قربان، روز اثبات تسلیم و بندگیه.
روزی که انسان در برابر معبود و معشوق حقیقى، به هیچ بودن همه چیزای دیگه اعتراف می‌کنه.

غیر را فدای دوست می‌کنه تا ایمان و عمل به هم گره بخوره و او به حقیقت تقوا و تسلیم برسه.


در مسیر بندگى، انسان بارها بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار می‌گیره. در این دو راهی خطرناک، هر وقت وظیفه‌رو انتخاب کنه، در خط فرشتگان و پاکان قرار گرفته و اون روز برای او عیده!


غریزه فرزند دوستی به ابراهیم(ع) می‌گه اسماعیل‌رو ذبح نکن و وظیفه به او می‌گه فرزندت را در راه خدا ذبح کن!
ابراهیم(ع) در این دو راهى، وظیفه رو بر امیال شخصی و غریزه پیروز می‌کنه و عید قربان، عید پیروزی عقل و وحی بر هوا و هوس می‌شه.



برای همین در حدیثی از حضرت علی(ع) اومده: «هر روزی که در آن معصیت خدا نشود، عید است».


«کعبه، به دور دوست گشتن و قربانگاه از خود گذشتنه. کعبه، به معشوق پیوستن و قربانگاه از غیر او گسستنه.» قربانى در ظاهر، کشتن و ذبح حیوانی در مِناست، ولی این عمل اسراری در خودش داره که به اون ارزش و زیبایی ویژه‌ای داده.


قربانى کردن حیوان، نمادی از قربانى و ذبح حیوانیت انسانه.
به انسان یاد می‌ده برای رسیدن به کمال انسانى، نفس حیوانی خودش رو بکشه، چنان‌که امام سجاد(ع) به شبلی می‌فرماید: «آیا هنگام قربانى، نیت کردی که حنجره طمع را ذبح کنى؟ اگر این کار را نکردى، پس قربانى نکرده‌ای».


قربانى کردن، درس بزرگ حضرت ابراهیم(ع) به همه انسان‌هاست. وقتی اون حضرت به قربانى کردن پسرش، اسماعیل مأمور شد، بدون هیچ تردیدی به جانب خداوند شتافت و جگرگوشه‌اش رو به آستان پروردگار تقدیم کرد.

بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل‌الله دورانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل قربانت کنند



قربانى، نمادی از انفاق و دستگیری از مساکینه.

بخشش و قربانى و تقسیم اون در میان مردم به‌ویژه تنگ‌دستان، هم موجب قرب و نزدیکی به خداوند می‌شه و انسان رو مشمول عنایت الهی می‌کنه و هم بین افراد جامعه محبت ایجاد می‌کنه.


این رابطه موجب انسجام و تعاون اجتماعی و گسترش خیر و نیکوکاری در جامعه می‌شه و اگر قربانى‌ها به‌صورت صحیح تقسیم بشه، میلیون‌ها گرسنه رو سیر می‌کنه.


قربانى، نمادی از مساوات و منعکس‌کننده عدالت اجتماعی در اسلامه! مستحبه که گوشت قربانى به سه قسمت تقسیم بشه:
یک قسمت اون برای مصرف شخص قربانى‌کننده،
یک قسمت اون برای هدیه دادن
و یک قسمت اون برای انفاق نیازمندان.


قربانى کردن در منا، مقدمه رسیدن به غدیر است. اگر هواهای نفسانی در منا قربانى نشه، در غدیر خم، تسلیم حق شدن مشکله.


حاجى، وارث ابراهیم خلیل خواهد بود؛ به اين شرط كه در قربانگاه، اسماعیل نفس رو قربانى کرده و به درجه تسلیم در برابر اوامر الهى رسیده باشه.

سلام
اینک که جناب طاها بابی در قربانی گشوده اند به نظر می رسد ذکر این که قربانی
یکی از عناصر مشترک ادیان ابتوایی بوده است، خالی از لطف نباشد.

در گذشته های بسیار دور میان اقوام سراسر جهان قربانی برای فرو کش کردن خشم خدا یا خدایان انواعی داشته و از ریختن جرعه ای شراب بر خاک، تا اهدای گیاهان و محصولات، ذبح حیوانات و کودکان و بزرگسالان، همچنین به آتش افکندن کودکان را شامل می شده. آنان برخی اوقات برای آنکه جمعیت کاهش نیابد، برای تهیه قربانی به سرزمین های دیگر یورش می بردند و افرادی را اسیر و سپس در راه خدایان خود قربانی می کردند.
در دوران های بعد رسم قربانی کردن انسان از میان رفت و قربانی به حیوانات منحصر شد،ولی نمونه هایی از قربانی کردن انسان تا دوران های نزدیک به ما وجود داشته است.

در گذشته این کار مورد تقدیر قرار می گرفته و مایه مباهات افراد محسوب می شده است و به نوعی نشان از این داشته که فرد در برابر خدایش(اعم از بت و سایر خدایان ) تسلیم است و اعتقادی ثابت و پابرجا دارد، گرچه در عصر ما این کار جرم محسوب شده و عاملان آن دستگیر می شوند.

اندیشمندان ادیان می گویند: شاید فرمان آزمایشی خدای سبحان به حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام) مبنی بر قربانی کردن فرزندش برای این بوده که معلوم شود موحدان نیز در عشق و علاقه به معبود حقیقی چیزی کم ندارند.
از نظر علم ادیان، دو چیز جانشین قربانی فرزندان شده است:یکی ختنه و دیگری قربانی حیوان. این دو آینن عبادی در ادیان ابراهیمی به حضرت ابراهیم (علیه السلام) نسبت داده می شود.*

*. ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، چ دوازدهم، تابستان 1389، ص 12.

[=arial,helvetica,sans-serif]خواستند سرش را ببرند
خودش این را می دانست .
او معنی کاسه آب و چاقو را می فهمید .
با مادرش هم همین کار را کردند . آبش دادند و سرش را بریدند .
[/]


[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif]ترسیده بود . گردنش را گرفته بودند و می کشیدند .
قلب قرمزش تند تند میزد . کمک می خواست .
[/][/]

[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif]فریاد میزد و صدایش تا آسمان هفتم بالا می رفت .
خدا فرشته ای فرستاد تا گوسفند بی تاب را آرام کند .
[/][/]
[=b homa]
[=arial,helvetica,sans-serif]فرشته آمد و نوازشش کرد و گفت : چقدر قشنگ است این که قرار است خودت را ببخشی تا زندگی باز هم ادامه پیدا کند آدم ها سپاسگزار توان و قوت قدم هایشان از توست . [/][/]

[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif]تاب و توانشان هم .[/][/][=arial,helvetica,sans-serif][/]

[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif]تو به قلب هایشان کمک میکنی تا بهتر بتپد ، قلب هایی که می توانند عشق بورزند .
پس مرگ تو ، به عشق کمک می کند .
[/][/]

[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif]تو کمک میکنی تا آدم امانت بزرگی را که خدا برشانه های کوچکش گذاشته بر دوش کشد . [/][/]

[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif]تو و گندم و نور ، تو پرنده و درخت همه کمک میکنید تا این چرخ بچرخد ،[/][/]

[=arial,helvetica,sans-serif] چرخی که نام آن زندگی است [/][=b homa]
[=arial,helvetica,sans-serif]گوسفند آرام شد و اجازه داد تا چاقو گلویش را ببوسد ...[/][/]

[=b homa][=arial,helvetica,sans-serif] او قطره قطره بر خاک چکید ،
اما هر قطره اش خشنود بود ،
[/][/]

[=arial,helvetica,sans-serif] زیرا به خدا ، به عشق ، به زندگی کمک کرده بود ...[/]
موضوع قفل شده است