آیا عجله کار شیطان است؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا عجله کار شیطان است؟

ما یک ضرب المثل داریم که میگه عجله کار شیطونه.

آیا این ضرب المثل ریشه مذهبی داره و واقعا عجله کار شیطان است؟ حدیثی آیه ای چیزی در این مورد گفته شده یا این حرف خرافات است؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

[h=2]مفهوم شناسی عجله
[/h] عجله به معنای سرعت و مخالف کُندی است[1]، و نیز به معنای خواستن و قصد چیزی قبل از مدّتش، که از مقتضیات میل و شهوت است (شتاب زدگی) همچنین گفته شده،اسْتِعْجَالًا [عجل] هُ؛ یعنی به او تأکید کرد تا در کار شتاب کند، بر او سبقت و پیشی گرفت.[2]

[h=2]اهمیت و جایگاه عجله در دین و عقل[/h] دین و عقل بر زشتی، زیان باری و محکومیت عجله نابجا، و مفید بودن عجله به موقع اتفاق نظر دارند و به نکاتی پیرامون آن‌ها پرداخته‌اند. که در دو بخش کلی به آن می‌پردازیم.
جایگاه عجله در دین آیات و روایات زیادی پیرامون عجله و شتاب در کارها وجود دارد که خود نشان دهنده اهمیت این مسئله است.
برای نمونه به دو حدیث اشاره می‌کنیم:
1. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار، جوانی‌ات را قبل از پیری، سلامتت را قبل از بیماری، ثروتت را قبل از تهی دستی، فرصت‌ها را قبل از گرفتاری، زندگانی‌ات را قبل از مرگ.[3]
2. امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: فرصت‌ها مانند گذشتن ابرها از دست خواهند رفت.[4]

منشاء و فلسفه عجله راغب اصفهانی، منشأ شتابزدگی را هوا و هوس دانسته و همین موضوع را دلیلی بر منع آن در قرآن ارزیابی کرده است.[5]

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منشأ تأنّی و عجله را چنین بیان می‌کند: درنگ، کاری خدایی و شتاب، کاری شیطانی است.[6] ‌

تعجیل و شتابزدگی، سبب می‌شود که آدمی، همه جوانب کار را نسنجد و از این طریق، برخی از اسباب موفقیت را از دست می‌دهد و در نتیجه به پیروزی مورد نظر دست نمی‌یابد و ناکام می‌ماند


امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز، شتابزدگی را برخاسته از حماقت دانسته، می‌فرمایند: شتاب پیش از امکان (انجام کار) از ابلهی است.[7]

[h=2]عجله‌های پسندیده[/h] عجله پسندیده آن است که انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط لازم در کارهای پسندیده، فرصت را از دست نداده و به انجام کار بپردازد؛ از این رو استفاده از فرصت در کارهای خوب مورد سفارش پیشوایان دین قرار گرفته است.

عجله به سوی امور خیر دین اسلام، دین خوبی و نیکی است، لذا سفارش به تعجیل در انجام کارهای خیر در آن بسیار دیده می‌شود.

3. امیر مؤمنان (علیه السلام): تأنّی و درنگ ستوده است در هر چیزی، مگر در کارهای نیک.[8]

4. امام باقر (علیه السلام): وقتی در صدد کار نیکی بر می آیی بی درنگ به آن اقدام کن؛ زیرا نمی‌دانی که بعدها چه پیش خواهد آمد.[9]

5. امام صادق (علیه السلام): هر که آهنگ خیری کند، باید در آن شتاب کرده و به تأخیرش نیندازد؛ زیرا بنده گاهی عملی نیک انجام داده که خداوند در پاسخ آن می‌فرمایند: ترا آمرزیدم و لغزش‌های بعدی تو را نیز نادیده خواهم گرفت.[10]


[h=2]عجله‌های مذموم [/h]

عجله مذموم و شتابزدگی به عنوان یک خوی ناپسند است که در رفتار انسان به صورت‌های گوناگون آشکار می شود، به این معنا که انسان پیش از فراهم شدن مقدمات انجام کار، اقدام به آن کند، کاری که نتیجه آن چیزی جز شکست یا انجام ناقص نخواهد بود؛ این بدان می ماند که انسان میوه را پیش از رسیدن و قابل استفاده شدن از درخت بچیند. کاری که نتیجه‌اش ضایع شدن میوه یا کم شدن فایده آن است، یا این که قبل از آمادگی زمین، بذر افشانی کند که نتیجه‌اش نابودی بذر یا کاهش محصول خواهد بود.

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: کسی که میوه را پیش از رسیدن بچیند، همچون کسی است که بذر خود را در زمین نامناسبی (مانند شوره‌زار) بپاشد، (چنین شخصی نیرو و سرمایه خود را تلف کرده و نتیجه‌ای عایدش نمی‌شود).[11]

[h=2]آثار و عواقب عجله مذموم [/h] خصلت‌های شیطانی به طور قطع، مفسده‌ انگیز و زیان آفریناند و هر یک از آن‌ها علاوه بر این که خود، زشت و نکوهیده‌اند، پیامدهای ناهنجاری را نیز سبب می‌شوند، که بر زشتی آنها می‌افزاید، در همین راستا به برخی از آثار عجله، که در کلمات کوتاه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آمده است اشاره می‌کنیم:
1. پشیمانی: «إِیاک‌ وَ الْعَجَلَ فَإِنَّهُ عُنْوَانُ الْفَوْتِ وَ النَّدَم»؛ از شتابزدگی بپرهیز که سرآغاز از دست رفتن (فرصت) و پشیمانی است.[12]
کارهایی که بدون تدبّر و فکر و اندیشه، شروع شود، به طور معمول به شکست و بد فرجامی می‌ انجامد و پشیمانی به بار می آورد، چنان که به همین دلیل، انسان فرصت‌های طلایی و امکان انجام دوباره کار را نیز از دست می‌دهد.
2. ناکامی: «قَلَّ مَا تَنْجَحُ حِیلَةُ الْعَجُولِ»؛ بسیار کم اتفاق می‌افتد که تدبیر شتابگر، به پیروزی برسد.[13] تعجیل و شتابزدگی، سبب می‌شود که آدمی، همه جوانب کار را نسنجد و از این طریق، برخی از اسباب موفقیت را از دست می‌دهد و در نتیجه به پیروزی مورد نظر دست نمی‌یابد و ناکام می‌ماند.
3. لغزش و هلاکت: ”‌کَثْرَةُ الْعَجَلِ یزِلُّ”‌‌؛ شتابزدگی زیاد، انسان را می‌لغزاند.[14] و ”‌قَلَّ مَنْ عَجِلَ إِلَّا هَلَک”‌‌؛ کمتر کسی است که شتاب زده باشد و دچار هلاکت نشود.[15] بی تدبیری و شتاب، در بسیاری از امور سبب می‌شود که شتابگر، برخی از موانع و لغزش گاه‌ها را مشاهده نکند و هنگام عمل، گرفتار آن‌ها شود و در نتیجه بلغزد یا به هلاکت افتد.
4. غم و اندوه: «الْعَجَلُ قَبْلَ الْإِمْکَانِ یوجِبُ الْغُصَّة»، شتابزدگی پیش از امکان (کار) سبب اندوه می‌گردد.[16] شادابی و نشاط از ضروریات زندگی آدمی است و با غم و غصه بی مورد نمی‌توان به مقصود خود رسید و نباید آدمی با دست خود شادی و نشاط زندگی را به اندوه تبدیل کند.

راه علاج شتابزدگی آن است که ضررهایی که بدان اشاره شد را به یاد آورده و آن گاه ارزش و نیکویی نقطه مقابل آن یعنی وقار و آرامش را که از ویژگی‌های پیامبران و نیکان است به خاطر آورد، پس تصمیم بگیرد که کاری را جز با تأمّل و اندیشه انجام نداده و بردباری را در هیچ وضعیتی از دست ندهد


امام علی (علیه السلام) پیامدهای دیگری برای عجله ذکر می‌کنند؛ به جهت اختصار از ذکر آن خودداری کرده و مطالعه سر فصلی در همین زمینه که در کتاب ”‌غرر الحکم”‌‌ موجود است پیشنهاد می‌شود. در این به اره، امام صادق (علیه السلام) نیز می‌فرماید: هر که در وقت نامناسب به کاری اقدام ورزد، تمام شدن آن نیز نابهنگام خواهد بود.[17]
[h=2]راه‌های درمان عجله منفی [/h] نقطه مقابل عجله، ”‌تثبت”‌‌ و ”‌تأّنی”‌‌ یعنی درنگ کردن، و با تفکر و تأمل و بررسی همه جوانب کاری انجام دادن است. توجه به پیامدهای زیان بار عجله سبب می‌شود که ما از این صفت دوری کنیم و آرامش و وقار که نقطه مقابل آن است را سر لوحه زندگی‌مان قرار دهیم. در حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: مردم را عجله هلاک می‌کند، اگر مردم با تأمل بیشتری کارها را انجام می‌دادند کسی هلاک نمی‌شد.[18] از این روایت استفاده می‌شود که بیشترین ضرر و زیان‌هایی که متوجه انسان‌ها می‌شود، در اثر عجله است.
راه علاج شتابزدگی آن است که ضررهایی که بدان اشاره شد را به یاد آورده و آن گاه ارزش و نیکویی نقطه مقابل آن یعنی وقار و آرامش را که از ویژگی‌های پیامبران و نیکان است به خاطر آورد، پس تصمیم بگیرد که کاری را جز با تأمّل و اندیشه انجام نداده و بردباری را در هیچ وضعیتی از دست ندهد. بعد از آن که شخصی با زحمت و تلاش، مدّتی را به این شیوه عمل کرد، وقار و آرامش، عادت او شده و از عجول بودن دور خواهد شد.

پی نوشت ها :

[1]. ابن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 425، دار صادر، چاپ سوم، بیروت، 1414 ق.

[2]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، ص 60.

[3]. طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 525، انتشارات دار الثقافة، قم، 1414 ق.

[4]. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص 473، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.

[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 548، الدار الشامیة، بیروت، 1412 ق.
[6]. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ج 1، ص 334، کتابخانه حیدریه، نجف، 1385 ق.
[7]. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص 266، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.
[8]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص473، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.
[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 142، ح 3، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[10]. همان، ح 6.
[11]. نهج البلاغة، ص52، خ 5، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[12]. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص 267، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.
[13]. همان.
[14]. همان.
[15]. همان.
[16]. همان.
[17]. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج1، ص 100، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403 ق.
[18]. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ص 215، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1371 ق.

وایسلی گوجا;542952 نوشت:
ما یک ضرب المثل داریم که میگه عجله کار شیطونه.

آیا این ضرب المثل ریشه مذهبی داره و واقعا عجله کار شیطان است؟ حدیثی آیه ای چیزی در این مورد گفته شده یا این حرف خرافات است؟


[=Traditional Arabic]

امام باقر علیه السلام از رسول الله -صلی الله علیه و آله- نقل فرمود:

اَلْأَنَاةُ

مِنَ اَللَّهِ وَ اَلْعَجَلَةُمِنَ[=Traditional Arabic]اَلشَّيْطَانِ

تانی از خداوند و شتاب از شیطان است

وسائل الشیعه؛ ابواب صفات قاضی

[=Traditional Arabic]

[="Navy"]

وایسلی گوجا;542952 نوشت:
ما یک ضرب المثل داریم که میگه عجله کار شیطونه.

آیا این ضرب المثل ریشه مذهبی داره و واقعا عجله کار شیطان است؟ حدیثی آیه ای چیزی در این مورد گفته شده یا این حرف خرافات است؟


عبارت [HL]"العجلة من الشیطان"[/HL] از طریق خاصه و عامه نقل شده است:
منابع شیعه:
المحاسن، ج‏1، ص: 215
الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 179
تحف العقول، النص، ص: 43
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، النص، ص: 334
وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 169
هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام، ج-1، ص: 36
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏68، ص: 340
نهج الفصاحة ، ص: 368

منابع اهل سنت:
سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها،ج4،ص:404،ح1795
شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏6، ص: 83
المدخل إلى السنن الكبرى،ج1،ص:438
المعجم الكبير،ج6،ص:122
سنن الترمذى،ج3،ص435،ح2012
مسند أبي يعلى،ج7،ص:247
مكارم الأخلاق ومعاليها ومحمود طرائقها،ج1،ص:228
شعب الإيمان،ج6،ص:211

و السلام علي من اتبع الهدي[/]

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منشأ تأنّی و عجله را چنین بیان می‌کند: درنگ، کاری خدایی و شتاب، کاری شیطانی است.
طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ج 1، ص 334، کتابخانه حیدریه، نجف، 1385 ق.

[="Navy"]با سلام
اون وقت اين دعاي اللهمّ عجّل لوليّک الفرج چي ميشه؟
[/]

عجله درخیر دربین روایات آمد که مطلوب است .درضمن این دعا است برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) که سرآغاز خوبیها است.

عجله یک اسیب اخلاقی است . مانع موفقیت و کمترین این کار مانع درک درستی میشود
قرآن میگه : انسان همیشه عجول بوده

به کار بردن جمله ی «عجله كار شیطان است» همه جا درست نیست، زیرا در كارهاى خیر به ما سفارش كرده ‏اند كه عجله كنید، از جمله:
1 ـ سعى كنید جوانان و بخصوص دختران را خیلى زود به ازدواج در بیاورید.
2 ـ در سلام‏ دادن به دیگران پیش دستى كنید.
3 ـ تا دیگران افكار انحرافى خودشان را به نسل شما تزریق نكرده‏اند، شما پیش دستى كنید و به تعلیم صحیح فرزندانتان مبادرت ورزید.
4 ـ در رفتن به مسجد و اقامه‏ى نماز عجله كنید.
5 ـ در آشتى دادن میان كسانى كه با هم قهر و دشمنى دارند، عجله كنید.
6. در پذیرایى از مهمان عجله كنید.
7. در پرداخت زكات بهتر است همان روز برداشت، حق محرومان داده شود.

و در میان یاران پیامبر نیز حساب كسانى كه سابقه ایمان یا انفاق و ایثارگرى داشته ‏اند، از دیگران جداست. «السابقون السابقون اولئك المقرّبون»،
«و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار»



درقرآن کریم در مورد كارهاى خیر دستور سبقت و مسابقه می‏دهد. «فاستبقوا الخیرات»
(بقره، 148)
كسانى را كه در انجام كارهاى خیر از یكدیگر سرعت مى‏گیرند، ستایش كرده است. «یسارعون فى الخیرات» (انعام، 90)

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :

إنَّ اللّه‏َ يُحِبُّ مِنَ الخَيرِ ما يُعَجَّلُ .

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
خداوند كار خيرى را كه با شتاب صورت گيرد ، دوست دارد .
الكافي : 2 / 142 / 4 منتخب ميزان الحكمة : 358

[="Navy"]سلام

العجلة من‏ الشيطان‏ الّا في خمس: إطعام الطعام اذا حضر ضيف و تجهيز الميّت اذا مات و تزويج البكر اذا أدركت و قضاء الدين اذا وجب و التوبة من الذنب اذا أذنب‏

سفينة البحار، ج‏5، ص: 180[/]

با سلام

استاد جوادي آملي در ذيل آيه «و لا يحزنک الّذين يسارعون في الکفر» (176 آل عمران) مطلب جالبي دارند که به استحضار مي‌رسد:

سرعت و عجله مي‌توانند ممدوح يا مذموم باشند. سرعت در خير مانند «شرح صدر» است:

شرح صدر درباره ايمان، ممدوح است: «فمن يُرِدِ اللهُ أن يهديَه يشرح صدرَهُ للإسلام»

و درباره کفر، مذموم است: «ولکن مَن شَرَحَ بالکفر صدراً فعليهم غضب مِن الله»

عجله نيز هم در کار خير استعمال مي‌شود و هم در کار شر، بنابراين عجله همواره مذموم نيست.

عجله در خير مانند آنچه درباره وعده الهي مطرح است: «وعَدَکُم اللهُ مَغانمَ کثيرةً تأخذونها فعجّلَ لکم هذه» (فتح: 20)

عجله‌ي حضرت موسی(ع) که قبل از قوم خود به طرف ميقات خدا حرکت کرد: «وما أعجلک عن قومک يا موسی» (طه: 83)

و عجله‌ي آن حضرت براي جلب رضايت الهي: «و عجِلتُ إليک ربِّ لترضی» (طه: 84)

و عجله‌ي در شر مانند آنچه درباره وعيد خدا براي چشيدن عذاب طرح مي‌شود: «ويستعجلونک بالعذاب و لن يخلف الله وعده»

در آيه شريفه «ولو يعجّل الله للنّاس الشرّ استعجالَهم بالخير لقُضي إليهم أجلُهم» هر دو گونه عجله آمده است.

ملاصدرا;546501 نوشت:
العجلة من‏ الشيطان‏ الّا في خمس:...

با سلام. اين جمله جزو احاديث نيست بلکه يکي از سخنان حکمت آميز از «حاتم اصم» است.

در قرآن با دو واژه از مردم خواسته شده است تا در کار­های نیک و پسندیده مشارکت فعال و سازنده داشته باشند. این دو واژه عبارتند از "سبقت" و "سرعت". بازشناسی مفهوم این واژگان در تبیین صحیح مشارکت نقش ویژ­ه­ای را ایفا خواهد نمود.

"سبقت" در لغت به معنای پیشی گرفتن در راه، کار، فکر و علم است[1] و "سرعت" عبارت است از شتاب داشتن؛ این معنی هم در اجسام کاربرد دارد و هم در کارها.[2] نقطه مقابل آن، واژه­ی " بُطء" به معنای کندی است.

سبقت در کار خیر و سرعت داشتن در آن، از صفات پسندیده به حساب می­آیند اما عجله در کار­ها چه کار خوب باشد و چه بد، از صفات نکوهیده و ناپسند است. دلیل آن هم نکته­ی لطیفی است که در معنای عجله نهفته است. راغب می­گوید: «مقصود از عجله، خواستن چیزی است که هنوز موعدش فرا نرسیده است.»[3]

تفاوت "سرعت" و "سبقت" در کارها
سرعت به معنای شتاب است. در این جا سخن از این است که بی­توجه به دیگران هر کسی خود می­بایست در کار­های نیک و خیر شتاب ورزد و تأنّی و مکث و درنگ نکند. وقتی گفته می­شود که در کاری باید شتاب داشت، توجه به خود فرد و عملکرد او نسبت به کاری است که باید انجام دهد و در حقیقت سرعت در کار، در حوزه­ی فردی مطرح می­شود.
در مسابقه و پیشی­گرفتن چنان که از خود واژه ظاهر است، نوعی نسبت در آن نهفته است. از این رو ارتباط نزدیکی با مسایل اجتماعی پیدا می­کند. به این معنا که هر کسی می­بایست خود را با دیگری مقایسه کرده و بسنجد و در کار­های نیک و پسندیده بکوشد تا از دیگری سبقت گیرد. به دیگر سخن اگر دو تن می­توانند کاری نیک و خیر انجام دهند، هریک می­بایست تلاش کند که زودتر از دیگری به آن اقدام کند.[4]

آیات مربوط به سبقت در کار­های نیک
کسانی که برای رسیدن به قُرب خداوند لحظه شماری می­کنند؛ کسانی که ایمان به روز واپسین دارند و معتقدند که بازگشت همه به سوی خداست و بلاخره کسانی که لحظه­های غفلت و کوتاهی برای جلب رضایت معبود را جایز نمی­شمارند و آن را عقب ماندن از غافله­ی مشتاقان معبود می­دانند، همواره خواهان پیش­گام بودن در این مسیر هستند.[5]
به همین دلیل است که فرشتگان،[6] پیامبران[7] و بندگان صالح خدا[8] در قرآن به این ویژگی ستوده شده­اند که در کار­های نیک از پیشی­گیرندگانند.
به جز گروه نخست که همواره جویای پیشگامی در این مسیر می­باشند، خداوند دیگر بندگان و ایمان­آورندگان را نیز تشویق به سبقت در کار­های خیر می­کند:

«[...] اگر خدا مى‏خواست همه­ی شما را امت واحدى قرار مى‏داد ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکی­ها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوى خداست سپس از آنچه در آن اختلاف مى‏کردید به شما خبر خواهد داد[9]



سفارش قرآن به ایمان­آورندگان این است که به­جای بحث و گفت و گو در مورد چیز­هایی که ثمرات چندانی دربر ندارد، توجه خود را معطوف به کار­های خوب کنند و سعی کنند که در آن کار­ها از یک­دیگر سبقت گیرند:

«هر طایفه‏اى قبله‏اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است (بنابراین، زیاد در باره­ی قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکى‏­ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه­ی شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر مى‏کند زیرا او، بر هر کارى تواناست.» [10]



سیره­ی پیشوایان(ع) در پیش­گامی
روش و سیره­ی پیامبر و پیشوایان دین­(ع) این­گونه نبود که تنها دستورات و پیام­های الهی را به مردم برسانند؛ بلکه نخست خود به آنها عمل می­کردند و سپس به دیگران می­گفتند. بنابراین می­توان پیش­بینی کرد که حتی در عمل به این توصیه­ی قرآنی نیز ایشان پیشگام همگان بودند
امیرمومنان و پیشوای متقیان­(ع) در بیان ویژگی­های خود این­چنین می­گوید:

«آن گاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایى نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته‏تر بود امّا در عمل برتر و پیشتاز بودم[11]


آنکه افکارش تنها دنبال یافتن کار­های خوب باشد، به مرور زمان دارای شخصیتی می­شود که حتی آنجایی که دیگران متوجه کار­های خوب نیستند، او پیش از دیگران به انجام دادن آن اقدام می­نماید و این همان خصوصیّاتی است که در شخصیّت حضرت علی­(ع) می­توان یافت.

دلایل شتاب در کار­های نیک
به چه علت باید در کار­های خیر شتاب نمود و از دیگران پیش افتاد؟ برای پاسخ به این سوال، باید روشن نمود که اصولا چرا انسان­ها در کار­ها –چه خوب و چه بد- شتاب می­کنند؟ از دست ندادن فرصت­ها برای به دست آوردن منافع دنیوی یا اخروی جواب مناسبی است که به این پرسش می­توان داد. امیرمومنان­(ع) در این باره چنین می­فرماید:

«خدا شما را رحمت کند! پس بشتابید به سوى آباد کردن خانه‏هایى که شما را به آبادانى آن فرمان دادند و تشویقتان کرده، به سوى آن دعوت کرده‏اند،[...] وه! چگونه ساعت‏­ها در روز، و روز­ها در ماه، و ماه‏­ها در سال، و سال‏­ها در عمر آدمى شتابان مى‏گذرد؟!»[12]



اما چه چیز­هایی می­تواند موجب از دست رفتن فرصت­ها شود؟
‌أ) فقر
شخصی که دچار فقر گشته، به دلیل نداشتن بسیاری از امکانات، نمی­تواند آن­چنان که بایسته و شایسته است به وظایف خود عمل کند و در آرزوی انجام بسیاری از کار­های نیکی که می­توانست انجام دهد می­ماند، تاچه رسد به اینکه بخواهد در آنها پیش­گام نیز باشد. کار­های خوبی از قبیل کمک به نیازمندان، از جهت مالی محتاج داشتن دارایی کافی است.

‌ب) ثروت
گاه پیش می­آید که انسانی در اثر به دست آوردن مال و ثروت فراوان، روحیه­ی مال­اندوزی و حرص و طمع در او به وجود می­آید، که حاضر نیست به راحتی از سرمایه­ی فروانی که به دست آورده به دیگران ببخشد و در راه خیر و خوبی گامی بردارد.
این ثروت طغیان­آور لذّت مشارکت در کار­های خوب و حتی شرینی عبادت پروردگار را نیز از انسان می­گیرد.[13] حضرت عیسی­(ع) فرمود:

«به حق به شما مى‏گویم: هم­چنان که مریض به غذا نگاه می­کند، ولی از آن لذّتی نمی­برد، هم­چنین صاحب دنیا از عبادتش لذت نخواهد برد و تا وقتى که دنیا در ذایقه‏اش شیرینى مى‏کند، از شیرینى عبادت بهره‏اى نصیبش نمى‏گردد»[14]



‌ج) پیری
دوران پیری، دوران کاستی­های جسمی است. اگر انسان در زمانی که جوان است و از توانایی جسمی خوبی برخوردار است، از فرصت­ها به خوبی بهره نبرده و در انجام کار­های نیکی که نیاز به توانایی جسمی دارد، کوتاهی کند، دیگر پیری این اجازه را به او نخواهد داد تا به آن کار­ها مبادرت ورزد. شتاب در انجام کار­های نیک در جوانی این امکان را به انسان می­دهد که بهترین بهره را از این دوران ببرد.

‌د) رخداد­های ناگوار
بعضی از حوادث اجتماعی و سیاسی نیز می­تواند از عواملی باشد که فرصت ­های مناسب را از انسان بگیرد. انجام بسیاری از کار­ها نیازمند فضای مناسب اجتماعی و سیاسی است. اگر شخصی از فضای آرام اجتماعی، سیاسی و اعتقادی بهره­برداری مناسب را نکند و با پیش­تازی در امور خیر شخصیّت خوبی را برای خود ساخته و پرداخته نسازد، در معرض انحرافات اخلاقی و اعتقادی قرار دارد. رسول خدا­(ص) فرمود:

«سوى کارهاى نیک، پیش از آنکه فتنه‏هایى چون پاره‏هاى شب­هاى تاریک ظاهر شوند، پیشى گیرید؛ در آن هنگام انسان صبح مؤمن است و شب کافر مى‏شود؛ شب مومن است و روز کافر مى‏شود و دین خود را به کالای ناچیز دنیا معامله می­کند[15]



‌ه) مرگ
از میان علل و عواملی که موجب از دست رفتن تمامی فرصت­ها می­شود، مرگ را می­توان بزرگ­ترین عامل دانست. پس از مرگ تنها کار­های خوبی که هرکس پیش از مرگ انجام داده باقی می­ماند و بس. بنابراین تا فرصت هست و تا این عمر کوتاه از دست نرفته، انسان باید در ذخیره­ی اعمال برای روز واپسین بکوشد.

موانع شتاب در کار خیر
بعضی از عواملی که به قهر و اجبار جلوی شتاب و سبقت در کارهای خیر را می­گیرد، به اختصار بیان گردید. اما علل و عوامل دیگری نیز در شخصیّت برخی از افراد وجود دارد که می­تواند موجب سستی انسان در انجام سریع و به موقع کارهای خوب گردد. از این عوامل می­توان به:
خودکم‏بینی، توقع بیش از حد از خود، کمال‏طلبی وسواس‏گونه، اشتیاق به لذت‏جویی کوتاه مدت، عدم اعتماد به نفس، عدم تسلط بر کار، نگرش منفی به کار، نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر خود و دیگران، لجبازی با دیگران و ... اشاره نمود.[16]
هرگاه کسی این نقصان شخصیّتی را در خود درمان کند و متوجه باشد که فرصت­ها همیشه باقی نیستند؛ بلکه بسیاری از علل و عوامل اختیاری و قهری موجب از دست رفتن آنها می­شوند، سعی و تلاشش در انجام کارها دو صد چندان خواهد شد. این تلاش با توجه به آثاری که شتاب و سبقت در کارهای نیک دربر دارد، سرعت بیشتری نیز به خود خواهد گرفت و چنین شخصی، با گذشت زمان جزء پیشگامان در کارهای خیر شناخته خواهد شد.

نتایج و ثمرات سبقت در خیرات
شتاب داشتن در کار­های خوب و پیشی­گرفتن از دیگران در انجام آن دو نوع ثمره و نتیجه را دربر دارد:
‌أ) ثمره­ی دنیوی
1) پیشرفت جامعه
از جمله نتایج دنیایی و مادی این کار می­توان به این موارد اشاره داشت: نخست آن که جامعه رو به پیشرفت می­نهد؛ چراکه پیشرفت جامعه در گرو انجام گرفتن به موقع کار­های خوب است. اگر روحیه­ی مسابقه در انجام کار­های نیک در جامعه نهادینه شود، کار­ها با شتاب بیشتری پیش می­رود.
2) ایجاد انگیزه در دیگران
نتیجه دیگر مسابقه، آن است که جامعه به انجام کار­های خیر تشویق می­شود و هر کسی می­کوشد تا نخستین کسی باشد که کار خوبی را انجام می­دهد و در حقیقت جامعه با حالت عاطفی خاصی رو به رو می­شود که هرکسی در جست و جوی یافتن کار­های خوب است.
3) ظهور و بروز کارهای خیر در جامعه
فایده دیگر مسابقه این خواهد بود که کار­های خیر علنی و آشکارا انجام و در چشم دیگران مطرح شود؛ زیرا در مسابقه، دست کم دو نفر مشارکت خواهند داشت و این گونه است که به صورت آشکار کار­های خیر مطرح و در جامعه منتشر و رقابت برای پیش تازی میان مردمان پدید می­آید.

‌ب) نتایج معنوی و اخروی
در مورد نتایج معنوی و اخروی سبقت و شتاب در کار­های نیک نیز می­توان گفت: بسیاری از موارد تأخیر در انجام دادن کاری، موجب از دست رفتن فرصت­ها شده و ممکن است انسان دیگر آن میل اولیّه را برای انجام آن نداشته باشد. به همین سبب توصیه شده که هرگاه انسان خواهان انجام کار خوبی است، شتاب نموده و برعکس هرگاه قصد انجام کار ناپسندی را داشت، کمی درنگ کند.[17] بسیاری از موارد است که انجام یک کار خوب در زمانی مناسب، باعث عاقبت به خیری انسان می­شود.[18]
از دیگرسو، خداوند از کار­های نیک، آنی را دوست دارد که در انجام آن شتاب شود.[19]البته باید یادآور شد که، تنها کسانی به این توفیق دست می­یابند که به فرموده­ی خداوند متعال این­گونه باشند:

«و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج مى‏دهند و با این حال، دل­هایشان هراسناک است از اینکه سرانجام به سوى پروردگارشان بازمى‏گردند، (آرى) چنین کسانى در خیرات سرعت مى‏کنند و از دیگران پیشى مى‏گیرند»[20]


[/HR] [1]. فراهیدی، خلیل؛ کتاب­العین، قم، انتشارات هجرت، 1410ق، چ دوم، ج5، ص85 و مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج5، ص41.

[2]. قرشى، سید على­اكبر­؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371ش، چ ششم، ج3، ص255 و راغب­اصفهانی، حسین؛ الفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان، دمشق-بیروت، انتشارات دارالعلم، 1412ق، چ اول، ص407.

[3]. راغب اصفهانی، همان، ص548.

[4]. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374، چ پنجم، ج19، ص290.

[5]. مومنون/57-61.

[6]. نازعات/4.

[7]. انبیاء/90

[8]. آل­عمران/114 و توبه/100.

[9]. مائده/48.

[10]. بقره/148.

[11]. سیدرضی، محمد؛ نهج­البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مشهور، 1379، چ اول، ص91.

[12]. سیدرضی، همان، ص371.

[13]. ر.ک: مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1389ش، ج27، ص804- 805.

[14]. ابن­فهدحلّی، احمد؛ عدة الداعی و نجاح الساعی، قم، دارالکتاب اسلامی، 1407ق، چ اول، ص106.

[15]. پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول­(ص) ، تهران، دنیای دانش، 1382ش، چ چهارم، ص370-371.

[16]. آقاتهرانی، مرتضی؛ اهمال کاری (تعلل ورزیدن)؛ بررسی علل، راه کارها و درمان، مجله معرفت، شماره64، فروردین 82، ص40.

[17]. کلینی، محمد؛ الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، 1362، چ دوم، ج2، ص142-143.

[18]. همان.

[19]. همان.

[20]. مومنون/60-61.

موضوع قفل شده است