چیکار کنم فکر ازدواج از کله ام بپره؟؟؟؟!!!- کشته مُرده رهبر

تب‌های اولیه

316 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چیکار کنم فکر ازدواج از کله ام بپره؟؟؟؟!!!- کشته مُرده رهبر

ســلام
من همونی هستم،که تاپیک "خسته شدم از مجردی" رو گذاشتم. خب همچنان مسئله خاصی اتفاق نیفتاده و مهمترین مشکل که مشکل اقتصادیه وجود داره،گرچه بشدت در جستجوی یه کار هستم. اما مشکلی که هست اینه که ازدواج خیلی بیش از حد فکر منو بخودش مشغول کرده.البته از 20 سالگی فکرم مشغول بوده ولی الان بیشتر شده...از طرفی جوری که متوجه شدم(با توجه به حرف خانواده) لااقل تا آخر ارشدم(دو سال دیگه) احتمالا نتونم ازدواج کنم. ولی نمیدونم چطور تا اون موقع فکرشو از خودم دور کنم، چون بدجور فکرم مشغولشه. اصن جوری که تو خیابون زوجای جوون رو که می بینم بحالشون غبطه میخورم!!!! از طرفی تنهایی و نیاز عاطفی خیلی آزارم میده و میترسم باعث بشه به رابطه با جنس مخالف کشیده بشم. طوری شدم که انگیزه زندگی هم ندارم چه برسه به درس خوندن، اینکه خانواده اصن به فکر شرایطی که دارم نیستن و درک نمیکنن اعصابمو خورد میکنه ولی از طرفی خودمم نمیتونم اقدام کنم چون "پـــول" ندارم. پس باید فعلا از فکرش دربیام درس بخونم،ولی اصن نمیشه!! چطوری اینکارو بکنم بنظرتون؟؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
پیشنهاد اولیه برای شما ازدواج می باشد که البته باید بررسی کنی در عین حال در صورت عدم رضایت خانواده یا خود با آنها صحبت کن یا واسطه ای را جهت این کار برگزین
در غیر این صورت بهترین برای اینکه ازدواج از ذهن شما خارج شود این است وقت خودت را پر کنی چراکه وقت خالی سبب می شود که انسان بیشتر فکر کند لذا اوقات خود را با درس خواندن ،ورزش ،کارهای هنری ،رفت و آمد با دوستان مجرد و البته مناسب و مذهبی ف تفریحات سالم و...پر نما
از مهارتهای کنترل افکار استفاده نما از جمله اینکه هر موقع این فکر به سراغ شما آمد آن را حواله بدید به روز و ساعت دیگه بدین تربیت تمتم افکار اینچنین محدود به زمان خاصی در هفته می شود همچنین می توانید کشی به دور دست خود بپیچید و هر موقع این فکر به سراغ شما آمد این کش را بکشید دردی که از برخورد کش با دست شما احساس می شود موجب ازبین رفتن این فکر می شود
از شوخی و صحبت در مورد ازدواج خود داری نمایید چرا که این احساس شما تشدید می کند
لازم است خدمت شما عرض کنم که این نیازی شما احساس می کنید نیازی است که خداوند در شما قرار داده است و راه حلهای فوق همانند قرص مسکن می باشند و راه حل واقعی همان ازدواج می باشد پس با تدبیر و دوراندیشی سعی کنید که شرایط خود را برای ازدواج راهم نمایید

براي مطالعه بيشتر : كليك كنيد: اينجا

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

راهنما;593222 نوشت:
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
پیشنهاد اولیه برای شما ازدواج می باشد که البته باید بررسی کنی در عین حال در صورت عدم رضایت خانواده یا خود با آنها صحبت کن یا واسطه ای را جهت این کار برگزین
در غیر این صورت بهترین برای اینکه ازدواج از ذهن شما خارج شود این است وقت خودت را پر کنی چراکه وقت خالی سبب می شود که انسان بیشتر فکر کند لذا اوقات خود را با درس خواندن ،ورزش ،کارهای هنری ،رفت و آمد با دوستان مجرد و البته مناسب و مذهبی ف تفریحات سالم و...پر نما
از مهارتهای کنترل افکار استفاده نما از جمله اینکه هر موقع این فکر به سراغ شما آمد آن را حواله بدید به روز و ساعت دیگه بدین تربیت تمتم افکار اینچنین محدود به زمان خاصی در هفته می شود همچنین می توانید کشی به دور دست خود بپیچید و هر موقع این فکر به سراغ شما آمد این کش را بکشید دردی که از برخورد کش با دست شما احساس می شود موجب ازبین رفتن این فکر می شود
از شوخی و صحبت در مورد ازدواج خود داری نمایید چرا که این احساس شما تشدید می کند
لازم است خدمت شما عرض کنم که این نیازی شما احساس می کنید نیازی است که خداوند در شما قرار داده است و راه حلهای فوق همانند قرص مسکن می باشند و راه حل واقعی همان ازدواج می باشد پس با تدبیر و دوراندیشی سعی کنید که شرایط خود را برای ازدواج راهم نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی


سلام صبحتون بخیر ببخشید استاد راهنما یه سوالی داشتم
برداشت من از حرفای شما این بود که کسی که از فکر ازدواج نمیتونه درس بخونه انقدر فکرش آشفته است که نمیتونه وقتش رو با درس خوندن که احتمالا الان خیلی هم براش حیاتیه که به درسش برسه و وقت کمی برا درساش داره پر کنه که فکر ازدواج از سرش بره پس باید اولش از مهارت های کنترل افکار استفاده کنه
عرضم این بود که مهارت های کنترل افکار فقط همین دو مورد هست که شما فرمودید راه های دیگه ای نیست؟

راهنما;593222 نوشت:
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
پیشنهاد اولیه برای شما ازدواج می باشد که البته باید بررسی کنی در عین حال در صورت عدم رضایت خانواده یا خود با آنها صحبت کن یا واسطه ای را جهت این کار برگزین
در غیر این صورت بهترین برای اینکه ازدواج از ذهن شما خارج شود این است وقت خودت را پر کنی چراکه وقت خالی سبب می شود که انسان بیشتر فکر کند لذا اوقات خود را با درس خواندن ،ورزش ،کارهای هنری ،رفت و آمد با دوستان مجرد و البته مناسب و مذهبی ف تفریحات سالم و...پر نما
از مهارتهای کنترل افکار استفاده نما از جمله اینکه هر موقع این فکر به سراغ شما آمد آن را حواله بدید به روز و ساعت دیگه بدین تربیت تمتم افکار اینچنین محدود به زمان خاصی در هفته می شود همچنین می توانید کشی به دور دست خود بپیچید و هر موقع این فکر به سراغ شما آمد این کش را بکشید دردی که از برخورد کش با دست شما احساس می شود موجب ازبین رفتن این فکر می شود
از شوخی و صحبت در مورد ازدواج خود داری نمایید چرا که این احساس شما تشدید می کند
لازم است خدمت شما عرض کنم که این نیازی شما احساس می کنید نیازی است که خداوند در شما قرار داده است و راه حلهای فوق همانند قرص مسکن می باشند و راه حل واقعی همان ازدواج می باشد پس با تدبیر و دوراندیشی سعی کنید که شرایط خود را برای ازدواج راهم نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

با سلام
ممنون از پاسختون
ولی واقعیت اینه که فکرم خیلی بیشتر ازینا درگیره که بخام با کارای دیگه بهش فک نکنم. چون به هرکاری هم خودمو مشغول کنم بازم فکرش همرامه. و همونطور که دوستمون گفتن فکرم هم انقد آشفته هست که جایی برای درس خوندن و تمرکز نذاشته... ولی ظاهرا چاره ای نیست و راه حل دیگه ای هم بجز اینایی که گفتین نیست مگر خود ازدواج!!

ahmad70;592581 نوشت:
من همونی هستم،که تاپیک "خسته شدم از مجردی" رو گذاشتم. خب همچنان مسئله خاصی اتفاق نیفتاده و مهمترین مشکل که مشکل اقتصادیه وجود داره،گرچه بشدت در جستجوی یه کار هستم. اما مشکلی که هست اینه که ازدواج خیلی بیش از حد فکر منو بخودش مشغول کرده.البته از 20 سالگی فکرم مشغول بوده ولی الان بیشتر شده...از طرفی جوری که متوجه شدم(با توجه به حرف خانواده) لااقل تا آخر ارشدم(دو سال دیگه) احتمالا نتونم ازدواج کنم. ولی نمیدونم چطور تا اون موقع فکرشو از خودم دور کنم، چون بدجور فکرم مشغولشه. اصن جوری که تو خیابون زوجای جوون رو که می بینم بحالشون غبطه میخورم!!!! از طرفی تنهایی و نیاز عاطفی خیلی آزارم میده و میترسم باعث بشه به رابطه با جنس مخالف کشیده بشم. طوری شدم که انگیزه زندگی هم ندارم چه برسه به درس خوندن، اینکه خانواده اصن به فکر شرایطی که دارم نیستن و درک نمیکنن اعصابمو خورد میکنه ولی از طرفی خودمم نمیتونم اقدام کنم چون "پـــول" ندارم. پس باید فعلا از فکرش دربیام درس بخونم،ولی اصن نمیشه!! چطوری اینکارو بکنم بنظرتون؟؟

به نظر من الان که نمیتونی از فکر ازدواج بیرون بیای شرایط ازدواج رو برای خودتون فراهم کنید گفتید بی پول هستید آخه کی حاضر میشه با یه ادم بی پول ازدواج کنه ؟؟؟ به این بی پولی فکر کنید فوقش شما ساعت ها به ازدواج فکر کنی وقتی پولی نداری یا کاری نداری کی حاضر میشه به شما بله بگه ؟؟؟؟؟ به جای این کار ابتدا سعی کن یه کار درست و حسابی پیدا کنی برای ازدواج کردن یه فهرست آماده کن اولین گزینه ایی که باید به اون برسی و از سر راه برش داری کاره . شاید اگه مشکلی بیکاری و بی درآمدی شما حل شه بشه راحت تر به مسئله ازدواج فکر کرد و حتی خود خانواده برای این کار پیش قدم شن تا مبادا پولهاتون رو الکی به باد بدی .
بهرحال به جای فکر کردن به ازدواج روی راههای رسیدن سریعتر به هدفت متمرکز شو خیالت هم راحت کسی دختر به بی پول نمیده خونواده هم حق دارند پیش قدم نشن تو این اوضاع گرانی کی میتونه زیر مخارج عروس و هزینه های سنگین مراسم عروسی بره .

شبـنم;593288 نوشت:
به نظر من الان که نمیتونی از فکر ازدواج بیرون بیای شرایط ازدواج رو برای خودتون فراهم کنید گفتید بی پول هستید آخه کی حاضر میشه با یه ادم بی پول ازدواج کنه ؟؟؟ به این بی پولی فکر کنید فوقش شما ساعت ها به ازدواج فکر کنی وقتی پولی نداری یا کاری نداری کی حاضر میشه به شما بله بگه ؟؟؟؟؟ به جای این کار ابتدا سعی کن یه کار درست و حسابی پیدا کنی برای ازدواج کردن یه فهرست آماده کن اولین گزینه ایی که باید به اون برسی و از سر راه برش داری کاره . شاید اگه مشکلی بیکاری و بی درآمدی شما حل شه بشه راحت تر به مسئله ازدواج فکر کرد و حتی خود خانواده برای این کار پیش قدم شن تا مبادا پولهاتون رو الکی به باد بدی .
بهرحال به جای فکر کردن به ازدواج روی راههای رسیدن سریعتر به هدفت متمرکز شو خیالت هم راحت کسی دختر به بی پول نمیده خونواده هم حق دارند پیش قدم نشن تو این اوضاع گرانی کی میتونه زیر مخارج عروس و هزینه های سنگین مراسم عروسی بره .

خب بنده همونطور که گفتم بشدت دنبال کار هستم.اما چون درس میخونم حداکثر میتونم یه کار پاره وقت داشته باشم که با حقوقش فک نکنم بشه خرجای ازدواج رو داد!! ولی لااقل همین هم باشه بازم دلم به یه چیزی خوشه!

ahmad70;592581 نوشت:
ســلام
من همونی هستم،که تاپیک "خسته شدم از مجردی" رو گذاشتم. خب همچنان مسئله خاصی اتفاق نیفتاده و مهمترین مشکل که مشکل اقتصادیه وجود داره،گرچه بشدت در جستجوی یه کار هستم. اما مشکلی که هست اینه که ازدواج خیلی بیش از حد فکر منو بخودش مشغول کرده.البته از 20 سالگی فکرم مشغول بوده ولی الان بیشتر شده...از طرفی جوری که متوجه شدم(با توجه به حرف خانواده) لااقل تا آخر ارشدم(دو سال دیگه) احتمالا نتونم ازدواج کنم. ولی نمیدونم چطور تا اون موقع فکرشو از خودم دور کنم، چون بدجور فکرم مشغولشه. اصن جوری که تو خیابون زوجای جوون رو که می بینم بحالشون غبطه میخورم!!!! از طرفی تنهایی و نیاز عاطفی خیلی آزارم میده و میترسم باعث بشه به رابطه با جنس مخالف کشیده بشم. طوری شدم که انگیزه زندگی هم ندارم چه برسه به درس خوندن، اینکه خانواده اصن به فکر شرایطی که دارم نیستن و درک نمیکنن اعصابمو خورد میکنه ولی از طرفی خودمم نمیتونم اقدام کنم چون "پـــول" ندارم. پس باید فعلا از فکرش دربیام درس بخونم،ولی اصن نمیشه!! چطوری اینکارو بکنم بنظرتون؟؟
سلام....تنها راهش ازدواج موقت هست....وگرنه اینکه نیارت رو سرکوب کنی ظلم به نفسه و گناه کبیره هست.......در جامعه اخر الزمان بخصوص در کشورمون ایران....باید ازدواج موقت یک پدیده کاملا جا افتاده باشه و قبل از اینکه فرزند بخواد پدر مادر دیگه باید تا 20 الگی برا فرزندشون اقدام کنن....چون میانگین سن ازدواج در یاران بالا 30 ساله لذا سرکوب این نعمت الهی و محروم کردن به عمد از این زیبایی نیاز به مجنس مخالف کاملا ظلم به نفس هست و گناه کبیره هست و تک تک اندام بدن در اخرت ازتون شکایت می کنن

nothing;593304 نوشت:
سلام....تنها راهش ازدواج موقت هست....وگرنه اینکه نیارت رو سرکوب کنی ظلم به نفسه و گناه کبیره هست.......در جامعه اخر الزمان بخصوص در کشورمون ایران....باید ازدواج موقت یک پدیده کاملا جا افتاده باشه و قبل از اینکه فرزند بخواد پدر مادر دیگه باید تا 20 الگی برا فرزندشون اقدام کنن....چون میانگین سن ازدواج در یاران بالا 30 ساله لذا سرکوب این نعمت الهی و محروم کردن به عمد از این زیبایی نیاز به مجنس مخالف کاملا ظلم به نفس هست و گناه کبیره هست و تک تک اندام بدن در اخرت ازتون شکایت می کنن

خب با ازدواج موقت که فقط نیاز جنسی رفع میشه نه نیاز عاطفی و ... . همون هم موقتیه تازه!!

nothing;593304 نوشت:
سلام....تنها راهش ازدواج موقت هست....وگرنه اینکه نیارت رو سرکوب کنی ظلم به نفسه و گناه کبیره هست.......در جامعه اخر الزمان بخصوص در کشورمون ایران....باید ازدواج موقت یک پدیده کاملا جا افتاده باشه و قبل از اینکه فرزند بخواد پدر مادر دیگه باید تا 20 الگی برا فرزندشون اقدام کنن....چون میانگین سن ازدواج در یاران بالا 30 ساله لذا سرکوب این نعمت الهی و محروم کردن به عمد از این زیبایی نیاز به مجنس مخالف کاملا ظلم به نفس هست و گناه کبیره هست و تک تک اندام بدن در اخرت ازتون شکایت می کنن

شما ما با اين نظرت كلا مبحث كنترل غريزه جنسي و تقوا رو بردي زير سوال!!!!!!! يعني نميشه ايشون چند سال غريزه شون رو كنترل كنن تا ازدواج كنن؟!!!! بعد ازدواج موقت كردن نبايد انتظار داشته باشن خدا دختر افتاب مهتاب نديده قسمت شون كنه هاااا:vamonde:

ahmad70;592581 نوشت:
ســلام
من همونی هستم،که تاپیک "خسته شدم از مجردی" رو گذاشتم. خب همچنان مسئله خاصی اتفاق نیفتاده و مهمترین مشکل که مشکل اقتصادیه وجود داره،گرچه بشدت در جستجوی یه کار هستم. اما مشکلی که هست اینه که ازدواج خیلی بیش از حد فکر منو بخودش مشغول کرده.البته از 20 سالگی فکرم مشغول بوده ولی الان بیشتر شده...از طرفی جوری که متوجه شدم(با توجه به حرف خانواده) لااقل تا آخر ارشدم(دو سال دیگه) احتمالا نتونم ازدواج کنم. ولی نمیدونم چطور تا اون موقع فکرشو از خودم دور کنم، چون بدجور فکرم مشغولشه. اصن جوری که تو خیابون زوجای جوون رو که می بینم بحالشون غبطه میخورم!!!! از طرفی تنهایی و نیاز عاطفی خیلی آزارم میده و میترسم باعث بشه به رابطه با جنس مخالف کشیده بشم. طوری شدم که انگیزه زندگی هم ندارم چه برسه به درس خوندن، اینکه خانواده اصن به فکر شرایطی که دارم نیستن و درک نمیکنن اعصابمو خورد میکنه ولی از طرفی خودمم نمیتونم اقدام کنم چون "پـــول" ندارم. پس باید فعلا از فکرش دربیام درس بخونم،ولی اصن نمیشه!! چطوری اینکارو بکنم بنظرتون؟؟

خب شما بايد تلاش بيشتر كنيد براي جلب رضايت خانواده ميتونيد ازشون بخوايد موردي رو براتون انتخاب كنن تا يه مدتي نامزد باشيد مثلا دو سال بعد بريد سر خونه زندگي و مراسم عروسي اينها تو اين دوسال هم شرايط مالي رو جور كنيد هستن دخترهايي كه اصلا در قيد مراسم و تجملات نيستن اينجور مواقع مادرهاا بيشتر هواي ادم رو دارن رضايت ايشون رو بگيريد باقيش حله:ok:

nothing;593304 نوشت:
سلام....تنها راهش ازدواج موقت هست....وگرنه اینکه نیارت رو سرکوب کنی ظلم به نفسه و گناه کبیره هست.......در جامعه اخر الزمان بخصوص در کشورمون ایران....باید ازدواج موقت یک پدیده کاملا جا افتاده باشه و قبل از اینکه فرزند بخواد پدر مادر دیگه باید تا 20 الگی برا فرزندشون اقدام کنن....چون میانگین سن ازدواج در یاران بالا 30 ساله لذا سرکوب این نعمت الهی و محروم کردن به عمد از این زیبایی نیاز به مجنس مخالف کاملا ظلم به نفس هست و گناه کبیره هست و تک تک اندام بدن در اخرت ازتون شکایت می کنن

جدا سرکوب غریزه گناه کبیره هست؟
پس پاکدامنی که قرآن میگه چی میشه؟
خوب پاکدامنی خودش سرکوب غریزه است!!
خوب من 27 سالمه ومجرد به لطف خدا تاحالا پاکدامنی پیشه
کردم یعنی سرکوب کردم غریزه رو؟؟
میشه سند اینکه اعضای بدن شهادت میدن بخاطرسرکوب غریزه رو؟

راهنما;593222 نوشت:
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
پیشنهاد اولیه برای شما ازدواج می باشد که البته باید بررسی کنی در عین حال در صورت عدم رضایت خانواده یا خود با آنها صحبت کن یا واسطه ای را جهت این کار برگزین
در غیر این صورت بهترین برای اینکه ازدواج از ذهن شما خارج شود این است وقت خودت را پر کنی چراکه وقت خالی سبب می شود که انسان بیشتر فکر کند لذا اوقات خود را با درس خواندن ،ورزش ،کارهای هنری ،رفت و آمد با دوستان مجرد و البته مناسب و مذهبی ف تفریحات سالم و...پر نما
از مهارتهای کنترل افکار استفاده نما از جمله اینکه هر موقع این فکر به سراغ شما آمد آن را حواله بدید به روز و ساعت دیگه بدین تربیت تمتم افکار اینچنین محدود به زمان خاصی در هفته می شود همچنین می توانید کشی به دور دست خود بپیچید و هر موقع این فکر به سراغ شما آمد این کش را بکشید دردی که از برخورد کش با دست شما احساس می شود موجب ازبین رفتن این فکر می شود
از شوخی و صحبت در مورد ازدواج خود داری نمایید چرا که این احساس شما تشدید می کند
لازم است خدمت شما عرض کنم که این نیازی شما احساس می کنید نیازی است که خداوند در شما قرار داده است و راه حلهای فوق همانند قرص مسکن می باشند و راه حل واقعی همان ازدواج می باشد پس با تدبیر و دوراندیشی سعی کنید که شرایط خود را برای ازدواج راهم نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

با سلام
من خودم انقدر سرم شلوغ و وقتم پر هست ولی موضوع ازدواج و اهداف و تشکیل یک زندگی متعالی تمام فکر و ذهن و روح و جسم من رو مشغول کرده و خیلی خسته کننده است..ماهم معضلاتی برامون پیش اومده که وقتی یکی میاد خواستگاری اصلا با ملاک های خود من جور در نمیاد یا اصلا کسی نیست (اسمش رو افسردگی نمیذارم چون کلمه منفی ای هست ولی خب همه وجودم مختل شده ) :(:Ghamgin:

شبـنم;593288 نوشت:
به نظر من الان که نمیتونی از فکر ازدواج بیرون بیای شرایط ازدواج رو برای خودتون فراهم کنید گفتید بی پول هستید آخه کی حاضر میشه با یه ادم بی پول ازدواج کنه ؟؟؟ به این بی پولی فکر کنید فوقش شما ساعت ها به ازدواج فکر کنی وقتی پولی نداری یا کاری نداری کی حاضر میشه به شما بله بگه ؟؟؟؟؟ به جای این کار ابتدا سعی کن یه کار درست و حسابی پیدا کنی برای ازدواج کردن یه فهرست آماده کن اولین گزینه ایی که باید به اون برسی و از سر راه برش داری کاره . شاید اگه مشکلی بیکاری و بی درآمدی شما حل شه بشه راحت تر به مسئله ازدواج فکر کرد و حتی خود خانواده برای این کار پیش قدم شن تا مبادا پولهاتون رو الکی به باد بدی .
بهرحال به جای فکر کردن به ازدواج روی راههای رسیدن سریعتر به هدفت متمرکز شو خیالت هم راحت کسی دختر به بی پول نمیده خونواده هم حق دارند پیش قدم نشن تو این اوضاع گرانی کی میتونه زیر مخارج عروس و هزینه های سنگین مراسم عروسی بره .

با سلام
همین خوانواده ها هستند که یک چیزی رو باب می کنن میگن درس بخون اگه درس نخونی دانشگاه نری کار نداشته باشی شوهر پیدا نمیشه یا زن پیدا نمیشه که بهت جواب بله بده
توی مطالب یکی از بحث ها میخوندم که پراید گرونه و این حرفا واقعا متأسفم برای کسانی که میگن گرونه ولی بازم میرن میخرن خب نخرید تا بمونه رو دستشون کارخونه ها یه فکری بکنن
بحث ازدواجم شبیه این مسائل بجای اینکه تمرکز کنیم روی خود ازدواج که انقدر سفارش شده رفتیم سراغ حاشیه ها...مگه پول میشه زندگی و هم آدم هایی که تفکرشون اینطوره و هرکسی سلیقه ای داره
هی با این روش ازدواج بوجود اومده هی تولید نسل شده و هی هیچ سودی نکردیم ما بجای اینکه بریم سرکار و سود همون روز رو استفاده کنیم هی ذخیره کردیم تا اینکه مثلا پولدار بشیم کاش راه درست مصرفش رو هم بلد بودیم..میخوایم پولدار بشیم بلکه از فلانی بالاتر باشیم یا سالی یکبار کل دکوراسیون منزل رو آپدیت کنیم ...متأسفم

نهال;593329 نوشت:
شما ما با اين نظرت كلا مبحث كنترل غريزه جنسي و تقوا رو بردي زير سوال!!!!!!! يعني نميشه ايشون چند سال غريزه شون رو كنترل كنن تا ازدواج كنن؟!!!! بعد ازدواج موقت كردن نبايد انتظار داشته باشن خدا دختر افتاب مهتاب نديده قسمت شون كنه هاااا:vamonde:


1 - عجب! عمل به كاري كه خدا حلال كرده يعني بي تقوايي؟!

2 - اگه منظور از آفتاب مهتاب اين بود كه دختر هم ممكنه قبل از ازدواجش عقد موقت كرده باشه ، قبول يا ردِّش به نظر شخصي افراد برميگرده ولي از نظر شرعي و عقلي ايرادي نداره. اگر هم منظور رابطهء نامشروع بوده كه قياس يه فعل حلال با يه فعل حرام از اساس باطله

raha-h;593352 نوشت:
بجای اینکه تمرکز کنیم روی خود ازدواج که انقدر سفارش شده رفتیم سراغ حاشیه ها...مگه پول میشه زندگی و هم آدم هایی که تفکرشون اینطوره

دوست عزیز وقتی کسی برای خرج و مخارجشش هنوز از خونواده پول میگیره وقتی درآمد ثابتی نداره که بشه روش حساب کرد چطور میتونید بهش بگید برو ازدواج کن
مگه ازدواج خاله بازیه !!! ازدواج کردن خرج داره باید طرف بتونه خرج و مخارج زنش و احتمالا بچه ها رو تامین کنه حالا ویلا و ماشین آنچنانی نمیخواد ولی تو این جامعه برای سیر کردن شکم هم که شده باید کار ثابتی داشته باشید نمیشه زن بگیره بگه بابا بیا خرجشو بده اگه پدر و مادر داشته باشند و برای فرزندشون خرج کنند یا حداقل کاری براش دست و پا کنند در این حرفی نیست و کار خداپسندانه ایی اگه زودتر برای پسرشون دست به کار شن ولی تو جامعه ی ما که اکثر خونواده ها قشر متوسط و کارمندی هستند تو خرج زن و بچه خودشون موندن همین مونده یکی دیگه هم به افراد خونواده اضافه شه پسری که زن یمخواد باید توانایی و لیاقتش رو برای اداره زندگی نشون بده
حالا شاید همه مثل من فکر نکنند و به بی پول و بیکار زن بدن ولی اطراف ما تا پسر کاری نداشته باشه تا خانواده مطمئن نشن ایشان میتونه از پس خرج و مخارج بربیاد هیچ وقت برای پسر پیش قدم نمیشن و زندگی دختری و با حدس و گمان های خودشون خراب نمیکنند

raha-h;593352 نوشت:
با سلام
همین خوانواده ها هستند که یک چیزی رو باب می کنن میگن درس بخون اگه درس نخونی دانشگاه نری کار نداشته باشی شوهر پیدا نمیشه یا زن پیدا نمیشه که بهت جواب بله بده
توی مطالب یکی از بحث ها میخوندم که پراید گرونه و این حرفا واقعا متأسفم برای کسانی که میگن گرونه ولی بازم میرن میخرن خب نخرید تا بمونه رو دستشون کارخونه ها یه فکری بکنن
بحث ازدواجم شبیه این مسائل بجای اینکه تمرکز کنیم روی خود ازدواج که انقدر سفارش شده رفتیم سراغ حاشیه ها...مگه پول میشه زندگی و هم آدم هایی که تفکرشون اینطوره و هرکسی سلیقه ای داره
هی با این روش ازدواج بوجود اومده هی تولید نسل شده و هی هیچ سودی نکردیم ما بجای اینکه بریم سرکار و سود همون روز رو استفاده کنیم هی ذخیره کردیم تا اینکه مثلا پولدار بشیم کاش راه درست مصرفش رو هم بلد بودیم..میخوایم پولدار بشیم بلکه از فلانی بالاتر باشیم یا سالی یکبار کل دکوراسیون منزل رو آپدیت کنیم ...متأسفم

چون دخترها اکثرا پسر پولدارمیخان برای همین پسرای مذهبی جرات خواستگاری رفتن ندارن
من خیلی پسرای خوب میشناسم جرات خواستگاری رفتن ندارن

RezaDodangeh;593361 نوشت:
اگه منظور از آفتاب مهتاب اين بود كه دختر هم ممكنه قبل از ازدواجش عقد موقت كرده باشه ، قبول يا ردِّش به نظر شخصي افراد برميگرده ولي از نظر شرعي و عقلي ايرادي نداره. اگر هم منظور رابطهء نامشروع بوده كه قياس يه فعل حلال با يه فعل حرام از اساس باطله

حساب دختر بودن و پسر بودن در جامعه ما فرق میکنه ازدواج موقت ولو اینکه واجب و حلال هم باشه دختری که سابقه عقد موقت داشته باشه به راحتی شانس یه ازدواج موفق و دائمی رو از دست میده و این از صحبت علما و فقها هم مشخصه تا آنجا که ازدواج موقت باکره رو منوط به اذن پدر و حتی جایز نمیدونند و هیچ مردی نمی پسنده زنی و به همسری بگیره که ازدواج موقت رو تجربه کرده باشه حالا شاید استثنا وجود داشته باشه ولی اینجا درباره اکثریت صحبت میکنیم نه استثناهات. پیدا شدن یکی دو مردی که با ازدواج موقت پیشین همسرشون مشکلی نداشته باشن موجب جایز بودن ازدواج موقت دختر باکره نمیشه

شبـنم;593362 نوشت:
دوست عزیز وقتی کسی برای خرج و مخارجشش هنوز از خونواده پول میگیره وقتی درآمد ثابتی نداره که بشه روش حساب کرد چطور میتونید بهش بگید برو ازدواج کن
مگه ازدواج خاله بازیه !!! ازدواج کردن خرج داره باید طرف بتونه خرج و مخارج زنش و احتمالا بچه ها رو تامین کنه حالا ویلا و ماشین آنچنانی نمیخواد ولی تو این جامعه برای سیر کردن شکم هم که شده باید کار ثابتی داشته باشید نمیشه زن بگیره بگه بابا بیا خرجشو بده اگه پدر و مادر داشته باشند و برای فرزندشون خرج کنند یا حداقل کاری براش دست و پا کنند در این حرفی نیست و کار خداپسندانه ایی اگه زودتر برای پسرشون دست به کار شن ولی تو جامعه ی ما که اکثر خونواده ها قشر متوسط و کارمندی هستند تو خرج زن و بچه خودشون موندن همین مونده یکی دیگه هم به افراد خونواده اضافه شه پسری که زن یمخواد باید توانایی و لیاقتش رو برای اداره زندگی نشون بده
حالا شاید همه مثل من فکر نکنند و به بی پول و بیکار زن بدن ولی اطراف ما تا پسر کاری نداشته باشه تا خانواده مطمئن نشن ایشان میتونه از پس خرج و مخارج بربیاد هیچ وقت برای پسر پیش قدم نمیشن و زندگی دختری و با حدس و گمان های خودشون خراب نمیکنند

مذهبی ترین دخترهاهم بفمهند پسرفقیر سریع ردش میکنند

pzahra;593364 نوشت:
چون دخترها اکثرا پسر پولدارمیخان برای همین پسرای مذهبی جرات خواستگاری رفتن ندارن
من خیلی پسرای خوب میشناسم جرات خواستگاری رفتن ندارن

بله دیگه متأسفانه
بنظره من خود پول و شخص پول مهم نیست مهم اینه که طرف جسارت و پشتکار داشته باشه و زحمت خودشو بکشه یا به اصطلاح عرق بریزه تا نون حلال به دست بیاره قابل ستایشه

سلام
به نظرمن اول ازهمه بهترین کارتوکل به خداوازته دل ازخداخواستن هست
دوستانی که ازدواج موقت روپیشنهاددادند!به هیچ عنوان باازدواج موقت موافق نیستم،اگرایشون خانم بودن چه پیشنهادی میدادین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ازدواج موقت شرایط خیلی خاصی داره که برای هرکسی هم واجب نیست!الکی نیست که!!!کلی هم برای خودش اون دنیاحساب کتاب داره،نمیدونم چرابعضی هابه این مسئله اینقدرساده نگاه می کنند!!!
به نظربنده حقیر:
ازدواج الان برای شمابهترین راهکاره،وقتی آدم نیازداره چرابایدسرخودشوگول بماله والکی وقت تلف کنه!!!!خواهش می کنم راهکارهای عملی وقابل اجرابدین!!!یه روزسرشوگرم کرد 2روزسرشوگرم کردبالاخره که چی؟شایدایشون ارشدشم بگیره بازم کاردرست وحسابی پیدانکنه خانواده بگن بروبعددکتری برات زن می گیریم!!!جسارت نباشه ولی ایشون تاکی کش ببنده به دستش وحواسشوبااین چیزهاپرت کنه!!!!
متاسفانه این طرزفکرغلط جاافتاده ولی ازیه جایی بایدازبین بره دیگه؟تاکی این همه جوون سرگردون باشن تواین جامعه هزاررنگ!!!من توجامعه هم سنوسالام کم نمیبینم این چیزارو
پیشنهادمن:توکل به خداوتوسل به ائمه
درمرحله دوم:رفتن دنبال کار،که حداقل یه حقوق بخورونمیرداشته باشین،اگردست رودخترخوب وباایمان بزاریدمطمئن باشیدفقط به خاطرمشکل مالی ردتون نمیکنه چون خداخودش گفته ازدواج روفقط به خاطرترس ازروزی که قراره من بهتون بدم!!!عقب نندازید
درمرحله سوم اقدام جدی برای متقائدکردم خانواده،شمایی که قراره مسئولیت یک خانواده روقبول کنیدبایدحداقل این توانایی روداشته باشیدکه به صورت جدی باخانوادتون راجع به این مسئله صحبت کنیدوگرنه تاآخربایدمنتظرباشیدببینیدخانواده چه نسخه ای براتون میپیچه،ضمن حفظ احترام خانواده اونهاروازتصمیمتون آگاه کنید...
درمرحله چهارم ان شاالله یه موردخوب براتون پیدامیشه وبه آرامش می رسید درستون روهم ادامه میدیدوبرای خانوادتون روز حلال میارید...

من ازهمه ی کسایی که متاهل هستندواقعاخواهش می کنم در زمینه امرخیرکوتاهی نکنن،دختروپسرهای مجرداطرافتون روسروسامان بدیدبه خداخیلی ثواب داره...ولی متاسفانه کوگوش شنوا...
ببخشیداگرکمی لحنم تندشدحلال بفرمایید...
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم

pzahra;593364 نوشت:
چون دخترها اکثرا پسر پولدارمیخان برای همین پسرای مذهبی جرات خواستگاری رفتن ندارن
من خیلی پسرای خوب میشناسم جرات خواستگاری رفتن ندارن


همهء دخترها اينطوري نيستن. شايد جاي مناسبي جستجو نشده. ضمن اينكه داشتن يه سري حداقل ها لازمه و نميشه انتظار داشت از آسمون نون بباره

اما به نظرم يكي از دلايل اين مشكل برميگرده به ديدگاهي كه الان به جامعهء ما حاكمه كه من بهش ميگم ديدگاه شترمرغي!
به شترمرغ ميگن تخم بذار ميگه من شترم! ميگن بار ببر ميگه من مرغم!
(اين يه مثاله نه مقايسه)

ميدونيم كه توي جامعه كمبود شغل هست. با اين حال خيلي از مشاغل رو دخترها اشغال كردن. اصل شاغل بودنشون مشكل نداره اما بحث همون تفكر شترمرغي پيش مياد:

ميگي: چرا خانم ها شغل ها رو اشغال كردن و نميذارن مردها برن سرِ همون كارها تا بتونن ازدواج كنن؟
ميگن: شغل ها بايد مساوي تقسيم بشه چون زن و مرد با هم برابر هستن

ميگي: خب پس در خرج و مخارج ازدواج ، خريد يا اجارهء مسكن ، خريد لوازم زندگي و خرج معاش ، سهم زن و مرد برابر بشه
ميگن: خير! اين كارها وظيفهء مرده چون زن و مرد با هم متفاوت هستن

همون ديدگاه شتر/مرغي (تفاوت/برابري)

شبـنم;593362 نوشت:
دوست عزیز وقتی کسی برای خرج و مخارجشش هنوز از خونواده پول میگیره وقتی درآمد ثابتی نداره که بشه روش حساب کرد چطور میتونید بهش بگید برو ازدواج کن
مگه ازدواج خاله بازیه !!! ازدواج کردن خرج داره باید طرف بتونه خرج و مخارج زنش و احتمالا بچه ها رو تامین کنه حالا ویلا و ماشین آنچنانی نمیخواد ولی تو این جامعه برای سیر کردن شکم هم که شده باید کار ثابتی داشته باشید نمیشه زن بگیره بگه بابا بیا خرجشو بده اگه پدر و مادر داشته باشند و برای فرزندشون خرج کنند یا حداقل کاری براش دست و پا کنند در این حرفی نیست و کار خداپسندانه ایی اگه زودتر برای پسرشون دست به کار شن ولی تو جامعه ی ما که اکثر خونواده ها قشر متوسط و کارمندی هستند تو خرج زن و بچه خودشون موندن همین مونده یکی دیگه هم به افراد خونواده اضافه شه پسری که زن یمخواد باید توانایی و لیاقتش رو برای اداره زندگی نشون بده
حالا شاید همه مثل من فکر نکنند و به بی پول و بیکار زن بدن ولی اطراف ما تا پسر کاری نداشته باشه تا خانواده مطمئن نشن ایشان میتونه از پس خرج و مخارج بربیاد هیچ وقت برای پسر پیش قدم نمیشن و زندگی دختری و با حدس و گمان های خودشون خراب نمیکنند

پول بهانه است من میگم باید لیاقت داشت باید توانایی چرخوندن یه زندگی رو داشت و جسارت،و مهم تر از همه اینکه طرفمون چه مرد و چه زن قناعت بکنه و همین ندادن خمس و زکات که عده ای نمیپردازن موجب میشه زندگیشون پیشرفت نکنه به اصطلاح میگن ما چون فقیریم نمیپردازیم خب پیشرفت نمیکنن حالا این هم به کنار یه پسر باید شهامت و مردونگی داشته باشه...پول بهانه است که خیلی طرفدار پیدا کرده

pzahra;593364 نوشت:
چون دخترها اکثرا پسر پولدارمیخان برای همین پسرای مذهبی جرات خواستگاری رفتن ندارن

من به شخصه این عقیده رو قبول ندارم. چون این چیزیه که خیلی وِرد زبون ها شده.
درست مثل همون موضوعی که میگن: پسرا فقط و فقط دنبال دختر خوشگل و ترجیحا با بابای پولدار میگردن. شما خودتون اینو قبول دارین؟ آیا همه ی پسرها اینطوری هستن؟
اگر اینو قبول ندارین، پس مطمئن باشین همه ی دخترها هم اینطوری نیستن.

البته منکر این نیستم که دخترای این مدلی وجود دارن. الان من خودم چندتاشونو سراغ دارم.
ولی نباید این ویژگی رو به همــه نسبت داد. چون در مقابل، چند نفرم سراغ دارم که واقعا دخترای خیلی قانعی هستن. این دسته از دخترها همین که مطمئن بشن پسر، کاری هست، از زیر کار کردن در نمیره، مسئولیت پذیره، براشون کافیه.

RezaDodangeh;593373 نوشت:
ميگي: چرا خانم ها شغل ها رو اشغال كردن و نميذارن مردها برن سرِ همون كارها تا بتونن ازدواج كنن؟
ميگن: شغل ها بايد مساوي تقسيم بشه چون زن و مرد با هم برابر هستن

ميگي: خب پس در خرج و مخارج ازدواج ، خريد يا اجارهء مسكن ، خريد لوازم زندگي و خرج معاش ، سهم زن و مرد برابر بشه
ميگن: خير! اين كارها وظيفهء مرده چون زن و مرد با هم متفاوت هستن

اولی رو درست میگن نمیشه به بهانه بیکار بودن مردان، زنان رو از فعالیت های اجتماعی منع کرد مگه در کشورهای پیشرفته نیز زنان کار نمیکنند پس چرا این همه بیکار وجود نداره
اینجا باید دولت همتی کنه و اشتغال به وجود بیاره یا مردان بتونن به انجام دادن برخی کارها رو بیارن و انتظار مدیریت و ریاست رو از همون اول نداشته نباشن
اما دومی همونطور که میدونید حداقلی هایی برای هر مرد وجود داره وقتی قراره ازدواج کنه دست خالی نمیشه رفت خواستگاری.
ولی همین الان هم زنان در خرجی خونه شریک هستند مگه میشه خانم پول داشته باشه و از خرج کردنش در خونه خودش امتناع کنه این دوره هر دو در خرج و مخارج سهیم اند تفاوت ها رو به بهانه های دیگه مطرح میکنند که اینجا جاش نیست

شبـنم;593382 نوشت:
اولی رو درست میگن نمیشه به بهانه بیکار بودن مردان، زنان رو از فعالیت های اجتماعی منع کرد مگه در کشورهای پیشرفته نیز زنان کار نمیکنند پس چرا این همه بیکار وجود نداره
اینجا باید دولت همتی کنه و اشتغال به وجود بیاره یا مردان بتونن به انجام دادن برخی کارها رو بیارن و انتظار مدیریت و ریاست رو از همون اول نداشته نباشن
اما دومی همونطور که میدونید حداقلی هایی برای هر مرد وجود داره وقتی قراره ازدواج کنه دست خالی نمیشه رفت خواستگاری.
ولی همین الان هم زنان در خرجی خونه شریک هستند مگه میشه خانم پول داشته باشه و از خرج کردنش در خونه خودش امتناع کنه این دوره هر دو در خرج و مخارج سهیم اند تفاوت ها رو به بهانه های دیگه مطرح میکنند که اینجا جاش نیست


ممنونم كه حرف بنده رو با مصداق تاييد فرموديد :solh:
(الان ديگه كار به خين و خين ريزي ميرسه) :jangjoo:

ولي جدي ، من گفتم تقسيم تمام مخارج بصورت برابر نه فقط مشاركت در بخشي از مخارج....
منظورم هم چيز ديگه اي بود. ممنون ميشم يه بار ديگه با دقت بخونيد و درمورد منظورم فكر كنيد

فعلاً ياعلي(ع)

نهال;593333 نوشت:
خب شما بايد تلاش بيشتر كنيد براي جلب رضايت خانواده ميتونيد ازشون بخوايد موردي رو براتون انتخاب كنن تا يه مدتي نامزد باشيد مثلا دو سال بعد بريد سر خونه زندگي و مراسم عروسي اينها تو اين دوسال هم شرايط مالي رو جور كنيد هستن دخترهايي كه اصلا در قيد مراسم و تجملات نيستن اينجور مواقع مادرهاا بيشتر هواي ادم رو دارن رضايت ايشون رو بگيريد باقيش حله

خب منم باهاشون حرف زدم ولی میگن همون نامزدی و اینا هم خرج داره و تا یه کاری نداشته باشم قبول نمیکنن اصن!!

raha-h;593346 نوشت:
با سلام
من خودم انقدر سرم شلوغ و وقتم پر هست ولی موضوع ازدواج و اهداف و تشکیل یک زندگی متعالی تمام فکر و ذهن و روح و جسم من رو مشغول کرده و خیلی خسته کننده است..ماهم معضلاتی برامون پیش اومده که وقتی یکی میاد خواستگاری اصلا با ملاک های خود من جور در نمیاد یا اصلا کسی نیست (اسمش رو افسردگی نمیذارم چون کلمه منفی ای هست ولی خب همه وجودم مختل شده ) :(

ظاهرا تنها راهش همون خود ازدواج هست وگرنه نمیشه این فکرو دور کرد از ذهن!! همیشه همراه آدم هست...

شبـنم;593362 نوشت:
دوست عزیز وقتی کسی برای خرج و مخارجشش هنوز از خونواده پول میگیره وقتی درآمد ثابتی نداره که بشه روش حساب کرد چطور میتونید بهش بگید برو ازدواج کن
مگه ازدواج خاله بازیه !!! ازدواج کردن خرج داره باید طرف بتونه خرج و مخارج زنش و احتمالا بچه ها رو تامین کنه حالا ویلا و ماشین آنچنانی نمیخواد ولی تو این جامعه برای سیر کردن شکم هم که شده باید کار ثابتی داشته باشید نمیشه زن بگیره بگه بابا بیا خرجشو بده اگه پدر و مادر داشته باشند و برای فرزندشون خرج کنند یا حداقل کاری براش دست و پا کنند در این حرفی نیست و کار خداپسندانه ایی اگه زودتر برای پسرشون دست به کار شن ولی تو جامعه ی ما که اکثر خونواده ها قشر متوسط و کارمندی هستند تو خرج زن و بچه خودشون موندن همین مونده یکی دیگه هم به افراد خونواده اضافه شه پسری که زن یمخواد باید توانایی و لیاقتش رو برای اداره زندگی نشون بده
حالا شاید همه مثل من فکر نکنند و به بی پول و بیکار زن بدن ولی اطراف ما تا پسر کاری نداشته باشه تا خانواده مطمئن نشن ایشان میتونه از پس خرج و مخارج بربیاد هیچ وقت برای پسر پیش قدم نمیشن و زندگی دختری و با حدس و گمان های خودشون خراب نمیکنند

حرفای شما کاملا درست. هیچکس حاضر نیست دخترشو به کسی که هنوز تکلیفش با خودش معلوم نیس بده.یا به یه پسر علاف بیکار!! ولی خب فرق میکنه!! مثلا یه پسری که صب تا شب بیکار میگرده واسه خودش و فقط میخوره و میخوابه. با یه پسری که تا الان فقط درس خونده فعلا کار و درآمد نداره،ولی خب آینده ش قطعا مشخصه و تا یک یا دو سال دیگه میتونه کار و درآمد خیلی خوبی هم داشته باشه، این دوتا شبیه هم هستن!؟! و یجور باید باهاشون برخورد بشه؟!! بیکار داریم تا بیکار و بی پول تا بی پول.مثلا فرض کنید یه پسری خودش کار نداره ولی بابای پولداری داره و خرجشو میده به همچین پسری جواب مثبت میدین!؟!؟

saharandishe;593372 نوشت:
درمرحله سوم اقدام جدی برای متقائدکردم خانواده،شمایی که قراره مسئولیت یک خانواده روقبول کنیدبایدحداقل این توانایی روداشته باشیدکه به صورت جدی باخانوادتون راجع به این مسئله صحبت کنیدوگرنه تاآخربایدمنتظرباشیدببینید خانواده چه نسخه ای براتون میپیچه،ضمن حفظ احترام خانواده اونهاروازتصمیمتون آگاه کنید...

ممنون از حرفای مفید و کاربردیتون. واقعیت هم همینه که اگه من اصطلاحا پول میداشتم خیلی جدی تر با خانواده حرف میزدم.ولی خب ازونجایی که دوس ندارم وابسته باشم و بعبارتی منت خانواده رو بکشم در حد یه حرف و یا کنایه حرفمو میزنم و اونا هم که نمیدونن چقد مشکل من حاده براحتی میگن دو سال دیگه مثلا!
ان شالله مشکل همه جوونا حل بشه... شما هم دعا کنید.

raha-h;593374 نوشت:
پول بهانه است من میگم باید لیاقت داشت باید توانایی چرخوندن یه زندگی رو داشت و جسارت،و مهم تر از همه اینکه طرفمون چه مرد و چه زن قناعت بکنه و همین ندادن خمس و زکات که عده ای نمیپردازن موجب میشه زندگیشون پیشرفت نکنه به اصطلاح میگن ما چون فقیریم نمیپردازیم خب پیشرفت نمیکنن حالا این هم به کنار یه پسر باید شهامت و مردونگی داشته باشه...پول بهانه است که خیلی طرفدار پیدا کرده

دقیقا!! عرضه ی کار کردن خیلی مهمتر از خود کار داشتنه!!

pariii;593377 نوشت:
البته منکر این نیستم که دخترای این مدلی وجود دارن. الان من خودم چندتاشونو سراغ دارم.
ولی نباید این ویژگی رو به همــه نسبت داد. چون در مقابل، چند نفرم سراغ دارم که واقعا دخترای خیلی قانعی هستن. این دسته از دخترها همین که مطمئن بشن پسر، کاری هست، از زیر کار کردن در نمیره، مسئولیت پذیره، براشون کافیه.

خدا ازین مدلاشو نصیب ما بکنه!!:ok:

ahmad70;593444 نوشت:
هیچکس حاضر نیست دخترشو به کسی که هنوز تکلیفش با خودش معلوم نیس بده.یا به یه پسر علاف بیکار!! ولی خب فرق میکنه!! مثلا یه پسری که صب تا شب بیکار میگرده واسه خودش و فقط میخوره و میخوابه. با یه پسری که تا الان فقط درس خونده فعلا کار و درآمد نداره،ولی خب آینده ش قطعا مشخصه و تا یک یا دو سال دیگه میتونه کار و درآمد خیلی خوبی هم داشته باشه، این دوتا شبیه هم هستن!؟! و یجور باید باهاشون برخورد بشه؟!!

خیلی خوبه درس خوندید ولی از کجا اینقدر مطمئنید تا دو سال دیگه بهترین شغل با بهترین درآمد نصیبتون میشه ؟؟؟؟؟ الان کلی ارشد بیکار در جامعه داریم نمیشه رو حدس و گمان کاری کرد نمیشه برید بگید تا دو سال دیگه من چنین میکنم و چنان میکنم مردم همین الان شما رو می بینند اینکه دارید کار نیمه وقت میکنید خیلی خوبه یه کم بیشتر تلاش کنید با همین کار نیمه وقت هم میشه یه سرمایه ایی جور کرد از طرفی دوست عزیز حتی اگه مدرک دکتری هم داشتی نباید انتظار داشته باشی بعد از اتمام تحصیل یه کار خوب و با درآمد عالی بهت پیشنهاد بدن الان جونهای تحصیلکرده و متاسفانه بیکار زیاد است که به کمتر از ریاست و مدیریت بها نمیدن و چون گیر نمیاد حاضر نیستند سراغ کارهای دیگه برند چون در شان خودشون نمی بینند. پس برای اون موقعه هم باید اماده باشید ممکنه تا مدتی نتونید کاری مناسب پیدا کنید ولی بیکار موندن هم به صلاح نیست.

ahmad70;593444 نوشت:
مثلا فرض کنید یه پسری خودش کار نداره ولی بابای پولداری داره و خرجشو میده به همچین پسری جواب مثبت میدین!؟!؟

خوب اگه یه پدری بتونه برای بچه اش کار و سرمایه فراهم کنه و کارشو تضمین کنه آره :khaneh: مهم اینه این خرجه در بیاد من اصلا دوست ندارم بی پولی رو تجربه کنم پرتوقع هم نیستم ولی تحمل شرایط سخت رو ندارم و هیچ وقت هم نمیتونم از صفر شروع کنم پس کسی رو می پسندم که حداقل حداقل های زندگی رو داشته باشه این دیگه تو این دوره و زمونه توقع نیست یه تصمیم عاقلانه است. البته الان دارم با جدیت این رو میگم ممکنه منم عاشق بشم عقلم بپره برای دختر عموی خودم این اتفاق افتاده ادم از اینده اش خبر نداره
از طرفی خیلی هم پسندیده است والدینی که توان مالیش رو دارند برای فرزندانشون اقدام کنند هم پسر و دختره زودتر سر و سامان میگیرند هم تعداد مجردها کمتر میشه البته به شرط اینکه پسره شایسته و لایق باشه بتونه روی پول باباش کار کنه نه اینکه فقط مصرف کننده بی خیر باشه

شبـنم;593452 نوشت:
خوب اگه یه پدری بتونه برای بچه اش کار و سرمایه فراهم کنه و کارشو تضمین کنه آره مهم اینه این خرجه در بیاد من اصلا دوست ندارم بی پولی رو تجربه کنم پرتوقع هم نیستم ولی تحمل شرایط سخت رو ندارم و هیچ وقت هم نمیتونم از صفر شروع کنم پس کسی رو می پسندم که حداقل حداقل های زندگی رو داشته باشه این دیگه تو این دوره و زمونه توقع نیست یه تصمیم عاقلانه است. البته الان دارم با جدیت این رو میگم ممکنه منم عاشق بشم عقلم بپره برای دختر عموی خودم این اتفاق افتاده ادم از اینده اش خبر نداره
از طرفی خیلی هم پسندیده است والدینی که توان مالیش رو دارند برای فرزندانشون اقدام کنند هم پسر و دختره زودتر سر و سامان میگیرند هم تعداد مجردها کمتر میشه البته به شرط اینکه پسره شایسته و لایق باشه بتونه روی پول باباش کار کنه نه اینکه فقط مصرف کننده بی خیر باشه

پس مسئله فقط پــــوله و پول!! عرضه و پشتکار و اینا همه ش بهونه س؟!! ینی یه پسر تن پرور پولدار به یه پسر با پشتکار نه خیلی پولدار ترجیح داده میشه!! من که دیگه حرفی ندارم!!!!!!!

شبـنم;593452 نوشت:
خیلی خوبه درس خوندید ولی از کجا اینقدر مطمئنید تا دو سال دیگه بهترین شغل با بهترین درآمد نصیبتون میشه ؟؟؟؟؟ الان کلی ارشد بیکار در جامعه داریم نمیشه رو حدس و گمان کاری کرد نمیشه برید بگید تا دو سال دیگه من چنین میکنم و چنان میکنم مردم همین الان شما رو می بینند اینکه دارید کار نیمه وقت میکنید خیلی خوبه یه کم بیشتر تلاش کنید با همین کار نیمه وقت هم میشه یه سرمایه ایی جور کرد از طرفی دوست عزیز حتی اگه مدرک دکتری هم داشتی نباید انتظار داشته باشی بعد از اتمام تحصیل یه کار خوب و با درآمد عالی بهت پیشنهاد بدن الان جونهای تحصیلکرده و متاسفانه بیکار زیاد است که به کمتر از ریاست و مدیریت بها نمیدن و چون گیر نمیاد حاضر نیستند سراغ کارهای دیگه برند چون در شان خودشون نمی بینند. پس برای اون موقعه هم باید اماده باشید ممکنه تا مدتی نتونید کاری مناسب پیدا کنید ولی بیکار موندن هم به صلاح نیست.

منم نگفتم بهترین شغل و درآمد. درسته بیکار زیاده ولی چون همین الان چن تا کار سراغ دارم که تمام وقته اولا و مدرک ارشد میخاد ثانیا. به همین دلیل با اطمینان گفتم. خوشبختانه شرایطی دارم که به لطف خدا بدونم بیکار نمیمونم!! مگه اینکه انقد وضع جامعه داغون بشه که... توکل به خدا!!

ahmad70;593457 نوشت:
پس مسئله فقط پــــوله و پول!! عرضه و پشتکار و اینا همه ش بهونه س؟!! ینی یه پسر تن پرور پولدار به یه پسر با پشتکار نه خیلی پولدار ترجیح داده میشه!! من که دیگه حرفی ندارم!!!!!!!

نه خوب تن پرور که نمیتونه روی پول باباش کار کنه :khaneh: به جمله ام دقت کن پشتکار و تلاش خیلی مهمه کسی که تن پروره هر چقدر هم پول زیردستش بریزی مطمئن باش عرضه زندگی کردن و پس انداز رو نداره
ولی الان کسی هم که پشتکار داره و کار نداره یا وعده آینده میده مثل همون تن پروره است اگه چیزی رو میخوای بدست بیاری باید برای به دست آوردنش تلاش کنی به هر قیمتی شده برای ازدواج باید بتونید شرایطش رو فراهم کنید حداقل یک پشتوانه مالی داشته باشید
پول خوشبختی نمیاره ولی بی پولی بدبختی میاره

ahmad70;593458 نوشت:
منم نگفتم بهترین شغل و درآمد. درسته بیکار زیاده ولی چون همین الان چن تا کار سراغ دارم که تمام وقته اولا و مدرک ارشد میخاد ثانیا. به همین دلیل با اطمینان گفتم. خوشبختانه شرایطی دارم که به لطف خدا بدونم بیکار نمیمونم!! مگه اینکه انقد وضع جامعه داغون بشه که... توکل به خدا!!

برادر بزرگ منم فقط وعده میداد برید برام زن بگیرید چکار میکنم چکار نمیکنم جالبه حتی حاضر نبود دنبال کار بگرده البته عاشق بود شدید ولی فکر میکرد همین که بگه عاشقه کافیه اون زمان خدا رو شکر این اشتباه رو نکردیم بریم براش زن بگیریم وگرنه خرج یه نفر دیگه هم میفتاد گردن ما
بهرحال پدر و مادرم اصلا بهش اهمیت ندادن تا مجبور شد بره بگرده کار پیدا کنه الان خدا رو شکر یه کار موقتی خوب پیدا کرده و داره پس اندازه میکنه ما هم کم کم داریم به فکر میفتیم براش زن بگیریم

شبـنم;593460 نوشت:
ولی الان کسی هم که پشتکار داره و کار نداره یا وعده آینده میده مثل همون تن پروره است اگه چیزی رو میخوای بدست بیاری باید برای به دست آوردنش تلاش کنی به هر قیمتی شده برای ازدواج باید بتونید شرایطش رو فراهم کنید حداقل یک پشتوانه مالی داشته باشید
پول خوشبختی نمیاره ولی بی پولی بدبختی میاره

خب من الان با توجه به شرایط خودم میگم. فرض کنید بنده یه کار نیمه وقت پیدا کنم با حقوق ماهیانه 500. بنظرتون برم خواستگاری یه دختر چند درصد احتمال داره جواب مثبت بدن؟؟؟

شبـنم;593462 نوشت:
برادر بزرگ منم فقط وعده میداد برید برام زن بگیرید چکار میکنم چکار نمیکنم جالبه حتی حاضر نبود دنبال کار بگرده البته عاشق بود شدید ولی فکر میکرد همین که بگه عاشقه کافیه اون زمان خدا رو شکر این اشتباه رو نکردیم بریم براش زن بگیریم وگرنه خرج یه نفر دیگه هم میفتاد گردن ما
بهرحال پدر و مادرم اصلا بهش اهمیت ندادن تا مجبور شد بره بگرده کار پیدا کنه الان خدا رو شکر یه کار موقتی خوب پیدا کرده و داره پس اندازه میکنه ما هم کم کم داریم به فکر میفتیم براش زن بگیریم

باز خوبه خانواده من انقد مث شما سخت گیر نیستن وگرنه دخل من درمیومد!! خداروشکر که بازم به فکرش افتادین!!

شبـنم;593462 نوشت:
خدا رو شکر این اشتباه رو نکردیم بریم براش زن بگیریم وگرنه خرج یه نفر دیگه هم میفتاد گردن ما

هه هه نترسید نمی افتاد گردن شما :khandeh!:
اگرم میگرفتید اشتبا نبود بلاخره اگه عاشقه بعد عقد میرفت دنبال کار جای نگرانی نبود

شبـنم;593462 نوشت:
بهرحال پدر و مادرم اصلا بهش اهمیت ندادن تا مجبور شد بره بگرده کار پیدا کنه

مام ازین اشتباها کردیم الان بدجوری پشیمونیم
زیرا مجردی تولید گناه میکنه

شبـنم;593462 نوشت:
ما هم کم کم داریم به فکر میفتیم براش زن بگیریم

خسته نباشید کم کم ؟؟؟
با با عجله کنین زمونه خرابش میکنه

ahmad70;593437 نوشت:
ظاهرا تنها راهش همون خود ازدواج هست وگرنه نمیشه این فکرو دور کرد از ذهن!! همیشه همراه آدم هست...

نه دوست عزیز ، اینقدر به خودتون تلقین نکنید ...

چرا فکر میکنید نمیشه این فکر رو دور کرد ؟

باید فکرتون رو مشغول کار های دیگه کنید ...

pzahra;593368 نوشت:
مذهبی ترین دخترهاهم بفمهند پسرفقیر سریع ردش میکنند

متاسفم

شبـنم;593362 نوشت:
دوست عزیز وقتی کسی برای خرج و مخارجشش هنوز از خونواده پول میگیره وقتی درآمد ثابتی نداره که بشه روش
حساب کرد چطور میتونید بهش بگید برو ازدواج کن

بازم متاسفم

شبـنم;593362 نوشت:
ویلا و ماشین آنچنانی نمیخواد ولی تو این جامعه برای سیر کردن شکم هم که شده باید کار ثابتی داشته باشید

کارحتما باس ثابت باشه نمیشه حمالی کرد؟

شبـنم;593362 نوشت:
همین مونده یکی دیگه هم به افراد خونواده اضافه شه

پس عقایدمون کجا رفته؟
]

شبـنم;593382 نوشت:
مگه در کشورهای پیشرفته نیز زنان کار نمیکنند پس چرا این همه بیکار وجود نداره

چقد بعضیا خوش خیالن
اونجا ، ، بی کار وجوووود نداره؟؟؟

همونطو که خدمتتون گفتم ما برای برادرمون حدود 30 جا خواستگاری رفتیم
در بین آنها دختران بسیار کم توقع هم وجود داشتند
آنقدر که حتی پدرشان را هم نمیخواستند به زحمت زیادی بیاندازند در جهیزیه

مثلا یکی از داماد های خودما در موقعی که آمد خواستگاری هیچچ چیزی نداشت
وشاگرد یه بقالی بود
الان بعد چند سال در بهترین نقطه شهر صاحب خانه ای حیات دار شده دوتا بچه

مثلا من یه پسر خواهر دارم که پیشدانشگاهیه خیلی از دختر دارای فامیل دارن غیر مستیم ایشان را به دامادی دعوت میکنن
مثلا خود من اگه دختر داشتم همین الان نامزدش میکردم برا این پسر بسکه گله

ببینید اینا همش بهانه است
اگر کسی شخصیت شما را بپسندد اینا همش حرفه
شما آدمی نیستید همسرتان را به امان دیگران رها کنید

من خیلی آشنایانی را سراغ دارم که در سن کم بچه هاشونو نامزد کرده اند
حتی دبیرستانی
واینها بجای دوست دختر پسری به هم حلالند
وبا خیال فوق العاده راحتی دارند درس میخوانند
وخانواده دختر شرایط را پذیرفته اند والان توقعی ندارند
بعد مدتی که یه کار نیمه وقت و کم کم یه کار تمام وقت بساط را جور میکنند

ی مثال دیگه پسر خاله شوهرم دانشجوبود ومصر به ازدواج
رفتند خواستگاری
خانواده دختر هم بسسسیار کم توقع
اینا یه مدت عقد بودند تا دست پسر بند شد جایی عروسی کردند الانم بچه دارند

بتول مستعان;593485 نوشت:
من خیلی آشنایانی را سراغ دارم که در سن کم بچه هاشونو نامزد کرده اند
حتی دبیرستانی
واینها بجای دوست دختر پسری به هم حلالند
وبا خیال فوق العاده راحتی دارند درس میخوانند
وخانواده دختر شرایط را پذیرفته اند والان توقعی ندارند
بعد مدتی که یه کار نیمه وقت و کم کم یه کار تمام وقت بساط را جور میکنند

دقیقا!! ینی این آرامش روحی و فکری که در اثر ازدواج بوجود میاد باعث میشه هم راحت تر درس بخونی، هم انگیزه ت واس زندگی بیشتر شه، هم پشتکارت بیشتر میشه، هم خدا به پولت برکت میده و به زندگیت و وقتت. و مث من وقتتو بیخود تلف نمیکنی با فکرای بیخود... ولی کو گوش شنوا؟!!!!!!!!؟؟!!؟!؟!
من که به خودم قول دادم اگه پسر داشتم از سن 18 سالگی به فکر ازدواجش باشم!! چون درکش میکنم.

ahmad70;593489 نوشت:
دقیقا!! ینی این آرامش روحی و فکری که در اثر ازدواج بوجود میاد باعث میشه هم راحت تر درس بخونی، هم انگیزه ت واس زندگی بیشتر شه، هم پشتکارت بیشتر میشه، هم خدا به پولت برکت میده و به زندگیت و وقتت. و مث من وقتتو بیخود تلف نمیکنی با فکرای بیخود... ولی کو گوش شنوا؟!!!!!!!!؟؟!!؟!؟!
من که به خودم قول دادم اگه پسر داشتم از سن 18 سالگی به فکر ازدواجش باشم!! چون درکش میکنم.

خیلی از دانشجوها متاسفانه به این مشکل دچارن و عمرشون با بی انگیزگی داره سپری میشه از هر شخصی هم که پرسیدم همه گفتن راهکارش ازدواجه این درست ولی وقتی امکان ازدواج نباشه چی؟ من شدیدا دنبال یه راهکاری هستم که اگه امکان ازدواج نباشه و این فرض کلا حذف بشه چه راهکارایی وجود داره که این دانشجو بتونه به درسش برسه حداقل حالش بهتر شه بتونه به کاراش ادامه بده درسته هیچی جای ازدواجو نمیگیره ولی راهکارایی بدن که حالشو بهتر کنه

sarahh;593500 نوشت:
خیلی از دانشجوها متاسفانه به این مشکل دچارن و عمرشون با بی انگیزگی داره سپری میشه از هر شخصی هم که پرسیدم همه گفتن راهکارش ازدواجه این درست ولی وقتی امکان ازدواج نباشه چی؟ من شدیدا دنبال یه راهکاری هستم که اگه امکان ازدواج نباشه و این فرض کلا حذف بشه چه راهکارایی وجود داره که این دانشجو بتونه به درسش برسه حداقل حالش بهتر شه بتونه به کاراش ادامه بده درسته هیچی جای ازدواجو نمیگیره ولی راهکارایی بدن که حالشو بهتر کنه

دقیقا حرف دل منو زدید این راهکارا رو پیدا کردین به منم بگین لطفا تا آخر عمرم دعاتون میکنم

راهنما;593222 نوشت:
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
پیشنهاد اولیه برای شما ازدواج می باشد که البته باید بررسی کنی در عین حال در صورت عدم رضایت خانواده یا خود با آنها صحبت کن یا واسطه ای را جهت این کار برگزین
در غیر این صورت بهترین برای اینکه ازدواج از ذهن شما خارج شود این است وقت خودت را پر کنی چراکه وقت خالی سبب می شود که انسان بیشتر فکر کند لذا اوقات خود را با درس خواندن ،ورزش ،کارهای هنری ،رفت و آمد با دوستان مجرد و البته مناسب و مذهبی ف تفریحات سالم و...پر نما
از مهارتهای کنترل افکار استفاده نما از جمله اینکه هر موقع این فکر به سراغ شما آمد آن را حواله بدید به روز و ساعت دیگه بدین تربیت تمتم افکار اینچنین محدود به زمان خاصی در هفته می شود همچنین می توانید کشی به دور دست خود بپیچید و هر موقع این فکر به سراغ شما آمد این کش را بکشید دردی که از برخورد کش با دست شما احساس می شود موجب ازبین رفتن این فکر می شود
از شوخی و صحبت در مورد ازدواج خود داری نمایید چرا که این احساس شما تشدید می کند
لازم است خدمت شما عرض کنم که این نیازی شما احساس می کنید نیازی است که خداوند در شما قرار داده است و راه حلهای فوق همانند قرص مسکن می باشند و راه حل واقعی همان ازدواج می باشد پس با تدبیر و دوراندیشی سعی کنید که شرایط خود را برای ازدواج راهم نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی


سلام این راهکارا روی من اثر نداره اصلا نمیتونم فکرمو عقب بندازم دست خودم نیست راهکار دیگه ای برا کنترل فکر نیست؟
فکر ازدواج منو از درس و زندگی انداخته

[="Arial"][="DarkGreen"]فقط ی راه داره. به این فکر کنید که شما قرار نیست هیچ وقت ازدواج کنید پس باید زندگیه مجردیه خودتون رو بسازید که البته این راه آخره.[/]

عاشق ریاضی;593522 نوشت:
فقط ی راه داره. به این فکر کنید که شما قرار نیست هیچ وقت ازدواج کنید پس باید زندگیه مجردیه خودتون رو بسازید که البته این راه آخره.

آره این فکر خیلی کمک میکنه من یه مدت امتحان کردم اما شرایط الانم نمیذاره اینجوری فکر کنم یه مشکلاتی هست که نمیشه

لطفا از داداشتون تعریف زیاد نکنید نیاز باشه خود عروس خانم تعریف می کنه

از که تا حالا دونفر که نامزد شدن نسبت به هم محرم شدن که اینقده باهم راحتن ها...........؟!

[="Arial"][="DarkGreen"]

*Reza.Star*;593531 نوشت:
از که تا حالا دونفر که نامزد شدن نسبت به هم محرم شدن که اینقده باهم راحتن ها...........؟!

نه این حلالی که شما میگی![/]

بتول مستعان;593485 نوشت:
همونطو که خدمتتون گفتم ما برای برادرمون حدود 30 جا خواستگاری رفتیم
در بین آنها دختران بسیار کم توقع هم وجود داشتند

جسارتا شما کجا زندگی می کنید ما هم بیایم شهر شما خواستگاری

بتول مستعان;593485 نوشت:
من خیلی آشنایانی را سراغ دارم که در سن کم بچه هاشونو نامزد کرده اند
حتی دبیرستانی
واینها بجای دوست دختر پسری به هم حلالند
وبا خیال فوق العاده راحتی دارند درس میخوانند
وخانواده دختر شرایط را پذیرفته اند والان توقعی ندارند
بعد مدتی که یه کار نیمه وقت و کم کم یه کار تمام وقت بساط را جور میکنند

بتول مستعان;593486 نوشت:
ینا یه مدت عقد بودند تا دست پسر بند شد جایی عروسی کردند الانم بچه دارند

اگر همه خانواده ها این کار رو حاضر بودن برای پسرها و دخترهاشون انجام بدن چقدر گناه کمتر میشد و چقدر جوونها آرامش بیشتری داشتن...

به خدا توکل کنید وازش بخواین کمکتون کن

نهال;593541 نوشت:
سند اون سخن قانون عدل و أنصاف هست كه هر عقل سليمي تأييدش ميكنه !!! اگه تأييد نميكنه چون بنده شهوت هست نه عقل !
بنده گزينه يك رو انتخاب ميكنم چون شدني هست اگر عده اي رد شدن از ايمان ضعيف شون بوده چرا اونها بايد الگو بشن ؟ چرا أمثال رجب علي خياط ها نبايد بشن ؟ امام هم نبودن كه بگيم ما نميتونيم مثل شون باشيم كسي كه واقعا مومن باشه تقواش از أزل تا ابد هست نه يك سال دوسال يا صد سال اصلا سال نبايد مطرح باشه تقوا و تربيت نفس رو نبايد با چرتكه حساب كرد !!! و سخن اخر بنده به وفور مرد اين هستن در اطرافم كه تا سن سي سالگي هم هنوز ازدواج نكردن ولي به خاطر تقواشون مساله جنسي رو مهار كردن بدون صيغه فقط فقط با ايمان به خدا اين مساله رو كسي ميفهمه كه مفهوم تقوا رو چشيده باشه

وقتی خداوند می فرماید: وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا سوره نور آیه 33
یعنی کسانیکه نکاحی نمی یابند عفت پیشه کنند، توجه داشته باشید که دو نوع نکاح داریم دائم و منقطع، بنابراین صیغه بر کسی که نیاز دارد عین تقواست
حتی به لحاظ شرعی هم کسی که خوف به گناه افتادن داشته باشد صیغه بر او واجب است

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;593550 نوشت:
سلام.
این حرف رو که توی تاپیک "وقتی خدا نخواد" از کتاب آیت الله مکارم نوشتم اینجا براتون می نویسم.
دیگه حرف یه مرجع تقلید رو حتما قبول دارید دیگه؟

الان اوضاع جامعه فرق کرده، بلوغ فکری هم لازمه ی ازدواجه که خیلی از پسر و دخترهای امروزی توی این سن ازش محرومن.[/]

موضوع قفل شده است