ثواب سوره هاي قرآن کريم از تفسیر نمونه

تب‌های اولیه

89 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ثواب سوره هاي قرآن کريم از تفسیر نمونه

بسم الله الرحمن الرحيم

در اين تاپيک به اذن الهيه و مدد ولائيه بر آنيم تا ثواي يک به يک سوره هاي قرآن کريم را قيد نمائيم
ولي چون قاري هيچگاه بدون تفکر و تعمق و عمل به قرآن نمي تواند به فيض اين امر حاصل شود مختصري از محتواي هر سوره را نيز مي اوريم
تمامي مطالب برگرفته از نفسير نمونه آيت الله مکارم مي باشد.

------------------------------------------------------------------------
سوره شريفه حمد

بسم الله الرحمن الرحيم
ويژگيهاي سوره حمد
اين سوره در ميان سوره هاي قرآن درخشش فوق العاده اي دارد كه از مزاياي زير سرچشمه مي گيرد :
- آهنگ اين سوره
اين سوره اساسا با سوره هاي ديگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشني دارد به خاطر اينكه سوره هاي ديگر همه بعنوان سخن خدا است ، اما اين سوره از زبان بندگان است ، و به تعبير ديگر در اين سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته است .
آغاز اين سوره با حمد و ستايش پروردگار شروع مي شود .
و با ابراز ايمان به مبدء و معاد ( خداشناسي و ايمان به رستاخيز ) ادامه مي يابد ، و با تقاضاها و نيازهاي بندگان پايان مي گيرد .
انسان آگاه و بيدار دل ، هنگامي كه اين سوره را مي خواند ، احساس مي كند كه بر بال و پر فرشتگان قرار گرفته و به آسمان صعود مي كند و در عالم روحانيت و معنويت لحظه به لحظه به خدا نزديكتر مي شود .
اين نكته بسيار جالب است كه اسلام بر خلاف بسياري از مذاهب ساختگي يا تحريف شده كه ميان خدا و خلق واسطه ها قائل مي شوند به مردم دستور مي دهد كه بدون هيچ واسطه با خدايشان ارتباط برقرار كنند ! .
اين سوره تبلوري است از همين ارتباط نزديك و بيواسطه خدا با انسان ، و مخلوق با خالق ، در اينجا تنها او را مي بيند ، با او سخن مي گويد ، پيام او را با گوش جان مي شنود ، حتي هيچ پيامبر مرسل و فرشته مقربي در اين ميان واسطه

نيست و عجب اينكه اين پيوند و ارتباط مستقيم خلق با خالق آغازگر قرآن مجيد است .

- سوره حمد ، اساس قرآن است
در حديثي از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم كه : الحمد ام القرآن و اين به هنگامي بود كه جابر بن عبد الله انصاري خدمت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) رسيد ، پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) به او فرمود : الا اعلمك افضل سورة انزلها الله في كتابه ؟ قال فقال له جابر بلي بابي انت و امي يا رسول الله ! علمنيها ، فعلمه الحمد ، ام الكتاب : آيا برترين سوره اي را كه خدا در كتابش نازل كرده به تو تعليم كنم ، جابر عرض كرد آري پدر و مادرم به فدايت باد ، به من تعليم كن ، پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سوره حمد كه ام الكتاب است به او آموخت ، سپس اضافه فرمود اين سوره شفاي هر دردي است مگر مرگ .
و نيز از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شده كه فرمود : و الذي نفسي بيده ما انزل الله في التوراة ، و لا في الزبور ، و لا في القرآن مثلها ، هي ام الكتاب : قسم به كسي كه جان من به دست او است خداوند نه در تورات و نه در انجيل و نه در زبور ، و نه حتي در قرآن ، مثل اين سوره را نازل نكرده است ، و اين ام الكتاب است .
دليل اين سخن با تامل در محتواي اين سوره روشن مي شود ، چرا كه اين سوره در حقيقت فهرستي است از مجموع محتواي قرآن ، بخشي از آن توحيد و شناخت صفات خدا است ، بخشي در زمينه معاد و رستاخيز سخن مي گويد و بخشي از هدايت و ضلالت كه خط فاصل مؤمنان و كافران است سخن مي گويد ، و نيز در آن اشاره اي است به حاكميت مطلق پروردگار و مقام ربوبيت و نعمتهاي

بي پايانش كه به دو بخش عمومي و خصوصي ( بخش رحمانيت و رحيميت ) تقسيم مي گردد ، و همچنين اشاره به مساله عبادت و بندگي و اختصاص آن به ذات پاك او شده است .
در حقيقت هم بيانگر توحيد ذات است ، هم توحيد صفات ، هم توحيد افعال ، و هم توحيد عبادت .
و به تعبير ديگر اين سوره مراحل سه گانه ايمان : اعتقاد به قلب ، اقرار به زبان ، و عمل به اركان را در بر دارد ، و مي دانيم ام به معني اساس و ريشه است .
شايد به همين دليل است كه ابن عباس مفسر معروف اسلامي مي گويد : ان لكل شيء اساسا ... و اساس القرآن الفاتحة .
هر چيزي اساس و شالوده اي دارد ... و اساس و زير بناي قرآن ، سوره حمد است .
روي همين جهات است كه در فضيلت اين سوره از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شد : ايما مسلم قرأ فاتحة الكتاب اعطي من الاجر كانما قرأ ثلثي القرآن ، و اعطي من الاجر كانما تصدق علي كل مؤمن و مؤمنه : هر مسلماني سوره حمد را بخواند پاداش او به اندازه كسي است كه دو سوم قرآن را خوانده است ( و طبق نقل ديگري پاداش كسي است كه تمام قرآن را خوانده باشد ) و گوئي به هر فردي از مردان و زنان مؤمن هديه اي فرستاده است .
تعبير به دو سوم قرآن شايد به خاطر آنست كه بخشي از قرآن توجه به خدا است و بخشي توجه به رستاخيز و بخش ديگري احكام و دستورات است كه بخش اول و دوم در سوره حمد آمده ، و تعبير به تمام قرآن به خاطر آن است كه همه قرآن را از يك نظر در ايمان و عمل مي توان خلاصه كرد كه اين هر دو در سوره

حمد جمع است .

- سوره حمد افتخار بزرگ پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم)
جالب اينكه در آيات قرآن سوره حمد به عنوان يك موهبت بزرگ به پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) معرفي شد ، و در برابر كل قرآن قرار گرفته است ، آنجا كه مي فرمايد و لقد آتيناك سبعا من المثاني و القرآن العظيم : ما به تو سوره حمد كه هفت آيه است و دو بار نازل شده داديم همچنين قرآن بزرگ بخشيديم ( سوره حجر آيه 87 ) .
قرآن با تمام عظمتش در اينجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است ، نزول دوباره آن نيز به خاطر اهميت فوق العاده آن است .
همين مضمون در حديثي از امير مؤمنان علي (عليه السلام) از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شده است كه فرمود : ان الله تعالي افرد الامتنان علي بفاتحة الكتاب و جعلها بازاء القرآن العظيم و ان فاتحة الكتاب اشرف ما في كنوز العرش : خداوند بزرگ به خاطر دادن سوره حمد بالخصوص بر من منت نهاده و آنرا در برابر قرآن عظيم قرار داده ، و سوره حمد باارزشترين ذخائر گنجهاي عرش خدا است ! .

- تاكيد بر تلاوت اين سوره
با توجه به بحثهاي فوق كه تنها بيان گوشه اي از فضيلت سوره حمد بود روشن مي شود كه چرا در احاديث اسلامي در منابع شيعه و سني اينهمه تاكيد بر تلاوت آن شده است ، تلاوت آن به انسان ، روح و ايمان مي بخشد ، او را به خدا نزديك مي كند ، صفاي دل و روحانيت مي آفريند ، اراده انسانرا نيرومند و تلاش او را در راه خدا و خلق افزون مي سازد ، و ميان او
و گناه و انحراف فاصله مي افكند .
به همين دليل در حديثي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم رن ابليس اربع رنات اولهن يوم لعن ، و حين اهبط الي الارض ، و حين بعث محمد (صلي الله عليهوآلهوسلّم) علي حين فترة من الرسل ، و حين انزلت ام الكتاب : شيطان چهار بار فرياد كشيد و ناله سر داد نخستين بار روزي بود كه از درگاه خدا رانده شد ، سپس هنگامي بود كه از بهشت به زمين تنزل يافت ، سومين بار هنگام بعثت محمد (صلي الله عليهوآلهوسلّم) بعد از فترت پيامبران بود ، و آخرين بار زماني بود كه سوره حمد نازل شد ! .

محتواي سوره
هفت آيه اي كه در اين سوره وجود دارد هر كدام اشاره به مطلب مهمي است : بسم الله سر آغازي است براي هر كار ، و استمداد از ذات پاك خدا را به هنگام شروع در هر كار به ما مي آموزد .
الحمد لله رب العالمين درسي است از باز گشت همه نعمتها و تربيت همه موجودات به الله ، و توجه به اين حقيقت كه همه اين مواهب از ذات پاكش سرچشمه مي گيرد .
الرحمن الرحيم اين نكته را بازگو مي كند كه اساس خلقت و تربيت و حاكميت او بر پايه رحمت و رحمانيت است ، و محور اصلي نظام تربيتي جهان را همين اصل تشكيل مي دهد .
مالك يوم الدين توجهي است به معاد ، و سراي پاداش اعمال ، و حاكميت خداوند بر آن دادگاه عظيم .
اياك نعبد و اياك نستعين ، توحيد در عبادت و توحيد در نقطه اتكاء انسانها را بيان مي كند .

اهدنا الصراط المستقيم ، بيانگر نياز و عشق بندگان به مساله هدايت و نيز توجهي است به اين حقيقت كه هدايتها همه از سوي او است ! سرانجام آخرين آيه اين سوره ، ترسيم واضح و روشني است از صراط مستقيم راه كساني است كه مشمول نعمتهاي او شده اند ، و از راه مغضوبين و گمراهان جدا است .
و از يك نظر اين سوره به دو بخش تقسيم مي شود ، بخشي از حمد و ثناي خدا سخن مي گويد و بخشي از نيازهاي بنده .
چنانكه در عيون اخبار الرضا (عليه السلام) در حديثي از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم : خداوند متعال چنين فرموده : من سوره حمد را ميان خود و بنده ام تقسيم كردم نيمي از آن براي من ، و نيمي از آن براي بنده من است ، و بنده من حق دارد هر چه را مي خواهد از من بخواهد : هنگامي كه بنده مي گويد بسم الله الرحمن الرحيم خداوند بزرگ مي فرمايد بنده ام بنام من آغاز كرد ، و بر من است كه كارهاي او را به آخر برسانم و در همه حال او را پر بركت كنم ، و هنگامي كه مي گويد الحمد لله رب العالمين خداوند بزرگ مي گويد بنده ام مرا حمد و ستايش كرد ، و دانست نعمتهائي را كه دارد از ناحيه من است ، و بلاها را نيز من از او دور كردم ، گواه باشيد كه من نعمتهاي سراي آخرت را بر نعمتهاي دنياي او مي افزايم ، و بلاهاي آن جهانرا نيز از او دفع مي كنم ، همانگونه كه بلاهاي دنيا را دفع كردم .
و هنگامي كه مي گويد الرحمن الرحيم خداوند مي گويد : بنده ام گواهي داد كه من رحمان و رحيمم ، گواه باشيد بهره او را از رحمتم فراوان مي كنم ، و سهم او را از عطايم افزون مي سازم .
و هنگامي كه مي گويد مالك يوم الدين او مي فرمايد : گواه باشيد همانگونه كه او حاكميت و مالكيت روز جزا را از آن من دانست ، من در روز

حساب ، حسابش را آسان مي كنم ، حسناتش را مي پذيرم ، و از سيئاتش صرف نظر مي كنم .
و هنگامي كه مي گويد اياك نعبد خداوند بزرگ مي گويد بنده ام راست مي گويد ، تنها مرا پرستش مي كند ، من شما را گواه مي گيرم بر اين عبادت خالص ثوابي به او مي دهم كه همه كساني كه مخالف اين بودند به حال او غبطه خورند .
و هنگامي كه مي گويد اياك نستعين خدا مي گويد : بنده ام از من ياري جسته ، و تنها به من پناه آورده گواه باشيد من او را در كارهايش كمك مي كنم ، در سختيها به فريادش مي رسم ، و در روز پريشاني دستش را مي گيرم .
و هنگامي كه مي گويد اهدنا الصراط المستقيم ... ( تا آخر سوره ) خداوند مي گويد اين خواسته بنده ام بر آورده است ، و او هر چه مي خواهد از من بخواهد كه من اجابت خواهم كرد آنچه اميد دارد ، به او مي بخشم و از آنچه بيم دارد ايمنش مي سازم .

چرا نام اين سوره فاتحة الكتاب است ؟
فاتحة الكتاب به معني آغازگر كتاب ( قرآن ) است ، و از روايات مختلفي كه از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شده به خوبي استفاده مي شود كه اين سوره در زمان خود پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نيز به همين نام شناخته مي شده است .
از اينجا دريچه اي به سوي مساله مهمي از مسائل اسلامي گشوده مي شود و آن اينكه بر خلاف آنچه در ميان گروهي مشهور است كه قرآن در عصر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) به صورت پراكنده بود ، بعد در زمان ابو بكر يا عمر يا عثمان جمع آوري شد قرآن در زمان خود پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) به همين صورت امروز جمع آوري شده بود ، و سرآغازش همين سوره حمد بوده است ، و الا نه اين سوره نخستين سوره اي بوده

است كه بر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نازل شده ، و نه دليل ديگري براي انتخاب نام فاتحة الكتاب براي اين سوره وجود دارد .
مدارك متعدد ديگري در دست است كه اين واقعيت را تاييد مي كند كه قرآن به صورت مجموعه اي كه در دست ماست در عصر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و به فرمان او جمع آوري شده بود .
علي بن ابراهيم از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه رسولخدا (صلي الله عليهوآلهوسلّم) به علي (عليه السلام) فرمود : قرآن در قطعات حرير و كاغذ و امثال آن پراكنده است آن را جمع آوري كنيد سپس اضافه مي كند علي (عليه السلام) از آن مجلس برخاست و آن را در پارچه زرد رنگي جمع آوري نمود سپس بر آن مهر زد ( و انطلق علي (عليه السلام) فجمعه في ثوب اصفر ثم ختم عليه ) .
گواه ديگر اينكه خوارزمي دانشمند معروف اهل تسنن در كتاب مناقب از علي بن رياح نقل مي كند كه علي بن ابي طالب و ابي بن كعب ، قرآن را در زمان رسولخدا (صلي الله عليهوآلهوسلّم) جمع آوري كردند .
سومين شاهد جمله اي است كه حاكم نويسنده معروف اهل سنت در كتاب مستدرك از زيد بن ثابت آورده است : زيد مي گويد : ما در خدمت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) قرآن را از قطعات پراكنده جمع آوري مي كرديم و هر كدام را طبق راهنمائي پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) در محل مناسب خود قرار مي داديم ، ولي با اينحال اين نوشته ها متفرق بود پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) به علي (عليه السلام) دستور داد كه آن را يكجا جمع كند ، و ما را از ضايع ساختن آن بر حذر مي داشت .
سيد مرتضي دانشمند بزرگ شيعه مي گويد : قرآن در زمان رسول الله

به همين صورت كنوني جمع آوري شده بود .
طبراني و ابن عساكر از شعبي چنين نقل مي كنند كه شش نفر از انصار قرآن را در عصر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) جمع آوري كردند و قتاده نقل مي كند كه از انس پرسيدم چه كسي قرآن را در عصر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) جمع آوري كرد ، گفت چهار نفر كه همه از انصار بودند : ابي بن كعب ، معاذ ، زيد بن ثابت ، و ابو زيد و بعضي روايات ديگر كه نقل همه آنها به طول مي انجامد .
به هر حال علاوه بر اين احاديث كه در منابع شيعه و اهل تسنن وارد شده انتخاب نام فاتحة الكتاب براي سوره حمد - همانگونه كه گفتيم - شاهد زنده اي براي اثبات اين موضوع است .

سؤال : آيا جمع آوري قرآن در زمان پيامبر بود
در اينجا اين سؤال پيش مي آيد كه چگونه مي توان اين گفته را باور كرد با اينكه در ميان گروهي از دانشمندان معروف است كه قرآن پس از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) جمع آوري شده ، ( بوسيله علي (عليه السلام) يا كسان ديگر ) .
در پاسخ اين سؤال بايد گفت : اما قرآني كه علي (عليه السلام) جمع آوري كرد تنها خود قرآن نبود بلكه مجموعه اي بود از قرآن و تفسير و شان نزول آيات ، و مانند آن .
و اما در مورد عثمان قرائني در دست است كه نشان مي دهد عثمان براي جلوگيري از اختلاف قرائت ها اقدام به نوشتن قرآن واحدي با قرائت و نقطه گذاري نمود ( چرا كه تا آن زمان نقطه گذاري معمول نبود ) .

و اما اصرار جمعي بر اينكه قرآن به هيچوجه در زمان پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) جمع آوري نشده و اين افتخار نصيب عثمان يا خليفه اول و دوم گشت شايد بيشتر به خاطر فضيلت سازي بوده باشد ، و لذا هر دسته اي اين فضيلت را به كسي نسبت مي دهد و روايت در مورد او نقل مي كند .
اصولا چگونه مي توان باور كرد پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) چنين كار مهمي را ناديده گرفته باشد در حالي كه او به كارهاي بسيار كوچك هم توجه داشت ، مگر نه اين است كه قرآن قانون اساسي اسلام ، كتاب بزرگ تعليم و تربيت ، زير بناي همه برنامه هاي اسلامي و عقائد و اعتقادات است ؟ آيا عدم جمع آوري آن در عصر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) اين خطر را نداشت كه بخشي از قرآن ضايع گردد و يا اختلافاتي در ميان مسلمانان بروز كند .
به علاوه حديث مشهور ثقلين كه شيعه و سني آن را نقل كرده اند كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمود من از ميان شما مي روم و دو چيز را به يادگار مي گذارم كتاب خدا و خاندانم اين خود نشان مي دهد كه قرآن به صورت يك كتاب جمع آوري شده بود .
و اگر مي بينيم رواياتي كه دلالت بر جمع آوري قرآن توسط گروهي از صحابه زير نظر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) دارد ، از نظر تعداد نفرات مختلف است مشكلي ايجاد نمي كند ، ممكن است هر روايت عده اي از آنها را معرفي كند .:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

سوره بقره

محتواي سوره بقره
اين سوره كه طولاني ترين سوره هاي قرآن مجيد است مسلما يكجا نازل نشده ، بلكه در فواصل مختلف ، و به مناسبتهاي نيازهاي گوناگون جامعه اسلامي ، در مدينه نازل گرديده است .
ولي با اين حال جامعيت آن از نظر اصول اعتقادي اسلام و بسياري از مسائل عملي ( عبادي ، اجتماعي ، سياسي و اقتصادي ) قابل انكار نيست .
چه اينكه در اين سوره :
- بحثهائي پيرامون توحيد و شناسائي خدا مخصوصا از طريق مطالعه اسرار آفرينش آمده است .
- بحثهائي در زمينه معاد و زندگي پس از مرگ ، مخصوصا مثالهاي حسي آن مانند داستان ابراهيم و زنده شدن مرغها و داستان عزيز .
- بحثهائي در زمينه اعجاز قرآن و اهميت اين كتاب آسماني .
- بحثهائي بسيار مفصل و طولاني درباره يهود و منافقان و موضع گيريهاي خاص آنها در برابر اسلام و قرآن ، و انواع كارشكنيهاي آنان در اين رابطه .
- بحثهائي در زمينه تاريخ پيامبران بزرگ مخصوصا ابراهيم (عليه السلام) و موسي (عليه السلام) .
- بحثهائي در زمينه احكام مختلف اسلامي از جمله نماز ، روزه ، جهاد در راه خدا ، حج و تغيير قبله ، ازدواج و طلاق ، احكام تجارت و دين ، و قسمت مهمي از احكام ربا و مخصوصا بحثهاي فراواني در زمينه انفاق در راه خدا ، و همچنين مساله قصاص و تحريم قسمتي از گوشتهاي حرام و قمار و شراب و بخشي از احكام وصيت و مانند آن .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

فضيلت اين سوره
در فضيلت اين سوره روايات پر اهميتي در منابع اسلامي نقل شده است : از جمله مرحوم طبرسي در مجمع البيان از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) چنين نقل مي كند كه پرسيدند : اي سورة القرآن افضل ؟ قال : البقرة ، قيل اي آية البقرة افضل ؟ قال آية الكرسي : كداميك از سوره هاي قرآن از همه برتر است ؟ فرمود : سوره بقره ، عرض كردند كدام آيه از آيات سوره بقره افضل است ؟ فرمود : آية الكرسي .
افضليت اين سوره ظاهرا به خاطر جامعيت آنست ، و افضل بودن آية الكرسي به خاطر محتواي توحيدي خاص آن مي باشد كه به خواست خدا در تفسير آن خواهد آمد .
و اين منافات ندارد كه بعضي از سوره هاي ديگر قرآن از جهات ديگري برتري داشته باشند ، چرا كه از ديدگاههاي مختلف به آنها نظر شده است .
و نيز از امام علي بن الحسين (عليهماالسلام) از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) چنين نقل شده است كه فرمود : كسي كه چهار آيه از آغاز سوره بقره و آية الكرسي و دو آيه بعد از آن و سه آيه از آخر آن را بخواند هرگز در جان و مال خود ناخوش آيندي نخواهد ديد ، و شيطان به او نزديك نمي شود ، و قرآن را فراموش نخواهد كرد .
در اينجا لازم مي دانيم كه اين حقيقت مهم را تكرار كنيم ، كه ثوابها و فضيلتها و پاداشهاي مهمي كه براي تلاوت قرآن يا سوره ها و آيات خاصي نقل شده هرگز مفهومش اين نيست كه انسان آنها را به صورت اوراد بخواند و تنها به گردش زبان قناعت كند .
بلكه خواندن قرآن براي فهميدن ، و فهميدن براي انديشيدن ، و انديشيدن براي عمل است .
اتفاقا هر فضيلتي درباره سوره اي يا آيه اي ذكر شده تناسب بسيار زيادي با محتواي آن سوره يا آيه دارد .
مثلا در فضيلت سوره نور چنين مي خوانيم كه هر كس بر آن مداومت كند خداوند او و فرزندانش را از آلودگي به زنا حفظ مي كند .
اين به خاطر آنست كه محتواي سوره نور دستورات مهمي در زمينه مبارزه با انحرافات جنسي دارد : دستور به تسريع ازدواج افراد مجرد ، دستور به حجاب ، دستور به ترك چشم چراني و نگاههاي هوس آلود ، دستور به ترك شايعه پراكني و نسبتهاي ناروا ، و بالاخره دستور به اجراي حد شرعي درباره زنان و مردان زنا كار .
بديهي است اگر محتواي اين سوره در جامعه يا خانواده اي پياده شود آلودگي به زنا نخواهد بود .
همچنين آياتي از سوره بقره كه در بالا اشاره شد و اتفاقا همه در زمينه توحيد و ايمان به غيب ، و خداشناسي و پرهيز از وسوسه هاي شيطاني است ، اگر كسي بخواند و محتواي آنرا در عمق جانش پياده كند ، مسلما آن فضائل را خواهد داشت .
درست است كه خواندن قرآن به هر حال ثواب دارد ، ولي ثواب اصلي و اساس و آثار سازنده هنگامي خواهد بود كه مقدمه اي براي انديشه و عمل باشد .:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

سوره آل عمران

فضيلت تلاوت

در حديثي از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم : من قرء سورة آل عمران اعطي بكل آية منها امانا علي جسر جهنم : هر كس سوره آل عمران را بخواند به تعداد آيات آن ، اماني بر پل دوزخ به او مي دهند .
و در حديثي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم : من قرء البقرة و آل عمران جائا يوم القيامة يظلانه علي رأسه مثل الغمامتين : كسي كه سوره بقره و آل عمران را بخواند ، در روز قيامت همچون دو ابر بر سر او سايه مي افكنند .

محتواي سوره

شرح امدادهاي الهي نسبت به مؤمنان و حيات جاويدان شهيدان راه خدا .
- در قسمتي از اين سوره ، به يك سلسله احكام اسلامي در زمينه لزوم وحدت صفوف مسلمين و خانه كعبه و فريضه حج و امر به معروف و نهي از منكر و تولي و تبري ( دوستي با دوستان حق و دشمني با دشمنان حق ) و مساله امانت ، و انفاق در راه خدا و ترك دروغ و مقاومت و پايمردي در مقابل دشمن و صبر و شكيبائي در مقابل مشكلات و آزمايشهاي مختلف الهي و ذكر خداوند در هر حال ، اشارات پر معنايي شده است .
- براي تكميل اين بحثها ، بخشي از تاريخ انبياء از جمله : آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و ساير انبياء (عليهم السلام) و داستان مريم و مقامات اين زن بزرگ و توطئه هاي پيروان متمرد حضرت موسي (عليه السلام) و مسيح (عليه السلام) در برابر اسلام ، نيز ذكر شده است .

و پايان سوره نيز با تصوير سيماي شب زنده داران عاشق پايان مي يابد گويا شخص پس از سير عرفاني اين سوره به مقام شب زنده داري رسيده و اکنون بايد اموزش داده شود .
مطالب اين سوره چنان به هم مربوط و هماهنگ است كه گوئي همه آنها يك جا نازل شده است .

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

سوره مبارکه نساء

فضيلت تلاوت

پيامبر اسلام طبق روايتي فرمود : هر كس سوره نساء را بخواند گويا به اندازه هر مسلماني كه طبق مفاد اين سوره ارث ميبرد ، در راه خدا انفاق كرده است و همچنين پاداش كسي را كه برده اي را آزاد كرده به او ميدهند .
بديهي است در اين روايت و در تمام روايات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آيات نيست بلكه خواندن ، مقدمه اي است براي فهم و درك ، و آن نيز به نوبه خود مقدمه اي است براي پياده ساختن آن در زندگي فردي و اجتماعي ، و مسلم است كه اگر مسلمانان از مفاد آيات اين سوره در زندگي خود الهام بگيرند همه اين پاداشها را علاوه بر نتائج دنيوي آن خواهند داشت .

محتواي سوره

همانطور كه گفتيم اين سوره در مدينه نازل شده ، يعني به هنگامي كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) دست در كار تاسيس حكومت اسلامي و ايجاد يك جامعه سالم انساني بود ، به - همين دليل بسياري از قوانيني كه در سالم سازي جامعه مؤثر است در اين سوره نازل شده است .
از طرفي چون افرادي كه تار و پود اين جامعه نو پا را تشكيل مي دادند ، افراد بت پرست ديروز با آن همه آلودگي هاي دوران جاهليت بوده اند ، لذا بايد قبل از هر چيز رسوبات گذشته را از مغز و روح آنها بيرون ساخت و به جاي آن قوانين و برنامه هائي كه براي نوسازي يك جامعه فرسوده لازم است قرار داد بطور كلي بحث هاي مختلفي كه در اين سوره مي خوانيم عبارتند از :
- دعوت به ايمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت .
- قسمتي از سرگذشت پيشينيان براي آشنائي هر چه بيشتر به سرنوشت جامعه هاي نا سالم .
- حمايت از كساني كه نيازمند به كمك هستند ، مانند يتيمان ، و دستورهاي لازم براي نگاهداري و مراقبت از حقوق آنها .
- قانون ارث بر اساس يك روش طبيعي و عادلانه در برابر شكل بسيار زننده اي كه در آن زمان داشت و به بهانه هاي مختلفي افراد ضعيف را محروم مي ساختند .
- قوانين مربوط به ازدواج و برنامه هائي براي حفظ عفت عمومي .
- قوانين كلي براي حفظ اموال عمومي .
- كنترل و نگهداري و بهسازي نخستين واحد اجتماع يعني محيط خانواده .
- حقوق و وظائف متقابل افراد جامعه در برابر يكديگر .
- معرفي دشمنان جامعه اسلامي و بيدار باش به مسلمانان در برابر آنها .
- حكومت اسلامي و لزوم اطاعت از رهبر چنين حكومتي .
- تشويق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده .
- معرفي دشمناني كه احيانا فعاليت هاي زير زميني داشتند .
- اهميت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با يك جامعه فاسد و غير قابل نفوذ .
- مجددا بحث هائي در باره ارث و لزوم تقسيم ثروت هاي متراكم شده در ميان وارثان .

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

سوره مبارکه مائده

سوره مبارکه مائده : هر کس روزهاى پنج شنبه سوره مائده را قرائت کند، ایمانش ، به ظلم آلوده نمى شود.

محتواي سوره

محتويات اين سوره
اين سوره از سوره هاي مدني است و 120 آيه دارد و گفته اند پس از سوره فتح نازل شده
است ، و طبق روايتي تمام اين سوره در حجة الوداع و بين مكه و مدينه نازل شده است .
اين سوره محتوي يك سلسله از معارف و عقائد اسلامي و يك سلسله از احكام و وظائف ديني
است .
در قسمت اول به مساله ولايت و رهبري بعد از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و
مساله تثليث مسيحيان و قسمتهائي از مسائل مربوط بقيامت و رستاخيز و بازخواست از
انبياء در مورد امتهايشان اشاره شده است .
و در قسمت دوم ، مساله وفاي به پيمانها ، عدالت اجتماعي ، شهادت به عدل و تحريم قتل
نفس ( و به تناسب آن داستان فرزندان آدم و قتل هابيل بوسيله قابيل ) و همچنين توضيح
قسمتهائي از غذاهاي حلال و حرام و قسمتي از احكام وضو و تيمم آمده است .
و نامگذاري آن به سوره مائده بخاطر اين است كه داستان نزول مائده براي ياران مسيح -
در آيه 114 - اين سوره ذكر شده است .

بسم الله الرحمن الرحيم

سوره عظيم الشرف الانعام

فضيلت

در بحار از تفسير علی بن ابراهيم از حضرت رضا علیه السلام فرمودند: نازل شد سوره انعام به تمامی يکمرتبه و مشايعت کردند او را هفتاد هزار ملک تا فرود آورند نزد پيغمبر صلی الله عليه و آله و سلم و صداها به ذکر تسبيح و تهليل و تکبير بلند کرده بودند. پس کسی که بخواند اين سوره را، تسبيح می گويند اين ملائکه برای او تا روز قيامت.
پس عظيم شماريد و گرامی داريد او را زيرا که اسم مبارک (الله) در هفتاد جای او است و اگر می دانستند مردم چه فضيلت است در قرائت آن، هيچگاه ترک نمی کردند خواندن آن را.
و از کعب الاخيار منقول است که چون روز قيامت شود، حقتعالی به قاری اين سوره خطاب کند که ای بنده من! در سايه من آی و از ثمرات بهشت متمتع شو و آب کوثر من بياشام و از چشمه سلسبيل غسل کن که تو بنده منی و من خداوند توام.
و از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که فرمودند: کسی که بنويسد اين سوره را به مشک و زعفران و بياشامد شش روز متوالی، خير بسيار روزی او خواهد شد و به مرض سودا مبتلا نشود و خداوند او را از تمام مرض ها عافيت فرمايد.


اهداف و محتوا


- كیفیت نزول این سوره

سوره انعام مكی، و نیز نخستین سوره مكی درترتیب مصحف موجود می باشد.امام فخر رازی در تفسیر كبیر ( مفاتیح الغیب) می گوید:
این سوره از دو نوع ویژگی از نظر فضیلت برخوردار است:
- یكی آنكه دفعةً واحده و یكباره نازل شد.
دیگر آنكه هزار فرشته نزول آنرا مشایعت كردند، چون این سوره مشتمل بر دلائل توحید و عدل و نبوت و معاد و ابطال مذاهب باطل و خرافی و مكاتب ملحدین است.
2- چرا این سوره به " انعام" نامبرده است؟

این سوره را" سوره انعام" می نامند، و انعام به معنی چهارپایان و دامهائی هستند كه دارای سم شكافته و خُف و سپل می باشند، از قبیل: گاو و گوسفند و شتر با همه انواعش.علت نامگذاری سوره مذكور به " انعام" این است كه به گونه ای مفصل و مبسوط متعرض ذكر چهار پایان و دامها شده كه این تفصیل در سوره های دیگر نیامده است. از چهارپایان در موارد زیادی در قرآن كریم به صورت گذرا سخن رفته است؛ اما سوره انعام درباره انعام و چهارپایان آنچنان گسترده و طولانی بحث كرده كه پانزده آیه این سوره( یعنی از آیه 136 تا آخر آیه 150) را به خود اختصاص داده است.
3- تاریخ نزول سوره انعام:

سوره انعام در سال چهارم بعثت محمدی( صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشت، یعنی نزول این سوره- پس از آنكه نبی اكرم( صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور به دعوت علنی مردم شد، آنهم پس از آنكه سه سال مردم را بطور سری و پنهان به اسلام فرا می خواند- نازل گشت.فترت و ظرف مدتی كه سوره انعام طی آن نازل شد از امتیاز خاصی برخوردار است؛ به این معنی كه مشركین برای مقاومت و رد و انكار دعوت اسلامی بسیار سخت دلی و سرسختی نشان داده، و در چنین مدتی كه آیات سوره انعام نازل می شد شدیداً در درون خود احساس نارضائی می كردند.
4- هدفهای عمده و اساسی سوره انعام:

هدفهای عمده ای كه این سوره به سوی آنها نشانه رفته است تثبیت و تأیید عقائد بنیادی سه گانه ای است كه مشركین درآن روزگاران با آنها درگیر بودند، و این عقائد سه گانه عبارتند از:اولاً- توحید و اعتقاد به یگانگی خداوند متعال. اقامه دلیل یعنی استدلال بر وحدت الوهیت از طریق معطوف ساختن انظار به آثار ربوبیت و نیز به صفات خدائی كه آفریدگار عالم و دارای تصرف در آن است به همین بخش ارتباط دارد؛ چنانكه ابطال عقیده شرك، و از میان بردن شبهات مشركین، و تثبیت این حقیقت كه عبادت و توجه و تحلیل و تحریم فقط به خدا باز می گردد به همین بخش مربوط است.
ثانیاً ایمان به رسول و فرستاده ای كه از سوی خدا گسیل شده، و نیز ایمان به كتابی كه فرو فرستاد، و بیان وظیفه این رسول و رد شبهاتی كه پیرامون مسأله وحی و رسالت مطرح می باشد.
ثالثاً- ایمان به روز واپسین و ثواب و عقاب و جزاء كه در چنان روزی برای مردم پیش بینی شده است.
توضیح این اهداف:

الف- وحدت الوهیت- یا – یگانگی معبود:سوره انعام با تقریر و بیان حقیقتی آغاز شده است كه در هر دین و آئین آسمانی و بر زبان هر رسول و پیامبری نخستین پیام را تشكیل می دهد. یعنی حقیقتی كه هر فطرت سلیم آنرا باور می دارد، و جهان با زمین و آسمانش گویا و راهنمای این حقیقت است. حقیتی كه به ما می گوید: آن معبودی كه حمد و ستایش مطلقه و تنزیه و تقدیس بی حد و مَر از آن او است عبارت از خدای یگانه می باشد.
" اَلحَمدُ للهِ الَّذی خَلَقَ السَمواتِ وَ الارضَ وَ جَعَلَ الظُلُّماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِم یعدِلُونَ"( انعام:1)
سپاس از آن خدایی است كه آسمانها و زمین را آفرید و تاریكیها و روشنائی را مقرر كرد، آنگاه ( با وجود این همه نظم در آسمانها و زمین و پی آمد شب و روز) كفار برای پروردگار همتا قرار می دهند.

ب- مسأله وحی و رسالت:

یكی از رحمتهای الهی نسبت به بندگانش این است كه رسولانی به سوی آنها گسیل داشته، و كتبی را برای هدایت مردم و نجات آنان از گمراهی و رهائی آنها از تاریكیها و رهنمون شدن آنان به روشنائی فرو فرستاد.سوره انعام به این حقیقت اهتمام و عنایت دارد، و طی ایات فراوانی از جنبه های مختلف راجع به وحی و رسالت سخن گفته است كه:
- پاره ای از این آیات با اثبات وحی وبیان حكمت آن و رد منكران وحی پیوند می خورد.
- پاره ای دیگر به بیان آنچه از وظایف رسول و فرستاده خدا است، و آنچه از وظائف او نیست مربوط می گردد.
- پاره ای از آیات این سوره به موضع گیری مردم در برابر رسالات الهی ارتباط دارد.
- وسرانجام پاره ای دگر به آداب و آئینهائی مربوط می شود كه خداوند آنها را برای رسول خود ترسیم كرده است، آدابی كه سزا است رسول، سلوك و رفتار خود را - با مخالفان و موافقان خویش- بر اساس آن تنظیم نماید.

ادامه دارد

تكذیب رسولان خدا:

سوره انعام موضع تكذیب كنندگان رسالت را متعرض شده و خاطر نشان كرده است كه این تكذیب یك سنت و شیوه كهن و دیرینه است؛ بنابراین باید رسول خدا شكیبا و صابر باشد تا در برابر تكذیب آنان دلزده و دلتنگ نگردد، و از هدایت آنها نومید نشود. سوره انعام بیانگر این حقیقت است كه فرجام نیك از آن مرسلین، و سوء عاقبت و سرانجام بد و ناخوش نصیب تكذیب كنندگان رسالت می باشد، و می فرماید:قَد نَعلَمُ اِنَّهُ لَیحزُنُكَ الَّذی یقُولُونَ فَاِنَّهُم لا یكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظالِمینَ بِآیاتِ اللهِ یجحَدُونَ . وَ لَقَد كُذِّبَت رُسُلٌ مِّن قَبلِكَ فَصَبَرُوا عَلی ما كُذِّبُوا وَ اُوذوا حَتّی اَتاهُم نَصرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللهِ وَ لَقَد جاء َكَ مِن نَّبَإی المُرسَلینَ."( انعام: 33 ، 34)
به یقین می دانیم گفتار آنان[ كه شاعر، یا ساحر، و یا مجنونت می خوانند] ترا اندوهگین می سازد؛ ولی آنان ترا[ قلباً] تكذیب نمی كنند، اما ستم پیشه ها آیات خدا را مورد انكار قرار می دهند و چنین بود كه پیامبرانی پیش از تو مورد تكذیب قرار گرفتند، اما بر سر آنچه تكذیب شدند و آزار دیدند تحمل و شكیبائی ورزیدند تا آنكه نصرت ما به آنها رسید و كسی نمی تواند فرمان و سنتهای الهی را دگرگون كند، و به یقین از اخبار رسولان[درسها و گزارشهائی عبرت آموز ] به تو رسیده است.
" وَ لَقَدِ استُهزِی بِرُسُلٍ مِن قَبلِكَ فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِرُوا مِنهُم ما كانُوا بِهِ یستَهزِئُونَ" ( انعام:10)
و تحقیقاً رسولان و پیامبرانی كه قبل از تو بودند مورد استهزاء قرار گرفتند، اما سرانجام آنچه را كه به استهزاء گرفتند دامانشان را گرفت.
5- داستان ابراهیم خلیل(علیه السلام)

سوره انعام پاره ای از داستان ابراهیم خلیل (علیه السلام) را عهده دار است. ابراهیم، پدر انبیاء است و آن رسولی است كه برای دفاع ازتوحید و رویاروئی و مبارزه با بت پرستان به پا خاست، و با اندیشه خود درباره ملكوت آسمانها و زمین دقیق گشت تا قومش را از طریق گفتگو و مذاكره و مناظره به فساد عقیده و ایده شان و نیز به دلیل اشتباهشان- كه ستارگان و ماه و خورشید و جز آنها را به عنوان معبود خویش برگزیدند- رهنمون شود.6- ده فرمان و یا وصایا و سفارشهای ده گانه در سوره انعام:

ربع اخیر سوره انعام با دعوت و فراخواندن مردم به ده توصیه و سفارشی آغاز می شود كه عبارتند از :نهی از شرك به خدا.
امر به احسان نسبت به والدین.
نهی از كشتن فرزندان به خاطر ترس از نیاز و تنگدستی.
نهی از نزدیك شدن و انس گرفتن با فواحش یعنی كارهای زشت.
نهی از آدم كشی و قتل نفسی كه خداوند آنرا تحریم كرده است.
امر به احسان نسبت به یتیم.
اتمام و كامل اداء كردن پیمانه و وزن در مورد كالاها.
امر به عدل و داد در هر كار.
امر به وفا نسبت به هرگونه عهد و پیمان.
امر به استقامت و اعتدال و میانه روی بر صراط مستقیم.
تفصیل و توضیح فشرده این وصایای ده گانه:

نهی از شرك به خدا :نخستین توصیه از این وصایای ده گانه عبارت است از:
" قُل تَعالَوا اَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَیكُم اَلاّ تُشرِكُوا بِه شَیئَاً"( انعام:151)
بگو: بیائید تا برای شما آنچه را كه خدا بر شما تحریم كرد بخوانم مبنی بر اینكه هیچ چیزی را شریك او قرار ندهید.
احسان به والدین:

توصیه دوم عبارت است از :" وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً"( انعام:151)
و نسبت به والدین نیكی كردن.
نهی از فرزند كُشی

در توصیه سوم خداوند متعال مردم را از كشتن فرزندان- اگر چه تنگدست باشند- نهی می كند:" وَلاتَقتُلوُا اَولادَكُم مِن اِملاقٍ نَحنُ نَرزُقُكُم وَ اِیاهُم."( انعام:151)
فرزندان خود را از روی تنگدستی نكشید ما به شما و آنها روزی می رسانیم.
نهی از ارتكاب كارهای زشت پیدا و ناپیدا:

چهارمین توصیه الهی این است كه مردم از نزدیك شدن یعنی ارتكاب كارهای زشت خودداری كنند." وَ لا تَقرَبُوا الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَنَ"( انعام:151)
به كارهای زشت اعم از پیدا و ناپیدا نزدیك نشوید و به آنها دست نیازید.
فواحش عبارت از هرعملی است كه عقل و خرد سالم و فطرت و سرشت پاك انسان آن را زشت و ناخوش بر می شمارد.
نهی از آدم كشی:

در توصیه پنجم می بینیم خداوند متعال مانع از آدم كشی هائی است كه بی جا و بدون مجوز شرعی انجام می گیرد:" وَ لا تَقتُلوُا لِنَفسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ اِلاّ بِالحَقِّ ذلِكُم وَصّاكُم بِه لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ"( انعام:151)
و نفسی كه خداوند محترم بر شمرده- جز به حق- نكشید . این است آنچه خداوند شما را بدان توصیه كرده است، باشد كه بیندیشید.
نهی از خوردن مال یتیم و اجحاف نسبت به آن:

ششمین توصیه الهی درباره مال یتیمان و افراد بی سرپرستی است كه باید به شدت از اجحاف و تصرف نا به جا در مورد آن خودداری نمود." وَ لا تَقرَبُوا مالَ الیتیمِ اِلاّ بِالَّتی هِی اَحسَنُ"( انعام:152)
و به مال یتیم نزدیك نشوید و به آن دست نیازید مگر به وجهی كه درست تر و نیكوتر است.
انصاف در پیمانه كردن و توزین كالا:

سفارش هفتم پروردگار متعال پیمانه كردن دقیق و توزین صحیح كالاهائی است كه مورد خرید و فروش قرار می گیرد، و یا از طرق دیگر باید به دیگران تسلیم گردد:" وَ اَوفُوا الكَیلَ وَ المیزانَ القِسطِ "( انعام:152)
و پیمانه و ترازو را عادلانه برگزار كرده وتام و كامل انجام دهید.
رعایت عدالت:

در هشتمین توصیه الهی می بینیم خداوند مردم را به عدالت و انصاف در گفتار فرا می خواند:" وَ اِذا قُلتُم فَاعدِلُوا"( انعام:152)
و هنگامی كه سخن می گوئید عدالت را رعایت كنید.
وفاء به عهد و پای بند بودن به پیمان:

خدا در نهمین توصیه خود، مردم را به وفاء نسبت به پیمان و به ویژه نسبت به پیمان الهی وا می دارد:" وَ بِعَهدِ اللهِ اَوفُوا"( انعام:152)
و به عهد و پیمان خدا وفادار باشید.
پیروی از راه راست:

سرانجام، دهمین توصیه پروردگارمتعال گام نهادن در صراط مستقیم و پیروی از آن و احتراز از بیراهه ها است:" وَ اِن هذا صِراطی مَُستَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِِكُم عَن سَبیلِهِ "( انعام:153)
و اینكه این، راه مستقیم من است؛ بنابراین از آن پیروی كنید و از پی راههایی ( دیگر) نروید كه شما را از راه راست او می پراكند و منحرف می سازد.

تفکر و تعمق در سوره انعام اثرات شگرفي را در ترقي سلوکي به دنبال دارد که زبان از گفتن آنها قاصر است.

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام بر جناب Fagheer

فرموده اید که " سوره مبارکه مائده : هر کس روزهاى پنج شنبه سوره مائده را قرائت کند، ایمانش ، به ظلم آلوده نمى شود."
می گویند خوارج دائما نماز و قران می خواندند ولی این منافاتی با فرمایش جنابعالی ندارد چرا که به احتمال قوی آنها سوره مائده را در روزهای دیگر به جز پنچشنبه قرائت می کردند و حتما اگر این سوره را در روزهای پنجشنبه قرائت می کردند ایمانشان به ظلم آلوده نمی شد. فاین تذهبون در قرن بیست و یکم.

سلام

چه خوب مسدله ای مطرح کردید در این روزها
امام رضا چه فرمودند؟
علیهما السلام

کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل فی حصنی امن من عذابی خب تا اینجا حله هرکه قائل شه به این کلمه از عذاب در امانه

لیکن

سرشان را از هودج بیرون اوردند و لکن بشرطها و شروطها و انا من شروطها

الله اکبر چه زیباست این کلمه

می خواهند بفرمایند تمام اینها زمانی تحقق پیدا می کند که تسلیم امر الهی باشید و گرنه هیچ عملی بالا نمی رود
و ولایت اولین امر الهی است
خوارج ولایت نداشتند برادر

یا علی

از کجا مطمئنید که امام علی بن موسی سرشان را از هودج بیرون آوردند؟ قسمت دوم این روایت با قران در تضاد است. جنابعالی آیه ای از قران را بیاورید که در آن برای وحدانیت الله شرط و شروطی قائل شده باشد.

جناب موحد
اجازه بدهید اول دیدگاهها مشخص شود

عنایت می فرمایید برای بنده مفهوم کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل فی حصنی امن من عذابی را بفرمایید؟

ممنون می شوم

باسمه تعالی
با سلام و تشکر
ثوابهایی که در روایات در مورد خواندن سوره ها آمده است در مورد کسی است که حق تلاوت قرآن را به جا آورد ( الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یومنون به، بقره 121) و حق تلاوت بنابر حدیثی از امام صادق علیه السلام برای کسی است که قرآن را شمرده شمرده بخواند د ر آیاتش تفکر نماید و بفهمد و به آن عمل نماید.
با تشکر:Gol:


با سلام:Gol:

موحد;55791 نوشت:
از کجا مطمئنید که امام علی بن موسی سرشان را از هودج بیرون آوردند؟

ضمن تأیید پاسخ کاربر محترم Fagheer ... لازم بذکر است:

آیا شما عمر و ابابکر را به چشمان خود دیده اید؟ آیا شما دیده اید که ابابکر در شب هجرت، با پیامبر در غار ثور بوده؟ و ده ها سؤال دیگر تاریخی؟

اینگونه سؤالات در عین حالیکه پاسخش بر اهل نظر روشن است، جز از افراد مریض القلب صادر نمی شود.

موحد;55791 نوشت:
قسمت دوم این روایت با قران در تضاد است. جنابعالی آیه ای از قران را بیاورید که در آن برای وحدانیت الله شرط و شروطی قائل شده باشد.

اما در پاسخ به بخش دوم سؤال و پست قبلی تان گفتنی است:

قرآن شريف در سوره حجرات قضيه عدّه‏اى اعرابى را تعريف مى‏كند كه خدمت پيامبر مكرم اسلام آمدند و عرض كردند ما «ايمان» آورده‏ايم، ولى پيامبر مكرم اسلام به فرمان خداوند به ايشان فرمود: نگوئيد ايمان آورده‏ايم، بلكه بگوئيد اسلام آورده‏ايم و هنوز ايمان در قلب‏هاى شما وارد نشده است: «قالتِ الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا يدخُلِ الايمانُ فى قلوبِكُم»؛ (حجرات، آيه‏ى 14).

از قسمت بعدى آيه چنين استفاده مى‏شود كه ايمان زمانى تحقّق پيدا مى‏كند كه مؤمن حقيقى، از خداوند و رسولش اطاعت و پيروى نمايد «... و ان تطيعُواللّه‏ و رسوله... ان اللّه‏ غفور رحيم» و اگر ايمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ايمان راه نيافته، به عبارتى ايمان يك درجه از اسلام برتر است. لذا در حديث مى‏خوانيم: «الايمان اقرارٌ و عمل و الاسلام اقرارٌ بلاعمل» ايمان عبارت است از باور قلبى و عملى به آن (اصول كافى، ج 2، ص 24).

علاوه بر اینکه طبق آیات و روایات، اطاعت از خدا و رسول و اولواالامر، و رجوع در اختلافات و تنازعات به پیامبر (ص) به مؤمنان توصیه شده و این خود نشان از خصوصیات و شرایط ایمان است. "یا ایهاالذین آمنوا اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولواالامر منکم ...".(نساء، 59)

از اینرو، بیان امام رضا (ع) در حدیث سلسلة الذهب، مبنی بر واجد شرط بودن ورود در حصن و حصار کلمة "لا اله الا الله" هیچ تعارض و تناقضی با آیات قرآن و روایات نبوی ندارد.

زیرا در این حدیث، صحبت از شرایط ورود در حصن و حصار کلمۀ لااله الا الله است نه اینکه وحدانیت خدا را به شرایطی منوط کرده باشد. بدیهی است، وحدانیت خدا با ادلۀ عقلی و نقلی و بدون احتیاج به شرایطی ثابت است.

این دو موضوع (1. وحدانیت خدا و 2. شرایط ورود به حصار ایمان به کلمةالله) دو مطلب مجزا از یکدیگرند و این سؤال شما بوضوح مغلطه آمیز است.

بنابر این، مطلبی که در خصوص تحقق فضیلت سورۀ مائده گفته شده، مربوط به کسانی است که ایمان واقعی داشته باشند یعنی ولایت رسول و اولواالامر (اهل بیت (ع)) را در ادامۀ ولایت الله پذیرفته باشند. از آنجائیکه خوارج فاقد چنین ایمانی بودند این مغلطۀ شما راه به جائی نداشته و حتی اگر خوارج روز پنج شنبه هم سوره را قرائت می کردند، حفظ ایمان و فضیلت قرائت سوره شامل شان نمی گردید، زیرا اصلاً ایمان به قلب هایشان وارد نگردیده بود.

موفق باشید ...:Gol:

Fagheer;55847 نوشت:
عنایت می فرمایید برای بنده مفهوم کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل فی حصنی امن من عذابی را بفرمایید؟

[=Arial Narrow]با سلام خدمت دوستان وتبریک به مناسبت میلاد امام رضا(ع).

منظور از این حدیث که امام رضا(ع) فرموده این است که هر شخصی وقتی به خدای یکتا ایمان بیاورد و جزء او خدایی دیگر اختیار نکند داخل در یک جایگاهی شده که در روایت تأبیر به حصار شده یعنی خطری او را تهدید نمیکنه. در این صورت دیگر در آخرت عذاب هم نمی شود چون به خدا ایمان آورده وتنها از او یاری می خواهد. اما حدیث ادامه دارد که امام فرمودند و لکن بشرطهاو أنامن شروطها،یعنی اگر می خواهید به خدا وبعد داخل حصار او شوید باید ولایت ومحبت ما اهل بیت را داشته باشید تابه این مرحله برسید والا نمی شود

پس فرمایش امام به این معنی است که توحید در صورتی مقبول درگاه خداوند است که همراه با پذیرش ولایتاهل بیت باشد.

اصولا توحید واقعی به معنای فنا در معبود است و فنا حاصل نمی شود مگر با تسلیم مطلق
و ولایت علی و اولاد علی علیه السلام بارها و بارها در قران به صورت کنایه امیز امر شده است

بسم الله الرحمن الرحيم
المص(٭) كِتَبٌ أُنزِلَ إِلَيْك فَلا يَكُن في صدْرِك حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَ ذِكْرَي لِلْمُؤْمِنِينَ(٭)

سوره مبارکه اعراف

محتواي سوره

همانطور كه مي دانيم بيشتر سوره هاي قرآن ( 80 تا 90 سوره ) در مكه نازل شده است ، و با توجه به وضع محيط مكه ، و چگونگي حال مسلمانان در آن 13 سال ، و همچنين با مطالعه تاريخ اسلام بعد از هجرت ، كاملا روشن مي شود كه چرا لحن سوره هاي مكي با مدني فرق دارد .
در سوره هاي مكي غالبا بحث از مبدء و معاد ، اثبات توحيد و دادگاه رستاخيز ، و مبارزه با شرك و بت پرستي ، و تثبيت مقام و موقعيت انسان در جهان آفرينش به ميان آمده است ، زيرا دوران مكه دوران سازندگي مسلمانان از نظر عقيده و تقويت مباني ايمان به عنوان زيربناي يك نهضت ريشه دار بود .
در دوران مكه پيغمبر اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) وظيفه داشت ، افكار خرافي بت پرستي را از مغزها بشويد ، و به جاي آن روح توحيد و خداپرستي و احساس مسؤليت قرار دهد .
انسانهائي را كه در دوران بت پرستي ، تحقير شده و شكست خورده بودند ، به عظمت مقام و موقعيت خويش آشنا سازد ، و در نتيجه از آن ملت پست و زبون و خرافي و منفي ، مردمي با شخصيت ، با اراده ، با ايمان و مثبت بسازد ، و دليل پيشرفت سريع و برق آساي اسلام در مدينه نيز همين زير بناي محكم بود كه در دوران مكه به دست پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و در پرتو آيات قرآن ساخته شده بود .
آيات سوره هاي مكي نيز همه متناسب با همين هدف خاص است .
اما دوران مدينه ، دوران تشكيل حكومت اسلامي ، دوران جهاد در برابر دشمنان ، دوران ساختن يك جامعه سالم بر اساس ارزشهاي انساني و عدالت اجتماعي بود .
لذا سوره هاي مدني در بسياري از آياتش به جزئيات مسائل حقوقي ، اخلاقي ، اقتصادي ، جزائي و ساير نيازمنديهاي فردي و اجتماعي مي پردازد .
اگر مسلمانان امروز نيز بخواهند عظمت ديرين خود را تجديد كنند ، بايد همين برنامه را عينا اجرا كنند ، و اين دو دوران را بطور كامل طي نمايند ، و تا آن زيربناي عقيده اي محكم بنا نشود ، مسائل روبنائي ، استقامت و استحكامي نخواهد داشت .
به هر حال چون سوره اعراف از سوره هاي مكي است ، تمام مشخصات يك سوره مكي در آن منعكس است ، لذا مي بينيم : در آغاز اشاره كوتاه و محكمي به مساله مبدء و معاد كرده .
سپس براي احياي شخصيت انسان ، داستان آفرينش آدم را با اهميت فراوان شرح مي دهد .
بعد پيمانهائي را كه خدا از فرزندان آدم در مسير هدايت و صلاح گرفته يك يك بر مي شمرد .
سپس براي نشان دادن شكست و ناكامي اقوامي كه از مسير توحيد و عدالت و پرهيزگاري منحرف مي شوند ، و هم براي نشان دادن پيروزي مومنان راستين ، سرگذشت بسياري از اقوام پيشين و انبياي گذشته مانند نوح و لوط و شعيب را بيان كرده و با سرگذشت مشروح بني اسرائيل و مبارزه موسي با فرعون پايان مي دهد .
در آخر سوره بار ديگر به مساله مبدء و معاد باز مي گردد و انجام و آغاز را بدينوسيله تكميل مي كند .

ثواب قرائت سوره

بین او و ابلیس حجابی واقع می شود و حضرت آدم (ع) در روز قیامت شفیع اوست.
خواندن در هر ماه: روز قیامت از کسانی است که غم و اندوه ندارند.
خواندن در هر جمعه: روز قیامت نیاز به حسابرسی ندارد.


امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره اعراف را در هر ماه بخواند، در روز قیامت از کسانى خواهد بود که هیچ ترس و اندوهى ندارند. و اگر در هر جمعه آن را قرائت نماید، از کسانى خواهد بود که در روز قیامت مورد محاسبه قرار نمى گیرند

و نيز فرمود : در اين سوره آيات محكمه اي است ، قرائت و تلاوت و قيام به آنها را فراموش نكنيد ، زيرا اينها روز رستاخيز در پيشگاه خدا براي كساني كه آنها را خوانده اند گواهي مي دهند ! نكته اي كه از روايت فوق به خوبي استفاده مي شود ، اين است كه رواياتي كه درباره فضيلت سوره ها آمده است به اين معني نيست كه تنها قرائت اين سوره ها داراي آنهمه نتائج و ثمرات بزرگ است ، بلكه آنچه به اين خواندن ارزش نهائي مي بخشد همان ايمان به مفاد آنها و سپس عمل كردن بر طبق آن است .
و لذا در روايت فوق مي خوانيم قرائتها و تلاوتها و القيام بها ، و نيز در همين روايت مي خوانيم كه فرمود : كسي كه اين سوره را بخواند ، در قيامت مصداق الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون است و اين در حقيقت اشاره لطيفي به آيه 35 همين سوره است كه مي فرمايد : فمن اتقي و اصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون : آنها كه تقوا پيشه كنند و ( خويش و جامعه را ) اصلاح نمايند ، نه ترسي خواهند داشت و نه غمي .
همانگونه كه ملاحظه مي كنيد ، اين مقام مخصوص كساني است كه تقوا داشته باشند و در مسير اصلاح گام بردارند ، به علاوه اصولا قرآن كتاب عقيده و عمل است ، و قرائت و تلاوت مقدمه اي بر اين موضوع محسوب مي شود .
راغب در كتاب مفردات ، در ذيل ماده تلاوت مي گويد مراد از يتلونه حق تلاوته اين است كه با علم و عمل از آيات قرآن ، پيروي مي كنند يعني تلاوت مفهومي بالاتر از مفهوم قرائت دارد و با يك نوع تدبر و تفكر و عمل همراه است .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَسئَلُونَك عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ للَّهِ وَ الرَّسولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصلِحُوا ذَات بَيْنِكمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(1)

سوره مبارکه انفال

محتواي سوره و فضيلت

در هفتاد و پنج آيه اي كه در سوره انفال وجود دارد مباحث بسيار مهمي مطرح شده است : نخست اشاره به بخش مهمي از مسائل مالي اسلام از جمله انفال و غنائم كه پشتوانه مهمي براي بيت المال محسوب مي گردد ، شده است .
سپس مباحث ديگري مانند : صفات و امتيازات مؤمنان واقعي ، و داستان جنگ بدر ، يعني نخستين برخورد مسلحانه مسلمانان با دشمنان ، و حوادث عجيب و عبرت انگيزي كه در اين جنگ واقع شد .
قسمت قابل ملاحظه اي از احكام جهاد و وظائف مسلمانان در برابر حملات پي گير دشمن .
جريان پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و داستان آن شب تاريخي هجرت ( ليلة المبيت ) .
وضع مشركان و خرافات آنها قبل از اسلام .
چگونگي ضعف و ناتواني مسلمانان در آغاز كار و سپس تقويت آنها در پرتو اسلام .
حكم خمس و چگونگي تقسيم آن .
لزوم آمادگي رزمي و سياسي و اجتماعي براي جهاد در هر زمان و مكان .
برتري نيروهاي معنوي مسلمانان بر دشمن علي رغم كمبود ظاهري نفرات آنها .
حكم اسيران جنگي و طرز رفتار با آنها .

هجرت كنندگان و آنها كه هجرت نكرده اند .
مبارزه و در گيري با منافقان و راه شناخت آنها و بالاخره يك سلسله مسائل اخلاقي و اجتماعي سازنده ديگر .
به همين دليل جاي تعجب نيست كه در پاره اي از روايات كه در فضيلت تلاوت اين سوره وارد شده ، مانند روايتي كه از امام صادق (عليه السلام) به ما رسيده مي خوانيم كه فرمود : من قرء الانفال و برائة في كل شهر لم يدخله نفاق ابدا و كان من شيعة امير المؤمنين (عليه السلام) حقا و ياكل يوم القيامة من موائد الجنة معهم حتي يفرغ الناس من الحساب .
كسي كه سوره انفال و برائت را در هر ماه بخواند ، هرگز روح نفاق در وجود او وارد نخواهد شد و از پيروان حقيقي امير مؤمنان علي (عليه السلام) خواهد بود و در روز رستاخيز از مائده هاي بهشتي با آنها بهره مي گيرد ، تا مردم از حساب خويش فارغ شوند .
زيرا همانطور كه سابقا هم اشاره شد فضائل سوره هاي قرآن و پاداش هاي بزرگي كه به تلاوت كنندگان وعده داده شده تنها در پرتو خواندن الفاظ آن به دست نمي آيد بلكه خواندن مقدمه اي است براي انديشه ، و انديشه وسيله اي است براي فهم ، و فهم مقدمه اي است براي عمل ، و از آنجا كه در سوره انفال و برائت صفات منافقان و همچنين مؤمنان راستين تشريح شده آنها كه آن را بخوانند و در زندگي خود پياده كنند هيچگاه گرفتار روح نفاق نخواهند شد و همچنين از آنجا كه در اين دو سوره به صفات مجاهدان راستين و گوشه اي از فداكاري هاي سرور مجاهدان علي (عليه السلام) اشاره شده آنها كه محتويات اين دو سوره را درك و اجرا نمايند از شيعيان راستين امير مؤمنان (عليه السلام) خواهند بود .

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ إِلي الَّذِينَ عَهَدتم مِّنَ الْمُشرِكِينَ(1) فَسِيحُوا في الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشهُر وَ اعْلَمُوا أَنَّكمْ غَيرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مخْزِي الْكَفِرِينَ(2)

سوره فخيمه توبه

محتواي سوره

پيش درآمد

- نامهاي اين سوره .
مفسران براي اين سوره نامهاي زيادي كه بالغ بر ده نام مي شود ذكر كرده اند ، كه از همه معروف تر برائت و توبه و فاضحه است ، و هر يك از اين نامها دليل روشني دارد ، نام برائت به اين جهت بر اين سوره گذارده شده كه آغاز آن برائت و بيزاري خداوند از مشركان پيمان شكن است .
و توبه به اين خاطر است كه در اين سوره سخن از توبه فراوان به ميان آمده ، و نامگذاري به فاضحه به جهت آن است كه آيات مختلفي از آن موجب رسوائي و فضاحت منافقان و پرده برداري از روي اعمالشان بوده است .

- تاريخچه نزول سوره
اين سوره آخرين سوره يا از آخرين سوره هائي است كه بر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) در مدينه نازل گرديد ، و همانگونه كه گفتيم داراي 129 آيه است .
آغاز نزول آن را در سال نهم هجرت مي دانند ، و مطالعه آيات سوره نشان مي دهد كه قسمتي از آن پيش از جنگ تبوك ، و قسمتي به هنگام آمادگي براي جنگ ، و بخش ديگري از آن پس از مراجعت از جنگ نازل شده است .
از آغاز سوره تا آيه 28 قبل از فرا رسيدن مراسم حج نازل گرديده ، و همانطور كه شرح آن به خواست خدا خواهد آمد ، آيات آغاز اين سوره كه پيرامون وضع باقيمانده مشركان بود در مراسم حج به وسيله امير مؤمنان علي (عليه السلام) به مردم ابلاغ شد .

محتواي سوره

- محتواي سوره
از آنجا كه اين سوره به هنگام اوج گرفتن در جزيره عرب و پس از در هم شكسته شدن آخرين مقاومت مشركان نازل گرديده ، محتواي آن داراي اهميت ويژه و فرازهاي حساسي است .
قسمت مهمي از آن پيرامون باقيمانده مشركان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها ، و الغاء پيمانهائي است كه با مسلمانان داشتند ( بخاطر نقض مكرر اين پيمانها از طرف آنان ) تا بقاياي بت پرستي براي هميشه از محيط اسلام بر چيده شود .
و از آنجا كه با گسترش اسلام و در هم شكسته شدن صفوف دشمنان عده اي تغيير چهره داده ، خود را در صفوف مسلمانان جاي دادند ، تا در فرصت مناسب به اسلام ضربه كاري زنند ، قسمت مهم ديگري از اين سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن مي گويد ، و به مسلمانان شديدا هشدار مي دهد و نشانه هاي منافقان را بر مي شمرد .
بخش ديگري از اين سوره پيرامون اهميت جهاد در راه خدا است ، زيرا در اين موقع حساس غفلت از اين موضوع حياتي باعث ضعف و عقب نشيني و يا شكست مسلمانان مي شد .
بخش مهم ديگري از اين سوره به عنوان تكميل بحثهاي گذشته از انحراف اهل كتاب ( يهود و نصاري ) از حقيقت توحيد ، و انحراف دانشمندانشان از وظيفه رهبري و روشنگري سخن مي گويد .
و نيز در آيات ديگري به تناسب بحثهاي مربوط به جهاد ، مسلمانان را به اتحاد و فشردگي صفوف دعوت مي كند و متخلفين يعني افراد سست و تنبلي كه به بهانه هاي مختلف شانه از زير بار وظيفه جهاد تهي مي كردند شديدا سرزنش و ملامت و به عكس از مهاجرين نخستين و ساير مؤمنان راستين مدح و ستايش مي كند .
و از آنجا كه جامعه گسترده اسلامي در آن روز نيازهاي مختلفي پيدا كرده بود ، كه مي بايست بر طرف گردد ، به همين مناسبت بحثي از زكات ، و پرهيز از تراكم و كنز ثروت ، و لزوم تحصيل علم ، و وجوب تعليم افراد نادان را ياد آور مي شود .
علاوه بر مباحث فوق ، مباحث ديگري مانند داستان هجرت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) ، مساله ماههاي حرام كه جنگ در آن ممنوع است ، موضوع گرفتن جزيه از اقليت ها و امثال آن به تناسب مطرح گرديده است .

- چرا اين سوره بسم الله ندارد ؟
پاسخ اين سؤال را چگونگي شروع اين سوره به ما مي دهد ، زيرا اين سوره در واقع با اعلان جنگ به دشمنان پيمان شكن ، و اظهار برائت و بيزاري و پيش گرفتن يك روش محكم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است ، و روشنگر خشم خداوند نسبت به اين گروه است و با بسم الله الرحمن الرحيم كه نشانه صلح و دوستي و محبت و بيان كننده صفت رحمانيت و رحيميت خدا است ، تناسب ندارد .
اين موضوع در روايتي از علي (عليه السلام) نقل شده است .
گروهي نيز معتقدند چون اين سوره در حقيقت دنباله سوره انفال است ، زيرا در سوره انفال پيرامون پيمانها سخن گفته شده ، و در اين سوره پيرامون الغاي پيمانهاي پيمان شكنان بحث شده ، لذا بسم الله در ميان اين دو ذكر نشده است .

روايتي نيز در اين باره از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است .
و هيچ مانعي ندارد كه علت ترك بسم الله هر دو موضوع باشد ، كه به يكي در روايت نخست و به ديگري در روايت دوم اشاره شده است .

فضيلت تلاوت

- فضيلت و سازندگي اين سوره
در روايات اسلامي اهميت خاصي به تلاوت اين سوره و سوره انفال ، داده شده است ، از جمله در روايتي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم كه فرمود : من قرأ برائة و الانفال في كل شهر لم يدخله نفاق ابدا و كان من شيعة امير المؤمنين حقا : كسي كه سوره برائت و انفال را در هر ماه بخواند روح نفاق در او داخل نمي شود و از پيروان راستين علي (عليه السلام) خواهد بود .
بارها گفته ايم اهميت فوق العاده اي كه در روايات به خواندن سوره هاي مختلف داده شده نه به اين معني است كه خواندن بدون انديشه و عمل سبب ميشود كه به طرز خارق العاده اي اين آثار آشكار شود ، و في المثل كسي كه الفاظ برائت و انفال را بدون كمترين فهم معني آنها بخواند از نفاق بيگانه و در صف شيعيان راستين قرار خواهد گرفت ، بلكه اينها در حقيقت اشاره به محتواي سوره و اثر سازنده آن در تربيت فرد و اجتماع است ، كه آنهم بدون فهم معني و آمادگي براي عمل ممكن نيست ، و از آنجا كه صفوف مؤمنان راستين و منافقان و خطوط اصلي زندگي آنان در اين دو سوره به طرز واضحي مشخص شده ، و براي آنها كه مرد عملند نه سخن ، راه را كاملا روشن ساخته است ، بنابر اين تلاوت آنها به ضميمه فهم محتوا و پياده كردن آن در زندگي ، اين اثر فوق العاده را دارد و آنها كه به قرآن و آيات نورانيش همانند يك افسون مي نگرند در حقيقت از روح اين كتاب تربيتي و انسان ساز بيگانه اند .

اهميت نكات مختلفي كه در اين سوره به آن اشاره شده بقدري زياد است كه از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شده كه فرمود سوره برائت و توحيد با هفتاد هزار صف از صفوف ملائكه بر من نازل گرديد و هر كدام اهميت اين دو سوره را توصيه مي كردند !

يك واقعيت تاريخي كه بعضي سعي دارند آنرا بپوشانند
تقريبا تمام مفسران و مورخان اتفاق نظر دارند كه هنگامي كه اين سوره - يا آيات نخستين آن - نازل شد و پيمانهائي را كه مشركان با پيامبر اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) داشتند لغو كرد پيامبر اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) براي ابلاغ اين فرمان آنرا به ابو بكر داد تا در موقع حج در مكه براي عموم مردم بخواند سپس آنرا گرفت و به علي (عليه السلام) داد و علي (عليه السلام) مامور ابلاغ آن گرديد و در مراسم حج بهمه مردم ابلاغ كرد گرچه جزئيات و شاخ و برگ آن را متفاوت نقل كرده اند ولي توجه به چند نكته زير مي تواند حقيقتي را براي ما روشن سازد :
- احمد حنبل پيشواي معروف اهل سنت در كتاب مسند خود از ابن عباس چنين نقل مي كند كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فلان شخص را ( منظور ابو بكر است كه از روايات آينده روشن مي شود ) فرستاد و سوره توبه را به او داد ( تا به مردم به هنگام حج ابلاغ كند ) سپس علي (عليه السلام) را به دنبال او فرستاد و آن را از او گرفت و فرمود لا يذهب بها الا رجل مني و انا منه : ابلاغ اين سوره تنها به وسيله كسي بايد باشد كه او از من است و من از اويم .
- و نيز در همان كتاب از انس بن مالك نقل مي كند كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سوره برائت را با ابو بكر فرستاد اما هنگامي كه به ذي الحليفه ( نام ديگرش مسجد شجره است كه در يك فرسخي مدينه قرار دارد ) رسيد فرمود :

لا يبلغها الا انا او رجل من اهل بيتي فبعث بها مع علي : اين سوره را جز خودم يا كسي كه از خاندان من است نبايد ابلاغ كند .
سپس آنرا با علي (عليه السلام) فرستاد .
- و نيز در همان كتاب به سند ديگر از علي (عليه السلام) نقل مي كند كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) هنگامي كه سوره برائت را با او فرستاد علي (عليه السلام) عرض كرد اي پيامبر خدا ! من خطيب و سخنور نيستم ، پيامبر فرمود چاره اي جز اين نيست ، كه يا من آنرا بايد ببرم يا تو ، علي (عليه السلام) گفت : اكنون كه چنين است من مي برم ، پيغمبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمود : انطلق فان الله يثبت لسانك و يهدي قلبك : برو كه خداوند زبان تو را ثابت مي دارد و قلب تو را هدايت مي كند سپس پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) دستش را بر دهان علي (عليه السلام) گذارد ( تا به بركت آن زبانش گويا و فصيح گردد ) .
- نسائي پيشواي مشهور اهل سنت در كتاب خصائص از زيد بن سبيع از علي (عليه السلام) چنين نقل مي كند كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سوره برائت را با ابو بكر به سوي اهل مكه فرستاد ، سپس او ( علي (عليه السلام) را به دنبال وي فرستاد و گفت نامه را از او بگير و به سوي مكه برو ، علي (عليه السلام) در راه به ابو بكر رسيد و نامه از او گرفت ، ابو بكر محزون بازگشت و به پيامبر عرض كرد : انزل في شي ؟ آيا در باره من آيه اي نازل شده ؟ ( كه مرا از اين كار عزل كردي ) پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمود نه ، الا اني امرت ان ابلغه انا او رجل من اهل بيتي : من مامور شدم كه يا خودم آنرا ابلاغ كنم يا مردي از خاندانم آنرا ابلاغ كند .
- و نيز به سند ديگر از عبد الله ابن ارقم چنين نقل مي كند كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سوره برائت را با ابو بكر فرستاد ، هنگامي كه قسمتي از راه را پيمود ،

علي را فرستاد و سوره را از او گرفت و آنرا با خود ( به مكه ) برد و ابو بكر در دل يك نوع ناراحتي احساس كرد ( و خدمت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) آمد ) پيامبر فرمود : لا يؤدي عني الا انا او رجل مني .
- دانشمند معروف ابن كثير در تفسير خود از احمد حنبل از حنش از علي (عليه السلام) چنين نقل مي كند ، هنگامي كه ده آيه از سوره برائت بر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نازل شد ، ابو بكر را خواند و او را براي تلاوت اين آيات براي اهل مكه مبعوث نمود ، سپس به دنبال من فرستاد ، و فرمود به دنبال ابو بكر برو و هر كجا به او رسيدي نامه را از او بگير ... ابو بكر به سوي پيامبر بازگشت ، و پرسيد آيا در باره من چيزي نازل شده ، پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمود نه ، و لكن جبرئيل جائني فقال لن يؤدي الا انت او رجل منك .
- عين همين مضمون را ابن كثير از زيد بن يسيغ نقل كرده است .
- و نيز همان دانشمند اهل سنت اين حديث را به سند ديگر از ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن علي ( امام باقر ) (عليه السلام) ، در تفسير خود آورده است .
- علامه ابن اثير دانشمند ديگر اهل سنت در جامع الاصول از ترمذي از انس بن مالك چنين نقل كرده است ، كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سوره برائت را با ابو بكر فرستاد ، سپس او را خواست و فرمود : لا ينبغي لاحد ان يبلغ هذه الا رجل من اهلي ، فدعا عليا فاعطاه اياه : براي هيچ كس سزاوار نيست كه اين سوره را ابلاغ كند مگر مردي از خاندانم ، سپس علي (عليه السلام) را خواست و سوره را به او داد .

- محب الدين طبري اهل سنت در كتاب ذخائر العقبي از ابو سعيد يا ابو هريرة چنين نقل مي كند : رسول الله (صلي الله عليهوآلهوسلّم) ابو بكر را مامور نظارت بر امر حج كرد هنگامي كه به سرزمين ضجنان رسيد ، صداي شتر علي (عليه السلام) را شنيد ، و آنرا شناخت ، و به سراغ او آمده و گفت براي چه آمدي ؟ گفت خير است ، پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سوره برائت را با من فرستاده است ، هنگامي كه ابو بكر بازگشت ( و از تغيير اين رسالت اظهار نگراني كرد ) پيامبر فرمود : لا يبلغ عني غيري او رجل مني يعني عليا : هيچ كس جز خودم نبايد از طرف من ابلاغ كند ، مگر كسي كه از من است ، منظورش علي (عليه السلام) بود .
در روايات ديگر تصريح شده كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) شتر مخصوص خود را به علي سپرد تا بر آن سوار شود و به مكه برود و اين دعوت را ابلاغ كند ، در وسط راه هنگامي كه ابو بكر صداي شتر را شنيد شناخت .
اين حديث با آنچه در بالا ذكر شد ، در واقع يك مطلب را مي رساند ، و آن اينكه شتر ، شتر مخصوص پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) بود كه در آن موقع در اختيار علي (عليه السلام) قرار داده بود ، زيرا ماموريت او ماموريت مهمي بود .
در بسياري ديگر از كتب معروف اهل سنت اين حديث گاهي به صورت مسند ، و گاهي به صورت مرسل نقل شده است ، و از احاديثي است كه هيچ كس در اصل آن ايرادي ندارد .
مطابق بعضي از روايات كه از طرق اهل تسنن وارد شده ابو بكر پس از آنكه از منصب ابلاغ اين آيات عزل شد ، به عنوان امير الحاج به مكه آمد ، و بر امر حج نظارت داشت .

توضيح و بررسي :
اين حديث به روشني فضيلت بزرگي را براي علي (عليه السلام) اثبات مي كند ،

ولي متاسفانه مانند ساير احاديثي كه از اينگونه است ، مورد بي مهري قرار گرفته ، و جمعي تلاش و كوشش مي كنند آنرا يا به كلي از ارزش بياندازند ، و يا از اهميت آن بكاهند ، و براي اين كار راههائي انتخاب كرده اند ! .
- گاهي مانند ، نويسنده المنار از ميان احاديث مربوط به اين قسمت ، تنها آن احاديثي را انتخاب كرده اند كه در باره نظارت ابو بكر بر مراسم حج سخن مي گويد ، ولي در باره گرفتن سوره برائت از او و گفتاري كه پيغمبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) در باره علي (عليه السلام) فرمود سكوت اختيار كرده اند ! .
در حالي كه سكوت قسمتي از احاديث از اين موضوع دليل بر آن نمي شود كه آن همه احاديث را كه در اين باره بحث مي كند ناديده بگيرند ، روش تحقيقي ايجاب مي كند كه همه احاديث را مورد توجه قرار دهند ، هر چند بر خلاف ميل و پيشداوريهاي آنها باشد .
- زمان ديگري به تضعيف سند بعضي از احاديث مانند حديثي كه به سماك و حنش منتهي مي شود ، پرداخته اند .
( همانند همان مفسر مذكور ) .
در حالي كه اين حديث يك طريق و دو طريق ندارد ، و راوي آن منحصر به سماك و حنش نيست ، بلكه به طرق متعدد در كتب معتبر آنان آمده است .
- و زماني به توجيه هاي شگفت انگيزي در باره متن حديث پرداخته اند ، مثل اينكه گفته اند اگر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) ماموريت ابلاغ سوره را به علي (عليه السلام) داد ، به خاطر اين بوده كه بنا به عادت عرب لغو پيمانها بايد به وسيله خود شخص يا يكي از خاندان او ابلاغ گردد .
در حالي كه اولا در طرق متعددي تصريح شده كه پيغمبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمود جبرئيل براي من اين دستور را آورده ، و يا چنين ماموريتي پيدا كرده ام .
ثانيا در بعضي از طرق اين احاديث كه در بالا ذكر شد مي خوانيم كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم)

به علي (عليه السلام) فرمود ، اگر تو اين كار را نكني من خودم بايد اقدام به اين كار كنم مگر عباس عموي پيغمبر يا يكي ديگر از بستگان او در ميان مسلمانان وجود نداشتند كه اگر علي (عليه السلام) نرود بايد شخص پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) اقدام به اين كار كند .
ثالثا براي اصل اين موضوع كه عادت عرب چنين بوده است هيچ گونه مدركي ذكر نكرده اند ، و چنين به نظر مي رسد كه حدس و تخمين و گماني براي توجيه حديث فوق ، طبق ميل خود بوده است .
رابعا در بعضي از طرق معتبر اين حديث جمله لا يذهب بها الا رجل مني و انا منه يا مانند آن آمده است كه نشان مي دهد پيامبر علي (عليه السلام) را همچون خودش و خويش را همچون او مي دانست ( همان مضموني كه در آيه مباهله آمده است ) .
از آنچه در بالا آورديم چنين نتيجه مي گيريم كه اگر تعصبها و پيشداوريها را كنار بگذاريم پيامبر با اين كار برتر بودن مقام علي (عليه السلام) را از همه صحابه مشخص ساخته است ، ان هذا الا بلاغ

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْك ءَايَت الْكِتَبِ الحَْكِيمِ(1) أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنَا إِلي رَجُل مِّنهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاس وَ بَشرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْق عِندَ رَبهِمْ قَالَ الْكفِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسحِرٌ مُّبِينٌ(2)

سوره مبارکه يونس

محتوي و فضيلت

اين سوره كه از سوره هاي مكي است ، و به گفته بعضي از مفسران بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است همانند بسياري از سوره هاي مكي روي چند مساله اصولي و زير بنائي تكيه مي كند ، كه از همه مهمتر مساله مبدء و معاد است .
منتها نخست از مساله وحي و مقام پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سخن مي گويد ، سپس به نشانه هائي از عظمت آفرينش كه نشانه عظمت خدا است مي پردازد ، بعد ، مردم را به ناپايداري زندگي مادي دنيا و لزوم توجه به سراي آخرت و آمادگي براي آن از طريق ايمان و عمل صالح متوجه مي سازد .
و به تناسب همين مسائل قسمتهاي مختلفي از زندگي پيامبران بزرگ از جمله نوح و موسي و يونس (عليهماالسلام) را بازگو مي كند و به همين مناسبت نام سوره يونس بر آن گذارده شده است .
و باز براي تاييد مباحث فوق ، سخن از لجاجت و سرسختي بت پرستان به ميان مي آورد ، و حضور و شهود خدا را در همه جا براي آنها ترسيم مي كند ، و مخصوصا براي اثبات اين مساله از اعماق فطرت آنان كه به هنگام مشكلات آشكار مي شود و به ياد خداي واحد يكتا مي افتند ، كمك مي گيرد .
و بالاخره براي تكميل بحثهاي فوق در هر مورد مناسبي از بشارت و انذار ، بشارت به نعمتهاي بي پايان الهي براي صالحان و انذار و بيم دادن طاغيان و گردنكشان ، استفاده مي كند .
لذا در روايتي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم كه فرمود : من قرء سورة يونس في كل شهرين او ثلاثة لم يخف عليه ان يكون من الجاهلين و كان يوم القيامة من المقربين : كسي كه سوره يونس را در هر دو يا سه ماه بخواند بيم آن نمي رود كه از جاهلان و بي خبران باشد ، و روز قيامت از مقربان خواهد بود .
اين به خاطر آن است آيات هشدار دهنده و بيدار كننده در اين سوره فراوان است ، و اگر با دقت و تامل خوانده شود ، تاريكي جهل را از روح آدمي بر طرف مي كند ، و اثر آن حد اقل چند ماهي در وجود او خواهد بود ، و هر گاه علاوه بر درك و فهم محتواي سوره ، به آن نيز عمل كند ، به طور يقين روز رستاخيز در زمره مقربان قرار خواهد گرفت .
شايد نياز به يادآوري نداشته باشد كه فضائل سوره ها همانگونه كه سابقا هم گفته ايم ، تنها با تلاوت آيات ، بدون درك معني ، و بدون عمل به محتواي آن فراهم نمي گردد ، زيرا تلاوت ، مقدمه فهم است ، و فهم مقدمه عمل ! .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الر كِتَبٌ أُحْكِمَت ءَايَتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيم خَبِير(1) أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّني لَكم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ(2)

سوره مبارکه هود نماد استقامت و پايداري

محتواي سوره

مشهور در ميان مفسران اين است كه تمام اين سوره در مكه نازل شده ، و طبق نقل تاريخ القرآن ، چهل و نهمين سوره اي است كه بر پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نازل گرديد .
و نيز طبق تصريح بعضي از مفسران نزول اين سوره در اواخر سالهائي بود كه پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) در مكه به سر مي برد يعني بعد از مرگ ابو طالب و خديجه و طبعا در يكي از سختترين دورانهاي زندگاني پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) كه فشار دشمن و تبليغات خشن و زهرآگينش بيش از هر زمان ديگر احساس مي شد .
به همين جهت در آغاز اين سوره ، تعبيراتي كه جنبه دلداري و تسلي نسبت به پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و مؤمنان دارد ديده مي شود .
قسمت عمده آيات سوره را سر گذشت پيامبران پيشين مخصوصا نوح كه با وجود نفرات كم بر دشمنان بسيار پيروز شدند تشكيل مي دهد .
ذكر اين سر گذشتها هم وسيله آرامش خاطر براي پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و مؤمنان در برابر آن انبوه دشمنان بوده ، و هم درس عبرتي براي مخالفان نيرومندشان .
و به هر حال آيات اين سوره ، همانند ساير سوره هاي مكي ، اصول معارف اسلام مخصوصا مبارزه با شرك و بت پرستي و توجيه به معاد و جهان پس از مرگ و صدق دعوت پيامبر را تشريح مي كند ، و در لابلاي مباحث ، تهديدهاي شديدي نسبت به دشمنان ، و دستورهاي مؤكدي در زمينه استقامت به مؤمنان ، ديده مي شود .
در اين سوره علاوه بر حالات نوح پيامبر و مبارزات شديدش كه مشروحا آمده است به سر گذشت هود و صالح و ابراهيم و لوط و موسي و مبارزات دامنه دارشان بر ضد شرك و كفر و انحراف و ستمگري اشاره شده .

اين سوره مرا پير كرد .
آيات اين سوره به روشني اين امر را اثبات مي كند كه مسلمانان هرگز نبايد به خاطر كثرت دشمنان و حملات شديد آنان ميدان را خالي كنند ، بلكه بايد هر روز بر استقامت خويش بيفزايند .
به همين دليل در حديث معروفي مي خوانيم كه پيغمبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمود شيبتني سورة هود : سوره هود مرا پير كرد ! و يا اينكه هنگامي كه يارانش عرضه داشتند آثار پيري زودرس در چهره شما اي رسولخدا نمايان شده ، فرمود : شيبتني هود و الواقعة : سوره هود و واقعه مرا پير كرد ! و در بعضي از روايات سوره مرسلات و عم يتسائلون و تكوير و غير آن نيز اضافه شده است .
و از ابن عباس در تفسير اين حديث چنين نقل شده كه ما نزل علي رسول الله (صلي الله عليهوآلهوسلّم) آية كان اشد عليه و لا اشق من آية فاستقم كما امرت و من تاب معك : هيچ آيه اي بر پيغمبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) شديدتر و دشوارتر از آيه استقم كما امرت و من تاب معك ... ( استقامت كن آنچنان كه دستور يافته اي و همچنين كساني كه با تو هستند ) نبود .
بعضي از مفسران نقل كرده اند كه يكي از دانشمندان پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) را در خواب ديد ، و از حضرتش سؤال كرد ، اينكه از شما نقل شده سوره هود مرا پير كرد آيا علتش بيان سر گذشت امتهاي پيشين و هلاك آنها است ، فرمود : نه ، علتش آيه فاستقم كما امرت ... بود .
به هر حال اين سوره علاوه بر اين آيه ، آيات تكان دهنده اي مربوط به قيامت و بازپرسي در آن دادگاه عدل الهي و آياتي پيرامون مجازات اقوام پيشين و دستوراتي در باره مبارزه با فساد دارد كه همگي مسئوليت آفرين است ، و جاي تعجب نيست كه انديشه در اين مسئوليتها آدمي را پير كند .
نكته ديگري كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه بسياري از آيات اين سوره تاكيدي است بر مطالبي كه در سوره قبل يعني سوره يونس آمده است ، و آغازش مخصوصا درست شبيه همان آغاز ، و برداشتن نيز در بسياري از موارد تاكيد بر همان مسائل است .

فضيلت

اما در مورد فضيلت اين سوره ، در حديثي از پيغمبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) آمده است : من قرء هذه السورة اعطي من الاجر و الثواب بعدد من صدق هودا و الانبياء عليهم السلام ، و من كذب بهم ، و كان يوم القيامة في درجة الشهداء ، و حوسب حسابا يسيرا : كسي كه اين سوره را بخواند ، پاداش و ثوابي به تعداد كساني كه به هود و ساير پيامبران ايمان آوردند و كساني كه آنها را انكار نمودند خواهد داشت ، و روز قيامت در مقام شهداء قرار مي گيرد ، و حساب آساني خواهد داشت .
روشن است كه تنها تلاوت خشك و خالي اين اثر را ندارد بلكه تلاوت اين سوره توأم با انديشه ، و سپس عمل است كه ، انسانرا به مؤمنان پيشين نزديك ، و از منكران پيامبران دور مي سازد ، و به همين دليل به تعداد هر يك از آنها پاداشي خواهد داشت ، و چون با شهيدان امتهاي گذشته هم هدف خواهد بود ، جاي تعجب نيست كه در درجه آنان قرار گيرد ، و حسابي ساده و آسان داشته باشد .
و نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود : كسي كه اين سوره را بنويسد و با خود داشته باشد ، خداوند نيروي فوق العاده اي به او خواهد داد ، و كسي كه آن را به همراه داشته باشد و با دشمن بجنگد بر او پيروز و غالب مي شود تا آنجا كه هر كس او را ببيند از او مي ترسد ! گرچه افراد ظاهر بين و راحت طلب از اينگونه احاديث چنين برداشت مي كنند كه فقط بودن خط و نقش قرآن با انسان براي رسيدن به اين هدفها كافي است ، ولي روشن است كه منظور از داشتن اينها با خود آن است كه همچون يك دستورالعمل و برنامه زندگي همراه داشته باشد ، پيوسته اين برنامه را بخواند و مو به مو اجرا كند ، و مسلما چنين كار آنهمه آثار را نيز خواهد داشت ، چه اينكه در اين سوره دستور استقامت ، مبارزه با فساد ، همبستگي در راه هدف و قسمت زيادي از تجربيات و تاريخ اقوام پيشين كه هر كدام از آنها يك درس پيروزي بر دشمن است ، وجود دارد .
:Gol:

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الر تِلْك ءَايَت الْكِتَبِ الْمُبِينِ(1) إِنَّا أَنزَلْنَهُ قُرْءَناً عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(2) نحْنُ نَقُص عَلَيْك أَحْسنَ الْقَصصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك هَذَا الْقُرْءَانَ وَ إِن كنت مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَفِلِينَ(3)

احسن القصص سوره مبارکه يوسف

محتواي سوره

محتواي اين سوره بر خلاف سوره هاي ديگر قرآن همگي به هم پيوسته و بيان فرازهاي مختلف يك داستان است ، كه در بيش از ده بخش با بيان فوق العاده گويا ، جذاب ، فشرده ، عميق و مهيج آمده است .
گرچه داستان پردازان بي هدف ، و يا آنها كه هدفهاي پست و آلوده اي دارند سعي كرده اند از اين سرگذشت آموزنده يك داستان عشقي محرك براي هوسبازان بسازند و چهره واقعي يوسف و سرگذشت او را مسخ كنند ، و حتي در شكل يك فيلم عشقي به روي پرده سينما بياورند ولي قرآن كه همه چيزش الگو و اسوه است ، در لابلاي اين داستان عاليترين درسهاي عفت و خويشتن داري و تقوي و ايمان و تسلط بر نفس را منعكس ساخته آنچنان كه هر انساني - هر چند ، بارها آنرا خوانده باشد - باز به هنگام خواندنش بي اختيار تحت تاثير جذبه هاي نيرومندش قرار مي گيرد .
و به همين جهت قرآن نام زيباي احسن القصص ( بهترين داستانها ) را بر آن گذارده است ، و در آن براي اولوا الالباب ( صاحبان مغز و انديشه ) عبرتها بيان كرده است .
- دقت در آيات اين سوره اين واقعيت را براي انسان روشنتر مي سازد كه قرآن در تمام ابعادش معجزه است ، چرا كه قهرمانهائي كه در داستانها معرفي مي كند - قهرمانهاي واقعي و نه پنداري - هر كدام در نوع خود بي نظيرند .
ابراهيم قهرمان بت شكن با آن روح بلند و سازش ناپذير در برابر طاغوتيان .
نوح آن قهرمان صبر و استقامت و پايمردي و دلسوزي در آن عمر طولاني و پربركت .
موسي آن قهرمان تربيت يك جمعيت لجوج در برابر يك طاغوت عصيانگر .
يوسف آن قهرمان پاكي و پارسائي و تقوي ، در برابر يك زن زيباي هوسباز و حيله گر .
و از اين گذشته قدرت بيان وحي قرآني در اين داستان آنچنان تجلي كرده كه انسان را به حيرت مي اندازد ، زيرا اين داستان چنانكه مي دانيم در پاره اي از موارد به مسائل بسيار باريك عشقي منتهي مي گردد ، و قرآن بي آنكه آنها را درز بگيرد ، و از كنار آن بگذرد تمام اين صحنه ها را با ريزه كاريهايش طوري بيان مي كند كه كمترين احساس منفي و نامطلوب در شنونده ايجاد نمي گردد ، در متن تمام قضايا وارد مي شود اما در همه جا اشعه نيرومندي از تقوا و پاكي ، بحثها را احاطه كرده است .

- داستان يوسف قبل از اسلام و بعد از آن
بدون شك قبل از اسلام نيز داستان يوسف در ميان مردم مشهور و معروف بوده است ، چرا كه در تورات در چهارده فصل از سفر پيدايش ( از فصل 37 تا 50 ) اين داستان مفصلا ذكر شده است .
البته مطالعه دقيق اين چهارده فصل نشان مي دهد كه آنچه در تورات آمده تفاوتهاي بسياري با قرآن مجيد دارد و مقايسه اين تفاوتها نشان مي دهد كه تا چه حد آنچه در قرآن آمده پيراسته و خالص و خالي از هر گونه خرافه مي باشد و اينكه قرآن به پيامبر مي گويد : پيش از اين از آن غافل بودي ( بنابر اينكه منظور از احسن القصص داستان يوسف باشد ) اشاره به عدم آگاهي پيامبر از واقعيت خالص اين سرگذشت عبرت انگيز است .
از تورات كنوني چنين بر مي آيد كه يعقوب هنگامي كه پيراهن خون آلود يوسفرا ديد چنين گفت : اين قباي پسر من است و جانور درنده او را خورده يقين كه يوسف دريده شده است - پس يعقوب جامه هاي خود را دريد و پلاس به كمرش بست و روزهاي بسياري از براي پسرش نوحه گري نمود - و تمامي پسران و تمامي دخترانش از براي تسلي دادن به او برخاستند ، اما او را تسلي گرفتن امتناع نمود و گفت به پسر خود به قبر محزونا فرود خواهم رفت .
در حالي كه قرآن مي گويد : يعقوب با هوشياري و فراست از دورغ فرزندان آگاه شد و در اين مصيبت جزغ و فزع و بي تابي نكرد ، بلكه آنچنان كه سنت انبياء است با آن مصيبت برخورد صبورانه اي داشت هر چند قلبش مي سوخت و اشكش جاري مي شد و طبعا از كثرت گريه چشمش را از دست داد ولي به تعبير قرآن با صبر جميل و با خويشتن داري ( كظيم ) سعي كرد از

كارهائي همچون دريدن جامه و نوحه گري و پلاس به كمر بستن كه علامت عزاداري مخصوص بود خودداري كند .
بهر حال بعد از اسلام نيز اين داستان در نوشته هاي مورخين شرق و غرب گاهي با شاخ و برگهاي اضافي آمده است در شعر فارسي نخستين قصه يوسف و زليخا را به فردوسي نسبت ميدهند و پس از او يوسف و زليخاي شهاب الدين عمعق و مسعودي قمي است و بعد از او ، يوسف و زليخاي عبدالرحمن جامي شاعر معروف قرن نهم است .

- چرا بر خلاف سرگذشتهاي ساير انبياء داستان يوسف يكجا بيان شده است ؟
يكي از ويژگيهاي داستان يوسف اين است كه همه آن يكجا بيان شده ، بخلاف سرگذشت ساير پيامبران كه بصورت بخشهاي جداگانه در سوره هاي مختلف قرآن پخش گرديده است .
اين ويژگي به اين دليل است كه تفكيك فرازهاي اين داستان با توجه به وضع خاصي كه دارد پيوند اساسي آن را از هم مي برد ، و براي نتيجه گيري كامل همه بايد يكجا ذكر شود ، في المثل داستان خوب يوسف و تعبيري كه پدر براي آن ذكر كرد كه در آغاز اين سوره آمده بدون ذكر پايان داستان مفهومي ندارد .
لذا در اواخر اين سوره مي خوانيم ، هنگامي كه يعقوب و برادران يوسف به مصر آمدند و در برابر مقام پر عظمت او خضوع كردند ، يوسف رو به پدر كرد و گفت : يا ابت هذا تاويل رؤياي من قبل قد جعلها ربي حقا : پدرم ! اين تاويل همان خوابي است كه در آغاز ديدم خداوند آن را به واقعيت پيوست ( آيه 100 ) .

اين نمونه پيوند ناگسستني آغاز و پايان اين داستان را روشن مي سازد ، در حالي كه داستانهاي پيامبران ديگر اين چنين نيست و هر يك از فرازهاي آن مستقلا قابل درك و نتيجه گيري است .
يكي ديگر از ويژگيهاي اين سوره آنست كه داستانهاي ساير پيامبران كه در قرآن آمده معمولا بيان شرح مبارزاتشان با اقوام سركش و طغيانگر است كه سر انجام گروهي ايمان مي آوردند و گروه ديگري به مخالفت خود تا سر حد نابودي به مجازات الهي ادامه مي دادند .
اما در داستان يوسف ، سخني از اين موضوع به ميان نيامده است بلكه بيشتر بيانگر زندگاني خود يوسف و عبور او از كورانهاي سخت زندگي است كه سر انجام به حكومتي نيرومند تبديل مي شود كه در نوع خود نمونه بوده است .

- فضيلت سوره يوسف .
در روايات اسلامي براي تلاوت اين سوره فضائل مختلفي آمده است از جمله در حديثي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم : من قرء سورة يوسف في كل يوم او في كل ليلة بعثه الله يوم القيامه و جماله مثل جمال يوسف و لا يصيبه فزع يوم القيامة و كان من خيار عباد الله الصالحين .
: هر كس سوره يوسف را هم روز و هم شب بخواند ، خداوند او را روز رستاخيز بر مي انگيزد در حالي كه زيبائيش همچون زيبائي يوسف است و هيچگونه ناراحتي روز قيامت به او نمي رسد و از بندگان صالح خدا خواهد بود .
بارها گفته ايم رواياتي كه در بيان فضيلت سوره هاي قرآن آمده به معني خواندن سطحي بدون تفكر و عمل نيست بلكه تلاوتي است مقدمه تفكر ، و تفكري است سر آغاز عمل ، و با توجه به محتواي اين سوره روشن است كه اگر كسي

برنامه زندگي خود را از آن بگيرد و در برابر طوفانهاي شديد شهوت و مال و جاه و مقام خويشتن داري كند تا آنجا كه سياه چال زندان را توام با پاكدامني بر قصر آلوده شاهان مقدم دارد ، چنين كسي زيبائي روح و جان او همانند زيبائي يوسف است و در قيامت كه هر چيز در درون است آشكار مي گردد جمال خيره كننده اي پيدا خواهد كرد و در صف بندگان صالح خدا خواهد بود .
لازم به تذكر است كه در چند حديث از تعليم دادن اين سوره به زنان نهي شده است شايد به اين دليل كه آيات مربوط به همسر عزيز مصر و زنان هوسباز مصري با تمام عفت بياني كه در آن رعايت شده براي بعضي از زنان تحريك كننده باشد و به عكس تاكيد شده است كه سوره نور ( كه مشتمل بر آيات حجاب است ) به آنها تعليم گردد .
ولي اسناد اين روايات رويهمرفته چندان قابل اعتماد نيست و به علاوه در بعضي از روايات عكس اين مطلب ديده مي شود و در آن تشويق به تعليم اين سوره به خانواده ها شده است از اين گذشته دقت در آيات اين سوره نشان مي دهد كه نه تنها هيچ نقطه منفي براي زنان در آن وجود ندارد بلكه ماجراي زندگي آلوده همسر عزيز مصر درس عبرتي است براي همه آنهائي كه گرفتار وسوسه هاي شيطاني مي شوند .:Gol:

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ المر تِلْك ءَايَت الْكِتَبِ وَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك الْحَقُّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ(1) اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السمَوَتِ بِغَيرِ عَمَد تَرَوْنهَا ثمَّ استَوَي عَلي الْعَرْشِ وَ سخَّرَ الشمْس وَ الْقَمَرَ كلُّ يجْرِي لأَجَل مُّسمًّي يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصلُ الاَيَتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ(2)

سوره رعد

محتوا

محتواي سوره رعد همانگونه كه قبلا هم گفته ايم ، سوره هاي مكي چون در آغاز دعوت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و به هنگام درگيري شديد با مشركان نازل شده است غالبا پيرامون مسائل عقيدتي مخصوصا دعوت به توحيد و مبارزه با شرك و اثبات معاد سخن مي گويد ، در حالي كه سوره هاي مدني كه پس از گسترش اسلام و تشكيل حكومت اسلامي نازل گرديد ، پيرامون احكام و مسائل مربوط به نظامات اجتماعي ، طبق نيازمنديهاي جامعه بحث مي كند .
سوره مورد بحث ( سوره رعد ) كه از سوره هاي مكي است نيز همين برنامه را تعقيب كرده است و پس از اشاره به حقانيت و عظمت قرآن ، به بيان آيات توحيد و اسرار آفرينش كه نشانه هاي ذات پاك خدا هستند مي پردازد .
گاهي از برافراشتن آسمانهاي بي ستون ، سخن مي گويد و زماني از تسخير خورشيد و ماه به فرمان خدا .
گاه از گسترش زمين و آفرينش كوهها و نهرها و درختان و ميوه ها ، و زماني از پرده هاي آرامبخش شب كه روز را مي پوشاند .
گاه دست مردم را مي گيرد و به ميان باغهاي انگور و نخلستان و لابلاي زراعتها مي برد ، و شگفتيهاي آنها را بر مي شمرد .
سپس به بحث معاد و زندگي نوين انسان و دادگاه عدل پروردگار مي پردازد .
و اين مجموعه معرفي مبدء و معاد را ، با بيان مسئوليتهاي مردم و وظائفشان و اينكه هر گونه تغيير و دگرگوني در سرنوشت آنها ، بايد از ناحيه خود آنان شروع شود تكميل مي كند .
دگر بار به مساله توحيد باز مي گردد ، و از تسبيح رعد و وحشت آدميان از برق و صاعقه ، بحث مي كند ، و زماني از سجده آسمانيان و زميني ها در برابر عظمت پروردگار .
سپس براي اينكه چشم و گوشها را بگشايد و انديشه ها را بيدار كند ، و بي خاصيت بودن بتهاي ساخته و پرداخته دست بشر را روشن سازد ، آنها را دعوت به انديشه و تفكر مي كند و براي شناخت حق و باطل ، مثال مي زند ، مثالهائي زنده و محسوس ، و براي همه قابل درك .
و از آنجا كه ثمره نهائي ايمان به توحيد و معاد ، همان برنامه هاي سازنده عملي است به دنبال اين بحثها ، مردم را به وفاي به عهد وصله رحم و صبر و استقامت و انفاق در پنهان و آشكار و ترك انتقامجوئي دعوت مي كند .
دگر بار به آنها نشان مي دهد كه زندگي دنيا ناپدار است ، و آرامش و اطمينان جز در سايه ايمان به خدا حاصل نمي شود .
و سرانجام دست مردم را مي گيرد و به اعماق تاريخ مي كشاند و سرگذشت دردناك اقوام ياغي و سركش گذشته و آنهائي كه حق را پوشاندند يا مردم را از حق بازداشتند بطور مشخص نشان مي دهد ، و با تهديد كردن كفار با تعبيراتي تكان دهنده سوره را پايان مي بخشد .
بنابراين سوره رعد ، از عقايد و ايمان ، شروع مي شود و به اعمال و برنامه هاي انسان سازي پايان مي يابد .

فضيلت

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره رعد را زیاد قرائت نماید، هیچ گاه خداوند او را گرفتار صاعقه نخواهد نمود، گرچه دشمن اهل بیت علیه السلام باشد. و اگر مؤ من باشد، بدون حساب او را وارد بهشت خواهد نمود و شفاعت او در مورد همه خاندان و برادرانش که آنها را مى شناسد، پذیرفته خواهد شد. :Gol:

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الر كتَبٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْك لِتُخْرِجَ النَّاس مِنَ الظلُمَتِ إِلي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلي صِرَطِ الْعَزِيزِ الحَْمِيدِ(1) اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا في السمَوَتِ وَ مَا في الأَرْضِ وَ وَيْلٌ لِّلْكَفِرِينَ مِنْ عَذَاب شدِيد(2)
سوره شريفه ابراهيم

محتواي سوره

سوره ابراهيم داراي 52 آيه است كه در مكه نازل شده ( به استثناي آيات 28 و 29 كه طبق گفته بسياري از مفسران در مدينه درباره كشتگان مشركان در بدر نازل گرديده است )

محتواي سوره
چنانكه از نام سوره پيدا است ، قسمتي از آن درباره قهرمان توحيد ابراهيم بت شكن ( بخش نيايشهاي او ) نازل گرديده است .
بخش ديگري از اين سوره اشاره به تاريخ انبياي پيشين همچون نوح ، موسي ، و قوم عاد و ثمود ، و درسهاي عبرتي كه در آنها نهفته است مي باشد .
مجموعه اينها بحثهاي فراواني را كه در اين سوره در زمينه موعظه و اندرز و بشارت و انذار نازل گرديده تكميل مي نمايد .
و همانگونه كه در غالب سوره هاي مكي مي خوانيم قسمت قابل ملاحظه اي نيز بحث از مبدء و معاد است ، كه با راسخ شدن ايمان به آنها در قلب انسان ، روح و جان و سپس گفتار و كردار او ، نور و روشنائي ديگري پيدا مي كند و در مسير حق و الله قرار مي گيرد .
خلاصه اين سوره مجموعه اي است از بيان اعتقادات و اندرزها و موعظه ها و سرگذشتهاي عبرت انگيز اقوام پيشين و بيان هدف رسالت پيامبران و نزول كتب آسماني .

فضيلت تلاوت

از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شده است كه فرمود : من قرء سورة ابراهيم و الحجر اعطي من الاجر عشر حسنات بعدد من عبد الاصنام و بعدد من لم يعبدها : كسي كه سوره ابراهيم و حجر را بخواند ، خداوند به تعداد هر يك از آنها كه بت مي پرستيدند و آنها كه بت نمي پرستيدند ، ده حسنه به او مي بخشد .:Gol:

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الر تِلْك ءَايَت الْكتَبِ وَ قُرْءَان مُّبِين(1) رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كفَرُوا لَوْ كانُوا مُسلِمِينَ(2) ذَرْهُمْ يَأْكلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسوْف يَعْلَمُونَ(3)

محتواي سوره حجر
سوره حجر بنا بر مشهور ميان مفسران از سوره هاي مكي است ، و بنا به نقل از فهرست ابن نديم در تاريخ القرآن پنجاه و دومين سوره اي است كه در سرزمين مكه بر پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نازل شده است و مجموع آيات آن به اتفاق همه مفسران 99 آيه است .
به همين دليل همان آهنگ و لحن سوره هاي مكي كاملا در آن منعكس است ، زيرا همانگونه كه سابقا گفته ايم سوره هاي مكي بيشتر روي چند موضوع تكيه مي كند : روي معارف اسلامي مخصوصا توحيد و معاد ، و روي انذار مشركان و گنهكاران و ستمگران ، و روي درسهاي عبرتي كه در تاريخ پيشينيان وجود داشته است .
لذا مي توان محتواي اين سوره را در هفت بخش خلاصه كرد :
- آيات مربوط به مبدء عالم هستي و ايمان به او از طريق مطالعه در اسرار آفرينش .
- آيات مربوط به معاد و كيفر بدكاران .
- اهميت قرآن و عظمت اين كتاب آسماني .
- داستان آفرينش آدم و سركشي ابليس و سرانجام كار او ، و به عنوان يك هشدار و بيدار باش براي همه انسانها !
- اشاره به سرگذشت اقوامي همچون قوم لوط و صالح و شعيب ، براي تكميل اين هشدار .

- انذار و بشارت و اندرزهاي مؤثر و تهديدهاي كوبنده و تشويقهاي جالب .
- دعوت از پيامبر به مقاومت و دلداري او در برابر توطئه هاي شديد مخالفان كه مخصوصا در محيط مكه بسيار زياد و خطرناك بود .

فضيلت سوره حجر
پيامبر خدا(ص): كسيكه قرائت كند سوره حجر را بعدد مهاجرين و انصار خداوند حسنه و ثواب در نامه عمل او ثبت فرمايد:Gol:

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَتي أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَستَعْجِلُوهُ سبْحَنَهُ وَ تَعَلي عَمَّا يُشرِكُونَ(1) يُنزِّلُ الْمَلَئكَةَ بِالرُّوح مِنْ أَمْرِهِ عَلي مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاتَّقُونِ(2)

سوره شريفه نحل

محتواي سوره

محتواي سوره
گرچه بعضي از مفسران تمام آيات اين سوره را مكي مي دانند ، ولي بيشتر مفسران عقيده دارند كه قسمتي از آيات آن در مكه و قسمتي در مدينه نازل شده است ، و با توجه به آنچه از محتواي سوره هاي مكي و مدني مي دانيم ، اين سخن صحيحتر به نظر مي رسد بخصوص كه در بعضي از آيات آن مانند آيه 41 ( و الذين هاجروا في الله ... و آيه 101 ( ثم ان ربك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا فصبروا ... ) صريحا بحث از هجرت و يا هجرت و جهاد هر دو به ميان آمده ، و مي دانيم اين دو موضوع تناسب با حوادث بعد از هجرت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) دارد .
و اگر هجرت را كه در آيه 41 به آن اشاره شده مربوط به هجرت نخستين يعني هجرت گروهي از مسلمانان به سرپرستي جعفر بن ابي طالب از مكه به حبشه بدانيم ، هجرت و جهاد كه در آيه 101 با هم ذكر شده است بسيار بعيد است كه اشاره به اين هجرت بوده باشد و جز بر هجرت پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) به مدينه قابل تطبيق نيست .
به علاوه معروف در تفسير آيه 126 و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ... اين است كه در جريان جنگ احد نازل گرديده است و جنگ احد بعد از هجرت است .
روي اين جهات ، بعضي از مفسران گفته اند كه چهل آيه نخستين اين سوره در مكه نازل شده است و بقيه آن در مدينه ، در حالي كه بعضي ديگر همه آيات آن را مكي مي دانند ، جز سه آيه آن را كه مي گويند در رابطه با غزوه احد نازل گرديده است : قدر مسلم اين است كه اين سوره را بايد تركيبي از آيات مكي و مدني دانست ، هر چند دقيقا نمي توان - جز در موارد معيني - مكي و مدني بودن يك يك آيات آنرا مشخص ساخت .
و به هر حال در آيات اين سوره هم بحثهاي خاص سوره هاي مكي ديده مي شود ( مانند بحث قاطع از توحيد و معاد و مبارزه شديد با شرك و بت پرستي ) و هم بحثهاي مخصوص سوره هاي ( مدني مانند بحث از احكام اجتماعي و مسائل مربوط به جهاد و هجرت ) .
و بطور كلي مي توان گفت كه محتواي اين سوره را امور زير تشكيل مي دهد كه به شكل جالب و متناسبي با هم آميخته شده است :
- بيش از همه بحث از نعمتهاي خداوند در اين سوره به ميان آمده و آنچنان ريزه كاريهاي آن تشريح گرديده كه حس شكرگزاري هر انسان آزاده اي را بيدار مي كند ، و از اين راه او را به آفريننده اينهمه نعمت و موهبت نزديك مي سازد .
اين نعمتها شامل نعمتهاي مربوط به باران ، نور آفتاب ، انواع گياهان و ميوه ها و مواد غذائي ديگر ، و حيواناتي كه خدمتگزار انسانها هستند و منافع و بركاتي كه از اين حيوانات عائد انسان مي شود و انواع وسائل زندگي و حتي نعمت فرزند و همسر ، و خلاصه شامل انواع طيبات مي گردد .
و درست به همين علت است كه بعضي آنرا سوره نعم ( جمع نعمت ) ناميده اند .
ولي مشهور و معروف در نامگذاري اين سوره همان سوره نحل است ، چرا كه ضمن بر شمردن نعمتهاي گوناگون الهي اشاره اي كوتاه و پر معني و عجيب به زنبور عسل كرده ، مخصوصا روي ماده غذائي مهمي كه از آن عائد انسانهامي شود ، و نشانه هاي توحيدي كه در زندگي اين حشره وجود دارد تكيه نموده است .
- بخش ديگري از آن از دلائل توحيد و عظمت خلقت خدا ، و معاد ، و تهديد مشركان و مجرمان بحث مي كند .
- قسمت ديگري از آن از احكام مختلف اسلامي همانند دستور به عدل و احسان و هجرت و جهاد و نهي از فحشاء و منكر و ظلم و ستم و پيمان شكني و همچنين دعوت به شكرگزاري از نعمتهاي او سخن مي گويد ، و در همين رابطه از ابراهيم قهرمان توحيد به عنوان يك بنده شكرگزار در چند آيه نام مي برد .
- بخش ديگري از بدعتهاي مشركان سخن مي گويد و در همين رابطه ، مثلهاي حسي جالبي ذكر مي كند .
- و بالاخره در قسمت ديگري انسانها را از وسوسه هاي شيطان بر حذر مي دارد .

فضيلت سوره
در بعضي از روايات از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) در فضيلت اين سوره چنين نقل شده كه فرمود : من قراها لم يحاسبه الله تعالي بالنعم التي انعمها عليه في دار الدنيا : كسي كه اين سوره را بخواند خداوند او را در برابر نعمتهائي كه در اين جهان به او بخشيده محاسبه نخواهد كرد .
روشن است تلاوت اين آيات كه قسمت مهمي از نعمتهاي الهي را بر شمرده ، آنهم تلاوتي توام با تفكر و سپس تصميم گيري و عمل ، و گام نهادن در طريق شكرگزاري ، سبب مي شود كه هر نعمتي را درست در هدفي كه براي آن آفريده شده است مصرف كنند ، و با چنين حالي ديگر چه محاسبه اي از او خواهند كشيد مگر نعمت را بجا مصرف ننموده است ؟ ! .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سبْحَنَ الَّذِي أَسرَي بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ إِلي الْمَسجِدِ الأَقْصا الَّذِي بَرَكْنَا حَوْلَهُ لِنرِيَهُ مِنْ ءَايَتِنَا إِنَّهُ هُوَ السمِيعُ الْبَصِيرُ(1)

سوره اسرا

- نامهاي اين سوره و محل نزول آن
نام مشهور اين سوره بني اسرائيل است و نامهاي ديگري نيز از قبيل اسراء و سبحان دارد .
روشن است كه هر يك از اين نامها به تناسب مطالبي است كه در اين سوره در رابطه با آن وجود دارد ، اگر نام بني اسرائيل بر آن گذارده شده به خاطر آنست كه بخش قابل ملاحظه اي در آغاز و پايان اين سوره پيرامون بني اسرائيل است .
و اگر به آن اسراء گفته مي شود به خاطر نخستين آيه آن كه پيرامون اسراء ( معراج ) پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) سخن مي گويد ، و سبحان نيز از نخستين كلمه اين سوره گرفته شده است .
ولي در رواياتي كه فضيلت اين سوره را بيان مي كند تنها به نام بني اسرائيل برخورد مي كنيم ، و به همين جهت غالب مفسران همين نام را براي سوره ، برگزيده اند .
به هر حال مشهور و معروف اين است كه تمام يكصد آيه اين سوره در مكه نازل شده است ، و مفاهيم و محتواي آن نيز كاملا متناسب با سوره هاي مكي است

- محتواي اين سوره در يك نگاه كوتاه
گفتيم اين سوره بنا بر مشهور از سوره هائي است كه در مكه نازل شده است و طبعا ويژگيهاي سوره هاي مكي در آن جمع است ، از جمله دعوت مؤثر به توحيد ، و توجه دادن به معاد ، و نصائح سودمند ، و مبارزه با هر گونه شرك و ظلم و انحراف .
بطور كلي مي توان گفت آيات اين سوره بر محور امور زير دور مي زند .
- دلائل نبوت مخصوصا قرآن و نيز معراج .
- بحثهائي مربوط به معاد ، مساله كيفر و پاداش و نامه اعمال و نتائج آن .
- بخشي از تاريخ پر ماجراي بني اسرائيل كه در آغاز سوره و پايان آن آمده است .
- مساله آزادي اراده و اختيار و اينكه هر گونه عمل نيك و بد ، نتيجه اش به خود انسان بازگشت مي كند .
- مساله حساب و كتاب در زندگي اين جهان كه نمونه اي است براي جهان ديگر .
- حق شناسي در همه سطوح ، مخصوصا درباره خويشاوندان ، و بخصوص پدر و مادر .
- تحريم اسراف و تبذير و بخل و فرزندكشي و زنا و خوردن مال يتيمان و كم فروشي و تكبر و خونريزي .
- بحثهائي در زمينه توحيد و خداشناسي .
- مبارزه با هر گونه لجاجت در برابر حق و اينكه گناهان ميان انسان و مشاهده چهره حق پرده مي افكند .
- شخصيت انسان و فضيلت و برتري او بر مخلوقات ديگر .
- تاثير قرآن براي درمان هر گونه بيماري اخلاقي و اجتماعي .
- اعجاز قرآن و عدم توانائي مقابله با آن .

- وسوسه هاي شيطان و هشدار به همه مؤمنان به راههاي نفوذ شيطان در انسان .
- بخشي از تعليمات مختلف اخلاقي .
- و سرانجام فرازهائي از تاريخ پيامبران به عنوان درسهاي عبرتي براي همه انسانها و شاهدي براي مسائل بالا .
به هر صورت مجموعه بحثهاي عقيدتي و اخلاقي و اجتماعي در اين سوره نسخه كاملي را تشكيل مي دهد براي ارتقاء و تكامل بشر در زمينه هاي مختلف ، و جالب اينكه اين سوره با تسبيح خدا شروع مي شود و با حمد و تكبير او پايان مي گيرد ، تسبيح نشانه اي است براي پاكسازي و پيراستن از هر گونه عيب و نقص ، و حمد نشانه اي است براي آراستن به صفات فضيلت ، و تكبير رمزي است به پيشرفت و عظمت .

- فضيلت اين سوره
از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و همچنين از امام صادق (عليه السلام) اجر و پاداش فراواني براي كسي كه اين سوره را بخواند نقل شده است از جمله اينكه : در روايتي از امام صادق (عليه السلام) چنين مي خوانيم : من قرء سورة بني اسرائيل في كل ليلة جمعه لم يمت حتي يدرك القائم و يكون من اصحابه : كسي كه سوره بني اسرائيل را هر شب جمعه بخواند از دنيا نخواهد رفت تا اينكه قائم را درك كند و از يارانش خواهد بود .
كرارا گفته ايم پاداشها و فضيلتهائي كه براي سوره هاي قرآن بيان شده هرگز براي خواندن تنها نيست ، بلكه خواندني است كه توأم با تفكر و انديشه ، و سپس الهام گرفتن براي عمل بوده باشد .
مخصوصا در يكي از همين روايات مربوط به فضيلت اين سوره مي خوانيم فرق قلبه عند ذكر الوالدين : كسي كه اين سوره را بخواند و به هنگامي كه به توصيه هاي خداوند در ارتباط با پدر و مادر در اين سوره مي رسد ، عواطف او تحريك گردد و احساس محبت بيشتر نسبت به پدر و مادر كند داراي چنان پاداشي است .
بنابراين الفاظ قرآن هر چند بلا شك محترم و پر ارزش است ، ولي اين الفاظ مقدمه اي است براي معاني و معاني مقدمه اي است براي عمل .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلي عَبْدِهِ الْكِتَب وَ لَمْ يجْعَل لَّهُ عِوَجَا(1) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شدِيداً مِّن لَّدُنْهُ وَ يُبَشرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصلِحَتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسناً(2) مَّكِثِينَ فِيهِ أَبَداً(3

سوره مبارکه کهف

محتواي سوره كهف
اين سوره با حمد و ستايش خداوند آغاز مي شود ، و با توحيد و ايمان و عمل صالح پايان مي يابد .
محتواي اين سوره همچون ساير سوره هاي مكي بيشتر بيان مبدء و معاد و بشارت و انذار است ، و نيز به مساله مهمي كه مسلمانان در آن روزها سخت به آن نياز داشتند اشاره مي كند ، و آن اينكه يك اقليت هر چند كوچك باشد ، در برابر يك اكثريت هر چند ظاهرا قوي و نيرومند باشند نبايد تسليم گردد ، و در فساد محيط حل شود ، بلكه همچون گروه كوچك اصحاب كهف بايد حساب خودشان را از محيط فاسد جدا كنند ، و بر ضد آن قيام نمايند .
آن روز كه توانائي دارند به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانائي ، هجرت نمايند .
همچنين از جمله داستانهاي اين سوره ، داستان دو نفر است كه يكي بسيار ثروتمند و مرفه اما بي ايمان و ديگري فقير و تهيدست اما مؤمن بود ، ولي او هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بي ايمان از دست نداد ، و تا آنجا كه مي توانست او را نصيحت و ارشاد كرد و سرانجام اعلام بيزاري نمود و پيروزي هم با او بود .

تا مؤمنان در شرائطي همچون آغاز دعوت پيغمبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) بدانند اگر ثروتمندان بي ايمان جنب و جوشي دارند موقت است و خاموش شدني همانند فقر و تنگدستي افراد با ايمان .
بخش ديگري از اين سوره به داستان موسي و خضر ( هر چند نام خضر در اين سوره نيامده است ) اشاره مي كند كه چگونه موسي (عليه السلام) در برابر كارهائي كه ظاهر آن زننده بود اما باطنش پر مصلحت نتوانست صبر و حوصله بخرج دهد ، ولي پس از توضيحات خضر به عمق مسائل كاملا آگاه شد و از بيتابي خود پشيمان گشت .
اين نيز درسي است براي همه ، تا به ظواهر حوادث و رويدادها ننگرند ، و بدانند در زير اين ظواهر باطني است بسيار عميق و پر معني .
بخش ديگري از اين سوره ماجراي ذو القرنين را شرح ميدهد كه چگونه شرق و غرب عالم را پيمود ، و با اقوام گوناگوني كه سنن و آداب بسيار متفاوتي داشتند روبرو شد ، و سرانجام با كمك گروهي از مردم به مقابله با توطئه ياجوج و ماجوج برخاست و سدي آهنين بر سر راه آنها كشيد ، و نفوذشان را قطع كرد ( شرح كامل همه اينها به خواست خدا بعدا خواهد آمد ) تا مسلمانان با بينش وسيعتر خود را براي نفوذ در شرق و غرب جهان آماده سازند و براي مبارزه با ياجوجها و ماجوجها دست اتحاد بهم دهند ! .
جالب اينكه در اين سوره به سه داستان اشاره شده ( داستان اصحاب كهف داستان موسي و خضر و داستان ذو القرنين ) كه بر خلاف غالب داستانهاي قرآن در هيچ جاي ديگر از قرآن سخني از اينها به ميان نيامده است ( تنها در سوره انبياء آيه 96 به مسئله ياجوج و ماجوج بدون ذكر نام ذو القرنين اشاره شده است ) و اين يكي از ويژگيهاي اين سوره است .
و به هر حال محتوايش از هر نظر پر بار ، و تربيت كننده مي باشد .

فضيلت

فضيلت سوره كهف
در فضيلت اين سوره روايات بسياري از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و ائمه اهلبيت نقل شده كه اهميت فوق العاده محتواي آن را بيان مي كند از جمله :
- پيامبر فرمود : آيا سوره اي را به شما معرفي كنم كه هفتاد هزار فرشته بهنگام نزولش آنرا بدرقه كردند و عظمتش آسمان و زمين را پر كرد ياران عرض كردند آري ؟ فرمود : آن سوره كهف است هر كس آنرا روز جمعه بخواند خداوند تا جمعه ديگر او را مي آمرزد ( و طبق روايتي او را از گناه حفظ مي كند ) ... و به او نوري مي بخشد كه به آسمان مي تابد و از فتنه دجال محفوظ خواهد ماند .
- در حديث ديگري از پيامبر ميخوانيم : هر كس 10 آيه از اول سوره كهف را حفظ كند دجال به او زياني نميرساند و كسي كه آيات آخر سوره را حفظ كند نور و روشنائي براي او در قيامت خواهد بود .
- از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم : كسي كه در هر شب جمعه سوره كهف را بخواند شهيد از دنيا مي رود ، و با شهداء مبعوث مي شود و در روز قيامت در صف شهداء قرار مي گيرد .
بارها گفته ايم عظمت سوره هاي قرآن و آثار معنوي و بركات اخلاقيش بخاطر محتواي آن يعني ايمان و عمل به آن است .
و از آنجا كه يكي از مهمترين بخشهاي اين سوره داستان قيام جمعي از جوانان با شخصيت ، بر ضد طاغوت و دجال زمان خود بود ، قيامي كه جان آنها را بخطر افكند و تا سر حد مرگ پيش رفتند ، اما خدا آنها را حفظ كرد ، توجه به اين واقعيت مي تواند نور ايمان را در دلهاي آماده شعلهور سازد و او را در برابر گناهان و وسوسه دجالان و حل شدن در محيط فاسد حفظ كند .

توصيفهاي تكاندهنده اي كه از مجازاتهاي دوزخ در آيات اين سوره بچشم ميخورد ، و همچنين سرنوشت شومي كه در انتظار مستكبران است .
و در آيات اين سوره انعكاس وسيع يافته ، و توجه به علم بي پايان خدا كه در ضمن مثال جالبي در اين سوره منعكس است همگي مي تواند اين اثر را تكميل نمايد .
انسان را از فتنه هاي شياطين حفظ كند ، نور پاكي و عصمت در قلب او بيفشاند و سرانجام با شهدايش محشور كند .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ كهيعص(1) ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّك عَبْدَهُ زَكرِيَّا(2) إِذْ نَادَي رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا(3) قَالَ رَب إِني وَهَنَ الْعَظمُ مِني وَ اشتَعَلَ الرَّأْس شيْباً وَ لَمْ أَكن بِدُعَائك رَب شقِيًّا(4) وَ إِني خِفْت الْمَوَليَ مِن وَرَاءِي وَ كانَتِ امْرَأَتي عَاقِراً فَهَب لي مِن لَّدُنك وَلِيًّا(5) يَرِثُني وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا(6)

سوره مبارکه مريم (( علي نبينا و اله و عليها سلام))

محتوا

اين سوره از نظر محتوا داراي چندين بخش مهم است :
- مهمترين بخش اين سوره را قسمتي از سرگذشت زكريا و مريم و حضرت مسيح (عليه السلام) و يحيي و ابراهيم قهرمان توحيد و فرزندش اسماعيل و ادريس و بعضي ديگر از پيامبران بزرگ الهي ، تشكيل مي دهد كه داراي نكات تربيتي خاصي است .
- قسمت ديگري از اين سوره كه بعد از بخش نخست مهمترين بخش را تشكيل مي دهد مسائل مربوط به قيامت و چگونگي رستاخيز و سرنوشت مجرمان و پاداش پرهيزكاران و مانند آنست .
- بخش ديگر مواعظ و نصائحي است كه در واقع مكمل بخشهاي گذشته مي باشد .
- بالاخره آخرين بخش ، اشارات مربوط به قرآن و نفي فرزند از خداوند و مساله شفاعت است كه مجموعا برنامه تربيتي مؤثري را براي سوق نفوس انساني به ايمان و پاكي و تقوا تشكيل مي دهد .

فضيلت

از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) چنين نقل شده است كه هر كس اين سوره را بخواند به تعداد كساني كه زكريا را تصديق يا تكذيب كردند و همچنين يحيي و مريم و عيسي و موسي و هارون و ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسماعيل ، آري به تعداد هر يك از آنها خداوند ده حسنه به او مي دهد ، همچنين به تعداد كساني كه ( به دروغ

و تهمت ) براي خدا فرزندي قائل شدند و نيز به تعداد كساني كه فرزند قائل نشدند .
در حقيقت اين حديث دعوت به تلاش و كوشش در دو خط مختلف ميكند : خط حمايت از پيامبران و پاكان و نيكان ، و خط مبارزه با مشركان و منحرفان و آلودگان ، زيرا مي دانيم اين ثوابهاي بزرگ را به كساني نمي دهند كه تنها الفاظ را بخوانند و عملي بر طبق آن انجام ندهند ، بلكه اين الفاظ مقدس مقدمه اي است براي عمل .
در حديث ديگري از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم هر كس مداومت بخواندن اين سوره كند از دنيا نخواهد رفت مگر اينكه خدا به بركت اين سوره او را از نظر جان و مال و فرزند بي نياز مي كند .
اين غنا و بي نيازي مسلما بازتابي است از پياده شدن محتواي سوره در درون جان انسان و انعكاسش در خلال اعمال و رفتار و گفتار او .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ طه(1) مَا أَنزَلْنَا عَلَيْك الْقُرْءَانَ لِتَشقَي(2) إِلا تَذْكرَةً لِّمَن يخْشي(3) تَنزِيلاً مِّمَّنْ خَلَقَ الأَرْض وَ السمَوَتِ الْعُلي(4) الرَّحْمَنُ عَلي الْعَرْشِ استَوَي(5) لَهُ مَا في السمَوَتِ وَ مَا في الأَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا وَ مَا تحْت الثرَي(6) وَ إِن تجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السرَّ وَ أَخْفَي(7) اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسني(8)

سوره مبارکه طه ((صلي الله عليه و اله و سلم))

محتوا

سوره طه به گفته همه مفسران در مكه نازل شده است ، محتواي آن نيز همانند ساير سوره هاي مكي است كه بيشتر سخن از مبدء و معاد مي گويد ، و نتائج توحيد و بدبختيهاي شرك را برمي شمرد .
در بخش اول : اين سوره اشاره كوتاهي به عظمت قرآن و بخشي از صفات جلال و جمال پروردگار است .
بخش دوم : كه بيش از هشتاد آيه را در برمي گيرد از داستان موسي (عليه السلام) سخن مي گويد ، از آن زمان كه به نبوت مبعوث گرديد و سپس با فرعون جبار به مبارزه برخاست ، و پس از درگيريهاي فراوان او با دستگاه فرعونيان و مبارزه با ساحران و ايمان آوردن آنها خداوند به صورت اعجازآميز فرعون و فرعونيان را در دريا غرق كرد ، و موسي و مؤمنان را رهائي بخشيد .
بعد ماجراي گوساله پرستي بني اسرائيل و درگيري هارون و موسي را با

آنها بيان مي كند .
در سومين بخش : بخشهائي در باره معاد و قسمتي از خصوصيات رستاخيز آمده است .
در بخش چهارم : سخن از قرآن و عظمت آن است .
و در بخش پنجم : سرگذشت آدم و حوا را در بهشت و سپس ماجراي وسوسه ابليس و سرانجام هبوط آنها را در زمين ، توصيف مي كند .
و بالاخره در آخرين قسمت ، نصيحت و اندرزهاي بيدار كننده اي ، براي همه مؤمنان بيان مي دارد كه روي سخن در بسياري از آن به پيامبر اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) است .

فضيلت

روايات متعددي در باره عظمت و اهميت اين سوره در منابع اسلامي وارد شده است .
از پيامبر اكرم (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم خداوند سوره طه و يس را قبل از آفرينش آدم به دو هزار سال براي فرشتگان بازگو كرده هنگامي كه فرشتگان اين بخش از قرآن را شنيدند گفتند : طوبي لامة ينزل هذا عليها ، و طوبي لاجواف تحمل هذا ، و طوبي لالسن تكلم بهذا : خوشا به حال امتي كه اين سوره ها بر آنها نازل مي گردد ، خوشا به دلهائي كه اين آيات را در خود پذيرا مي شود ، و خوشا به زبانهائي كه اين آيات بر آن جاري مي گردد .
در حديث ديگري از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم : لا تدعوا قرائة سورة طه ، فان الله يحبها و يحب من قرأها ، و من ادمن قرائتها اعطاه الله يوم القيامة كتابه بيمينه ، و لم يحاسبه بما عمل في الاسلام ، و اعطي في الاخرة من الاجر حتي يرضي : تلاوت سوره طه را ترك نكنيد ، چرا كه خدا آن را دوست مي دارد و دوست مي دارد كساني را كه آن را تلاوت كنند ، هر كس تلاوت آنرا ادامه دهد خداوند در روز قيامت نامه اعمالش را به دست راستش مي سپارد و بدون حساب به بهشت مي رود ، و در آخرت آنقدر پاداش به او مي دهد كه راضي شود .
در حديث ديگري از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم : من قرأها اعطي يوم

القيامة ثواب المهاجرين و الانصار : هر كس آنرا بخواند در روز رستاخيز ثواب مهاجران و انصار نصيبش خواهد شد باز لازم مي دانيم اين حقيقت را تكرار كنيم كه اينهمه پاداشهاي عظيم كه براي تلاوت سوره هاي قرآن از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و ائمه (عليهم السلام) به ما رسيده ، هرگز مفهومش اين نيست كه تنها با تلاوت ، اين همه نتيجه ، عائد انسان مي شود ، بلكه منظور تلاوتي است كه مقدمه انديشه باشد انديشه اي كه آثارش در تمام اعمال و گفتار انسان متجلي شود ، و اگر محتواي اجمالي اين سوره را در نظر بگيريم خواهيم ديد كه روايات فوق تناسب كاملي با محتواي اين سوره دارد .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اقْترَب لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ في غَفْلَة مُّعْرِضونَ(1) مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكر مِّن رَّبِّهِم محْدَث إِلا استَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ(2) لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسرُّوا النَّجْوَي الَّذِينَ ظلَمُوا هَلْ هَذَا إِلا بَشرٌ مِّثْلُكمْ أَ فَتَأْتُونَ السحْرَ وَ أَنتُمْ تُبْصِرُونَ(3) قَالَ رَبي يَعْلَمُ الْقَوْلَ في السمَاءِ وَ الأَرْضِ وَ هُوَ السمِيعُ الْعَلِيمُ(4) بَلْ قَالُوا أَضغَث أَحْلَمِ بَلِ افْترَاهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِئَايَة كمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ(5)

سوره مبارکه انبياء

محتوا

اين سوره چنانكه از نامش پيدا است ، سوره پيامبران است ، چرا كه نام شانزده پيامبر ، بعضي ، با ذكر فرازهائي از حالاتشان و بعضي تنها به صورت اشاره در اين سوره آمده است ( موسي - هارون - ابراهيم - لوط - اسحاق - يعقوب - نوح - داود - سليمان - ايوب - اسماعيل - ادريس - ذا الكفل - ذا النون ( يونس ) - زكريا و يحيي (عليهماالسلام) .
بنا بر اين تكيه بحثهاي مهم اين سوره بر روي برنامه هاي انبياء است .
علاوه بر اينها پيامبران ديگري هستند كه نامشان صريحا در اين سوره برده نشده ولي پيرامون آنها سخني آمده است ( مانند پيامبر اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و حضرت مسيح ) .
- از اين گذشته ويژگي سوره هاي مكي كه از عقائد ديني ، مخصوصا از مبدء و معاد سخن مي گويد ، كاملا در اين سوره منعكس است .
- در اين سوره از وحدت خالق و اينكه جز او معبود و آفريدگاري نيست و نيز از آفرينش جهان بر اساس هدف و برنامه ، و وحدت قوانين حاكم بر اين عالم و همچنين وحدت سرچشمه حيات و هستي ، و نيز وحدت موجودات در برنامه فنا و مرگ ، بحث به ميان آمده است .
- بخش ديگري از اين سوره ، از پيروزي حق بر باطل ، توحيد بر شرك و لشكريان عدل و داد بر جنود ابليس ، سخن گفته شده است .
- جالب اينكه اين سوره با هشدارهاي شديد نسبت به مردم غافل و بيخبر از حساب و كتاب آغاز شده ، و پايان آن نيز با هشدارهاي ديگري در اين زمينه تكميل مي گردد .

پيامبراني كه نامشان در اين سوره آمده بعضا بيان زندگي و برنامه هاي مشروحشان در سوره هاي ديگر ذكر شده است ولي در اين سوره بيشتر روي اين بخش از حالات انبياء تكيه شده كه آنها هنگامي كه در تنگناهاي سخت گرفتار مي شدند چگونه دست توسل به دامان لطف حق مي زدند و چگونه خداوند اين بن بستها را بر آنها مي گشود و از طوفان و گرداب نجاتشان مي بخشيد .
ابراهيم به هنگامي كه در آتش نمرود گرفتار شد .
يونس هنگامي كه در شكم ماهي فرو رفت .
زكريا هنگامي كه آفتاب عمر خود را نزديك به غروب ديد ولي جانشيني نداشت كه برنامه هايش را تكميل كند .
و همچنين ساير پيامبران به هنگام گرفتاري در طوفانهاي سخت .

فضيلت سوره انبياء
از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) در فضيلت تلاوت اين سوره چنين نقل شده : من قرء سورة الانبياء حاسبه الله حسابا يسيرا ، و صافحه و سلم عليه كل نبي ذكر اسمه في القرآن : هر كس سوره انبياء را بخواند خداوند حساب او را آسان مي كند ( و در محاسبه اعمالش روز قيامت سخت گيري نخواهد كرد ) و هر پيامبري كه نام او در قرآن ذكر شده با او مصافحه كرده و سلام مي فرستد .
و از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم : من قرء سورة الانبياء حبا لها كان كمن رافق النبيين اجمعين في جنات النعيم ، و كان مهيبا في اعين الناس حياة الدنيا : هر كس سوره انبياء را از روي عشق و علاقه بخواند ، با همه پيامبران در باغهاي پر نعمت بهشت ، رفيق و همنشين مي گردد ، و در زندگي دنيا نيز در چشم مردم پر ابهت خواهد بود ) .
جمله حبا لها ( از روي عشق و علاقه به اين سوره ) در واقع كليدي است براي فهم معني رواياتي كه در زمينه فضيلت سوره هاي قرآن به ما رسيده ، يعني هدف تنها تلاوت و خواندن الفاظ نيست ، بلكه عشق به محتوي است و مسلما عشق به محتوي بدون عمل معني ندارد و اگر كسي چنين ادعائي كند كه من عاشق فلان سوره ام ، اما عملش بر ضد مفاهيم آن باشد دروغ مي گويد .
بارها گفته ايم قرآن كتاب عقيده و عمل است و خواندن مقدمه اي است براي انديشيدن ، و انديشيدن مقدمه اي است براي ايمان و عمل ! .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَأَيُّهَا النَّاس اتَّقُوا رَبَّكمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ الساعَةِ شيْءٌ عَظِيمٌ(1) يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كلُّ مُرْضِعَة عَمَّا أَرْضعَت وَ تَضعُ كلُّ ذَاتِ حَمْل حَمْلَهَا وَ تَرَي النَّاس سكَرَي وَ مَا هُم بِسكَرَي وَ لَكِنَّ عَذَاب اللَّهِ شدِيدٌ(2)

سوره مبارکه حج

- آيات فراواني كه در زمينه معاد و دلائل منطقي آن ، و انذار مردم غافل از صحنه هاي قيامت ، و مانند آن است كه از آغاز اين سوره شروع مي شود و بخش مهمي از آن را در بر مي گيرد .
- بخش قابل ملاحظه اي نيز از مبارزه با شرك و مشركان ، سخن مي گويد و با توجه دادن به آيات پروردگار در عالم هستي انسانها را متوجه عظمت آفريدگار مي سازد .
- بخشي از اين سوره نيز مردم را به بررسي سرنوشت عبرت انگيز گذشتگان و عذابهاي دردناك الهي كه بر آنها نازل شد دعوت كرده ، از جمله سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود ، و قوم ابراهيم و لوط ، و قوم شعيب و موسي را يادآور مي شود .
- بخش ديگري از آن پيرامون مساله حج و سابقه تاريخي آن از زمان ابراهيم (عليه السلام) و سپس مساله قرباني و طواف و مانند آن است .
- بخشي از آن هم پيرامون مبارزه در برابر ظالمان و پيكار با دشمنان مهاجم ، است .
- و سرانجام قسمتي از آن پند و اندرزهائي است در زمينه هاي مختلف زندگي و تشويق به نماز و زكات و امر به معروف و نهي از منكر و توكل و توجه به خداوند .

فضيلت

در حديثي از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم : من قرء سورة الحج اعطي من الاجر كحجة حجها ، و عمرة اعتمرها ، بعدد من حج و اعتمر فيما مضي و فيما بقي ! : هر كس سوره حج را بخواند پاداش حج و عمره را خدا به او

مي دهد به تعداد تمام كساني كه در گذشته و آينده حج عمره بجا آورده يا خواهند آورد ! .
بدون شك اين ثواب و فضيلت عظيم تنها براي تلاوت لفظي نيست ، تلاوتي است انديشه ساز ، و انديشه اي است عمل پرور .
در حقيقت كسي كه اين سوره و محتواي آن را از مبدء و معاد گرفته ، تا دستورات عبادي و اخلاقي ، و مسائل مربوط به جهاد و مبارزه با ستمگران ، در اعماق جان خود قرار دهد و برنامه عملي خود سازد ، پيوندي با تمام مؤمنان گذشته و آينده از نظر معنوي و روحاني پيدا مي كند ، پيوندي كه او را در اعمال آنها شريك ، و آنها را نيز در اعمال او شريك و سهيم مي سازد ، بي آنكه از پاداش آنان چيزي كاسته شود و حلقه اتصالي خواهد بود بين همه افراد با ايمان در تمام قرون و اعصار .
و با اين اوصاف و شرايط ثواب و پاداشي كه در حديث فوق آمده عجيب به نظر نمي رسد .

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(1) الَّذِينَ هُمْ في صلاتهِمْ خَشِعُونَ(2) وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ(3) وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ(4) وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ(5) إِلا عَلي أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(6) فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(7) وَ الَّذِينَ هُمْ لأَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ(8) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلي صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ(9) أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ(10) الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(11)

سوره مبارکه مومنون

محتوا
اين سوره چنانكه از نامش پيدا است بخش مهمي از آن سخن از اوصاف برگزيده مؤمنان است .
سپس بحث هائي در زمينه اعتقاد و عمل بيان مي كند كه تكميل كننده آن صفات مي باشد .
رويهمرفته مجموع مطالب اين سوره را مي توان به چند بخش تقسيم كرد : بخش اول - كه از آيه قد افلح المؤمنون آغاز ميشود تا چندين آيه بعد بيانگر صفاتي است كه مايه فلاح و رستگاري مؤمنان است و خواهيم ديد اين اوصاف آنقدر حساب شده و جامع است كه جنبه هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي را تحت پوشش خود قرار مي دهد .
و از آنجا كه خمير مايه همه آنها ايمان و توحيد است در بخش دوم به نشانه هاي مختلف خداشناسي ، و آيات افاقي و انفسي پروردگار در پهنه عالم هستي ، اشاره كرده ، و نمونه هائي از نظام شگرف عالم آفرينش را در آسمان و زمين و آفرينش انسان و حيوانات و گياهان بر مي شمارد .
و براي تكميل جنبه هاي عملي در بخش سوم به شرح سر گذشت عبرت انگيز جمعي از پيامبران بزرگ همچون نوح ، هود ، موسي ، عيسي (عليهم السلام) پرداخته فرازهائي از زندگي آنها را بيان مي كند .
در بخش چهارم روي سخن را به مستكبران كرده ، و با دلائل منطقي و گاه با تعبيرات تند و كوبنده به آنها هشدار مي دهد ، تا دلهاي آماده به خود آيد و راه بازگشت به سوي خدا را پيدا كند .

در بخش پنجم بحث هاي فشرده اي درباره معاد بيان كرده است .
و در بخش ششم از حاكميت خداوند بر عالم هستي و نفوذ فرمانش در همه جهان سخن مي گويد .
سرانجام در بخش هفتم باز هم سخن از قيامت ، حساب ، جزا و پاداش نيكوكاران و كيفر بدكاران به ميان مي آورد ، و با بيان هدف آفرينش انسان سوره را پايان مي دهد .
و به اين ترتيب محتواي اين سوره مجموعه اي است از درسهاي اعتقادي و عملي ، و مسائل بيدار كننده و بيان خط سير مؤمنان از آغاز تا پايان .
اين سوره همانگونه كه در آغاز هم گفته ايم در مكه نازل شده ، ولي بعضي از مفسران نوشته اند كه بعضي از آيات اين سوره در مدينه نازل شده است ، وجود آيه زكات در آن براي بعضي اين فكر را به وجود آورده كه تمام اين سوره نمي تواند در مكه نازل شده باشد ، چرا كه مي دانيم زكات نخستين بار در مدينه تشريع شد و به دنبال نزول آيه خذ من اموالهم صدقة ... ( توبه 103 ) پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) فرمان داد ماموران جمع زكات به اطراف بروند و از مردم زكات بگيرند .
ولي بايد توجه داشت كه زكات مفهوم وسيعي دارد كه واجب و مستحب را شامل مي شود ، و معني آن منحصر به زكات واجب نيست ، لذا در روايات مي خوانيم كه نماز و زكات هميشه با هم بوده است .
اما از اين گذشته به عقيده بعضي از دانشمندان زكات در مكه نيز واجب بوده ، ولي به صورت اجمالي و سر بسته ، يعني هر كس موظف بوده مقداري از اموال خود را به نيازمندان بدهد .
ولي در مدينه كه حكومت اسلامي تشكيل شد زكات تحت برنامه دقيقي قرار گرفت و براي آن نصاب بندي شد و پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) ماموران جمع زكات را به هر سو فرستاد تا از مردم زكات بگيرند .

فضيلت سوره مؤمنون
در روايات اسلامي كه از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام) بما رسيده فضيلت بسياري براي اين سوره بيان شده است .
در حديثي از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) مي خوانيم من قرء سورة المؤمنين بشرته الملائكة يوم القيامة بالروح و الريحان و ما تقر به عينه عند نزول ملك الموت : هر كس سوره مؤمنان را تلاوت كند فرشتگان در روز قيامت او را به روح و ريحان بشارت مي دهند و هنگامي كه فرشته مرگ براي قبض روح او مي آيد چنان بشارتي به او مي دهد كه چشمش روشن مي شود .
و از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم : من قرء سورة المؤمنين ختم الله له بالسعادة اذا كان يدمن قرائتها في كل جمعة ، و كان منزله في الفردوس الاعلي مع النبيين و المرسلين : هر كس سوره مؤمنون را بخواند و در هر جمعه آن را ادامه دهد خداوند پايان زندگي او را با سعادت قرار مي دهد و جايگاه او فردوس اعلي ( بهشت برين ) است ، همراه پيامبران و رسولان .
تكرار اين معني را ضروري مي دانيم كه ذكر فضائل تلاوت سوره ها هرگز به معني خواندن خالي از انديشه و تصميم و عمل نيست كه اين كتاب آسماني كتاب تربيت و انسانسازي و برنامه هاي عملي است ، و به راستي اگر كسي برنامه هاي عقيدتي و عملي خود را با محتواي اين سوره و حتي چند آيه آغاز آن كه بيان صفات مؤمنان است تطبيق دهد آنهمه افتخارات بايد نصيب او شود .
و لذا در بعضي از روايات از پيامبر (صلي الله عليهوآلهوسلّم) نقل شده : هنگام نزول آغاز اين سوره فرمود لقد انزل الي عشر آيات من اقامهن دخل الجنة : ده آيه بر من نازل شده كه هر كس آنها را بر پا دارد وارد بهشت خواهد شد ! .

تعبير به اقام ( بر پا دارد ) به جاي قرء ( بخواند ) گوياي همان حقيقتي است كه در بالا اشاره كرديم كه هدف اصلي پياده كردن محتواي اين آيات در متن زندگي است ، نه مجرد خواندن .

موضوع قفل شده است