جمع بندی چه شد که بعد از 200 سال فقهای شیعه به حدی رسیدند تا بتوانند مرجع دین شوند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه شد که بعد از 200 سال فقهای شیعه به حدی رسیدند تا بتوانند مرجع دین شوند؟

[="Verdana"][="Black"]سلام

شیعه از لزوم وجود امامی معصوم بعد از وفات پیامبر اسلام ، صحبت میکنه ، اما به فاصله اندکی بیش از 200 سال فقها میتونن به عنوان مرجع دین محل مراجعه باشند ...

طبق عقیده شیعه امام زمان پس از 250 سال از وفات پیامبر و در سن 5 سالگی غیبت میکنه .

غیبت رو هر چه تعریف کنیم ، امروزه عموم مردم هیچ دسترسی به امام زمان ندارند ،

و عملا مرجع مسئله گوئی دینی و بیان احکام مراجع دین هستند .

سوال من اینجاست که بعد از 200 سال چه اتفاقی در جامعه اون زمان افتاد که فقها تونستن بعد از اون به عنوان مرجع دین مشخص بشن ؟!

آیا وضعیت علمی فقهای 200 سال بعد ، تغییر محسوسی پیدا کرده بود که نشه بعد از شخص پیامبر ، فقها مراجع دین باشند ؟!!!

با تشکر ....[/][/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

Dahim Darni;638958 نوشت:
سلام

شیعه از لزوم وجود امامی معصوم بعد از وفات پیامبر اسلام ، صحبت میکنه ، اما به فاصله اندکی بیش از 200 سال فقها میتونن به عنوان مرجع دین محل مراجعه باشند ...

طبق عقیده شیعه امام زمان پس از 250 سال از وفات پیامبر و در سن 5 سالگی غیبت میکنه .

غیبت رو هر چه تعریف کنیم ، امروزه عموم مردم هیچ دسترسی به امام زمان ندارند ،

و عملا مرجع مسئله گوئی دینی و بیان احکام مراجع دین هستند .

سوال من اینجاست که بعد از 200 سال چه اتفاقی در جامعه اون زمان افتاد که فقها تونستن بعد از اون به عنوان مرجع دین مشخص بشن ؟!

آیا وضعیت علمی فقهای 200 سال بعد ، تغییر محسوسی پیدا کرده بود که نشه بعد از شخص پیامبر ، فقها مراجع دین باشند ؟!!!

با تشکر ....


با توجه به اینکه فقه معرفت عمیق در دین و فقیه یعنی کسی دارای چنین معرفتی است، شیعه چه در زمان ائمه و چه در زمان غیبت از یک اصل کلی عقلایی پیروی می نمود. این اصل کلی رجوع به اعلم و اعدل فقهاء است. در عصر ائمه، شیعه اعلم و اعدل فقهاء را ائمه می داند و در عصر غیبت اعلم و اعدل فقهاء را با رجوع به نظر افراد خبره تشخیص می دهد.
در عملکرد شیعه نقصانی نیست! سوال این است که چرا دیگران از این اصل عقلایی پیروی نکردند؟؟؟

با سلام و عرض ادب

تذکر این امر نیز خالی از لطف نیست که تربیت شاگردان فقیه و آگاه، در زمان ائمه(ع) و ارجاع مردم به آنان از همان صدر اول آغاز گشته و ائمه اطهار(ع) بعضاً مردم را به شاگردان خود ارجاع می‌دادند. در این باره روایاتی وجود دارد؛ از جمله امام علی(ع) به قثم بن عباس می‌نویسد: «صبح و شام بنشین و برای مردم سؤال کننده فتوا بده و جاهل را آگاه و با عالم مذاکره کن».[قطب الدین راوندی، سعید بن عبداللّٰه، فقه القرآن، محقق و مصحح: حسینی‌، سید احمد، ج ۱، ص ۳۲۷، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، 1405ق]این دسته از روایات، امر ارجاع به غیر امام معصوم(ع) حتی در زمان معصومین اثبات نموده و روشن می‌کند که؛ ارجاعات ائمه(ع) به شاگردان مورد اطمینان امری شایع بوده است. این امر، احیاناً به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و دشواری دست‌رسی به امام معصوم(ع) صورت می گرفت.


پرسش:
شیعه از لزوم وجود امامی معصوم بعد از وفات پیامبر اسلام ، صحبت می کند، اما به فاصله اندکی بیش از 200 سال فقها می توانند به عنوان مرجع دین محل مراجعه باشند ...
سوال من اینجاست که بعد از 200 سال چه اتفاقی در جامعه آن زمان افتاد که فقها توانستند بعد از غیبت به عنوان مرجع دین مشخص شوند؟!
آیا وضعیت علمی فقهای 200 سال بعد، تغییر محسوسی پیدا کرده بود که نشود بعد از شخص پیامبر ، فقها مراجع دین باشند؟!

پاسخ:

با توجه به اینکه فقه معرفت عمیق در دین و فقیه یعنی کسی دارای چنین معرفتی است، شیعه چه در زمان ائمه و چه در زمان غیبت از یک اصل کلی عقلایی پیروی می نمود. این اصل کلی رجوع به اعلم و اعدل فقهاء است. در عصر ائمه، شیعه اعلم و اعدل فقهاء را ائمه می داند و در عصر غیبت اعلم و اعدل فقهاء را با رجوع به نظر افراد خبره تشخیص می دهد.
در عملکرد شیعه نقصانی نیست! سوال این است که چرا دیگران از این اصل عقلایی پیروی نکردند؟؟؟

تذکر این امر نیز خالی از لطف نیست که تربیت شاگردان فقیه و آگاه، در زمان ائمه (علیه السلام) و ارجاع مردم به آنان از همان اول آغاز گشته و ائمه اطهار (علیهم السلام) بعضاً مردم را به شاگردان خود ارجاع می‌دادند. در این باره روایاتی وجود دارد؛ از جمله امام علی (علیه السلام) به قثم بن عباس می‌نویسد: «صبح و شام بنشین و برای مردم سؤال کننده فتوا بده و جاهل را آگاه و با عالم مذاکره کن».(1)
این دسته از روایات، امر ارجاع به غیر امام معصوم (علیه السلام) حتی در زمان معصومین اثبات نموده و روشن می‌کند که؛ ارجاعات ائمه (علیهم السلام) به شاگردان مورد اطمینان امری شایع بوده است. این امر، احیاناً به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و دشواری دست‌رسی به امام معصوم (علیه السلام) صورت می گرفت.

مسلمین از قرن اول به اجتهاد پرداختند اجتهاد به مفهوم صحیح از لوازم دینی مانند اسلام است که از طرفی دین همگانی است، به قوم و نژاد و منطقه ای اختصاص ندارد، و از طرف دیگر همه زمانی است و دین خاتم است و در همه شرایط متغیر روزگار که لازمه تمدن بشری است حاکم است.
ابن الندیم در فن پنجم از مقاله ششم کتاب بسیار نفیس خود را که به نام فهرست ابن الندیم شهرت و اعتبار جهانی دارد اختصاص به "فقهاء الشیعه" داده و در ذیل نام های آنها از کتاب های آنها در حدیث یا فقه یاد می کند.
درباره
حسین بن سعید اهوازی و برادرش می گوید "اوسع اهل زمانهما علما بالفقه والاثار والمناقب"؛ از نظر دانش فقه و اطلاعات مربوط به تاریخ برتر از معاصرانش بود" یا درباره علی بن ابراهیم قمی می گوید: "من العلماء الفقهاء؛ از بزرگان و علمای فقه است" و درباره محمد بن حسن بن احمد بن الولید قمی می گوید: "و له من الکتب کتاب الجامع فی الفقه"؛ کتاب جامعی در فقه دارد." ولی ظاهرا کتب فقهیه آنها به این شکل بوده است که در هر بابی احادیثی که آنها را معتبر می دانسته اند و بر طبق آنها عمل می کرده اند ذکر می کرده اند، آن کتاب ها هم حدیث بود و هم نظر مؤلف کتاب.
علامه فقید،
سید حسن صدر نیز، در کتاب "تأسیس الشیعه" می نویسد: "اولین کتاب فقهی شیعه در عصر امیرالمؤمنین به وسیله عبیدالله بن ابی رافع، که کاتب و خزانه دار آن حضرت بود تألیف شد".

برخی می پندارند که اجتهاد در میان اهل تسنن در قرن اول پیدا شد و در میان شیعه در قرن سوم. علت تاخر شیعه را در فقه بی نیازی شیعه از اجتهاد به واسطه حضور ائمه اطهار، معرفی می کنند. اما بر اساس آنچه ذکر شد اشتباه این نظریه آشکار است.
شهید مطهری
نیز در مقاله های اجتهاد در اسلام (نشریه سالانه مکتب تشیع، شماره 3) در کتاب ده گفتار و ... اثبات کرده اند که این نظر اشتباه است.

________________
(1) قطب الدین راوندی، سعید بن عبداللّٰه، فقه القرآن، محقق و مصحح: حسینی‌، سید احمد، ج ۱، ص ۳۲۷، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، 1405ق.

موضوع قفل شده است