یزید درباره قیام سید الشهداء چه می گوید؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
یزید درباره قیام سید الشهداء چه می گوید؟

سخن یزید درباره قیام امام حسین علیه السلام
یک دلیل دیگر که واهی بودن سخن کسانی را که قیام مقدس سید الشهداء را به افسانه ارینب ارتباط می دهند این است که اگر این جریان واقعیت داشت یزید یا دیگرانی که از این واقعه با خبر بودند به آن تمسک می کردند، و یک نفر از دوستان یا دشمنان ، مردم یا دانشمندان چنین انگیزه ای را بیان می کردند. منبعی هم که افسانه ارینب را بیان می کند هیچ ارتباطی بین آن جریان و قیام امام حسین قائل نشده است. شخص یزید که دوست و دشمن در سبک سری وبی خردی و هواپرستی او سخن گفته اند، هدف امام را از حرکت و قیامش در سخنی نابخردانه و استدلالی نادرست به آیات شریفه، خود خواهی و خود برتربینی امام می داند و امام را که در خانه وحی تربیت یافته به بی اطلاعی از قرآن و کمی دانش متهم می کند. به این گزارش در کتب تاریخی توجه فرمائید : چون يزيد سر حسين را بديد اشعاری را بخواند ، آنگاه گفت: «آیا مى‏دانيد اين حادثه به چه سبب بر او رفت؟ مى‏گفت: پدرم على بهتر از پدر اوست و مادرم فاطمه بهتر از مادر اوست و جدم پيغمبر خدا بهتر از جد اوست و من بهتر از او و براى اين كار(خلافت) از او شايسته‏تر هستم . اما اينكه گفت: پدرش(علی) از پدر من(معاویه) بهتر است، پدرم با پدرش حجت گويى كرد و مردم دانند كه حكم به سود كدامشان داده شد. اما اينكه گفت مادرم بهتر از مادر اوست به جانم سوگند كه فاطمه دختر پيمبر از مادر من بهتر است. اما اينكه گفت: جد او بهتر از جد من است بجان خود كسى نيست كه بخدا و رستاخيز ايمان داشته باشد و نداند كه مانند پيغمبر ميان ما كسى نيست و هرگز كسى با رسول برابرى نميكند، اما اینکه خودش را ازمن بهتر می داند به سبب کمی دانش وى بود كه اين آيه را نخوانده بود:« قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ من تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ من تَشاءُ وَ تُذِلُّ من تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ» (آل عمران: 26) بگو، اى خداى صاحب ملك، ملك به هر كه خواهى مى‏دهى، و ملك از هر كه خواهى مى‏ستانى، هر كه را خواهى عزيز مى‏كنى و هر كه را خواهى ذليل مى‏كنى، همه خوبيها به دست توست كه تو بر همه چيز توانايى
تاريخ‏الطبري/ترجمه،ج‏7،ص:3076
الكامل/ترجمه،ج‏11،ص:199
البدايةوالنهاية،ج‏8،ص:195
مقتل مقرم ترجمه مولوی نیا ص 344