جمع بندی آیا آیات قرآن درباره کوه ها باهم تعارض دارند؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا آیات قرآن درباره کوه ها باهم تعارض دارند؟

سلام
جایی خوندم:

قران کریم در جایی میفرماید کوهها مثل میخ زمین رو نگه میدارند جای دیگه میفرماید کوهها مثل ابر در حرکتند , و این یک تضاد اشکار است, چرا؟

آیات رو نمیدونم کدومن لطفا آیه رو ذکر کنید و جواب هم بگید.
اگر هم اشتباه گفتن بازم بگید
ممنون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی

reza.72;767798 نوشت:
قران کریم در جایی میفرماید کوهها مثل میخ زمین رو نگه میدارند جای دیگه میفرماید کوهها مثل ابر در حرکتند , و این یک تضاد اشکار است, چرا؟

آیات رو نمیدونم کدومن لطفا آیه رو ذکر کنید و جواب هم بگید.


با سلام و عرض ادب

بله در قرآن كريم آياتي داريم كه بيانگر اين مساله هستند كه كوهها مانند ميخ ، زمين را نگه داشته اند مانند:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا(نباء/7)
و كوهها را [چون] ميخهايى [نگذاشتيم]
وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ...(نحل/15)
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را نجنباند...
وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ...(انبياء/31)
و در زمين كوههايى استوار نهاديم تا مبادا [زمين] آنان [=مردم] را بجنباند و...
و ...
از طرفي هم در آيه 88 سوره مباركه نمل ، بيان مي فرمايد كه كوهها مانند ابرها در حركتند :
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ...
و كوهها را مى ‏بينى [و] مى ‏پندارى كه آنها بى ‏حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند...


اين بيان قرآن كريم ، تضاد و تناقض نيست زيرا قرآن كريم در يك جا نفرموده كوهها حركت ميكنند و در جاي ديگر بفرمايد كوهها حركت نمي كنند بلكه فرموده كوهها زمين را از اضطراب و بيقراري و جنبش نگه داشته در عين اينكه خود كوهها حركتي مانند ابردارند .حركت كوهها منافاتي با نگهداري زمين از جنبش و نوسان و اضطراب ندارد زيرا آن عاملي كه موجب حركت كوههاست موجب جنبش زمين نمي شود مثل واگنهاي يك قطار كه توسط يك محور ميخ مانند بهم متصل شده اند اما در عين حال در حركت هم هستند .يا مانند محور اتصال يك يدك كش آبي و يدكي اش كه در عين اتصال، در حركت هم هست و اين اتصال هيچ منافاتي با حركتش ندارد .

سلام
اینکه بگه کوهها باعث حرکت کمتر زمین میشن قابل بحثه چون کوهها خودشون در اثر همین لرزشا و حرکتا ایجاد میشن!
ولی تناقضی در اینجا وجود نداره! چون اونجا که گفته مثل ابرن، داخل همون آیه هم فکر کنم گفته که منظورش روز قیامته!

با سلام

وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ کُلَّ شَيْ‌ءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ‌

اين آيه يكي ديگر از مصادیق اعجاز علمي قرآن مي باشد .

با توجه به اين آيه ؛ کوهها دو نوع حرکت دارند:

  1. حركت افقي بموازات سطح زمین.
  2. حركت در هم پیچیدن.
اگر به حركت ابرها در آسمان دقت كنيم به‌طور مرتب تغيير شكل آن‌ها را می‌بینیم که در عين حركت افقي، تغيير شكل هم می‌دهند .

زمين از لایه‌هایی تشکیل‌شده است. لایه سطحی آن همین پوسته است كه روي آن راه می‌رویم و کوه‌ها روي آن قرارگرفته‌اند . در زیر پوسته‌ی زمين، لایه‌ای‌ به نام استنوسفر وجود دارد كه اين لايه مايع است و پوسته زمین بنوعی روی آن شناور است.
بر اساس قاعده بایستی پوسته زمين برروی کره‌ی زمين با سرعتی نامقبول در حركت باشد. حرکتی که امکان سازش پذیری موجودات را سلب کند! اما کوهها مانع حرکت سریع پوسته بر روی زمینند.
در بين اين بحث به آيه ديگر از اعجاز علمي قرآن اشاره می‌کنیم .


کار میخ، دوختن دو چیز به هم است. لایه‌ی پوسته بايد به لایه‌ی زيرين استنوسفر دوخته شود تا از حرکت سریع پوسته بر روی زمین جلوگیری شود. میدانیم که کوهها همانگونه که قله و ارتفاع دارند، در زیر لایه سطحی(در استنوسفر) نیز دارای عمق و فرورفتگی هستند که مانع از حرکت پوسته بر روی لایه های دیگر میشود و میدانیم که اگر سرعت حرکت پوسته زمین بیشتر از حدود کنونی باشد، امکان و شرایط زیست در زمین برهم خواهد خورد و امكان سارش پذيري موجودات در مناطق مختلف از آن‌ها سلب می‌شود.
بشر در ۱۴۰۰ پیش سال این‌ها را نمی‌دانست. کوه‌ها بر اساس هيئت بطلميوسي” که اعتقاد دانشمندان زمان نزول قرآنست نمی‌توانند حرکت داشته باشند. همچنین ميخ بودن آن‌ها را نمیتوان فهميد!
نتيجه اين دوختن اينست كه حركت معتنابهي اتفاق نیفتد و پوسته زمين، حركت جدي نداشته باشند. اگر کوهها نبودند مثلا ما که در ايران به دنيا آمده‌ایم چند سال بعد بایستی در موقعيت جغرافيايي دیگری مثل قطب شمال قرار بگيريم . کوه‌ها مانع سرعت این حركت می‌شوند.
البته حركت وجود دارد اما بسيار کند وخفيف است .

عليرغم اينكه کوه‌ها وجود دارند و پوسته زمین حركت جدي ندارد، ولي باوجوداین آثار يخچالي در منطقه استوا دیده‌شده است .
آثار یخچالی نتیجه فرایندیست که در اثر سائيدگي سطح کوه‌ها بوجود میآید. “آثار یخچالی” حاصل حركت انبوه يخ بر روي كوه است كه در اثر جاذبه از قله به‌طرف دامنه حركت می‌کنند و در مسير خود بمانند سمباده ای باعث می‌شوند سطح کوه سائيده شود . لذا فرسايش عظيمي اتفاق می‌افتد (زیر يخ حالت سنباده طبيعي می‌شود) و كوه شبيه سرسره می‌شود . اين آثار متعلق به قطب شمال و قطب جنوب است ولي ما آنها را در ناحیه‌ی استوا نیز دیده ایم. اين تأییدی براین مطلب است كه پوسته زمين حركت كندي روي زمين دارد.

reza.72;767798 نوشت:
سلام
جایی خوندم:

[=Bkoodakbold]قران کریم در جایی میفرماید کوهها مثل میخ زمین رو نگه میدارند جای دیگه میفرماید کوهها مثل ابر در حرکتند , و این یک تضاد اشکار است, چرا؟

آیات رو نمیدونم کدومن لطفا آیه رو ذکر کنید و جواب هم بگید.
اگر هم اشتباه گفتن بازم بگید
ممنون

سلام.

اینکه میگه مثل ابر درحرکتند منظور اینه که چشم خطا میبینه ولی اگه با لوازمی که دقت رو بالا میبرن مثل میکروسکوپ و غیره که الان به اون رسیدن اینه که اونی که ما به صورت جسم میبینیم مجموعه ای از ذرات ابر گونه هستند که با سرعت عجیبی به هم تنیده شده اند و همین سرعت بسیار بالا در هم تنیده باعث ایجاد جسم صلب میشه.....به عبارتی با دقت بسیار بالا به اجسام و حالا کوه چیزی جز ابرهای سیال گون ذرات نیستن که علم فیزیک زیر اتمی به ان رسیده ،که با سرعت بسیار بالا تنیده در هم در حرکتند...

باسلام

Masood11;770746 نوشت:
اینکه بگه کوهها باعث حرکت کمتر زمین میشن قابل بحثه چون کوهها خودشون در اثر همین لرزشا و حرکتا ایجاد میشن!

در مورد منشاء ايجاد كوهها ،نظريات و تئوري هاي مختلفي وجود دارد و انتخاب يك فرضيه بايد با ارائه ي دلايل و مستندات انجام گيرد و هر چند اين مقوله از بحث تاپيك خارج است اما حتي اگر اين فرضيه را صحيح بدانيم كه كوهها از رويهم لغزيدن پليتها ي زمين تشكيل شده اند تعارضي با اين ندارد كه پس از تشكيل ، مانع اضطراب و نوسانات زمين باشند . ضمن اينكه لغزشهايي كه موجب ايجاد كوهها مي شوند با لغزشهايي كه كوهها آنرا دفع ميكنند متفاوت است .
Masood11;770746 نوشت:
ولی تناقضی در اینجا وجود نداره! چون اونجا که گفته مثل ابرن، داخل همون آیه هم فکر کنم گفته که منظورش روز قیامته!

خير .منظور روز قيامت نيست زيرا در آيه شريفه آمده است :
وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ کُلَّ شَيْ‌ءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ‌

در متن آيه ازصنع و اتقان سخن بميان آمده است در حالي كه قيامت ، ظرف صنع و اتقان نيست بلكه به استناد آيات شريفه ، مقارن قيامت نظم جهان بهم مي ريزد و اتقان در موجودات به بي نظمي و از هم پاشيدگي مبدل مي شود،دقيقا بعكس آيه 88 سوره مباركه نمل كه از صنع و اتقان ومحكمي در خصوص كوهها سخن مي گويد .(1) لذا اين آيه مربوط به قيامت نيست و از يك واقعيت علمي صحبت ميكند .

(1)- با تلخيص و اندكي تغيير ر.ك:تفسير نمونه ، ذيل آيه 88 سوره نمل

هدی;771234 نوشت:
باسلام

خير .منظور روز قيامت نيست زيرا در آيه شريفه آمده است :
وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ کُلَّ شَيْ‌ءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ‌

در متن آيه ازصنع و اتقان سخن بميان آمده است در حالي كه قيامت ، ظرف صنع و اتقان نيست بلكه به استناد آيات شريفه ، مقارن قيامت نظم جهان بهم مي ريزد و اتقان در موجودات به بي نظمي و از هم پاشيدگي مبدل مي شود،دقيقا بعكس آيه 88 سوره مباركه نمل كه از صنع و اتقان ومحكمي در خصوص كوهها سخن مي گويد .(1) لذا اين آيه مربوط به قيامت نيست و از يك واقعيت علمي صحبت ميكند .

(1)- با تلخيص و اندكي تغيير ر.ك:تفسير نمونه ، ذيل آيه 88 سوره نمل


سلام
تفسیر المیزان:
(وتری الجبال تحسبها جامده وهی تمرمر السحاب صنع الله الذی آتقن کل شی ء انه خبیر بما تفعلون ): (و کوهها را می بینی و می پنداری که بی حرکت وجامدند در حالیکه مانند ابر در حرکتند، صنع خدای یکتاست که همه چیز را به کمال آورده همانا او از آنچه انجام می دهید آگاهی دارد) چون این آیه در سیاق آیات راجع به قیامت واقع شده ، معنای آن این است که : ای رسول ما، اگر در روز قیامت کوهها را ببینی آنها را بی حرکت تصور می کنی در حالیکه چون ابر به حرکت درمی آیند و این آفرینش خدایی است که هر چیز را محکم و متقن خلق نموده و او نسبت به اعمال بندگان آگاه و خبیر است و آنان را جزای مناسب می دهد(22). بعضی دیگر حرکت کوهها را به حرکت جوهری تفسیر کرده اند، یعنی اینکه کوههاهم مانند تمامی موجودات با جوهره ذاتشان به سوی غایت وجودی خود در حرکتند که این همان معنای حشر و رجوع به سوی خدای سبحان است و بعضی دیگر حرکت کوههارا به حرکت انتقالی زمین تفسیر نموده اند که هر دوی این تفاسیر، موجه و مقبول است ،منتها در این صورت این آیه ربطی به قیامت نخواهد داشت و از سیاق دور خواهد بود.
همچنین ترجمه ی آیات قبل تا بعد:
87) و ( به یاد آر ) روزی که در صور ( به نفخه نخستین ) دمیده می شود ، پس همه آنان که در آسمان ها و آنان که در زمین اند ( از جانداران ) در وحشت افتند ( و بمیرند ) جز آنان که خدا خواسته ( نمیرند ، مانند ارواحی که مرگ اوّل را چشیده اند ) . و روزی که در صور ( به نفخه دوم ) دمیده شود پس همه آنها که در آسمان ها و زمین اند ( زنده شده ) به وحشت افتند جز آنان که خدا خواسته ( از فزع محشر مصون باشند ) ، و همه زنده شده ها ( به نفخه سوم ) با خضوع و زبونی به ( پای حساب ) او خواهند آمد.
88) و ( در آن روز ) کوه ها را می بینی ، پنداری که ساکن و جامدند در حالی که همانند سیر ابر حرکت می کنند. ( این کار ) صنع خداوندی است که هر چیزی را محکم و استوار آفریده است ( و مقتضای اتقان صنع در جهان مقدمه این است که روزی به هم بخورد تا جهان نتیجه شروع شود ) ، همانا او به همه آنچه انجام می دهید آگاه است ( و در آن روز رسیدگی می شود ) .
89) هر کس عمل نیکی بیاورد پس برای او ( پاداشی ) بهتر از آن است ، و آنها در آن روز از بیم و ترس در امانند.
90) و هر کس کار زشت بیاورد ، پس آنها به صورت در آتش خواهند افتاد ، ( و به آنها گفته می شود ) آیا جز آنچه را که انجام می دادید کیفر داده می شوید؟

Masood11;773528 نوشت:
سلام
تفسیر المیزان:
(وتری الجبال تحسبها جامده وهی تمرمر السحاب صنع الله الذی آتقن کل شی ء انه خبیر بما تفعلون ): (و کوهها را می بینی و می پنداری که بی حرکت وجامدند در حالیکه مانند ابر در حرکتند، صنع خدای یکتاست که همه چیز را به کمال آورده همانا او از آنچه انجام می دهید آگاهی دارد) چون این آیه در سیاق آیات راجع به قیامت واقع شده ، معنای آن این است که : ای رسول ما، اگر در روز قیامت کوهها را ببینی آنها را بی حرکت تصور می کنی در حالیکه چون ابر به حرکت درمی آیند و این آفرینش خدایی است که هر چیز را محکم و متقن خلق نموده و او نسبت به اعمال بندگان آگاه و خبیر است و آنان را جزای مناسب می دهد(22). بعضی دیگر حرکت کوهها را به حرکت جوهری تفسیر کرده اند، یعنی اینکه کوههاهم مانند تمامی موجودات با جوهره ذاتشان به سوی غایت وجودی خود در حرکتند که این همان معنای حشر و رجوع به سوی خدای سبحان است و بعضی دیگر حرکت کوههارا به حرکت انتقالی زمین تفسیر نموده اند که هر دوی این تفاسیر، موجه و مقبول است ،منتها در این صورت این آیه ربطی به قیامت نخواهد داشت و از سیاق دور خواهد بود.

با سلام
ملاحظه مي فرماييد همانطور كه خودتان هم از الميزان نقل فرموديد ، مرحوم علامه اين تفسير را رد نفرموده و مي پذيرند و تنها اشكال وارده را دوربودن از سياق مطرح مي كنند اما ميپذيرند .
دلايلي كه در تاييد عدم ارتباط آيه 88 نمل به قيامت مطرح شد ، دلايلي نيست كه بتوان ناديده گرفت . شما اگر توضيحي داريد در رد دلائل مطرح شده، بفرماييد .
در تفسير يك آيه ممكن است بر اساس قرائن و شواهد ، توضيحات يا برداشتهايي صورت گيرد منتها با توجه به ادله ي ارائه شده بايد ديد كدام يك متقن تر است . در اينجا كه حتي خود مرحوم علامه - كه نظر ايشان را بعنوان نظر مخالف نقل كرده ايد - اين نظريه را پذيرفته اند .

می شه یکی هم به سوال من جواب بده؟
نحل/15
در اون آیه یک "لا"جا افتاده تمید به معنای جنباندن و اضطراب افکندنه "ان "هم که منفی اش نمی کنه در واقع باید می گفت لا تمیدبکم نه ان تمیدبکم
اگه توضیح بدید ممنونتون می شم

reza.72;767798 نوشت:
قران کریم در جایی میفرماید کوهها مثل میخ زمین رو نگه میدارند جای دیگه میفرماید کوهها مثل ابر در حرکتند , و این یک تضاد اشکار است, چرا؟

سلام

برای اینکه چرخ اتومبیل لنگ نزند انرا بوسیله چسباندن قطعات سرب بالانس میکنند ایا این دلیل میشود که قطعات سرب روی چرخ حرکت نکنند یا حرکت لازمه بالانس کردن چرخ است !

با سلام

lili2020;784026 نوشت:
می شه یکی هم به سوال من جواب بده؟
نحل/15
در اون آیه یک "لا"جا افتاده تمید به معنای جنباندن و اضطراب افکندنه "ان "هم که منفی اش نمی کنه در واقع باید می گفت لا تمیدبکم نه ان تمیدبکم
اگه توضیح بدید ممنونتون می شم

شايد بيش از 20 مورد در قرآن كريم نمونه هاي مشابه اين كاربرد از حرف"اَن" ناصبه بههمراه فعل وجود دارد كه معناي منفي ميدهد .البته اين مبحث و توضيح اينكه چرا در برخي موارد بدون كاربرد حرف نفي، فعلي كه به همراه "اَن" ناصبه مي آيد معناي منفي دارد ،خود نيازمند بحثي مبسوط است اما دو نظر معروف در ميان لغويين وجود دارد يكي اينكه در اين موارد "اَن" ناصبه در حقيقت "لاَن لا=لئلا"بوده است كه "لا"حذف شده و نظر دوم اينكه مضاف در اين موارد حذف شده و مضاف يكي از اين كلمات است: "كراهة،مخافة،خشية"
بنابراين در آيه 15 سوره نحل بدين صورت بوده:
كراهة ان تميد بكم
لازم به ذكر است كه در اينجا "اَن"ناصبه با فعلش ، تاويل به مصدر رفته و در موضع نصب مفعول له قرار گرفته است .
به تعبير ساده تر :
در اين ساختار آيه دو قاعده بكار رفته :
1- "اَن"ناصبه"+فعل مضارع كه در موضع نصب مفعول له قرار گرفته است و معناي مصدري دارد يعني بجاي اينكه به معناي "بجنباند شمارا" باشد به معناي "جنبش شما" معنا مي شود.
2- در اين بخش از آيه ، يك مضاف حذف شده است .مضاف "كراهة" .يعني در اصل بوده:كراهة ان تميد بكم
كه با توجه به توضيحات بخش شماره 1،تاويل به مصدر رفته و معنايش مي شود" به دليل كراهت از جنبش شما "
البته اگر قائل باشيم كه يك "لا" بعد از "اَن" حذف شده ديگر حذف مضاف در كار نيست و معنايش مي شود "تا شما را نجنباند"
پس نهايتا يا يك "لا" حذف شده يا يك مضاف .

پرسش: قران کریم در جایی میفرماید کوهها مثل میخ زمین رو نگه میدارند جای دیگه میفرماید کوهها مثل ابر در حرکتند , و این یک تضاد اشکار است, چرا؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب

بله در قرآن كريم آياتي داريم كه بيانگر اين مساله هستند كه كوهها مانند ميخ ، زمين را نگه داشته اند مانند:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا(نباء/7)
و كوهها را [چون] ميخهايى [نگذاشتيم]
وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ...(نحل/15)
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را نجنباند...
وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ...(انبياء/31)
و در زمين كوههايى استوار نهاديم تا مبادا [زمين] آنان [=مردم] را بجنباند و...
و ...
از طرفي هم در آيه 88 سوره مباركه نمل ، بيان مي فرمايد كه كوهها مانند ابرها در حركتند :
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ...
و كوهها را مى ‏بينى [و] مى ‏پندارى كه آنها بى ‏حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند...

اين بيان قرآن كريم ، تضاد و تناقض نيست زيرا قرآن كريم در يك جا نفرموده كوهها حركت ميكنند و در جاي ديگر بفرمايد كوهها حركت نمي كنند بلكه فرموده كوهها زمين را از اضطراب و بيقراري و جنبش نگه داشته در عين اينكه خود كوهها حركتي مانند ابردارند .حركت كوهها منافاتي با نگهداري زمين از جنبش و نوسان و اضطراب ندارد زيرا آن عاملي كه موجب حركت كوههاست موجب جنبش زمين نمي شود مثل واگنهاي يك قطار كه توسط يك محور ميخ مانند بهم متصل شده اند اما در عين حال در حركت هم هستند .يا مانند محور اتصال يك يدك كش آبي و يدكي اش كه در عين اتصال، در حركت هم هست و اين اتصال هيچ منافاتي با حركتش ندارد.

کلید واژه ها: حرکت کوهها،کوهها مانند میخ، جنبش و نوسان زمین ، حرکت ابر مانند

موضوع قفل شده است