جمع بندی آیا دنبال ثواب بودن شرک خفی محسوب می شود؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا دنبال ثواب بودن شرک خفی محسوب می شود؟

سلام به همه دوستان

آیا اینکه انسان کار نیک را به خاطر ثواب انجام دهد شرک خفی محسوب میشود؟ اینکه ما حتی بین اعمال نیک به دنبال پر ثواب ترین میرویم مثلا میگیم نماز جماعت ثوابش بیشتر است جزو شرک محسوب میشود؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: جناب استاد

line;736110 نوشت:
سلام به همه دوستان

آیا اینکه انسان کار نیک را به خاطر ثواب انجام دهد شرک خفی محسوب میشود؟ اینکه ما حتی بین اعمال نیک به دنبال پر ثواب ترین میرویم مثلا میگیم نماز جماعت ثوابش بیشتر است جزو شرک محسوب میشود؟


سلام علیکم
خیر با نیتی که مرقوم کرده اید شرک خفی محسوب نمی شود.ثواب را چه کسی برای آن عمل مقرر کرده؟ خداوند متعال. چه کسی ثواب را به آن عمل می دهد؟ خداوند متعال. لذا عملی که به نیت ثواب صورت گیرد در واقع برای رسیدن به وعده الهی صورت گرفته است.
اما نکته قابل توجه اینست که عمل اگر برای خود خداوند انجام شود نه ثوابی که او مقرر فرموده،جزایی بالاتر دارد و این مسأله حتمی ست.
همانطور که مولا امیر المومنین علی علیه السلام به مسأله معرفت در عبادت اشاره کرده و می فرمایند:(مضمون روایت بیان می شود)
خدایا نه طمع بهشت عامل شده من تو را عبادت كنم و نه ترس از جهنّم و بعد اين‌طور ادامه مي‌دهد كه اگر بهشتي و جهنّمي هم نبود كه انسان به طمع بهشت يا به خوف از نار عبادت كند، خودت قابليّت عبادت داشتي. يعني اگر كسي معرفت به تو پيدا كند، متوجّه مي‌شود كه بايد عبادتت را بكند ولو اصلاً بهشت و جهنّمي هم نباشد.

پرسش:
آیا اینکه انسان کار نیک را به خاطر ثواب انجام دهد شرک خفی محسوب می شود؟ اینکه ما حتی بین اعمال نیک به دنبال پر ثواب ترین می رویم مثلا می گوییم نماز جماعت ثوابش بیشتر است جزو شرک محسوب می شود؟

پاسخ:
خیر با نیتی که مرقوم کرده اید شرک خفی محسوب نمی شود. ثواب را چه کسی برای آن عمل مقرر کرده؟ خداوند متعال. چه کسی ثواب را به آن عمل می دهد؟ خداوند متعال. لذا عملی که به نیت ثواب صورت گیرد در واقع برای رسیدن به وعده الهی صورت گرفته است.
اما نکته قابل توجه این است که عمل اگر برای خود خداوند انجام شود نه ثوابی که او مقرر فرموده،جزایی بالاتر دارد و این مسأله حتمی است.
همانطور که مولا امیر المومنین علی (علیه السلام) به مسأله معرفت در عبادت اشاره کرده و می فرمایند (مضمون روایت بیان می شود)
خدایا نه طمع بهشت عامل شده من تو را عبادت كنم و نه ترس از جهنّم و بعد اين‌طور ادامه می دهد كه اگر بهشتی و جهنّمي هم نبود كه انسان به طمع بهشت يا به خوف از نار عبادت كند، خودت قابليّت عبادت داشتی. يعنی اگر كسی معرفت به تو پيدا كند، متوجّه می شود كه بايد عبادتت را بكند و لو اصلاً بهشت و جهنّمی هم نباشد.

شرك خفی چيست؟ آيا يك مسلمان می تواند اين شرك را داشته باشد؟
براي روشن شدن جواب چند نكته را متذكر می شويم:
الف) بين مفهوم شرك و توحيد تقابل وجود دارد، يعنی اگر مثلا توحيد در ربوبيت، معنايش اين است كه كل عالم هستی تدبيرش به امر خداوند است.
شرك در ربوبيت در مقابل آن است و معنايش اين است كه بعضی قسمت های عالم را موجود ديگری تدبير می كند.

ب) از نكته اول اين نتيجه را مي گيريم كه اگر توحيد دارای اقسامي است در مقابلش شرك همان اقسام را دارد، چنانچه ما توحيد ذاتی، صفاتی، افعالی، عبادی و ... داريم شرك هم همين اقسام را دارد و چنانچه توحيد گاه در حوزه اعتقاد است و گاه در حوزه عمل، همچنين شرك گاه در حوزه اعتقاد است گاه در حوزه عملی، يعنی ممكن است شخصی معتقد به وجود چند خدا باشد كه مي شود مشرك در اعتقاد ممكن است خداوند را واحد بداند لكن در حوزه عمل غير خدا را هم بپرستد كه می شود شرك در عمل و عبادت.

ج) چنانچه توحيد در هر يك از اقسام بالا دارای درجات و مراتب است از ضعيف ترين مرتبه كه فقط از نظر عددی خدا را يكی می داند لكن صفات او را مانند ساير موجودات زائد بر ذات به جسمانيت و ... معتقد است و به وحدت حقيقی و عينيت صفات با ذات و بساطت خداوند و توحيد احدی نرسيده تا بالاترين مرتبه توحيد كه انبياء و اولياء الهی قائلند كه «ليس في الدار غيره ديار؛؛ در حريم ما به غير دوست نيست كس. همچنين شرك دارای مراتب است كه هر مقدار از اعلاء درجه توحيد تنزل كنيم به همان ميزان دچار شرك شده ايم.

د) ذكر نكته «ج» اين سؤال ممكن است مطرح شود كه پس غير از اولياء و انبياء كه در حد اعلی توحيد هستند بقيه مشرك و از قلمرو و حوزه موحدان خارج هستند. در جواب اين سؤال می گويم كه علماء تصريح كرده اند كه برای صدق عنوان موحد بر شخص لازم نيست به آن حد اعلی توحيد برسد و در بيان حد نصاب توحيد می گويند كه توحيد ذاتی و توحيد در خالقيت و ربوبيت و الوهيت و تشريع كافی است و اگر كسی اين مراحل پنجگانه توحيدی را دارا بود موحد محسوب می شود.

ه) گرچه به نسبت به مراحل بالاتر توحيد كه به آنها واصل نشده مشرك است كه اين همان شرك خفی است كه منافات با اين كه شخص در جرگه موحدان و مسلمانان محسوب شود ندارد و شرك خفی گرچه هم در حوزه اعتقاد راه دارد و هم در حوزه عمل لكن بروز بيشتر آن در حوزه عمل است، لذا در بينش اسلامی هرگونه دنياپرستی، جاه پرستی، هوا پرستی و ريا نوعی شرك و پرستش غير خدا به شمار می آيد قرآن اين حقيقت را به گونه ای زيبا بيان فرمود، می فرمايد: «ارأيت من اتخذ الهه هوا»؛ آيا ديدي آن كس را كه هواي نفس خود را معبود خويش گرفته است.(1)

روشن است كه اين مرتبه از شرك عبادی چندان آشكار نيست و شرك خفی ناميده می شود و يا انسانی كه در برخی مقاطع حيات خويش بر اسباب و علل طبيعی اعتماد می ورزد به گره گشايی استقلالی آنها ايمان دارد، شخصی كه در مقابل طاغوت سر تسليم فرود می آورد و... دچار شرك خفی هستند و قرآن كريم و روايات گناه و ريا را شرك دانسته اند.(2) كه بسياري از مواقع انسان اين اقسام شرك را تشخيص نداده و متوجه نيست كه گرفتار چنين شركی است، لذا در حديثی پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) تصريح می فرمايند: شرك پنهان تر است از صدای پای مورچگان كوچك بر روي سنگ صاف در شب ظلمانی و كمترين درجه شرك اين است كه ظلم (ظالمی) را دوست و عدل (عادلي) را دشمن بدارد.(3)

از بيان بالا معلوم شد كه شرك خفی هم موارد زيادی دارد و هم تشخيصش بسيار مشكل خصوصا در جهت عملی و عبادی و از اينجا حكمت و فلسفه اين كه شبانه روز حداقل ده بار در نمازهای پنجگانه به خود تلقين می كنيم كه «اياك نعبد و اياك نستعين» روشن می شود.

____________
(1) فرقان/ 43؛ جاثيه/ 23.
(2) ترجمه بدايه المعارف، محسن خرازی، ترجمه: مرتضی متقی نژاد، ص 84.
(3) الميزان، ج 3، ذيل آيه 31 سوره آل عمران - نقل از الدر المنثور، ج 2، ص 17.

موضوع قفل شده است