همراه با مستبصرين-مروان خليفات-چهار نمونه از صحابه-4-معاويه بن ابي سفيان

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همراه با مستبصرين-مروان خليفات-چهار نمونه از صحابه-4-معاويه بن ابي سفيان

معاويه بن ابي سفيان


معاويه در تمام معركه هاي پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) با قريش ، با پدرش در راس مشركين بود و مانند پدرش از روي رغبت اسلام نياورد بلكه تا زمان فتح مكه مشرك باقي ماند و اگر مكه فتح نمي شد تا ابدالآبدين مشرك باقي مي ماند.


معاويه شراب مي خورد!


احمد به طريق خود از عبدالله بن بريده نقل مي كند:من و پدرم بر معاويه وارد شديم ،ما را بر فرش نشاند،سپس براي ما طعام آورده شد و خورديم،سپس شراب آورده شد ،پس معاويه نوشيد ...، سپس گفت از زماني كه رسول خدا آن را حرام كرد ننوشيده ام.[1]


اما حكم شارب خمر در اسلام چيست؟رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)مي فرمايد: «شارب الخمر كعابد وثن».[2]


شارب خمر مانند كسياست كه بت مي پرستد.


وقال (ص): «ثلاثة لا يدخلون الجنة ابدا: الديوث، والرجلة من النساء، ومدمن الخمر»[3]



[1]- مسند احمد : 6/476 ح‏22432


[2]- آن را ابن حبان وابن ماجة والبزار نقل كرده ، وبنگر الترغيب و الترهيب ، ابن المنذر :3/102


[3]- الطبراني وابن المنذر : 3/104 مي گويد : در راويانش مجروحين نيست.

معاويه ربا مي خورد


عطاء بن یسار می گوید: معاویه یک جام طلایی را بیش از وزنش فروخت- و معامله ای ربایی - انجام داد. ابودرداء به او گفت: از پیامبر شنیدم که این گونه معامله درست نیست. معاویه گفت: به نظر من این گونه معامله، اشکالی ندارد!
[1]

اما حكم خدا و رسول در مورد ربا خوار چيست؟




«لعن رسول اللّه (ص) آكل الربا وموكله وكاتبه وشاهديه».[2]





وخداوند مي فرمايد: (الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من المس ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا واحل اللّه البيع وحرم الربافمن جاءه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف وامره الى اللّه ومن عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون).[3]

کسانى که ربا مى‏ خورند، (در قيامت) برنمى‏ خيزند مگر مانند کسى که بر اثر تماسّ شيطان، ديوانه شده . اين، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى ميان آن دو نيست.)» در حالى که خدا بيع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر کسى اندرز الهى به او رسد، و (از رباخوارى) خوددارى کند، سودهايى که در سابق [= قبل از نزول حکم تحريم‏] به دست آورده، مال اوست؛ (و اين حکم، گذشته را شامل نمى ‏گردد؛) و کار او به خدا واگذار مى ‏شود؛ (و گذشته او را خواهد بخشيد.) امّا کسانى که بازگردند (و بار ديگر مرتکب اين گناه شوند)، اهل آتشند؛ و هميشه در آن مى‏ مانند.

[1]- اختلاف الحديث للشافعي بهامش كتاب الام : 7/23 . سنن النسائي : 7/279 ، 5/280 ،و بنگر صحيح مسلم : 5/43


[2]- صحيح مسلم : كتاب المساقاة ، باب لعن آكل الربا و مؤكله


[3]- البقرة : 275

معاويه زياد را ملحق به پدر خود مي كند


زياد بن ابيه در فراش عبيد مولي ثقيف به دنيا آمد و با اين حال معاويه بر خلاف اسلام او را برادر خود كرد.

پيامبر

(صلى الله عليه وآله وسلم)مي فرمايد: «الولد للفراش، وللعاهر الحجر»[1]


«بچّه‌ متولّد شده‌، از آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ زن‌ به‌ عقد صحيح‌، و يا به‌ ملك‌ صحيح‌، و يا به‌ تحليل‌ جايز، در فراش‌ او بوده‌ است‌. و شخص‌ زناكار از بچّه‌ بهره‌اي‌ ندارد؛ و بهرۀ او سنگي‌ است‌ كه‌ به‌ او بدهند.»


وقال (صلى الله عليه وآله وسلم): «من ادعى ابا في الاسلام غير ابيه، فالجنة عليه حرام»[2]


كسي كه در اسلام مدعي پدري غير از پدر خود شود بهشت براي او حرام است.


براي اينكه ببيني سلف چگونه نصوص را به ديوار ميزدند ،به معاويه نگاه كن!


[1]- صحيح البخاري : كتاب البيوع ، رقم الحديث 1912


[2]- مسند احمد : 5/46

معاويه با علي(عليه السلام) جنگ مي كند


معاويه از بيعت با علي(عليه السلام) سرپيچي كرد و علاوه بر آن تهمت قتل عثمان را به ايشان نسبت داد و مردم را بر عليه علي(عليه السلام) شوراند و در جنگ صفين به سبب معاويه 100 هزار نفر كشته شدند! و بعد از اين كه حكميت به نفع معاويه تمام شد از قاتلين عثمان انتقام نگرفت و اين خود دليلي است بر اينكه هدف او فقط خلافت بود.


اهل سنت معاويه را خليفه شرعي مي دانند و خروجش را بر امام علي(عليه السلام) از روي اجتهاد مي دانند ولكن بايد ديد حكم معاويه نزد خدا و رسول چيست؟


رسول خدا مي فرمايد: «اذا بويع لخليفتين فاقتلوا الاخر منهما»[1]

اگر با دو خليفه بيعت شد آن ديگري را بكشيد


ديگري در اينجا معاويه است و حكمش نزد خدا قتل است !


رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)معاويه و گروهش را به قاسطين توصيف كرده اند.از ابو ايوب انصاري روايت شده: «امر رسول اللّه علي بن ابي طالب بقتال الناكثين والقاسطين والمارقين»[2]


رسول خدا به اميرالمومنين(ع) امر كرد تا با ناكثين و قاسطين و مارقين جنگ نمايد.


ناكثون اصحاب جمل و قاسطون معاويه و يارانش و مارقون خوارج هستند. (واما القاسطون فكانوا لجهنم حطبا)[3] !


(ومن احسن من اللّه حكما لقوم يوقنون)[4]


مضافا بر اين روايات قول نبي(صلى الله عليه وآله وسلم)در مورد علي(عليه السلام) است كه مي فرمايند: «حرب علي حربي، وسلم علي سلمي» ، وقول ايشان كه مي فرمايند: «عدو علي عدوي» ، و : «من آذى عليا فقدآذاني»[5].


آيا اين نصوص براي ما در شناخت جايگاه معاويه در اسلام كفايت نمي كند؟سرنوشت كسي كه با پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)جنگ مي كند و ايشان را اذيت مي كند چيست؟براي چه با تاويل و اجتهاد از اين نصوص تجاوز مي كنيم؟!



[1]- مصدر سابق ، باب اذا بويع لخليفتين


[2]- ر.ج ترجمة الامام من تاريخ دمشق ، ابن عساكر : 3/168 . المناقب ، الخوارزمي


[3]- الجن: 15


[4]- المائدة: 50


[5]- المستدرك للحاكم : 3/122 وصحيح دانسته وذهبي هم قبول دارد .مسند احمد بن حنبل : 3/483 . ترجمة‏الامام علي از تاريخ دمشق ، ابن عساكر : 1/389 . شواهد التنزيل ، الحاكم الحسكاني الحنفي :2/98 . كفاية الطالب ، الكنجي الشافعي : ص‏276 . مناقب علي بن ابي طالب ، ابن المغازلي‏ الشافعي : ص‏52 . المناقب ، الخوارزمي الحنفي: ص‏92 . مجمع الزوائد : 9/129 . نور الابصار ،الشبلنجي: ص‏73 . الاستيعاب بهامش‏ الاصابة : 3/37 . الاصابة : 2/543 . الصواعق ‏المحرقة :73/74 . انساب الاشراف : 2/146 . كنوز الحقائق ، المناوي ص‏144 . كنز العمال : 15/125 .منتخب كنز العمال بهامش مسند احمد : 5/30 . الجامع الصغير ، السيوط‏ي : 2/135 . تذكرة‏الخواص : ص‏44 . الرياض النضرة : 2/218 ... ملحق المراجعات : ص‏391 392 .

معاويه علي(عليه السلام) را لعن مي كند


معاويه علي(عليه السلام) را لعن مي كرد و اين كار را در نماز جمعه ها و اعياد سنت كرده بود و پيروان معاويه، بر اين سنت 60 سال باقي ماندند تا اينكه عمر بن عبدالعزيز آن را منع كرد.


در صحيح مسلم آمده: «معاويه بن ابي سفيان به سعد امر كرد چه چيز تو را منع ميكند از اينكه به ابوتراب دشنام دهي.سعد گفت:اما آنچه ذكر كردي بخاطر آن که سه فضیلت از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شأن على شنیده ام که و هر گاه یکى از آن ها براى من بود ، بهتر و ارزنده‏ تر از شتران سرخ مو بود که در اختیار من باشد...».[1]


ابن عساكر مي گويد: اولين عملي كه معاويه- بعد از رسيدن به حكومت- انجام داد اين بود كه به تمام عمالش درهركجا بودند دستور داد علي را برمنابر لعن كنند[2]


...معاويه از لعن علي تا زماني كه سعد مرد پرهيزكرد.پس آنگاه كه سعد مرد بالاي منبر علي را لعن كرد و به عمالش نوشت كه علي را بر منابر لعن كنند پس آن ها آن ر انجام دادند...»[3]


ابن حجر در مورد علي (عليه السلام) مي گويد: «لعن علي رابر منابر سنت كردند».[4]


ابن عباس درجواب گروهي كه علي(عليه السلام) راسب مي كردندگفت:خدا را شاهد مي گيرم كه از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شنيدم كه فرمود: «من سب عليا فقد سبني، ومن سبني فقد سب اللّه ومن سب اللّه اكبه اللّه على منخريه في النار»[5]


نتيجه اين مي شود: معاويه علي(ع) را سب مي كند، وسب علي(ع) يعني سب رسول خدا(ص) ،وسب رسول(ص) يعني سب اللّه، وسب اللّه يعني.. از نص سوال كن !!


آن چنانكه اهل سنت روايت مي كنند پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: «من سب اصحابي، فعليه لعنة اللّه والملائكة والناس اجمعين». [6]


ذهبي مي گويد: «فمن طعن فيهم الصحابة او سبهم فقد خرج من الدين،ومرق من ملة المسلمين !! ! ».[7]

كسي كه صحابه را طعن يا دشنام دهد از دين خارج است و...


ابن حجرمي گويد: «اذا رايت الرجل ينتقص احدا من اصحاب الرسول،فاعلم انه زنديق !!».[8]


اگر ديدي كسي يكي از اصحاب رسول خدا(ص) را تنقيص مي كند بدان آن شخص زنديق است!

[1]- صحيح مسلم : كتاب فضائل الصحابة ، باب من فضائل علي بن ابي طالب . سنن ‏الترمذي : 5/638

[2]- تاريخ ابن عساكر : 2/47 ، ور.ج المستدرك حاكم :1/385 و1/358 . تاريخ الطبري :4/188 168 . الكامل في التاريخ ، ابن الاثير : 3/413 . تاريخ الخلفاء ، السيوط‏ي : ص‏190 .شرح النهج البلاغه، ابن ابي الحديد : 1/356 و361 . العقد الفريد 4/365

[3]- العقد الفريد : 2/301 و2/144 . المستطرف : 1/54

[4]- فضائل الصحابة از فتح الباري ، تحقيق عبدالفتاح شيل : ص‏142

[5]- خصائص النسائي : ص‏24 . الرياض النضرة : 2/219 . وبنگر المستدرك : 3/121 122 .مسند احمد : 6/323

[6]- الكبائر ، الذهبي : ص‏235

[7]- الكبائر : ص‏233

[8]- الاصابة : ص‏17 و18

جمعي از جرايم معاويه


پیغمبر ابوسفیان را دید که بر چهارپایی سوار است و معاویه افسار آن را می کشد و فرزند دیگرش به نام یزید آن را می راند در این جا آن حضرت فرمود: خداوند لعنت کند این افسار کش و سوار شونده، و این راننده را.. [1]


وازحسن بصري نقل شده: رسول اللّه (ص)فرمود: هر گاه معاویه را بر منبرم دیدید، او را بکشید.[2]


محمد بن ابي بكر در نامه اي به معاويه مي گويد:


تو خود لعنت شده و پسر لعنت شده اى . همیشه تو و پدرت (ابوسفیان ) فتنه ها و توطئه ها بر ضد دین خدا به راه انداختید و براى خاموش کردن پرتو اسلام کوشیدید و دسته بندی ها و احزاب را ایجاد کردید و از مال ، مایه گذاشته و با قبایل مخالف اسلام رفت و آمد کردید. بر این روش پدرت از دنیا رفت و تو بر همین عقیده و اساس جایش را گرفتى».[3]


از نسائي در فضائل معاويه سوال شد و او در جواب گفت: براي او فضيلتي نمي بينم مگر «لا اشبع اللّه بطنه»(خدا شكمش را سير نكند)، پس اهل دمشق به اين خاطر او را كشتند.[4]



[1]- تاريخ الطبري : 10/58 ، حوادث سنة 284


[2]- بلاذري در تاريخ كبير نقل كرده و راويانش راويان صحاح هستند . وابن حجر در تهذيب ‏التهذيب : 7/324 به اسناد به ابي سعيد الخدري روايت كرده همه رجالش ثقه هستند . ر.ج الغدير :10/142 . طبري در تاريخش : 11/357 . تاريخ الخطيب : 12/181 . كنوزالحقائق ، المناوي : ص‏10 . شرح النهج البلاغه،ابن ابي الحديد: 1/348 .


[3]- مروج الذهب : 3/11


[4]- سير اعلام النبلاء : 14/132

ترجمه و تلخيص كتاب و ركبت السفينه ،مروان خليفات ،ص306-317

موضوع قفل شده است