جمع بندی فلسفه دعا و توسل چیه؟ عقیده ی درست در مورد دعا و توسل چیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه دعا و توسل چیه؟ عقیده ی درست در مورد دعا و توسل چیست؟

با عرض سلام و خسته نباشید به همه ی دست اندر کاران سامانه ملی پاسخگویی و دعای خیر برای شما عزیزان
میخواستم بدونم عقیده ی درست در مورد دعا کردن چیه؟ چه چیزایی رو باید بدونیم که وقتی خیلی دعا مکنیم برای یه چیز مهمی که همه ی زندگیمونه و مستجاب نمیشه ناامید نشیم؟به حرف نه در رفتار یعنی افسردگی نگیریم نه اینکه فقط الکی بگیم ناامید نیستم و...
اصلا فلسفه ی دعا چیه؟
باید امید داشته باشیم و یقین که دعا مستحاب میشه ؟(در این صورت افسردگی میاره اگه مستجاب نشه) یا خودمون رو بزنیم به اون راه اصلا به اثر دعا امیدوار نباشیم همینجوری دعا کنیم و بگیم ممکنه 100 سال دیگه این دعا اثر مثبتی داشته باشه و اصلا امیدوار به نتیجه دعاها نباشیم و راه خودمونو بگیریم و بریم نه گریه ای نه زاری ای نه چیزی سرمونو بندازیم بریم دنبال کار و زندگی ای که پر از مشکله؟
فقط این دو تا موردی که عرض کردم منظورم نبود کلا میخواستم ببینم تفکر درست در مورد دعا چطوریه؟
وقتی روی یه چیزی اصرار داریم و دعا میکنیم بعدش وظیفه چی باشه که آسیب روحی نخوریم از مستجاب نشدنش؟طرز فکر چی باشه؟
ممنون میشم جواب بدید چون به نظرم این پیدا کردن عقیده درست راه درست رو بهم نشون میده
یا علی مدد:hamdel::Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناسان بحث: استاد صادق

سوال:
میخواستم بدونم عقیده ی درست در مورد دعا کردن چیه؟ چه چیزایی رو باید بدونیم که وقتی خیلی دعا مکنیم برای یه چیز مهمی که همه ی زندگیمونه و مستجاب نمیشه ناامید نشیم؟به حرف نه در رفتار یعنی افسردگی نگیریم نه اینکه فقط الکی بگیم ناامید نیستم و...
اصلا فلسفه ی دعا چیه؟
باید امید داشته باشیم و یقین که دعا مستحاب میشه ؟(در این صورت افسردگی میاره اگه مستجاب نشه) یا خودمون رو بزنیم به اون راه اصلا به اثر دعا امیدوار نباشیم همینجوری دعا کنیم و بگیم ممکنه 100 سال دیگه این دعا اثر مثبتی داشته باشه و اصلا امیدوار به نتیجه دعاها نباشیم و راه خودمونو بگیریم و بریم نه گریه ای نه زاری ای نه چیزی سرمونو بندازیم بریم دنبال کار و زندگی ای که پر از مشکله؟

پاسخ:
در این باره جای سخن بسیار است ولی به اختصار به نکته های اشاره می شود :
در ابتدا باید گفت دعا در واقع ایجاد ارتباط با اسم شریف مجیب الهی است . لفظ «مُجيب» و «مُجيبون» هر يك، يك بار در قرآن آمده و وصف خدا قرار گرفته ‏اند؛ چنان كه مي‏فرمايد:
«فَاسْتَعْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُو إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ؛ (1) از او طلب بخشودگي كنيد. سپس توبه كنيد. همانا پروردگار من نزديك و اجابت كنند هست».
و باز مي‏فرمايد: «وَلَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِِعْمَ المُجِيبُونَ؛ (2) نوح ما را ندا كرد: چه نيك اجابت كنندگاني هستيم».
«مجيب»، اسم فاعل از «اجاب» است كه از «جوب» گرفته شده ست و آن گاهي به معناي دريدن و پاره كردن است و گاهي به معناي بازگشت به كلام. هر دو، با اجابت سازگار است؛ زيرا فرد مجيب سكوت را مي‏شكند؛ چنان كه به سؤال سائل برمي‏گردد. مسلماً اجابت خدا به وسيله سخن نيست؛ بلكه با پذيرفتن درخواست بندگان است و از كرم خود نياز آن ها را رفع مي‏كند؛ (3) چنان كه مي‏فرمايد:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ؛ (4) هر گاه بندگان من، از من سؤال كنند من به آنان نزديكم. درخواستِ درخواست كنندگان را پاسخ مي‏گويم، آن گاه كه مرا بخوانند».
پس، از مجموع آموزه های یادشده به دست می آید که خداوند در هر حال دعا و خواست بنده گانش را بی جواب و اجابت نمی گذارد؛ گرچه این اجابت گاهی در دنیا و گاهی در آخرت باشد. گاهی برای او قابل درک است و گاهی نیست؛ ولی در هر صورت، خداوند همواره مجیب است و اسم مجیب او، جلوه و تجلی دارد. از این رو، فرمود: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ (5) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».
خداوند همواره به خواست‌ها و نیازهای بندگان خود جواب مثبت می‌دهد. هیچ دستی را خالی برنمی‌گرداند؛ چون کریم‌تر از آن است که دستی را که به سوی او دراز شده، ناامید برگرداند. از این رو، در روایتی از امام صادق (ع) آمده:
«ما أبرز عبدٌ یده إلى الله العزیز الجبّار إلاّ استحیا الله عزّوجل أن یردّها صفراً حتى یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فإذا دعا أحدکم فلا یردّ حتى یمسح على وجهه و رأسه؛ (6)
هیچ بنده‌ای دست خود را به سوی خدای عزیز و جبران کننده دراز نمی‌کند، مگر این که خداوند حیا می‌کند که دست او را خالی برگرداند و چیزی از فضل و رحمت که می‌خواهد در آن نگذارد. پس هر گاه دعا نمودید، دست خود را به سر و صورت خود بکشید».
هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند. همین که دعا می کنیم، نشان می دهد که خدا ما را پذیرفته است.
نکته بسیار زیبا و شنیدنی در این باب، سخن مولوی است:
آن یکی الله می‏گفتی شبی
:Gol: تا که شیرین می‏شد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیارگو
:Gol: این همه الله را لبیک کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت
:Gol: چند الله می زنی با روی سخت
‏او شکسته دل شد و بنهاد سر
:Gol: دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: هین از ذکر چون وامانده‏ای
:Gol: چون پشیمانی از آن کش خوانده‏ای
گفت: لبیکم نمی‏آید جواب
:Gol: زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن الله تو لبیک ماست
:Gol: و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
‏ترس و عشق تو کمند لطف ماست
:Gol: زیر هر یا رب تو لبیک هاست (7)
بیان نغز مولوی که در واقع الهام گرفته از آموزه های وحیانی است، می رساند که خداوند همیشه مجیب مطلق است و ناله و دعای بنده، در واقع، لبیک خدا است و زیر هر الله گفتن او، هزاران لبیک الهی نهفته است.

پی نوشت ها:
1. هود (11)، آیه 61.
2. صافات (37)، آیه 75.
3. ر.ک: دانش نامه قرآن کریم، نشر دوستان، تهران، 1377 ش، ج 2، ص 1984.
4. بقره (2)، آیه 186.
5. غافر (40)، آیه 60.
6. ابن فهد حلی، عدة الداعى، دار الکتب الاسلامیه، 1407 ق، ص 97.
7. مولوی جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی، اقبال، تهران، 1377 ش، دفتر سوم، ص 355.

حاضر
سلام و درود بر شما

یکی از مهم ترین نکاتی که در آداب دعا ذکر می شود، داشتن اعتقاد و باور و امیدواری به اجابت و قبولی از جانب خداوند است كه به طور دائم، از جانب خداوند متعال مورد تاكيد قرار مي گيرد:
پروردگارتان اين دعوت را كرد كه مرا بخوانيد تا شما را استجابت كنم (1).
نا اميدي از رحمت خداوند را صفت كافران مي داند. از نااميدي نهي مي كند:« از گشایش خدا نااميد مشويد، كه جز گروه كافران از گشايش خدا نااميد نمى‏ شوند» (2).
اما به چند نكته دقت فرمائيد:
1.اعتقاد و باور و اميدواري به اجابت خداوند به معناي رها كردن تلاش و حركت در جهت رسيدن به خواسته خود نيست، بلكه خداوند متعال تلاش و كوشش انسان را ملاك اجابت قرار مي دهد:
« براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست» (3) اما تلاش هم در قالب خواستن زباني از خداوند مي باشد كه دعاست و هم در قالب حركت و تلاش عملي .
2.تنها شرط خداوند متعال براي اجابت دعا، توجه به اين معناست كه با همه تلاش هائي كه انسان در راه رسيدن به مطلوب خود انجام مي دهد و با تمام اميدهائي كه براي رسيدن به خواسته خود از جانب ديگران دارد. اما به صورت قلبی، معتقد است كه همه راه هائي كه وجود دارد، اسبابي است كه خداوند متعال فراهم نموده است . باور دارد كه در نهايت از هر راهي كه به مطلوب خود برسد، مسبب اصلي كه فراهم كننده راه ها بوده، خداوند متعال است. هنگام دعا از همه اميدهائي كه به ديگران دارد، خود را متوجه خداوند مي كند. تنها از او توقع اجابت دارد. به همين خاطر تنها شرط اجابت دعا قطع اميد قلبي از ديگران و درخواست محض از خداوند است؛ خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) مي فرمايد: « چون بندگان من از تو سراغ مرا مى‏ گيرند، بدانند كه من نزديكم و دعوت دعاكنندگان را اجابت مى‏ كنم، البته در صورتى كه مرا بخوانند» (4)
3.خداوند قطعا دعاي انساني را كه به او اميدوار است و اعتماد دارد، اجابت مي كند اما نبايد از اين نكته غافل شد كه معناي اجابت خداوند، توجه به بنده و درخواست او مي باشد، اما نتيجه اجابت دعا هميشه دادن خواسته انسان نيست ، زيرا خدا حكيم است و نسبت به بنده خود دلسوزترين فرد است . هميشه مصلحت و عاقبت و سعادت او را در نظر دارد. اگر خواسته و درخواست فعلي او مانع رشد حقيقي نباشد ،به آدمی عطا مي كند . اگر صلاح او در تاخير در اعطا باشد، اجابت را به تاخير مي اندازد اما اگر به هر دليلي مصلحت او نباشد،در مقابل دعا خداوند، بدي و مانعي يا بلائي را از سر راه او بر مي دارد . اگر بلا و يا بدي و مانعي نبود ، دعا را در قالب پاداشي عظيم براي قيامت او ذخيره مي كند .هر سه اين موارد اجابت دعا محسوب مي شود .
امام سجاد (علیه السلام) می­ فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: برای او ذخیره می­ گردد یا در دنیا برآورده می­ شود یا بلایی را که می­ خواست به او برسد،‌ از وی دور می­ گرداند». (5)
4. جداي از اين كه دعاي انسان مستجاب مي شود يا نه، دعا و ارتباط برقرار كردن با خداوند اثر مطلوب تربيتي و آخرتي دارد . بر فرض هم كه هيچ اجابتي در پي نداشته باشد، باز دعا ارتباطي است با خدا و مفيد به حال انسان و مؤثر در سعادت او . (6)
5. جلوگيري از وسوسه هاي شيطان و راه پايدار كردن اميد به خدا در قلب خود :
انسان وقتي باور كرد خداوند متعال به همه امور عالم و بر انجام هر كاري قادر است و در عين حال هم حكيم است و هم نسبت به بندگان خود مهربان است ، از حال آنها خبر دارد و دعاي شان را مي شنود، باور مي كند كه اگر خواسته­ های او بر آورده نشد، دلیلش بخل یا عدم اطلاع خداوند از احوال انسان نیست؛ زیرا در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار انسان بوده و بر اساس حكمت خود و مصلحت بنده خود عمل مي كند،پس با چنين باوري هرگز تسليم وسوسه هاي شيطان نمي شود . از تاخير دعا و يا مستجاب نشدن آن خسته و نااميد نمي شود.
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، ‌تو را ناامید نکند که همانا بخشش،‌بسته به مقدار درخواست است . چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی­ تر گردد و بخشش او کامل­ تر شود. چه بسا چیزی را خواسته­ ای و تو را نداده و بهتر از آن را در دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می‌داد،‌ تباهی دین و دنیای خود را در آن می­ دیدی». (7)
از این رو مؤمنان ثابت قدم هیچ گاه از تکرار دعا مأیوس نمی‏ شوند، بلکه می‏ گویند:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن در آید.
پی‌نوشت‌ها:
1.غافر (40) آيه 60.
2.يوسف (12) آيه 87.
3. نجم (53) آيه 39.
4.بقره(2) آيه 186.
5.الحسن بن شعبه البحراني، تحف العقول، ص 202، مؤسسه النشر الاسلامي، قم، 1404 ه.ق.
6.آيت الله مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ص 56.مؤسسه امام خميني، 1382ش.
7.نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام ، نامه 31. بي جا، بي تا.

موفق و پیروز باشید

سؤال:
فلسفه دعا و توسل چیست؟

پاسخ:
- حتی اگر دعای عبد به هدف اجابت نرسد، اهتمام داشتن به دعا، یک امتثال امر است؛ زیرا امر خداوند است که: «و سئلوا الله من فضله»[1]؛ چرا که، سوال گاهی از سر جهالت است؛ مثلا، دعا کننده جاهل است از این‌که در آینده برای وی چه اموری رقم خورده است ولی ممکن است اعطای برخی توفیقات و نعمتها یا عدم سلب آنها، منوط به خواست و دعای بنده بوده باشد. گاهی از سر امتحان است گاهی از سر احتیاط است (مثلا ممکن است در عالم تقدیرات، دعا، شرط لازم برای اعطای یک نعمت به بنده باشد لذا از سر احتیاط، اقدام به دعا می‌کند) و گاهی هم از سر امتثال. این نوع اخیر، عالی‌ترین انگیزه برای دعا است.
- بر همین اساس، دعا نکردن، از مصادیق اسائه‌ی ادب تلقی می‌شود؛ زیرا معنا ندارد عبد با همه مسکنت و بیچارگی، از درگاه بی‌نیاز مطلق، مسألتی نداشته باشد. پس از باب این که درخواست، با حال بندگی تناسب بیشتری دارد، موظف به دعا هستیم؛ حتی اگر خواسته‌ی ما برآورده نگردد؛ زیرا دعا اظهار بندگی خالصانه است.
- از حکمتهای دعا و قرار داده شدن آن در دین، برقراری ارتباط بندگان با خداست. در حقیقت، دعا بهانه‌ای است برای رجوع به خداوند؛ زیرا به هر میزان رجوع الی الله بیشتر محقق شود، سعادت بیشتری برای بنده رقم خواهد خورد.
- انسان در دعا با حضرت حق ارتباط مستقیم برقرار کرده و با وی انس می‌گیرد؛ بر اساس همین رویکرد، در احادیث حتی مسئلت در مورد امور صغیر نیز مطلوب شمرده شده است. و این، یکی از مهمترین دستاوردهای دعاست که از جانب حضرت حق مطلوب است؛ زیرا به حقیقت اسم «قریب» حق‌تعالی، نزدیک‌تر می‌شویم (إذا سألک عنی فإنی قریب)[2]. با این توضیح حتی می‌توان لطف نماز را نیز داشتن بهره‌های این چنینی بدانیم یا حتی بگوییم از جهتی «نماز»‌ خود یک «دعا» است. نفس این دستاورد، آثار و فوائد فراوان به همراه دارد؛ مثلا، کسی که قرب حضرت حق را احساس کرد، با باورمندی به چنین خدای قریبی، «حیا»‌مندانه‌تر رفتار خواهد کرد.
- در بحث توسل نیز اینچنین است؛ با توسل، ارتباط ما و انس ما با اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تقویت خواهد شد.
- با «دعا»، امتثال از امرِ «اذکروا الله کثیرا» تسهیل خواهد شد و از این باب نیز دارای ثمرات و خواص والایی است.
- در روند دعا، تحکیم «باور» و تثبیت «ایمان» صورت می‌گیرد؛ زیرا دعا کننده پیش از هر چیز، اعتقاد به وجود خدای سمیع و بصیر و علیم و قادر در وجودش راسخ‌ خواهد شد. پس عنصری است در جهت تقویت باورمندی انسان.
- از عوائد و ثمرات دعا، تمرین احساس «حضور مع الله» در فرآیند دعا است. با فراگیر شدن احساسِ بودن با خدا در سراسر دوران زندگی، امور بایسته‌ی شرعی به راحتی از انسان قابل صدور بوده و امور نبایسته نیز، به راحتی ترک می‌گردند؛ زیرا با چنین احساسی، جرأت تخطی از دستور خداوند حتی در ذهن انسان نیز نخواهد آمد. رسیدن به چنین دستاورد‌هایی از منظر «دعا»، نگاه ما را به مناسک دعا تغییر داده، ولو استجابتی چشمگیر و عاجل در پی دعا روی ندهد، نه تنها دچار ضعف ایمان و دوری از حق نخواهیم شد، بلکه شائق‌تر از پیش به مناسک دعای خویش رونق خواهیم بخشید.
بر همین مبنا، می‌توان گفت، «دعا» از لوازم ایمان صحیح است.
دعای داعی، محفوف به دو لبیک است؛ زیرا ابتدا خدا این اجازه را داده که بنده لب به سخن گشوده و با خدا ارتباط برقرار کند و اگر چنین توفیقی از طرف خداوند نمی‌بود، نمی‌توانست چنین ارتباطی را برقرار کند. مشابه چنین بحثی، در توبه نیز وارد شده است.

نتیجه‌گیری

تنها یکی از حکمت‌های دعا، برآورده شدن نیازهای بنده و برطرف سازی حوائج اوست؛ اما با وجود آثار و برکات مهمتر و متعالی‌تری که بر دعای داعی مترتب است، حتی اگر به دلائلی، اجابتی عاجل در پی این مسألت نباشد، هر یک از این آثار و برکات می‌تواند انگیزه‌ای پرقدرت برای تحریک داعی بر اهتمام وی به مناسک دعا باشد. از همین منظر، «توسل» نیز از چنین صبغه‌ای برخوردار بوده، مایه برقراری انس بیشتر با اهلبیت عصمت و طهارت شده، مایه ارتقای روحی و معنوی انسان خواهد شد.

منابع
[1]. نساء/ 32.

[2]. بقره/ 186.


موضوع قفل شده است