جمع بندی چکار کنم که نسبت به رفتارهای همسرم بدبین نباشم؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چکار کنم که نسبت به رفتارهای همسرم بدبین نباشم؟

سلام و عرض ادب
بنده چند ماهیه که ازدواج کردم. و شکر خدا همسرم مرد بسیار منطقی و عاقل و مهربانی هستن.رابطه ام با ایشون خیلی خوبه.من از ایشون و همسرم هم از بنده خیلی راضی هستیم.اما یه مشکل وجود داره که گاهی باعث ناراحتی بینمون میشه.و اون مشکل متاسفانه زودقضاوت کردن منه!!!:Ghamgin:
من چندین ساله که همیشه با درس و دانشگاه مشغول بودم اما شرط ازدواج ایشون این بود که من نه کار کنم و نه ادامه تحصیل بدم.که من هم از دانشگاه انصراف دادم
الان ایشون چون خودشون کارفرما هستن،تایم کاریشون طولانیه و من هم تقریبا بیکارم.بعد وقتی مثلا ایشون بهم اسمس نمیدن یا زنگ نمیزنن،به شدت دلخور میشم و ناراحت و همش فکر میکنم که براش مهم نیستم که سراغی ازم نمیگیره.
یا وقتی میفهمم که مثلا یه روز زودتر از سرکار اومده و بامادر و خواهرش بوده کلی ناراحت میشمو ناخودآگاه باهاشون سرد برخورد میکنم.
چیکار کنم که از این قضاوتا که گاهی میبینم اشتباه بوده راحت شم؟
البته اینو بگم که وقتی همسرم پیشم هستن کاملا متوجهم که خیلی بهم علاقمندن ولی وقتی نیستن این مشکلا پیش میاد
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

سلام

برای اینکه چنین رفتار و برخوردی را کنار بگذارید نیاز به تمرین و ممارست است. اینکه شما میدانید چنین برداشتی درست نیست، بخشی از مسیر را طی کرده اید. با این حال توجه بیشتر به عواقب چنین برخوردی می تواند در اصلاح رفتار شما موثر باشد. شما باید بدانید وقتی به همسرتان چیزی را نسبت می دهید که او مرتکب نشده، زمینه ناراحتی و دلخوری و در نتیجه دور شدن او از خودتان را فراهم کرده اید. اگر چنین رفتاری ادامه پیدا کند احتمال اینکه بعد از مدتی عشق و علاقه همسرتان شکل مصنوعی به خود بگیرد زیاد است. آن وقت اگر او توجهی هم به شما بکند (البته آن چیزی که مد نظر شماست؛ مثل زنگ زدن یا اسمس دادن و ...) کاملا مصنوعی خواهد بود و اثری نخواهد داشت؛ چون حرف یا کاری موثر خواهد بود که از دل برآید نه از روی ترس از ناراحتی شما!

لذا هر وقت چنین احساسی به سراغ شما آمد همان اول آن را در نطفه خفه کنید و به او بگویید چنین تصوری درست نیست. همسر من عاشقانه مرا دوست دارد و اگر در طول روز تماس نگرفته یا پیام نداده به خاطر بی توجهی نیست؛ بلکه به خاطر وضعیت کاری اوست. یا اگر روزی زودتر از سر کار آمده بود و به دیدار خانواده اش رفته بود نگویید به من توجه ندارد؛ بلکه بگویید او عضوی از آن خانواده است و وظیفه دارد که به آنها سر بزند و اگر کاری از دستش بر می آید باید برای آنها انجام دهد؛ چون همه آدم ها به گردن پدر و مادرهایشان حق دارند و هیچ وقت هم نمی توانند حق آنها را آنطور که باید بجا بیاورند. اگر من با رفتاری نادرست مانع این کار شوم قطعا مسئول خواهم بود.

البته بیکاری و تنهایی شما در طول روز نیز در چنین افکاری بی تاثیر نیست. بعد از آمدن بچه تقریبا وضعیت بهتر خواهد شد. اما تا آن زمان می توانید با بررسی شرایط و مشورت با همسرتان خود را به کاری متفرقه مشغول کنید تا سختی این تنهایی برای شما آسان شود و افکار شیطانی ذهن شما را درگیر نکند.

نکته دیگر اینکه توجه و عشق و علاقه همسرتان به شما هیچ وقت زورکی ایجاد نمی شود؛ یعنی اینطور نیست که اگر شما گله و شکایت کردی و به او اعتراض کردی، از فرداش رفتار او تغییر کند و عاشق و دلباخته تر از گذشته شود. خیر؛ بلکه چنین رفتارهایی اثر عکس دارد. شما برای اینکه توجه همسرتان را به خود جلب کنید باید از راه درست وارد شوید. راه درست، شناخت مرد به طور کلی و خصوصیات همسرتان به طور خاص است. وقتی او را به درستی بشناسید و بدانید از چه چیزی بیشتر لذت می برد و از چه چیزی خوشش نمی آید و حرف و علمتان را با آن تطبیق دهید، آنگاه عشق و علاقه بی دریغ همسرتان را خواهید چشید. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که نوع ابراز عشق و علاقه در مرد و زن متفاوت است. با دانستن این مسئله خیلی از ابراز علاقه هایی که همسرتان تا به حال نسبت به شما داشته و شما ندیدید، مشخص خواهد شد.

با این حال این احتمال که همسرتان هم در مواردی کوتاهی کند و دچار اشتباه شود وجود دارد. بخشی از این موارد با گفتگو و مطلع کردن همسرتان از آنچه می خواهید قابل حل است. در این موارد اگر امکانش بود به طور غیر مستقیم و اگر نبود مستقیم مسئله را به او منتقل کنید. به عنوان مثال شاید شما به مسئله خاصی حساسیت دارید و همسرتان از آن مطلع نیست و همیشه همان کار را تکرار می کند و موجب ناراحتی شما می شود. در این شرایط نباید انتظار داشته باشید که همسرتان حتما باید خودش متوجه این مسئله شود. بلکه بهتر است این مسئله را به او بگویید؛ البته بدون دعوا و جر و بحث تا حرف شما موثر واقع شود.
اما بخشی از این مسائل قابل حل نیست و نیاز به گذشت و کوتاه آمدن دارد. این طبیعی است که طرف ما هیچ وقت تمام آنچه که ما در ذهن داشتیم و داریم نیست و با تمام خوبی هایی که دارد، ممکن است نقص هایی هم داشته باشد؛ چنانچه خود ما هم کامل نیستیم و قطعا رفتارهایی داریم که مورد قبول و پسند طرف مقابلمان نیست. لذا در این موارد چاره ای جز چشم پوشی وجود ندارد. باید خوبی ها را پررنگ کرد تا نقص های جزئی فرصت نمود نداشته باشند و عشق ما به همدیگر را کمرنگ نکنند.


پیروز و سربلند

**نازنین زهرا**;670134 نوشت:
سلام و عرض ادب
بنده چند ماهیه که ازدواج کردم. و شکر خدا همسرم مرد بسیار منطقی و عاقل و مهربانی هستن.رابطه ام با ایشون خیلی خوبه.من از ایشون و همسرم هم از بنده خیلی راضی هستیم.اما یه مشکل وجود داره که گاهی باعث ناراحتی بینمون میشه.و اون مشکل متاسفانه زودقضاوت کردن منه!!!
من چندین ساله که همیشه با درس و دانشگاه مشغول بودم اما شرط ازدواج ایشون این بود که من نه کار کنم و نه ادامه تحصیل بدم.که من هم از دانشگاه انصراف دادم
الان ایشون چون خودشون کارفرما هستن،تایم کاریشون طولانیه و من هم تقریبا بیکارم.بعد وقتی مثلا ایشون بهم اسمس نمیدن یا زنگ نمیزنن،به شدت دلخور میشم و ناراحت و همش فکر میکنم که براش مهم نیستم که سراغی ازم نمیگیره.
یا وقتی میفهمم که مثلا یه روز زودتر از سرکار اومده و بامادر و خواهرش بوده کلی ناراحت میشمو ناخودآگاه باهاشون سرد برخورد میکنم.
چیکار کنم که از این قضاوتا که گاهی میبینم اشتباه بوده راحت شم؟
البته اینو بگم که وقتی همسرم پیشم هستن کاملا متوجهم که خیلی بهم علاقمندن ولی وقتی نیستن این مشکلا پیش میاد
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

سلام و عرض ادب

این الان مشکل خیلی از خانومای ما هست

حالا خوبه عزیز تو فقط این فکرا به ذهنت خطور میکنه خیلیها هستن که با همین افکارشون زندگیشون رو به جاهای باریک میکشونند عزیز به نظر من این

فکر و این زود قضاوت کردن رو هر چه زودتر از زندگیت بندازش دور چون به مرور دیگه برات عادت میشه و به هر مسئله ی کوچیکی گیر میدی و آخرش

شوهرت از دست کلافه میشه و هر روز هم با هم دعواتون میشه درسته آدما کوتاه میان و شیرینی ها نمیزاره این افکار غلبه کنه اما نازنین خانوم مرد

دیگه این رفته تو ذهنش به مرور دیگه به جاهایی میرسی که این قضاوت کردنها ممکنه حتی اگه واقعیت هم نداشته باشند به دنبال این باشی که

علنیشون کنی و از شوهرت بازخواست

خدا نکنه زن به این جاها برسه یعنی وقتی دارم راجبش فکر میکنم یعنی نمیدونم چطوری برات بنویسم

فقط تنها خواسته ام اینه که این افکار این قضاوت کردنو از خودت دور کنی بخاطر زندگیت و شیرینی هاش

چجوری : سعی کن تنهاییتون یجوری پر کنی اول هم با شوهرت در میون بذار بگو قضیه اینه بگو همچین فکرای میاد سراغم ببین چی میگه البته درسته

اون خیالتو راحت میکنه ولی بگو چیکار کنی مسلما یه راه حل جلوت میزاره ولی خودتو سرگرم کن یکی از عامل این افکار همین موقعه هایی هست که تو

خونه تنها و بیکار میشی این فکرا سراغت میاد

در موردش زیاد میتونم توضیح بدهم ولی ان شاالله که بتونی این مشکل چه شما چه خانوم های دیگه با خوشون حل کنن وگرنه دچار یه وسواسی هایی

میشوند و زندگی براشون آشوب

بسیار ممنونم

سلام ...
شروع کننده تاپیک ک فکر کنم جواب شونو گرفتن چون دوستان خیلی خوب جواب دادن ...
ب نظر منم شما هم اول زندگی تونه و هم بیکار و تنهایین ک اینا خودش باعث میشه بالاخره یه چیزایی بیاد تویه ذهن تون و اینم بگم شاید همشم شما مقصر نباشین و همسرتونم توجهی ب علایق اول ازدواج شما نداشته باشه ...
بعدشم بابا این مردا اینجورین دیگه شما اول زندگی تونه یه کم کتاب شناخت آقایونو مطالعه کنین نه اینکه بخوام الکی بگم این از تجربیات منه
آقایون ذهن شون اتاق اتاقه واسه همین وقتی میرن تویه اتاق کار از اتاق احساسات یادشون میره مخصوصا اگه سرشونم شلوغ باشه اگه یه سری از تفاوت های زن و مرد رو بدونین دیگه اصلا همچین فکرایی ب ذهن تون نمیرسه ...
پیشنهاد من برای فرار از بیکاری خوندن کتابه خیلیییی میتونه کمک تون کنه ...
موفق باشین ...

**نازنین زهرا**;670134 نوشت:
الان ایشون چون خودشون کارفرما هستن،تایم کاریشون طولانیه و من هم تقریبا بیکارم.بعد وقتی مثلا ایشون بهم اسمس نمیدن یا زنگ نمیزنن،به شدت دلخور میشم و ناراحت و همش فکر میکنم که براش مهم نیستم که سراغی ازم نمیگیره.

دردتون عاشقیه خانوم محترم.
"همون یادگاری که در این گنبد دوار بماند" رو می گم.

شما بدجور به شوهرتون دلبسته اید که این عالیه:ok::ok::ok: و از قرار معلوم ایشون هم همین حس رو نسبت به شما دارن:hamdel::hamdel::hamdel:

به این میگن زندگی. زن و شوهری که چند ساعت دوری هم رو تحمل نمی کنن.
چشم شیطون کر، گوششم کور، ماشاالله زندگییتون خوبه که اینطوری هستین. ناشکری نکنید دیگه.

یه کم مراعات کنید تا اینطوری نشه. یه کم خویشتنداری به اضافه ی سرگرم کردن خودتون در ساعاتی که شوهرتون مشکل شما رو حل می کنه

وقتی ایشون نیستن می تونید یه سر به مادراتون بزنید (یا مادر شوهر یا مادر خودتون) با همسایه های هم سن وسالتون رفت و آمد کنید،
فیلم ببینید، زبان انگلیسی که خیلی آسونه رو یاد بگیرید و کلی راه دیگه. کلا از اینجوری :Ghamgin: تبدیل به :Moshtagh: بشید

**نازنین زهرا**;670134 نوشت:
سلام و عرض ادب
من چندین ساله که همیشه با درس و دانشگاه مشغول بودم اما شرط ازدواج ایشون این بود که من نه کار کنم و نه ادامه تحصیل بدم.که من هم از دانشگاه انصراف دادم
الان ایشون چون خودشون کارفرما هستن،تایم کاریشون طولانیه و من هم تقریبا بیکارم.بعد وقتی مثلا ایشون بهم اسمس نمیدن یا زنگ نمیزنن،به شدت دلخور میشم و ناراحت و همش فکر میکنم که براش مهم نیستم که سراغی ازم نمیگیره.
یا وقتی میفهمم که مثلا یه روز زودتر از سرکار اومده و بامادر و خواهرش بوده کلی ناراحت میشمو ناخودآگاه باهاشون سرد برخورد میکنم.
چیکار کنم که از این قضاوتا که گاهی میبینم اشتباه بوده راحت شم؟

:hamdel:به نام خدا:hamdel:
سلام
*چنتا دیدگاه مثبت تو این حرف شوهرتون هست. نمیدونم رشتتون چی هستش ولی بنظر میاد شوهرتون دوس نداشته با مردا کار کنید یا شغلتون
طوری باشه که با مردا سر و کار داشته باشید... خب روتون حساسه و غیرت داره.(فک کنم خانوم ها هم دوس داشته باشن شوهرشون روشون غیرت داشته باشه:ok: )
دوم این که به نفع خودتونم هستش . اگر بخواید کار کنید بعدشم بیاید خونه هم کار خونه رو انجام بدید خیلی خسته میشید. سوم این که انشاالله بعد از فرزند دار شدن بیشتر
میتونید وقت بزارید رو تربیت فرزند.. چیزای دیگه ای هم تو ذهنم هستش اما بحث طولانی میشه :Gol:

*بعضی از مردا علاقه و محبتشونو توی عمل نشون میدن. مثلا برای رضایت و آسایش همسرشون واقعا کار میکنن زحمت میکشن ، و بعضیهاشون براشون ابراز علاقه سخته البته
نه اینکه غرور داشته باشن ، یجورایی خجالت یا نمیدونم یه حالتی درشون هست که اینطورین.با شوهرتون صحبت کنین بگین که اگر یکم سرشون تو کار خلوت شد یه زنگی یا اس ام اسی بدن بهتون.

*

برای بودن با مادر و خواهرشون بهشون حق بدین ایشون هم شما رو دوس دارن هم خونوادشون رو . یه چیز طبیعیه . شما هم علاوه بر همسرتون خونوادتون رو دوس دارین.ولی مطمئن
باشین که اگر سر کار به شما کم اس میدن یا نمیدن به مادر و خواهرشم همینطوری هستن یعنی به اونا هم اس نمیدن ، اینو نزارید بی علاقگی.:ok:
انشاالله ما دعا میکنیم که در کنار هم خوشبخت بشید و مشکلتون حل بشه:Gol:

بعد از این همه پست متشنج برای ما مجردا اینجا چقدر هوای خوبی داشت و ارامش بخش بود .استارتر عزیز موفق باشی و خوشبخت .:Gol:

خاتون عشق;672731 نوشت:
سلام و عرض ادب

این الان مشکل خیلی از خانومای ما هست

حالا خوبه عزیز تو فقط این فکرا به ذهنت خطور میکنه خیلیها هستن که با همین افکارشون زندگیشون رو به جاهای باریک میکشونند عزیز به نظر من این

فکر و این زود قضاوت کردن رو هر چه زودتر از زندگیت بندازش دور چون به مرور دیگه برات عادت میشه و به هر مسئله ی کوچیکی گیر میدی و آخرش

شوهرت از دست کلافه میشه و هر روز هم با هم دعواتون میشه درسته آدما کوتاه میان و شیرینی ها نمیزاره این افکار غلبه کنه اما نازنین خانوم مرد

دیگه این رفته تو ذهنش به مرور دیگه به جاهایی میرسی که این قضاوت کردنها ممکنه حتی اگه واقعیت هم نداشته باشند به دنبال این باشی که

علنیشون کنی و از شوهرت بازخواست

خدا نکنه زن به این جاها برسه یعنی وقتی دارم راجبش فکر میکنم یعنی نمیدونم چطوری برات بنویسم

فقط تنها خواسته ام اینه که این افکار این قضاوت کردنو از خودت دور کنی بخاطر زندگیت و شیرینی هاش

چجوری : سعی کن تنهاییتون یجوری پر کنی اول هم با شوهرت در میون بذار بگو قضیه اینه بگو همچین فکرای میاد سراغم ببین چی میگه البته درسته

اون خیالتو راحت میکنه ولی بگو چیکار کنی مسلما یه راه حل جلوت میزاره ولی خودتو سرگرم کن یکی از عامل این افکار همین موقعه هایی هست که تو

خونه تنها و بیکار میشی این فکرا سراغت میاد

در موردش زیاد میتونم توضیح بدهم ولی ان شاالله که بتونی این مشکل چه شما چه خانوم های دیگه با خوشون حل کنن وگرنه دچار یه وسواسی هایی

میشوند و زندگی براشون آشوب

بسیار ممنونم

سلام

کاملا درسته و متاسفانه مشکلی فراگیز

اگه خانم های متاهل از تجربیاتشون بگن به نظرم خیلی مفیده. اینکه چه راه هایی رو برای مقابله با این مسئله امتحان کردن. کدوماش جواب داده و کدوماش کار رو خراب تر کرده

وای کلی نوشتم پاک شد
بنده به فرمایش جناب امین از تجربیات میگم
عزیزم چرا بیکار؟؟!!!
یک خانم بیکار و غر و غر و و به قول خودمون بی حال و نق نق کن را مردها قبول ندارن
مردها خانمی میخاهن که محکم باشه، مقتدر باشه، این زن میخاهد مادر یک بچه باشه نسل تربیت کنه.زن شل و بیحال که نمیتونه.
عزیزم توی طول روز 1 اس عاشقانه کافیه.تمام!!!!!!هیچی.1 بند زنگ نزن ...اینها ذهن شوهرت را خراب میکنه.خسته اش میکنه، پناه میبره به مادرش به خواهرش بعد میشینی خونه گریه زاری میکنی که من تنهام.
عزیزم کتاب بخون، آشبزی کن، ورزش کن توی خونه، کتابهای تربیت فرزند و همسر داری بخون.به خونه زندگیت برس.
اون موقع میشی زن خونه، از همون زن های قدیمی که مردها داد و هوار میکرده و کلی از خودش اقتدار نشون میداده مثلا اما همیشه همه مسائل دست خانم بوده و همه چیز سر انگشت ایشون میچرخیده .آقا هم راضی و خوشحال....

مسیحا;673590 نوشت:
وای کلی نوشتم پاک شد
بنده به فرمایش جناب امین از تجربیات میگم
عزیزم چرا بیکار؟؟!!!
یک خانم بیکار و غر و غر و و به قول خودمون بی حال و نق نق کن را مردها قبول ندارن
مردها خانمی میخاهن که محکم باشه، مقتدر باشه، این زن میخاهد مادر یک بچه باشه نسل تربیت کنه.زن شل و بیحال که نمیتونه.
عزیزم توی طول روز 1 اس عاشقانه کافیه.تمام!!!!!!هیچی.1 بند زنگ نزن ...اینها ذهن شوهرت را خراب میکنه.خسته اش میکنه، پناه میبره به مادرش به خواهرش بعد میشینی خونه گریه زاری میکنی که من تنهام.
عزیزم کتاب بخون، آشبزی کن، ورزش کن توی خونه، کتابهای تربیت فرزند و همسر داری بخون.به خونه زندگیت برس.
اون موقع میشی زن خونه، از همون زن های قدیمی که مردها داد و هوار میکرده و کلی از خودش اقتدار نشون میداده مثلا اما همیشه همه مسائل دست خانم بوده و همه چیز سر انگشت ایشون میچرخیده .آقا هم راضی و خوشحال....

سلام

نکات خوبی اشاره کردین

ممنون

پرسش:
بنده چند ماهی است که ازدواج کرده ام و شکر خدا همسرم مرد بسیار منطقی و عاقل و مهربانی است. هر دو از هم راضی هستیم و فقط یک مشکل وجود دارد که گاهی باعث ناراحتی می شود و آن مشکل متاسفانه زود قضاوت کردن من است! این مشکلم را چطوری حل کنم؟

پاسخ:
برای اینکه چنین رفتار و برخوردی را کنار بگذارید نیاز به تمرین و ممارست است. همین که شما می دانید چنین برداشتی درست نیست، بخشی از مسیر را طی کرده اید. با این حال توجه بیشتر به عواقب چنین برخوردی می تواند در اصلاح رفتار شما موثر باشد. شما باید بدانید وقتی به همسرتان چیزی را نسبت می دهید که او مرتکب نشده، زمینه ناراحتی و دلخوری و در نتیجه دور شدن او از خودتان را فراهم کرده اید.
اگر چنین رفتاری ادامه پیدا کند احتمال اینکه بعد از مدتی عشق و علاقه همسرتان شکل مصنوعی به خود بگیرد زیاد است. آن وقت اگر او توجهی هم به شما بکند (البته آن چیزی که مد نظر شماست؛ مثل زنگ زدن یا اسمس دادن و ...) کاملا مصنوعی خواهد بود و اثری نخواهد داشت؛ چون حرف یا کاری موثر خواهد بود که از دل بر آید نه از روی ترس از ناراحتی شما!

لذا هر وقت چنین احساسی به سراغ شما آمد همان اول آن را در نطفه خفه کنید و به خود بگویید چنین تصوری درست نیست؛ همسر من عاشقانه مرا دوست دارد و اگر در طول روز تماس نگرفته یا پیام نداده به خاطر بی توجهی نیست؛ بلکه به خاطر وضعیت کاری اوست. یا اگر روزی زودتر از سر کار آمده بود و به دیدار خانواده اش رفته بود نگویید به من توجه ندارد؛ بلکه بگویید او عضوی از آن خانواده است و وظیفه دارد که به آنها سر بزند و اگر کاری از دستش بر می آید باید برای آنها انجام دهد؛ چون همه آدم ها به گردن پدر و مادرهایشان حق دارند و هیچ وقت هم نمی توانند حق آنها را آنطور که باید بجا بیاورند. اگر من با رفتاری نادرست مانع این کار شوم قطعا مسئول خواهم بود.
البته بیکاری و تنهایی شما در طول روز نیز در چنین افکاری بی تاثیر نیست. بعد از آمدن بچه تقریبا وضعیت بهتر خواهد شد. اما تا آن زمان می توانید با بررسی شرایط و مشورت با همسرتان خود را به کاری متفرقه مشغول کنید تا سختی این تنهایی برای شما آسان شود و چنین افکاری ذهن شما را درگیر نکند.

نکته دیگر اینکه توجه و عشق و علاقه همسرتان به شما هیچ وقت زورکی ایجاد نمی شود؛ یعنی اینطور نیست که اگر شما گله و شکایت کردی و به او اعتراض کردی، از فردای آن روز رفتار او تغییر کند و عاشق و دلباخته تر از گذشته شود. خیر؛ بلکه چنین رفتارهایی اثر عکس دارد. شما برای اینکه توجه همسرتان را به خود جلب کنید باید از راه درست وارد شوید. راه درست، شناخت مرد به طور کلی و خصوصیات همسرتان به طور خاص است. وقتی او را به درستی بشناسید و بدانید از چه چیزی بیشتر لذت می برد و از چه چیزی خوشش نمی آید و حرف و علمتان را با آن تطبیق دهید، آنگاه عشق و علاقه بی دریغ همسرتان را خواهید چشید. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که نوع ابراز عشق و علاقه در مرد و زن متفاوت است. با دانستن این مسئله خیلی از ابراز علاقه هایی که همسرتان تا به حال نسبت به شما داشته و شما ندیدید، مشخص خواهد شد.

با این حال این احتمال که همسرتان هم در مواردی کوتاهی کند و دچار اشتباه شود وجود دارد. بخشی از این موارد با گفتگو و مطلع کردن همسرتان از آنچه می خواهید قابل حل است. در این موارد اگر امکانش بود به طور غیر مستقیم و اگر نبود مستقیم مسئله را به او منتقل کنید. به عنوان مثال شاید شما به مسئله خاصی حساسیت دارید و همسرتان از آن مطلع نیست و همیشه همان کار را تکرار می کند و موجب ناراحتی شما می شود. در این شرایط نباید انتظار داشته باشید که همسرتان حتما باید خودش متوجه این مسئله شود؛ بلکه بهتر است این مسئله را به او بگویید؛ البته بدون دعوا و جر و بحث تا حرف شما موثر واقع شود.

اما بخشی از این مسائل قابل حل نیست و نیاز به گذشت و کوتاه آمدن دارد. این طبیعی است که طرف ما هیچ وقت تمام آنچه که ما در ذهن داشتیم و داریم نیست و با تمام خوبی هایی که دارد، ممکن است نقص هایی هم داشته باشد؛ چنانچه خود ما هم کامل نیستیم و قطعا رفتارهایی داریم که مورد قبول و پسند طرف مقابلمان نیست. لذا در این موارد چاره ای جز چشم پوشی وجود ندارد. باید خوبی ها را پر رنگ کرد تا نقص های جزئی فرصت نمود نداشته باشند و عشق ما به همدیگر را کمرنگ نکنند.(1)

نتیجه:
درمان قضاوت های نادرست نیاز به تمرین و خود کنترلی دارد. باید دانسته های خود مبنی بر اینکه فلان قضاوت نادرست است دائم مرور شوند تا کم کم از بروز چنین قضاوت هایی جلوگیری کند. پر کردن اوقات فراغت نیز به حل این مسئله کمک خواهد کرد.

________
(1) سایت انجمن گفتگوی دینی، انجمن مشاوره، کارشناس: امین، تاریخ: 1394/02/09
.

موضوع قفل شده است