جمع بندی تناقض در قرآن؟؟
تبهای اولیه
تناقض در قرآن است و كتاب محمدتان كه هنوز هيچ مسلماني نتوانسته آنها را حل كند
مثل اين تناقض
أَيْنَما تَکُونُوا يُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ في بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَکادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً(78)
هر كجا باشيد اگر چه در كاخهاى بسيار محكم، شما را مرگ فرا رسد. و آنان را اگر خوشى و نعمتى فرا رسد گويند: اين از جانب خداست، و اگر زحمتى پيش آيد گويند: اين از جانب توست! بگو: همه از جانب خدا است. چرا اين قوم (جاهل) از فهم هر سخن دورند؟! (78)
مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَ أَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفَى بِاللَّهِ شهَِيدًا(79
هر چه از انواع نيكويى به تو رسد از جانب خداست و هر بدى رسد از خودِ توست، و ما تو را به رسالت براى مردم فرستاديم، و تنها گواهى خدا كافى است. (79
ملاحظه مي كنيد كه الله در يك آيه ميگويد همه چيز از جانب خداست اما در آيه بعد حرف خود را فراموش ميكند و به محمد ميگويد خوبيها از جانب من و بديها از جانب توست
سوال:تناقضات در قرآن چگونه پاسخ داده می شود؟ مانند این مورد:
خداوند در يك آيه ميگويد همه چيز از جانب خداست اما در آيه بعد حرف خود را فراموش ميكند و به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ميگويد خوبيها از جانب من و بديها از جانب توست.
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
قبل از هر چیز توجه به این نکته مهم است که اگر ما چیزی را نفهمیدیم یا متوجه منظور سخن گوینده ای نشدیم، آیا باید آن را بی معنی و اشتباه بدانیم یا لااقل این احتمال را بدهیم که شاید اشتباه از طرف ما باشد.
مخصوصا اگر این سخن از جانب کسی باشد که صاحب کتاب است! به ویژه در مورد دو عبارتی که دقیقا پشت سر هم ذکر شده است. آیا می توان گفت صاحب کتاب آنقدر حواس پرت بود که دو جمله متناقض را کنار هم قرار داد؟!
با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مىكنيم كه هر كدام مىتواند پاسخ جداگانهاى به اين سؤال بوده باشد:
1- اگر سيئات و بديها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت، ديگرى جنبه منفى، و همين جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مىدهد و به شكل" زيان نسبى" در مىآورد.
براى مثال:
انسانى كه بوسيله سلاح گرم يا سرد بىگناهى را به قتل مىرساند مسلما مرتكب سيئهاى شده است، اكنون عوامل وجود اين كار بد را بررسى مىكنيم در ميان اين عوامل قدرت انسان، فكر انسان، قدرت يك اسلحه سرد يا گرم، نشانه گيرى صحيح، استفاده از فرصت مناسب، تاثير و قدرت گلوله ديده مىشود كه تمام اينها جنبههاى مثبت قضيه است، زيرا همه آنها مىتوانند مفيد و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مىكنند، تنها جنبه منفى قضيه آن است كه تمام اين قدرتها و نيروها در غير مورد خود بكار گرفته شده است مثلا به جاى اينكه به وسيله آنها دفع خطر حيوان درنده و يا يك قاتل جانى و خطرناك شده باشد در مورد انسان بىگناهى به كار رفته است، همين جنبه منفى اخير است كه آن را به صورت" سيئة" در مىآورد، و الا نه قدرت نشانهگيرى انسان چيز بدى است و نه نيروى باروت و نفوذ گلوله، همه اينها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان.
بنا بر اين اگر ملاحظه مىكنيم در آيه اول تمام حسنات و سيئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه تمام منابع قدرت حتى قدرتهايى كه از آن سوء استفاده مىشود، از ناحيه خدا است و سرچشمه قسمتهاى سازنده و مثبت او است، و اگر در آيه دوم" سيئات" به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان" جنبههاى منفى" قضيه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهاى خدادادى است، و اين درست به آن مىماند كه پدرى سرمايهاى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و يا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نيست كه او از نظر اصل سرمايه مديون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.[1]
[/HR][1] - [=Calibri]مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه،[=Calibri]دار الكتب الإسلامية،مكان چاپ: تهران،سال چاپ: 1374 ش، ج4، ص: 21-22.
2- ممكن است آيه شريفه اشاره به مسئله" الامر بين الامرين" بوده باشد كه در بحث جبر و تفويض به آن اشاره شده است و خلاصه آن اين است كه همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد از يك نظر مربوط به خدا است زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است، بنا بر اين آنچه ما اختيار مىكنيم و با آزادى اراده انتخاب مىنمائيم بر خلاف خواست خدا نيست، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مىگيرد زيرا عامل تعيين كننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمىكند و موجب عقيده جبر نيست.
بنا بر اين آنجا كه مىفرمايد:" حسنات" و" سيئات" از خدا است، اشاره مىكند به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز، و آنجا كه مىفرمايد:
سيئات از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسئله اراده و اختيار ما مىكند و در واقع مجموع دو آيه، مسئله" امر بين الامرين" را ثابت مىكند (دقت كنيد).
3- تفسير ديگرى كه براى اين دو آيه وجود دارد و در اخبار اهل بيت ع نيز به آن اشاره شده است اين است كه: منظور از سيئات، كيفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شكى نيست كه اين كيفرها از ناحيه خداوند است، ولى چون نتيجه اعمال و افعال بندگان مىباشد از اين جهت گاهى به بندگان نسبت داده مىشود و گاهى به خداوند، و هر دو صحيح است، مثلا صحيح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مىكند، و نيز صحيح است كه گفته شود اين خود دزد است كه دست خود را قطع مىنمايد!.[1]
[/HR][1] - تفسير نمونه، ج4، ص: 22-23.