نفی نزول دفعی قران

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نفی نزول دفعی قران

با سلام وخداقوت
ـ برخی پژوهشگران معاصر، با طرح دلایلی، نزول دفعی قرآن را نفی می‌کنند. ادلۀ های ایشان چیست؟
با سپاس فراوان:Gol:

برچسب: 

با نام الله

کارشناس بحث: سعید

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر


عالم ذر;341094 نوشت:
برخی پژوهشگران معاصر، با طرح دلایلی، نزول دفعی قرآن را نفی می‌کنند. ادلۀ های ایشان چیست؟

در زمينه‏ ى نزول دفعى قرآن قول مشهورمبنی بر پذیرفتن آن است اما برخی این نزول قرآن را قبول ندارند که از جمله آنها جناب آقای دکتر جعفر نکونام نویسنده کتاب درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن است. وی در رد نزول دفعی قرآن می نویسد:
«در آغاز بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله سه احتمال به نظر مى ‏رسد كه اينك بررسى مى ‏شود:
اولين احتمال، اين است كه همين قرآن موجود به طورى دفعى بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده باشد؛ چنان كه روايت مفضل از امام صادق عليه السّلام بر آن دلالت دارد1؛ اما اين احتمال مردود است؛ زيرا بى ‏ترديد قرآن معهود ميان ما هرگز به‏ طور دفعى بر پيامبر نازل نشده است؛ چون:
اولا، نزول دفعى قرآن معهود در اوايل مبعث پيامبر اسلام مستلزم اين است كه بسيارى از خطابات الهى در قرآن كريم عبث و غير عقلايى باشد؛ زيرا در آن آيات به افرادى خطاب شده است كه در وقت خطاب حضور نداشتند و اشخاصى به سبب كارى سرزنش شده‏ اند كه هنوز آن كار را مرتكب نشده‏ اند؛ ثانيا، در آيات قرآن از رخدادهايى كه در سال‏هاى بعد از مبعث واقع شده است، با صيغه ‏ى ماضى تعبير شده است؛ حال آن كه قرآن به همان زبان عربى فصيح عصر نزول يافته است و لزوما بايست از رخدادهايى كه در آينده اتفاق خواهد افتاد، به صيغه‏ ى مستقبل تعبير مى ‏كرد؛ بنابر اين چنين آياتى، حاكى از اين است كه آنها پس وقوع رخدادهاى مربوط نازل شده و بر اين اساس قرآن معهود نزول تدريجى داشته است؛ نه نزول دفعى.
ثالثا، در برخى از روايات نظير روايات مربوط به اصحاب كهف و ظهار آمده است كه گاهى مردم امورى را از پيامبر اسلام سئوال مى ‏كردند و آن حضرت مى ‏فرمود: در اين زمينه به من چيزى وحى نشده است؛ لذا در انتظار بمانيد، خداوند درباره ‏ى آن به من آياتى را وحى كند. 2 اين سخن پيامبر اسلام نشان مى ‏دهد كه قرآن معهود به طور دفعى بر آن حضرت نازل نشده است.
رابعا، صريح آيه‏ ى لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ 3 نزول دفعى قرآن موجود را رد مى‏ كند؛ چون در اين آيه، اين سخن كه قرآن جملة واحده نازل شده، تأييد شده است؛ بر اين اساس روايت مفصل به دليل مخالفت با صريح آيه‏ ى قرآن دور افكنده مى ‏شود.
احتمال دوم، اين است كه روح و اجمالى از قرآن موجود به طور دفعى بر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است. اين نظر اگر چه با نزول تدريجى قرآن موجود منافاتى ندارد، ولى مردود است و در ردّ اين نظر بايد گفت:
اولا، اصل اين نظر، صرف ادعاست و هيچ آيه يا روايتى بر آن دلالت ندارد؛ چون در آيات و روايات از نزول قرآن بدون قيد روح و اجمال سخن رفته است.
ثانيا، مراد از روح و اجمال قرآن چيست؟ اگر مراد از آن خلاصه ‏ى مضامين قرآن كريم است، بايست پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن زمانى كه از او چيزى را پرسيدند، مى ‏توانست پاسخ آن را بدهد و لو آن كه عبارت آن حضرت با الفاظ قرآن مقدارى تفاوت داشته باشد؛ نه آن كه بفرمايد: در اين زمينه چيزى به من وحى نشده است .
احتمال سوم، اين است كه قرآن بر غير پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير آسمان دنيا و بيت المعمور و فرشتگان به طور دفعى نازل شده باشد، چنان كه پاره ‏اى از روايات بر آن دلالت دارد.
اين احتمال نيز مردود است؛ زيرا روايات ياد شده در توجيه معارضت ظاهرى آياتى مانند إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ 4 شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ 5 با آيه‏ ى لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ 6 است؛ حال آن كه در اين آيات از قرآن معهود مردم عصر نزول سخن رفته است؛ نه قرآنى كه بر آنها نازل نشده و از كم و كيف آن خبرى ندارند؛ چون در آيه‏ ى قدر، ضمير هاء به قرآن معهود برمى ‏گردد و دليل آن كه در اين آيه، مرجع ضمير هاء ذكر نشده، معهود ذهنى بودن مرجع ضمير براى آنان بوده است و در ضمير هاء در آيه‏ ى دخان نيز به همين قرآن معهود برمى ‏گردد؛ زيرا صدر و ذيل اين آيه چنين است : حم- وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ حاء ميم. سوگند به قرآن آشكار كه ما آن را در شبى مبارك نازل كرديم.
چنان كه ملاحظه مى ‏شود، مرجع ضمير انزلناه الكتاب المبين است و همراه بودن كتاب با ال حاكى از معهود بودن آن براى مردم عصر نزول است؛ هم چنين همراه بودن قرآن با ال در آيه‏ ى بقره بر معهود بودن آن دلالت دارد؛ بنابر اين روايات مورد بحث كه در آن از قرآنى سخن رفته كه براى آنان معهود و آشنا نيست، با ظاهر آيات قرآن تعارض دارد و لذا بايد دور افكنده شوند.

با مردود بودن اين سه احتمال، نزول دفعى قرآن كريم به كلى رد مى ‏شود؛ بر اين اساس بايد آيات سه‏ گانه‏ ى مذكور را بر همان نزول تدريجى و معهود قرآن حمل كرد؛ اما چون همه ‏ى اين قرآن معهود در شب قدر و ماه رمضان نازل نشده است، بايد گفت: فقط بخش نخست قرآن در اين شب و ماه نزول يافته است.»7


__________________________________________________
1.[=&quot]مفضل بن عمر است كه مى‏گويد:[/]
[=&quot]به محضر امام‏ صادق‏ (عليه السلام) عرض كردم: اى مولاى من اين تنزيلى است كه خداى تعالى در كتابش درباره قرآن فرموده است پس چگونه است تنزيل و وحى قرآنى كه در ظرف 23 سال ادامه يافته است؟ فرمود: اى مفضل‏: خداوند جملگى قرآن را به پيغمبرش عطا فرموده بود ولى مأمور به تبليغ و قرائت آن نبود مگر در موارد امر و نهى كه جبرئيل نازل مى‏شد و آنچه را كه بايستى به مردم ابلاغ كند ابلاغ مى‏كرد و اين است تأويل‏[/][=&quot] «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»[/][=&quot] بحار الانوار، ط جديد، ج 92، ص 28.[/]

2. ر ك: سيوطى؛ الدر المنثور، ذيل آيات مذكور
3. فرقان/ 32
4. دخان/ 3
5. بقره/ 185
6. فرقان/ 32
7. در آمدى بر تاريخ گذارى قرآن، متن، ص: 225- 227

سعید;341416 نوشت:
در زمينه‏ ى نزول دفعى قرآن قول مشهورمبنی بر پذیرفتن آن است اما برخی این نزول قرآن را قبول ندارند که از جمله آنها جناب آقای دکتر جعفر نکونام نویسنده کتاب درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن است. وی در رد نزول دفعی قرآن می نویسد: «در آغاز بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله سه احتمال به نظر مى ‏رسد كه اينك بررسى مى ‏شود: اولين احتمال، اين است كه همين قرآن موجود به طورى دفعى بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نازل شده باشد؛ چنان كه روايت مفضل از امام صادق عليه السّلام بر آن دلالت دارد1؛ اما اين احتمال مردود است؛ زيرا بى ‏ترديد قرآن معهود ميان ما هرگز به‏ طور دفعى بر پيامبر نازل نشده است؛ چون: اولا، نزول دفعى قرآن معهود در اوايل مبعث پيامبر اسلام مستلزم اين است كه بسيارى از خطابات الهى در قرآن كريم عبث و غير عقلايى باشد؛ زيرا در آن آيات به افرادى خطاب شده است كه در وقت خطاب حضور نداشتند و اشخاصى به سبب كارى سرزنش شده‏ اند كه هنوز آن كار را مرتكب نشده‏ اند؛ ثانيا، در آيات قرآن از رخدادهايى كه در سال‏هاى بعد از مبعث واقع شده است، با صيغه ‏ى ماضى تعبير شده است؛ حال آن كه قرآن به همان زبان عربى فصيح عصر نزول يافته است و لزوما بايست از رخدادهايى كه در آينده اتفاق خواهد افتاد، به صيغه‏ ى مستقبل تعبير مى ‏كرد؛ بنابر اين چنين آياتى، حاكى از اين است كه آنها پس وقوع رخدادهاى مربوط نازل شده و بر اين اساس قرآن معهود نزول تدريجى داشته است؛ نه نزول دفعى. ثالثا، در برخى از روايات نظير روايات مربوط به اصحاب كهف و ظهار آمده است كه گاهى مردم امورى را از پيامبر اسلام سئوال مى ‏كردند و آن حضرت مى ‏فرمود: در اين زمينه به من چيزى وحى نشده است؛ لذا در انتظار بمانيد، خداوند درباره ‏ى آن به من آياتى را وحى كند. 2 اين سخن پيامبر اسلام نشان مى ‏دهد كه قرآن معهود به طور دفعى بر آن حضرت نازل نشده است.

سلام
از اشکالات جناب نکونام مشخص است که ایشان نزول دفعی را درست متوجه نشده اند چه اینکه منظور از نزول دفعی نزول در مقام قلب است و نه در مقام لفظ و کتابت
و اما از جمله ادله نزول دفعی:
تعبیر صریح قرآن بر نزول آن با جمله : انزلناه است که با توجه به دقت و ظرافت شگرف قرآن در بیان حقایق اگر منظور نزول بخشی از قرآن بود نمی فرمود انزلناه بلکه می فرمود انزلنا منه
دیگر اینکه در دو آیه شریفه پیامبر از تعجیل در تلفظ به آیات قبل از نزول منع شده است و این در صورتی صحیح است که قرآن در خزانه قلب حضرت باشد وبداند که نحوه نزول چگونه خواهد بود تا تعجیل کند وگرنه تعجیل چه معنا دارد . تعجیل در مقابل تاخیر یعنی پیش افتادن و پیش افتادن در لفظ قرآن وقتی برای پیامبر ص ممکن است که او از الفاظ باخبر باشد
والله الموفق

برخی پژوهشگران معاصر، با طرح دلایلی، نزول دفعی قرآن را نفی می‌کنند. ادلۀ های ایشان چیست؟ [=Comic Sans MS]به نام خدا
[=Comic Sans MS]با تشکراز جناب سعید وحامد
[=Comic Sans MS]سوالم درمورد اثبات دفعی قران نبود !سوال درمورد اینکه پزوهشگرانی که دفعی بودن قران را رد می کنند با چه ادله این کار را انجام می دهند.ایا ادلیه انان قرانی وحدیثی می باشد ؟

همانطوریکه حامد نوشته اند و کاملا درست است:

دیگر اینکه در دو آیه شریفه پیامبر از تعجیل در تلفظ به آیات قبل از نزول منع شده است و این در صورتی صحیح است که قرآن در خزانه قلب حضرت باشد وبداند که نحوه نزول چگونه خواهد بود تا تعجیل کند وگرنه تعجیل چه معنا دارد

///////////////////////

همینطور است و آنچه تا بحال خواندم و صددرصد قابل قبول است هم نزول دفعی است و هم نزول تدریجی

موضوع قفل شده است