شبهه 6: عدل الهی و مجازات نسلهای بعدی

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه 6: عدل الهی و مجازات نسلهای بعدی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شبهات دینی کاربر گرامی ساسان 2012


« یک سوال تکراری که جواب قانع کننده ای تا کنون به آن داده نشده است :در مورد عدالت خداوند گفته می شود که چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟»


نیایش سبز;57759 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شبهات دینی کاربر گرامی ساسان 2012


« یک سوال تکراری که جواب قانع کننده ای تا کنون به آن داده نشده است :در مورد عدالت خداوند گفته می شود که چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟»


[="Microsoft Sans Serif"]بنام خدا

پیشتر در این باره گفتگوی های زیادی شده و اینجانب گفته بودم که

[="Blue"] در قرآن آیه ای [="Red"]وجود ندارد [/]که بیانگر عدل دنیوی خداباشد [/]
پس من سفارش می کنم که ساسان [="Red"][="Tahoma"]اینجا [/]را بخواند

نیایش سبز;57759 نوشت:
چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟»

بحث دینی این مسئله از عهده من حقیر خارج است ولی من آنچه را از کتب علمی خود آموخته ام و مرا قانع کرده است می نویسم
در فصول ابتدایی کتاب جنین شناسی لانگمن که محققین غرب و آمریکایی نگاشته اند مطالبی هست که مناسب می دانم با زبان ساده و دور از کلمات پیچیده علمی ،بنویسم
از دقیقا لحظاتی قبل از این که سلول تخمک و اسپرم مرد و زنی ترکیب شود و انسان جدیدی به وجود آید در سلول تخمک زن تقسیم نهایی صورت می گیرد و یک سلول از بین می رود وسلول دیگری انتخاب می شود هنوز کسی نمی داند چرا از بین 4 سلول ناشی از تقسیم یک سلول و آن هم در نهایت، ابتدای تماس جنسی یک سلول انتخاب می شود آیا زن و مرد باید به تغذیه خود و روحیه خود نهایت توجه حتی در حین تماس جنسی داشته باشند تا نسل شایسته تر انتخاب شود؟؟؟؟؟ و عدم توجه آنها نسل بدی پدید خواهد آورد که مستوجب کیفر خواهند شد؟؟؟!!!
از 61 روز قبل از به وجود آمدن نسلی از یک مرد تقسیم سلول در بدنش آغاز می شود آیا این به معنای این نیست که اگر مردی فرزند مناسب! می خواهد از مدتی قبل و لااقل 61 روز قبل به فکر اولاد مناسب باشد؟؟؟؟
و اما در مورد زن مسئله بسیار دقیقتر و حساستر است که در پرورش یک دختر از همان لحظه تولد تا زمان ازدواج دختر ، پدر و مادر ، باید به دختر عنایت ویژه تر داشته باشند که البته این عنایت ویژه را عده ای گمان کرده اند که فقط به علت احساسی بودن دختران و زنان است در حالی که ایجاد نسل جدید خوب یا بد از دختران یک فرایند ساری و جاری است و لزوم توجه بیشتر به دختران را می طلبد
لپ کلام اینکه اگر پدر و مادری دختری شایسته به جامعه تحویل دهند بسیار بسیار بسیار کار شاق و مهم و دشوار و در خور اجری دارند که با توضیحات تقسیم ساری و جاری و بقا و از بین رفتن سلول تخمک زن تفهیمش آسان خواهد بود ... ادامه دارد.... لطفا اگر ابهامی هست بفرمایید تا بعد رفع ابهام بقیه را بنویسم و با ابهام جلو نرویم

تا بخواهم ادامه مطلب علمی را واضحتر بنویسم
آشنایان به قران در مورد آیه 223 بقره که زن را کشتزار می داند مطالبی بیاورند مناسب خواهد بود

zahra;57809 نوشت:
تا بخواهم ادامه مطلب علمی را واضحتر بنویسم
آشنایان به قران در مورد آیه 223 بقره که زن را کشتزار می داند مطالبی بیاورند مناسب خواهد بود

درود بر زهرای گرامی

آوردن مطالبی در مورد بحث بالا در این تاپیک عادلانه ، درست نیست لطفا تاپیک تازه ای را باز کن و پرسشت را مطرح نما :Gol:

غلامعلی نوری;57810 نوشت:
درود بر زهرای گرامی آوردن مطالبی در مورد بحث بالا در این تاپیک عادلانه و درست نیست لطفا تاپیک تازه ای را باز کن و پرسشت را مطرح نما

هدفم از توضیح این آیه کمک گیری برای ادامه مبحث علمی مورد نظرم می باشد
و گرنه بدون آن هم می توانم بنویسم !!!!!!
در بحث علمی تاثیر پدر و مادر در انتخاب نسلی بد یا خوب تا الی ماء شاء الله معین می شود
وقتی کسی از (نظر علم ) تا نهایت و پایان نسلش نقش دارد و موثر بوده است
مستوجب اجر یا عذاب نیست!!!!!

اگر غیر از این باشد ظلم است.!!!

نیایش سبز;57759 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شبهات دینی کاربر گرامی ساسان 2012
« یک سوال تکراری که جواب قانع کننده ای تا کنون به آن داده نشده است :در مورد عدالت خداوند گفته می شود که چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟»


با سلام و تشکر ویژه از همکار ارجمندم سرکار نیایش سبز:Gol:


لازمۀ رسیدن به پاسخ منطقی و دقیق، این سؤال، توجه به تعریف و مقدماتی چند پیرامون عدل الهی است:

در بارۀ عدل الهی تعریف های فراوان و گوناگون و مقدمات بسیاری ذکر شده است، جامع ترين تعریف در اين زمينه که نسبتاً جامع و مانع است؛ تعريف استاد مطهري است که مي فرمايد: "رعايت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود يا کمال دارد" و در توضيح اين تعريف مي فرمايند: هر موجودي در هر مرتبه اي که هست از نظر قابليت استفاضه استحقاقي خاص به خود دارد ذات مقدس حق که کمال مطلق و خير مطلق و فياض علي الاطلاق است به هر موجودي آنچه را که براي او ممکن است از وجود و کمال وجود عطا مي کند و امساک نمي نمايد عدل الهي در نظام تکوين طبق اين نظريه يعني هر موجودي هر درجه از وجود کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دريافت مي کند.

از نظر حکماي الهي صفت عدل آنچنان که لايق ذات پروردگار است و به عنوان يک صفت کمال براي ذات احديت اثبات مي شود، به اين معناست... حکما معتقدند که هيچ موجودي بر خدا حقي پيدا نمي کند که دادن آن حق انجام وظيفه و اداء دين شمرده شود و خداوند از آن جهت عادل شمرده شود که به دقت تمام، وظايف خود را در برابر ديگران انجام مي دهد. عدل خداوند عين فضل و عين جود اوست يعني عدل خداوند عبارت است از اين که خداوند فضلش را از هيچ موجودي در حدي که امکان تفضل به آن موجود باشد دريغ نمي دارد.

براي دقيق تر بودن تعريف با توجه به حوزه هاي اصلي عدالت خداوند مي توان عدل الهي را به اقسام کلي زير تقسيم کرد:

1. عدل تکويني: خداوند به هر موجودي به اندازه شايستگي هاي او از مواهب و نعمت ها عطا مي کند. به بيان ديگر خداوند متعال به هر يک از بندگان خويش به اندازه ظرفيت وجودي و به قدر قابليتشان از کمالات بهرمند مي سازد.

2. عدل تشريعي: خداوند از يک سو در وضع تکاليف و جعل قوانيني که سعادت انسان در گروه آن است فروگذاري نمي کند و از سوي ديگر هيچ انساني را به عملي که بيش از طاقت و استطاعت اوست مکلف نمي سازد.

3. عدل جزائي : خداوند در مقام پاداش و کيفر بندگان خود جزاي هر انساني را متناسب با اعمالش مقرر مي کند.

نکته اي که در آخر تذکرش لازم است اين که عدل مانند علم و قدرت يکي از اوصاف خداوند متعال است ولي به دليل اهميت وصف ناپذير آن جايگاه ويژه اي در مباحث اعتقادي و کلامي دارد تا آنجا که از عدل به عنوان يکي از اصول پنجگانه دين يا مذهب ياد مي شود و اين اولا؛ به خاطر نقش اساسي اين اصل در جهان بيني ما. ثانيا؛ به خاطر اين که از همان سده هاي نخست محل بحث بوده و ثالثا؛ به خاطر شبهات زيادي که در رابطه يا اين اصل شده و مباحث مفصل درباره اين اصل مطرح شده که جاي تفصيل نيست.

پرسشي كه در مورد عدل الهي غالبا_خصوصا در عصر ما_ اذهان را به خود متوجه مي سازد، در برخي از نابرابريهاي اجتماعي است. که سؤال و ابهام پرسشگر محترم در این تایپیک نیز بر همین محور استوار است:

ريشه اين سؤال و اين ابهام، دو چيز است؛ يكي عدم توجه به كيفيت جريان قضا و قدر الهي. سؤال كننده خيال كرده است قضا و قدر الهي، مستقيما عمل مي كند. مثلا ثروتها مستقيما بدون وساطت هيچ سبب و عاملي، از خزانه غيب الهي حمل مي شود و به در خانه مردم تقسيم مي شود، و همچنين سلامتها، زيباييها، قدرتها، مقامها، محبوبيتها، فرزندان و ساير موهبتها.

درباره علل تفاوت ها در بين افراد بشر بايد دانست. تفاوت در كيفيت خلقت انسان ها نتيجه و لازمه حتمي نظام مندي و قانونمندي جهان هستي است. يعني:

1) نظام خلقت نظام علت و معلول است. هيچ معلولي بدون علت به وجود نمي آيد و تخلف هيچ معلولي از علت تامه اش ممكن نيست (اصل ضرورت علي).
2) رابطه علت و معلول داراي قوانين و قواعد معين است; يعني چنان نيست كه از هر علتي, هر معلولي قابل ايجاد باشد. به تعبير ديگر هر علت معيني معلول معيني دارد; مثلا از علف خوردن گوسفند, بوعلي سينا درست نمي شود و یا آمريكايي ها به خاطر خوردن قهوه, به كره ماه نرفتند (اصل سنخيت علت و معلول ).

اگر دو اصل فوق با ژرفكاوي دقيق فلسفي مورد بررسي قرار گيرد, مشخص خواهد شد بينا يا نابينا تولد يافتن يك فرد، لازمه حتمي مجموعه عللي است كه در به وجود آوردن وي مؤثر بوده اند. در اين امور عوامل بسيار متعددي دخيل اند, حتي كيفيت آميزش والدين, زمان, مكان, روحيات و حالات رواني, وضعيت جسمي, نوع و مقدار غذاهايي كه مصرف كرده اند و ... هر يك به سهم خود نقشي در كيفيت تكوين جنين ايفا مي كنند.

در اين جا ممكن است سوال شود كه آيا خداوند نمي تواند با تفاوت چشمگيري كه همه اين عوامل دارند, ولي تأثير همه را يكسان سازد؟ پاسخ آن است كه چنين چيزي سر از تناقض درمي آورد, زيرا لازمه آن اين است كه علت پديده اي محقق باشد, ولي تأثير نكند و علت بودن و تاثير نكردن تناقض آميز(Selt contraclictony) است. و يا معلولي بدون علت پديد آيد, كه لازمه آن اين است كه كل طرح نظام آفرينش به هم بخورد, زيرا در اين صورت پديد آمدن هر چيز از هر امر نامربوطي محتمل مي شود و آن گاه است كه از علف خوردن گوسفند، پدید آمدن بوعلي سينا هم محتمل و ممکن است!

در قيامت نيز خداوند هر کس را به اندازه نعمتي که به او داده بازخواست مي کند. از اين رو عدالت خداوند هم در دنيا و هم در آخرت تجلي مي کند.(2)

در رابطه با اين موضوع منابع زيادي موجود است که مناسبتر از همه کتب ذيل مي باشد:

- عدل الهي، استاد مطهري
- آموزش کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی____________________________________
1) مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 1، صص 82 - 81.
2) اقتباس از پرسمان دانشجویی با کمی تغییر و اضافات.

سلام
راجع به موضوع عدل الهی و مجازات نسل های بعد؟!
لطفا مصداق آنرا بیان کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
در ابتدا معنای عدالت را متذکر میشوم؛العدل یضع الامر مواضعها؛علی علیه السلام،نهج البلاغه ،حکمت437
عدل ،هرچیزی را در جای خودش قرار دادن؛ است .
که معنای فوق کل نظام هستی ،آسمان و زمین و انسانها و .. را شامل میشود.یعنی کل نظام تکوین.
در عالمی که ما در آن زندگی میکنیم قانون علی معلولی حاکم است که لاینفک از این عالم است و ویژگی این عالم است . که چنانچه فرض کنیم این ویژگی از آن برداشته شده است دیگر این عالم نخواهد بود.
انسان را خداوند موجودی مختار آفرید که نحوه زندگی اش را خود انتخاب کند.و چنانچه خود از این انتخاب استفاده نکردو دیگرن برایش انتخاب کنند اثر این انتخاب چه صحیح و جه ناصحیح را میبیند.
چرا؟ چون طبق نظام علی معلولی هر موجودی ولو ریزترین موجودات اثری از خود دارند و دیگر موجودات متاثر از آنها میشوند چه خوب چه بد.
حال شخصی که مثلا گناهی را مرتکب میشود چون موجود است و ذات اثر ،اثری از آن فعل گناه به جا گذاشته میشود.بستگی به مرتبه وجودی فعل، اثر آن عمیقتر و یا سطحی تر است . حال گناهی مثل شرب خمر که در روایات آمده تا 7 نسل بعد را متأثر میکند.خاصیت این فعل گناه چنین است نشان از بی عدالتی نسیت.
حال میپرسیم گناه نسل هفتم این فرد چیست ؟ میگوییم خدا به مقدار توانایی آن فرد او را موأخذه میکند و نه بیش از آن را؛ لا یکلف الله نفسا الا وسعها ؛ لا تزروا وازرة وزر اخری؛
خدا به سبب گناه جد من مرا موأخذه نمیکند ولی بالاخره اثر وضعی فعل جد من در من هست . تا آنجا که دست من است موأخذه میشوم و آنجایی که دیگر دست من نبوده خدا موأخذه نمیکند. و این عین عدالت است از سویی قانون علی معلولی نظام دنیا به هم نخورده چون جایگاه عالم دنیا چنین است و خداوند جایگاه عالم دنیا را حفظ کرده و از سوی دیگر آنچه با اختیار من کسب میکنم و اثر فعل خودم است موإخذه میشوم و آنچه در اختیار من نبوده ؛خیر .و این عین عدالت است.

zahra;57811 نوشت:
هدفم از توضیح این آیه کمک گیری برای ادامه مبحث علمی مورد نظرم می باشد و گرنه بدون آن هم می توانم بنویسم !!!!!! در بحث علمی تاثیر پدر و مادر در انتخاب نسلی بد یا خوب تا الی ماء شاء الله معین می شود وقتی کسی از (نظر علم ) تا نهایت و پایان نسلش نقش دارد و موثر بوده است مستوجب اجر یا عذاب نیست!!!!! اگر غیر از این باشد ظلم است.!!!

هرچند سایر اساتید نگذاشتند این خواهر عزیز نظریه علمیشان را با خیال راحت بیان کنند تا دلشان خنک شود که با نظریه خیلی علمی عدالت خداوند را حسابی اثبات کنند! احتمالا همفکران خواهر گرامی هم میترسیدند که ایشان در انتها چپکی اثبات میفرمایند و دست آخر هم آنقدر طفلی را دسپاچه نمودند که همان شد که نباید میشد!
با توجه به اینکه الاعمال بالنیات لذا این دوستمان نگرانی بابت عدم واریز ثواب مربوطه به حساب بانکی آخرتشان نباشند چون حقیر که از خواندن همین یک جمله کلی لذت بردم که فرمودند: (وگرنه بدون آن هم می توانم بنویسم !!!!!!)
بالاخص آن علامت تعجبهایی که باید حقیر پس از نقل جمله ایشان میگذاشتم که خودشان زحمتش را کشیده است!
و نشان میدهد که اندکی تعمق بابت درک حقیقت کفایت میکند، مگر اینکه خدای ناکرده هدف این باشد که صرفا نتیجه ای بگیریم که دلمان میخواهد بگیریم و به کسی هم مربوط نیست! و مخصوصا و مخصوصاً زورمان هم زیاد باشد! و همانگونه که کاملا صحیح فرمودند: با یا بدون آن هم میتوانیم بگوییم .
به غیر از خواهر گرامی که ثابت کردند بیچارگان نسلهای بعدی چرا باید جزا ببیند ولی دوست دیگر حناب صدیق فرموده اند:

زمزم;57881 نوشت:
خدا به سبب گناه جد من مرا موأخذه نمیکند ولی بالاخره اثر وضعی فعل جد من در من هست .


سوال من این است
فرض کنید
1-اینکه من نماز نمیخوانم اثر وضعی فعل جد من هست. (ژنتیک)
2- غیبت هم میکنم که اثر وضعی تربیتی هست.(نظام تربیتی)
3- در جامعه ای هستم که اصلا اسم اسلام به گوشم نخورده که اعمالش را انجام دهم(اجتماع و محیط)
4-در اثر اینکه نماز نمیخوانم و غیبت هم میکنم و ...میروم دزدی میکنم. (اثر گناهان قبلی که بازهم مقصرش من نیستم)

بفرمایید با این پیچیدگی که وجود دارد آیا تفکیک عادلانه امکان پذیر است؟ و مثلا فردای قیامت گناهکاران را میشود دید که در بهشتند (تقصیری متوجه خودشان نبوده) و بالعکس؟؟؟

شدت تاثیرات فوق در بازه ای از گناهکاری مطلق تا ایمان و تقوای مطلق قرار میگیرد

. این امر را چگونه میتوان بالاخص با اعتقادات خاص ما شیعیان که صدور یکی از بعضی مصادیق گناهان را مبنای جهنم و بهشت ادمها قرار میدهیم.

در دنیا همانطوری که پیشتر مفصل بحث کردم و روشن شد عدالتی وجود ندارد

مهدی عزیز علت حضور کم من در گفتگو مشغله کاری است و از هیچ کسی دلگیری ندارم. ولی بماند علت علامت !!!!!!! که مربوط است به برخی که بهتر می دانند چه می گویم !!!!!!!
من علوم دینی نخوانده ام ولی به جرات می توانم بگویم که کتاب مفصل ! جنین شناسی لانگمن که کتابی حاصل تحقیق دانشمندان و محققین آمریکایی و غربی است توضیحی است کوتاه بر آیه خلقنا الانسان من علق
[=&quot]
مبحث سلول پیچیده است و شاید نتوانم با علم اندکم از راه دنیای مجازی حق مطلب را ادا کنم اما در فرصت مناسب ادامه خواهم داد[/][=&quot]
در اینجا مثالی می زنم که شاید به تفهیم مطلب کمک کند
امروزه با پیشرفتهای شایانی که در علم باروری شده است والدین می توانند با دارو و رژیم غذایی خاص و توصیه هایی در حین مقاربت ، جنس نوزاد خود را تا بیش از 90% انتخاب کنند و با کمک آزمایشگاه تا 100% می توان جنسیت جنین را انتخاب کرد
این یعنی چه ؟؟
یعنی : کسی که به علم سلول و ژنتیک اشراف، هر چند کوچک داشته باشد . می تواند بگوید

با توجه به دائمی بودن تقسیم و انتخاب سلول ( تخمک ) به خصوص در زن ، از زمان جنینی تا لحظه تماس جنسی ، و تاثیر تماس جنسی و مایع سیمن مرد در تقسیم نهایی سلول
در زن ،
آیا تغذیه مزمن و روحیه و.........که در اسلام سفارش شده اثری در انتخاب نوع نسل ندارد !!!!!!
ادامه دارد....

[/]

وقتی سفارشات یک ماه قبل پزشکان و محققان در نوع جنس جنین اثر دارد چگونه ممکن است اعمال و رفتار و تغذیه مزمن با توجه به مزمن بودن تکامل سلول به خصوص تخمک زن موثر نباشد !!!!
توجه : از میلیاردها احتمالی که برای ایجاد انسانی جدید از یک زن و مرد در طی دوره رشد هست
نهایتا یکی در لحظه آخر ( تماس ) انتخاب می شود .... خداوندی که اجازه انتخاب جنس را با علم امروز داده است
( از یکماه قبل )
یعنی برای انتخاب یک فرد از میلیاردها احتمال
قوانینی به ما گفته است.... محبت به فرند به خصوص دختر ، لقمه حلال ، چگونه خوردن و چگونه نخوردن و چگونه بودن و..........
و البته برای کسی که اینها را از راه علمی یا دروس معنوی نمی داند نمی داند گناهی نیست . گناه و اشتباه نسلش !!!!

مثالی می زنم که اثر پدر ومادرو جد ملموس تر باشد
فرض کنید شما فرزندی دارید که موی مجعد دارد .
فرزند درآرایشگاه موی خود را کوتاه می کند.


و یا فرزند در آرایشگاه موی خود را صاف می کند و از حال فر خارج می کند
در این مثال موی مجعد صفت ژنتیکی است


و پدر و مادر و جد های قبلی خواسته یا ناخواسته ( دانسته یا ندانسته )
از نظر علمی در ایجاد آن موثر بوده اند..


کوتاهی موی فرزند و صاف کردن که به اختیار فرزند انجام گرفته است صفتی محیطی است و عوامل مختلف مثل تربیت و محیط در بروز آن دخیلند ادامه دارد....

اگر از دید آفریدگار موی مجعد گناه داشته باشد
با توجه به نقش والدینِ فعلی و جدها در تقسیم و هدایت سلولها (همانطور که توضیح مختصری دادم )
پس در کسانی که عمدا نه سهوا فرامین خدا حداقل تغذیه ای را پشت گوش انداختند و باعث ایجاد بچه مو فری شدند مسلم است و عین عدل است که گناه فرزند به حساب والدهای قبلی باشد
و اگر صفت موی مجعد الهی است پس عین عدل است که اعمال خیر فرزند به حساب نسل قبلی هم نوشته شود
و البته مسلم است که گناه یا ثواب مشمول افرادی است که یا از نظر علم ( تجربی و معنوی ) اشراف دارند و یا
اگر بیسواند یا مطیع خدا بودند و یا معاند .
و البته آنها که می دانند با آنها که نمی دانند قطعا حساب متفاوت دارند ...
ادامه دارد.......

صاف کردن مو و کوتاه کردن مو در مثالم برای این بود که کسی نگوید چون جدم خوب یا بد بود منهم همانم .
اینها یعنی که عنصر اختیار فوق همه چیز است و کسی بهانه ژنتیک و محیط را نیاورد .
پس اگر من امروز به خاطر موی مجعدم مجازات یا پاداش الهی می بینم به خاطر کوتاهی یا تلاش معنوی جدم بوده است. لذا عین عدل است که گناه یا ثواب او به من رسیده و به عکس گناه و ثواب من هم به او می رسد.
البته قطعا آنها که می دانند با آنها که نمی دانند متفاوتند




امیدوارم که حداقل توانسته باشم که این را تفهیم نمایم

که :

از همین امروز به همه کودکان احترام بگذاریم !! به خاطر نسل آینده آنها !!! مخصوصا با دختران



به فکر روزی حلال باشیم
جدی تر به علل فرامین خدا بیندیشیم

ادامه دارد!!!!



zahra;58037 نوشت:
[=13][=black]
از همین امروز به همه کودکان احترام بگذاریم !! به خاطر نسل آینده آنها !!! مخصوصا با دختران



به فکر روزی حلال باشیم
جدی تر به علل فرامین خدا بیندیشیم

ادامه دارد!!!!




زهرای گرامی
به روی چشم :moj:

zahra;58037 نوشت:
صاف کردن مو و کوتاه کردن مو در مثالم برای این بود که کسی نگوید چون جدم خوب یا بد بود منهم همانم . اینها یعنی که عنصر اختیار فوق همه چیز است و کسی بهانه ژنتیک و محیط را نیاورد . پس اگر من امروز به خاطر موی مجعدم مجازات یا پاداش الهی می بینم به خاطر کوتاهی یا تلاش معنوی جدم بوده است. لذا عین عدل است که گناه یا ثواب او به من رسیده و به عکس گناه و ثواب من هم به او می رسد. البته قطعا آنها که می دانند با آنها که نمی دانند متفاوتند

زهرای عزیز، من فکر میکنم اینها همه که شما فرمودید بیشتر در راستای آن است که میخواهید به خداوند کمک کنید که کسی وی را متهم به ناعدالتی نفرماید! بالاخص آن قسمت از فرمایشاتتان که صد البته مصداق آن درست است و باید چنین باشد و جناب غلام علی نوری نیز به آن لبیک گفته و این حقیر نیز به آن صحه میگذارم:

zahra;58037 نوشت:
میدوارم که حداقل توانسته باشم که این را تفهیم نمایم که : از همین امروز به همه کودکان احترام بگذاریم !! به خاطر نسل آینده آنها !!! مخصوصا با دختران به فکر روزی حلال باشیم جدی تر به علل فرامین خدا بیندیشیم ادامه دارد!!!!

لکن همین تلاش شما هم به نحوی نشانگر آن است که در صدد این هستید که جنبه گناه موروث را کم کنید و جنبه کار خیر موروث را فزونی بخشید که خود این عین اثبات ناعدالتی باریتعالی است.

شما به هیچ روی نمیتوانید با توصل به وجود اختیار در عالم عدالت را توجیه فرمایید. در مثال شما که فرض کنید موی مجعد مظهر گناه باشد فرض کنید بنده موی مجعد دارم و حضرتعالی موهای بلوند و صاف و صد البته زیبا ولی این چه عدالتی است که من بخت برگشته بایستی هزاران تلاش کنم که موی ناصاف ناهنجار خود را اصلاح نمایم و قبول بفرمایید که حتی به سخت ترین تلاشهای بنده نیز چندان اثرگذار نخواهد بود. حال آنکه حضرتعالی هیچ نیازی به این زحمات نداشته و تنها از تماشای موهای بلوند خودتان لذت میبرید. این که من در ورطه گناه و ناخرسندی باشم و شما در چاربالش خورسندی تکیه دهید و در جواب آه و ناله من بیچاره قیچی ناساز اختیار را به سمت من پرت نمایید نهایت بی انصافی اس خواهر!!!!
امید که همه نسلهامان بلوند باشند و از گناه موروث محفوظ. ولی این چیزی از ناعدالتی آفریدگار نمیکاهد.

مهدی عزیز عنوان تاپیک بررسی عدل خدا نیست که من نظر بدهم یا ندهم

بحث در مورد اینست که گناه یا ثواب فرزند چرا باید به حساب والد باشد. و این نکته عدل است یا نه ؟
من تصمیم داشتم با مبحث سلولی که امر مشکلی هست ثابت کنم که والدین وقتی با تغذیه و اموری خاص در علم امروز می توانند جنس جنین را انتخاب کنند پس
می توانند با روشهایی از بین میلیونها سلولی که قرار است بچه آنها شود دخل و تصرف کنند و اثر گذار باشند. با دانستن مبحث خواهید دانست که این امر ممکن است و شدنی است .چرا که امروزه دستکاریهای ژنتیکی سعی در تولد بچه باهوش و جنگجو و....می کنند که البته اخلاقیون موافق نیستند
اگر می توانستم چگونگی ترکیب سلولهای جنسی و تحولات جنین از بدو پیدایش تا زمانی که این جنین ازدواج کرده و لحظه تماس چه رویدادهایی رخ می دهم خوب توضیح بدهم
شما نیز می فهمیدید که کارهای ما باید هم به حساب گذشتگان باشد!! البته آن دسته از گذشتگانی که اشراف داشتند و کوتاهی کردند .
ضمنا از هر کس به میزان توانش توقع هست
یعنی من و شما اگر به علت کوتاهی والدین از خصلتی محرومییم به همان میزان هم مسئولیتمان کمتر است .
ضمنا مبحث عدالت مبحث جداگانه ای است. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید
سعیم این بود که ثابت کنم والدین بسیار در نسل موثرند.....و عدل بسیار پیچیده است که اگر پیچیده نبود این همه کتاب برایش نمی نوشتند و سخن نمی راندند
. منتظر نظر شما می مانم
ضمنا یک نکته هم اضافه کنم که من و شما لازم نیست نگران عدالت در موی فر خود باشیم والدم اگر کوتاهی کرده باید نگران باشد ( نگران سختی راه نباشیم )
علت عدم نگرانی من و شما در این باید باشدکه
وقتی یک نقاشی گل ، از یک نابینا و ناشنوا و کر و...می بینیم ،، حتی اگر اشتباها سیاه رنگ کشیده باشد و کج و معوج بیشتر لذت می بریم و برایمان ارزش دارد یا تابلوی زیبای یک بینا و با دست و پا !!
پس ما به خدا شبیه هستیم در قضاوت و به عکس .
خیلی سخت نگیریم!!!

manmehdiam;58202 نوشت:
شما به هیچ روی نمیتوانید با توصل به وجود اختیار در عالم عدالت را توجیه فرمایید. در مثال شما که فرض کنید موی مجعد مظهر گناه باشد فرض کنید بنده موی مجعد دارم و حضرتعالی موهای بلوند و صاف و صد البته زیبا ولی این چه عدالتی است که من بخت برگشته بایستی هزاران تلاش کنم که موی ناصاف ناهنجار خود را اصلاح نمایم و قبول بفرمایید که حتی به سخت ترین تلاشهای بنده نیز چندان اثرگذار نخواهد بود. حال آنکه حضرتعالی هیچ نیازی به این زحمات نداشته و تنها از تماشای موهای بلوند خودتان لذت میبرید. این که من در ورطه گناه و ناخرسندی باشم و شما در چاربالش خورسندی تکیه دهید و در جواب آه و ناله من بیچاره قیچی ناساز اختیار را به سمت من پرت نمایید نهایت بی انصافی اس خواهر!!!!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

اولا" بزرگوار اختیار یکی از مهمترین ابزار رسیدن انسانها به سعادت وکمال است .
ثانیا" اگر قرار باشد عدل را سلیقه ای بسنجیم این خودش نهایت بی عدالتی است.
ثالثا" عدل تعریفی دارد که اساتید بزرگوار ان را از بیانات علی (ع) نقل فرمودند.
رابعا" در کتابهای دین وزندگی دبیرستان تا انجا که بنده به خاطر میآورم مطلبی بود تحت این عنوان : ارتباط عالم برزخ با دنیا ؛ پس از مرگ نیز همچنان بر قرار است به این معنا که پرونده ی انسانها با مرگ بسته نمی شودو پیوسته بر ان افزوده میگردد وطبق آیات قران کریم نموداعمال انسانها را به دو دسته ی اثار ما تقدم(که پرونده ی ان با مرگ بسته میشود مثل عبادات) و آثار ما تأخر که (پرونده ی آنها تا قیامت باز می ماند) وانچه را که انسان از سر اراده واختیار انجام داده (نیک یا بد) وآثار انها تا زمانهای بعد بر افراد و اجتماع تأثیر میگذارد را ثبت مینماید .

در این صورت مثلا" اگر کسی بیمارستانی را ساخته و وقف نموده افرادی که به آن بیمارستان مراجعه میکنند انشاءالله اثار سلامتی را دریافت میکنند که یک اثر فردی است واما برای صاحب وقف به اندازه ی هر فرد اثر نیک در پرونده ی آثار ما تأخر ثبت میشود و میبینید که جز برقراری رابطه ی علت ومعلولی (در نوع اعمال دو طرف بیمار و واقف بیمارستان) هیچکدام عملا" مسئول عارضه ی عملی به دیگری نیست نه بیماری آن شخص را به فرد واقف نسبت میدهند و نه عمل وقف را منت بر بیمار تلقی میکنند . فرد واقف در پرونده ی خود نتیجه ی عمل خود را می بیند و بیمار هم انچه را که در این میان نقش داشته به عنوان نتیجه دریافت میکند وبا مراجعه به این بیمارستان سلامتی خود را با توجه به کم هزینه بودن بیمارستان وقفی به دست می اورد
در مورد آثار ما تأخر فرزندان شخصی که عمدا" خطایی را مرتکب شده وآثارش تا چند نسل باقی و.... می باشد نیز وضع به همین ترتیب است که گناه اصلی و عذاب این فرد در مواردی که خود مستقیما" با اراده خطای جدیدی را مرتکب نشده بر عهده ی فرد اول(جد) میباشد و این در پرونده ی اثار ماتآخر به عنوان آثار گناه عمدی و اصرار بر این گناه (در صورت عدم توبه) و به عنوان مسئول تباه کردن زندگی نسلهای بعد خود دریافت میکند . واین میتواند مجازاتی باشد که در برزخ انجام میگیرد وشخص دریافت میکند تا در قیامت مقداری از عذاب را چشیده باشد و بار گناهش کم شود(که این هم یک نمونه از رأفت و عدل خداوند است) والبته نسل بعد این فرد هم می تواند با استفاده از عقل و اراده ی خود از بسیاری از این گناهان دوری کند و بر نحوه ی زندگی خود مدیریتی را اعمال کند که از اثار شوم رفتار پیشینیان تا حدود زیادی اعراض کندو خود را برهاند . کما این که در بسیاری از آیات قران میبینیم که خداوند تاکیدا" توصیه میفرماید که از پدران (گناه کار) خود پیروی نکنید .

............................................................................................. حق یارتان :roz: ...............................................................................

سلام
من هنوز نفهمیدم مصداق موضوع و پاسخهایی که شما محبت فرمودید مرقوم کردید چیست؟
1- عدل خدا
2- جبر واختیار
3-گناه وعواقب آن
4-گناه من و اثر آن بر فرزندان ندیده ام
5- آفرینش
6- قوانین ژنتیک
7- و این حیرتهای روزافزون من
اگر بحث را تک تک سامان دادید شاید من متحیر پاسخی درآنها بیابم
کمک کنید

متحیر;58344 نوشت:
سلام من هنوز نفهمیدم مصداق موضوع و پاسخهایی که شما محبت فرمودید مرقوم کردید چیست؟ 1- عدل خدا 2- جبر واختیار 3-گناه وعواقب آن 4-گناه من و اثر آن بر فرزندان ندیده ام 5- آفرینش 6- قوانین ژنتیک 7- و این حیرتهای روزافزون من اگر بحث را تک تک سامان دادید شاید من متحیر پاسخی درآنها بیابم کمک کنید

دنبال چه مصداقی هستید منظورتان را دقیق توضیح بفرمایید تا بحث خوب پیش رود.

manmehdiam;57914 نوشت:
بفرمایید با این پیچیدگی که وجود دارد آیا تفکیک عادلانه امکان پذیر است؟ و مثلا فردای قیامت گناهکاران را میشود دید که در بهشتند (تقصیری متوجه خودشان نبوده) و بالعکس؟؟؟

عزیز مشکل شما این است که خداوند را با خود مقایسه میکنید .50 سال پیش چه کسی فکر میکرد وسیله ای به نام کامپیوتر بیاید که در عرض چند ثانیه کل جهان را بگردد و مطلبی را پیدا کند و به راحتی در اختیار شما قرار دهد.
امروزه ریز ترین ابزارها وسیعترین اطلاعات را دارند و به راحتی تفکیک میدهند حال خداوند که خالق این مغز کوچک انسانی است نمیتواند آن را تفکیک دهد.

دیگر اینکه همه آنچه گفتید اختیار انسانی را از بین نمیبرد .انسان در سخت ترین شرایط میتواند بهترین انتخابها را داشته باشد. و خود شما حتما نمونه های زیادی را سراغ دارید

متحیر;58344 نوشت:
- عدل خدا

عدل یک صفت کلی و پیچیده است واینجا فقط یکی از مصادیق آن مورد نظر بود .گناه فرزند به حساب والد هست یا نه؟
متحیر;58344 نوشت:
جبر واختیار
این هم می تواند از مصادیق عدل باشد ولی در اینجا موضوع اصلی نیست
متحیر;58344 نوشت:
-گناه وعواقب آن
این مربوط به اعمال بشر است و عواقب گناه در محدوده عدل قابل بررسی است
متحیر;58344 نوشت:
- آفرینش
؟؟؟؟؟
متحیر;58344 نوشت:
قوانین ژنتیک
کمک به فهم چگونگی تولد و به ارث رسیدن صفات در نسل بعدی یعنی نقش اعمال انسان در ایجاد صفتی در نسل بعدی
متحیر;58344 نوشت:
گناه من و اثر آن بر فرزندان ندیده ام
با بررسی ژنتیک می توان فهمید

عدل مبحث گسترده ای است که اینجا هدف اثبات عدل یا ضد آن نیست

سوال این بود :
اثر گناه والد و به عکس گناه بچه روی والد
هر کس با دانش خود حرفی می زند

من با مختصر علم خود می خواستم بگویم که والدی که مراقب تقسیم سلولهای جنسی خود و بچه اش ! نیست مسئول است
یعنی گناه بچه حاصل از والد دانای بی توجه !! ( یا به عبارتی والد گناه کار یا کوتاه کار عالم ) به حساب والد می باشد .

اعمال نیک بچه حاصل از والد خطا کار مانند هنر نقاشی فردی کر و لال و کور است که ارزش بالای دارد.
در حق بچه ایی که به خاطر کوتاهی والدش پیمودن راه تکامل برایش مشکل شده است ظلم شده . گناه این ظلم به عهده والد است
ولی این سوال پیش می اید که این بچه بیچاره که راه تکاملش سخت شده
و کس دیگر که والدش مراعات کرده راه تکاملش اسان است
آیا اگر خدا آنها را یکسان مجازات یا پاداش دهد و انتظار یکسان داشته باشد ظلم نیست ( سوال جناب مهدی )
جواب را خود خدا داده است
آنجا که گفته از هر کس به اندازه وسعش می خواهد و تکلیف کرده ( آیه اش یادم نیست )
متحیر عزیز امیدوارم در مطالب من برای شما ابهامی نمانده باشد
فهم عدل برای همه ما دشوار است واگر بگویم درکش کرد ه ایم دروغ می گوییم ( حداقل خودم ).... اصول دین بسیار مشکل است ولی این دلیل نیست که سعی در فهمش نکنیم
مثلا اگر درک و یقین یکی بودن خدا آسان بود خدا آیه ساده قل هو الله احد را نمی آورد....تعداد خدایان هر یک از ما در عمل بسیار فراتر از یکی است!!! به سوی درک اصول می رویم و اول راهیم
اگر نسبت به طرز تفکر و نوشته من ابهامی دارید بفرماید. تا تبادل تفکر کنیم

سلام با توجه به گفتگوهای دوستان در پستهای گذشته جهت تکمیل مباحث متن زیر تقدیم میگردد

خلاصه و اصول کلی شرور از نظر عدل الهی عبارتند از:
صفت حکمت، یعنی حکیم بودن، درباره خداوند و درباره انسان به دو گونه صادق است. حکیم بودن انسان به معنی این است که در هر کاری غایتی معقول دارد و در کارهای خود عالی ترین و فاضل ترین هدفها را و بهترین وسیله ها را برای رسیدن به آن هدفها انتخاب می کند. اما خداوند، غنی علی الاطلاق است، غایتی را جستجو نمی کند، کمالی فرض نمی شود که او فاقد باشد تا بخواهد آن را جستجو کند، حکیم بودن او به معنی این است که موجودات را به کمالات لایقشان تا هر حدی که برای آنها ممکن باشد می رساند، کار او ایجاد است که به کمال وجود رساندن است و یا تدبیر و تکمیل و سوق دادن اشیاء به سوی کمالات ثانویه آنهاست که نوعی دیگر از رساندن اشیاء به کمالات آنهاست. بعضی از پرسشها و ایرادها و اشکالها از قیاس گرفتن غلط حکیم بودن خداوند به حکیم بودن انسان پیدا می شود.

فیض الهی، یعنی فیض هستی که سراسر جهان را در بر گرفته نظام خاص دارد، یعنی تقدم و تأخر، و سببیت و مسببیت، و علیت و معلولیت میان آنها حکمفرماست و این نظام، غیر قابل تخلف است، یعنی برای هیچ موجودی امکان تخلف و تجافی از مرتبه خود و اشغال مرتبه دیگر وجود ندارد. سیر تکامل موجودات، بالخصوص سیر تکاملی انسان، به معنی سرپیچی از مرتبه خود و اشغال مرتبه دیگر نیست، بلکه به معنی " سعه وجودی " انسان است. لازمه درجات و مراتب داشتن هستی این است که نوعی اختلاف و تفاوت از نظر نقص و کمال و شدت و ضعف در میان آنها حکمفرما باشد و اینگونه اختلافها تبعیض نیست.

صنع خدا کلی است نه جزئی، ضروری است نه اتفاقی. ریشه دیگر اشتباهات در این زمینه، مقایسه صنع خدا با صنع انسان از این نظر است که پنداشته می شود. ممکن است صنع الهی مانند صنع انسان، جزئی و اتفاقی باشد. علاوه بر اینکه باید غایات را، غایت فعل باری گرفت نه غایت ذات باری، باید بدانیم که غایات افعال باری، غایات کلیه است نه غایات جزئیه و غایات ضروری است نه اتفاقی.

برای وجود یافتن یک چیز، تام الفاعلیه بودن خداوند، کافی نیست، قابلیت قابل هم شرط است. عدم قابلیت قابلها منشأ بی نصیب ماندن برخی موجودات از برخی مواهب است. شروری که از نوع نیستیهاست یعنی عجزها، ضعفها، جهلها، از آن جهت که به ذات اقدس الهی مربوط است، یعنی از نظر کلیت نظام ( نه از آن جهت که به بشر مربوط است، یعنی جنبه های جزئی و اتفاقی نظام ) ناشی از نقصان قابلیتهاست.

خداوند متعال همانطور که واجب الوجود بالذات است، واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است، از این رو واجب الافاضه و واجب الوجود است. محال است که موجودی امکان وجود یا امکان کمال وجود پیدا کند و از طرف خداوند افاضه فیض و اعطاء وجود نشود. آنچه به نظر می رسد که در مواردی یک موجود قابلیت یک کمالی را دارد و از آن بی نصیب است، امکان به حسب علل جزئی و اتفاقی است نه امکان به حسب علل کلی و ضروری.
شرور، یا اعدامند و یا وجوداتی که منشأ عدم در اشیاء دیگرند و از آن جهت شرند که منشأ عدمند. شریت شرور نوع دوم، در وجود اضافی و نسبی آنهاست نه در وجود فی نفسه شان. آنچه واقعا وجود دارد و جعل و خلق و علیت به آن تعلق می گیرد، وجود حقیقی است نه وجود اضافی. شرور، مطلقا مجعول و مخلوق بالتبع و بالعرضند نه مجعول بالذات. جهان یک واحد تجزیه ناپذیر است، حذف بعضی از اجزاء جهان و ابقاء بعضی، توهم محض و بازیگری خیال است. شرور و خیرات، دو صف و دو رده جدا نیستند، به هم آمیخته اند، عدمها از وجودها، و وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی تفکیک ناپذیرند. نه تنها عدمها از وجودها، و وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی تفکیک ناپذیرند، وجودهای حقیقی نیز به حکم اصل تجزیه ناپذیری جهان، پیوسته و جدا ناشدنی هستند. موجودات به اعتبار انفراد و استقلال، حکمی دارند و به اعتبار جزء بودن و عضویت در یک اندام، حکمی دیگر. آنجا که اصل پیوستگی و انداموارگی حکمفرماست، وجود انفرادی و مستقل، اعتباری و انتزاعی است. اگر شر و زشتی نبود، خیر و زیبایی معنی نداشت. شرور و زشتیها نمایانگر خیرات و زیبائیهاست. شرور، منبع خیرات، و مصائب، مادر خوشبختیهاست.

zahra;58252 نوشت:
مهدی عزیز عنوان تاپیک بررسی عدل خدا نیست که من نظر بدهم یا ندهم بحث در مورد اینست که گناه یا ثواب فرزند چرا باید به حساب والد باشد. و این نکته عدل است یا نه ؟

زهرای عزیز ! به هر چی معتقدی قسم که عنوان بحث همین است که گفتید. یعنی در پست اولی که من گذاشتم که گفتم چپکی داری اثبات میکنی ، باز هم شما متوجه نشدید!!!!!!! یک بار دیگر عنوان شبهه را بخوان! بابا موضوع این است که فرزندان چرا باید بابت گناهان والدین مجازات شوند . شما هم به این شبهه دارید صحه میگذارید با دلایل عملی که آوردید که والدین حتی به طریق ژنتیک در فرزند تاثیر میگذارند بنابراین چرا باید فرزندان تاوان والدین را بدهند. البته شیطانک وجود من میگوید که موضوع را فهمیده اید ولی قضیه آن یارو شده است که پایش گیر کرد افتاد زمین برای اینکه ضایع نشود تا خانه همینجور سینه خیز رفت!
با این توضیح دوباره پستهای من را بخوانید من در خدمتم

سلام خدمت همه شما دوستان
اینکه دوبار خدمت مبارکتان عرض کردم مصداقش را بگویید
منظورم ان است که مثال و مصداقی از فرد یا قومی بیاورید که تباهکاری آنان به علت گناه اجدادشان است
و آنکه آن چند مورد را ردیف کردم
حال که دوست گرانمایه گمنام بحث شرور را پیش کشیدند
و با توضیحات شما بزرگواران خدایی را که به بزرگی میشماریم و او را منزه از هر عیب می ستاییم کمی ....
وهمین بود که گفتم بر حیرتم بیافزود

پیشنهاد من بحث مجدد در باره
1-عدل الهی(شامل خیر وشر وجبر واختیار وعقل)
2-نظام آفرینش (کیفیت حیات و تکامل انواع که بحث ژنتیک یکی از مبانی آن می باشد)
خدا به همه عمر با عزت و خیر وبرکت ارزانی بدارد

متحیر;58344 نوشت:
سلام
من هنوز نفهمیدم مصداق موضوع و پاسخهایی که شما محبت فرمودید مرقوم کردید چیست؟
1- عدل خدا
2- جبر واختیار
3-گناه وعواقب آن
4-گناه من و اثر آن بر فرزندان ندیده ام
5- آفرینش
6- قوانین ژنتیک
7- و این حیرتهای روزافزون من
اگر بحث را تک تک سامان دادید شاید من متحیر پاسخی درآنها بیابم
کمک کنید

خدمت دوست نادیده متحیر عزیز عرض کنم که موضوع تا حدودی همان فرزندان ندیده میباشد . عنوان شبهه را بخوانید این است که چرا باید فرزندان نادیده تاوان گناهان والدین را بدهند . که در این صورت عدل خداوند خدشه دار میشود. چون ژنتیکی میل گناه در فرزندان منتقل میشود و برخی از گناهان نیز عواقب گناهانی است که در اثر همان انتقال ژنتیکی منتقل شده ،فرزند مرتکب میشود.
اساتید عمده دلیلی که آورده اند این است که انسان در هر صورت صاحب اختیار است و میتواند آثار این گناهان موروث را از بین برده آنها را به حسنه تبدیل نماید .
امید که اندکی از تحیر شما کاسته باشم. هر چند شیفته این نام شما هستم و به هیچ روی خواهان ان نیستم که شما نیز به خیل انسانهای مطمئن ! درآیید که هرچه میکشیم از همین خیال راحت و اطمینان بی پایه و اساس است که خرد را تعطیل مینماید.

سلام و صدها سلام
به سبک ایرانی و تملقات همراه
جناب manmehdiam
بنده تا به آخر حیرانم
متشکرم
اگر این بحث سامان یافت خدمت می رسیم
عزت زیاد

manmehdiam;58478 نوشت:
فرزندان چرا باید بابت گناهان والدین مجازات شوند .

عزیز من، من نوشتم که والد در به ارث رسیدن مقصر است و باید تاوان کوتاهیش را والد بپردازد. و می خواستم ثابت کنم که والد همواره باید هوشیار باشد. پس هر گناه بچه به حساب والد قاصر می باشد.
و اما شما عزیز می پرسید .بچه بدبخت در این میان مظلوم واقع شده ، در جواب عنصر اختیار مطرح شد و نیز اینکه :
با توجه به اینکه این بچه راه تکاملش مشکل می شود طبق قول خود خدا از هر کس به اندازه وسعش انتظار هست
یعنی من که والد بدی ( قاصر ) داشته ام یک کار خیر کوچکم ، مانند کار خیر بزرگ خیلی از بزرگان است.. و نیز سایر حساب و کتابم ،، اگر حساب و کتاب آن بچه که والد بد داشته با حساب و کتاب آن بچه ای که والد خوب داشته یکی باشد من هم مثل شما حتما می گویم که عدالت کجاست ؟ فکر می کنم که مباحث متعددی در ذهن شما مخلوط شده است..
manmehdiam;58478 نوشت:
تا خانه همینجور سینه خیز رفت!

این یعنی چی ؟

zahra;58504 نوشت:
عزیز من، من نوشتم که والد در به ارث رسیدن مقصر است

ای عزیزترین و بزرگوار من! من هم نوشتم که اینکه شما نوشته اید را کسی شکی در آن ندارد که میخواهید علمی ثابتش کنید دعوا بر سر آن است که چرا؟

zahra;58504 نوشت:
قل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Manmehdiam تا خانه همینجور سینه خیز رفت! این یعنی چی ؟

آها! اما این یعنی اینکه در مورد شما قضیه اینگونه شد که طرف همانطور که سینه خیز میرفت...یواش یواش خمیده خمیده راه میرود ...یواش یواش...میایستد و اندک اندک حق بجانب راست راست راه میرود.
یعنی اینکه ابتدای بحث شما داشتید ثابت میکردید گناهان به شکل موروث به فرزندان میرسند . وقتی سوال این است که فرزندان چرا تاوان گناهان والدین را بدهند و شما ثابت میکنید که بله فرزندان گناهان موروثی را به ارث می برند تا اینجای بحث فقط بحث شما در راستای اثبات استحکام شبهه بوده نه رفع آن. مگر سوال کننده سوالش این است که آیا گناهان موروث به فرزندان میرسند یا نمیرسند، که شما آن دلایل را انشا فرمودید؟.

در پستهای بعدی تان یواش یواش در صدد پاسخ به شبهه آمدید که .....فرمودید والد در حق فرزند مسئول است. ویا اینکه اختیار وجود دارد و .....

این که خارج از پاسخ به سوال ، موارد دیگر عنوان شود سوای اینکه اطلاعات ما را فزونی بخشد باعث میشود رشته سخن پراکنده شود و سبب گیج شدن امثال من! و متحیر شدن دوستان دیگر شود. به خاطر آن است که در بحث میگویند ابتدا باید به دقت تحریر محل نزاع شود. حال اگر به گفته دوستمان متحیر لبیک بگویییم تحریر محل نزاع میشود:

متحیر;58480 نوشت:
پیشنهاد من بحث مجدد در باره 1-عدل الهی(شامل خیر وشر وجبر واختیار وعقل) 2-نظام آفرینش (کیفیت حیات و تکامل انواع که بحث ژنتیک یکی از مبانی آن می باشد) خدا به همه عمر با عزت و خیر وبرکت ارزانی بدارد

همانگونه که میبینیم پای خیلی چیزها وسط می آید که نشان میدهد همه این مفاهیم به هم ارتباط دارد.
ولی یک سوال شاید راهگشا باشد. دوستان تا چه مقدار با گذاره زیر موافقند :
انسان حاصل ژنتیک و محیط است.
این گزاره که اشتباه نکنم در روانشناسی تربیتی یا چیزی مشابه آن یک اصل است (مطمئن نیستم متهم نفرمایید) تا چه میزان صحت دارد؟ اگر این گفته صحیح باشد آنگاه میشود گفت اختیار انسان نفی میشود و در نتیجه همه اعمال ما ، علتش ارث است و یا تاثیر محیط که در هر دو حال، خود نقشی در آن نداریم که مورد جزا یا پاداش قرار گیریم.

manmehdiam;58710 نوشت:
فرزندان گناهان موروثی را به ارث می برند

مستعد گناه با گناه موروثی متفاوت است. ضمنا من از بحث خارج می شوم چون یا خوب نمی توانم بنویسم.و یا زبانمان متفاوت است که شما متوجه کلام من نشدید.
راستی در مباحثت بنویس که گناه سیدها به حساب ائمه و پیامبر هست یا نه؟ جواب نهایی این سوال خیر است می خواهم بدانم شما چگونه ثابت می کنید و چه می دانید من از همان راه سلولی بلدم!!!!!و راه نوع حساب و کتاب
منظورم از اوردن تعجب سینه خیز این بود که
شما تصور می کنید که من و یا برخی سعی دارند هر طور شده نظر و عقیده خود را به دیگران بقبولاند
ولی حقیقت این است که ما در این فوروم به هم کمک می کنیم که فکر کنیم همین!!! و نه تحمیل نظر
به هم نگوییم مثل من فکر کن چون ادراک ما با هم متفاوت است به هم بگوییم تو هم به انچه من می اندیشم بیندیش باشد که راه رشدمان این باشد.

zahra;58774 نوشت:
شما تصور می کنید که من و یا برخی سعی دارند هر طور شده نظر و عقیده خود را به دیگران بقبولاند ولی حقیقت این است که ما در این فوروم به هم کمک می کنیم که فکر کنیم همین!!! و نه تحمیل نظر به هم نگوییم مثل من فکر کن چون ادراک ما با هم متفاوت است به هم بگوییم تو هم به انچه من می اندیشم بیندیش باشد که راه رشدمان این باشد

آفرین بر شما و آفرین بر همه آنانی که چنین بیندیشند. ای کاش کاشکی کاش کاش کاش کاش کاش کاش کاش .....چنین بود! ای کاش چنین بود! ای کاش چنین بود.....ای کاش چنین بود ولی همیشه اینگونه نیست خواهرم (شکلک اندوه نمیدانم کجاست ولی شما در نظر بگیرید)
در ضمن وضع من از شما بدتر است چون فکر ترک بحث که بماند برآن میشوم که سایت را ترک کنم که بی مهری روز به روز فزونی میگیرد.

zahra;58774 نوشت:
راستی در مباحثت بنویس که گناه سیدها به حساب ائمه و پیامبر هست یا نه؟ جواب نهایی این سوال خیر است می خواهم بدانم شما چگونه ثابت می کنید و چه می دانید من از همان راه سلولی بلدم!!!!!و راه نوع حساب و کتاب

اگر هدف میزان سواد من است که رسما تسلیم میشوم بی تعارف و بی جنگ و بی خونریزی Sad البته شخص من به این موارد خیلی به دید سواد نگاه نمیکنم و صرفاً سوالاتی است که در ذهن شکل میگیرد
ولی اگر بخواهم سوال شما را به عنوان مصداق سوالی که من طرح کردم ، بیان کنم و آن را در قالب (انسان حاصل ژنتیک و محیط است )بیان کنم اینگونه خواهد شد:
با فرض اثبات صحت توارث یک سید بزرگوار و در باب اینکه اعمالی که از او سرزده را به شکل شبه سلولی تجزیه کنیم ، علت سرزدن تمامی اعمال این سید، بخشی به خاطر استعداد عمل خیر بوده که از رسول رسیده و مابقی تاثیر محیطی بوده که سید و تمامی اجدادش تا حضر رسول در آن رشد کرده اند(اعم از تربیت، جامعه و ...) که اگر تاثیرات این دو را بخواهیم حذف کنیم چیزی ته قضیه نمیماند یعنی این سید خودش کاری انجام نداده است که گناه باشد یا ثواب. اصولا با طرح این موضوع کلمه (خودش) معنا ندارد چون خود انسان=ژنتیک+محیط
که اگر این دو عامل را بخواهیم حذف کنیم دیگر خودی در کار نیست. با فرض اینکه تمامی اعمال پیامبر عین ثواب بوده اگر تاثیر ژنتیکی را حذف کنیم لذا عمل سر زده از این سید اگر گناه بوده تقصیرش بر گردن محیط است.
من هم اینقدر بلدم ، من هم اینقدر سوال در ذهنم ایجاد شده یا من هم اینقدر فکر میکنم حال شما و سایر بزرگواران بفرمایید چگونه فکر میکنید.

به نظر من، گزاره: انسان=ژنتیک+محیط گزاره جامعی نیست!
به نظر من، گزاره صحیحتر اینگونه است: انسان=ژنتیک+محیط+قدرت انتخاب+تفکر+اراده+..

نیایش سبز;57759 نوشت:
در مورد عدالت خداوند گفته می شود که چگونه خداوند عادل است در حالی که به جرم بعضی از گناهان یک انسان ، نسلهای بعد از او را نیز به سبب گناه جدشان مورد مجازات قرار می دهد ؟»
صدیق;57816 نوشت:
ريشه اين سؤال و اين ابهام، دو چيز است؛ يكي عدم توجه به كيفيت جريان قضا و قدر الهي. سؤال كننده خيال كرده است قضا و قدر الهي، مستقيما عمل مي كند. مثلا ثروتها مستقيما بدون وساطت هيچ سبب و عاملي، از خزانه غيب الهي حمل مي شود و به در خانه مردم تقسيم مي شود، و همچنين سلامتها، زيباييها، قدرتها، مقامها، محبوبيتها، فرزندان و ساير موهبتها. درباره علل تفاوت ها در بين افراد بشر بايد دانست. تفاوت در كيفيت خلقت انسان ها نتيجه و لازمه حتمي نظام مندي و قانونمندي جهان هستي است.

سلام
جواب نسبتا مفصلی که کارشناس محترم داده اند شایسته است اما بنده به نکاتی اشاره می کنم :
1- در هیچ جایی نیامده است که خداوند بواسطه گناه پدران ، فرزندان را مجازات می کند . بلکه به تاثیر گناه پدران در نطفه فرزندان اشاره شده است که بیان سنت تکوینی است . و قرآن می فرماید : فلن تجد لسنه الله تبدیلا
سنتهای تکوینی الهی تغییر پذیر نیست . این سنت علت و معلولی است . فلذا اگر فعل پدر نقص و ضعفی رادر فرزندان بدنبال داشته باشد پدران در ایجاد آن اولاترند چه اینکه به خدای متعال نقصی منسوب نیست .
در عدم نسبت نقص به خدای متعال تذکر این نکته لازم است که خدای متعال حقیقت جمعی عالم است . شما اگر از نگاه این پدر وفرزند کمی بالاتر بیایید و علاوه بر مصالح ظاهریه مصالح باطنیه آنرا هم ببینید حضور این پدر و فرزند در متن عالم حضوری بجا و صحیح است مثل خال سیاهی بر لب زیبارویی . هرچه انسان وسعت نظر پیدا کند جریان مصالح را دقیقتر و شگفت آورتر می یابد . به عبارت دیگر در نگاه کلی به عالم که یک نگاه حقیقی است همه آنچه را که ما بد می انگاریم بجا صحیح و زیباست . البته مفهوم این کلام این نیست که خال سیاه در نگاه کلی سفید است نه سیاه سیاه است اما در چهره جمعی عالم ، اسباب زیبایی است .
اشاره به نکته ای غریب در اینجابد نیست و آن اینکه خال سیاه ( همان پدر و پسر ) در ارتقاء وجودی خود از نگاه جزئی به نگاه کلی می رسد و همان لذتی را که باید از دیدن خال سیاه ( خودش ) در متن چهره عالم بچشد می چشد و این یکی از رموز : تبدیل سیئات به حسنات است
و اما نکته بعدی اینکه مجازات به حسب ماست وگرنه به حسب خدای تعالی به معنای اخراج از ظلمات (جزئی نگری ظاهری ) الی النور( کلی نگری ایمانی و ایقانی ) است الا اینکه معمولا خارج ساختن با زحمت و رنج و درد است مثل فرزندی که متولد می شود و گریه می کند .
انشاء الله عاقبت همگان ختم به خیر است
موفق در پناه حق:Gol:

با عرض سلام خدمت همه و با تشکر از اساتید عزیز برای پاسخ های قشنگشان مطلبی هم به ذهن بنده رسید که با اجازه همه می نویسم .برای پاسخ به این سوال باید بین آثار ونتایج دنیوی واخروی فرق گذاشت ،آثار اخروی یعنی همان ثواب وعقاب که تنها و تنها بر اعمال انسان مترتب می شود،چرا که قرآن می فرماید "لا تزروا وازه وزر اخری"یعنی هیچ کس گناه دیگری را بر دوش نمی کشد .لذا طبق حکم شرع وعقل هرگز هیچ شخصی به سبب گناه دیگری عذاب نمی شود ویا پاداش نمی بیند،پس هرگز اعمال دیگران ولو پدر ومادر بر آثار اخروی انسان تاثیر نمی گذارد.
اما راجع به اثار دنیوی بایدگفت طبق روایاتی که از معصومین (علیهم السلام) رسیده است این مطلب قطعی است که بعضی از اعمال زشت وگناهان انسان بر روی دیگران ونسلهای بعدی او تاثیر منفی می گذارد مثلا در روایات داریم که فرد زنا زاده گرایش ومیل بیشتری به سمت گناه دارد ،حال سوال این است که آیا این تاثیرات منفی با عدالت الهی سازگاری دارد یا خیر؟
باید جواب داد خیراصلا با عدل الهی منافات ندارد زیرا اولا :طبق اینکه انسان مختار است باید آزادی انجام هر کاری را داشته باشد و خداوند هم مانع کارهای او نشود.ثانیا :اگر عمل دیگری بر روی دیگری انسان تاثیری داشته باشدهرگز به معنای سلب اختیار واراده او نیست یعنی ولو اینکه گرایش ومیل او بسمت معاصی وبدیهابیشتر از دیگران باشد مثلا ازحیث وراثتی شخص عصبانی حالی باشد. بازبا این شرایط می تواند تصمیم بگیرد وبا اراده خود کاری را انجام دهد ولو این کار او از بقیه سخت تر باشد. ثالثا:طبق روایات این سختیها جبران میشود وخداوند به او اجر بیشتری میدهد به طور مثال در حدیث داریم
اگر شخص حلال زاده یک قدم به سمت خدا بر دارد خداوند ده قدم به سوی او برمیدارد ولی اگر شخص زنا زاده یک قدم بردارد خداوند 90قدم به سوی او برمیدارد .
اینجاست که باید گفت اگر خداوند حکیم این تاثیرات را جبران نکند آیا با عدل او سازگاری دارد یا خیر؟ولی چون این تاثیرات را جبران میکند با عدالتش هیچ گونه منافاتی ندارد.حال این سوال پیش میاید که چرا خداوند جلوی این تاثیرات را نمی گیرد که عزیزان به طور مفصل به این سوال پاسخ داده اند وآن اینکه عالم ماده نظامی علی ومعلولی است وبر پایه اسباب ومسببات بنا شده است که یا باید نظام آن را برهم زد یا همین مسایل در زندگی جریان دارد.

نقش والدین مثل ویژگی های ارثی و ژنتیکیه

یعنی فقط تو این حد میتونن تاثیر داشته باشن چون به بچه هاشونم از غذاهای خودشون میدن و روش زندگیشون رو بچه هاشونم تاثیر میذاره محیط ترتیب و غیره موثره

ولی اختیار اصلی دست خود آدمه

ما امانت را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم همه از پذیرفتن آن سرباز زدند اما انسان پذیرفت براستی که او بسیار ظالم و جاهل بود(قرآن)

هر انسانی خودش خواسته انسان باشه
من فکر میکنم تو عالم ذر هم خوئدمون تصمیم میگیرم تو چه شرایطی رشد کنیم و ازمایش بشیم

چرا برخى انسان‏ها ناقص آفريده شده ‏اند؟ آيا تقصيرى داشته ‏اند؟
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=26956
خطای حضرت آدم و محرومیت تمام نسل او از بهشت!!!!
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=26975&page=2

انواع عدل در خداوند متعال 1-تکوینی :خداوندهر موجودیرا براساس آن چه شایسته او است به او می دهد 2-عدل تشریعی خداوند در صدور هیچ تکلیفی که مفید برای سعادت انسان است کوتاهی نکرده 3-عدل جزایی :خداوند بین محسن ومسی مساوات قایل نشده است در قیامت .با توجه به این 3نکته خداوند از آن شخص کذایی اختیار رانگرفته است بلکه این شخص با توجه به این که خداوند برای او نسخه شفاءبخش داردبلکه اگر این نسخه را عمل کندچون درمحیط کذایی رشد کرده پس ثواب بیشتری نصیب اش می شودچون افضل الاعمال احمزها

سلام:hamdel:
من تمام پست های دوستان رو خوندم ولی هیچکس به سوال به طور واضح جواب نداده بود.اکثر دوستان می خواستن ثابت کنن که این ظلم(یا بی عدالتی)از طرف پدر و مادر بوده و خدا بی تقصیره.یا می خواستن ثابت کنن اگه فردی که در این شرایط هست بتونه راهش رو درست انتخاب کنه اجر بسیاری داره:ok:
اما من سوالم اینجاست که اگه این فرد نتونست چی؟!اگه تمام تلاششو کرد ولی به خاطر عوامل بیرونی که دست خودش نبوده گرفتار شد چی؟!
فرض کنید یکی که ولدالزنا هست.پدر و مادرش انواع گناهان ممکن رو انجام میدن.(من دیگه وارد جزییات نشم.:Nishkhand:شما نهایت پلیدی پدر و مادر رو در نظر بگیرید)جامعه و فامیل و دوست و آشنا هم وضعیت خوبی ندارن.حالا این فرد که تازه 15 سالش میشه.وقتی خودشو نگاه می کنه تا نوک سر توی منجلاب فرو رفته.هر چقدر از سنش میگذره بیشتر فرو میره و بار گناهاش سنگین ترمیشه انگار وزنه هایی رو به پاش ببندن.:please:
حالا به نظر شما کسی که تا نوک سر توی باتلاق باشه یه سری وزنه هم بهش وصل کرده باشن احتمال اینکه حتی با تلاش بسیار زیاد و خارق العاده خودش نجات پیدا کنه چقدره؟!ااز هر ده میلیارد نفر شاید یکی.اگه خیلی تلاش کرد ولی نتونست بیاد بیرون تکلیفش چیه؟!:Gig:(میره بهشت یا جهنم؟!)
به نظر شما این عدالته که کسی رو بندازیم تو باتلاق بعد بگیم تو میتونی بیای بیرون.تو اختیار داری.بودن کسایی که اومدن بیرون.اگه بیای بیرون بهت جایزه های خوب خوب میدیم.(حالا مقصر افتادن این فرد تو باتلاق هر کی می خواد باشه.پدر و مادر,جامعه یا ....)
این شخص نمیتونه اعتراض کنه که آخه این چه عدالتیه که من باید از همون وقت که خودم رو شناختم توی باتلاق باشم و یکی دیگه بیرون به راحتی راه راست رو طی کنه؟!نمی تونه بگه اگه من بیرون بودم با این تلاشی که برای بالا کشیدن خودم هر چند اندک کردم,می تونستم به درجات عالیه برسم؟!
منتظر پاسخ اساتید هستم.
ممنون:Gol:

باسمه تعالي، سلام بر تمامي دوستان، در مورد موضوع مورد بحث توجه به نكاتي ضروري مي نمايد:
اول، هر انساني مخلوق خدا است و خداوند به تناسب ظرفيت وجوديش به او افاضه مي نمايد.
دوم، مرتبه اختيار انسان به اندازه بهره وجودي و ظرفيت وجودي اوست.
سوم، تكليف انسان هم با همين ميزان سنجيده مي شود.
چهارم، به نسبت هر فردي خداوند با لطف و رحمتش، او را از هدايت بهره مند مي كند.
پنجم، خداوند، همان شاهدي است كه از خود انسان به انسان نزديكتر است و با توجه به تمامي ابعاد انساني حاكميت مي كند، و اوست كه جهنمي و بهشتي بودن افراد را ميداند و علم ما در اين زمينه بسيار اندك است.
ششم، عمر انسان در عالم دنيا كه محل ابتلا و آزمايش و مزرعه آخرت است، هر قدري باشد، در مقابل ابديت انساني بسيار اندك است، و خداوند با حكمت بالغه اش، رشد انسان را در سايه سختي ها و گرفتاري ها دنيايي قرار داده است.
هفتم، با توجه به مطالب گذشته، تمام خطاها و گناهان انسان به ميزان تقصير و كوتاهي او است نه قصور و ناتواني او.

هشام;130123 نوشت:

[=zar]اول[=zar]، هر انساني مخلوق خدا است و خداوند به تناسب ظرفيت وجوديش به او افاضه مي نمايد.

با عرض سلام و تشکر:hamdel:
این ظرفیت رو چه کسی بهش داده؟!

نقل قول:
[=zar]با توجه به مطالب گذشته، تمام خطاها و گناهان انسان به ميزان تقصير و كوتاهي او است نه قصور و ناتواني او.

والا من هر چقدر هفت تا نکتتون رو خوندم متاسفانه قانع نشدم.(مشکل از منه.به گیرنده هاتون دست نزنید.:ok:)
شما هم باز مسائلی که دوستان بارها و بارها مطرح کردن رو اشاره فرمودین
1.خداوند مالک تمام عالم است.( سَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ...[1])پس تصرف خداوند در جهان,تصرف در چیزی است که از آن خود اوست پس هیچکس حق اعتراض ندارد(:Ghamgin:)
2.خداوند عادل است و این خود انسان ها هستند که بر خود ظلم می کنند.(مَا كَانَ اللَّهُ لِيظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ[2])
3.خداوند متناسب توان هر کس او را بازخواست خواهد کرد(لَا يكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيهَا مَا اكْتَسَبَتْ[3])
4.خداوند عالم و عادل است و اجر سختی هایی که فرد می کشد را بی کم و کسر خواهد داد.(وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيوْمِ الْقِيامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَينَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ[4])
5.بلایا و سختی ها آزمایش خداند است و اجر بسیاری دارد.وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[5])
6.این بدی ها و زشتی ها نماینگر خوبی ها وزیبایی های جهان است.
7.این سختی ها باعث رشد و کمال انسان می شود.( إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يسْرًا[6])إن الله عز و جل ليتعاهد المؤمن بالبلاء کما يتعاهد الرجل أهله بالهدية من الغيبة و ...یا إن الله تبارک و تعالى إذا أحب عبداً غته بالبلاء غتاً و ... و مثال های متعدد دیگر[7])
8.خداوند در سختی ها به انسان کمک خواهد کرد و او را تنها نخواهد گذاشت.
و.....
اما سوال من اینجاست که بعضی مواقع این امتحان الهی(سختی ها و ...)خیلی بشتر از ظرفیت انسان(که خدا بهش داده)هست.
مثل این میمونه که امتحان دکترا رو از یه بچه اول ابتدایی بگیریم.بعد کلی هم راهنماییش کنیم و بهش بگیم اگه بتونی قبول شی بهت جایزه های خوب خوب میدیم(مداد و پاک کن هم بهش بدیم:ok: بگیم اختیار هم که داری.بسم الله:khaneh:).شاید بتونه چند سوال رو شانسی جواب بده ولی امکان قبولیش خیلی کمه(صفر نیستا:khandeh!:).
حالا این بنده خدایی که نه ظرفیتش رو داره نه عوامل بیرونی مناسب هستن نه شیطون بیکار نشسته نه ....چطوری میتونه از امتحان الهی سربلند بیرون بیاد؟!(البته باز هم امکانش صفر نیست اما احتمالش یه چیزی تو مایه های مثال قبلیه:khaneh:)
به نظر شما مجازات این فرد عادلانه هست؟!
ممنون:Gol:
[1]تغابن/1
[2]توبه/70
[3]بقره/286
[4]انبیاء/47
[5]بقره 155
[6]شرح/5
[7]اصول کافی باب شدت ابتلای مومن

novice.amin;130202 نوشت:
با عرض سلام و تشکر:hamdel:
این ظرفیت رو چه کسی بهش داده؟!

والا من هر چقدر هفت تا نکتتون رو خوندم متاسفانه قانع نشدم.(مشکل از منه.به گیرنده هاتون دست نزنید.:ok:)
شما هم باز مسائلی که دوستان بارها و بارها مطرح کردن رو اشاره فرمودین
1.خداوند مالک تمام عالم است.( سَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ...[1])پس تصرف خداوند در جهان,تصرف در چیزی است که از آن خود اوست پس هیچکس حق اعتراض ندارد(:ghamgin:)
2.خداوند عادل است و این خود انسان ها هستند که بر خود ظلم می کنند.(مَا كَانَ اللَّهُ لِيظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ[2])
3.خداوند متناسب توان هر کس او را بازخواست خواهد کرد(لَا يكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيهَا مَا اكْتَسَبَتْ[3])
4.خداوند عالم و عادل است و اجر سختی هایی که فرد می کشد را بی کم و کسر خواهد داد.(وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيوْمِ الْقِيامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَينَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ[4])
5.بلایا و سختی ها آزمایش خداند است و اجر بسیاری دارد.وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[5])
6.این بدی ها و زشتی ها نماینگر خوبی ها وزیبایی های جهان است.
7.این سختی ها باعث رشد و کمال انسان می شود.( إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يسْرًا[6])إن الله عز و جل ليتعاهد المؤمن بالبلاء کما يتعاهد الرجل أهله بالهدية من الغيبة و ...یا إن الله تبارک و تعالى إذا أحب عبداً غته بالبلاء غتاً و ... و مثال های متعدد دیگر[7])
8.خداوند در سختی ها به انسان کمک خواهد کرد و او را تنها نخواهد گذاشت.
و.....
اما سوال من اینجاست که بعضی مواقع این امتحان الهی(سختی ها و ...)خیلی بشتر از ظرفیت انسان(که خدا بهش داده)هست.
مثل این میمونه که امتحان دکترا رو از یه بچه اول ابتدایی بگیریم.بعد کلی هم راهنماییش کنیم و بهش بگیم اگه بتونی قبول شی بهت جایزه های خوب خوب میدیم(مداد و پاک کن هم بهش بدیم:ok: بگیم اختیار هم که داری.بسم الله:khaneh:).شاید بتونه چند سوال رو شانسی جواب بده ولی امکان قبولیش خیلی کمه(صفر نیستا:khandeh!:).
حالا این بنده خدایی که نه ظرفیتش رو داره نه عوامل بیرونی مناسب هستن نه شیطون بیکار نشسته نه ....چطوری میتونه از امتحان الهی سربلند بیرون بیاد؟!(البته باز هم امکانش صفر نیست اما احتمالش یه چیزی تو مایه های مثال قبلیه:khaneh:)
به نظر شما مجازات این فرد عادلانه هست؟!
ممنون:gol:
[1]تغابن/1
[2]توبه/70
[3]بقره/286
[4]انبیاء/47
[5]بقره 155
[6]شرح/5
[7]اصول کافی باب شدت ابتلای مومن


باسمه تعالی، سلام بر شما دوست عزیز.
دو اشکال در مطالب شما بیان شد:
1. این ظرفیت را چه کسی به او می دهد؟
2. گاهی امتحانات و ابتلایات الهی بیشتر از ظرفیت انسان است، به این معنا که خداوند انسان را در موقعیتی غافلگیر می کند و این انسان بیچاره گناه می کند و جهنمی می شود.
در پاسخ سؤال اول عرض می شود ظرفیت انسانها با توجه به قابلیت ذاتی موجودات به آنها افاضه می شود، و ضرورتا هر موجودی در موقعیت و مرتبه خودش خلق می شود، مثالی که برای تقریب به ذهن گفته می شود، مثال اعداد است که هر عددی در مرتبه ذاتی خودش است.
اما مطلب دوم، مدعای شما این است که انسانی که ظفیتش محدود است مکلف به تکلیفی می شود که بیشتر از حد توان اوست، یا احیانا این تناسب به نسبت افراد دیگر رعایت نمی شود، ما اساسا این را قبول نداریم، بسیاری از مسایل از دید ما مخفی است، شما می گویید مایی که می بینیم چنین قضاوتی داریم، بنده می گویم، قضاوت ما بسیار قشری و سطحی است و علم ما بسیار کم، هزار نکته دیگر وجود دارد که نمی دانیم، و خدای شاهد عادل مهربان می داند، اگر می گویید چنین نیست، اثبات کنید، ما که از دریچه خداوند مهربان، قضاوت می کنیم، چنین نتیجه می گیریم، لازمه سخن شما این است که خداوند حتی در حد یک انسان، بخشنده و مهربان نباشد، خداوند رحمتش مقدم بر غضبش نباشد، و...البته اگر دقت بفرمایید، در مطالب و شواهدی که خودتان از قرآن بیان کردید، جواب، بسیار روشن است.
موضوع قفل شده است