روزگاری شهر ما ویران نبود / دین فروشی اینقدر ارزان نبود

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روزگاری شهر ما ویران نبود / دین فروشی اینقدر ارزان نبود

بسم رب الحسین (ع) ...

[=&quot]روزگاری شهر ما ویران نبود[/][=&quot] / دین فروشی اینقدر ارزان نبود[/][=&quot][/]


[=&quot]صحبت از موسیقی عرفان بود / هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود[/][=&quot][/]


[=&quot]دختران را بی حجابی ننگ بود[/][=&quot] / رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود[/][=&quot][/]


[=&quot]دختر با حجب حیا غرتی نبود / خانه فرهنگ کنسرتی نبود[/][=&quot][/]


[=&quot]مرجعیت مظهر تکریم بود[/][=&quot] / حکم او عالمی را تسلیم بود[/][=&quot][/]


[=&quot]یک سخن بود و هزاران مشتری / آن هم از لوث قرائت ها بری[/][=&quot][/]


[=&quot]وای که در سالهای سیاه دوهزار[/][=&quot] / کار فرهنگی شده پخش نوار[/][=&quot][/]


[=&quot]ذهن صاف نوجوانان محل / پر شد از فیلم های مبتذل[/][=&quot][/]


[=&quot]پشت پا بر دین زدن ازادگیست / حرف حق گفتن عقب افتادگیست[/][=&quot][/]


[=&quot]آخر ای [=&quot]پرده نشین فاطمه / [/] تو برس بر داد دین فاطمه[/][=&quot][/]


[=&quot]بی تو منکر ها همه معروف شد / کینه توزی با [=&quot]ولی[/] مکشوف شد[/][=&quot][/]


[=&quot]در به روی رشوه گیران باز شد / دشمنی با [=&quot]نائبش[/] اغاز شد[/][=&quot][/]


[=&quot]بی تو دلهامان به جان امد بیا / کاردها بر استخوان امد بیا[/][=&quot][/]


[=&quot]گوش کن اینک نوای جنگ را / قصه ای از شهر بعد از جنگ را [/][=&quot][/]


[=&quot]قصه ای پرسوز تاب و التهاب / قصه ای تلخ و سراسر اضطراب[/][=&quot][/]


[=&quot]قصه شهری که غرق درد بود / اتش شهوت درونش سرد بود[/][=&quot][/]


[=&quot]شهر ما شب های خیبر یاد داشت / رمز [=&quot]یا زهرا و حیدر[/] یاد داشت[/][=&quot][/]


[=&quot]شهر ما همت درون سینه داشت / با شهادت انس از دیرینه داشت[/][=&quot][/]


[=&quot]شهر ما روح خدا در دست داشت / صد هزاران عاشق سرمست داشت[/][=&quot][/]


[=&quot]ناگهان این شهر ما بی درد شد / اتش غیرت درونش سرد شد[/][=&quot][/]


[=&quot]حال راز ها در شهر قصه چپ شده / پوشش خاکی لباس رپ شده[/][=&quot][/]


[=&quot]دیگر از جبهه در ین جا رنگ نیست / دیگر ان حال و هوای جنگ نیست[/][=&quot][/]


[=&quot]یا خمینی ای خلیل بت شکن / خیز و بنگر فتنه های شهر من[/][=&quot][/]


[=&quot]جبهه و یاران من گم گشته اند / غرق در نسیان مردم گشته اند[/][=&quot][/]


[=&quot]پس چه شد یاد پرستوهای جنگ؟ / یاد جبهه یاد آن خونین تفنگ[/][=&quot][/]


[=&quot]شهر من حجب و حیایت پس چه شد / ناله مهدی بیایت پس چه شد[/][=&quot][/]


[=&quot]ای بسیجی کو صفای جبهه ها ؟ / کفر نگویم کو خدای جبهه ها ؟[/][=&quot][/]


[=&quot]ای جماعت ناله ام را بشنوید[/][=&quot] / درد چندین ساله ام را بشنوید[/][=&quot][/]


[=&quot]ای شما ان سوی آتش رفتگان / ای شما اغوش لیلا خفته گان[/][=&quot][/]


[=&quot]بنگرید این لکه های ننگ را / فتنه های شهر بعد از جنگ را[/][=&quot][/]


[=&quot]جنگ رفت و شهر ما تاریک شد / راه وصل عاشقان باریک شد[/][=&quot][/]


[=&quot]شما رفته مردم ریایی شدند / و بر خی دگر شیمیایی شدند[/][=&quot][/]


[=&quot]نه ان شیمایی که در جنگ بود بود / نه ان گاز سمی که بی رنگ بود[/][=&quot][/]


[=&quot]همانانی که رنگ ریا می زنن / و بر سینه [=&quot]سنگ خدا[/] میزنند[/][=&quot][/]


[=&quot]همانانی که یادی زبن می کنن / فضا را پر از ادکلن می کنن[/][=&quot][/]


[=&quot]همانانی که در [=&quot]بی حجابی[/] تکند / سزاوار یک قبضه نارنجکند[/][=&quot][/]


[=&quot]به سنگ تحاجم محک می شوند / و مثل عروسک بزک میشوند[/][=&quot][/]


[=&quot]از اینها بپرسد که محارن کجاست / شلمچه حلبچه فاو و مریوان کجاست؟[/][=&quot][/]


[=&quot]از اینها بپرسید همت کیست ؟ / از این ها بپرسید باکری که بود ؟[/][=&quot][/]


[=&quot]این از این ها بپرسید که بابایی که بود / رجایی حسنپور اللهیاری که بود ؟[/][=&quot][/]


[=&quot]کسی فکر گلهای این باغ نیست / کسی مثل آن روزهای داغ نیست[/][=&quot][/]


[=&quot]همه ناگهان عافیت خو شدند / و یک شب از این رو به ان رو شدند[/][=&quot][/]


[=&quot]کسی بر شهیدان سلامی نگفت / رضای خدا را کلامی نگفت[/][=&quot][/]


[=&quot]بیایید که مردم بهتر شویم / در این آبشار خدا تر شویم[/][=&quot][/]


[=&quot]بیایید تجدید پیمان کنیم / نگاهی به قبر شهیدان کنیم[/][=&quot][/]


جماعت جنگ یک آئینه است
هفته تاریخ را آدینه است
لحضه ای از این همیشه بگذرید
اندر این آئیه خود را بنگرید
داغ بود و اشک بود و سوز بود
آه! گویی این همه دیروز بود
اینک اما در نگاهی راز نیست
در گلویی عقده ای آواز نیست
نسل های جاودان فانی شدند
شعرها هم آنچه می­دانی شدند

روزگاران عجیبی آمدند
نسل­های نانجیبی آمدند
ابتدا احساس هامان تُرد بود
ابتدا اندوه­هامان خورد بود
رفته رفته خنده­ها زاری شدند
زخم هامان کم کمک کاری شدند
عقده ها رفتند و علت مانده است
در گلویم حاج همت مانده است
زخمی ام اما نمک بی فایده است
درد دارم نی لبک بی فایده است
عاقبت آب از سر نوحم گذشت
لشکر چنگیز از روحم گذشت
جان من پوسید در شبغاره ها
آه ای خمپاره ها خمپاره ها.....!

محمدحسين جعفريان

[=courier new, courier, mono]امروز برای شهدا وقت نداریم [/]

[=courier new, courier, mono]ای داغ گل لاله تو را وقت نداریم[/]

[=courier new, courier, mono]با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است [/]

[=courier new, courier, mono]ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم [/]

[=courier new, courier, mono]چون فرد مهمی شده نفس دغل ما[/]

[=courier new, courier, mono]اندازه ی یک دقیقه دعا وقت نداریم[/]

[=courier new, courier, mono]درکوفه تن غیرت ما خانه نشین است [/]

[=courier new, courier, mono]بهر سفر کرببلا وقت نداریم [/]

[=courier new, courier, mono]تقویم گرفتاری ما پر شده از زرد [/]

[=courier new, courier, mono]ای سرخ گل لاله تو را وقت نداریم[/]

[=courier new, courier, mono]هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم[/]

[=courier new, courier, mono]خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم[/]

وسلام نامی از نامهای خداست.
باعرض سلام و خسته نباشید.

سر داديم كه روسري ها نيفتند
روسري ها هم از سرها افتادند!!!


وسلام نامی از نامهای خداست.


باعرض سلام و خسته نباشید

آن روز از سه راهي شهادت گذشتيم

امروز در دو راهي عافيت مانده ايم!!

وسلام نامی از نامهای خداست.


باعرض سلام و خسته نباشید

آنجا خدا بود و اخلاص
اينجا
«الذي يوسوس في صدور الناس»

وسلام نامی از نامهای خداست.


باعرض سلام و خسته نباشید

آنجا براي شهادت سبقت مي گرفتيم
اينجا براي رياست!!!

وسلام نامی از نامهای خداست.


باعرض سلام و خسته نباشید

آنجا براي رزم هاي شبانه مي رفتيم
اينجا براي بزم هاي عاشقانه!!!!

وسلام نامی از نامهای خداست.


باعرض سلام و خسته نباشید

خمپاره هاي شصت هم غيرتمان را ننشاندند
اما نشست هاي پست چطور؟؟!!

وسلام نامی از نامهای خداست.


باعرض سلام و خسته نباشید


خمپاره ها هم ايمانمان را نبردند
اما ماهواره ها چطور؟؟!!

وسلام نامی از نامهای خداست.

باعرض سلام و خسته نباشید

ديروز
در اوج گمنامي
پاتك مي زديم
امروز براي شهرت و مقام
جفتك!!!



جبهه بوي ايمان مي داد
اينجا ايمانمان «بو» مي دهد!!!



اگر عاشقانه مردن را بلد نيستيم
لااقل عاشقانه زندگي كنيم.



منبع اشعار فوق
مجموعه شعر زخم هاي سپيد
سراينده:حسين كيواني(كوير)

بیایید یک لحظه عاشق شویم
جدا از تمام سلایق شویم

نه مال و نه شهوت، نه جاه و مقام
بیا فارغ از این علایق شویم

چو صیاد شیرازی و کاظمی
پرنده، پرستو، شقایق شویم

بیایید.. چون رهبر و مقتدا
دمی رهسپار مناطق شویم

به فکه درآییم و فتح المبین
کمی آشنا با حقایق شویم

بیـاد شهیـدان گـردان عشـق
به مقتل پُر از اشک و هِق هِق شویم

بیفتیم.. بر خاکشان لحظه ای
در آن لحظه مست دقایق شویم

بیا با دو دست علمدار عشق
هم آوا و همسو موافق شویم

وهب وار دل را به دریا زنیم
به امواج مستی چو قایق شویم

صحیفه، مهاجر، مخاطب، قلم
بیایید زین لحظه عاشق شویم..