جمع بندی این رابطه رو تموم کنم یا ادامه بدم تا نا کجا؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
این رابطه رو تموم کنم یا ادامه بدم تا نا کجا؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:

+ عجب دختر شایسته ای هستی، بیا پی وی.
- نه من رل نمیزنم
+ بیا دیگه نمیدونی بعد از دیدن عکست قلبم به چه تاپ تاپی افتاده
- ای شیطون باشه میام اما نه الان.
+ باشه ولی اینو یادت باشه منتظرتم.

شاید شروعش به این شکل بود، اما ادامه اش با من نبود.

گذشت و گذشت وقتی که فراموشش کردم اومد سراغم:

- سلام بالاخره اومدم پیشت بگو چقد دلت برام تنگ شده ؟
+ به جا نمیارم !
- منتظرم بودی خودت گفتی بیام پی ویت
+ آهان اومدی ؟ چرا اینقد دیر ؟
- آخه درس داشتم، کنکور دارم امسال واسه همون نیومدم.
+ خوش اومدی دخترک، بیا تا روزهامون رو با هم بسازیم.

میگذره و میگذره روز به روز بیشتر به هم پی ام میدیم. اون بیشتر وابسته من میشه و من هم بیشتر دلبری میکنم.
یه جاهایی به خودم میام چرا ؟ من که حوصله این کارا رو ندارم ! من که خودم رو مدیریت کردم ! من که به خیلی از دخترا نه گفتم !
چرا این یکی رو نمیتونم پس بزنم ؟

به هر طریق و شیوه ای که به ذهنم رسید تلاش کردم از من متنفر بشه ولی نشد.

بهش گفتم رابطه جنسی، گفت چشم
بهش گفتم باید خونه خودتون بیام، گفت چشم
بهش گفتم من خشنم، گفت من ابزار زیر دستتم؛ هر کاری که دلت میخواد با من بکن
بهش گفتم من فقط تو رو واسه رابطه جنسی میخوام، گفت باشه تو فقط باش.
بهش گفتم من رابطه 3 نفره میخوام، گفت چشم دوستم رو راضی میکنم بیاد تا لحظه های قشنگ تری رو برات رقم بزنیم.
بهش گفتم من بعد از رابطه جنسی ولت میکنم و فراموشت میکنم، گفت بازم ایرادی نداره.

زیاد بهش بی محلی کردم، زیاد بهش گفتم فراموشم کنه، زیاد بهش گفتم من تو رو دوست ندارم ولی نشد که بشه.
توی این مدت نه چندان طولانی نذاشتم رابطه ای برقرار بشه، ولی شاید دیگه نتونم.
آره منم آدمم. چقدر یک نفر رو تخریب کنم ؟
آره دوستم داره ولی من دوستش ندارم، من هیچ حسی بهش ندارم، فقط یک شوخی بود که اینجوری بزرگ شد.

دلمم نمیخواد عوضی قصه باشم، هر چند میدونم عوضی بودن بهتر از حیوون بودنه.

شنبه باهاش قرار دارم، 48 ساعت دیگه، گفت در اختیارتم.

ولی من نمیتونم. اعتقادات که نه، ارزشها که نه، اما جواب وجدانم رو چی بدم ؟
میدونم فقط یکی دو ساعت اولی که باهاش تنها بشم سخت باشه و بعدش برام عادی میشه. ولی دوست ندارم برام عادی بشه.
دوست دارم همچنان برام یک تابو بمونه.
دوست دارم واسه اونی باشم که دوستش دارم.

کنکور داره و زندگیش به این امتحان گره خورده، ولش کنم ضربه میخوره و شاید اتفاقای بدتری رقم بخوره. با شرایطم کنار اومده، حتی اگر ازش پول هم بخوام فک نمیکنم دریغ کنه.

ادامه بدم ؟ خودم که مایل نیستم.
تمومش کنم ؟ چطور ؟ بلاک کردن و بی توجهی بهش اصلا راه عاقلانه ای نیست ! راه دیگه ای پیشنهاد بدید.

من اومدم اینجا که به یک راه منطقی برسم نه راه هایی که خودم بلدم.

پس کمک کنید که در آینده شرمنده گذشته خودم نباشم.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

مدیر ارجاع سوالات;1013590 نوشت:
سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

سلام
رابطه دختر و پسرها بیشتر اوقات با یک شوخی شروع می شود. در ابتدا هیچ کدام مایل به برقراریِ رابطه جدّی نیستند. اما شوخی شوخی، ناگهان همه چیز جدّی می شود. دختر به پسر دل می بندد و وابسته می شود و پسر که در شرایط ازدواج قرار ندارد، می خواهد از رابطه خارج شود. این وضعیت دقیقا مانند دو نفر می ماند که در هوایی شدیداً مِه آلود، به خاطر یک شوخی، وارد زمینی مرطوب می شوند؛ کمی جلو می روند؛ اما پاهایشان در گِل فرومی رود؛ با خنده به پیش می روند؛ اما پای شان بیشتر در گِل فرو می رود؛ به یک باره خنده هایشان قطع می شود؛ چون متوجه می شوند مسأله ای که با یک شوخی شروع شد، جدّی شده است و وارد یک باتلاق شده اند.

عده بسیار زیادی از ما انسان ها تصور می کنیم که چون زن و مرد، هر دو انسان هستند، همه واکنش های جسمی، عاطفی و روانیِ شان کاملاً مشابه یکدیگر است. تصور می کنیم همان گونه که یک مرد عاشق می شود و فارغ می گردد، یک زن هم به همان صورت، امروز عاشق است و فردا فارغ. در صورتی که این گونه نیست. مغز زن و مرد تفاوت هایی دارد که باعث بُروز تفاوت های فاحش در واکنش به یک موضوع می شود. دخترهای نوجوان و جوان وقتی رابطه ای را برقرار می کنند، به دنبال برقراری رابطه جنسی نیستند. آنها به دنبال تجربه عشق و دلدادگی می باشند. دختر نوجوان با دیدن پسری که پسندیده، فکر می کند شاهزاده رؤیاهایش در واقعیت به سراغش آمده است. آنها در ابتدا اصلا به رابطه جنسی فکر نمی کنند؛ بلکه معمولاً برای تقویت رابطه خود و بالا بردن صمیمیت، رابطه‌جنسی برقرار می‌ نمایند. درحالیکه مردها اکثراً برای لذت جنسی این کار را می‌ کنند. به محض تماس بدنی دختر با پسر در بدن دختر هورمونی ترشح می شود بنام اُکسی توسین. اُکسی توسین (Oxytocin)در بین فیزیولوژیست ها به هورمونِ«Super Glue» یا فوق چسبنده معروف است. این هورمون، هورمون چسبندگی است و به محض برقراری رابطه جنسی دختر با پسر با ترشح هورمون اُکسی توسین، دختر دیوانه وار به پسر وابسته می شود و به او می چسبد. بارها مراجعان دختر گفته اند:«نمیدانم چرا بعد از رابطه جنسی شدیدا به او وابسته شده ام؟ انگار بعد از این رابطه مرا جادو کرده اند». اما هیچ مردی تاکنون با برقراری رابطه جنسی عاشق نشده و تصمیم به ازدواج نگرفته است. حتی از نظر علمی رابطه جنسی قاتل عشق در مرد است و به محض برقراری این رابطه هورمونهای مربوط به عشق (یعنی دوپامین, آدرنالین و استیل کولین) در بدن مرد به شدت کاهش می یابد. درست است که این دخترخانم به شما قدری وابسته شده است، اما مطمئن باشید وابستگیِ او بعد از رابطه جنسی، چند برابر می شود و از سوی دیگر، دل بریدنِ شما از او بیشتر خواهد شد و چه بسا تبدیل به نفرت می شود.

شما می گویید:«کنکور داره و زندگیش به این امتحان گره خورده، ولش کنم ضربه میخوره و شاید اتفاقای بدتری رقم بخوره». شما با دردسر، یک قدم (=رابطه جنسی) بیشتر فاصله ندارید. شاید فکر کنید می خواهم شما را بترسانم؛ اما من به عنوان یک روانشناس و مشاور وظیفه دارم با مُراجعِ خود روراست باشم و خطراتِ پیشِ رویَش را به او گوشزد نمایم. این دختر خانم بعد از رابطه جنسی، بیشتر از قبل به شما وابسته می شود. این وابستگی اگر الان قطع شود، شاید غمگینیِ دو سه ماهه در پِی داشته باشد؛ اما بعد از رابطه جنسی، به احتمال بسیار زیاد، یک بحران روحی را در پِی خواهد داشت. نشانه های این مسأله را می توان به وضوح در واکنش های این دختر به حرف های شما دید. این دخترخانم متأسفانه عزّت نفس بسیار پایینی دارد. عزت نفسِ پایین او را می توان در این بخش مشاهده کرد که در برابر این حرف های تان که "من خشنم، من تو رو واسه رابطه جنسی می خوام، من رابطه سه نفره می خوام، من بعد از رابطه جنسی ولت می کنم و فراموشت می کنم" هیچ واکنشی نشان نمی دهد و خود را تسلیم خواست شما نشان می دهد. اگر او کمی عزت نفس در خود احساس می نمود، قطعا این گونه خود را در برابر شما خوار و کوچک نمی کرد. شما زودتر از آن چه فکر می کنید، از این خانم دلزده می شوید و خواه ناخواه او را رها می کنید. زیرا مردها جذب خانم هایی می شوند که استقلال فکری داشته باشند و وابسته نباشند. از سوی دیگر او خیلی زودتر از آن چه می پندارید به مرحله ای می رسد که دیگر نمی خواهد به هیچ قیمتی شما را از دست بدهد و برای به دست آوردنِ عشق شما و زندگی با شما حاضر می شود به هر کاری که فکرکنید دست بزند.

این حرف شما:
«میدونم فقط یکی دو ساعت اولی که باهاش تنها بشم سخت باشه و بعدش برام عادی میشه»، نشان می دهد که شما نگران وجدان تان هستید و چندان به پیامدهایی که ممکن است گریبانگیرتان شود فکر نمی کنید. شاید تصور می کنید که رابطه جنسی فقط برای این دختر دردسرساز است و شما به راحتی از هر پیامدی در امان هستید. اما همیشه این گونه نیست. موارد زیادی وجود دارد که پیامدهای رابطه جنسی، مسیرِ زندگیِ یک پسرِ جوان را تغییر داده است. من به خاطر شغلی که دارم، با برخی از افراد که در کارهای حقوقی اشتغال دارند، در ارتباط می باشم. از سوی دیگر دو نفر از آشنایان نزدیکم مقام قضایی هستند. هر دو یا سه هفته یک بار با هم جمع می شویم و در مورد برخی موارد صحبت می کنیم. از جمله این موارد، روابط نامشروع است. اجازه دهید یک مورد واقعی را بدون ذکر مشخصات تعریف کنم. پسری بود که در تحصیل واقعا کوشا و زحمتکش بود. من حتی نام و نام خانوادگی اش را می دانم. این پسر با واسطه دوستانش با یک دختر آشنا شد و رابطه جنسی برقرار کرد. پدر و مادر دختر وقتی از ماجرا مطلع شدند، از این پسر شکایت کردند. در نهایت پسر مجبور شد برای فرار از مجازات و جلب رضایت خانواده دختر، با او ازدواج کند و در حقیقت تن به یک ازدواج اجباری داد. مادر این پسر آن قدر ناراحت بود که وقتی دوستان پسرش با خانه شان تماس می گرفتند، گوشی تلفن را برمی داشت و با داد و بیداد از آنها می خواست دیگر تماس نگیرند.

برقراریِ رابطه از همان ابتدا درست نبود. بنابراین برای جلوگیری از بزرگ تر شدنِ دردسر، باید از هر رابطه جنسی خودداری کنید. از آن جا که به نظر می رسد علاقه واقعی به این دختر ندارید، به خواستگاری از این دخترخانم توصیه نمی کنم. بهترین کار این است که رابطه را یک باره و به صورت کامل قطع کنید؛ تا او به کلّی از شما ناامید شود. یک پیام برایش بفرستید و این دو نکته را برایش مختصر و مفید توضیح دهید: اولاً بگویید با یک روانشناس مشورت کرده اید و متوجه شده اید که ادامه این رابطه و نیز برقراری هر گونه رابطه جنسی به ضرر هر دو طرف است. ثانیاً به او بگویید که برای از بین بردنِ پیامدهای وابستگی به یک روانشناس و مشاور متعهّد و خبره در شهر محلّ سکونتش مراجعه کند. پس از بیانِ این دو مطلب، رابطه خود را به صورت کامل قطع کنید. اگر لازم است، شماره تلفن همراه تان را تغییر دهید. احتمالا برای مدتی غم و غصه به سراغش می آید و شاید در کنکور سراسریِ سال آینده موفق عمل نکند. اما این، از شکست عشقی در آینده و بحرانِ روحیِ پس از آن، به مراتب قابلِ تحمل تر خواهد بود. او می تواند با کمکِ یک مشاور خبره، مشکلات روحی اش را حلّ و فصل کند و برای شرکت در کنکور دو سال بعد، خود را آماده سازد. اما جبرانِ یک بحرانِ روحی ناشی از رابطه جنسی و قطع رابطه، بسیار سخت و در مواردی غیرممکن است.

در پایان تکرار می کنم که هر قدر قطع رابطه را به تأخیر اندازید، هر دو نفر بیشتر در پیامدهایِ نامناسبِ این رابطه غرق خواهید شد.

این کجاش سوال بود بیشتر به یه رمان میخورد
یه رمان خوانده اومده برامون تعریف کرده
بهتر نبود تو پی وی جوابش داده میشد
زشت بود

سلام
به نظرم استاد امید پاسخ بسیار کاملی دادن .
من هم میگویم بهتر است ارتباط رو بصورت یک دفعه ای با ایشون قطع کنید .

اصلا شما مطمئنی ایشون دختره؟ ممکنه پسر باشه و سرکار باشی! بهرحال چه دختر باشه چه نباشه راه حلش همینه که استاد امید گفتن، در ضمن فکر نکنید چون پسر هستی هیچ خطری شما رو تهدید نمیکنه قضیه کلاً مشکوکه.

2 راه بیشتر نداری: یا دختره رو ولش کنی یا رابطه رو ادامه بدی، راه سومی وجود نداره. ما که میگیم این رابطه رو کامل قطع کن دیگه بهش فکرم نکن که از اولش هم اشتباه بود. انتخاب باتو هست مجبورت نمیکنن به حرف ما گوش کنی.

Astral;1013615 نوشت:
ممکنه پسر باشه و سرکار باشی!

ممکن هم هست که ما را سرکار گذاشته اند!
ممکن هم هست کسی بخواهد بلایی سر این دوستمان بیاورد که همه شرایط را قبول میکند!!
ولی بفرض صحت گزارش، برخی اختلالات سنگین روانی در برخی از افراد بخصوص دختران وجود دارد که تقریبا تا این حد آنها را فعال ما یشا میکند. بشخصه با یکی از این افراد به توصیه دوستی برای کمک کردن به دختر خانمی برای تراپی گرفتن، از نزدیک برخورد داشته ام. باور بفرمایید میزان تحقیر و آزار و ایذا پسر آنچنان شدید بود که باور نکردنی مینمود. از طرف دیگر فقدان کمترین عزت نفس، فضای ذهنی کاملا آشفته و توجیهات محیرالعقول دختر باور نکردنی بود! مثلا به دختر داستان عرض میکردم چطور متوجه نیستی این پسر به تو فحاشی میکند و تو را با بدترین رفتار در کنار جمع و دوستانت تحقیر میکند. در جواب میگفت او اینکار را میکند که دیگران به عشق میان ما حسادت نکنند!!!!!!!

مدیر ارجاع سوالات;1013590 نوشت:
عجب دختر شایسته ای هستی، بیا پی وی.

باسلام

مثل اینکه حواستون نیست شروع کننده داستان خودتون هستید و مطمئنا به همون راحتی که ایشون رو وارد داستان کردید می تونید حذفش کنید یه داستان دیگه بنویسید و ادامه بدید به همین راحتی

مدیر ارجاع سوالات;1013590 نوشت:
دوست دارم واسه اونی باشم که دوستش دارم.

همین جمله هم براتون کافیه که بدونید در حق این خانم ظلم بیشتری میکنید اگه ادامه بدید

مدیر ارجاع سوالات;1013590 نوشت:
بلاک کردن و بی توجهی بهش اصلا راه عاقلانه ای نیست ! راه دیگه ای پیشنهاد بدید.

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

به عنوان یک خانم دارم عرض میکنم این کار در ذهنیت مردانه شاید عاقلانه نباشه ولی برای یک خانم خیلی حرف داره یک خانم با این کار کاملا میفهمه موضوع چقدر مهمه که باید شما رو فراموش کنه حتی اگه فردی عزت نفس هم نداشته باشه باز از این کار متوجه میشه که جایگاهی نزد شما نداره و همین کافیه تا فراموشتون کنه حتی اگه خیلی هم براش سخت باشه
این بزرگترین لطفی هست که در حق خودتون و این خانم میکنید

تا اونجا که امکانش هست خودتون رو از دسترستش خارج کنید طوری که دیگه نتونه تماس بگیره پیام بده یا ببینه شما رو

Astral;1013615 نوشت:
ممکنه پسر باشه و سرکار باشی!

بله دقیقن گل
هیچ دختر خردمند و اهل زندگی اینچنین راحت و آسان همه ی شرط های یک همسخن تلگرامی را در بست نمی پذیرد . به نگرم کاسه ای زیر نیم کاسه است
چکیده اینکه پسر باید عاقل باشد و این همه در بهشت خیالات آن هم خیالات مجازی8-> سیر نکند .

پرسش:

مدتی پیش در فضای مجازی با دخترخانمِ نوجوانی آشنا شدم. هر روز که از آشناییِ ما می گذشت، با دلبری هایَم، او بیشتر به من وابسته می شد. تا اینکه پشیمان شدم و خواستم او را از بِرانَم. با هر شیوه ای که به ذهنم می رسید، تلاش کردم او را از خود متنفّر کنم؛ اما نشد. حتی به او گفتم:"من تو را برای رابطه جنسی می خواهم و بعد از رابطه جنسی، تو را رها می کنم"؛ قبول کرد. دو روز دیگر با او قرار دارم. ولی نمی دانم جواب وجدانم را چه بدهم. او باید امسال در کنکور سراسری شرکت کند و زندگی اش به موفقیت در کنکور گره خورده است. اگر رهایش کنم، ضربه روحی می خورد. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کاری انجام دهم.

پاسخ:

رابطه دختر و پسرها بیشتر اوقات با یک شوخی شروع می شود. در ابتدا هیچ کدام مایل به برقراریِ رابطه جدّی نیستند. اما شوخی شوخی، ناگهان همه چیز جدّی می شود. دختر به پسر دل می بندد و وابسته می شود و پسر که در شرایط ازدواج قرار ندارد، می خواهد از رابطه خارج شود. این وضعیت دقیقا مانند دو نفر می ماند که در هوایی شدیداً مِه آلود، به خاطر یک شوخی، وارد زمینی مرطوب می شوند؛ کمی جلو می روند؛ اما پاهایشان در گِل فرومی رود؛ با خنده به پیش می روند؛ اما پای شان بیشتر در گِل فرو می رود؛ به یک باره خنده هایشان قطع می شود؛ چون متوجه می شوند مسأله ای که با یک شوخی شروع شد، جدّی شده است و وارد یک باتلاق شده اند.

عده بسیار زیادی از ما انسان ها تصور می کنیم که چون زن و مرد، هر دو انسان هستند، همه واکنش های جسمی، عاطفی و روانیِ شان کاملاً مشابه یکدیگر است. تصور می کنیم همان گونه که یک مرد عاشق می شود و فارغ می گردد، یک زن هم به همان صورت، امروز عاشق است و فردا فارغ. در صورتی که این گونه نیست. مغز زن و مرد تفاوت هایی دارد که باعث بُروز تفاوت های فاحش در واکنش به یک موضوع می شود. دخترهای نوجوان و جوان وقتی رابطه ای را برقرار می کنند، به دنبال برقراری رابطه جنسی نیستند. آنها به دنبال تجربه عشق و دلدادگی می باشند. دختر نوجوان با دیدن پسری که پسندیده، فکر می کند شاهزاده رؤیاهایش در واقعیت به سراغش آمده است. آنها در ابتدا اصلا به رابطه جنسی فکر نمی کنند؛ بلکه معمولاً برای تقویت رابطه خود و بالا بردن صمیمیت، رابطه‌جنسی برقرار می‌ نمایند. درحالیکه مردها اکثراً برای لذت جنسی این کار را می‌ کنند. به محض تماس بدنی دختر با پسر در بدن دختر هورمونی ترشح می شود بنام اُکسی توسین. اُکسی توسین(1) در بین فیزیولوژیست ها به هورمونِ «فوق چسبنده»(2) معروف است. این هورمون، هورمون چسبندگی است و به محض برقراری رابطه جنسی دختر با پسر با ترشح هورمون اُکسی توسین، دختر دیوانه وار به پسر وابسته می شود و به او می چسبد. بارها مراجعان دختر گفته اند:«نمیدانم چرا بعد از رابطه جنسی شدیدا به او وابسته شده ام؟ انگار بعد از این رابطه مرا جادو کرده اند». اما هیچ مردی تاکنون با برقراری رابطه جنسی عاشق نشده و تصمیم به ازدواج نگرفته است. حتی از نظر علمی رابطه جنسی قاتل عشق در مرد است و به محض برقراری این رابطه هورمونهای مربوط به عشق (یعنی دوپامین, آدرنالین و استیل کولین) در بدن مرد به شدت کاهش می یابد. درست است که این دخترخانم به شما قدری وابسته شده است، اما مطمئن باشید وابستگیِ او بعد از رابطه جنسی، چند برابر می شود و از سوی دیگر، دل بریدنِ شما از او بیشتر خواهد شد و چه بسا تبدیل به نفرت می شود.

می گویید:«او باید امسال در کنکور سراسری شرکت کند و زندگی اش به موفقیت در کنکور گره خورده است. اگر رهایش کنم، ضربه روحی می خورد». باید بدانید که شما با دردسر، یک قدم (=رابطه جنسی) بیشتر فاصله ندارید. شاید فکر کنید می خواهم شما را بترسانم؛ اما من به عنوان یک روانشناس و مشاور وظیفه دارم با مُراجعِ خود روراست باشم و خطراتِ پیشِ رویَش را به او گوشزد نمایم. این دختر خانم بعد از رابطه جنسی، بیشتر از قبل به شما وابسته می شود. این وابستگی اگر الان قطع شود، شاید غمگینیِ دو سه ماهه در پِی داشته باشد؛ اما بعد از رابطه جنسی، به احتمال بسیار زیاد، یک بحران روحی را در پِی خواهد داشت. نشانه های این مسأله را می توان به وضوح در واکنش های این دختر به حرف های شما دید. این دخترخانم متأسفانه عزّت نفس بسیار پایینی دارد. عزت نفسِ پایین او را می توان در این بخش مشاهده کرد که در برابر این حرف های تان که "من خشنم، من تو رو واسه رابطه جنسی می خوام، من رابطه سه نفره می خوام، من بعد از رابطه جنسی ولت می کنم و فراموشت می کنم" هیچ واکنشی نشان نمی دهد و خود را تسلیم خواست شما نشان می دهد. اگر او کمی عزت نفس در خود احساس می نمود، قطعا این گونه خود را در برابر شما خوار و کوچک نمی کرد. شما زودتر از آن چه فکر می کنید، از این خانم دلزده می شوید و خواه ناخواه او را رها می کنید. زیرا مردها جذب خانم هایی می شوند که استقلال فکری داشته باشند و وابسته نباشند. از سوی دیگر او خیلی زودتر از آن چه می پندارید به مرحله ای می رسد که دیگر نمی خواهد به هیچ قیمتی شما را از دست بدهد و برای به دست آوردنِ عشق شما و زندگی با شما حاضر می شود به هر کاری که فکرکنید دست بزند.

شما نگران وجدان تان هستید و چندان به پیامدهایی که ممکن است گریبانگیرتان شود فکر نمی کنید. شاید تصور می کنید که رابطه جنسی فقط برای این دختر دردسرساز است و شما به راحتی از هر پیامدی در امان هستید. اما همیشه این گونه نیست. موارد زیادی وجود دارد که پیامدهای رابطه جنسی، مسیرِ زندگیِ یک پسرِ جوان را تغییر داده است. من به خاطر شغلی که دارم، با برخی از افراد که در کارهای حقوقی اشتغال دارند، در ارتباط می باشم. از سوی دیگر دو نفر از آشنایان نزدیکم مقام قضایی هستند. هر دو یا سه هفته یک بار با هم جمع می شویم و در مورد برخی موارد صحبت می کنیم. از جمله این موارد، روابط نامشروع است. اجازه دهید یک مورد واقعی را بدون ذکر مشخصات تعریف کنم. پسری بود که در تحصیل واقعا کوشا و زحمتکش بود. من حتی نام و نام خانوادگی اش را می دانم. این پسر با واسطه دوستانش با یک دختر آشنا شد و رابطه جنسی برقرار کرد. پدر و مادر دختر وقتی از ماجرا مطلع شدند، از این پسر شکایت کردند. در نهایت پسر مجبور شد برای فرار از مجازات و جلب رضایت خانواده دختر، با او ازدواج کند و در حقیقت تن به یک ازدواج اجباری داد. مادر این پسر آن قدر ناراحت بود که وقتی دوستان پسرش با خانه شان تماس می گرفتند، گوشی تلفن را برمی داشت و با داد و بیداد از آنها می خواست دیگر تماس نگیرند.

برقراریِ رابطه از همان ابتدا درست نبود. بنابراین برای جلوگیری از بزرگ تر شدنِ دردسر، باید از هر رابطه جنسی خودداری کنید. از آن جا که به نظر می رسد علاقه واقعی به این دختر ندارید، به خواستگاری از این دخترخانم توصیه نمی کنم. بهترین کار این است که رابطه را یک باره و به صورت کامل قطع کنید؛ تا او به کلّی از شما ناامید شود. یک پیام برایش بفرستید و این دو نکته را برایش مختصر و مفید توضیح دهید: اولاً بگویید با یک روانشناس مشورت کرده اید و متوجه شده اید که ادامه این رابطه و نیز برقراری هر گونه رابطه جنسی به ضرر هر دو طرف است. ثانیاً به او بگویید که برای از بین بردنِ پیامدهای وابستگی به یک روانشناس و مشاور متعهّد و خبره در شهر محلّ سکونتش مراجعه کند. پس از بیانِ این دو مطلب، رابطه خود را به صورت کامل قطع کنید. اگر لازم است، شماره تلفن همراه تان را تغییر دهید. احتمالا برای مدتی غم و غصه به سراغش می آید و شاید در کنکور سراسریِ سال آینده موفق عمل نکند. اما این، از شکست عشقی در آینده و بحرانِ روحیِ پس از آن، به مراتب قابلِ تحمل تر خواهد بود. او می تواند با کمکِ یک مشاور خبره، مشکلات روحی اش را حلّ و فصل کند و برای شرکت در کنکور دو سال بعد، خود را آماده سازد. اما جبرانِ یک بحرانِ روحی ناشی از رابطه جنسی و قطع رابطه، بسیار سخت و در مواردی غیرممکن است.

در پایان تکرار می کنم که هر قدر قطع رابطه را به تأخیر اندازید، هر دو نفر بیشتر در پیامدهایِ نامناسبِ این رابطه غرق خواهید شد.

پی نوشت:
1:
Oxytocin
2:
Super Glue

موضوع قفل شده است