راسخون در علم چه کسانی هستند، امامان شیعه یا احبار یهود

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راسخون در علم چه کسانی هستند، امامان شیعه یا احبار یهود

در قرآن در دو آیه از راسخون سخن به میان آمده یکی 162 سوره نساء و دیگری آیه 7 آل عمران ، حال پرسش من این است اگر شیعیان در تفسیرهایشان می گویند راسخون در علم امامان آنها هستند پس آیه 162 سوره نساء را چه می کنند که می گوید لکن الراسخون فی العلم منهم : یعنی راسخون در علم از یهودیان ، این را چگونه توجیه می کنید ؟

هیوا;46247 نوشت:
راسخون در علم چه کسانی هستند، امامان شیعه یا احبار یهود در قرآن در دو آیه از راسخون سخن به میان آمده یکی 162 سوره نساء و دیگری آیه 7 آل عمران ، حال پرسش من این است اگر شیعیان در تفسیرهایشان می گویند راسخون در علم امامان آنها هستند پس آیه 162 سوره نساء را چه می کنند که می گوید لکن الراسخون فی العلم منهم : یعنی راسخون در علم از یهودیان ، این را چگونه توجیه می کنید ؟

سلام علیکم
جناب هیوا شما انتظار ندارید که خداوند برای قوم یهود هم راسخونی تعئین نکرده باشند؟

وانتظار ندارید که ائمه شیعه و یا سنی که حدودا 700 سال بعد از یهود بودند آن موقع هم باشند.

یاحسیب

جوابم داده نشده
اساتید کمکی کنند

با سلام حضور جناب آقای هیوا



راسخون در قرآن کریم



در قرآن مجيد در دو مورد، اين تعبير به كار رفته است يكى در سورۀآل عمران آیۀ7و ديگرى در سوره نساء آيه 162 آنجا كه مى‏فرمايد:
«لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»،« دانشمندان و راسخان در علم از اهل كتاب، به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل گرديده است ايمان مى‏آورند».
همانطور كه از معنى لغوى اين كلمه استفاده مى ‏شود منظور از آن، كسانى هستند كه در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب‏نظرند.
البته مفهوم اين كلمه يك مفهوم وسيع است كه همه دانشمندان و متفكران را در بر مى‏گيرد، ولى در ميان آنها افراد ممتازى هستند كه درخشندگى خاصى دارند و طبعا در درجه اول، در ميان مصاديق اين كلمه قرار گرفته‏اند و هنگامى كه اين تعبير ذكر مى‏شود قبل از همه ،نظرها متوجه آنان مى‏شود.
و اگر مشاهده می شود در روايات متعددى« راسخون فى العلم»به پيامبر گرامى اسلام«صلی الله علیه وآله» و ائمه هدى «علیهم السلام» تفسير شده، روى همين نظر است، زيرا آيات و كلمات قرآن مفاهيم وسيعى دارد كه در ميان مصاديق آن افراد نمونه و فوق العاده‏اى ديده مى‏شود كه گاهى در تفسير آنها تنها از آنان نام مى‏برند.
درکتاب اصول كافى از امام باقر يا امام صادق« علیهما السلام» نقل شده است كه فرمود:
« پيامبر خدا بزرگ‏ترين راسخان در علم بود و تمام آنچه را خداوند بر او نازل كرده بود از تاويل و تنزيل قرآن مى‏دانست، خداوند هرگز چيزى بر او نازل نكرد كه تاويل آن را به او تعليم نكند و او و اوصياى وى همۀ اينها را مى‏دانستند».
روايات فراوان ديگرى در كتاب اصول كافى[1] و ساير كتب حديث در اين زمينه آمده است كه نويسندگان تفسير« نور الثقلين» و تفسير« برهان» در ذيل اين آيه آنها را جمع‏آورى نموده‏اند.

البته تفسير« راسخون فى العلم »به پيامبراکرم « صلی الله علیه وآله» و ائمه هدى «علیهم السلام» منافاتى با وسعت مفهوم اين تعبير ندارد، لذا از ابن عباس نقل شده كه مى‏گفت: من هم از راسخان در علم هستم، منتها هر كس به اندازه وسعت دانشش از اسرار و تاويل آيات قرآن، آگاه مى‏گردد، و آنان كه علمشان از علم بى‏پايان پروردگار سرچشمه مى‏گيرد طبعا به همه اسرار و تاويل قرآن آشنا هستند در حالى كه ديگران تنها قسمتى از اين اسرار را مى‏ دانند.


[=&quot][1] . اصول كافى، جلد 1 صفحه 213.
[2].تفسیر نمونه ذیل آیۀ شریفه.

بنابراین راسخون کلمه ای است که دارای مراتب متعدد است همچون ایمان که دارای مراتب متعدد است ما هم مؤمن هستیم و سلمان هم مؤمن اما این کجا وآن کجا.
همچنین راسخون در علم فقط در مکتب اسلام وجو د نداشته اند بلکه در تمام زمانها مؤمنین به خدا و پیامبران الهی هم جزو راسخون زمان خودشان بوده اند البته به لحاظ اختلاف معرفتشان.
در عالم اسلام نیز بعد از رسول مکرم اسلام«صلی الله علیه وآله» کسی از جهت علم ودانش همتای امیر المؤمنین و ائمۀ معصوم شیعه «علیهم السلام» نبوده است.
در مقابل در مکتب خلفا کسی از علم و دانش آنها سخنی به میان نیاورده بلکه به عکس جز فقرعلمی و نمی دانم چیزی یافت نمی شود که نمونه هایی به عرض عالی می رسد:

در مورد خلیفه اول آمده است: هنگامی که گروهی خواستند با وی بیعت کنند وی گفت:«اقیلونی لست بخیرکم».[1] یا «لا حاجه فی بیعتکم اقیلونی بیعتی».
در مورد خلیفۀ دوم نیز نقل شده است:
دوازده سال طول کشید تا سورۀ بقره را بیاموزد.[2] و بارها گفت لولا علی لهلک عمر[3]و یا«أعوذبالله من معضلة لیس لها ابوحسن[4]»ویا «کل واحد أفقه منک حتی العجائز یا عمر»[5] همه حتی پیر زنان هم از عمر افقه هستند یا«کل الناس افقه من عمر حتی المخدّرات فی البیوت»[6]، تمام مردم فقیه ترند از عمر حتی پرده نشینان در خانه.حال چگونه چنین فردی می تواند جزو راسخین در علم باشد؟
در مورد وضعیت عثمان هم سیوطی در تفسیرش نمونه ای از قضاوتها یش را نقل نموده که مقام علمی او را روشن می سازد او روایت می کند: از بعجةبن عبدالله جُهَنی نقل شده است: که وی گفت:
« مردی از مابا زنی از قبیلۀجهینه ازدواج نمود،پس از شش ماه فرزندی برای وی متولّد شد،شوهرش نزد عثمان رفت و عثمان دستور داد تا وی را سنگسار کنند .خبر آن به امام علی «علیه السلام» رسید،حضرت نزد عثمان رفتند و فرمودند:چه کار می کنی؟چنین مجازاتی بر او نیست ؛زیرا خداوند تعالی می فرماید:«ً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرا »[7]
دوران حمل و از شیر باز گرفتن طفل سی ماه است. و نیز فرموده است:«وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْن»[8]. مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند. بنابراین دوران شیر خوارگی بیست و چهار ماه و دوران بارداری هم شش ماه است.
عثمان گفت :به خدا قسم من متوجّه چنین چیزی نشده بودم ،لذا دستور داد که او را برگردانند،ولی اورایا فتند که سنگسار شده بود.حال آیا چنین شخصی می تواند جزو راسخون در علم باشد؟!!!


[=&quot][1]. الصواعق المحرقه، ج 30، ص 51، الامامة و السیاسة، ج 1، ص 14 و 20.

[=&quot][2].«تعلّم عمر سوره البقره فی اثنتی عشره سنه فلمّا ختمها نحر جزورا». الدر المنثور، ج 1، ص 21؛ شعب الایمان بیهقی، ج 2، ص 331، ح 1957؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 341، سیره ابن جوزی، ص 165، شرح نهج ابن ابی الحدید، ج 3، ص 111، ج13، ص 223، خطبه 223.

[=&quot][3]. السنن الکبری، ج 7، ص 442؛ مختصر جامع العلم، ص 150؛ الریاض النضرة، ج 2، ص 194؛ ذخائر العقبی، ص 82، تفسیرالرازی، ج 7، ص 474.

[=&quot][4].طبقات ابن سعدج2ص339،تاریخ الخلفا،سیوطی،ص171،الاستیعاب،ج3ص40.تاریخ الاسلام،ذهبی ،قسمت تاریخ خلفاص638.

[=&quot][5]. الریاض النضره، ج 2، ص 57؛ الفتوحات الاسلامیه، ج 3، ص 408، نورالابصار، ص 69.

[=&quot][6].الاربعین فی اصول الدین ،فخر رازی ،ج2ص203.تفسیر قرطبی ج5ص66.تفسیر ابن کثیرج1ص442.

[=&quot][7].سورۀ احقاف/15.

[=&quot][8].سورۀ بقره/233.

امام علی(علیه السلام) مبیّن و مفسّر بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وکسی است که علم وایمان با گوشت و خون او آمیخته است.


علی بن ابی طالب(علیه السلام) دارای صفات وویژگی های پیامبر(صلی الله علیه وآله) است[1] و نفس او نفس آن حضرت است همچنان که در آیۀمباهله وروایات متعدد آمده است[2] منزلت او نسبت به پیامبر همچون منزلت هارون نسبت به موسی است[3].

اویکی از افراد آیۀتطهیر است،[4] و کسی است که لحظه ای از مسبر توحید منحرف نگشت[5] ،کسی است که اطاعت او در قرآن واجب گشته است.[6] کسی است که به نص قرآن و روایات فریقین ولی و سرپرست مومنان است.[7] کسی که دروازه شهر نبوی است.[8] و تنها کسی است که گفت سلونی قبل ان تفقدونی،[9] کسی که معیار حق است و حق با او سنجیده می شود.[10]ودشمنی با او موجب کفر و نفاق است. کسی که با قرآن است و هرگز از آن جدا نمی شود.[11] کسی که در خانۀ خدا متولد گردید و در دامان پیامبر(صلی الله علیه وآله) پرورش یافت و در خانه خدا هم به شهادت رسید. کسی که در فضایل همتایی در صحابه ندارد.[12]وپیامبر «صلی الله علیه وآله»در مورد او فرمودند: «علی بهترین امت من ،وداناترین آنهاوبا فضیلت ترین آنها ازلحاظ بردباری است»[13].ویا «علی بهترین کسی است که پس از خودم می گذارم»[14].

حال« أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون»[15]. آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته است یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می شود چگونه داوری می کنید.

:Sham::Sham::Sham:


[=&quot][1].«اشبهت خلقی وخُلقی وأنت من شجرتی الّتی أنا منها.تودر خلقت و اخلاق شبیه من هستی و تو از همان درختی هستی که من از آن درخت هستم ». تاریخ بغدادج11/171شمارۀ5870.
[=&quot][2]«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ »؛آل عمران/61.تاریخ الاسلام ،ذهبی،مجلد تاریخ خلفاص627.
[=&quot][3]. انت منی بمنزله هارون من موسی الاانه لانبی بعدی.
[=&quot][4]. احزاب، 33،« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»صحیح مسلم، مناقب اهل البیت حدیث کسا، سنن ترمذی ، ج 5، ص 656، کتاب المناقب، مسند احمد، ج 6، ص 292.
[=&quot][5].انت منی وانا منک.صحیح بخاری ج4ص18.
[=&quot][6]. نساء، 59،« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»، مستدرک حاکم، ج 3، ص 121، تفسیر فخررازی ،ج1، ص 144، اولی الامر باید معصوم باشد.
[=&quot][7]. مائده، 55،«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ».
[=&quot][8]. مستدرک حاکم، ج 3، ص 126، جامع الاصول، ج 9، ص 473، الاستیعاب، ج 3، ص 1102، جامع الصحیح، ج 5، ص 637.
[=&quot][9]. تاریخ الخلفاء، سیوطی ص171، الاستیعاب، ج3، ص 41، تاریخ الاسلام، ذهبی، مجلد تاریخ الخلفاء، ص 638.
[=&quot][10]. مستدرک حاکم، ج 3،ص 135، ح 4629، جامع ترمذی، ج 5، ح 3724، التفسیر الکبیر فخررازی، ج 1، ص 205، کفایه الاطالب، ص 265، باب 62.
[=&quot][11]. مستدرک حاکم، ج 2، ص 134، المعجم الاوسط، ج 5، ص 445، ح 4877، الصواعق المحرقه، ص 71، الجامع الصغیر، ج 2، ص 177، ح 5594.
[=&quot][12]. ماورد لاحد من اصحاب رسول الله من الفضائل ماورد لعلی، حاکم مستدرک، ج 3، ص 107، وافقه الذهبی فی تلخیصه تاریخ الاسلام، مجلد تاریخ الخلفا، ص 638.
[=&quot][13].«علی خیر امتی ،اعلمهم علما ،و أفضلهم حلما».الذریة الطاهرةص93.مسند احمد ج5ص26ح19796و....
[=&quot][14].«علی خیر من اترکه بعدی»مواقف ایجی،ج3ص276.مجمع الزوائدج9ص113.
[=&quot][15].سورۀ یونس /35

هیوا;46247 نوشت:
راسخون در علم چه کسانی هستند، امامان شیعه یا احبار یهود در قرآن در دو آیه از راسخون سخن به میان آمده یکی 162 سوره نساء و دیگری آیه 7 آل عمران ، حال پرسش من این است اگر شیعیان در تفسیرهایشان می گویند راسخون در علم امامان آنها هستند پس آیه 162 سوره نساء را چه می کنند که می گوید لکن الراسخون فی العلم منهم : یعنی راسخون در علم از یهودیان ، این را چگونه توجیه می کنید ؟

من به اين جناب هيواي عزيز هميشه ميگم اول فكر كن بعد سوال كن تا نونت حلال تر بشه عزيزم
آيه 7 آل عمران ميگه هو الذي انزل عليك الكتاب يعني خدا به پيغمبر قران را نازل كرده با متشابهات اين قران دو دسته برخورد ميكنند يه عده به دنبال فتنه اند مثل بعضيا يه عده به دنبال ايمانند مثل راسخون در علم كه ميگن كل من عند الله
حالا بفر مائيد اينا مال اهل كتابه يا مربوط به مسلمونها يعني اين راسخون مربوط به كدوم قبيله و ملت و مذهب و تاريخ و فرهنگ و ....هستند
اول فكر كن بعد سوال كن

موضوع قفل شده است