جمع بندی روح و معاد جسمانی و جسم مثالی در آیات و روایات

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روح و معاد جسمانی و جسم مثالی در آیات و روایات

سلام میشه در مورد: 1. روح جسمانی کیقیت آن 2. معاد جسمانی 3. بدن مثالی و کیفیت آن که آیا همین بدن است برای همه یا نه از آیات احادیث بیاورید با تشکر

با نام الله



کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
از مطالعه آیات قرآن به روشنی به دست می‎آید كه معاد هم جسمانی است و هم روحانی، یعنی علاوه بر این‎كه ارواح در قیامت محشور خواهند شد، بدن‎ها نیز بار دیگر صورت و شكل پیشین خود را بازیافته و مورد تعلق ارواح قرار می‎گیرند، و نیز پاداش‎ها و كیفرها منحصر در لذایذ و آلام حسی و بدنی نبوده، بلكه یك رشته لذایذ غیر حسی و غیر بدنی نیز تحقق دارد: اینك نمونه‎هایی از آیات قرآنی را در دو زمینه معاد روحانی و معاد جسمانی، یادآور می‎شویم:
الف. قرآن و معاد روحانی
در این رابطه دو دسته از آیات قابل بررسی است:
1. آیات مربوط به بقای نفس پس از مرگ.
2. آیات مربوط به آلام و لذایذ غیر بدنی.
آیاتی كه بر بقای نفس پس از بدن دلالت دارند، بسیارند. برخی از آن‎هارا یادآور می‎شویم:
1. «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها».(1)
خداوند جانها را به هنگام مرگ به طور كامل می‎گیرد.
مقصود از كلمه «اَنْفُس» در این آیه شریفه همان ارواح است كه به بدن‎ها تعلق داشته و مدبر آنها می‎باشند. بنابراین، از این آیه استفاده می‎شود كه اولاً: نفس واقعیتی مستقل از بدن دارد. ثانیاً: با مرگ بدن و متوقف شدن حیات جسمانی انسان، نفس او هم‎چنان باقی می‎باشد. و چون حیات انسان در گروِ نفس او است بنابراین، حیات اُخروی او بدون نفس و روح او نخواهد بود.
2. «قُلْ یَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِی وُكِّلَ بِكُمْ»(سجده/ 11)
ـ بگو فرشته مرگ، كه گرفتن جان‎های شما به او واگذار شده است، جان‎های شما را به طور كامل می‎گیرد.
این آیه شریفه پاسخ كسانی است كه واقعیت انسان را همین كالبد حسی او می‎پنداشتند، و با توجه به اینكه بدن پس از مرگ متلاشی شده و ذرات آن در سطح زمین پراكنده و ناپدید می‎گردند، معاد را امری باور نكردنی می‎انگاشتند.
قرآن كریم سخن آنان را این‎گونه بازگو نموده است:
«وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ».(سجده/ 10)
آیا هنگامی كه ما در بین زمین پراكنده و ناپدید شدیم، زندگی جدیدی خواهیم داشت.
قرآن، با بیان این‎كه واقعیت روح و جان انسان‎ها امری غیر مادی است، و توسط فرشته مأمور از جانب خدا به طور كامل دریافت می‎گردد، و پس از مرگ تن هم‎چنان به حیات خود ادامه می‎دهد، نادرستی پندار آنان را آشكار می‎سازد.
3. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».(آل عمران/ 169)
ـ گمان مبرید، افرادی كه در راه خدا كشته شده‎اند مردگانند، بلكه آنان زندگانی هستند كه از رزق پروردگارشان برخوردار می‎باشند.
شكی نیست كه حیات و بهره‎مندی از نعمت‎های الهی مربوط به جسم آنان نیست. بنابراین، حیات و رزق مذكور در آیه شریفه فوق، مربوط به روح و جان شهیدان است. و همان‎گونه كه مفسران گفته‎اند،‌حیات و بقای روحی پس از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، و ذكر آنان به خاطر احترام ویژه‎ای است كه قرآن برای شهیدان قایل است.
از آیات قرآن به دست می‎آید كه در سرای آخرت علاوه بر پاداش‎ها و كیفرهای بدنی و حسی، پاداش‎ها و كیفرهای غیرحسی نیز برای صالحان و تبهكاران وجود دارد كه تحقق آنها متوقف بر وجود بدن و قوای بدنی نیست. قرآن كریم پس از یادآوری پاداش‎ها و لذت‎های حسی بهشت برای مؤمنان، از رضایت و خشنودی خداوند به عنوان بزرگترین پاداش اخروی یاد كرده و چنین می‎فرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساكِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ».(2)
ـ نیز در آیه دیگر از «رضوان الله» به عنوان یكی از پاداش‎های اخروی پرهیزكاران یاد كرده و فرموده است:
«لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ».
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه‌ نخست كلامی دارد كه حاصل آن چنین است:
«ممكن است وجه این‎كه كلمه «رضوان» به صورت نكره آورده شده است، اشاره به عظمت رضای الهی باشد كه فوق تصور انسان است. و نیز ممكن است مقصود از آن بیان برتری رضای خداوند از سایر نعمت‎های بهشتی باشد. گواه بر این مطالب، جمله ـ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ـ است كه رستگاری را منحصر در «رِضوان الله» می‎داند؛ زیرا پاداش‎های بهشتی نیز در پرتو رضایت خداوند، ‌نعمت محسوب می‎شوند، و گرنه لذت بدون محبت و رضای خداوند، نعمت نخواهد بود».(4)
اگر رضا و خشنودی محبوب، گواراترین نعمت اُخروی است؛ آتش حسرت نیز سوزنده‎تر و كشنده‎تر از آتش دوزخ می‎باشد. قرآن كریم یادآور می‎شود كه روز قیامت اعمال گمراهان به آنان ارائه می‎شود و مایه حسرت آنان می‎گردد. چنان كه می‎فرماید:
«كَذلِكَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ».(بقره/ 167)
ـ از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده كه فرموده‎اند: از جمله عوامل حسرت در قیامت این است كه فردی مال و ثروتی را می‎اندوزد و در راه خدا به كار نمی‎برد، ولی وارثان او آن مال را در راه خدا مصرف می‎كنند و شایسته پاداش می‎گردند.(5)
شاید به همین جهت است كه قرآن روز قیامت را «یوم الحسره» (روز حسرت) نامیده و فرموده است:
«وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ».(مریم/ 40)

منابع:
1. التوفی، فیض الشیء الأیفاء و الاتمام؛ زمر/ 42.
2. توبه/ 72. محقق طوسی(ره) علاوه بر آیه مذكور، به دو آیه دیگر نیز به معاد روحانی استدلال كرده است. یكی آیه «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ» (سجده آیه 17)؛ و دیگری آیه «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِیادَهٌ» (یونس آیه 26) تلخیص المحصل،ص 393.
3. المیزان، ج 9، ص 339.
4. مجمع البیان، ج 1، ص 251.

[=arial]ب. قرآن و معاد جسمانی
در این بخش به نقل و بررسی نمونه‎هایی از آیات قرآن پیرامون معاد جسمانی می‎پردازیم:
1. ابراهیم ـ علیه السلام ـ و چگونگی احیای مردگان
قرآن كریم یادآور می‎شود كه ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ از خداوند درخواست كرد تا چگونگی احیای مردگان را به او نشان دهد. خداوند درخواست او را پذیرفت و دستور داد تا چهار پرنده را ذبح و بدنهای آنها را ذره ذره كند،‌ آن‎گاه آنها را به هم درآمیزد، و سپس آنها را به چند قسمت تقسیم كرده و بر بالای چند كوه بگذارد، سپس هر یك از آن پرندگان را با نام او بخواند، و بنگرد كه چگونه اجزای پراكنده از نقاط مختلف گرد آمده، و آن پرنده شكل نخست خود را بازیافته و زنده می‎گردد، چنان كه می‎فرماید:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى؟ قالَ: أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ: بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنَّ[8] قَلْبِی قالَ: فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَكَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ».(1)
آیه یاد شده، به روشنی بر معاد جسمانی و زنده شدن بدن‎های مردگان دلالت دارد، زیرا ابراهیم از خداوند درخواست می‎كند تا چگونگی احیاء مردگان را در قیامت به او نشان دهد، و از پاسخ خداوند و دستوری كه به ابراهیم داده شد، معلوم می‎شود كه سؤال او مربوط به حشر و بعث بدن‎های متلاشی شده و پراكنده در زمین بوده است، و هرگاه پرسش او فقط ناظر به معاد روحانی و حشر ارواح بود، نیازی به انجام آن برنامه ویژه نبود، و اصولاً‌ مسئله معاد روحانی قابل مشاهده حسی نمی‎باشد.
2. سرگذشت عزیر: قرآن، از پیامبری یاد می‎كند كه به شهری ویران گذشت كه سكنه آن همگی هلاك شده بودند، با دیدن آن منظره مسئله معاد و احیاء مردگان در ذهن او راه یافت و با شگفتی با خود گفت: خداوند چگونه انی مردگان را زنده می‎كند (این سخن از روی تردید نبود، بلكه او به احیاء مردگان و توانایی خداوند بر آن یقین داشت. لیكن بزرگی و شگفت‎آور بودن آن وی را به آن اندیشه فرو برد و گویا می‎خواست به گونه‎ای آن را مشاهده نماید، بدین جهت) خداوند او را به مدت صد سال می‎میراند آن‎گاه او را زنده كرد و این در حالی بود كه مركب او نیز مرده و استخوان‎های آن، پوسیده و از هم متلاشی شده بود ولی خوراكی و نوشیدنی كه همراه داشت هم‎چنان سالم باقی مانده بود. آن‎گاه خداوند با زنده كردن مركب او، ‌چگونگی احیاء مردگان را به او نشان داد. چنان‎كه می‎فرماید:
أوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِهَا، قالَ: أنَّی یُحْیِی هذِهِ اللهُ بَعْدُ مَوْتِها؟ فَامَاتَهُ اللهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْماً أوْ بَعْضَ یَومٍ.
قالَ: بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعَامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ یَتَسنَّهُ وَ انْظُر إِلی حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آیَهً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوها لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ: أعْلَمُ أنَ اللهَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.(2)
شیوه استدلال به آیه مزبور بر معاد جسمانی از آن‎چه در رابطه با ارائه كیفیت احیاء مردگان برای ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیان گردید روشن است.
3. تشبیه احیاء مردگان به احیاء زمین: قرآن برای اثبات این‎كه معاد و احیاء مردگان كاری ناممكن نبوده و خداوند بر انجام آن توانا است احیاء زمین كه در همین دنیا به طور مكرر رخ می‎دهد را یادآوری می‎كند چنان‎كه می‎فرماید:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَُمحْیِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ».(فصلت/ 39)
از نشانه‎های تدبیر الهی این است كه تو زمین را خشك و تهی از گیاه می‎بینی، پس آن‎گاه كه آب بر آن نازل نماییم حركت و جنبش كرده و بالا می‎آید، به درستی كه آن كس كه زمین را احیاء نمود، احیاء كننده مردگان می‎باشد، حقاً كه او بر هر كاری توانا است.
و نیز می‎فرماید: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَُمحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ».(روم/ 50)
به نشانه‎های رحمت خدا بنگر كه چگونه زمین را پس از مرگ آن زنده می‎كند، او احیاء كننده مردگان می‎باشد و او به هر چیزی توانا است.
و نیز می‎فرماید: «وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ».(روم/ 19)
زمین را پس از مردن زنده می‎كند، و شما نیز این‎گونه از زمین خارج می‎شوید.
بدیهی است آن چه محكوم مرگ می‎شود و حیات او متوقف می‎گردد روح انسان نیست، بلكه بدن او می‎باشد، بنابراین تشبیه احیاء مردگان به احیاء بدنها است، به ویژه این‎كه كلمه «تخرجون» در آیه اخیر گویای این مطلب است كه انسان‎ها بسان گیاهان كه از دل خاك بیرون می‎آیند، از زمین خارج می‎شوند، و آن‎چه در درون زمین جای می‎گیرد بدنها است نه ارواح و جانها.
4. همانندی زنده شدن پس از مرگ با زنده شدن نخست: برخی از آیات قرآن، بیانگر این مطلب می‎باشند كه چگونگی زنده شدن مردگان همانند زندگی یافتن نخست آنان است، یعنی همان‎گونه كه در آغاز از زمین پدید آمده‎اند، بار دیگر نیز از زمین بیرون می‎آیند.
چنان كه می‎فرماید:
«مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَهً أُخْرى».(طه/ 55)
و نیز می‎فرماید: «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً ثُمَّ یُعِیدُكُمْ فِیها وَ یُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً».(نوح/ 18ـ17)
5. آیات مربوط به پاداش‎ها و كیفرهای حسی، و بدنی: آیات در این‎باره بسیار است كه نمونه‎هایی از آنها را می‎توان در سوره‎های: الرحمن، واقعه، دهر مطالعه نمود.
6. آیات مربوط به گواهی دادن اعضاء بدن بر گناهان.
«یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یَعْمَلُونَ».(نور/ 24)
«الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ».(یس/ 65)
7. آیات مربوط به شبهات منكران معاد و پاسخ آن‎ها: در این آیات آن چه مورد استبعاد و انكار مخالفان قرار گرفته زنده شدن بدنها و استخوانهای پوسیده و متلاشی شدن انسان‎ها است. و قرآن نیز با تكیه بر امكان عقلی آن از یك سو، و علم و قدرت نامتناهی خداوند از سوی دیگر به آنها پاسخ داده است و هیچ‎گاه در پاسخ نفرموده است كه حشر و معاد، مربوط به بدنها نبوده و تنها ارواح در قیامت حاضر می‎شود. به آیات زیر توجه نمایید:
«وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ».(یس/ 79ـ78)
«أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ بَلى قادِرِینَ عَلى أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ».(قیامت/ 4ـ3)
«وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُلٍ یُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ».(نساء/ 7)

1 . یعنی، می‎خواهم چیزی را كه از طریق برهان عقلی می‎دانم و به آن معتقدم، مشاهده حسی نمایم، یا این‎كه مطمئن شوم كه مرا به مقام خلقت (خلیل اللهی بودن) برگزیده‎ای، زیرا از طرف خداوند به آن مقام مژده داده شده بود و علامت آن اجابت درخواست او در مورد احیای مردگان قرار داده شده بود. ر.ك: به مجمع البیان، ج 1، ص 372.
2 . جهت آگاهی بیشتر درباره تفسیر آیه فوق به مجمع البیان، ج 1، ص 370 و المیزان، ج 2، ص 365ـ362 رجوع نمایید. بقره/ 295.

[=arial]نکات خوب و بحث های تکمیلی دیگری نیز در این رابطه در این لینک موجود می باشد که حتما مطالعه بفرماید تا بحث تکراری انجام نشود.غالب سوالات در این زمینه در این تاپیک ها بحث شده:

http://www.askdin.com/thread27330.html
http://www.askdin.com/thread18649.html
http://www.askdin.com/thread25717.html

[=arial]
بسم الله الرحمن الرحیم

مقاله ای بسیار زیبا در باره روح ، نفس فرق این دو و کیفیت معاد از منظر روایات آل محمد صلوات الله علیهم . در این مقاله تنها از روایات آل محمد صلوات الله علیهم استفاده شده است . خواندن این مقاله را بسیار توصیه می کنم

برای دانلود کلیک کنید

پرسش:
طبق آیات قرآن کریم معاد جسمانی است و یا روحانی؟ دلایل آن را ذکر کنید.

پاسخ:
از مطالعه آیات قرآن به روشنی به دست می‎آید كه معاد هم جسمانی است و هم روحانی، یعنی علاوه بر این‎كه ارواح در قیامت محشور خواهند شد، بدن‎ها نیز بار دیگر صورت و شكل پیشین خود را بازیافته و مورد تعلق ارواح قرار می‎گیرند، و نیز پاداش‎ها و كیفرها منحصر در لذایذ و آلام حسی و بدنی نبوده، بلكه یك رشته لذایذ غیر حسی و غیر بدنی نیز تحقق دارد: اینك نمونه‎هایی از آیات قرآنی را در دو زمینه معاد روحانی و معاد جسمانی، یادآور می‎شویم:

الف. قرآن و معاد روحانی
در این رابطه دو دسته از آیات قابل بررسی است:
1. آیات مربوط به بقای نفس پس از مرگ.
2. آیات مربوط به آلام و لذایذ غیر بدنی.

آیاتی كه بر بقای نفس پس از بدن دلالت دارند، بسیارند. برخی از آن‎هارا یادآور می‎شویم:
1. «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها».(1)
خداوند جانها را به هنگام مرگ به طور كامل می‎گیرد.
مقصود از كلمه «اَنْفُس» در این آیه شریفه همان ارواح است كه به بدن‎ها تعلق داشته و مدبر آنها می‎باشند. بنابراین، از این آیه استفاده می‎شود كه اولاً: نفس واقعیتی مستقل از بدن دارد. ثانیاً: با مرگ بدن و متوقف شدن حیات جسمانی انسان، نفس او هم‎چنان باقی می‎باشد. و چون حیات انسان در گروِ نفس او است بنابراین، حیات اُخروی او بدون نفس و روح او نخواهد بود.
2. «قُلْ یَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِی وُكِّلَ بِكُمْ»(2)
ـ بگو فرشته مرگ، كه گرفتن جان‎های شما به او واگذار شده است، جان‎های شما را به طور كامل می‎گیرد.
این آیه شریفه پاسخ كسانی است كه واقعیت انسان را همین كالبد حسی او می‎پنداشتند، و با توجه به اینكه بدن پس از مرگ متلاشی شده و ذرات آن در سطح زمین پراكنده و ناپدید می‎گردند، معاد را امری باور نكردنی می‎انگاشتند.
قرآن كریم سخن آنان را این‎گونه بازگو نموده است:
«وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ».(3)
آیا هنگامی كه ما در بین زمین پراكنده و ناپدید شدیم، زندگی جدیدی خواهیم داشت.
قرآن، با بیان این‎كه واقعیت روح و جان انسان‎ها امری غیر مادی است، و توسط فرشته مأمور از جانب خدا به طور كامل دریافت می‎گردد، و پس از مرگ تن هم‎چنان به حیات خود ادامه می‎دهد، نادرستی پندار آنان را آشكار می‎سازد.
3. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».(4)
ـ گمان مبرید، افرادی كه در راه خدا كشته شده‎اند مردگانند، بلكه آنان زندگانی هستند كه از رزق پروردگارشان برخوردار می‎باشند.
شكی نیست كه حیات و بهره‎مندی از نعمت‎های الهی مربوط به جسم آنان نیست. بنابراین، حیات و رزق مذكور در آیه شریفه فوق، مربوط به روح و جان شهیدان است. و همان‎گونه كه مفسران گفته‎اند،‌حیات و بقای روحی پس از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، و ذكر آنان به خاطر احترام ویژه‎ای است كه قرآن برای شهیدان قایل است.
از آیات قرآن به دست می‎آید كه در سرای آخرت علاوه بر پاداش‎ها و كیفرهای بدنی و حسی، پاداش‎ها و كیفرهای غیرحسی نیز برای صالحان و تبهكاران وجود دارد كه تحقق آنها متوقف بر وجود بدن و قوای بدنی نیست. قرآن كریم پس از یادآوری پاداش‎ها و لذت‎های حسی بهشت برای مؤمنان، از رضایت و خشنودی خداوند به عنوان بزرگترین پاداش اخروی یاد كرده و چنین می‎فرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساكِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ».(5)
ـ نیز در آیه دیگر از «رضوان الله» به عنوان یكی از پاداش‎های اخروی پرهیزكاران یاد كرده و فرموده است:
«لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ».

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه‌ نخست كلامی دارد كه حاصل آن چنین است:
«ممكن است وجه این‎كه كلمه «رضوان» به صورت نكره آورده شده است، اشاره به عظمت رضای الهی باشد كه فوق تصور انسان است. و نیز ممكن است مقصود از آن بیان برتری رضای خداوند از سایر نعمت‎های بهشتی باشد. گواه بر این مطالب، جمله ـ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ـ است كه رستگاری را منحصر در «رِضوان الله» می‎داند؛ زیرا پاداش‎های بهشتی نیز در پرتو رضایت خداوند، ‌نعمت محسوب می‎شوند، و گرنه لذت بدون محبت و رضای خداوند، نعمت نخواهد بود».(6)
اگر رضا و خشنودی محبوب، گواراترین نعمت اُخروی است؛ آتش حسرت نیز سوزنده‎تر و كشنده‎تر از آتش دوزخ می‎باشد. قرآن كریم یادآور می‎شود كه روز قیامت اعمال گمراهان به آنان ارائه می‎شود و مایه حسرت آنان می‎گردد. چنان كه می‎فرماید:
«كَذلِكَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ».(7)
ـ از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده كه فرموده‎اند: از جمله عوامل حسرت در قیامت این است كه فردی مال و ثروتی را می‎اندوزد و در راه خدا به كار نمی‎برد، ولی وارثان او آن مال را در راه خدا مصرف می‎كنند و شایسته پاداش می‎گردند.(8)
شاید به همین جهت است كه قرآن روز قیامت را «یوم الحسره» (روز حسرت) نامیده و فرموده است:
«وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ».(9)

ب. قرآن و معاد جسمانی
در این بخش به نقل و بررسی نمونه‎هایی از آیات قرآن پیرامون معاد جسمانی می‎پردازیم:
1. ابراهیم ـ علیه السلام ـ و چگونگی احیای مردگان
قرآن كریم یادآور می‎شود كه ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ از خداوند درخواست كرد تا چگونگی احیای مردگان را به او نشان دهد. خداوند درخواست او را پذیرفت و دستور داد تا چهار پرنده را ذبح و بدنهای آنها را ذره ذره كند،‌ آن‎گاه آنها را به هم درآمیزد، و سپس آنها را به چند قسمت تقسیم كرده و بر بالای چند كوه بگذارد، سپس هر یك از آن پرندگان را با نام او بخواند، و بنگرد كه چگونه اجزای پراكنده از نقاط مختلف گرد آمده، و آن پرنده شكل نخست خود را بازیافته و زنده می‎گردد، چنان كه می‎فرماید:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى؟ قالَ: أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ: بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قالَ: فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَكَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ».(10)
آیه یاد شده، به روشنی بر معاد جسمانی و زنده شدن بدن‎های مردگان دلالت دارد، زیرا ابراهیم از خداوند درخواست می‎كند تا چگونگی احیاء مردگان را در قیامت به او نشان دهد، و از پاسخ خداوند و دستوری كه به ابراهیم داده شد، معلوم می‎شود كه سؤال او مربوط به حشر و بعث بدن‎های متلاشی شده و پراكنده در زمین بوده است، و هرگاه پرسش او فقط ناظر به معاد روحانی و حشر ارواح بود، نیازی به انجام آن برنامه ویژه نبود، و اصولاً‌ مسئله معاد روحانی قابل مشاهده حسی نمی‎باشد.

2. سرگذشت عزیر: قرآن، از پیامبری یاد می‎كند كه به شهری ویران گذشت كه سكنه آن همگی هلاك شده بودند، با دیدن آن منظره مسئله معاد و احیاء مردگان در ذهن او راه یافت و با شگفتی با خود گفت: خداوند چگونه انی مردگان را زنده می‎كند (این سخن از روی تردید نبود، بلكه او به احیاء مردگان و توانایی خداوند بر آن یقین داشت. لیكن بزرگی و شگفت‎آور بودن آن وی را به آن اندیشه فرو برد و گویا می‎خواست به گونه‎ای آن را مشاهده نماید، بدین جهت) خداوند او را به مدت صد سال می‎میراند آن‎گاه او را زنده كرد و این در حالی بود كه مركب او نیز مرده و استخوان‎های آن، پوسیده و از هم متلاشی شده بود ولی خوراكی و نوشیدنی كه همراه داشت هم‎چنان سالم باقی مانده بود. آن‎گاه خداوند با زنده كردن مركب او، ‌چگونگی احیاء مردگان را به او نشان داد. چنان‎كه می‎فرماید:
أوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِهَا، قالَ: أنَّی یُحْیِی هذِهِ اللهُ بَعْدُ مَوْتِها؟ فَامَاتَهُ اللهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْماً أوْ بَعْضَ یَومٍ.
قالَ: بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعَامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ یَتَسنَّهُ وَ انْظُر إِلی حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آیَهً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوها لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ: أعْلَمُ أنَ اللهَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.(11)
شیوه استدلال به آیه مزبور بر معاد جسمانی از آن‎چه در رابطه با ارائه كیفیت احیاء مردگان برای ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیان گردید روشن است.

3. تشبیه احیاء مردگان به احیاء زمین: قرآن برای اثبات این‎كه معاد و احیاء مردگان كاری ناممكن نبوده و خداوند بر انجام آن توانا است احیاء زمین كه در همین دنیا به طور مكرر رخ می‎دهد را یادآوری می‎كند چنان‎كه می‎فرماید:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَُمحْیِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ».(12)
از نشانه‎های تدبیر الهی این است كه تو زمین را خشك و تهی از گیاه می‎بینی، پس آن‎گاه كه آب بر آن نازل نماییم حركت و جنبش كرده و بالا می‎آید، به درستی كه آن كس كه زمین را احیاء نمود، احیاء كننده مردگان می‎باشد، حقاً كه او بر هر كاری توانا است.
و نیز می‎فرماید: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَُمحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ».(13)
به نشانه‎های رحمت خدا بنگر كه چگونه زمین را پس از مرگ آن زنده می‎كند، او احیاء كننده مردگان می‎باشد و او به هر چیزی توانا است.
و نیز می‎فرماید: «وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ».(14)
زمین را پس از مردن زنده می‎كند، و شما نیز این‎گونه از زمین خارج می‎شوید.
بدیهی است آن چه محكوم مرگ می‎شود و حیات او متوقف می‎گردد روح انسان نیست، بلكه بدن او می‎باشد، بنابراین تشبیه احیاء مردگان به احیاء بدنها است، به ویژه این‎كه كلمه «تخرجون» در آیه اخیر گویای این مطلب است كه انسان‎ها بسان گیاهان كه از دل خاك بیرون می‎آیند، از زمین خارج می‎شوند، و آن‎چه در درون زمین جای می‎گیرد بدنها است نه ارواح و جانها.
و...

منابع:
1. التوفی، فیض الشیء الأیفاء و الاتمام؛ زمر/ 42.
2. سجده/ 11.
3. سجده/ 10
4. آل عمران/ 169.
5. توبه/ 72. محقق طوسی(ره) علاوه بر آیه مذكور، به دو آیه دیگر نیز به معاد روحانی استدلال كرده است. یكی آیه «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ» (سجده آیه 17)؛ و دیگری آیه «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِیادَهٌ» (یونس آیه 26) تلخیص المحصل،ص 393.
6. المیزان، الميزان، سيد محمد حسين طباطبايي، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، لبنان- بيروت‏،1390 ه. ق‏،چاپ: 2،ج 9، ص 339.
7. مجمع البیان،پديدآور: طبرسى، فضل بن حسن،ناصر خسرو، ايران- تهران‏، 1372 ه. ش‏،چاپ: 3، ج 1، ص 251.
8. مریم/ 40
9. بقره/ 167.
10. یعنی، می‎خواهم چیزی را كه از طریق برهان عقلی می‎دانم و به آن معتقدم، مشاهده حسی نمایم، یا این‎كه مطمئن شوم كه مرا به مقام خلقت (خلیل اللهی بودن) برگزیده‎ای، زیرا از طرف خداوند به آن مقام مژده داده شده بود و علامت آن اجابت درخواست او در مورد احیای مردگان قرار داده شده بود. ر.ك: به مجمع البیان، ج 1، ص 372.
11. جهت آگاهی بیشتر درباره تفسیر آیه فوق به مجمع البیان، ج 1، ص 370 و المیزان، ج 2، ص 365ـ362 رجوع نمایید. بقره/ 295.
12. فصلت/ 39.
13.روم/ 50.
14. روم/ 19.

موضوع قفل شده است